جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای ریاحی بختیاری

عبدالرضا مشروفه، علیرضا ریاحی بختیاری ، محمد پورکاظمی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: آلودگی به فلزات یکی از مشکلات مهم زیست‌محیطی و یکی از نگرانی‌های مهم بهداشت مواد غذایی به شمار می‌آید. در سراسر جهان، ماهیان خاویاری یک منبع مهم تامین غذا و ایجاد اشتغال و درآمد هستند. در پژوهش حاضر، با اندازه-گیری غلظت کادمیوم، نیکل، وانادیوم و روی در عضله و خاویار تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus)، ریسک ناشی از مصرف این ماهی برای انسان مورد ارزیابی قرار گرفت. روش بررسی: نمونه‌های تاسماهی ایرانی (24n=) را از مراکز مهم صید ماهیان خاویاری بخش جنوبی دریای خزر واقع در استان‌های مازندران و گیلان جمع‌آوری گردیده و تا آنالیز شیمیایی در فریزر در دمای 0C 20- نگهداری شدند. حدود g 1 از هر نمونه خشک شده را در لوله‌های هضم PTFE ریخته شد. سپس به میزان mL 10 اسید نیتریک 65% به آن اضافه گردید. ابتدا به مدت h 1 در دمای 0C 40 لوله‌های PTFE بر روی هیتر قرار داده سپس به آرامی دما را افزایش داده و به مدت h 3 در دمای 0C 140 حرارت داده شد. محلول حاصل با استفاده از کاغذ صافی واتمن شماره یک، صاف شده و در نهایت با آب دوبار تقطیر شده (دیونیزه) به حجم mL 25 رسانیده شد. یافته‌ها: میانگین غلظت کادمیوم، نیکل، وانادیوم و روی در عضله به ترتیب 0/002 ±0/005، 0/03±0/06،   0/13 ± 0/04 و 3/07 ±7/49 μg/gوزن تر است. همچنین میانگین غلظت این فلزات در خاویار به ترتیب 0/006±0/007 ، 0/07 ± 0/09 ، 0/15 ± 0/12 و 5/75 ±21/23 μg/g وزن تر تعیین گردید. نتیجه‌گیری: میانگین غلظت کادمیوم، وانادیوم و روی از حد استاندارد تعیین شده توسط سازمان کشاورزی، ماهی‌گیری و غذایی انگلستان MAFF (2000) و سازمان بهداشت جهانی (WHO) پایین‌تر است. حد استاندارد فلزات کادمیوم، وانادیوم و روی به ترتیب μg/g 0/2، 0/5 و 50 است. بنابراین بدلیل پایین بودن غلظت‌های بدست آمده از حد مجاز، مصرف عضله و خاویار تاسماهی ایرانی خطری جدی برای سلامتی مصرف کنندگان نخواهد داشت.

مهرنوش محمدی، علیرضا ریاحی بختیاری، صابر خدابنده،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: توسعه صنعت محصولات آرایشی، گرایش مردم بخصوص خانم‌ها نسبت به زیبایی ظاهری، نیاز و استفاده از این محصولات را افزایش داده است. با توجه به حضور فلزاتی چون سرب و کادمیوم به عنوان ماده نگهدارنده و رنگی در این محصولات، به تعیین غلظت این فلزات در محصولات آرایشی کرم ضدآفتاب، رژلب و رنگ مو پرداخته شد. روش بررسی: مارک‌های مختلفی از مواد آرایشی به منظور تعیین غلظت فلزات کادمیوم و سرب تهیه شده و غلظت‌ها با استفاده از دستگاه جذب اتمی کوره گرافیتی بر حسب µg/kg وزن خشک اندازه‌گیری گردید. یافته‌ها: با توجه به آنالیز داده‌های بدست آمده، به طور کلی میزان فلز کادمیوم کمتر از فلز سرب بدست آمد. بین غلظت کادمیوم در مارک‌های مختلف کرم ضدآفتاب و رژلب اختلاف معنی‌داری مشاهده نشد (0/050/05). نتیجه‌گیری: با وجود اینکه میزان سرب و کادمیوم در مارک‌های انتخابی محصولات آرایشی این تحقیق پایین‌تر از حد مجاز بدست آمد اما غلظت کم آنها نسبت به نتایج مطالعات پیشین می‌تواند اثرات سوء خود را از طریق خطرات جدی سلامت انسان و امکان بروز و یا تشدید بیماری‌های مختلف از جمله آلرژی، التهاب، بیماری‌های پوستی و غیره اعمال ‌کند. از این‌رو می-بایست تهیه و استفاده از این محصولات با توجه به استانداردهای موجود صورت پذیرد.

زهرا باقری، علیرضا ریاحی بختیاری،
دوره 7، شماره 1 - ( 4-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: این تحقیق در سال 1390 به منظور تعیین غلظت جیوه کل در رسوبات و بافت نرم دو گونه صدف دوکفه‌ای Callista umbonella و Saccostrea cucullata در سواحل بندرعباس انجام شد. روش بررسی: در مجموع 67 نمونه صدف دوکفه‌ای و 10 نمونه رسوب از دو ایستگاه ترمینال بندرعباس و پارک جهانگردی سورو جمع‌آوری شد. غلظت جیوه کل نمونه‌ها با دستگاه پیشرفته آنالیز جیوه (Leco AMA 254) اندازه‌گیری شد. یافته‎ها: میانگین غلظت فلز جیوه در بافت نرم صدف دوکفه‌ای S. cucullata در ایستگاه ترمینال بندرعباس و پارک جهانگردی سورو به ترتیب 145/58 و 151/13، برای صدف دوکفه‌ای C. umbonella 34/5 و 63/95و رسوبات به ترتیب (ng/g dw) 30/28 و 20/55 بدست آمد. مقایسه میانگین‌ها اختلاف معنی‌داری را بین بافت نرم دو گونه نشان داد (0/01>p). نتیجه‌گیری: با توجه به تجمع بالاتر جیوه در بافت نرم اویستر S. cucullata نسبت به کلم C. umbonella و درجه تغییرپذیری پایین‌تر بافت نرم این گونه نسبت به گونه C. umbonella و همچنین وجود همبستگی مثبت و معنی‌دار برای فلز جیوه بین بافت نرم صدف‌های دوکفه‌ای با رسوبات پیرامونی در مجموع می‌توان نتیجه گرفت بافت نرم S. cucullata به عنوان پایشگر زیستی برای فلز جیوه در مناطق جزرومدی سواحل بندرعباس انتخاب گردد. در مقایسه با استاندارهای ایمنی غذا (FDA، EU Commission و NHMRC)، غلظت جیوه در اویسترها پایینتر از حد مجاز برای مصرف انسان بود.

رخساره عظیمی یانچشمه، علیرضا ریاحی بختیاری، ثمر مرتضوی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: در طی سال های اخیر، ورود آلاینده های نفتی بویژه هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای (PAHs) به تالاب انزلی، حیات موجودات آن را بشدت مورد تهدید قرار داده است. لذا مطالعه کنونی با هدف اندازه گیری و مقایسه غلظت ترکیبات PAH با شاخص های ارزیابی کیفی متعدد رسوب، به منظور ارزیابی سمیت اکولوژیک رسوبات سطحی تالاب انزلی و ارائه راهکار مدیریتی مناسب انجام شده است. روش بررسی: تعداد 22 نمونه رسوب سطحی بطور تصادفی جمع­ آوری، خشک و با بکار­گیری روش سوکسله استخراج گردید. سپس طی دو مرحله کروماتوگرافی ستونی، ترکیباتPAH جداسازی و توسط دستگاه کروماتوگراف گازی با طیف ­سنج جرمی (GC-MS) مورد آنالیز قرار گرفتند. یافته ­ها: مجموع غلظت این ترکیبات در گسترهng/g 212 تا 2674 وزن خشک با میانگین ng/g 907 وزن خشک قرار گرفت. بیشترین غلظت ها از ایستگاه های واقع در مجاورت نواحی شهری با فعالیت های کشتیرانی، (1-3 و1-4) گزارش شد. در مقایسه با راهبرد های کیفی رسوب (SQGs) بکار رفته در این مطالعه، غلظت اغلب ترکیبات PAH در اکثریت ایستگاه ها در گستره پایین آثار بیولوژیکی مضر قرار گرفتند. تنها در ایستگاه های ناچیزی (1-3، 2-3 و 3-5) غلظت برخی ترکیبات PAH متجاوز از گستره پایین آثار بیولوژیکی مضر بدست آمد. نتیجه گیری: غلظت اغلب ترکیبات PAH در تالاب انزلی در مقایسه با راهبرد های کیفی رسوب استفاده شده در این مطالعه، به ندرت منجر به آثار مضر می شود. با این حال غلظت برخی از این ترکیبات، می تواند منجر به بروز آثار سمی حاد شوند. بنابراین مطالعات بیشتر شامل آزمون های مسمومیت و تجمع زیستی و بررسی ترکیب اجتماع کف‌زیان بخصوص در نواحی متجاوز از SQGs، به منظور مدیریت مناسب ضروری است.

محمد نعمتی ورنوسفادرانی، علیرضا ریاحی بختیاری، ژائویان گو، جوکیانگ چو،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیقات انجام شده بر روی هیدروکربن‌های چند حلقه‌ای معطر (PAHs) در رسوبات سطحی سواحل جنوب غربی دریای خزر محدود و بیانگر آلودگی متوسط تا شدید با منشاء غالب پتروژنیک در مورد ترکیبات PAH است. این مطالعه به منظور بررسی توزیع الگوی پراکنش و تعیین منشاء ترکیباتPAH (61ترکیب)در رسوبات سطحی سواحل جنوب غربی دریای خزر (استان گیلان) انجام شد. روش بررسی: تعداد 45 نمونه رسوب سطحی از 5 نیم خط عمود بر ساحل در استان گیلان (از آستارا تا لاهیجان) از اعماق 10، 20 و m 50 جمع‌آوری گردید. نمونه‌ها بوسیله دستگاه کروماتوگرافی گازی – طیف سنجی جرمی مورد تجزیه و تحلیل قرار‌گرفت. جهت تعیین منشاء از نسبت‌های تشخیصی استفاده شد.یافته‌ها: در محدوده مورد مطالعه به ترتیب سه ترکیب فنانترن (ng/g74/6±87/6)، پایرن (ng/g 23/5±43/1) و نفتالین (ng/g 40/4±34/4) بیشترین مقدار را در بین ترکیبات PAH نشان دادند. با توجه به نتایج نسبت‌های تشخیصی همچون (LMW/HMW (0/75-0/25)، Ant/178 (0/11-0/02)، Flu/202 (0/49-0/20 و B(a)Ant/228 (0/54-0/09) منشاء غالب ترکیبات PAH در محدوده مورد مطالعه پتروژنیک است. نتیجه‌گیری: با توجه به نسبت‌های تشخیصی و تشابه بین ترکیبات PAH غالب در منطقه و ترکیبات PAH غالب در پایه نفتی آذربایجان، منشاء اصلی ترکیبات PAH در سواحل استان گیلان به احتمال زیاد مربوط به آلودگی نفتی آذربایجان است.


عیسی سلگی، عباس اسماعیلی ساری، علیرضا ریاحی بختیاری، مهرداد هادی پور،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: آلودگی آرسنیک به علت اثرات سمی آن به عنوان ماده سرطان‌زا، از نگرانی های بزرگ محیط زیستی است. در این تحقیق به منظور ارزیابی آلودگی آرسنیک به خاک و تعیین الگوی توزیع مکانی آن، نمونه های خاک سطحی از مناطق شهری اراک جمع آوری و آنالیز شدند. روش بررسی: در مجموع 62 نمونه خاک سطحی از عمق cm 20-0 از پارک‌ها‌، فضای سبز، زمین های باز و کشاورزی، اطراف جاده و میدان ها در شهر اراک جمع‌آوری شدند. در این تحقیق نقشه توزیع مکانی آرسنیک در خاک توسط GIS و روش درون یابی کریجینگ تولید شد. یافته ها: غلظت آرسنیک در خاک های سطحی شهر اراک بین 2/2 تا mg/kg10/8 بود (میانگین: mg/kg 5/78). نتایج آنالیز مکانی آرسنیک نشان داد که آلودگی آرسنیک در مرکز شهر افزایش می یابد و از جنوب به شمال نیز روند افزایشی مشهود بود. همچنین غلظت آرسنیک در خاک شهری اراک در مقایسه با بسیاری از شهرهای دنیا مقادیر کمتری داشت. نتیجه گیری: در نهایت می توان نتیجه گیری کرد که آرسنیک توسط هر دو فاکتور انسانی و طبیعی کنترل می شود. بیشترین مقادیر آرسنیک در مرکز شهر و شمال بود که بیانگر اثر فعالیت های انسانی مانند صنایع و حمل و نقل است.


