کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
49 نتیجه برای موضوع مقاله:
روح الله رستمی، امیر نبئی، اکبر اسلامی،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف:امروزه تولید ورمی کمپوست از پسماندهای غذایی یکی از روشهای مناسب دفع پسماندهای غذایی به شمار میرود که محصول آن به عنوان کودی سودمند در کشاورزی و باغداری کاربرد دارد، از طرفی این فرآیند علاوه بر تولید کود مفید کشاورزی محصولات جانبی نیز دارد که یکی از آنها خود کرمها میباشند که با پرورش آنها میتوان از این موجودات در انواع محصولات به خصوص در تولید غذای طیور و ماهی استفاده کرد. لذا تعیین شرایط بهینه انجام فرآیند ورمی کمپوست پسماندهای غذایی و همچنین رشد کرمها در این پسماندها حائز اهمیت است. هدف از این مطالعه تعیین حدود دما و رطوبت بهینه رشد کرمها و پیشرفت فرآیند در تولید ورمی کمپوست از پسماندهای غذایی بود.
روش بررسی: در این مطالعه از کرم های گونه (Eisenia foetida) ای زنیا استفاد شد. انجام فرآیند در محیط های کوچک به اندازه گلدان به ارتفاع cm15و قطرcm12 و به مدت یک ماه صورت گرفت، سه بازه دمایی 5-15، 15- 25و 25-35 درجه سانتیگراد و سه بازه رطوبتی 55-65% ، 65-75% و75-85% استفاده شد.
یافتهها: برای آنالیز آماری نتایج از آزمون چند متغیره استفاده شد که تحلیل نتایج نشان دهنده معنیدار بودن تاثیر دما و رطوبت بر نسبت C:N در فرآیند میباشد .(Pvalue<0.05)
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دمای 15-25 درجه سانتیگراد برای انجام فرآیند مناسبتر میباشند. بر طبق نتایج با افزایش یا کاهش دمای محیط، مانند فصل زمستان و تابستان، نگهداری رطوبت در حد 65-75% در انجام بهتر فرآیند موثر است. با توجه به نتایج به دست آمده، همچنین به نظر میرسد که دمای 15-25 درجه و رطوبت 65-75% برای رشد کرمها شرایط بهتری باشد.
مهدی فرزادکیا، روشنک رضایی کلانتری، سهند جرفی، امیررضا طلایی، غلامرضا موسوی،
دوره 2، شماره 1 - ( 4-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: پروپیلن گلیکول ترکیب اصلی مورد استفاده در ضدیخ ها می باشد. بخش قابل توجهی از این ترکیب پس از مصرف وارد محیط شده و محیط زیست و به ویژه خاک های محل را آلوده می کند. هدف از این مطالعه تعیین حذف بیولوژیکی پروپیلن گلیکول از فاضلاب و خاک به کمک باکتری های جدا شده از فرایند لجن فعال می باشد.
روش بررسی: در این مطالعه لجن فعال حاصل از خط لجن برگشتی یک تصفیه خانه فاضلاب شهری در یک سیستم پایلوت لجن
فعال اختلاط کامل برای تجزیه پروپیلن گلیکول سازگار شدند. سازگارسازی میکروارگانیسم ها در مدت زمان 115 روز با 4 زمان ماند مختلف 18 ، 12 ، 6 و 4 ساعت و غلظت COD محلول ورودی mg/L1000 انجام گرفت. پس از این مدت میکروارگانیسم ها به خاکی انتقال داده شدند که به طور مصنوعی به پروپیلین گلیکول آلوده شده بود.
یافته ها: میانگین راندمان حذف پروپیلن گلیکول در فاز مایع در زمان ماندهای 18 ،12 ، 8 و 4 ساعت در شرایط پایداری به ترتیب 6/98، 1/97 ، 4/86 و 2/62 درصد بوده است. بیشترین درصد حذف پروپیلن گلیکول در خاک 8/97 بود.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که پروپیلن گلیکول اساساً دارای ویژگی های تجزیه پذیری بیولوژیکی مناسبی بوده و در محیط های آبی و خاک پس از طی یک دوره نسبتاً کوتاه سازگاری تحت تجزیه بیولوژیکی قرار گرفته و حذف می شود.
علی کولیوند، رامین نبی زاده، احمد جنیدی جعفری، مسعود یونسیان، قاسمعلی عمرانی،
دوره 2، شماره 1 - ( 4-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه یکی از مهم ترین معضلات زیست محیطی، مواد زاید تولیدی در مراکز دندانپزشکی و دندانسازی است که به علت دارا بودن عوامل خطرناک، سمی و بیماری زا ازاهمیت خاصی برخوردار است. این مطالعه با هدف آنالیز کمی و کیفی و نحوه مدیریت زباله های تولیدی در لابراتوارهای دندانسازی و دندانپزشکی تجربی شهر همدان در سال 86 انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، از 24 لابراتوار دندانسازی موجود در شهر همدان، 5 مرکزو از 27 مطب دندانپزشکی تجربی نیز 5 مطب به صورت تصادفی ساده انتخاب و از هر مطب سه نمونه در انتهای سه روز کاری متوا لی (روزهای یکشنبه، دوشنبه وسه شنبه هر هفته) برداشت شد. نمونه ها به صورت دستی جداسازی و به 41 جزء مختلف تفکیک و با استفاده از ترازوی آزمایشگاهی توزین شدند. سپس اجزای توزین شده بر اساس ویژگی و پتانسیل خطرزایی دسته بندی شدند.
یافته ها: میزان کل زباله سالیانه تولیدی درلابراتوارهای دندانسازی و مطب های دندانپزشکی تجربی شهر همدان به ترتیب برابر با 79/15921 و56/8677 کیلوگرم می باشد. سهم تولید زباله های شبه خانگی، بالقوه عفونی، شیمیایی و دارویی و زباله های سمی در مطب های دندانپزشکی تجربی به ترتیب برابر با 14/91، 14/2 ، 7/6 و02/0 درصد می باشد. درلابراتوارهای دندانسازی زباله های تولیدی فقط شامل زباله های شبه خانگی(47/94 درصد) و زباله های شیمیایی و دارویی(53/6 درصد) می باشد و زباله های بالقوه عفونی و سمی در آنها تولید نمی شود. اجزای اصلی تشکیل دهنده زباله های تولیدی در این مراکز شامل 2 جزء گچ قالب گیری و خمیر قالب گیری می شود که در مجموع بیش از 80 درصد زباله را تشکیل می دهند. بنابراین جهت انجام برنامه های کاهش، جداسازی و بازیافت زباله در مراکز تولید آن می بایست بیشترین تمرکز را روی این اجزا داشت.
نتیجه گیری: در رابطه با مدیریت بهینه زباله های تولیدی پیشنهاد بر این است که علاوه بر آموزش دندانپزشکان و دندانسازان جهت انجام فعالیت های مربوط به کاهش، جداسازی و یا بازیافت زباله در داخل مطب، جمع آوری، حمل و نقل و دفع هر کدام از بخش های زباله (زباله های سمی، شیمیایی و دارویی، بالقوه عفونی و شبه خانگی) به صورت جداگانه و مطابق با دستورالعمل ها و ضوابط مربوطه انجام گیرد
سهند جرفی، نعمت اله جعفرزاده حقیقی فرد، روشنک رضایی کلانتری، یلدا هاشم پور،
دوره 2، شماره 1 - ( 4-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: کاربرد مستقیم تجزیه زیستی هوازی برای تصفیه شیرابه به دلیل غلظت بالای COD و نیتروژن و همچنین حضور ترکیبات سمی بسیار دشوار می باشد. هدف از این مطالعه استفاده از ترسیب شیمیایی به روش struvite به عنوان پیش تصفیه و به منظور حذف قابل توجه اجزاء بازدارنده تجزیه زیستی قبل از فرایند لجن فعال به روش راکتور تخلیه منقطع همزمان با کاربرد پودرکربن فعال (PAC) بود.
روش بررسی : شیرابه خروجی از واحد ترسیب شیمیایی در زمان های ماند هیدرولیکی 6 و 12 ساعت در راکتورهای مقیاس آزمایشگاهی لجن فعال تخلیه منقطع مورد تصفیه قرار گرفت. پودر کربن فعال به میزان کاربرد 5/3 گرم بر لیتر به طور مستقیم به راکتور هوادهی تزریق می شد.
یافته ها: مقادیر حذفCOD کل، COD محلول، آمونیاک و فسفر به هنگام راهبری فرایند لجن فعال تخلیه منقطع در زمان ماند هیدرولیکی 6 ساعت و اضافه کردن پودر کربن فعال معادل90، 87، 3/98 و 94 درصد و در زمان ماند 12 ساعت 96، 95، 2/99 و 7/98 درصد بود.
نتیجه گیری: بنابر نتایج به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که ترسیب شیمیایی به روش struvite پیش از فرایند لجن فعال تخلیه منقطع همزمان با کاربرد پودر کربن فعال گزینه بسیار مناسبی برای تصفیه شیرابه بوده و قادر به تأمین استاندارد تخلیه پساب به آب های پذیرنده می باشد.
فاطمه رشید اشمق، روشنک رضائی کلانتری، مهدی فرزادکیا، احمد جنیدی جعفری، رامین نبی زاده،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : هیدروکربن های معطر چند حلقه ای دسته ای از آلاینده های خطرناک محیط با خاصیت سرطان زایی و جهش زایی اند که بر اساس فعالیت های مختلف در محیط زیست تجمع می یابند. لذا تصفیه این مواد شیمیایی اهمیت زیادی دارد. در این میان استفاده از روش های زیستی به دلیل سادگی فرایند و هزینه کمتر به عنوان یک روش موثر و مقرون به صرفه توصیه شده است. در این تحقیق به منظور بررسی روند کاهش آلودگی هیدروکربن های نفتی در فرایند اصلاح زیستی، مدل تجزیه زیستی فنانترین در خاک های آلوده به ترکیبات نفتی مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی : ابتدا از خاک آلوده به ترکیبات نفتی باکتری های مستعد تجزیه PAHs جداسازی شدند سپس قابلیت آنها در تجزیه زیستی فنانترین در محیط دوغابی بررسی گردید و با استفاده از اسینتوباکتر که بیشترین توانایی را در حذف فنانترین داشت، مدل تجزیه زیستی در خاک در مقیاس آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: راندمان حذف فنانترین برای غلظت 100 میلی گرم بر کیلوگرم 4/99 درصد در طول 33 روز برای غلظت 500 میلی گرم بر کیلوگرم 96 درصد در طول 60 روز دوره تجزیه زیستی به دست آمد. نرخ کاهش فنانترین برای غلظت 100 میلی گرم بر کیلوگرم بین 99/2 تا 86/8 میلی گرم بر کیلوگرم در روز و برای غلظت 500 میلی گرم بر کیلوگرم بین 4/1 تا 09/11 میلی گرم بر کیلوگرم در روز بود.
نتیجه گیری : بررسی نتایج نشان داد میزان حذف فنانترین به غلظت اولیه آلودگی بستگی دارد و با افزایش غلظت اولیه نرخ حذف فنانترین افزایش می یابد. همچنین با تقریب مناسبی می توان گفت که حذف فنانترین از مدل سینتیک درجه صفر و یک پیروی می کند.
مهدی فرزادکیا، سعید صالحی، احمد عامری، احمد جنیدی جعفری، رامین نبی زاده،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: بیش از 70 درصد از ترکیب زباله های شهری ایران را پسماندهای مواد غذایی با درصد فسادپذیری بالا تشکیل می دهند. بر این اساس احداث کارخانه های کمپوست به منظور دفع بهداشتی و تولید کودی ارزشمند از این مواد، از الویت های اصلی مدیریت زباله های شهری در کشور به شمار می آید. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه کیفیت کمپوست تولیدی در کارخانه های کمپوست خمین و تهران است.
وش بررسی: این مطالعه به مدت 9 ماه بر روی کمپوست تولیدی در کارخانه های کمپوست خمین و تهران انجام شد. به منظور تعیین خصوصیات شیمیایی کمپوست تولیدی دراین دو کارخانه فاکتورهایی نظیر درصد موادآلی، کربن، ازت، فسفر، پتاسیم و فلزات سنگین سرب، کادمیوم، جیوه و کروم مورد ارزیابی قرار گرفت. خصوصیات میکربی کمپوست تولیدی نیز با تعیین مقادیر کلیفرم، سالمونلا وتخم انگل مشخص گردید.
یافته ها: فاکتورهای مورد ارزیابی در کمپوست خمین و تهران به ترتیب عبارتند از: میانگین درصد مواد آلی 29,80ppm) ، 37.77)، درصد کربن (ppm 22,18، 22.14)، درصد ازت (ppm 1.6، 2.08)، میزان سرب (ppm 59.44، 229.6)، میزان کروم (ppm 19.75، 70.2). کیفیت میکربی نمونه های کمپوست تولیدی در سطح کلاس B سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا قرارداشت.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که درصد موادآلی در کمپوست تهران کیفیت بهتری داشته اما هر دو نمونه کیفیتی پایین تر از کمپوست درجه 2 دارند. درصد کربن، ازت و پتاسیم در نمونه ها در محدوده قابل قبول و درصد فسفر درآنها پایین تر ازحد مطلوب بود. میزان فلزات سنگین خصوصا سرب و کروم در کمپوست تهران به مراتب بیشتر بوده اما هر دو نمونه در اکثر موارد استانداردهای کمپوست را تامین می نمایند. با استناد به کیفیت میکربی به دست آمده، هر دو نمونه کمپوست قابلیت کاربرد به عنوان عامل اصلاح کننده خاک های ضعیف را دارند.
محمدرضا محبی، کوشیار اعظم واقفی، احمد منتظری، مهرنوش ابطحی، سوگل اکتابی، رضا غلام نیا، فاطمه علی عسگری، رضا سعیدی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: در این مطالعه، یک شاخص نوین برای ارزیابی کیفیت منابع آب برای مصرف شرب با عنوان شاخص اصلاح شده کیفیت آب آشامیدنی (Modified Drinking Water Quality Index: MDWQI) توسعه یافت و از آن در بررسی وضعیت کیفیت منابع آب زیرزمینی تأمینکننده آب آشامیدنی در مناطق شهری ایران در سال 1390 استفاده گردید. روش بررسی: تعداد 23 خصوصیت کیفی آب بعنوان خصوصیات کیفی ورودی به شاخص استفاده شد و از استانداردهای کیفیت آب آشامیدنی ایران بعنوان معیار مقایسه استفاده گردید. شاخص MDWQI با استفاده از سه عامل تعداد خصوصیات متجاوز از معیار، تعداد اندازهگیریهای متجاوز از معیار و بزرگی تخطیها از معیار محاسبه میشود. این شاخص کیفیت منابع آب را با توجه به امتیاز کسب شده در محدوده 0 تا 100 در پنج دسته عالی (100-95)، خوب (94-80)، متوسط (79-65)، مرزی (64-45) و نامناسب (44-0) توصیف مینماید. یافتهها: بر اساس شاخص MDWQI، کیفیت 95% آبهای زیرزمینی کشور در سطح خوب تعیین شد و در بقیه موارد متوسط یا مرزی بود، همچنین بهترین و بدترین کیفیت منابع آب زیرزمینی به ترتیب در استانهای اردبیل و قم مشاهده شد. سه خصوصیت کیفی اول با بیشترین نرخ تخطی به ترتیب فلوراید، منیزیم و نیترات بودند که نرخ تخطی آنها به ترتیب 74%، 32% و 13% تعیین شد. نتیجهگیری: میانگین کشوری امتیاز شاخص MDWQI حدود 85 (وضعیت خوب) بود. این مطالعه نشان داد که شاخص MDWQI و زیرشاخصهای آن کیفیت منابع آب را به سهولت، به درستی و به طور قابل اعتماد توصیف میکنند و میتوان از آنها بطور گسترده در سراسر دنیا برای ارزیابی کیفیت منابع آب استفاده کرد.
مجید کرمانی، میترا غلامی، زهرا رحمانی، احمد جنیدی جعفری، نیاز محمد محمودی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: رنگزاهای کاتیونی از جمله رنگزای کاتیونی بنفش کاربردهای بسیار زیادی در صنایع مختلف دارند. این مطالعه به منظور بررسی میزان تجزیه رنگزای کاتیونی بنفش 16 توسط فرایندهای UV، UV/H2O2، US و US/H2O2 انجام شد. روش بررسی: فرایند فتولیز با استفاده از یک فتوراکتور مجهز شده به یک لامپ کم فشار بخار جیوه (طول موج کوتاه) و با توان W 55 در مقیاس آزمایشگاهی و فرایند سونولیز در یک سونوراکتور با فرکانس بالا (kHz 130) و با قدرت kW 100، با تاکید بر اثرات انواع پارامترهای موثر و افزودن نمک سولفات سدیم بر روی روند رنگبری و راندمان تخریب رنگ انجام گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که راندمان حذف کامل رنگزای کاتیونی بنفش 16 با غلظت اولیه mg/L 30 با استفاده از فرایند UV/H2O2 بعد از زمان حدودmin 8 بدست آمد. در رابطه با فرایند سونوشیمیایی نتایج نشاندهنده راندمان کمتر این فرایند نسبت به فرایند فتوشیمیایی بود. به طوریکه راندمان حذف رنگزا پس از زمان تابشmin 120 حدود 65% بدست آمد. همچنین مشخص شد کهpH طبیعی حاصل از رنگزا و غلظتهای کمتر رنگزا برای تجزیه مناسبتر است و هر گونه افزایش در غلظت اولیه رنگزا منجر به کاهش سرعت تخریب میشود. نتایج نشان داد مداخلهگر سولفات سدیم در فرایند سونوشیمیایی باعث افزایش سرعت واکنش میگردد. دیگر یافتهها نشان داد که دادههای کینتیکی از معادله درجه اول بهتر پیروی میکنند. نتیجهگیری: بهطور کلی نتایج حاصل از آزمایشات نشان داد که میتوان از فرایندهای فتوشیمیایی و سونوشیمیایی توام با پراکسید هیدروژن به عنوان یک روش موثر در حذف رنگزای کاتیونی بنفش 16 از محیطهای آبی استفاده نمود. همچنین در مقایسه با دو فرایند ذکر شده، استفاده از فرایند فتوشیمیایی توام با پراکسید هیدروژن با توجه به کارایی حذف و همچنین قابل دسترس بودن به عنوان یک روش موثر و سریع جهت حذف رنگها از محیطهای آبی پیشنهاد میگردد.
احمد جنیدی جعفری، ایوب رستگار، مهدی فرزادکیا، روشنک رضایی کلانتری، زهرا رضائی گزلآباد،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: کاربرد کمپوست حاوی فلزات سنگین میتواند میزان غلظت فلزات را در خاک و آبهای زیرزمینی افزایش دهد. بنابراین هدف از انجام این مطالعه بررسی نشت فلزات سرب، کروم و کادمیوم از سه خاک آمیخته به کمپوست مواد زائد شهری است. روش بررسی: ابتدا خاکهای انتخاب شده داخل ستونهای با قطر داخلی mm 100 و ارتفاع mm 600 ریخته شده و تیمارها که شامل: کمپوست حاوی فلزات کمتر، کمپوست حاوی فلزات بیشتر و شاهد بودند هر یک در ستونی مجزا بارگذاری گردیدند. ستونهای خاک در دمای اتاق به مدت 9 روز با آب مقطر آبیاری شدند تا اینکه ارتفاع آب مصرفی به mm 250 رسید. شیرابه جمعآوری شده و غلظت سرب، کروم، کادمیوم، pH و هدایت الکتریکی آن مورد آنالیز قرار گرفت. یافتهها: نتایج حاصل از مطالعه نشان میدهد، کاربرد کمپوست حاوی فلزات بیشتر بر کاهش pH، افزایش هدایت الکتریکی و نشت فلزات سرب، کروم و کادمیوم بر روی هر سه خاک نسبت به شاهد معنادار است (PV≤0.05). اما کاربرد کمپوست حاوی فلزات کمتر بر نشت فلزات نسبت به شاهد در هر سه خاک معنادار نیست (PV≥0.05). بهطور کلی میزان نشت فلزات از هر سه خاک به این ترتیب شنی لومی > شنی رسی لومی> سیلت رسی لومی است. نتیجهگیری: غلظت فلزات در شیرابه بستگی به ویژگیهای خاک و نوع کمپوست افزوده شده به خاک دارد. از اینرو کاربرد کمپوست حاوی فلزات بیشتر برروی خاکهای دارای درصد بالای شن، ممکن است آبهای زیرزمینی را در معرض آلودگی به فلزات سنگین قرار دهد.
بابک کاکاوندی، روشنک رضایی کلانتری، احمد جنیدی جعفری، علی اسرافیلی، عبدالمجید قلیزاده، علی آذری،
دوره 7، شماره 1 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده بی رویه از آنتی بیوتیک ها و تخلیه آن ها به محیط زیست پیامدهای جدی و خطرناکی را به دنبال دارد. کربن فعال پودری در سطح وسیعی برای جذب این آلاینده ها استفاده شده است اما مشکلات ناشی از جداسازی آن مطرح است. هدف از این مطالعه سنتز کربن فعال مغناطیسی شده با نانو ذرات Fe3O4 و بررسی کارایی آن در حذف آموکسی سیلین از محیط های آبی بوده است. روش بررسی: مشخصات فیزیکی و ساختاری جاذب سنتز شده با تکنیک های SEM، TEM، XRD و BET مورد آنالیز قرار گرفت. همچنین برای تعیین پارامترهای ترمودینامیک، ایزوترم های تعادلی و سینتیک های فرآیند جذب تاثیر پارامترهایی نظیر pH، غلظت اولیه آموکسی سیلین و جاذب، زمان تماس و دما مورد مطالعه قرار گرفت. یافته ها: مشخصات فیزیکی کربن فعال مغناطیسی نشان داد که نانوذرات Fe3O4 دارای اندازه متوسط nm 80-30 و سطح ویژه برابر با m2/g 571 بوده است. شرایط بهینه ی جذب عبارتند از: 5=pH، زمان تماس min 90 ، دز جاذب g/L 1 و دمای C °20. داده های ایزوترم های تعادلی نشان داد که فرآیند جذب متناسب با هر دو مدل فروندلیچ و لانگمیر بوده و حداکثر ظرفیت جذب به میزان mg/g 136/98بوده است. فرآیند جذب می تواند به وسیله مدل سینتیکی شبه درجه دوم توصیف شود. مقادیر منفی به دست آمده برای ∆H0 و ∆G0 از مطالعه ترمودینامیک جذب نیز نشان داد که جذب آموکسی سیلین روی کربن فعال مغناطیسی، اگزوترمیک و خودبخودی بوده است. نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که کربن فعال مغناطیسی علاوه بر داشتن ویژگی هایی چون، جداسازی سریع و آسان، پتانسیل بالایی را برای جذب آموکسی سیلین دارد. لذا می توان از آن برای جذب و جداسازی چنین آلاینده هایی از محیط های آبی استفاده نمود.
معصومه گلشن، سیمین ناصری، مهدی فرزاد کیا، علی اسرافیلی، روشنک رضایی کلانتری، لیلا کریمی تکانلو،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از سورفکتانتها منجر به افزایش دسترسی زیستی به آلایندههای سخت تجزیهپذیر از جمله PAHs میشود. در این راستا استفاده از بیوسورفکتانتها به دلیل سازگاری با محیط زیست مورد توجه ویژه قرار دارند، اما توانایی آنها در قبال سورفکتانتهای شیمیایی باید مورد بررسی قرار گیرد. در این تحقیق تأثیر سورفکتانت زیستی برکارایی اصلاح زیستی خاک آلوده به فنانترن مورد مقایسه با سورفکتانت شیمیایی قرار گرفت. روش بررسی: خاک عاری از هر نوع آلودگی شیمیایی و میکروبی، به طور مصنوعی به فنانترن آلوده شد، سپس محلول نمکهای معدنی با غلظت ثابت از سورفکتانت شیمیایی تریتون X-100 و بیوسورفکتانت رامنولیپیدMR01 تهیه، بعد مخلوط میکروبی با قابلیت تجزیه فنانترن در دو سطح غلظتی (2 و 1=OD 600 nm)، به محلول مذکور اضافه شد به طوریکه نسبت 10 درصد وزنی حجمی (خاک به محلول) حاصل گردد، کلیه نمونهها و شاهدهای مربوطه بر روی شیکر قرار گرفتند و هوادهی شدند. پس از 8 هفته غلظت فنانترن باقیمانده در خاک پس از استخراج توسط اولتراسونیک به HPLC تزریق و مورد سنجش قرار گرفت. جمعیت میکروبی نیز با روش MPN سنجش شد. این تحقیق براساس آزمایش فاکتوریل کامل انجام شد. یافتهها: راندمان حذف فنانترن با غلظت اولیه mg/kg 50 در حضور تریتونX-100 ،98/5% و در حضور رامنولیپیدMR01 ، 88/7% بدست آمد، در حالیکه در غلظت mg/kg 300 فنانترن، این میزان برابر 87% و 76% به ترتیب برای تریتونX-100 و رامنولیپیدMR01 بدست آمد. در غیاب سورفکتانت در غلظت mg/kg 50، 60/76% و در غلظت mg/kg 300، 51% راندمان حذف فنانترن حاصل شد. راندمان حذف در OD600nm=2 بیشتر از OD600nm=1 بدست آمد. بررسی تغییرات جمعیت میکروبی با گذشت زمان نشان داد، حداکثر رشد میکروبی در هفته دوم در حضور بیوسورفکتانت رامنولیپید بیشتر از تریتونX-100 بوده است. نتیجهگیری: در مناطق با آلودگیهای کمتر (مناطق گسترده آلوده اطراف پالایشگاه ها) استفاده از رامنولیپید میتواند به عنوان یک گزینه مناسب در کاهش آلودگی مورد نظر باشد. اما در مکانهایی با آلودگی بالا (مناطقی که به طور متمرکز و یا تحت تأثیر حرارت آلوده شدهاند) استفاده از سورفکتانتهای شیمیایی به صورت خارج از مکان (Ex situ) نتایج مطلوبتری را حاصل مینماید.
لیلا کریمی تکانلو، مهدی فرزادکیا، امیر حسین محوی، علی اسرافیلی، معصومه گلشن،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: کادمیوم از طریق فاضلاب صنایع وارد منابع آب شده و باعث اختلال در عملکرد اندامهایی مثل کبد و کلیه میشود. نانو ذرات آهن مغناطیسی از طریق مکانیسم جذب سطحی توانایی کنترل و حذف فلزات سنگین از فاضلابهای صنعتی را دارد. هدف از این پژوهش، بهینهسازی فرآیند جذب سطحی یونهای کادمیوم از فاضلاب سنتتیک با نانو ذرات آهن مغناطیسی سنتز شده است. روش بررسی: نانو ذرات مغناطیسی آهن با روش هم ترسیبی ترکیب کلرید آهن دو و سه ظرفیتی در محیط مایی و در شرایط قلیایی سنتز شد. مشخصات نانو ذرات شامل ساختار ذرات، ترکیب و اندازه آن با استفاده از دستگاههایXRD, SEM, FT-IR مشخص گردید. جهت بهینهسازی فرآیند جذب سطحی کادمیوم با نانو ذرات آهن، پارامترهای pH، زمان تماس، غلظت اولیه کادمیوم، غلظت نانو ذرات و دما، تحت شرایط مختلف مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها: در شرایط 5/6 &le pH، غلظت اولیه کادمیومmg/L 10، دز جاذبmg 1، زمان تماس min 10، دمای 0C 25 و سرعت همزن rpm 200، 95% از کادمیوم از فاضلاب حذف گردید. ایزوترم جذب یونهای کادمیوم از مدل لانگمویر تبعیت میکند (0/995< R2 ). حداکثر ظرفیت جذب کادمیوم توسط نانو ذرات آهن مغناطیسی برابر mg/g 20/41 بدست آمد. نتیجهگیری: در شرایط بهینه نانو ذرات مغناطیسی آهن، توانایی جذب سریع و موثر فلز کادمیوم را داشته و به دلیل جداسازی آسان نانو ذرات از محلول آبی توسط آهن ربا قابلیت استفاده در صنایع را دارد.
رامین نبی زاده، کاظم ندافی، احمد جنیدی جعفری، مسعود یونسیان، علی کولیوند،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: ذخیره نفتخام در مخازن سبب میشود مقدار زیادی لجن در کف آنها تشکیل شود که لازم است بطور مناسبی تصفیه و دفع گردند. تحقیق حاضر با هدف بررسی کارایی پراکسیدهیدروژن و فنتون در حذف کل هیدروکربنهای نفتی (TPH) از لجنهای کف مخازن ذخیره نفت خام انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی، غلظتهای 2، 5، 10، 15، 20 و 30 درصد وزنی از محلولهای پراکسیدهیدروژن و فنتون به لجن اضافه و میزان TPH پس از گذشت 24 و h 48 زمان واکنش، اندازه گیری شد. روش اضافه کردن اکسیدکننده ها بصورت یکجا و تدریجی، هم به لجن خشک اولیه و هم به لجن اشباع از آب انجام شد. آنالیز عنصری لجن توسط دستگاه ICP و اندازه گیری TPH به روشTNRCC صورت گرفت. یافته ها: میانگین میزان حذف TPH در غلظتهای 2، 5، 10، 15، 20 و 30 درصد از اکسیدکننده های مورد استفاده، به ترتیب برابر با 1/55، 9/03، 23/85، 33/97، 41/23 و 53/03 درصد بود. بیشترین میزان حذف در حالتی بدست آمد که اکسیدانت به صورت تدریجی به لجن اشباع از آب افزوده شود. افزایش زمان اکسیداسیون از 24 به h 48 تاثیر کمی در افزایش راندمان حذف TPH داشت. علاوه بر این، کارایی پراکسیدهیدروژن و فنتون نیز در تصفیه لجن تفاوت زیادی با هم نداشت. نتیجه گیری: استفاده از پراکسیدهیدروژن و فنتون به عنوان یک روش اکسیداسیون شیمیایی، به تنهایی قادر به تصفیه کامل لجنهای کف مخازن ذخیره نفت خام نیست، اما یک فرایند بسیار کارآمد در پیش تصفیه لجن جهت کاهش سمیت و همچنین افزایش تجزیه پذیری بیولوژیکی لجن مربوطه است.
الهه کریمی پسندیده، روشنک رضائی کلانتری، سیمین ناصری، امیرحسین محوی، رامین نبی زاده، علی اسرافیلی،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: حضور مواد آلی طبیعی(NOM ) برروی کیفیت آب مانند رنگ، بو و مزه تاثیر میگذارد، حضور این مواد در آب باعث گرفتگی فیلترها و غشاها و در نتیجه کاهش راندمان فرایندهای تصفیه پیشرفته آب میشود، همچنین به علت واکنش با ضدعفونی کنندهها و تولید محصولات جانبی برای سلامتی انسان مضر است. نانوذرات اکسیدآهن به عنوان یک جاذب موثر برای حذف آلایندهها از محیط آبی مطرح هستند. در این تحقیق به منظور افزایش پایداری و پراکندگی بیشتر این نانوذرات از پوشش سیلیس استفاده شد و توانایی آن در جذب اسیدهیومیک از آب مورد بررسی گرفت. روش بررسی: نانوذرات اکسید آهن به روش همترسیبی تهیه شد، سپس با افزودن تترا اتوکسی سیالان نانوذرات حاصله با سیلیس پوشش داده شدند. مشخصات فیزیکی آنها توسط میکروسکوپ الکترونی و دستگاه پراش اشعه X تعیین گردید. در مرحله بعد آزمایشات جذب شامل تعیین pH و زمان تماس بهینه در محدوده 12-3 و min 240-5 انجام شد، سینتیک جذب با توجه به زمانهای مختلف جذب اسیدهیومیک تعیین شد، سپس با استفاده از نتایج تاثیر غلظتهای مختلف جاذب، غلظتهای مختلف اسیدهیومیک، ایزوترمهای فروندلیچ و لانگمیر تعیین شدند. یافتهها: بررسی مورفولوژی سطح جاذب نشان داد که نانوذرات اکسیدآهن پوشش داده شده با سیلیس دارای اندازه حدود nm 130-30 بود. pH معادل 10/5، و زمان تماس min 90 به عنوان شرایط بهینه برای حذف اسیدهیومیک توسط نانوذرات اکسیدآهن پوشش داده شده با سیلیس بود. و حداکثر ظرفیت جذب اسیدهیومیک توسط نانوذرات اکسیدآهن پوشش داده با سیلیس 192/30 بوده است. بررسی روابط ایزوترم حاصل از تاثیر غلظتهای مختلف جاذب بر غلظتهای مختلف اسیدهیومیک نشان داد حذف اسید هیومیک توسط نانوذرات اکسید آهن پوشش داده شده با سیلیس از مدل لانگمیر(90/R2>0 )و سینتیک آن از مدل شبه درجه دوم(98/R2>0 )پیروی میکند. نتیجهگیری: نانوذرات اکسید آهن پوشش داده شده با سیلیس به علت داشتن جایگاههای جذب فراوان، خاصیت مغناطیسی و قابلیت جداسازی توسط آهنربا، و تولید ارزان قیمت میتواند به عنوان یک جاذب کارآمد در حذف اسیدهیومیک از آب آشامیدنی به کار رود.
بابک کاکاوندی، مهدی مختاری، روشنک رضایی کلانتری، احسان احمدی، نوشین راستکاری، میثم فاتحی، علی آذری،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: فنل یکی از آلاینده های دارای اولویت است که از طریق صنایع چرمسازی، رنگسازی، رزینسازی و داروسازی تولید شده و پس از ورود به محیط زیست سبب آلودگی آب های زیر زمینی میشود. از اینرو استفاده از یک روش مناسب جهت حذف آن امری ضروری است. هدف از این مطالعه سنتز و ارزیابی کارایی نانوکامپوزیت مغناطیسی کربن فعال-آهن صفر/ نقره (PAC-Feo/Ag) در حذف فنل از محیط های آبی است. روش بررسی: در این مطالعه به ترتیب از روش احیاء برای تبدیل آهن دو ظرفیتی به آهن صفر و روش هم ترسیبی برای نشاندن آهن بر روی کربن فعال استفاده شد. از اختلاط سریع همراه با دمای بالا نیز برای نشاندن نقره روی نانو ذرات آهن صفر استفاده گردید. ویژگی جاذب با تکنیکهای SEM، TEM و XRD مورد آنالیز قرار گرفت. سپس تاثیر تغییرات pH، زمان تماس، دور همزن، دما و غلظت های مختلف جاذب و فنل به روش یک فاکتور در زمان، بررسی و بهینه سازی شدند. ایزوترم و سینتیک واکنش نیز تعیین شد. یافتهها: نتایج نشان می دهد PAC-Feo/Ag دارای ساختاری مکعبی شکل، درهم تنیده و دارای قطری در محدوده 40 تا nm 100 است.pH برابر با 3، زمان تماسmin 90، دور همزن rpm 200 و میزان جاذب g/L 1 نیز به عنوان شرایط بهینه برای حذف فنل به دست آمدند. بررسی روابط ایزوترم و سینتیک نشان داد که داده های تجربی فرایند جذب فنل بر روی PAC-Feo/Ag، به ترتیب با مدل لانگمویر (R2>0/969) و شبه درجه دوم (R2>0/965) همبستگی دارند. نتیجهگیری: در شرایط بهینه، جاذب اصلاح شده با آهن صفر و نقره با حداکثر راندمان 97%، توانایی جذب سریع و موثری در حذف فنل داشته و به دلیل خاصیت مغناطیسی به سادگی توسط آهنربا از نمونه محلول جداسازی می شود.
زهره اکبری جونوش، مهدی فرزادکیا، سیمین ناصری، حمیدرضا مهاجرانی، علی اسرافیلی دیزجی، یوسف دادبان شهامت،
دوره 7، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با استفاده روزافزون از صنعت هستهای نگرانیها درباره حضور اورانیم در محیطزیست و اثر آن بر سلامت انسانها افزایش یافته است. اورانیم یک فلز سنگین رادیواکتیو با نیمه عمر طولانی است که دارای دو سمیت شیمیایی و رادیو اکتیوی است. در این تحقیق از تشکیل کمپلکس اورانیم بنزامید جهت حذف اورانیم در محلولهای آبی توسط نانوکامپوزیت AC_Fe3O4 استفاده شده است. روش بررسی: ابتدا جاذب AC_Fe3O4 توسط روش هم رسوبی سنتز گردید. طراحی کلیه آزمایشها نیز به صورت یک فاکتور در زمان انجام گرفت. سپس مقدار بهینه pH، زمان تماس و میزان جاذب تعیین گردید. در نهایت تأثیر غلظت اولیه بنزامید و مدل ایزوترمی و سینتیکی دادهها در پساب سنتتیک بررسی شد. خصوصیات فیزیکی جاذب نیز توسط آنالیز SEM و FTIR تعیین گردید. یافتهها: آنالیز SEM و FTIR تاییدکننده پوشیده شدن سطح کربن فعال با نانو ذرات Fe3O4 و مغناطیسی شدن جاذب بودند. نقاط بهینه فرایند جذب در: pH برابر با 6، زمان تماس min۳۰ و دوز جاذب g به دست آمد. دادهها نشاندهنده افزایش 6% راندمان حذف اورانیم همزمان با افزایش غلظت بنزامید به mg/L50 بود. همچنین فرایند جذب اورانیم بر روی این جاذب از مدل ایزوترمی لانگمویر و مدل سینتیکی شبه درجه دوم تبعیت بیشتری داشت. بالاترین راندمان حذف اورانیم در پساب سنتتیک نیز ۹۵% به دست آمد. نتیجهگیری: حذف اورانیم (VI) با تشکیل کمپلکس اورانیم بنزامید بر روی نانوکامپوزیت AC_Fe3O4 فرایندی سریع است که بسیار وابسته به pH محلول است. این روش با رساندن ماکزیمم ظرفیت جذب جاذب به mg/g 15/87 روشی مناسب جهت حذف اورانیم است.
آرزو حیدری، رامین نبی زاده، محمود علی محمدی، میترا غلامی، امیرحسین محوی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: کاهش پلیمرهای خارج سلولی آزاد شده ناشی از تجزیه لجن یکی از چالشهای اساسی در فرایند تصفیه لجن است. هدف این مطالعه بررسی میزان تغییرات پلیمرهای خارج سلولی طی آبگیری لجن توسط راکتور متوالی اولتراسونیک – الکتروکواگولاسیون تحت شرایط مختلف و تعیین موثرترین حالت برای کاهش این مواد است. روش بررسی: در این مطالعه میزان تغییرات پلیمرهای خارج سلولی در مایع رویی لجن پس از انجام شرایط متفاوت فرایندهای اولتراسونیک (فرکانسهای kHz 35 و 130 و زمان ماندهای 3، 5، 10وmin 30) و الکتروکواگولاسیون (ولتاژهایV 20 ، 30 و 40 و زمان ماندهای 20، 10 وmin 30) مقایسه گردید. یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که بیشترین کاهش در فرکانس kHz 35 و زمان min 5 اولتراسونیک با min 30 الکتروکواگولاسیون تحت ولتاژV 40 بدست آمده است. بطوریکه در این شرایط مجموع پلیمرهای خارج سلولی در سوپرناتانت لجن به میزان % 69 کاهش یافت. نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه، با بکارگیری راکتور اولتراسونیک – الکتروکواگولاسیون علاوه بر آبگیری لجن میتوان به میزان قابل توجهی پلیمرهای خارج سلولی رها شده در سوپرناتانت را کاهش داد.
یوسف دادبان شهامت، مهدی فرزادکیا، سیمین ناصری، امیر حسین محوی، میترا غلامی، علی اسرافیلی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: فنل یکی از آلایندههایی است که در پسابهای صنعتی وجود دارد و به علت سمیت آن برای سیستمهای بیولوژیکی از فرایندهای پیش تصفیه مختلفی استفاده میگردد. هدف از این مطالعه بررسی کارایی فرایند تلفیقی ازناسیون کاتالیزوری (COP) و راکتور ناپیوسته متوالی(SBR) برای تصفیه و حذف سمیت این نوع پسابها است.
روش بررسی: در این تحقیق اثر COP بر حذف فنل، مواد آلی و مقدار سمیت مورد بررسی قرار گرفت. بمنظور تعیین سمیت حاد پساب و شناسایی ترکیبات واسطهای تولید شده، به ترتیب از آزمون زیستی توسط دافنی مگنا و دستگاه GC/MS استفاده گردید. سپس حذف فنل و COD پساب پیش تصفیه شده در راکتور بیولوژیکی SBR مورد تحقیق قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که در بهترین شرایط فرایند COP غلظت فنل و COD باقیمانده پس از زمان واکنش min 60 به ترتیب از mg/L 500 و mg/L 1162 به mg/L 7/5 و mg/L 351 رسید و سمیت پساب خام (TU=36) پس از افزایش در مراحل ابتدایی، به طور موثری در انتهای واکنش حذف گردید (2/23 TU=). تلفیق این فرایند و SBR نیز توانست میزان غلظت فنل و COD را به کمتر از حد قابل تشخیص توسط دستگاه HPLC و mg/L 18 برساند.
نتیجهگیری: نتایج نشان دادند که فرایند ازناسیون کاتالیزوری دارای تاثیر بسیار بالایی بر تجزیه، سمیتزدایی و معدنیسازی فنل بوده و تلفیق این فرایند باSBRمیتواند به طور موثر و مقرون بصرفهای فاضلابهای سمی حاوی فنل را تصفیه نماید.
فریبا خلیلی ناجی، امیر حسین محوی، سیمین ناصری، مسعود یونسیان، بابک جاهد، مهدی یاسری،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: رنگ موهای شیمیایی از پرمصرفترین محصولات آرایشی هستند. فلزات سنگین در این محصولات میتواند سلامت مصرف کنندگان را به مخاطره بیندازد. برخلاف سایر محصولات آرایشی، تاکنون مطالعه ای بر روی میزان غلظت فلزات سنگین موجود در رنگ موهای شیمیایی صورت نپذیرفته است. مطالعه حاضر غلظت برخی از فلزات سنگین در این محصولات و ارزیابی ریسک اثرات غیر سرطانزای ناشی از این عناصر را مورد محاسبه قرار داد.
روش بررسی: 32 نمونه رنگ موی شیمیایی از 8 برند (3 برند داخلی و 5 برند خارجی) و 4 رنگ پرمصرف در بازار تهران جمعآوری شد. غلظت 3 عنصر باریم، کادمیوم و سرب توسط روش ICP-MS تعیین گردید. اطلاعات مورد نیاز جهت ارزیابی مواجهه به کمک توزیع پرسشنامه در بین شهروندان تهرانی به دست آمد. ارزیابی مواجهه به کمک روش Monte Carlo و میزان ریسک غیر سرطانزا برای عناصر با محاسبه ضریب خطر Hazard Quotient (HQ) تعیین گردید.
یافتهها: غلظت عنصر باریم بر حسب 0/86mg/kg، به دست آمد و غلظت عناصر کادمیوم و سرب برحسب µg/kg به ترتیب 0/45 و 185/34 به دست آمد. سرب با ضریب خطر برابر با 4- 7/46×10 بیشترین ریسک و کادمیوم با ضریب خطر برابر با 5-3/57×10 کمترین ریسک را به خود اختصاص داد. همچنین، برند ساخت کشور ایران و رنگ بلوند بیشترین ریسک را دارا بودند.
نتیجهگیری: ضریب خطر محاسبه شده برای فلزات مورد مطالعه کمتر از 1 است، لذا در صورت مصرف محصولات مورد بررسی، از لحاظ اثرات غیر سرطانزا، تهدید چشمگیری متوجه مصرفکنندگان نیست.
زهرا رحمانی، مطهره هراتی، محمد رضا رحمانی، یوسف پورعشق، محمد تقی صمدی،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سورفاکتانتها در صابونها، دترجنتها، محصولات دارویی، مواد حاصل از مراقبتهای فردی و صنایع چرم یافت میشوند. در این مطالعه جذب سورفاکتانت سدیم دودسیل سولفات بر روی نانولولههای کربنی چند دیواره مغناطیسی شده از محلولهای آبی مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: پارامترهای غلظت سورفاکتانت، دز جاذب و میزان pH به عنوان متغیر در نظر گرفته شده است. غلظت باقیمانده سورفاکتانت با استفاده از روش متیلن بلو اندازهگیری و ویژگیهای جاذب نانولوله کربنه چنددیواره مغناطیسی شده با استفاده از آزمایشهای پراش اشعه x و طیف سنجی تبدیل فوریه مادون قرمز تعیین گردید. ظرفیت جذب سدیم دودسیل سولفات بر روی جاذب، ایزوترمهای جذب و سینتیک واکنش نیز مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: بررسیهای جذب نشان داد که میزان جذب سدیم دودسیل سولفات با افزایش غلظت اولیه، افزایش pH و کاهش دز جاذب کاهش مییابد. جذب سدیم دودسیل سولفات پس از min 120 به تعادل رسیده و با افزایش غلظت از 15 به mg/L 150 ظرفیت جذب از mg/g 8 به mg/g 61 افزایش یافت. نتایج مطالعات ایزوترم و سینتیک جذب نیز نشان داد که دادههای حاصل از ایزوترم از مدل جذب لانگمویر (0/993 R2=) و سینتیک شبه درجه دوم (0/992 R2=) تبعیت میکنند.
نتیجهگیری: جاذب نانولوله چند دیواره مغناطیسی شده با توجه به ظرفیت جذب بالا و زمان تعادل نسبتا کم در حذف سورفاکتانت آنیونی سدیم دودسیل سولفات و قابلیت جداسازی آسان جاذب از محیطهای آبی، یک گزینه موثر و مفید به منظور حذف سدیم دودسیل سولفات است.