کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
11 نتیجه برای موضوع مقاله:
محمد تقی صمدی، رقیه نوروزی، سعید عزیزیان، یوسف دادبان شهامت، منصور ضرابی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: غلظت فلوراید در آب آشامیدنی به دلیل اثرات مفید و مضر آن برروی سلامت انسان بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر آلومینای فعال بر کارایی حذف فلوراید از آب آشامیدنی است.
روش بررسی: آزمایش ها در سیستم ناپیوسته و با تغییر فاکتورهای موثر مانند Hp (5، 7 و 9)، زمان تماس (03، 06، 09 و 021 دقیقه)، غلظت اولیه فلوراید (1، 2 و 4/2 میلی گرم بر لیتر) و دز آلومینای فعال (1/0، 2/0 و 3/0 گرم بر لیتر) مورد بررسی قرار گرفت. همچنین داده های حاصل از این تحقیق با مدل لانگمیر و فروندلیچ و داده های سینتیک با مدل های درجه یک کاذب، درجه دو کاذب، درجه دو کاذب تغییر شکل یافته، تطبیق داده شده است.
یافته ها: نتایج نشان داد با افزایش Hp محلول کارایی حذف کاهش می یابد وHp بهینه در محدوده 5 تا 7 بوده است. همچنین کارایی حذف فلوراید با افزایش جرم ماده جاذب و کاهش غلظت اولیه فلوراید افزایش یافته است. جذب یون های فلوراید با مدل لانگمیر (8999/0=2r)همراه است. سینتیک جذب فلوراید بر روی آلومینای فعال به وسیله مدل درجه دو کاذب بهتر توصیف شد (1889/0=2r).
نتیجه گیری: غلظت آلومینای فعال بر کاهش غلظت یون های فلوراید در آب موثر است. حذف بالای فلوراید در آزمایشات ناپیوسته در 5=Hp محلول مشاهده شد زیرا هیچ یون فلوراید آزادی در محلول وجود ندارد که ممکن است ناشی از فعل و انفعالات الکترواستاتیکی بین سطح آلومینا و گونه های بارز فلوراید در محلول باشد. مدل سینتیک به طور مناسب رفتار حذف یون فلوراید به وسیله جذب سطحی آلومینای فعال در سیستم ناپیوسته را توصیف می کند.
محمد تقی صمدی، رقیه نوروزی، محمد هادی مهدی نژاد، رضا امین زاده،
دوره 5، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: غلظت آرسنیک در آب آشامیدنی به دلیل اثرات مضر آن برروی سلامت انسان بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر پوسته آهکی و پوسته آهکی مرجان دریایی پوشش داده شده با سولفات آلومینیوم به عنوان یک جاذب بر کارایی حذف آرسنیک از محیط های آبی است. روش بررسی: در این تحقیق که در مقیاس آزمایشگاهی انجام گرفته است، ابتدا طی مراحل متعددی گرانول مرجان آهکی با مش 30 تهیه شد سپس راندمان حذف آرسنات در شرایط مختلف و با تغییر فاکتورهای موثر شامل pH، زمان تماس و مقدار جاذب بدون پوشش و پوشش داده شده با سولفات آلومینیوم مورد بررسی قرار گرفت. همچنین دادههای حاصل از این تحقیق با مدل لانگمیر و فروندلیچ و داده های سینتیک با مدل های pseudo- first order، pseudo- second order و modifited pseudo- first order تطبیق داده شده است. یافته ها: با افزایش pH محلول از 3 به 10 در غلظت 500 μg/L آرسنات و 5 g/L جاذب و زمان ماند 120 min کارایی حذف برای جاذب بدون پوشش و پوشش دار به ترتیب از 100% به 86/2% و 100% به 92/2% کاهش یافت. با افزایش مقدار این دو ماده جاذب از 1 g/Lبه 5 و زمان ماند 120 min کارایی حذف به ترتیب از 76% به 99/2% و 66/3% به 91/1% افزایش یافت. کارایی حذف آرسنات با زمان تماس و مقدار جاذب رابطه مستقیم و با غلظت اولیه آرسنات و pH رابطه معکوس داشته است. همچنین کارایی حذف جاذب پوشش دار بیشتر از جاذب بدون پوشش است. بهترین مدل ایزوترم جذب در این دو فرآیند برای آرسنات مدل لانگمویر و سینتیک جذب با مدل درجه دوم بهتر توصیف شد. نتیجه گیری: با توجه به راندمان حذف مناسب، هزینه پایین فرآیند و عدم تولید مواد مضر برای محیط زیست می توان از مرجان های دریایی خلیج فارس به عنوان یک جاذب در حذف آلاینده های محیط زیست مانند آرسنات استفاده نمود.
مهدی صادقی، کاظم ندافی، رامین نبی زاده،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: پرکلرواتیلن یک هیدروکربن کلرینه است که به عنوان حلال دارای مصارف متعددی است. لذا این مطالعه با هدف تعیین اثرات اکولوژیکی و سمیت پرکلرواتیلن قبل و بعد از فرایندهای اکسیداسیون پیشرفته استفاده شده جهت حذف پرکلرواتیلن، (فرایند اولتراسونیک، تابش فرابنفش و پراکسید هیدروژن)، به وسیله آزمایشات زیست آزمونی توسط دافنیا مگنا انجام شد. روش بررسی: با توجه به حساسیت دافنیا و گزارشهای موجود در مورد اینکه دافنیا مگنا حساسترین آبزی بیمهره به ترکیبات آلی مختلف است، سمیت پرکلرواتیلن و محصولات حاصل از تخریب پرکلرواتیلن در فرایندهای مختلف توسط دافنیا انجام شد. میزان غلظت کشنده 50 درصد(LC50) و واحد سمیت (Tu) تعیین شدند. جهت تعیین سمیت پرکلرواتیلن ابتدا محلول مادر آن با غلظت mg/L 100 تهیه شد، پس از آن 9 نمونه که هریک به ترتیب حاوی 0(بلانک)، 5 ، 10، 20، 30، 40 ، 50 ، 75 و 100 درصد حجمی از محلول مادر اولیه بودند جهت استفاده در مراحل بعدی تهیه گردید. جهت تعیین سمیت محصولات حاصل از تجزیه پرکلرواتیلن توسط فرایندهای اولتراسونیک، فتولیز، فتولیز به همراه پراکسید هیدروژن و فتوسونیک، نمونههای اولیه جهت آزمایشات، از محلول خروجی هریک از راکتورها که غلظت اولیه پرکلرواتیلن آنها mg/L 100 بود، تهیه گردید. کلیه آزمایشات در آزمایشگاه میکروبیولوژی دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که LC50 24 ساعته پرکلرواتیلن بر روی دافنیا مگنا برابر با mg/L 35/51 است.LC50 48 ساعته، 72 ساعته و 96 ساعته پرکلرواتیلن نیز به ترتیب برابر 28/058، 21/033 وmg/L 19/27 بود. میزان سمیت در فرایندهای اکسیداسیون به کاربرده شده جهت تجزیه پرکلرواتیلن کاهش یافت. نتیجهگیری: میزان سمیت در فرایندهای هیبریدی(کاربرد چند روش اکسیداسیون با هم) کمتر از فرایندهایی با یک روش اکسیداسیون (مثلا اولتراسونیک به تنهایی) بود. توالی کاهش سمیت در مورد تمام دوره زمانی مشابه بود. لذا فرضیه کاهش سمیت محصولات حاصل از تجزیه پرکلرواتیلن بعد از انجام فرایندهای ذکر شده قابل قبول است. لازم به ذکر است اگرچه در محلول خروجی از فرایندهای مختلف اکسیداسیون شیمیایی ترکیبات بینابینی مختلفی وجود دارد ولی سمیت آنها کمتر از سمیت اولیه پرکلرواتیلن است علت این امر ممکن است جزیی بودن غلظت محصولات بینابینی باشد که باعث کاهش مقدار سمیت میشود.
زهره اکبری جونوش، مهدی فرزادکیا، سیمین ناصری، حمیدرضا مهاجرانی، علی اسرافیلی دیزجی، یوسف دادبان شهامت،
دوره 7، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با استفاده روزافزون از صنعت هستهای نگرانیها درباره حضور اورانیم در محیطزیست و اثر آن بر سلامت انسانها افزایش یافته است. اورانیم یک فلز سنگین رادیواکتیو با نیمه عمر طولانی است که دارای دو سمیت شیمیایی و رادیو اکتیوی است. در این تحقیق از تشکیل کمپلکس اورانیم بنزامید جهت حذف اورانیم در محلولهای آبی توسط نانوکامپوزیت AC_Fe3O4 استفاده شده است. روش بررسی: ابتدا جاذب AC_Fe3O4 توسط روش هم رسوبی سنتز گردید. طراحی کلیه آزمایشها نیز به صورت یک فاکتور در زمان انجام گرفت. سپس مقدار بهینه pH، زمان تماس و میزان جاذب تعیین گردید. در نهایت تأثیر غلظت اولیه بنزامید و مدل ایزوترمی و سینتیکی دادهها در پساب سنتتیک بررسی شد. خصوصیات فیزیکی جاذب نیز توسط آنالیز SEM و FTIR تعیین گردید. یافتهها: آنالیز SEM و FTIR تاییدکننده پوشیده شدن سطح کربن فعال با نانو ذرات Fe3O4 و مغناطیسی شدن جاذب بودند. نقاط بهینه فرایند جذب در: pH برابر با 6، زمان تماس min۳۰ و دوز جاذب g به دست آمد. دادهها نشاندهنده افزایش 6% راندمان حذف اورانیم همزمان با افزایش غلظت بنزامید به mg/L50 بود. همچنین فرایند جذب اورانیم بر روی این جاذب از مدل ایزوترمی لانگمویر و مدل سینتیکی شبه درجه دوم تبعیت بیشتری داشت. بالاترین راندمان حذف اورانیم در پساب سنتتیک نیز ۹۵% به دست آمد. نتیجهگیری: حذف اورانیم (VI) با تشکیل کمپلکس اورانیم بنزامید بر روی نانوکامپوزیت AC_Fe3O4 فرایندی سریع است که بسیار وابسته به pH محلول است. این روش با رساندن ماکزیمم ظرفیت جذب جاذب به mg/g 15/87 روشی مناسب جهت حذف اورانیم است.
مهدی صادقی، عبدالرحمن چرکزی، ناصر بهنام پور، علی ظفرزاده، سحر گارزگر، سلیمه داودی نیا، پریسیما برقعی،
دوره 7، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: آرایشگاه یکی از مهمترین اماکن عمومی است که توجه به مسائل بهداشتی (فردی و محیطی) در آن قابل اهمیت است چرا که عدم رعایت موازین بهداشتی و انجام فعالیتهای غیر اصولی تهدیدی برای سلامت جامعه است. هدف از انجام این مطالعه بررسی گندزداهای مورد استفاده جهت کنترل بیماریهای عفونی منتقله از طریق آرایشگری و کنترل عفونت و همچنین میزان آگاهی، نگرش و عملکرد آرایشگران در خصوص بیماریهای عفونی بوده است. روش بررسی: مطالعه به صورت سرشماری از تمام آرایشگاههای زنانه شهر گرگان ( 150 آرایشگاه ) که دارای فعالیت رسمی بودند، انجام شد. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد که شامل چهار بخش اطلاعات دموگرافیک، سوالات آگاهی، سوالات نگرش و سوالات عملکرد ( هر کدام 13 سوال) بود. گندزداهای مورد استفاده توسط چک لیست مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد بیشترین ماده گندزدای مورد استفاده وایتکس و مواد سفید کننده خانگی است (74/7 درصد). تناوب گندزدایی به صورت هفتگی 52/63 درصد و 33/3 درصد روزانه بود. 49/45 درصد از آرایشگران دارای فور و اتوکلاو جهت استریل کردن وسایل نبودند. بیشترین ماده گندزدا، جهت گندزدایی وسایل و ضدعفونی کننده پوست و دست محلول الکلی بود. میانگین آگاهی آرایشگران در مورد بیماری های عفونی 2/03 ±10/83، میانگین نگرش 3/99 ±54/71 و میانگین عملکرد 1/07 ± 12/44 بود. بین متغیرهای آگاهی با نگرش، آگاهی با عملکرد، نگرش با عملکرد همبستگی مثبت و معنی داری مشاهده شد (0/01>P)
نتیجهگیری: آگاهی آرایشگران در مورد گندزداهای مختلف در حد متوسط (آگاهی بین40 تا 80 درصد) بود و نیاز به آموزش در خصوص انواع گندزداها و نحوه استفاده از آنها است. اما میزان آگاهی و نگرش و عملکرد آرایشگران نسبت به بیماری های عفونی در حد متوسط به بالاست. وجود دوره های آموزشی گواهینامه بهداشت عمومی و اجباری بودن گذراندن این دوره ها توسط تمامی صنوف از طرف مراکز بهداشت و همچنین وجود آموزشگاه اصناف و واگذاری آن به بخش خصوصی باعث افزایش سطح آگاهی، نگرش و عملکرد متصدیان آرایشگاه ها و سالن های زیبایی نسبت به بیماری های عفونی شده است.
جواد کریمی، مهدی صادقی، ابراهیم فدایی، محمد هادی مهدی نژاد،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: جمعآوری و دفع بهداشتی پسماند نقش مهمی در سلامتی افراد جامعه دارد. روش جداسازی و تفکیک در مبدا یکی از مهمترین و کم هزینهترین روشهای جداسازی و تفکیک مواد زاید محسوب میشود. این مطالعه با هدف فرهنگسازی و آموزش مردم در امر بازیافت و کاهش پسماند در دو منطقه شهر کلاله با استفاده از دو روش آموزشی انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی بوده که در شهر کلاله انجام شد. شهر کلاله با توجه به بافت اجتماعی و فرهنگی به 6 منطقه تقسیم شد. با استفاده از نمونهگیری خوشهای دو منطقه بصورت تصادفی انتخاب شد. تعداد نمونه در هر منطقه 120 مورد بود. یک گروه تحت آموزش چهره به چهره و گروه دوم از طریق بسته آموزشی آموزش دیدند. مدت جمعآوری پسماندها مدت 60 روز بود. بعد از این مدت مجددا پرسشنامه برای دو گروه توسط رابطین تکمیل و تاثیر روشهای آموزشی بررسی شد.
یافتهها: از نظر تفکیک پسماند در گروه آموزش چهره به چهره، قبل از آموزش 70/8 درصد پسماندها را تفکیک میکردند که بعد از ارائه آموزش به خانوارها میزان تفکیک پسماند به 95 درصد رسید. در گروه ارائه بسته آموزشی، قبل از آموزش 57/5 درصد پسماندها را تفکیک میکردند که بعد از ارائه آموزش از طریق بستههای آموزشی میزان تفکیک پسماند به 86/7 درصد رسید. میزان پسماند بازیافتی در هفته بین Kg 0/6 تا 1 به ازای هر فرد بود. این پسماندها شامل کاغذ، شیشه، ظروف پلاستیکی و ظروف فلزی بود. به طور متوسط در روش آموزش چهره به چهره Kg 91 و در روش بستههای آموزشی Kg83 پسماند بازیافتی در هفته جمعآوری شد.
نتیجهگیری: میزان آگاهی، نگرش و همکاری در جداسازی پسماند در هر دو روش بعد از آموزش افزایش داشت. اما در روش چهره به چهره میزان آگاهی و مشارکت در جداسازی پسماند بیشتر بود. با ارائه آموزشهای مستمر و برنامهریزی شده از لحاظ روش آموزشی و همچنین وجود سازمانهای تفکیککننده پسماند میتوان کمک شایانی به استفاده مجدد از پسماند نمود. این امر باعث آلودگی کمتر محیط زیست، کاهش انتقال بیماریهای مختلف مرتبط با دفع غیر اصولی پسماندهای جامد، کاهش هزینههای درمان با افزایش سطح آگاهی مردم در خصوص مشکلات و معظلات پسماندهای جامد، کاهش حجم پسماندها میشود.
یوسف دادبان شهامت، مهدی فرزادکیا، سیمین ناصری، امیر حسین محوی، میترا غلامی، علی اسرافیلی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: فنل یکی از آلایندههایی است که در پسابهای صنعتی وجود دارد و به علت سمیت آن برای سیستمهای بیولوژیکی از فرایندهای پیش تصفیه مختلفی استفاده میگردد. هدف از این مطالعه بررسی کارایی فرایند تلفیقی ازناسیون کاتالیزوری (COP) و راکتور ناپیوسته متوالی(SBR) برای تصفیه و حذف سمیت این نوع پسابها است.
روش بررسی: در این تحقیق اثر COP بر حذف فنل، مواد آلی و مقدار سمیت مورد بررسی قرار گرفت. بمنظور تعیین سمیت حاد پساب و شناسایی ترکیبات واسطهای تولید شده، به ترتیب از آزمون زیستی توسط دافنی مگنا و دستگاه GC/MS استفاده گردید. سپس حذف فنل و COD پساب پیش تصفیه شده در راکتور بیولوژیکی SBR مورد تحقیق قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که در بهترین شرایط فرایند COP غلظت فنل و COD باقیمانده پس از زمان واکنش min 60 به ترتیب از mg/L 500 و mg/L 1162 به mg/L 7/5 و mg/L 351 رسید و سمیت پساب خام (TU=36) پس از افزایش در مراحل ابتدایی، به طور موثری در انتهای واکنش حذف گردید (2/23 TU=). تلفیق این فرایند و SBR نیز توانست میزان غلظت فنل و COD را به کمتر از حد قابل تشخیص توسط دستگاه HPLC و mg/L 18 برساند.
نتیجهگیری: نتایج نشان دادند که فرایند ازناسیون کاتالیزوری دارای تاثیر بسیار بالایی بر تجزیه، سمیتزدایی و معدنیسازی فنل بوده و تلفیق این فرایند باSBRمیتواند به طور موثر و مقرون بصرفهای فاضلابهای سمی حاوی فنل را تصفیه نماید.
مجید کرمانی، مهدی فرزادکیا، علی اسرافیلی، یوسف دادبان شهامت، سودا فلاح جوکندان،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: تخلیه فاضلاب صنایع حاوی کاتکول اثرات نامطلوبی بر سلامت انسان و محیط زیست می گذارد. هدف از این مطالعه تعیین اثرات سمیت کاتکول قبل و بعد از فرایند اکسیداسیون پیشرفته (ازن زنی)، به وسیله آزمایشات آزمون زیستی توسط دافنیامگنا بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کاربردی است که با روش آزمون زیستی دافنیامگنا، سمیت کاتکول در فرایند ازنزنی تعیین شد. ابتدا محلول استوک با غلظت mg/L 250 و پس از آن 10 نمونه که به ترتیب حاوی 0 (شاهد)، 0/5، 1، 3، 6، 12، 25، 50، 75 و 100 درصد حجمی از محلول اولیه بودند، تهیه گردید. سپس نمونه های اولیه از محلول خروجی راکتور، در درصدهای حجمی مشابه تهیه شد. براساس روش استاندارد تعداد 10 عدد نوزاد دافنیامگنا در نمونه ها اضافه و مشاهده نمونه ها بعد از 24، 48، 72 و h 96 انجام شد. در نهایت LC50 و واحد سمیت (TU) با استفاده از آنالیز پروبیت (Probit Analysis) محاسبه گردید.
یافتهها: با توجه به نتایج، دافنیامگنا متاثر از سمیت کاتکول است LC50 (24 ساعته) پساب خام، ازmL/100 mL 13/30 پس از min 60 تصفیه بهmL/100 mL 30/4 رسید و به تبع آن واحد سمیت نیز از 7/51 واحد (TU) به 3/29 واحد کاهش یافت و سمیت 56 درصد تنزل پیدا کرد. درنهایت میزان سمیت پساب تصفیه شده در فرایند ازنزنی کاتکول کاهش یافت.
نتیجهگیری: براساس آزمون زیستی، به نظر میرسد فرایند ازنزنی قادر است سمیت کاتکول را کاهش دهد. بنابراین میتوان از این فرایند بهعنوان یک گزینه برای تصفیه فاضلابهای حاوی کاتکول استفاده کرد.
محمدرضا خانی، امیر حسین محوی، محمد علی ززولی، ذبیح اله یوسفی، یوسف دادبان شهامت،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: فاضلاب کارخانه روغنکشی زیتون یکی از آلودهترین فاضلابهای بهداشتی است که عدم تصفیه آن آلودگی شدید محیطزیست را به دنبال خواهد داشت. در این تحقیق تصفیه آن با استفاده از فرایند الکتروکواگولاسیون و روشهای نوین اکسیداسیون پیشرفته مورد تحقیق قرار گرفته است.
روش بررسی: تجزیهپذیری، راندمان و سینتیک حذف کدورت و مواد آلی پساب واقعی روغن زیتون با اعمال پارامترهای بهرهبرداری الکتروکواگولاسیون شامل دانسیته جریان (A/dm2 0/08- 0/77)، جنس الکترود آند، زمان واکنش (min 0- 45) بررسی شد. سپس انواع فرایندهای مختلف اکسیداسیون پیشرفته برای تعیین راندمان و سینتیک حذف TOC و تصفیه پذیری بیولوژیکی (BOD/TOC) آن اعمال گردید.
یافتهها: شرایط بهینه راندمان حذف کدورت، BOD، TOCو الکترود مصرفی در الکتروکواگولاسیون بهترتیب معادل 78 درصد، 57 درصد، 72 درصد و mg 583 به ازای هر لیتر پساب برای الکترود آند آهن سنجش شد؛ بهطوریکه سینتیک حذف TOC از درجه اول تبعیت نموده و معادل min-1 0/027 سنجش شد. راندمان حذف TOC در فرایندهای US، H2O2، SOP، O3/H2O2،COP ، COP/US و COP/US/H2O2 بهترتیب معادل 8، 15، 20، 25، 61، 68 و 75 درصد سنجش گردید و بیشترین قابلیت تجزیه بیولوژیکی در فرایند COP/US/H2O2 معادل 1/5 برابر افزایش یافت.
نتیجهگیری: فرایند الکتروکواگولاسیون به همراه اکسیداسیون پیشرفته COP/US/H2O2 سبب تصفیه مؤثر پساب روغن زیتون میگردد و تصفیه پذیری بیولوژیکی آن را افزایش میدهد، بهطوریکه میتوان از این فرایند برای تصفیه مطمئن و با درجه بالای پسابهای این صنعت و صنایع مشابه استفاده نمود.
یوسف دادبان شهامت، حامد محمدی، نسرین سنگبری، غلامرضا روشندل، مینا قهرچی،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با گسترش شهرنشینی و توسعه صنعت، آلودگی محیط زیست از جمله منابع آب آشامیدنی به فلزات سنگین به یک مشکل جهانی تبدیل شده است. از اینرو، مطالعه حاضر با هدف اندازه گیری غلظت سرب و کادمیوم در آب شبکه توزیع شهر گرگان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی-مقطعی است که در آن غلظت فلزات سنگین سرب و کادمیوم در 25 ایستگاه مختلف شبکه آبرسانی شهر گرگان از اردیبهشت ماه تا مهرماه سال 1397 توسط دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. جهت انجام آزمونهای آماری از نرم افزار SPSS ver 22 استفاده شد. همچنین نقشههای پهنه بندی براساس غلظت این دو فلز توسط نرم افزار سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه شد.
یافتهها: نتایج حاصل از سنجش غلظت سرب و کادمیوم نشان داد که تمامی مقادیر سنجش شده کمتر از استانداردهای ملی و بین المللی است. به طور کلی میانگین غلظت سرب و کادمیوم به ترتیب µg/L 4/38 و µg/L 0/1 بدست آمده است. نتایج آزمون کروسکال والیس نشان داد که بین غلظتهای بدست آمده از فلز سرب در ماههای مختلف اختلاف معنیداری (0/01 >p ) وجود داشته است. همچنین نقشه پراکنش سرب و کادمیوم نشان داد که در نواحی مرکزی و برخی نواحی مرزی غلظت این دو فلز بیشتر است.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج بدست آمده میتوان دریافت که غلظت فلزات سنگین سرب و کادمیوم در آب شرب شبکه آبرسانی شهرگرگان در حدود مجاز استانداردهای ملی و بین المللی قرار داشته است.
مهرناز اصغری ماهفروجکی، آیلر جمالی، سعید گل فیروزی، علی شهریاری،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بخش اورژانس بیمارستان محیط پیچیده مراقبت بهداشتی است و توجه به عفونتهای بیمارستانی ضروری است. هدف این مطالعه بررسی نحوه اجرای برنامه عفونت بیمارستانی در اورژانس بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی در سال 1401 در بیمارستانهای آموزشی شهر گرگان با استفاده از چک لیست سازمان جهانی بهداشت با 96 سوال در 9 بخش کارکنان، بیماران، محیط، تجهیزات، دارو، پیشگیری از عفونت تنفسی، ادراری؛ زخم و خون انجام شد. دادهها از طریق مشاهده و مصاحبه جمع آوری شد. برای تعیین تاثیر آگاهی کارکنان بر برنامه کنترل عفونت از چک لیست حاوی 45 سوال در 4 بخش دانش نظری، انجام پروسیجر، ایمن سازی و بهداشت محیط استفاده شد.
یافتهها: 82/46 درصد از برنامههای کنترل عفونت در اورژانس بیمارستانها بطور رضایت بخش اجرا شد. درصد امتیازات در حیطههای مختلف برنامه کنترل عفونت شامل کارکنان، بیماران، محیط، تجهیزات، دارو، پیشگیری از عفونت زخم، ادراری، تنفسی و خون به ترتیب 79/31، 77/78، 81/25، 83/34، 100، 44/34، 75، 87/88 و100 بود. همچنین درصد آگاهی متخصصان طب اورژانس، پزشکان عمومی، کارورزان پزشکی و پرستاران به ترتیب 100، 95/83، 87/5 و 79/92 بود.
نتیجهگیری: کیفیت اجرای برنامه کنترل عفونت در اورژانس بیمارستانها مطلوب بود. عدم رعایت برخی از سنجهها میتواند برای مراجعین و کارکنان بخش اورژانس خطر آفرین است. کارکنان پزشکی معتقد بودند که حمایت مدیران ارشد دانشگاه برای اجرای این برنامه از طریق برگزاری دورههای آموزشی علمی و تسریع در اشتراکگذاری اطلاعات علمی برای بهبود وضعیت لازم است.