احد رضایان قیه باشی، احسان مرزبان،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: کلانروندهای جهانی از یک سو و روندها و مؤلفههای داخلی از سوی دیگر، آینده محیطزیست ایران را در هالهای از ابهام همراه با نگرانی قرار داده است. در محیطی پیچیده و غیرقابل پیشبینی، میتوان با بهرهگیری از تفکر سناریویی (مبتنی بر شناسایی و بازشکافی پیشرانها و عدمقطعیتهای سازنده آینده) تصاویری ملموس و قابل درک از آیندههای قابل تصور یا محتمل در قالب سناریوهایی چندگانه ارائه داد. هدف از این پژوهش، توصیف داستانها و ترسیم تصاویری از آینده محیط زیست ایران در قالب سناریوهای سازگار و محتمل است.
روش بررسی: روش مورد استفاده در این پژوهش برنامهریزی مبتنی بر سناریو است که در هشت گام طراحی و پیاده شده است. روش گردآوری داده در این پژوهش کیفی و با استفاده از مصاحبه، پنل خبرگی و پیمایش دلفی است. همچنین، از نرم افزارهای میکمک و سناریو ویزارد برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای این پژوهش در دو بخش ارائه شده است. بخش اول شامل شناسایی و دستهبندی مولفههای کلیدی، پیشرانها و عدم قطعیتهای مرتبط است. پنج پیشران "جمعیت"، "گرمایش جهانی"، "گفتمان زیست محیطی"، "مدیریت فرایند توسعه" و "فناوریها" در این بخش تعیین شده و روابط اثرگذاری و اثرپذیری میان مولفهها تحلیل شده است. بخش دوم به شناسایی و توصیف سناریوهای محتمل و سازگار براساس پیشرانها و عدمقطعیتهای ذیربط، پرداخته است.
نتیجهگیری: مبتنی بر یافتههای پژوهش، پنج سناریوی محتمل و سازگار شامل الف) راز بقا، ب) مدیریت علیه زمین، پ) مهاجرت اقلیمی، ت) بازگشت درناها و ث) فناوری علیه زمین، تبیین و مقایسه شدهاند. آشنایی با روایت هر کدام از این سناریوها و مقایسه مطلوبیت آنها، کنشگران و تصمیمگیران را قادر میسازد تا فرایند ساخته شدن آینده را تحت تاثیر قرار دهند. بر این اساس، توسعه فناوریهای سازگار با محیط زیست و نیز مدیریت سازگار با محیط زیست، مبنایی برای طراحی اقدامات آینده در این عرصه است.
سیده شعله حسینی، بهاره لرستانی، سهیل سبحان اردکانی، مهرداد چراغی، سحر رضایان،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: گردوغبار خیابانی به عنوان منبع و مخزن انواع آلاینده ها، شناساگر مناسبی برای ارزیابی آلودگی اتمسفر محسوب میشود. از اینرو، این پژوهش با هدف ارزیابی آلودگی و سمیت محیطی عناصر آرسنیک، روی، سرب، کادمیم و مس در گردوغبار خیابانی شهر همدان در سال 1402 انجام یافت.
روش بررسی: در مجموع 108 نمونه گردوغبار خیابانی از 12 مکان نمونه برداری منتخب با کاربریهای مسکونی، تجاری و صنعتی طی سه فصل بهار، تابستان و پاییز با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده برداشته شد و محتوی عناصر در آنها با روش ICP-OES خوانده شد. همچنین، مقادیر شاخص های PI، IPI و mERM-Q محاسبه شد.
یافته ها: بیشینه میانگین محتوی عناصر (mg/kg) گردوغبار برای آرسنیک، روی، کادمیم و مس به ترتیب برابر با 5/79، 405، 0/758 و 84/8 مربوط به کاربری صنعتی و فصل پاییز و برای سرب نیز با 110 مربوط به مناطق تجاری و فصل پاییز بود. نتایج محاسبه شاخص PI نشان داد که سطح آلودگی عناصر آرسنیک، روی، سرب، کادمیم و مس "متوسط" تا "خیلی زیاد" بوده است. میانگین مقادیر شاخص IPI نیز در دامنه 2/52 تا 3/90 متغیر و بیانگر شرایط آلودگی "زیاد" در همه مکان ها و فصول بود. از طرفی، مقادیر میانگین mERM-Q در نمونه های گردوغبار برابر با 0/299 و بیانگر 21 درصد احتمال سمیت بود.
نتیجه گیری: تاثیر فعالیتهای انسانی، تغییرات فصلی و نوسانات منابع انتشار بر آلودگی عناصر بالقوه سمی گردوغبار خیابانی شهر همدان قابل توجه بوده است؛ لذا، شناسایی و کنترل منابع انتشار عناصر به ویژه در مناطق با سطوح آلودگی بیشتر به منظور حفظ سلامت اکوسیستم شهری و شهروندان توصیه میشود.