مسعود حاتمی منش، محسن میرزایی، مهدی غلامعلی فرد، علیرضا ریاحی بختیاری، مهربان صادقی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: ورود فلزات سنگین از طریق فعالیت های انسانی به اکوسیستم های طبیعی، بویژه خاک‌ها یکی از مهم‌ترین نگرانی های زیست-محیطی است. این تحقیق به منظور اندازه گیری مقادیر فلزات مس، روی و کروم در خاک محل دفن زباله‌های شهری و خاکستر زباله های بیمارستانی شهرکرد انجام شده است. روش بررسی: نمونه های خاک از سه بخش، بیرون از محل دفن زباله، محل دفن زباله شهری و محل دفن زباله های بیمارستانی جمع‌آوری شد. بطوری‌که از هر بخش به ترتیب 1،2 و1 ایستگاه انتخاب و در هر کدام سه تکرار نمونه‌برداری انجام شد. یافته‌ها: نتایج بدست آمده نشان داد بین مقادیر فلزات روی، مس و کروم در خاک محل های دفن مورد مطالعه در سطح 95 درصد اختلاف معنادار وجود دارد (P<0/05). همچنین برای فلز روی و مس بیشترین مقدار در محل دفن خاکستر زباله های بیمارستانی، و برای فلز کروم بیشترین مقدار درمحل دفن زباله های زاید شهری بدست آمد. در این بررسی ترتیب مقادیر فلزات مورد بررسی در نمونه های خاک در همه ایستگاه ها بدین صورتZn>Cu>Cr بدست آمد. نتیجه گیری: مقادیر بالای تعیین شده فلزات مورد بررسی در مطالعه حاضر بیانگر کاربرد بالای این فلزات در ساختار زباله های شهری و بیمارستانی و همچنین عدم تفکیک و دفن نادرست آنها است. از این‌رو آگاهی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی زباله های شهری، بیمارستانی و خاک محل دفن به منظور برآورد اثرات آنها برکیفیت خاک و محیط های اطراف ضروری است.


سیده رویا علیایی، علیرضا ریاحی بختیاری، عیسی شریف پور،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: طی چند دهه‌ اخیر ورود آلاینده‌ها بخصوص هیدروکربن‌های آروماتیک چند حلقه‌ای (PAHs) به اکوسیستم‌های طبیعی از قبیل دریاچه‌ها و آب‌های آزاد خطرات زیست محیطی بالقوه‌ای را برای جانداران آبزی ایجاد نموده است. این مطالعه به منظور بررسی میزان و الگوی تجمع زیستی ماده نفتی پایرن، در عضله، آبشش و کلیه ماهی کپور معمولی (Cyprinuscarpio) پرورشی در شرایط آزمایشگاهی انجام شده است. روش بررسی: در این تحقیق 30 عدد ماهی کپور معمولی در معرض غلظت‌های  10، 50 و 100 µg/Lپایرن به شیوه غوطه‌وری قرار داده شد. در انتهای دوره آزمایشی 35 روزه به منظور بررسی تجمع پایرن در بافت‌های مختلف از ماهیان نمونه‌برداری شد. آنالیز شیمیایی شامل صابونی کردن، استخراج، جداسازی و پاکسازی طی دو مرحله کروماتوگرافی ستونی و در نهایت کروماتوگرافی گازی با استفاده از دستگاه طیف سنجی جرمی (GC-MS) تعیین گردید. یافته‌ها: مقایسه میزان تجمع زیستی پایرن در بافت‌های عضله، آبشش و کبد ماهی کپور معمولی در غلظت‌های  10، 50 و 100 µg/Lاختلاف معنی‌داری را نشان داد. بیشترین تجمع در دوز µg/L 100 در کبد با میانگین ng/g dw 78/5±685/67 و کمترین تجمع زیستی در دوز µg/L 10 در عضله با میانگین ng/g dw 0/13 ± 0/52 بوده است. روند تجمع ترکیب پایرن در تمامی دوز‌های مورد مطالعه بصورت مشابه و به ترتیب زیر است: عضله<آبشش<کبد. نتیجه‌گیری: در مطالعه حاضر تجمع پایرن در بافت‌های چرب به خصوص کبد که اندام پذیرنده آلاینده‌های نفتی است به مراتب بیشتر از آبشش و عضله بوده است.


فاطمه رضائی، غلامرضا موسوی، علیرضا ریاحی بختیاری، یداله یمینی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از رایج­ترین روش­ های حذف آلاینده­ های فرار از هوا جذب سطحی است. در حال حاضر تحقیق بر روی جاذب­ های گزینش­ پذیر و ارزان با قابلیت بالای حذف آلاینده از نظر اقتصادی حائز اهمیت است. در این تحقیق کارائی جاذب­ های کامپوزیتی MnO/GAC و MgO/GAC برای جذب تولوئن از هوا در مقیاس آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفتند.

روش بررسی: جاذب­ های MnO/GAC و MgO/GAC با روش سل-ژل تولید و با آنالیزهای BET، XRF و SEM تعیین مشخصات شدند. متغیرهای زمان ماند (0/5، 1، 1/5، 2و s 4)، غلظت تولوئن ورودی (100، 200، 300 و ppmv 400) و دمای هوای ورودی (25، 50، 75 و ˚C100) بعنوان پارامترهای عملکردی موثر بر فرایند جذب مورد مطالعه قرار گرفتند. کارائی جاذب­ های­ MgO/GAC و MnO/GAC بر اساس زمان نقطه شکست و ظرفیت جذب تعیین و از نظر آماری مقایسه شدند.

یافته­ ها: زمان نقطه شکست ستون جاذب MgO/GAC و MnO/GAC با افزایش زمان ماند از 0/5 به  s4 به میزان 90% افزایش یافت. افزایش غلظت تولوئن ورودی از 100 به ppmv 400 باعث کاهش زمان نقطه شکست و افزایش ظرفیت جذب به ترتیب به میزان 65% و 39% برای MgO/GAC و 59% و 61/1% برای MnO/GAC شد. کارائی جاذبMgO/GAC  و MnO/GAC با افزایش دما از 25 به ˚C100 رابطه مستقیم داشت و به ترتیب 78% و 23% افزایش یافت.

نتیجه­ گیری: یافته ­های تحقیق نشان داد که جاذب­ های MgO/GAC و MnO/GAC کارائی بالائی در جذب تولوئن از جریان هوا دارند. اختلاف کارائی دو جاذب از نظر آماری معنی ­دار بود و MgO/GAC نسبت به MnO/GAC پتانسیل بالاتری در جذب ترکیبات آلی فرار از جریان هوای آلوده داشت.


ساناز غفاری، علیرضا ریاحی بختیاری، سید محمود قاسمپوری، علی نصراللهی،
دوره 16، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه، ته­ سیگار­ها به یکی از عمده­ ترین اشکال پسماند تبدیل شده است. این مطالعه برای ارزیابی سطح آلودگی سواحل گیلان به ته ­سیگار و تشریح عوامل اثرگذار بر توزیع آن­ها طرح ریزی شده است. همچنین، تجربیات و گزینه ­های مدیریتی در این مطالعه مطرح گردیده است.
روش بررسی: در این مطالعه، یک روش استاندارد نمونه­ برداری اقتباس ­شده از "برنامه پسماند­های دریایی NOAA" برای نمونه ­برداری از 8 ساحل اجرا شده است. در این روش جمع­ آوری ته ­سیگار در هر ایستگاه از 18 کوادرات مربعی شکل با ابعادm2  1×1 صورت پذیرفت. برآوردی از شدت آلودگی سواحل ایران به ته ­سیگار ارائه گردیده و مروری بر مقالات انتشار یافته در خصوص اثرات مضر ته­ سیگار­ها صورت پذیرفته است.
یافته ­ها: تراکم ته ­سیگارها در محدوده 0/22 الی 2/11 عدد ته ­سیگار در هر متر مربع (item/m2) بوده است. پارک ملی بوجاق و بندر انزلی به­ ترتیب کم­ترین و بیشترین آلودگی ته ­سیگار را نشان دادند. نتایج نشان­ دهنده افزایش آلودگی ته‌سیگار در سواحل شهر­های پرجمعیت در مقایسه با نواحی ساحلی کمتر توسعه یافته بوده است. همچنین، ایستگاه‌های منطبق بر سواحل گردشگری و سواحل با شیب ملایم پتانسیل بیشتری برای تجمع ته­ سیگار را دارا بودند. آلودگی بالای سواحل بندر انزلی به ته­ سیگار را می ­توان به کاربرد گسترده گردشگری این سواحل نیز مرتبط دانست.
نتیجه­ گیری: نظر به آلودگی بالای سواحل پرتردد به ته­ سیگار، ضروریست نسبت به شناسایی سواحلی که پتانسیل بالاتری جهت تجمع این پسماند را دارند اقدام گردیده و برنامه­ های پاکسازی پسماند­های دریایی از سواحل برای آنها اجرا گردد. به­ علاوه، باید برنامه­ های مدیریتی مؤثری برای فرهنگ­ سازی جهت کاهش آلودگی ته­ سیگار انجام گردد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سلامت و محیط زیست می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb