جستجو در مقالات منتشر شده


13 نتیجه برای بابایی

احمد علی پوربابایی، فرید کرمی، عارف امیرخانی، بهنام رجب پور،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده

 زمینه و هدف: وبا واقعی با مشخصات بالینی تقریبا همیشه به وسیله گروه های سرمی O1 و O139 ایجاد می شود و بیماری بالینی مشابهی به صورت تک گیر، توسط گروه های غیر O1 نیز ظاهر می شود. نظر به اهمیت شرایط اقلیمی و محیطی در   انتشار و فراوانی ویبریو کلرا، هدف از این پژوهش بررسی وضعیت پراکندگی ویبریوکلرا در نمونه های محیطی مناطق مختلف شهر قم و ارتباط آن با مبتلایان می باشد .

 روش بررسی: در این پژوهش مجموعا5220  نمونه محیطی از 12 منطقه مختلف شهر قم و 60 نمونه بالینی در طی فصل مختلف سال 1385 از نظر وجود ویبریوکلرا و وضعیت بیماران با روش های استاندارد مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه از نوع توصیفی و منطقی  بوده و داده ها پس از ثبت و ورود به محیط رایانه با تست های آماری تجزیه و تحلیل شدند.

یافته ها: از نظر تعداد موارد Nag بیش ترین فراوانی مربوط به بخش های امامزاده ابراهیم ، شیخ آباد و خیابان شاهد از  مناطق خاک فرج و نیروگاه  است و کم ترین فراوانی  مربوط منطقه سالاریه به دست آمد. از لحاظ توزیع فراوانی وضعیت آلودگی نمونه در بین 7 نمونه مختلف فراوانی سویه های Nag در پساب، فاضلاب و سبزیجات بیش ترین و در آب شرب کم ترین است که برحسب آزمون تطابق نظری با p<0.05 این اختلاف معنی دار است. نتایج مربوط به توزیع فراوانی مطلق وضعیت بیماران مبتلا در هر بخش منطقه 4 برحسب جنسیت نشان داد که بیش ترین درصد آلودگی به بخش های امامزاده ابراهیم، شیخ آباد و شاهد از منطقه نیروگاه در فصل تابستان اختصاص دارد و از مناطق 72 تن و شهرداری  هیچ مورد آلودگی مشاهده نشد.

نتیجه گیری: با توجه به بالا بودن تعداد مبتلایان و بیماران در همین مناطق و نتایج دیگر محققین مبنی بر افزایش فراوانی   سویه های غیر O1 در محیط در هنگام اپیدمی، بنابرین می توان یک ارتباطی بین انتشار سویه های ویبریوکلرا O1 و فراوانی سویه های غیر O1 در این مطالعه نتیجه گیری نمود.از طرف دیگر، از هیچ یک از نمونه های بالینی و محیطی، ویبریوکلرا O1  جدا نشد، بنابرین احتمالا  ناقلین ناقه در شهر قم، نمی تواند عامل اصلی ظهور مجدد این بیماری باشد.


مریم غنی، فریده گلبابایی، علیرضا اکبرزاده باغبان، حسن اصلانی، ناصر محرم نژاد،
دوره 4، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: پسماندهای خطرناک به دلیل دارا بودن خصوصیاتی نظیر سمیت، خورندگی، اشتعال پذیری و واکنش پذیری و یا دیگر مشخصات مشابه، اهمیت ویژه ای دارند. بسیاری از پسماندهای شیمیایی آزمایشگاهی حاوی مواد خطرناکی هستند که به دلیل داشتن توانایی بالقوه برای آلوده نمودن محیط زیست نیاز به مدیریت صحیح جمع آوری و انتقال و دفع دارند. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی مدیریت پسماندهای خطرناک آزمایشگاه های شیمی دانشگاه های دولتی تحت پوشش وزارت علوم (تهران بزرگ) طراحی و به اجرا درآمد.
روش بررسی: جامعه مورد مطالعه شامل کلیه آزمایشگاه های شیمی دانشگاه های دولتی تحت پوشش وزارت علوم ـ تهران بزرگ است. حجم نمونه طبق اصول آماری برابر 64 آزمایشگاه به دست آمد و جهت نمونه گیری از شیوه نمونه گیری طبقه ای استفاده شد. جهت جمع آوری داده از چک لیست معتبر شده استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و جهت آزمون سوالات پژوهش از آمار استنباطی استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که دانشگاه صنعتی شریف با کسب میانگین رتبه 5/60 در رده خوب و دانشگاه تهران با کسب میانگین رتبه6-5/4 در رده بسیار ضعیف قرار می­ گیرند و سه دانشگاه شهید بهشتی، الزهرا و تربیت معلم با کسب میانگین امتیاز 500/28-00/20 وضعیت یکسانی را از نظر رتبه بندی دارند و در رده ضعیف قرار می گیرند.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که اکثر آزمایشگاه‌ های مورد مطالعه فاقد برنامه جمع آوری بوده و تنها 5/26 درصد دارای این برنامه اند. حدود 5/12 درصد دارای روش تفکیک و نحوه ذخیره سازی مواد زایدست. وضعیت مدیریت پسماند­های خطرناک در آزمایشگاه های بررسی شده در این مطالعه در سطح مطلوب نبوده و از این نظر تنها 5/12 درصد از جامعه مورد نظر در وضعیت خوب بوده و 75 درصد در وضعیت نامطلوبند.


فریده گلبابایی، محمدرضا منظم اسماعیل پور، رسول همت جو، پروین نصیری، غلامرضا پوریعقوب، مصطفی حسینی،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1391 )
چکیده

MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: استرس گرمایی در بسیاری از صنایع از جمله صنایع پتروشیمی و فولاد یک خطر جدی برای سلامتی و ایمنی کارگران به شمار می‌آید. ارزیابی استرس گرمایی نه تنها از نظر پیشگیری از بیماری‌های ناشی از مواجهه با گرما، بلکه از نظر عملکرد و ایمنی کارگران در محیط کار نیز مهم است. شاخص‌هایی که هم اکنون برای ارزیابی استرس گرمایی مورد استفاده قرار می‌گیرند بسیار زیاد بوده و انتخاب یک شاخص مناسب برای محدوده وسیعی از شرایط آب و هوایی سخت است. هدف از انجام این مطالعه ارایه یک شاخص بهینه بر اساس پارامترهای فیزیولوژیکی بدن افراد در  صنعت پتروشیمی است.
روش بررسی: این مطالعه در یک صنعت پتروشیمی واقع در عسلویه صورت پذیرفت و 21 نفر کارگر مرد وارد مطالعه و بر اساس سازش یا عدم سازش فرد با گرما تقسیم بندی شدند. پارامترهای فیزیولوژیکی شامل ضربان قلب و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، دمای پوست و دمای دهانی افراد طی دو هفته در طول روز کاری اندازه گیری شد. هم‌زمان با اندازه‌گیری پارامترهای فیزیولوژیکی، پارامترهای شرایط جوی لازم برای محاسبه شاخص دمای تر گوی سان ((WBGT) Wet Bulb Globe Temperature)، مقدار عرق مورد نیاز ((SWreq)Required Sweat Rate) و شاخص احساس ناراحتی (Discomfort Index (DI)) اندازه گیری شد.
یافته‌ها: میانگین شاخص‌های محاسبه شده برای افراد هر دو گروه سازش یافته و سازش نیافته در سایت کار به طور معنی‌داری بالاتر از سایت پذیرش بود (p>0/05). همچنین میانگین پارامترهای فیزیولوژیکی افراد هر دو گروه در سایت کار بیشتر از سایت پذیرش بود  (p>0/05).در مورد ضریب همبستگی بین شاخص‌های محاسبه شده با پارمترهای فیزیولوژیکی شاخص WBGT با ضربان قلب، فشار سیتولیک و دیلستولیک خون و دمای پوست به ترتیب 731/0 ، 451/0، 375/0 و695/0 بیشترین ضریب هم بستگی را دارا بود و شاخص DI به ترتیب 725/0،  446/0، 352/0 و 689/0 بود و SWreq  با دمای عمقی بدن با مقدار ضریب همبستگی 766/0  بیشترین رابطه را داشت.
نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه ارتباط معنی‌داری را بین شاخص‌های محاسبه شده و پارامترهای فیزیولوژیکی را در سایت کار و پذیرش را نشان می‌دهد که نتایج مطالعات قبلی را تایید می‌کند. در این مطاله شاخص بهینه با توجه به مطالعات گذشته بر اساس ضربان قلب بررسی و چنین نتیجه‌گیری شد که شاخص WBGT بیشترین ضریب هم‌بستگی را با ضربان قلب داراست. این مطالعه پیشنهاد می‌کند که برای ارزیابی استرس گرمایی با چنین شرایط آب و هوایی شاخص WBGT بهینه‌ترین شاخص کاربردی است.


غلامرضا گودرزی، ، محمد جواد محمدی، کامبیز احمدی انگالی، بصیر محمدی، زهرا سلیمانی، علی اکبر بابایی، عبدالکاظم نیسی، سحر گراوندی،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: طبق برآوردهای سازمان بهداشت جهانی(WHO)هرسال 800,000 نفر در اثر بیماری‌های قلبی ـ عروقی، تنفسی وسرطان ریه ناشی از آلودگی هوا درسرتاسر دنیا دچار مرگ زودرس می شوند، تقریبا 150,000 نفر از این تعداد مرگ در جنوب آسیا رخ می‌دهد. نتایج مطالعات در خصوص اثرات کوتاه مدت و بلند مدت به صورت موارد بستری، مراجعه به پزشک، تعداد موارد یک بیماری خاص، مرگ وتعداد سال‌های از دست رفته زندگی (YOLL) گزارش می شود. مدل کامپیوتری(Air Quality Health Impact Assessment) Air Q2.2.3 جهت ارزیابی اثرات زیانبار ناشی از در معرض قرار گرفتن آلاینده NO2 بر سلامت انسان در اهواز در سال 1388 استفاده گردید. آلاینده NO2 با آمونیاک، رطوبت و ترکیبات دیگر به شکل ذرات کوچک واکنش می دهد. این ذرات کوچک می توانند با نفوذ به نقاط حساس در عمق ریه سبب ایجاد یا تشدید بیماری های تنفسی مانند آمفیزم و برونشیت شوند. همچنین می توانند منجر به تشدید بیماری‌های قلبی ـ عروقی، افزایش میزان مراجعه و پذیرش در بیمارستان و مرگ زودرس شوند.
روش بررسی: در این مطالعه داده های مورد نیاز از سازمان محیط زیست و سازمان هواشناسی اهواز گردآوری گردید. در مرحله بعد این داده ها توسط نرم افزار Excelبا انجام مراحل تصحیح دما و فشار، برنامه نویسی، پردازش (میانگین) و فیلتر کردن پردازش گردید. در مرحله آخر داده های پردازش شده توسط Excel به مدل Air Qداده شد. این مدل یک ابزار معتبر و قابل اعتماد به منظور برآورد اثرات کوتاه مدت آلاینده های هوا توسط سازمان بهداشت جهانی معرفی شده است. این مدل شامل چهار اسکرین ورودی ( Supplier، AQ data، Location، Parameter) و دو اسکرین خروجی ( Table، Graph ) است. یافته‌ها: یافته ها نشان دادند که ایستگاه های هواشناسی و اداره کل به ترتیب بیشترین و کمترین غلظت NO2را داشته اند، همچنین متوسط سالیانه، متوسط تابستان، متوسط زمستان و صدک 98 این آلاینده در شهر اهواز به ترتیب برابر باμg/m3 27، 6، 43 و 115 بوده است. با توجه به نتایج حاصل تعداد تجمعی موارد سکته قلبی (myocardial infarction) منتسب به تماس با NO2 در یک سال 9 نفر بوده است. با توجه به نتایج حاصل تعداد موارد تجمعی مرگ قلبی ـ عروقی با توجه به برآورد حد وسط خطر نسبی در اثر تماس با NO2 طی یکسال 19 نفر بوده است. یافته ها نشان دادند که تعداد تجمعی موارد بیماری مزمن انسداد ریوی(COPD) منتسب به NO2در یک سال 7 نفر بوده است.
نتیجه گیری: نرم افزار Air Q با استفاده از داده های پردازش شده توسط اکسل، خطر نسبی، بروز پایه و جزء منتسب را محاسبه نموده و حاصل کار را به صورت مرگ و میر نمایش می‌دهد. ذکر این نکته الزامی است که هیچ مدلی وجود ندارد که بتواند اثرات تمام آلاینده ها را یکجا و روی هم برآورد نماید. با توجه به نتایج حاصل 51% موارد تعداد تجمعی موارد سکته قلبی منتسب به تماس با NO2 در یک سال در روزهای با غلظت کمتر از m3 60 در رخ داده است. از سوی دیگر72% این تعداد در روزهایی رخ داده است که غلظت دی اکسید نیتروژن زیرμg/m3 90 بوده است. 72% تعداد موارد تجمعی مرگ قلبی عروقی در اثر تماس با NO2 طی یکسال مربوط به غلظت کمتر ازμg/m3 90است. 87 % موارد تجمعی بیماری مزمن انسداد ریوی(COPD) منتسب به NO2در یک سال در روزهای با غلظت کمتر ازμg/m3 110 رخ داده است.

نگار درویش زاده، فریده گلبابایی، محمد رضا پورمند، فریده زینی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: میکروارگانیسم‌ها عواملی هستند که در صورت ورود به بدن انسان با سازوکارهایی چون عفونت، آلرژی یا خواص سمی سبب ایجاد اختلال در واکنش های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی بدن انسان می شوند و در صورتی که سیستم ایمنی قادر به نابود کردن و از بین بردن عوامل بیولوژیکی نباشد، اختلال ایجاد شده می تواند سبب بیماری و حتی مرگ شود. این مطالعه میزان بیوآیروسل ها (باکتری و قارچ) را در بخش‌های مختلف یک بیمارستان مورد بررسی قرار می دهد.
روش بررسی
: در این مطالعه میزان بیوآیروسل ها (باکتری و قارچ) مطابق روش 0800 NIOSH با استفاده از دستگاه باکتریال سمپلر و محیط های کشت اختصاصی برای باکتری و قارچ به طور جداگانه در بخش‌های ICU (بخش مراقبت های ویژه)، آزمایشگاه پاتولوژی، اتاق عمل، ریکاوری و CSR یک بیمارستان مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج ارزیابی نشان می دهد میانگین تراکم باکتری ها در بیمارستان مورد مطالعه در ردیف CFU/m3 88/1226 – 47/294 بوده است که بیشترین تراکم مربوط به بخش CSR و کمترین تراکم آن مربوط به اتاق عمل است. نوع باکتری‌های شناسایی شده شامل باسیل های گرم مثبت (6/50%)، استافیلوکوکوس اپیدرمیس (29/20%)، استافیلوکوکوس ساپروفیتوکوس (6/2% )، استافیلوکوکوس اورئوس (03/7%)، سایر استافیلوکوکوس ها (9/5 %) و میکروکوک (43/13%) است. همچنین نتایج سنجش قارچ ها نشان می دهد که میانگین تراکم قارچ ها در بیمارستان مورد مطالعه در گستره CFU/m3 45/188- 0 بوده است که حداکثر تراکم مربوط به ICU و حداقل تراکم مربوط به ریکاوری و اتاق عمل است. نوع قارچ های شناسایی شده شامل آسپرژیلوس فلاووس (65/31 %)، آسپرژیلوس فومیگاتوس (17/25 %)، آسپرژیلوس نایجر (82/15% ) و پنیسیلیوم (33/27 % ) بوده است.
نتیجه گیری
: مقایسه تراکم باکتری ها در بخش‌های مختلف بیمارستان با حد توصیه شده ACGIH که CFU/m3 500 است نشان داد تراکم بیوآیروسل باکتری در همه بخش‌ها به جز اتاق عمل از حد توصیه شده بیشتر بوده است. همچنین مقایسه تراکم قارچ ها در بخش‌های مختلف بیمارستان با حد توصیه شده ACGIH که CFU/m3 100 است نشان داد تراکم بیوآیروسل قارچ در همه بخش‌ها کمتر از حد توصیه شده بوده است.
مهدی بهرامی، سعید برومند نسب، حیدرعلی کشکولی، احمد فرخیان فیروزی، علی اکبر بابایی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: در میان فلزات سنگین کادمیوم به‌دلیل تحرک زیاد و سمیت آن، به‌لحاظ بهداشتی و زیست‌محیطی اهمیت زیادی دارد. هدف از این پژوهش سنتز نانوذرات مگنتیت (Fe3O4) اصلاح شده با سدیم دودسیل سولفات (SDS) و ارزیابی عملکرد آن در حذف کادمیوم از محلول‌های آبی بوده است. روش بررسی: نانوذرات مگنتیت اصلاح شده سنتز گردید و تأثیر پارامترهای pH و زمان تماس بر کارایی حذف کادمیوم در سیستم ناپیوسته مورد بررسی قرار گرفت. سپس ضرایب سینتیک‌ها و ایزوترم‌های جذب در شرایط pH بهینه و زمان تعادل جذب محاسبه گردید. برای تعیین ویژگی‌های نانوذرات مگنتیت اصلاح شده تولیدی از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)، دستگاه پراش نگار اشعه XRD) X) و طیف‌سنج مادون قرمز (FTIR) استفاده شد. یافته‌ها: تصویربرداری از نانوذرات تولیدی با میکروسکوپ الکترونی نشان داد که قطر این ذرات nm 40-60 است. نتایج نشان داد که در سیستم ناپیوسته با 50mL محلول کادمیوم با غلظت 10mg/L و مقدار 0/1g جاذب، حداکثر جذب کادمیوم در مدت زمان 12h در 6 = pH اتفاق می‌افتد. همچنین بر اساس نتایج آزمایش سینتیک، زمان تعادل برابر 30min به‌دست آمد. فرایند جذب از مدل سینتیک مرتبه دوم هو تبعیت کرده و داده‌های جذب با ایزوترم فروندلیچ مطابقت بیشتری داشت. حداکثر ظرفیت جذب نانوذرات مگنتیت اصلاح شده برای کادمیوم 9/604mg/L به‌دست آمد. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که نانوذرات مگنتیت اصلاح شده می‌تواند به‌عنوان جاذبی مؤثر جهت حذف کادمیوم از منابع آب آلوده به‌کار رود.
علی اکبر بابایی، زهرا نظری خوراسگانی، الهام احمدپور، محسن حسین زاده،
دوره 7، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: آلکیل فنل پلی اتوکسیلات‌ها و مشتقات آنها از طریق دفع فاضلاب‌ها وارد محیط‌زیست شده و به علت خصوصیات ماندگاری در محیط زیست و سمیت و دارا بودن پتانسیل مختل‌کنندگی سیستم غدد درون ریز موجب نگرانی هستند. این مطالعه با هدف اندازه‌گیری نونیل فنل و نونیل فنل پلی اتوکسیلات‌ها در رسوبات رود کارون در دشت خوزستان انجام گردید. روش بررسی: در این مطالعه نمونه‌برداری رسوبات رود کارون در دو فصل تر و خشک در ده ایستگاه هیدرومتری طبق روش‌های استاندارد انجام گردید. نمونه‌های رسوب طبق روش استاندارد استخراج فاز جامد، آماده‌سازی و غلظت ترکیبات مورد مطالعه با دستگاه HPLC-FLD سنجش گردید. یافته‌ها: طبق نتایج این مطالعه غلظت نونیل فنل و نونیل فنل پلی اتوکسیلات‌ها در رسوبات رود کارون به ترتیب 2/43-0/21 و &mug/g 0/91-0/18 بود. نتایج این مطالعه نشان داد که غلظت نونیل فنل در رسوبات رود کارون بیش از دیگر مشتقات آلکیل فنل اتوکسیلات است. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه بیانگر تجمع آلاینده‌های مختل‌کننده سیستم غدد درون ریز در رسوبات رودخانه کارون بود. مقایسه میانگین داده‌ها نشان داد که بین غلظت این ترکیبات در ایستگاه‌های بالادست و پایین دست کلان شهر اهواز اختلاف معنی‌دار وجود دارد (0/05> pvalue).


غلامرضا گودرزی، سحر گراوندی، سعید سعیدی مهر، محمد جواد محمدی، مهدی وثوقی نیری، شکراله سلمان زاده، کامبیز احمدی انگالی، عبدالکاظم نیسی، علی اکبر بابایی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: طبق برآوردهای سازمان بهداشت جهانی تقریبا هر سال 150000 نفر در جنوب آسیا در اثر بیماری های قلبی– عروقی، تنفسی و سرطان ریه ناشی از آلودگی هوا دچار مرگ زودرس می شوند. نتایج مطالعات در خصوص اثرات کوتاه مدت و بلند مدت به صورت موارد بستری، مراجعه به پزشک، تعداد موارد یک بیماری خاص، مرگ و تعداد سال های از دست رفته زندگی (YOLL) گزارش می شود. در این مقاله هدف این است که به اثر آلاینده PM10 بر سلامت انسان پرداخته شود. مدل کامپیوتری (Air Quality Health Impact Assessment) 2.2.3  Air Q جهت ارزیابی اثرات سوء ناشی از در معرض قرار گرفتن آلاینده PM10 بر سلامت انسان در اهواز در سال 1388 استفاده گردید. تماس طولانی مدت با ذرات معلق بصورت کاهش در طول عمر شخص، خود را نشان می دهد. میزان شیوع برونشیت و کاهش عملکرد ریوی در بچه ها و بزرگسالان حتی در غلظت های متوسط سالیانه ذرات معلق زیر (20µg/m3 (PM2.5 و (30µg/m3 (PM10دیده شده است. عمده منابع انتشار ناشی از دخالت بشر در خصوص ذرات معلق ترافیک جاده‌ای(25-10 درصد)، احتراق ثابت(55-40 درصد) و فرایندهای صنعتی(30-15 درصد) هستند. روش بررسی: در این مطالعه داده‌های مورد نیاز از سازمان محیط زیست و سازمان هواشناسی اهواز گردآوری گردید. در مرحله بعد با توجه به خام بودن داده‌ها توسط نرم افزار Excelپردازش (مجموعه دستورات تصحیح دما و فشار، میانگین‌گیری، کد نویسی) داده‌ها انجام گردید. در مرحله آخر داده‌های پردازش شده توسط Excel به مدل Air Qداده شد. این مدل یک ابزار معتبر و قابل اعتماد به منظور برآورد اثرات کوتاه مدت آلاینده‌های هوا توسط سازمان بهداشت جهانی معرفی شده است. این مدل شامل چهار اسکرین ورودی (Supplier، AQ data، Location، Parameter) و دو اسکرین خروجی (Table، Graph) است. یافته‌ها: یافته‌ها نشان دادند که ایستگاه‌های اداره کل و نادری به ترتیب بیشترین و کمترین غلظت PM10را داشته‌‌‌اند، همچنین متوسط سالیانه، متوسط تابستان، متوسط زمستان و صدک 98 این آلاینده در شهر اهواز به ترتیب برابر با 261، 376، 170 و µg/m3 1268 بوده است. با توجه به نتایج حاصل تعداد کل مرگ‌ها منتسب به تماس با PM10 در یک سال 1165 نفر بوده است. نتیجه‌گیری: نرم افزار Air Q با استفاده از داده‌های پردازش شده توسط اکسل، خطر نسبی، بروز پایه و جزء منتسب را محاسبه نموده و حاصل کار را به صورت مرگ و میر نمایش می‌دهد. ذکر این نکته الزامی است که هیچ مدلی وجود ندارد که بتواند اثرات تمام آلاینده‌ها را یکجا و روی هم برآورد نماید. با توجه به نتایج حاصل تعداد موارد تجمعی مرگ قلبی عروقی با توجه به برآورد حد وسط خطر نسبی در اثر تماس با PM10 طی یکسال 612 نفر بوده است که 52 درصد این تعداد مربوط به غلظت کمتر از µg/m3 300 است. همچنین تعداد موارد تجمعی مرگ ناشی از بیماری‌های تنفسی با توجه به برآورد حد وسط خطر نسبی در اثر تماس با PM10 طی یکسال 114 نفر بوده است. تعداد تجمعی موارد مراجعه سرپائی به علت بیماری تنفسی منتسب به PM10در یک سال 1551 نفر بوده است. 36 درصد موارد فوق در روزهای با غلظت کمتر از µg/m3 200 رخ داده است.


سمیه فرهنگ دهقان، بزرگمهر مداح، فریده گلبابایی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر سعی در توسعه فیلترهای نانولیفی حاوی نانوذرات اکسید‌منیزیم به منظور کاربرد آتی در حذف ذرات را از جریان گازی دارد.

روش بررسی: ساخت نانوالیاف به روش الکتروریسی منطبق با طرح آزمایش تهیه‌شده توسط روش سطح پاسخ انجام گرفت. بهینه‌سازی پارامترهای الکتروریسی برای رسیدن به ویژگی‌های فیلتر شامل قطر الیاف، تخلخل فیلتر و تعداد گره انجام شد. بعد از تهیه تصاویر میکروسکوپی، تعیین قطر الیاف و تعداد گره توسط نرم‌افزار پردازش تصویر و محاسبه درصد تخلخل با کمک نرم افزار Mat lab صورت گرفت. فیلتر‌مدیای نهایی مبتنی بر شرایط بهینه الکتروریسی تولید و آزمون عملکرد فیلتر هپا برای آن صورت گرفت.

یافته‌ها: از نظر ویژگی‌های ریخت شناسی مثل پیوستگی الیاف، عدم وجود شاخه‌های اضافی و تعداد کم‌تر گره و برجستگی، آزمایش شماره 2 (غلظت :16 wt%، ولتاژ:10kV،فاصله :15cm) بهترین شرایط را دارا بود. در این شماره آزمایش، بالاترین قطر الیاف نیز دیده شد. در بین پارامترهای الکتروریسی، بالاترین ضریب همبستگی بین غلظت محلول و متغیرهای پاسخ دیده شد و این رابطه برای قطر الیاف و درصد تخلخل از نظر آماری معنی دار تعیین گردید (به ترتیب 0/05 > p  و 0/01 > p). رابطه مثبت و ضعیفی بین قطر الیاف تولیدی و درصد تخلخل مدیا (r =0/29,p >0/05) و رابطه منفی و ضعیفی بین قطر الیاف و تعداد گره حاصله r =-0/2,p >0/05)) یافت شد.

نتیجه‌گیری: غلظت محلول به عنوان تاثیرگذارترین پارامتر الکتروریسی بر ویژگی‌های فیلتر شناخته شد، که با افزایش آن تعداد گره شکل‌گرفته در الیاف کمتر ولی الیافی با قطر بزرگتر تولید شدند. با افزایش قطر الیاف، اندازه حفرات فیلتر و درصد تخلخل افزوده گردید. مدل‌‌های ریاضی دوجمله‌ای بین متغیرهای مورد بررسی یافت شد. کارایی فیلتر بهینه شده قابل مقایسه با فیلترهای هپا بوده، و از افت فشار کمتری نیز برخوردار بود.


احد نظرپور، نوید قنواتی، تیمور بابایی نژاد،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی فاکتور غنی­ شدگی (EF)، شاخص جامع آلودگی نمرو (NIPI) و پتانسیل ریسک اکولوژیک (Er) فلزات سنگین (سرب، نیکل، مس، روی، کادمیوم، وانادیوم و کروم) در خاک­ های سطحی میدان نفتی اهواز است.
روش بررسی: جهت دستیابی به این هدف، تعداد 49 عدد نمونه خاک به صورت سیستماتیک برداشت و به روش­ جذب اتمی (AAS) آنالیز شده است.
یافته­ها: میانگین غلظت فلزات مورد مطالعه به ترتیب:  Pb (251/20)،  Ni(94/06)،  Cu (75/80)،   Zn(132/84)، Cd (0/69)،  V (4/97) و  Cr (141/48) (mg/kg) است. میانگین فاکتور غنی­ شدگی در نمونه­ های خاک به‌صورت Zn< Cr< Cu< Ni< Pb  V< Cd< کاهش می­ یابد. شاخص جامع آلودگی نمرو نشان­ دهنده سطح آلودگی شدید برای کلیه فلزات به جز وانادیوم است. پتانسیل ریسک اکولوژیک فلزات مورد مطالعه نشان­ دهنده ریسک پایین برای فلزات V، Cd، Zn و Cr، ریسک متوسط برای Cu و ریسک قابل توجه برای فلزات Pb و Ni است. مقدار میانگین شاخص ریسک (RI) فلزات مورد مطالعه نشان داد که 27 نمونه (55/10 درصد) دارای ریسک متوسط، 21 نمونه (42/85 درصد) دارای ریسک قابل توجه و تنها 1 نمونه (2/05 درصد) دارای ریسک اکولوژیکی بالا است.
نتیجه­ گیری: نتایج بدست آمده از فاکتور غنی­ شدگی، پتانسیل ریسک اکولوژیک و شاخص ریسک، نشان داد که منبع آلودگی فلزات مورد مطالعه فعالیت­ های انسان­ زاد از قبیل فعالیت­ های حفاری نفتی در منطقه مورد مطالعه است.
 

ناهید درستکار احمدی، محسن شفیعی نیک آبادی، سامان بابایی کفاکی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه آلاینده‌های مرتبط با پالایشگاه‌ها و محصولات وابسته به نفت نگرانی‌های زیادی را در رابطه با محیط زیست به‌وجود آورده ­اند. در این بین سهم روانکارهای خودرو به‌عنوان یکی از محصولات وابسته به نفت در رابطه با مسائل ‌زیست‌محیطی، آلودگی‌های مضر بشر و تشدید گرمایش جهانی غیرقابل اغماض است. اخیرا روش ارزیابی چرخه حیات به‌عنوان ابزاری سودمند جهت یافتن راه‌حل‌هایی برای مشکلات زیست محیطی ارائه شده است. هدف از این پژوهش، بررسی و مقایسه اثرات زیست محیطی روانکارهای خودرو و مواد تشکیل‌دهنده آن (روغن پایه و مواد افزودنی) و در نهایت شناسایی مواد آلاینده جهت جایگزینی آن با مواد دوستدار محیط زیست است.
روش بررسی: در این مطالعه ابتدا مرز سیستم مشخص گردید و سپس مراحل ارزیابی چرخه حیات برای روانکارهای خودرو پیگیری شد. نهایتا نتایج در نرم افزار SimaPro براساس شاخص­ های روش Eco Indicator 95 ارائه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد علی‌رغم این‌که مواد افزودنی تقریبا 20 درصد روانکارها را تشکیل داده‌اند، اما بیش از 80 درصد آلاینده‌های زیست‌محیطی به آنها مربوط می‌شود. این مواد تاثیر چشمگیری در انتشار گازهای گلخانه­ ای و پتانسیل گرمایش جهانی دارند به‌طوری‌که 91 درصد از انتشارات CO2 (kg7/81) مربوط به روانکارهای خودرو ناشی از مواد افزودنی است. همچنین این مواد باعث انتشار  kg C2H40/00913 و kg SPM0/0368 شده و در نتیجه از عوامل مؤثر در تشکیل غلظت‌های تابستانی و زمستانی هستند. همچنین، روانکارهای خودرو باعث ورود فلزات سنگین (kg Pb 5-10×3/95) به آب و انتشار مواد سرطان‌زا (kg B(a)P 6-10×4/22) می‌شوند که روغن‌های پایه درصد بسیار کمی از ورود این مواد را به خود اختصاص داده است.
نتیجه‌گیری: مهمترین عامل آلایندگی زیست محیطی روغن‌های روانکار خودرو، مواد افزودنی به آن تعیین گردید. با توجه به اینکه درصد آلایندگی هر یک از مواد افزودنی به روانکارها به ترتیب شامل مواد ضد زنگ (40 درصد)، مواد ضد سایش (23 درصد)، پاک‌کننده‌ها (20 درصد) و اصلاح‌کننده‌های چسبندگی (17 درصد) است، شرکت می‌بایست به دنبال تغییر مواد ضدزنگ و جایگزینی آن با آنتی‌اکسیدان‌هایی با آلایندگی زیست‌محیطی پایین‌تر در چرخه تولید محصولات روانکار خود باشد.

 

هانیه میربلوکی، مهرشاد حاجی بابایی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: آنتی­ بیوتیک ­ها از جمله آلاینده­ های سخت تجزیه­ پذیر و مقاوم در محیط زیست هستند که با توجه به خاصیت ضد زیستی آ­نها، حذف و یا کاهش مقدار ورود این آلاینده به محیط امری ضروری است و در این راستا، هدف اصلی از این تحقیق، بررسی کارایی فرایند فنتون و شبه فنتون جهت تصفیه فاضلاب حاوی آنتی­بیوتیک اسپیرامایسین است.
روش بررسی: اثرات متغیرهای مستقل شامل pH، زمان تماس و مقدار غلظت اکسنده (H2O2) و کاتالیزور (Fe2+ و Fe3+) بر حذف شاخص COD با استفاده از دستگاه COD متر اندازه­گیری شد و دامنه و تعداد آزمایش­ها با نرم افزار طراحی آزمایش به روش سطح پاسخ (RSM) تعیین گردید.
یافته‌ها: شرایط بهینه آزمایش در روش فنتون با راندمان تصفیه 63/31 درصد، در pH برابر با 4، غلظت هیدروژن پراکسید برابر با mg/L 50، غلظت آهن (Fe2+) برابر با mg/L 75 و زمان تماسmin  5 حاصل شد و شرایط بهینه آزمایش در روش شبه فنتون با راندمان تصفیه 51/21 درصد، در pH برابر با 3، غلظت هیدروژن پراکسید برابر با mg/L 60، غلظت آهن (Fe3+) برابر با mg/L 137/50 و زمان تماس min  32/5 حاصل شد. بر‌اساس نتایج آنالیز واریانس ANOVA، مقدار f در روش فنتون، نشان­ دهنده معنی ­دار بودن مدل است.
نتیجه­گیری: بر‌اساس نتایج، روش اکسیداسیون فنتون به‌عنوان روش بهینه جهت حذف COD از فاضلاب سنتزی حاوی آنتی­ بیوتیک اسپیرامایسین انتخاب شد که می­ تواند به عنوان روشی کارآمد در تصفیه فاضلاب­ های حاوی آنتی­ بیوتیک بکار گرفته شود.

فریبا ابراهیمی فینی، فرزام بابایی سمیرمی، محمدرضا تابش، مهدی جلیلی قاضی‌زاده، امیرهوشنگ حیدری،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: برخورداری از اطلاعات همه جانبه‌ در مورد تولید پسماند جامد، گام مهمی در سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی دولت‌های محلی برای انتخاب روش‌های مناسب مدیریت پسماند است. نرخ تولید و ترکیب پسماند شهری، ممکن است تحت تاثیر عوامل بسیاری از سالی به سال دیگر، متفاوت باشد. پژوهش حاضر، به شناسایی مهمترین مولفه‌های موثر بر آینده‌ تولید (به‌ ویژه ترکیب) پسماند خانگی شهر تهران و بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری این مولفه‌ها بر یکدیگر پرداخته ‌است.
روش بررسی: این پژوهش براساس روش‌های آینده‌پژوهی و با به ‌کارگیری ترکیبی از مدل‌های کمی و کیفی انجام شد. با توجه به ماهیت این پژوهش، از روش تحلیل ساختاری، نرم افزار میک‌مک و پیمایش دلفی بهره گرفته شد.
یافته‌ها: در این راستا، پس از برگزاری جلسات متعدد با 22 نفر از خبرگان، به ‌عنوان جامعه آماری پژوهش، چهارده مولفه‌ موثر شناسایی شد. در ادامه، مولفه‌های موثر در چارچوب ماتریس اثر متقابل در نرم‌افزار میک‌مک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد آنچه از وضعیت صفحه پراکندگی متغیرها می‌توان فهمید بیانگر ناپایداری سیستم است و بیشتر متغیرها در اطراف محور قطری صفحه پراکنده هستند.
نتیجه‌گیری: درنهایت، با توجه به امتیاز بالای تاثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، ده مولفه کلیدی شناسایی شد. از بین آنها، مولفه‌های: "رشد اقتصادی"؛ "دگردیسی دیجیتالی و پیشرفت فناوری"؛ "اصلاح قوانین موجود، وضع و اجرای قوانین جدید و تخصصی" و "افزایش آگاهی در مورد پسماند و جلب مشارکت شهروندان از طریق آموزش و اطلاع‌رسانی" به ‌عنوان پیش‌ران‌هایی که در بیست سال آینده بر میزان کمیت پسماند اثرگذار هستند و سبب تغییر در ترکیب پسماند خانگی شهر تهران می‌شوند، شناسایی شدند.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سلامت و محیط زیست می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb