جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱ نتیجه برای اسماعیلی

نرجس اکاتی، عباس اسماعیلی ساری، سید محمود قاسمپوری،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه و هدف: جیوه یکی از عناصر سنگینی است که در محیط زیست گسترش یافته و دارای اثرات سمی بسیاری است. در حال حاضر مواجهه با متیل جیوه در مادران موضوع مهمی برای تحقیق است، به ویژه در افرادی که مصرف بالای ماهی دارند. متیل جیوه می تواند از طریق شیر مادر به کودکان انتقال یابد. هدف از این تحقیق تعیین ریسک مواجهه با جیوه در مادران سواحل جنوبی دریای خزر می باشد.
روش بررسی: در این پژوهش میزان جیوه موی ۷۰ مادر (۳۶-۱۷ ساله) و عوامل موثر بر آن مورد ارزیابی قرار گرفت. مادران در شهرهای نور، نوشهر، چمستان و روستاهای نور و نوشهر زندگی می کردند. به منظور ارزیابی عوامل موثر بر مقادیر جیوه پرسش نامه ای توسط مادران پاسخ داده شد. از هر مادر حداقل یک گرم مو تهیه شد. برای اندازه گیری میزان جیوه از روش آنالیز پیشرفته جیوه  توسط دستگاه  LECO AMA ۲۵۴ Mercury Analyzer بر طبق استاندارد  ASTM شماره  ۶۷۲۲-D استفاده شد. 
یافته ها: میانگین غلظت جیوه موی مادران  (۱- &mug  g) ۰۹/۰±۱۹/۰ به دست آمد. آزمون  توکی  نشان داد که متغیرهای مکان زندگی (۰۲/۰=P) و مصرف ماهی (۰/۰=P) به طور معنی داری روی میزان جیوه موی مادران تاثیر دارند. متغیرهای سن و تعداد دندان های پر شده با آمالگام  روی میزان جیوه مو تاثیری نداشتند.
نتیجه گیری: میانگین غلظت جیوه مو از حد نرمال WHO  برای جیوه مو (۱- &mug  g ۲) و حد راهنمای USEPA برای جیوه مو(۱- &mug  g ۵ ) کم&thinspتر است. تجزیه و تحلیل پرسش نامه ها نشان داد که مادران اغلب ماهی هایی مانند کپور، کفال و سفید مصرف می کردند. گرچه در این پژوهش میزان جیوه در این ماهیان اندازه گیری نشد، اما با توجه به تفاوت معنی دار میزان مصرف ماهی و میزان جیوه موی مادران، آلودگی به جیوه در این نوع ماهی ها می تواند مهم ترین عامل مواجهه با جیوه در این تحقیق باشد.


جابر اعظمی، عباس اسماعیلی ساری، نادر بهرامی فر،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: آلودگی اکوسیستم های آبی به فلزات سنگین، به ویژه جیوه همواره نگرانی هایی را در مورد سلامت و  بهداشت موجودات آبزی پدید آورده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف سنجش جیوه کل در بافت های مختلف سه گونه از مهم ترین پرندگان آبزی شمال ایران و مقایسه آن با استانداردهای بهداشتی موجود انجام شده است.
روش بررسی: در مجموع تعداد ۵۱ نمونه به صورت کاملا تصادفی صید، سپس از بافت های پر، کبد، کلیه و عضله، نمونه های تهیه و غلظت جیوه کل  در این بافت ها با دستگاه پیشرفته آنالیز جیوه (Leco AMA ۲۵۴) اندازه گیری شد.
یافته ها: بیشترین میزان جیوه در کبد باکلان بزرگ که گونه گوشتخوار است، وجود داشت. میانگین میزان جیوه در کبد باکلان بزرگ، اردک سرسبز و چنگر ۸۰/۱۴، ۰۵/۲ و ۱۸/۰، در کلیه ۰۰/۱۲، ۹۰/۱ و ۱۷/۰، در پر ۵۷/۶، ۰۹/۱ و ۲۳/۰ و در عضله ۶۷/۸، ۲۶/۰ و ۰۹/۰ میلی گرم در کیلوگرم وزن خشک بود. مقایسه میانگین ها اختلاف معنی داری را در بین گونه ها نشان دادند (۰۵/۰>P). اما اختلاف معنی داری بین جنس های این پرندگان وجود نداشت (۰۵/۰< P).
نتیجه گیری: غلظت جیوه کل تجمع یافته در همه بافت های باکلان بزرگ از استاندارد تعریف شده WHO ،FAO و EPA بسیار بالاتر بود. دو گونه دیگر محدودیت مصرف کمتری دارند ولی میزان تجمع جیوه در اردک سرسبز نیز قابل تامل است. این نتایج می تواند یک هشدار جدی برای مصرف کنندگان پرندگان آبزی به ویژه افراد آسیب پذیر باشد.


عیسی سلگی، عباس اسماعیلی ساری، علیرضا ریاحی بختیاری، مهرداد هادی پور،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: آلودگی آرسنیک به علت اثرات سمی آن به عنوان ماده سرطان‌زا، از نگرانی های بزرگ محیط زیستی است. در این تحقیق به منظور ارزیابی آلودگی آرسنیک به خاک و تعیین الگوی توزیع مکانی آن، نمونه های خاک سطحی از مناطق شهری اراک جمع آوری و آنالیز شدند. روش بررسی: در مجموع ۶۲ نمونه خاک سطحی از عمق cm ۲۰-۰ از پارک‌ها‌، فضای سبز، زمین های باز و کشاورزی، اطراف جاده و میدان ها در شهر اراک جمع‌آوری شدند. در این تحقیق نقشه توزیع مکانی آرسنیک در خاک توسط GIS و روش درون یابی کریجینگ تولید شد. یافته ها: غلظت آرسنیک در خاک های سطحی شهر اراک بین ۲/۲ تا mg/kg۱۰/۸ بود (میانگین: mg/kg ۵/۷۸). نتایج آنالیز مکانی آرسنیک نشان داد که آلودگی آرسنیک در مرکز شهر افزایش می یابد و از جنوب به شمال نیز روند افزایشی مشهود بود. همچنین غلظت آرسنیک در خاک شهری اراک در مقایسه با بسیاری از شهرهای دنیا مقادیر کمتری داشت. نتیجه گیری: در نهایت می توان نتیجه گیری کرد که آرسنیک توسط هر دو فاکتور انسانی و طبیعی کنترل می شود. بیشترین مقادیر آرسنیک در مرکز شهر و شمال بود که بیانگر اثر فعالیت های انسانی مانند صنایع و حمل و نقل است.


غلامعباس فلاح قالهری، رضا اسماعیلی، فهیمه شاکری،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه شاخص­های مرتبط با فیزیولوژی انسان در مطالعات زیست اقلیم جایگاه ویژه ­ای دارند. از جمله این شاخص ­ها، شاخص دمای معادل فیزیولوژیک (PET) است. در تحقیق حاضر روند تغییرات تنش ­های گرمایی ایران، که پایه و اساس برنامه­ ریزی­ ها به ویژه در زمینه سلامت و محیط است، در ۴ ناحیه اقلیمی ایران طی نیم قرن اخیر مورد ارزیابی قرار گرفته است.

روش بررسی: داده­ های مورد نیاز جهت محاسبه تنش­ های گرمایی در مقیاس روزانه از تاریخ ۱۹۶۱/۱/۱ تا ۲۰۱۰/۱۲/۳۱ به مدت ۵۰ سال از سازمان هواشناسی کشور اخذ گردید. سپس شاخص PET برای هر روز محاسبه و مقادیر بالاتر از ۰C ۳۵ به عنوان روزهای وقوع تنش گرمایی شناسایی شد. در مرحله بعد، فراوانی روزهای همراه با تنش گرمایی برای دوره گرم سال استخراج و روند آنها با آزمون Mann-Kendall مورد بررسی قرار گرفت.

یافته­ ها: روند تغییرات فراوانی وقوع روزهای همراه با تنش گرمایی در ایستگاه­ های مشهد، اصفهان و تبریز طی فصول بهار و تابستان افزایشی بوده است. به عبارت دیگر، بیشترین میزان تغییرپذیری مثبت نسبت به میانگین بلند مدت در این شهرها رخ داده است. همچنین بیشترین فراوانی روزهای گرم متعلق به ایستگاه­ های بندرعباس و رشت بوده است که نزدیکی این ایستگاه­ ها به دریا و تبخیر بالا را می­ توان از دلایل اصلی آن به شمار آورد.

نتیجه ­گیری: دهه ۱۹۹۰-۱۹۸۰، بیشترین روزهای وقوع تنش گرمایی را به خود اختصاص داده است. روند صعودی وقوع تنش­ های گرمایی در ایستگاه­ های مورد مطالعه ضرورت توجه به مسئله تنش ­های­ گرمایی و شیوع امراض (حمله گرمایی، سنکوپ و کرامپ عضلانی) را از بعد برنامه ریزی و مدیریت بحران، بیشتر می­ کند.


حامد ادب، آزاده عتباتی، رضا اسماعیلی، قاسم ذوالفقاری، مجید ابراهیمی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: از مباحث ضروری در حوزه زیست محیطی شهری مشهد، افزایش بهینه تعداد ایستگاه­ های سنجش کیفیت هوای شهر مشهد است. اما پایش واقعی و اطلاع درست از وضعیت کیفیت هوا، نیازمند توزیع مناسب فضایی ایستگاه ­ها در محدوده شهر مشهد است. مطالعه حاضر با هدف جانمایی و سپس اولویت ­بندی مکان احداث ایستگاه­ های تماس عابرین، ایستگاه ­های تماس عمومی، و ایستگاه ­های تماس ساکنین مناطق مسکونی در شهر مشهد با روش­ های تصمیم ­گیری چند معیاره مکانی انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه، جانمایی ایستگاه های مورد نظر در شهر مشهد بر مبنای استانداردهای ارائه شده در کشور آمریکا انجام شد. بر همین اساس، معیارهای مکانی موثر در جانمایی ایستگاه ­ها نظیر، تراکم جمعیت، فاصله از ایستگاه­ های موجود، فاصله از فضای سبز، تراکم خودرو و سایر عوامل در سه روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی، فازی و روش جدید تابع چگالی احتمال مورد استفاده قرار گرفت و تعدادی محل جدید پیشنهاد گردید.

یافته ­ها: میزان تطابق نقشه­ های جانمایی ایستگاه‌ها با روش‌های تصمیم­ گیری جهت بررسی اعتبار آن مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین موقعیت جغرافیایی ایستگاه­ های پیشنهادی توسط روش­ های تصمیم ­گیری به کمک شاخص ­های آمار فضایی میانگین نزدیکترین همسایه و دوایر فاصله استاندارد مورد مقایسه قرار گرفت. براساس شاخص میانگین نزدیکترین همسایه، روش فازی بهترین الگوی جانمایی (پراکنده) را با ۹۹ درصد اطمینان نشان می­ دهد. همچنین تابع چگالی احتمال نیز ارائه دهنده الگوی پراکنده ­ای از ایستگاه ­های پیشنهادی است. دایره فاصله استاندارد نیز موید این نکته است که الگوی فضایی نقاط پیشنهادی در روش فازی و تابع چگالی احتمال به صورت پراکنده­ تری نسبت به روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی قرار دارد. نتایج این مطالعه نشان­ دهنده بهینه بودن جواب­ های مکانی حاصل از روش­ های فازی و تابع چگالی احتمال نسبت به روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی است.

نتیجه­ گیری: نتایج کلی روش ­های تصمیم­ گیری مورد استفاده در این مطالعه نشان­ دهنده نیاز شدید به احداث ایستگاه ­های جدید در مناطقی از شهر مشهد که عمده آن در مناطق شمال غربی است. همچنین نتایج این تحقیق نشان­ دهنده امکان استفاده از روش تابع چگالی احتمال بعنوان روش تصمیم­ گیری در سیستم اطلاعات جغرافیایی جهت جانمایی و اولویت­ بندی مکان­ های احداث ایستگاه­ های سنجش کیفیت هوا است.


شهره علی دوست، نادر بهرامی فر، عباس اسماعیلی ساری،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: جیوه یک آلاینده با اهمیت جهانی است که به صورت گسترده در محیط زیست پراکنده شده است. پایش جیوه در محیط­ های آبی بویژه رسوبات، بدون سنجش جیوه آلی و سلنیوم نمی­ تواند به طور دقیق بیان­گر وضعیت آلودگی جیوه در اکوسیستم­ های آبی باشد، لذا مطالعه حاضر به سنجش جیوه­ کل، جیوه­ آلی و سلنیوم و همچنین خاصیت آنتاگونیستی سلنیوم و همبستگی درصد کربن آلی با جیوه در رسوبات تالاب انزلی می ­پردازد.

روش بررسی: تعداد ۴۰ نمونه رسوب سطحی از بخش ­های شرقی و غربی تالاب انزلی جمع­ آوری گردید و غلظت جیوه آلی و کل آنها با استفاده از دستگاه آنالیز جیوه پیشرفته اندازه­ گیری شد. همچنین غلظت سلنیوم در نمونه­ های رسوب با استفاده از دستگاه ICP-OES اندازه ­گیری گردید.

یافته­ها: میانگین غلظت جیوه کل در شرق و غرب تالاب به ترتیب ۱۰۹/۵۳ و ng/g dw (dry weight) ۶۸/۳۹ بدست ­آمد، که این میانگین در رسوبات بخش شرقی تالاب به طور معنی­ داری بالاتر از بخش غربی بوده است (۰/۰۰۱>P). میانگین غلظت جیوه آلی در شرق و غرب تالاب به ترتیب برابر ۳۴/۹۱ و ng/g dw ۲۸/۸۴ بود که به لحاظ آماری تفاوت معنی­ داری نداشتند. این در حالی­ بود که، نسبت جیوه آلی به جیوه کل در دو منطقه مورد بررسی اختلاف معنی­ داری را نشان داد. میانگین غلظت سلنیوم در رسوبات شرق و غرب به ترتیب ۱۵۶/۲۵ و  ng/g dw۱۶۳/۷۵ بودند و همبستگی منفی معنی ­داری بین میزان سلنیوم و جیوه آلی در رسوبات بخش غربی تالاب وجود داشت (۰/۰۵>P).

نتیجه‌گیری: میزان جیوه کل در رسوبات شرق و غرب تالاب انزلی نسبت به سایر مطالعات مناطق مختلف جهان پایین­ تر بوده است. در صورتی­ که درصد جیوه آلی در مناطق شرق و غرب تالاب انزلی به نسبت بالا بوده است. در نتیجه دسترسی زیستی جیوه در رسوب و سمیت آن برای آبزیان منطقه بالاتر خواهد بود. در این تحقیق با وجود بالا بودن نسبت مولی سلنیوم به جیوه کل، درصد جیوه آلی در منطقه نسبتا بالا بوده است. پیشنهاد می­شود فرم ­های مختلف سلنیوم که در پیوند شدن با جیوه معدنی موثر هستند و همچنین میزان سلنیوم و جیوه در آبزیان منطقه اندازه­ گیری گردند.


نیما پورنگ، فریبا اسماعیلی، محمد رنجبریان،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: شناسایی ریسک خطرات بالقوه موجود در آزمایشگاه‌ها و تلاش در راستای ایجاد شرایط ایمن برای کارکنان از جوانب مختلف حائز اهمیت است. هدف اصلی این تحقیق بررسی مخاطرات احتمالی در آزمایشگاه‌های سه مرکز ملی تابعه موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور است.

روش بررسی:  به منظور ارزیابی مخاطرات احتمالی در آزمایشگاه‌های مورد نظر (‌۱۱ آزمایشگاه پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان، ۹ آزمایشگاه پژوهشکده میگوی کشور و ۲ آزمایشگاه مرکز ملی فرآوری آبزیان) و طبقه بندی آنها، از روش "تجزیه و تحلیل عوامل شکست و آثار آن" (FMEA) و برخی روش‌های آماری مربوط به مقایسه میانگین‌ها استفاده گردید.

یافته‌ها: سطح ریسک در تمامی آزمایشگاه‌های پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان بجز آزمایشگاه بنتوز، در حد نیمه بحرانی و بحرانی قابل ارزیابی است. صرفا در مورد آزمایشگاه آماده‌سازی نمونه، اختلاف معنی داری بین اعداد اولویت ریسک در قبل و بعد از اقدامات اصلاحی مشاهده می‌گردد که البته در این مورد نیز اقدامات اصلاحی انجام شده تاثیری در کاهش سطح ریسک نداشته است. در پژوهشکده میگوی کشور اقدامات اصلاحی در اکثر آزمایشگاه‌ها در کاهش سطح ریسک موثر بوده است (به جز سه آزمایشگاه آلاینده‌ها، میکروبیولوژی و شیمی فیزیک).  در مرکز ملی فرآوری سطح ریسک هر دو آزمایشگاه پس از اقدامات اصلاحی به شدت کاهش یافته است.

نتیجه‌گیری: با توجه به بالا بودن سطح ریسک در بسیاری از آزمایشگاه‌های مورد بررسی، اقدامات اصلاحی مناسب پیشنهاد گردید. اما پس از ارزیابی مرحله دوم مشخص گردید که در مورد برخی آزمایشگاه‌ها ‌(بویژه در پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان) اقدامات اصلاحی پیشنهاد شده در حد کافی انجام نشده است و از اینرو میزان ریسک کماکان در سطح بحرانی یا نیمه بحرانی قابل ارزیابی است.      


نرجس اکاتی، عباس اسماعیلی ساری،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: اطلاعات درباره تاریخچه مواجهه افراد و پایش میزان جیوه بدن را می‌توان از طریق تجزیه بخش‌های طولی مختلف تارهای مو بدست آورد. هدف از این تحقیق ارزیابی تغییرات جیوه در طول مو طی ۶ ماهه گذشته و میزان جذب روزانه جیوه در زنان ساکن شهرهای بندرعباس، بوشهر و ماهشهر است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی و پرسش­نامه‌ای‌، تعداد ۴۳ نمونه موی بلند به صورت کاملا تصادفی از زنان در خانواده‌های صیاد و غیر صیاد جمع‌آوری گردید. میزان جیوه توسط دستگاه پیشرفته آنالیز جیوه (LECO AMA , USA) مدل ۲۵۴ با روش استاندارد ASTM به شماره ۶۷۲۲-D تعیین گردید.
یافته‌ها: میانگین کل جیوه مو µg/g ۲/۳۱ بدست آمد آزمون ANOVA نشان داد که بین غلظت‌های جیوه در قطعات مختلف موی زنان تفاوت معنی‌داری وجود ندارد. میانگین جذب روزانه جیوه‌µg/kg/day  ۰/۲۴ بدست آمد. متغیرهای سن، مصرف ماهی، شهر محل سکونت، خانواده صیاد یا غیر صیاد بر روی میزان جذب روزانه جیوه مؤثر بودند؛ اما اثر تعداد دندان‌های پرشده با آمالگام بر روی میزان جذب روزانه جیوه از لحاظ آماری معنی­دار نبود.
نتیجه‌گیری: در ۶ ماهه گذشته، روند جذب متیل جیوه در افراد مورد مطالعه ثابت بوده است. میزان جذب روزانه جیوه در ۲۳ درصد از زنان مورد مطالعه از حد راهنمای JECFA فراتر بود. بنابراین ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺧﻄﺮﻫﺎی اﺣﺘﻤﺎلی ﻧﺎشی از مواجهه با جیوه، مطالعات ارزیابی ریسک جیوه  با در نظر گرفتن همه مسیرهای مواجهه با آن در این مناطق ضروری به نظر می‌رسد.
 

سهراب مظلومی، عباس اسماعیلی ساری، نادر بهرامی فر، مظاهر معین الدینی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: گرد و غبار خیابانی یکی از منابع مهم ورود ذرات معلق و فلزات سنگین همراه آنها به اتمسفر است. این مطالعه با هدف بررسی میزان آلودگی فلزات سنگین در گرد و غبار خیابانی شهر تهران و ارزیابی ریسک اکولوژیکی آنها انجام شد.   
روش بررسی: نمونه برداری از گرد و غبار خیابانی در شرق و غرب تهران انجام و پس از آماده‌سازی نمونه‌ها، غلظت فلزات سنگین بوسیله دستگاه ICP-MS اندازه­ گیری شد. میزان آلودگی فلزات سنگین گرد و غبار خیابانی با استفاده از شاخص زمین انباشتگی، شاخص آلودگی، شاخص آلودگی تجمعی، فاکتور غنی­ شدگی و شاخص ریسک اکولوژیک ارزیابی شد.
یافته‌ها: شاخص‌ها نشان دادند گرد و غبار خیابانی هر دو منطقه مورد مطالعه از نظر عناصر Li، Al، Ti، V، Cr، Mn، Fe، Ni، Sr و Ba غیرآلوده بوده و منشاء این عناصر عمدتا منابع طبیعی است اما عناصر Cd، Cu، As، Zn، Sn و Pb آلودگی متوسط تا بالایی نشان دادند. این عناصر در هر دو منطقه درجه غنی شدگی بسیار بالا تا شدیدا بالا داشتند و منشا آنها عمدتا منابع آنترپوژنیک است. شاخص ریسک اکولوژیک برای منطقه شرق ریسک اکولوژیکی متوسط و برای منطقه غرب ریسک اکولوژیکی پایین نشان داد.
نتیجه‌گیری: بالاتر بودن میزان Pb در منطقه نمونه برداری شرق باعث شده است که این منطقه ریسک اکولوژیکی بالاتری نشان دهد. لذا گرد و غبار خیابانی در این منطقه از نظر آلودگی به فلزات سنگین بهویژه Pb و منابع ورود آن به محیط باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
 

سارا منوچهرنیا، میترا محمدی، رضا اسماعیلی، احمد وحدانی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام این مطالعه ارزیابی ارتباط بین پارامترهای اقلیمی و آلودگی هوای شهر مشهد با بیماران قلبی- عروقی و فوت ناشی از آن در سال ۱۳۹۳ توسط مدل سری زمانی است.
روش بررسی: داده‌های بیماران (شامل موارد سرپایی و انتقال به بیمارستان) و مرگ و میر قلبی-عروقی از مرکز فوریت‌های پزشکی و سازمان فردوس‌های مشهد، پارامترهای اقلیمی همچون دما، فشار، رطوبت نسبی، سرعت باد و بارندگی از سازمان هواشناسی و آلاینده‌های شاخص هوا از مرکز پایش آلاینده‌های زیست محیطی مشهد برای دوره آماری سال ۱۳۹۳ گردآوری گردید. در این پژوهش، جهت بررسی تاثیر پارامترهای اقلیمی و مقادیر آلاینده­ هوا بر روی بیماران قلبی-عروقی و فوت ناشی از آن با تاخیر روزانه، هفتگی و ماهانه از مدل سری زمانی باکس جنکینز (مدل تلفیقی اتورگرسیون و میانگین متحرک معروف به ARIMA) در سطح معنی‌داری ۵ درصد استفاده شد. سپس به بررسی اثر فصول بر تعداد بیماران مذکور و فوت ناشی از آن توسط آزمون ناپارامتری کروسکال-والیس پرداخته شد.
یافته‌ها: برازش مدل نهایی برای تعیین رابطه ماهانه میان عناصر اقلیمی و آلاینده‌های هوا با تعداد بیماران قلبی-عروقی و فوت ناشی از آن برابر یک مدل ۰,۰,۰)) ARIMA است. در بررسی ماهانه، رطوبت (رابطه مستقیم)، دما (رابطه مستقیم)، سرعت باد (رابطه معکوس) و PM۲,۵ (رابطه معکوس) به‌ترتیب با میانگین ۱۶/۲۴۷۱، ۴۸/۱۶۲۸، ۱۲۲/۳۸ و ۷/۳۹۰۵، اثر معنی‌داری با تعداد بیماران قلبی-عروقی داشته است. در موارد فوت نیز در بررسی ماهانه فشار (رابطه مستقیم)، دما (رابطه معکوس) و بارندگی (رابطه معکوس) به‌ترتیب با میانگین ۶/۵۹۰۴، ۱/۵۷۲۸ و ۱/۱۷۰۴ رابطه معنی‌داری با میزان مرگ و میر بیماری‌های قلبی-عروقی داشته‌اند (۰/۰۵>p). نتایج نشان داد که تنها میان بیماران قلبی-عروقی در فصل‌های مختلف سال تفاوت معنی‌داری وجود دارد و بیشترین میزان بیماران مذکور در فصل پاییز به تعداد ۳۷۷۸ نفر اتفاق افتاده است.
نتیجه‌گیری: از نتایج این مطالعه مشخص شد که ارتباط میان عناصر جوی و آلاینده‌های هوا با تعداد بیماران قلبی-عروقی در مطالعات کوتاه مدت قابل مشاهده بوده، هر چند در موارد مرگ و میر مطالعات بلندمدت می‌تواند اطلاعات بیشتری را نمایان کند. این مطالعه نشان داد که در وقوع بیماری‌های قلبی-عروقی عناصر اقلیمی و آلاینده‌های هوا موثرند در صورتی‌که در مرگ و میر تنها عناصر اقلیمی نقش اساسی را ایفا کرده‌اند. چالش اصلی مطالعه حاضر این است که بیماری قلبی-عروقی و مرگ ناشی از آن ممکن است تحت تاثیر پارامترهای دیگری غیر از موارد مطرح شده در این پژوهش، همچون متغیرهای مخدوش‌کننده متعدد فردی و محیطی نیز باشند.

احسان رفیعی منش، حبیب ا... اسماعیلی، فرزانه رحیم پور، محمد جواد فحول، حبیب هراتی، حسن جاهد طاهرانی،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: کارکنان تصفیه خانه های فاضلاب در معرض عوامل مختلف زیان­ آور محیط کار بوده که می ­توانند تهدید کننده سلامت آنها باشند. در این پژوهش وضعیت سلامت کارکنان تصفیه خانه ­های فاضلاب مشهد مورد ارزیابی قرار گرفته تا با طراحی برنامه­ های مداخله ­ای منجر به ارتقاء سلامت کارکنان شود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی پارامترهای بیو آئروسل­ ها، پرتوهای UV، استرس حرارتی و گاز H۲S در۵ تصفیه خانه شهر مشهد اندازه گیری شدند. همچنین کلیه داده های وضعیت سلامتی، آزمایشات بالینی و استرس شغلی در دو گروه کارکنان عملیاتی و اداری مورد مقایسه تحلیلی قرار گرفتند. بمنظور بررسی وضعیت استرس شغلی از پرسشنامه استاندارد استرس شغلی HSE استفاده گردید و تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS ۲۰ انجام گردید.
یافته‌ها: میزان کلیه پارامترها بجز گاز H۲S از سطح مجاز کشوری پایین تر بودند. تعداد افراد سیگاری، دیابتی، دارای مشکل زانو درد و کاهش شنوایی در کارکنان عملیاتی بیشتر از اداری بود و فشار خون بالا، افزایش کلسترول، کمردرد و بیماری پوستی نیز در کارکنان اداری بیشتر از عملیاتی بود ولی اختلاف آماری معنی دار نداشتند. چاقی و اضافه ­وزن (۰/۰۰۹p<) و افزایش تری گلیسرید (۰/۰۵p<) در کارکنان اداری بیشتر از عملیاتی بودند و اختلاف آماری معنی­دار داشتند. استرس شغلی در کارکنان عملیاتی در مقایسه با اداری در محورهای نقش (۰/۰۱۸p<) و ارتباط (۰/۰۰۲p<) از نظر آماری معنی دار شد.
نتیجه‌گیری: مداخلات مناسب بهداشت حرفه ای به منظور کاهش آلاینده ها، اجرای برنامه های ارگونومی و بهبود تغذیه و افزایش فعالیت فیزیکی و مدیریت استرس می تواند نقش موثری در ارتقاء سلامت کارکنان این واحدها داشته باشد.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سلامت و محیط زیست می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb