جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای شکوهیان

پریسا برات پور، سیدغلامرضا موسوی، احمد اله آبادی، عشرت فتحی، سکینه شکوهیان،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: با پیشرفت صنایع و افزایش جمعیت، آلاینده‌های شیمیایی نوپدیدی وارد منابع آب‌های طبیعی شده ­اند. لذا در این مطالعه پتانسیل جذب کربن فعال اصلاح شده با محلول کلریدآمونیوم (NAC) برای حذف آفت کش متولا­کلر از آب­ های آلوده مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: تاثیر متغیرهای اساسی از جمله pH محلول، غلظت کربن فعال، غلظت اولیه متولاکلر و زمان واکنش بر حذف متولاکلر توسط کربن احیا شده با کلریدآمونیوم (NAC) و کربن فعال استاندارد (SAC) سنجیده شد.
یافته­ ها: مشخص شد که pH محلول نقش مهم و کلیدی را بر ظرفیت جذب این ماده دارد. حذف بیش از 92/4 درصد از متولاکلر با غلظت mg/L 50 در زمان تماس min 5 و دوز جاذب g/L 0/3 از کربن NAC بدست آمد، که با افزایش زمان واکنش به  min 60 کارایی حذف به 100 درصد رسید. در شرایط یکسان برای کربن SAC در زمان واکنش min 5 کارایی حذف 20 درصد بوده است و در زمان min 40 به 48 درصد رسید که با افزایش زمان واکنش به min 60 تغییر چشمگیری در کارایی حذف متولاکلر حاصل نشد. سینتیک جذب غلظت­ های دو جاذبNAC  و SAC از معادلات شبه درجه دوم پیروی می­ کند. حداکثر ظرفیت جذب متولاکلر روی کربن NAC و SAC براساس ایزوترم جذب لانگمویر به ترتیب mg/g 344/8 و mg/g 238/1 بدست آمد.
نتیجه ­گیری: به‌طور کلی، این نتایج نشان می­ دهند که جاذب کربن NAC توسعه یافته­، یک جاذب موثر با کارایی بالا در حذف آفت­ کش­ ها از جریان­ های آب آلوده است.
 
شهلا کریمیان، سکینه شکوهیان، غلامرضا موسوی،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: مواد زائد شهری از منابع مهم آلاینده بوده و آلودگی خاک لندفیل به فلزات سنگین از چالش‌های رایج بوده است. هدف از این مطالعه ارزیابی ریسک اکولوژیک فلزات سنگین موجود در خاک لندفیل تهران و منطقه مسکونی مجاور آن بوده است.
روش بررسی: پس از مشاوره با کارشناسان و براساس تاسیسات پردازش پسماند، 12 نقطه انتخاب و در 4 فصل نمونه‌برداری گردید. هضم نمونه خاک با چهار اسید HNO3:HClO4:HCl:HF انجام و غلظت فلزات با دستگاه ICP-OES قرائت و ریسک اکولوژیکی محاسبه شد. از آزمون‌های کولموگراف-اسمیرنوف، کروسکال-والیس و ضریب همبستگی پیرسون جهت تعیین ارتباط بین غلظت فلزات با فصول و نقاط نمونه‌برداری استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که ترتیب غلظت فلزات به صورت آلومینیوم>آهن>منگنز>روی> کروم>سرب>مس>نیکل>کبالت >آرسنیک>کادمیوم بود. آزمون ناپارامتری کروسکال-والیس و مقایسات زوجی نشان از تفاوت معنی‌دار بین غلظت فلزات در نقاط و فصول مختلف نمونه‌برداری به‌خصوص در فصول بارانی داشت. ضریب همبستگی پیرسون ارتباط قوی و مثبت بین میانگین غلظت مس-سرب، مس-روی و سرب-روی به‌ترتیب برابر با 0/932، 0/874 و 0/883 نشان داد. فلز مس در سایت کمپوست و تخمیر دارای بالاترین فاکتور آلودگی با مقادیر 13/2 و 9/89 بوده و شاخص زمین انباشتگی هم تاییدی بر آلودگی آنتروپوژنیک خاک منطقه بود. ریسک اکولوژیک در محدوده 67/3 تا 154/7 متغیر بوده که ترتیب عناصر به ­صورت کادمیوم­>مس>سرب­>نیکل>آرسنیک>کروم>روی>کبالت>منگنز بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به ریسک اکولوژیکی متوسط تا شدید فلزات در منطقه مورد بررسی و غلظت بالاتر آنها نسبت به غلظت زمینه، می‌توان دریافت که تغییرات فلزات و آلودگی خاک متاثر از فعالیت‌های صورت گرفته در لندفیل است.

سکینه شکوهیان، مبینا حدادیان، محسن حیدری،
دوره 14، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تغییر کمیت و کیفیت پسماند تولیدی در نتیجه رعایت پروتکل‌های بهداشتی، نتیجه شیوع کووید-19 است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین میزان محصولات حفاظت فردی تولیدی ناشی از رعایت پروتکل‌های بهداشتی مردم شهر تهران و همچنین آگاهی آنها در مورد مدیریت آن بوده است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که در بهار 1399 بر روی 2560 نفر از مردم شهر تهران از طریق پرسشنامه الکترونیک انجام شد. براساس درصد استفاده از ماسک و دستکش، میزان پسماند تولیدی محاسبه و از آزمون‌های‌ من‌ویتنی و کروسکال-والیس برای تعین ارتباط بین متغیرها استفاده شد.
یافته‌ها: ضریب کلی آلفای کرونباخ پرسشنامه برابر با 0/94 و میزان استفاده از ماسک و دستکش برابر با 90/7 و 65/7 درصد بوده است. 70/3 و 52 درصد از جمعیت دو عدد ماسک و یک جفت دستکش در روز استفاده و تعداد ماسک و جفت دستکش آلوده روزانه به‌ترتیب 14530407 و 5262666 بوده است. آزمون من‌ویتنی نشان داد که بین جنسیت و وضعیت تاهل با آگاهی از مدیریت پسماندهای تولیدی تفاوت آماری معنی‌داری وجود دارد (0/001 > p). آزمون کروسکال-والیس نشان داد که بین وضعیت اقتصادی، اشتغال و سطح تحصیلات افراد و آگاهی آنها در مورد مدیریت پسماندهای تولیدی تفاوت معنی‌داری وجود دارد (0/001 > p).
نتیجه‌گیری: با توجه به حجم بالای تولید پسماندهای حفاظت شخصی و عدم آگاهی یک سوم جمعیت شرکت‌کننده از انتقال ویروس از طریق پسماندهای آلوده، ضروری است که آگاهی‌بخشی لازم صورت گرفته تا با رعایت آن به قطع زنجیره انتقال ویروس کمک گردد.

محمدمهدی قربانی نژاد فرد شیرازی، سکینه شکوهیان، سیدغلامرضا موسوی، محسن حیدری،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: میکروپلاستیک‌ها به عنوان یکی از آلاینده‌های نوظهور سبب ایجاد نگرانی‌هایی برای عموم شده است. هدف مطالعه، تعیین فراوانی میکروپلاستیک و مزوپلاستیک خاک مناطق مسکونی مجاورت لندفیل تهران و ارزیابی ریسک اکولوژیک ناشی از آن بوده است.
روش بررسی: مطالعه مقطعی از نوع توصیفی بوده که برروی 20 نمونه خاک سطحی و عمقی مناطق مسکونی مجاورت لندفیل تهران در مرداد 1400 انجام گرفت. میکروپلاستیک‌ها با محلول‌های نمکی NaCl و ZnCl2 شناورسازی و مزوپلاستیک‌ها هم به صورت دستی جداسازی شد. شناسایی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی پلیمرها به‌ترتیب با استریومیکروسکوپ و آنالیز FTIR انجام شد.
یافته‌ها: میانگین میکروپلاستیک در خاک سطحی و عمقی به‌ترتیب برابر با particles/kgsoil 34/98±76 و 19/79±24/7 و میانگین مزوپلاستیک نیز برابر با particles/kgsoil 2/91±5/25 و 1/09±3/55 بوده است. آزمون t زوجی نشان داد که تفاوت معنی‌داری بین فراوانی ذرات پلاستیکی بین خاک سطحی و عمقی وجود دارد (0/001 < p). میکروپلاستیک‌های قطعه‌ای شکل، اندازه mm 0/5-0/1 و LDPE به‌ترتیب با مقادیر 37/75، 44/64 و 46/15 درصد بیشترین فراوانی را داشته و مزوپلاستیک‌ هم اشکال فیلمی، اندازه cm 1-0/5 و جنس LDPE به‌ترتیب با مقادیر 62/76، 61/46 و 50/7 درصد بیشترین بوده است. ارزیابی ریسک بالقوه اکولوژیک نشان داد که در تمامی نقاط نمونه‌برداری برای میکروپلاستیک و مزوپلاستیک کمتر از 150 بوده و بیانگر ریسک کم اکولوژیک است.
نتیجه‌گیری: علیرغم پایین بودن PERI ناشی از میکروپلاستیک و مزوپلاستیک‌های خاک مناطق مسکونی، شاخص Eri برای LDPE بالا بوده و احتمال ایجاد ریسک در صورت عدم اجرای اقدامات کنترلی بر روی آلودگی پلاستیکی وجود دارد.
 

هنگامه ترویجی، سکینه شکوهیان، غلامرضا موسوی، محسن حیدری،
دوره 15، شماره 2 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: در برخی روستاهای استان مازندران امکان آلودگی آب آشامیدنی به انواع آلاینده‌ها بخصوص فلزات سنگین به دلیل عمق کم منابع تامین آب آشامیدنی و نزدیکی این منابع به زمین‌های کشاورزی وجود دارد. بنابراین، اهداف این مطالعه سنجش سطح آلودگی آب مصرفی در برخی روستاهای استان مازندران به فلزات سنگین و ارزیابی ریسک‌های بهداشتی منتسب به آن بودند.
روش بررسی: محتوای فلزات آب آشامیدنی در 30 روستای با منبع آب مجزا در استان مازندران سنجش گردید. با توجه به غلظت و سمیت فلزات و مسیر مواجهه از طریق آشامیدن آب، ریسک‌های سرطانزایی و غیرسرطانزایی با استفاده از روش مبتنی بر شبیه سازی مونت کارلو ارزیابی شدند.
یافته‌ها: مقادیر غلظت آرسنیک، کادمیوم، کروم، نیکل و سرب در آب به ترتیب برابر µg/L 4/26-1/0>،µg/L  0/05>، µg/L 3/74-0/15>، µg/L 10/89-0/3> و µg/L 4/68-0/8> بودند. مقادیر شاخص خطر (HI) برای ریسک غیرسرطانزایی در اثر مواجهه با فلزات از طریق آشامیدن آب در گروه‌های سنی مختلف در رنج 4-10×3/04 تا 4-10×9/94 بودند. مقادیر ریسک سرطانزایی تجمعی مازاد در طول عمر (ELCRT) برای آرسنیک و کروم به ترتیب برابر 8-10×9/72 و 8-10×6/13 بودند.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد که خوشبختانه غلظت فلزات در آب آشامیدنی منطقه مورد مطالعه بسیار کمتر از استانداردهای ملی بود و ریسک بهداشتی ناشی از آنها ناچیز بود. بنابراین، آب آشامیدنی در روستاهای مورد مطالعه از نقطه نظر آلودگی به فلزات کیفیت قابل قبولی دارد. با این حال، به دلیل وجود شالیزارهای برنج در برخی روستاهای استان مازندران، پایش مستمر سطح آلودگی منابع آب آشامیدنی در این مناطق ضرورت دارد.
 


احسان آقایانی، سکینه شکوهیان، علی بهنامی، علی عبداله نژاد، مجتبی پوراکبر، حامد حق نظر، وحیده مهدوی، امیر محمدی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: فلزات سنگین در آب می‌توانند خطراتی برای سلامت انسان‌ها به همراه داشته باشند. لذا ضروری است جهت اطمینان از سلامت مصرف‌کنندگان، پایش و اندازه ­گیری فلزات انجام یابد.
روش بررسی: این مطالعه با هدف اندازه­ گیری فلزات سنگین از قبیل آرسنیک، سرب، کادمیوم، کروم، روی و جیوه در منابع آبی و شبکه توزیع آب شهری مراغه در دو فصل بهار و تابستان سال 1400 صورت گرفت. برای این منظور تعداد 25 عدد نمونه برداشته شد وجود این فلزات در منابع آب با استفاده از نقشه ­های کیفی بررسی گردید و در نهایت با ارزیابی خطر بهداشتی ناشی از حضور این فلزات، تأثیر آنها بر سلامت مصرف­کنندگان مورد مطالعه قرار گرفته شده است.
یافته­ ها: بررسی غلظت فلزات در منابع آبی بالادست سد بیانگر غلظت نسبتاً بالا از فلزات به خصوص آرسنیک است (µg/L 13/2). با وجود این، مقادیر آرسنیک بعد از تصفیه و در شبکه توزیع تا حد ناچیز کاهش می یابد. از طرف دیگر نتایج نشان می­ دهد که مقادیر فلز روی در شبکه نسبت به مخزن سد بیشتر است و غلظت آن در سد برابر صفر و در شبکه در بالاترین مقدار به  µg/L578 می ­رسد. در نهایت ارزیابی خطر بهداشتی نشان می­ دهد که مقادیر THI محاسبه شده برای تمامی نمونه ­ها مابین 0/01 تا 0/99 متغیر است.
نتیجه ­گیری: براساس ریسک بهداشتی محاسبه شده، خطری سلامت مصرف کنندگان را در خصوص فلزات سنگین در آب شرب مراغه تهدید نمی­ کند. همچنین این نتایج ضرورت مطالعات تکمیلی در خصوص نشت فلز روی از لوله ­ها و متعلقات شبکه توزیع آب آشامیدنی شهر را در آینده دوچندان می­ نماید.
 

محبوبه مطلبی، غلامرضا موسوی، سکینه شکوهیان،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: اکسیداسیون پیشرفته مبتنی بر تابش فرابنفش خلاء (Vacuum Ultraviolet (VUV)) دسته جدیدی از فرآیندهای تصفیه پیشرفته بوده، لذا هدف مطالعه حاضر، مقایسه کارایی فرایندهای VUV و تابش فرابنفش C (Ultraviolet-C (UVC)) در ترکیب با پراکسید هیدروژن (H2O2) و پروکسی مونوسولفات (PMS) در تخریب داروی ضدویروسی رمدسیویر بوده است.
روش بررسی: مطالعه تجربی از نوع توصیفی-تحلیلی با فتوراکتور VUV و UVC در ترکیب با H2O2 و PMS برای تخریب رمدسیویر مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تاثیر متغیرهای pH، غلظت H2O2، غلظت رمدسیویر، حضور رادیکال‌خوارها و آنیون‌ها و همچنین زمان ماند هیدرولیکی در فرایند پیوسته در حذف رمدسیویر سنجش شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که pH بهینه در فرایند UVC و VUV و مشتقات آنها برابر با 7 بوده و با افزودن PMS و H2O2 به میزان mM 1، راندمان تخریب رمدسیویر از 0/4 ± 92/2 درصد پس از min 30 به ترتیب به 2/1 ± 98/3 و 0/3 ± 100 درصد افزایش یافت. همچنین در فرایند VUV ترکیب شده با H2O2 و PMS نیز راندمان تخریب پس از min 40 به‌ترتیب به 1/5 ± 77/8 و 1/3± 85/2 درصد رسید. کینتیک تجزیه در فرآیندهای مورد بررسی به شرحVUV/H2O2> VUV/PMS > VUV> UVC/H2O2 >UVC/PMS > UVC بوده است. نتایج رادیکال‌خواری نیز نشان داد که رادیکال هیدروکسیل، اصلی‌ترین گونه فعال اکسیژن بوده که منجر به تخریب رمدسیویر می‌شود. سیستم پیوسته VUV/H2O2 نیز نشان داد که راندمان حذف رمدسیویر پس از min 40 به 0/8 ± 94/7 درصد رسید.
نتیجه‌گیری: با توجه به نرخ بالای حذف رمدسیویر و بهبود فرآیند حذف با افزودن H2O2، می‌توان فرآیند VUV/H2O2 را یک تکنولوژی کارآمد برای حذف داروهای ضدویروسی معرفی کرد.
 

سکینه شکوهیان، مجتبی پوراکبر، اصغر زهدی شیران، فرشید قنبری، مصطفی مهدویان پور، احسان آقایانی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: توسعه صنعت خودروسازی سبب ورود آلاینده‌های متنوعی به محیط زیست شده است که یکی از آنها فلوراید است. لذا هدف از این مطالعه، ارتقای فرایند حذف فلوراید از فاضلاب تولیدی در واحد پیش رنگ صنعت خودروسازی جهت دستیابی به استانداردهای تخلیه به آب‌های سطحی است.
روش بررسی: مطالعه از نوع توصیفی و در مقیاس کاربردی بوده که به مقایسه کارایی فرایند انعقاد شیمیایی به کمک آهک و آلوم و همچنین فرایند انعقاد الکتریکی توسط آندهای آلومینیوم در حضور یون کلسیم به منظور حذف فلوراید مورد اجرا قرار گرفته است.
یافته‌ها: نتایج خصوصیات فاضلاب واقعی نشان داد که pH فاضلاب تولیدی در گستره 6/1 تا 6/3 و غلظت فلوراید آن در گستره mg/L 45 تا 55 است. نتایج حاصل از آزمایشات نشان داد که در بهینه‌ترین حالت ممکن در روش انعقاد شیمیایی امکان دستیابی به راندمان حذف فلوراید در گستره 76 تا 81 درصد امکان‌پذیر است. اما راندمان حذف در فرایند انعقاد الکتریکی با استفاده از آند آلومینیوم در غلظت mol/L 5 یون کلسیم و دانسیته جریان A/m2 20 پس از گذشت زمان min 20 تا 99 درصد نیز قابل دستیابی است.
نتیجه‌گیری: با توجه به نرخ بالای حذف فلوراید (بیش از 99 درصد) در فرایند انعقاد الکتریکی در حضور یون کلسیم، می‌توان این فرآیند را به عنوان یک فناوری کارآمد برای حذف فلوراید معرفی نمود.
 

زهرا خدارحمی، سکینه شکوهیان، محسن حیدری،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به نگرانی در مورد حضور میکروپلاستیک‌ها در هوا و گرد و غبار ترسیب یافته و عدم وجود رویکردی استاندارد برای شناسایی آنها، لازم است روش‌ها و تکنیک‌های مورد استفاده برای مطالعه این نوع آلودگی در ایران بررسی شوند. بنابراین هدف این مطالعه، مرور ساختاریافته روش‌ها و تکنیک‌های بکار رفته برای نمونه برداری، سنجش و تعیین ویژگی‌های میکروپلاستیک‌ها در هوا و گرد و غبار ترسیب یافته در محیط‏های داخل و بیرون در ایران بود.
روش بررسی: در این مرور ساختاریافته، کلیدواژه‌های انگلیسی  Microplastic*، Air*، Atmospher*، Dust، Indoor، Outdoor، Iran ومعادل‌های فارسی مربوطه در پایگاه‌های   علمیScopus، Pubmed، Web of Science، Google Scholar، Magiran و SID تا 1 دسامبر سال 2023 جستجو شدند.
یافته‌ها: بطور کلی، تعداد 175 مقاله در جستجوی اولیه یافت شد و بعد از حذف موارد تکراری و نامرتبط، تعداد 13 مقاله واجد شرایط وارد مطالعه شدند. در اکثر مطالعات، نمونه‌ها با H2O2 هضم شدند و میکروپلاستیک‌ها عمدتاً با استفاده از انواع میکروسکوپ‌ها و طیف سنج µRaman آنالیز شدند. فراوانی میکروپلاستیک‌ها در محیط داخل بسیار بالاتر از محیط بیرون بود.
نتیجه ‏گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که تجهیزات مورد نیاز برای نمونه برداری و آنالیز میکروپلاستیک‌ها در هوا و گرد و غبار ترسیب یافته در ایران وجود دارد و این آلاینده‌ها در هر دو محیط داخل و بیرون شناسایی شده‌اند.

فائزه صادقی، سکینه شکوهیان، محسن حیدری،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: معدن گهرزمین سیرجان بیشترین ذخیره سنگ آهن را در منطقه گل‌گهر داشته و با توجه به گستردگی فعالیت و نبود مطالعه جامع در این زمینه، هدف از این مطالعه، ارزیابی چرخه زندگی (LCA) مرحله استخراج سنگ آهن از این معدن بوده است.
روش بررسی: هدف از LCA، ارزیابی اثرات استخراج سنگ آهن از معدن گهرزمین بر سلامت انسان، کیفیت اکوسیستم و تقلیل منابع بوده و مرز سیستم نیز فرایند حفاری و انفجار انتخاب شد و براساس مدل گهواره-تا-دروازه و رویکرد نسبت‌دادنی، تولید ton 1 سنگ آهن به‌عنوان واحد عملکردی در نظر گرفته شد. از نرم‌افزار سیماپرو و روش ReCiPE در دو نقطه میانی و پایانی برای ارزیابی اثرات و آسیب‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که بیشترین بار محیط زیستی مخرب در تمامی رده‌ها مربوط به حمل‌‌ونقل با کامیون با ظرفیت بزرگتر از ton 20 (51/1 درصد) بوده که برای باطله‌برداری استفاده می‌شود. اثرات مخرب حمل‌ونقل بر رده اثرات تشعشعات یونیزان (اثرگذار بر سلامت انسان)، کاربری زمین و اوتریفیکاسیون آب‌های شیرین (اثرگذار بر کیفیت اکوسیستم) بیش از 95 درصد بوده است. آلاینده مسئول در رده اثرات ذکرشده به‌ترتیب کربن-14، نابودی زمین کشاورزی و BOD5 و COD رها شده در نتیجه استخراج سنگ آهن به محیط‌زیست بوده است. متوسط آسیب وارد شده از نهاده‌ها بر سلامت انسان، کیفیت اکوسیستم و تقلیل منابع به‌ترتیب برابر با 89/8، 5/5 و 4/6 درصد بوده است.
نتیجه‌گیری: با توجه به اثرات منفی حمل‌ونقل، پیشنهاد می‌گردد جهت افزایش پایداری محیط زیستی از کامیون‌های با استانداردهای یورو 5 و بالاتر و یا از سوخت‌های تجدیدپذیر استفاده ‌گردد.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سلامت و محیط زیست می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb