جستجو در مقالات منتشر شده


26 نتیجه برای یاری

محمد فهیمی نیا، عظیم پاکسا، احمد زارعی، محمود شمس، مهدی فضل زاده دویل، حسن بختیاری، مهدی نوروزی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: شبکه های فاضلابرو و تصفیه خانه ها محیطی مناسب برای رشد و تکثیر بعضی از گونه های سوسریها می باشند. باتوجه به اینکه هر ساله شرکت آب و فاضلاب استان برای سمپاشی به منظورکنترل سوسری ها هزینه های زیادی را متقبل می شود، مطالعه حاضر به منظور تعیین فون سوسری ها در شبکه فاضلاب شهر قم و انتخاب  بهترین روش مبارزه می باشد تا یک کنترل موفقیت آمیز با کم ترین هزینه ممکن انجام گیرد.
روش بررسی: دراین طرح تعداد 120  آدمرو در قسمت های مختلف شهر قم انتخاب و پس از شمارش تعداد سوسری های آنها به گروه های مختلف تقسیم و در هر گروه یک نوع سم و در مجموع 8 نوع سم شامل دیازینون، سیمپراتور،  دورسبان، آیکون، فایکام، سایپرمترین، دلتامترین و سولفاک مورد استفاده قرار گرفتند. یک گروه ازمنهول ها نیز به عنوان شاهد در نظرگرفته شد. شمارش و بررسی نوع سوسری ها درآدمروهای انتخاب شده  قبل ازسمپاشی، یک ماه و 5 ماه بعد از سمپاشی انجام گردید .
یافته ها: نتایج وفورگیری نشان داد که منطقه تحت مطالعه صد درصد آلوده  می باشد. وفور منهولهای تحت مطالعه به سوسری حداقل 4 عدد و حداکثر3600 عدد در یک  منهول مشاهده گردید. کاربرد حشره کش های دورسبان، سیمپراتور، سولفاک و دلتامترین به صورت ابقایی به مقدار 2 گرم در متر مربع، 100 درصد جمعیت سوسری ها را در شبکه فاضلابرو کنترل کردند. سموم آیکون، فایکام، سایپرمترین و دیازینون نتایج کمتر از 100 درصد در یک ماه بعد از سمپاشی در کنترل سوسری ها داشته اند. جمعیت سوسری ها 5 ماه بعد از مصرف سم دورسبان در حد نزدیک به صفر (78/99) باقی مانده است. روش مه پاشی منهولها با سیمپراتور، 100 درصد سوسری ها را کنترل کرده است.
نتیجه گیری: موثرترین روش کنترل سوسری ها مربوط به کاربرد سم دورسبانEC به مقدار 2 گرم در متر مربع در شروع فصل گرما می باشد با توجه به نتایج مبارزه و هم چنین شرایط آب و هوایی شهر قم در صورتیکه زمان مبارزه صحیح انتخاب شود (20 اردیبهشت  تا20 خرداد) با اجرای یک بار مه پاشی و یک بارسمپاشی ابقایی به فاصله 5/1-1ماه با تقدم مه پاشی با دورسبان یا سیمپراتور می توان جمعیت سوسری ها را به مدت طولانی در حد صفر نگاه داشت. نتایج آزمون های آماری انجام شده نشان داد کاهش میزان سوسری ها 1ماه پس از سمپاشی در تمام موارد معنی دار بوده است (p-value  کمتر از05/ )، ولی این کاهش بعد از 5 ماه در تمام موارد معنی دار نبوده است. .هم چنین کاهش سوسری ها درمنهول های شاهد یک و 5 ماه بعد معنی دار نبوده است.


روح­‌اله نوری، غلامعلی هشیاری‌پور، خسرو اشرفی، عمران راستی،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: پیشبینی دقیق آلاینده­‌های هوا، به عنوان اولین گام جهت برخورد مناسب با مشکل آلودگی هوا، میتواند اطلاعات مفیدی را برای برنامه‌­ریزی جهت مقابله با این موضوع در اختیار مدیران ذیر‌بط قرار دهد. در این مقاله با توجه به معضل آلاینده مونوکسیدکربن (CO) در هوای شهر تهران، اقدام به ارایه مدلی مناسب برای پیشبینی این آلاینده شده است.
روش بررسی: برای این منظور از اطلاعات آلایندههای هوا و پارامترهای هواشناسی ثبت شده در ایستگاه قلهک در شمال تهران که مجموعا 12 ورودی به مدل برای پیشبینی غلظت میانگین روزانه CO را تشکیل میدادند، استفاده گردید. در گام اول این مطالعه از مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) برای مدلسازی غلظت روزانه CO استفاده شد. در گام بعد با استفاده از تکنیک انتخاب پیشرو، تعداد ورودی به مدل SVM از 12 به 7 متغیر کاهش و سپس مدل مناسبی (مدل FS-SVM) جهت پیشبینی غلظت روزانه CO توسعه داده شد.
یافته‌ها: به منظور ارزیابی دقت مدل­‌های SVM و FS-SVM در پیش‌بینی روزانه CO در شهر تهران از شاخص ضریب همبستگی استفاده گردید. ضریب همبستگی در مرحله تست هر دو مدل مذکور تقریبا یکسان بوده وحاکی از دقت مناسب هر دو مدل در پیش‌بینی روزانه CO است. به هر حال باید توجه داشت که استفاده از مدل FS-SVM به دلیل کاهش تعداد متغیرهای ورودی نسبت به مدل SVM، با هزینه‌های کمتر محاسباتی و اقتصادی همراه است.
 نتیجه‌گیری:
نتایج به دست آمده از این دو مدل مشخص نمود که اگرچه هر دو مدل از دقت تقریبا یکسانی در پیشبینی غلظت روزانه CO برخوردارند، اما مدل FS-SVM به دلیل نیاز به تعداد کمتر ورودی و در نتیجه حجم محاسباتی کمتر، میتواند از عملکرد بهتری در این زمینه برخوردار باشد.

عبدالرضا مشروفه، علیرضا ریاحی بختیاری ، محمد پورکاظمی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: آلودگی به فلزات یکی از مشکلات مهم زیست‌محیطی و یکی از نگرانی‌های مهم بهداشت مواد غذایی به شمار می‌آید. در سراسر جهان، ماهیان خاویاری یک منبع مهم تامین غذا و ایجاد اشتغال و درآمد هستند. در پژوهش حاضر، با اندازه-گیری غلظت کادمیوم، نیکل، وانادیوم و روی در عضله و خاویار تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus)، ریسک ناشی از مصرف این ماهی برای انسان مورد ارزیابی قرار گرفت. روش بررسی: نمونه‌های تاسماهی ایرانی (24n=) را از مراکز مهم صید ماهیان خاویاری بخش جنوبی دریای خزر واقع در استان‌های مازندران و گیلان جمع‌آوری گردیده و تا آنالیز شیمیایی در فریزر در دمای 0C 20- نگهداری شدند. حدود g 1 از هر نمونه خشک شده را در لوله‌های هضم PTFE ریخته شد. سپس به میزان mL 10 اسید نیتریک 65% به آن اضافه گردید. ابتدا به مدت h 1 در دمای 0C 40 لوله‌های PTFE بر روی هیتر قرار داده سپس به آرامی دما را افزایش داده و به مدت h 3 در دمای 0C 140 حرارت داده شد. محلول حاصل با استفاده از کاغذ صافی واتمن شماره یک، صاف شده و در نهایت با آب دوبار تقطیر شده (دیونیزه) به حجم mL 25 رسانیده شد. یافته‌ها: میانگین غلظت کادمیوم، نیکل، وانادیوم و روی در عضله به ترتیب 0/002 ±0/005، 0/03±0/06،   0/13 ± 0/04 و 3/07 ±7/49 μg/gوزن تر است. همچنین میانگین غلظت این فلزات در خاویار به ترتیب 0/006±0/007 ، 0/07 ± 0/09 ، 0/15 ± 0/12 و 5/75 ±21/23 μg/g وزن تر تعیین گردید. نتیجه‌گیری: میانگین غلظت کادمیوم، وانادیوم و روی از حد استاندارد تعیین شده توسط سازمان کشاورزی، ماهی‌گیری و غذایی انگلستان MAFF (2000) و سازمان بهداشت جهانی (WHO) پایین‌تر است. حد استاندارد فلزات کادمیوم، وانادیوم و روی به ترتیب μg/g 0/2، 0/5 و 50 است. بنابراین بدلیل پایین بودن غلظت‌های بدست آمده از حد مجاز، مصرف عضله و خاویار تاسماهی ایرانی خطری جدی برای سلامتی مصرف کنندگان نخواهد داشت.

مهرنوش محمدی، علیرضا ریاحی بختیاری، صابر خدابنده،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: توسعه صنعت محصولات آرایشی، گرایش مردم بخصوص خانم‌ها نسبت به زیبایی ظاهری، نیاز و استفاده از این محصولات را افزایش داده است. با توجه به حضور فلزاتی چون سرب و کادمیوم به عنوان ماده نگهدارنده و رنگی در این محصولات، به تعیین غلظت این فلزات در محصولات آرایشی کرم ضدآفتاب، رژلب و رنگ مو پرداخته شد. روش بررسی: مارک‌های مختلفی از مواد آرایشی به منظور تعیین غلظت فلزات کادمیوم و سرب تهیه شده و غلظت‌ها با استفاده از دستگاه جذب اتمی کوره گرافیتی بر حسب µg/kg وزن خشک اندازه‌گیری گردید. یافته‌ها: با توجه به آنالیز داده‌های بدست آمده، به طور کلی میزان فلز کادمیوم کمتر از فلز سرب بدست آمد. بین غلظت کادمیوم در مارک‌های مختلف کرم ضدآفتاب و رژلب اختلاف معنی‌داری مشاهده نشد (0/050/05). نتیجه‌گیری: با وجود اینکه میزان سرب و کادمیوم در مارک‌های انتخابی محصولات آرایشی این تحقیق پایین‌تر از حد مجاز بدست آمد اما غلظت کم آنها نسبت به نتایج مطالعات پیشین می‌تواند اثرات سوء خود را از طریق خطرات جدی سلامت انسان و امکان بروز و یا تشدید بیماری‌های مختلف از جمله آلرژی، التهاب، بیماری‌های پوستی و غیره اعمال ‌کند. از این‌رو می-بایست تهیه و استفاده از این محصولات با توجه به استانداردهای موجود صورت پذیرد.

زهرا باقری، علیرضا ریاحی بختیاری،
دوره 7، شماره 1 - ( 4-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: این تحقیق در سال 1390 به منظور تعیین غلظت جیوه کل در رسوبات و بافت نرم دو گونه صدف دوکفه‌ای Callista umbonella و Saccostrea cucullata در سواحل بندرعباس انجام شد. روش بررسی: در مجموع 67 نمونه صدف دوکفه‌ای و 10 نمونه رسوب از دو ایستگاه ترمینال بندرعباس و پارک جهانگردی سورو جمع‌آوری شد. غلظت جیوه کل نمونه‌ها با دستگاه پیشرفته آنالیز جیوه (Leco AMA 254) اندازه‌گیری شد. یافته‎ها: میانگین غلظت فلز جیوه در بافت نرم صدف دوکفه‌ای S. cucullata در ایستگاه ترمینال بندرعباس و پارک جهانگردی سورو به ترتیب 145/58 و 151/13، برای صدف دوکفه‌ای C. umbonella 34/5 و 63/95و رسوبات به ترتیب (ng/g dw) 30/28 و 20/55 بدست آمد. مقایسه میانگین‌ها اختلاف معنی‌داری را بین بافت نرم دو گونه نشان داد (0/01>p). نتیجه‌گیری: با توجه به تجمع بالاتر جیوه در بافت نرم اویستر S. cucullata نسبت به کلم C. umbonella و درجه تغییرپذیری پایین‌تر بافت نرم این گونه نسبت به گونه C. umbonella و همچنین وجود همبستگی مثبت و معنی‌دار برای فلز جیوه بین بافت نرم صدف‌های دوکفه‌ای با رسوبات پیرامونی در مجموع می‌توان نتیجه گرفت بافت نرم S. cucullata به عنوان پایشگر زیستی برای فلز جیوه در مناطق جزرومدی سواحل بندرعباس انتخاب گردد. در مقایسه با استاندارهای ایمنی غذا (FDA، EU Commission و NHMRC)، غلظت جیوه در اویسترها پایینتر از حد مجاز برای مصرف انسان بود.

رخساره عظیمی یانچشمه، علیرضا ریاحی بختیاری، ثمر مرتضوی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: در طی سال های اخیر، ورود آلاینده های نفتی بویژه هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای (PAHs) به تالاب انزلی، حیات موجودات آن را بشدت مورد تهدید قرار داده است. لذا مطالعه کنونی با هدف اندازه گیری و مقایسه غلظت ترکیبات PAH با شاخص های ارزیابی کیفی متعدد رسوب، به منظور ارزیابی سمیت اکولوژیک رسوبات سطحی تالاب انزلی و ارائه راهکار مدیریتی مناسب انجام شده است. روش بررسی: تعداد 22 نمونه رسوب سطحی بطور تصادفی جمع­ آوری، خشک و با بکار­گیری روش سوکسله استخراج گردید. سپس طی دو مرحله کروماتوگرافی ستونی، ترکیباتPAH جداسازی و توسط دستگاه کروماتوگراف گازی با طیف ­سنج جرمی (GC-MS) مورد آنالیز قرار گرفتند. یافته ­ها: مجموع غلظت این ترکیبات در گسترهng/g 212 تا 2674 وزن خشک با میانگین ng/g 907 وزن خشک قرار گرفت. بیشترین غلظت ها از ایستگاه های واقع در مجاورت نواحی شهری با فعالیت های کشتیرانی، (1-3 و1-4) گزارش شد. در مقایسه با راهبرد های کیفی رسوب (SQGs) بکار رفته در این مطالعه، غلظت اغلب ترکیبات PAH در اکثریت ایستگاه ها در گستره پایین آثار بیولوژیکی مضر قرار گرفتند. تنها در ایستگاه های ناچیزی (1-3، 2-3 و 3-5) غلظت برخی ترکیبات PAH متجاوز از گستره پایین آثار بیولوژیکی مضر بدست آمد. نتیجه گیری: غلظت اغلب ترکیبات PAH در تالاب انزلی در مقایسه با راهبرد های کیفی رسوب استفاده شده در این مطالعه، به ندرت منجر به آثار مضر می شود. با این حال غلظت برخی از این ترکیبات، می تواند منجر به بروز آثار سمی حاد شوند. بنابراین مطالعات بیشتر شامل آزمون های مسمومیت و تجمع زیستی و بررسی ترکیب اجتماع کف‌زیان بخصوص در نواحی متجاوز از SQGs، به منظور مدیریت مناسب ضروری است.

محمد نعمتی ورنوسفادرانی، علیرضا ریاحی بختیاری، ژائویان گو، جوکیانگ چو،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیقات انجام شده بر روی هیدروکربن‌های چند حلقه‌ای معطر (PAHs) در رسوبات سطحی سواحل جنوب غربی دریای خزر محدود و بیانگر آلودگی متوسط تا شدید با منشاء غالب پتروژنیک در مورد ترکیبات PAH است. این مطالعه به منظور بررسی توزیع الگوی پراکنش و تعیین منشاء ترکیباتPAH (61ترکیب)در رسوبات سطحی سواحل جنوب غربی دریای خزر (استان گیلان) انجام شد. روش بررسی: تعداد 45 نمونه رسوب سطحی از 5 نیم خط عمود بر ساحل در استان گیلان (از آستارا تا لاهیجان) از اعماق 10، 20 و m 50 جمع‌آوری گردید. نمونه‌ها بوسیله دستگاه کروماتوگرافی گازی – طیف سنجی جرمی مورد تجزیه و تحلیل قرار‌گرفت. جهت تعیین منشاء از نسبت‌های تشخیصی استفاده شد.یافته‌ها: در محدوده مورد مطالعه به ترتیب سه ترکیب فنانترن (ng/g74/6±87/6)، پایرن (ng/g 23/5±43/1) و نفتالین (ng/g 40/4±34/4) بیشترین مقدار را در بین ترکیبات PAH نشان دادند. با توجه به نتایج نسبت‌های تشخیصی همچون (LMW/HMW (0/75-0/25)، Ant/178 (0/11-0/02)، Flu/202 (0/49-0/20 و B(a)Ant/228 (0/54-0/09) منشاء غالب ترکیبات PAH در محدوده مورد مطالعه پتروژنیک است. نتیجه‌گیری: با توجه به نسبت‌های تشخیصی و تشابه بین ترکیبات PAH غالب در منطقه و ترکیبات PAH غالب در پایه نفتی آذربایجان، منشاء اصلی ترکیبات PAH در سواحل استان گیلان به احتمال زیاد مربوط به آلودگی نفتی آذربایجان است.


مجتبی زمانی، نعمت الله خراسانی، علی‌رضا ریاحی‌بختیاری، کرامت الله رضایی،
دوره 7، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: این مطالعه به‌منظور تعیین غلظت، منشا و شناسایی منابع ورودی پریلن و برخی ترکیبات PAH در رسوبات سطحی 3 منطقه قلم‌گوده (A)، سیاه‌کشیم (B) و تالاب مرکزی (C) واقع در تالاب انزلی انجام شد. روش بررسی: تعداد 22 نمونه رسوب (از هر 3 منطقه) و 2 نمونه خاک سطحی (فقط از منطقه A) در اردیبهشت سال 91 برداشته شد. نمونه‌برداری از خاک به‌منظور اثبات وضعیت غلظت و منشا پریلن در رسوبات مورد بررسی، صورت گرفت. استخراج هیدروکربن‌های آروماتیک حلقوی (PAH)، با استفاده از حلال‌های آلی و 2 مرحله کروماتوگرافی ستونی و آنالیز این ترکیبات، با استفاده از دستگاه GC-MS انجام گرفت. همچنین از نسبت‌های تشخیصی Ph/An، Flu/Pyr، Flu/Flu+Pyr، BaA/BaA+Chr و IP/IP+BghiP به‌منظور تعیین منشا ترکیبات PAH استفاده گردید. یافته‌ها: در تمامی نمونه‌های رسوب منشا پریلن طبیعی و منشا سایر ترکیبات PAH پتروژنیک بدست آمد. غلظت کلی ترکیبات PAH (به‌ جز پریلن) در محدوده ng/g (dry weight) 560/05 تا 1051/93 و غلظت پریلن نیز بین ng/g (dry weight) 70/65   تا 204/41 بدست آمد. غلظت کلی ترکیبات PAH و پریلن در رسوبات منطقه A به‌طور معنی‌داری بیشتر از 2 منطقه دیگر بدست آمد، در حالی‌که هیچ‌گونه رابطه معنی‌داری بین مقادیر نرمالایز شده ترکیبات PAH به TOC در بین رسوبات 3 منطقه مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: با توجه به منشا پتروژنیک ترکیبات PAH در رسوبات سطحی تالاب می‌توان تخلیه‌ انواع فاضلاب‌های خانگی و صنعتی، فعالیت‌های بندری و کشتیرانی، فعالیت‌های استخراج، اکتشاف و پالایش نفت خام در مناطق فراساحلی و تردد قایق‌های صیادی و گردشگری را به‌عنوان منابع عمده ورود ترکیبات PAH مطرح نمود؛ اما تشخیص منشا طبیعی پریلن در نمونه‌های رسوب سطحی و خاک دلالت بر تولید این ترکیب در بخش خشکی بواسطه فعالیت موریانه‌ها و قارچ‌ها روی مواد سلولزی و چوبی کف جنگل، چوب‌های در حال فساد و باقی‌مانده فسیل آن‌ها و انتقال به تالاب است.


عیسی سلگی، عباس اسماعیلی ساری، علیرضا ریاحی بختیاری، مهرداد هادی پور،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: آلودگی آرسنیک به علت اثرات سمی آن به عنوان ماده سرطان‌زا، از نگرانی های بزرگ محیط زیستی است. در این تحقیق به منظور ارزیابی آلودگی آرسنیک به خاک و تعیین الگوی توزیع مکانی آن، نمونه های خاک سطحی از مناطق شهری اراک جمع آوری و آنالیز شدند. روش بررسی: در مجموع 62 نمونه خاک سطحی از عمق cm 20-0 از پارک‌ها‌، فضای سبز، زمین های باز و کشاورزی، اطراف جاده و میدان ها در شهر اراک جمع‌آوری شدند. در این تحقیق نقشه توزیع مکانی آرسنیک در خاک توسط GIS و روش درون یابی کریجینگ تولید شد. یافته ها: غلظت آرسنیک در خاک های سطحی شهر اراک بین 2/2 تا mg/kg10/8 بود (میانگین: mg/kg 5/78). نتایج آنالیز مکانی آرسنیک نشان داد که آلودگی آرسنیک در مرکز شهر افزایش می یابد و از جنوب به شمال نیز روند افزایشی مشهود بود. همچنین غلظت آرسنیک در خاک شهری اراک در مقایسه با بسیاری از شهرهای دنیا مقادیر کمتری داشت. نتیجه گیری: در نهایت می توان نتیجه گیری کرد که آرسنیک توسط هر دو فاکتور انسانی و طبیعی کنترل می شود. بیشترین مقادیر آرسنیک در مرکز شهر و شمال بود که بیانگر اثر فعالیت های انسانی مانند صنایع و حمل و نقل است.


مسعود حاتمی منش، محسن میرزایی، مهدی غلامعلی فرد، علیرضا ریاحی بختیاری، مهربان صادقی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: ورود فلزات سنگین از طریق فعالیت های انسانی به اکوسیستم های طبیعی، بویژه خاک‌ها یکی از مهم‌ترین نگرانی های زیست-محیطی است. این تحقیق به منظور اندازه گیری مقادیر فلزات مس، روی و کروم در خاک محل دفن زباله‌های شهری و خاکستر زباله های بیمارستانی شهرکرد انجام شده است. روش بررسی: نمونه های خاک از سه بخش، بیرون از محل دفن زباله، محل دفن زباله شهری و محل دفن زباله های بیمارستانی جمع‌آوری شد. بطوری‌که از هر بخش به ترتیب 1،2 و1 ایستگاه انتخاب و در هر کدام سه تکرار نمونه‌برداری انجام شد. یافته‌ها: نتایج بدست آمده نشان داد بین مقادیر فلزات روی، مس و کروم در خاک محل های دفن مورد مطالعه در سطح 95 درصد اختلاف معنادار وجود دارد (P<0/05). همچنین برای فلز روی و مس بیشترین مقدار در محل دفن خاکستر زباله های بیمارستانی، و برای فلز کروم بیشترین مقدار درمحل دفن زباله های زاید شهری بدست آمد. در این بررسی ترتیب مقادیر فلزات مورد بررسی در نمونه های خاک در همه ایستگاه ها بدین صورتZn>Cu>Cr بدست آمد. نتیجه گیری: مقادیر بالای تعیین شده فلزات مورد بررسی در مطالعه حاضر بیانگر کاربرد بالای این فلزات در ساختار زباله های شهری و بیمارستانی و همچنین عدم تفکیک و دفن نادرست آنها است. از این‌رو آگاهی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی زباله های شهری، بیمارستانی و خاک محل دفن به منظور برآورد اثرات آنها برکیفیت خاک و محیط های اطراف ضروری است.


سیده رویا علیایی، علیرضا ریاحی بختیاری، عیسی شریف پور،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: طی چند دهه‌ اخیر ورود آلاینده‌ها بخصوص هیدروکربن‌های آروماتیک چند حلقه‌ای (PAHs) به اکوسیستم‌های طبیعی از قبیل دریاچه‌ها و آب‌های آزاد خطرات زیست محیطی بالقوه‌ای را برای جانداران آبزی ایجاد نموده است. این مطالعه به منظور بررسی میزان و الگوی تجمع زیستی ماده نفتی پایرن، در عضله، آبشش و کلیه ماهی کپور معمولی (Cyprinuscarpio) پرورشی در شرایط آزمایشگاهی انجام شده است. روش بررسی: در این تحقیق 30 عدد ماهی کپور معمولی در معرض غلظت‌های  10، 50 و 100 µg/Lپایرن به شیوه غوطه‌وری قرار داده شد. در انتهای دوره آزمایشی 35 روزه به منظور بررسی تجمع پایرن در بافت‌های مختلف از ماهیان نمونه‌برداری شد. آنالیز شیمیایی شامل صابونی کردن، استخراج، جداسازی و پاکسازی طی دو مرحله کروماتوگرافی ستونی و در نهایت کروماتوگرافی گازی با استفاده از دستگاه طیف سنجی جرمی (GC-MS) تعیین گردید. یافته‌ها: مقایسه میزان تجمع زیستی پایرن در بافت‌های عضله، آبشش و کبد ماهی کپور معمولی در غلظت‌های  10، 50 و 100 µg/Lاختلاف معنی‌داری را نشان داد. بیشترین تجمع در دوز µg/L 100 در کبد با میانگین ng/g dw 78/5±685/67 و کمترین تجمع زیستی در دوز µg/L 10 در عضله با میانگین ng/g dw 0/13 ± 0/52 بوده است. روند تجمع ترکیب پایرن در تمامی دوز‌های مورد مطالعه بصورت مشابه و به ترتیب زیر است: عضله<آبشش<کبد. نتیجه‌گیری: در مطالعه حاضر تجمع پایرن در بافت‌های چرب به خصوص کبد که اندام پذیرنده آلاینده‌های نفتی است به مراتب بیشتر از آبشش و عضله بوده است.


فاطمه رضائی، غلامرضا موسوی، علیرضا ریاحی بختیاری، یداله یمینی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از رایج­ترین روش­ های حذف آلاینده­ های فرار از هوا جذب سطحی است. در حال حاضر تحقیق بر روی جاذب­ های گزینش­ پذیر و ارزان با قابلیت بالای حذف آلاینده از نظر اقتصادی حائز اهمیت است. در این تحقیق کارائی جاذب­ های کامپوزیتی MnO/GAC و MgO/GAC برای جذب تولوئن از هوا در مقیاس آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفتند.

روش بررسی: جاذب­ های MnO/GAC و MgO/GAC با روش سل-ژل تولید و با آنالیزهای BET، XRF و SEM تعیین مشخصات شدند. متغیرهای زمان ماند (0/5، 1، 1/5، 2و s 4)، غلظت تولوئن ورودی (100، 200، 300 و ppmv 400) و دمای هوای ورودی (25، 50، 75 و ˚C100) بعنوان پارامترهای عملکردی موثر بر فرایند جذب مورد مطالعه قرار گرفتند. کارائی جاذب­ های­ MgO/GAC و MnO/GAC بر اساس زمان نقطه شکست و ظرفیت جذب تعیین و از نظر آماری مقایسه شدند.

یافته­ ها: زمان نقطه شکست ستون جاذب MgO/GAC و MnO/GAC با افزایش زمان ماند از 0/5 به  s4 به میزان 90% افزایش یافت. افزایش غلظت تولوئن ورودی از 100 به ppmv 400 باعث کاهش زمان نقطه شکست و افزایش ظرفیت جذب به ترتیب به میزان 65% و 39% برای MgO/GAC و 59% و 61/1% برای MnO/GAC شد. کارائی جاذبMgO/GAC  و MnO/GAC با افزایش دما از 25 به ˚C100 رابطه مستقیم داشت و به ترتیب 78% و 23% افزایش یافت.

نتیجه­ گیری: یافته ­های تحقیق نشان داد که جاذب­ های MgO/GAC و MnO/GAC کارائی بالائی در جذب تولوئن از جریان هوا دارند. اختلاف کارائی دو جاذب از نظر آماری معنی ­دار بود و MgO/GAC نسبت به MnO/GAC پتانسیل بالاتری در جذب ترکیبات آلی فرار از جریان هوای آلوده داشت.


بنفشه نادعلیان، محسن شهریاری مقدم، غلامحسین ابراهیمی پور، بهاره نادعلیان،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: حشره کش‌های ارگانوفسفره استفاده‌های گسترده خانگی و صنعتی داشته و منجر به ایجاد اثرات سمی در سیستم‌های زیستی می‌شوند. زیست پالایی یکی از مهمترین روش‌های تصفیه این ترکیبات در محیط زیست است. این روش به دلیل هزینه‌ها و آثار زیست محیطی کمتر، جایگزین مناسبی برای روش‌های فیزیکو- شیمیایی است.

روش بررسی: توان تجزیه زیستی مالاتیون توسط سویه‌های Serratia marcescens BNA1 وPseudomonas aeruginosa BNA2 جداسازی شده از منطقه اروند کنار بررسی و مطالعه شد. به منظور بررسی توان تجزیه زیستی مالاتیون، سویه BNA1 بر روی محیط کشت پایه معدنی به همراه مالاتیون خالص کشت داده شد. همچنین توان تجزیه زیستی مالاتیون خالص توسط کشت خالص و میکس سویه‌های BNA1 و BNA2 به همراه و بدون سورفکتانت (Tween 80)، توسط دستگاه کروماتوگرافی گازی سنجش گردید.

یافته‌ها: نتایج نشان داد سویه‌های استفاده شده قادر به تجزیه زیستی مالاتیون خالص هستند. ارتباط معنی‌داری بین میزان تجزیه مالاتیون در تیمار‌های مختلف مشاهده گردید. میزان تجزیه زیستی مالاتیون در تیمار‌های BNA1+Ma (33/88)، BNA2+Ma (26/45)، BNA1+BNA2+Ma (46/96)، BNA1+Ma+Tween80 (61/05)، BNA2+Ma+Tween80 (40/17)، BNA1+BNA2+Ma+ Tween80 (67/79( در صد بدست آمد.

نتیجه‌گیری: استفاده از کشت میکس به همراه سورفکتانت منجر به بالاترین کارایی تجزیه زیستی مالاتیون می‌شود. نتایج این مطالعه پس از انجام مطالعات پایلوت می‌تواند برای زیست پالایی مناطق آلوده به سموم ارگانوفسفره استفاده گردد.


حسن ایروانی، حسین شجاعی فرح آبادی، مرضیه شهریاری، مجتبی نخعی پور،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: مونومر استایرن یک ترکیبات آلی فرار بوده که در صنایع مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. با توجه به اثرات مخاطره‌آمیز این ترکیب بر محیط زیست و انسان، کنترل و حذف آن ضروری به نظر می‌رسد. امروزه در بین روش‌های حذف آلاینده ­ها، روش­ های حذف فتوکاتالیستی مورد توجه ویژه ­ای قرار گرفته است. لذا این مطالعه با هدف حذف بخارات استایرن از جریان هوا با استفاده از خاصیت فتوکاتالیستی اکسید روی تثبیت شده بر روی زئولیت ZSM-5 انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ویژگی­ های کاتالیست ­های تولید شده با استفاده از آنالیز­های BET، پراش اشعه ایکس (XRD) و میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) تعیین شد. برای تولید بخارات استایرن در دبی و غلظت مشخص، از سیستم غلظت‌ساز دینامیک استفاده گردید و کارایی حذف بخارات استایرن با استفاده از UV/ZnO و UV/ZSM-5/ZnO مورد بررسی قرار گرفت.
یافته­ ها: نتایج آنالیز XRD و تصاویر SEM نشان داد که اکسید روی تولید شده دارای ابعاد نانو است و این نانوذرات به صورت موفق بر روی زئولیت ZSM-5 تثبیت شده‌اند. نتایج حذف فتوکاتالیستی نشان داد که کاتالیست‌های  ZnOو ZSM-5/ZnO  بخارات استایرن در غلظت  ppm50 را به ترتیب به میزان 14 و 37 درصد حذف می‌کند.
نتیجه‌­گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد که تثبیت نانوذرات اکسید روی بر روی زئولیت ZSM-5 اثر افزایشی در تجزیه فتوکاتالیستی استایرن دارد. با توجه به این یافته‌ها، استفاده از سیستم‌های هیبریدی جذب و فتوکاتالیست می‌تواند روش مناسـبی جهت حذف بخارات استایرن و دیگر آلاینده‌های مشابه باشد.

سراج بیتا، مهرزاد مصباح، علی شهریاری، مسعود قربانپور نجف آبادی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: نانوذرات بطور گسترده ای در تکنولوژی، پزشکی و تولیدات مصرفی مورد استفاده قرار می‌گیرند ولی اطلاعات محدودی در رابطه با تاثیرشان بر روی محیط ­های آبی وجود دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی پاسخ سیستم دفاعی آنتی­ اکسیدانی آبشش ماهی کپور معمولی در مواجهه با نانوذرات نقره تولید شده با روش احیاء زیستی است.
روش بررسی: ماهیان کپور معمولی به مدت 14 روز در معرض غلظت­ های 0/11، 1/13 و mg/L 5/67 نانوذرات نقره تولید شده با روش احیاء زیستی قرار گرفتند. یک تیمار نیز به‌عنوان شاهد در نظر گرفته شد. بعد از هر بار نمونه ­برداری، جهت تهیه عصاره بافت ماهی g 1 از بافت آبشش وزن شده و با mL 5 بافر فسفات مخلوط گردید. نمونه ­های هموژن شده جهت سنجش فعالیت کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون، ظرفیت آنتی­ اکسیدانی کل و مالون دی­ آلدئید مورد آنالیز قرار گرفتند.
یافته­ ها: فعالیت کاتالاز بافت آبشش در غلظت ­های 5/67 و mg/L 1/13 نسبت به تیمار شاهد کاهش معنی­ داری داشت (0/05p<). فعالیت گلوتاتیون و میزان ظرفیت آنتی­ اکسیدانی کل در تیمارهای مختلف با تیمار شاهد از نظر آماری اختلاف معنی­ داری نداشتند (0/05p>). فعالیت سوپراکسید دیسموتاز و مالون دی­ آلدئید در روزهای مختلف نمونه­ برداری در تمام تیمارها دارای نوسانات افزایشی و کاهشی بوده است، البته فعالیت سوپراکسید دیسموتاز در مواجهه با غلظت­ های 5/67 و mg/L 1/13 نسبت به تیمار شاهد معنی­ دار بوده است (0/05p<).
نتیجه­ گیری: طبق نتایج می ­توان گفت که آبشش ماهی به‌عنوان یکی از اندام ­های مستعد آسیب اکسیداتیو در مواجهه با نانوذرات نقره است، که این امر می­ تواند بر روی سلامت ماهی کپور معمولی و در نتیجه احتمال ابتلاء به بیماری­ در این ماهی را افزایش دهد.
 

ابراهیم هوشیاری، نسرین حسن زاده، علی چرخستانی،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه آلکیل بنزن سولفانات خطی (LAS) کاربرد زیادی در تولید انواع شوینده­ ها دارد. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی همزمان خطر سلامت و خطر اکولوژیک این آلاینده در آب سد درودزن برای ارگانیسم­ های هدفی همچون ماهی­ ها و دافنی است.
روش بررسی: با توجه به هدف تحقیق و براساس محدودیت­ های موجود، در شهریورماه 1397 از 7 ایستگاه انتخاب شده براساس کانون آلودگی در سد درودزن تعداد 21 نمونه آب برداشت شد و پارامترهای کیفی آب شامل دما، اسیدیته (pH)، اکسیژن محلول (DO)، پتانسیل اکسایش و کاهش (ORP)، کل جامدات محلول (TDS)، هدایت الکتریکی (EC) براساس روش استاندارد در محل سنجش شد. مقدار آلکیل بنزن سولفانات خطی (LAS) پس از انتقال نمونه­ ها به آزمایشگاه با استفاده از روش بهینه شده متیلن بلو اندازه ­گیری شد. سپس ارزیابی خطر اکولوژیک و سلامت با محاسبه شاخص RQ (شاخص ریسک) انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین پارامترهای pH برابر با 8/84، EC برابر باµs/cm  732/19، TDS، شوری و DO به ترتیب برابر با mg/L 482/90، 366/61 و 6/87 بود. بیشترین و کمترین غلظت LAS به ترتیبmg/L  0/039 و 0/005 بود. همچنین نتایج نشان داد که ارتباط معنی­داری بین غلظت LAS و pH وجود دارد. نتایج ارزیابی خطر نشان داد که شاخص ریسک سلامت در تمامی ایستگاه ­ها کمتر از مقدار 0/1 است. در صورتی‌که شاخص ریسک اکولوژیک به‌جزء در ایستگاه شماره 7 در سایر ایستگاه ­ها در طبقه با ریسک کم قرار دارد.
نتیجه­ گیری: به‌طور کلی نتایج نشان می­دهد که شاخص RQ در آب سد درودزن در محدوده مناسب و در طبقه با ریسک کم قرار دارد. لذا لازم است که به منظور رسیدن به قطعیت در ارتباط با شرایط بهینه آب سد از نظر اکولوژیکی و سلامت مطالعات طولانی مدت در این زمینه انجام شود.

 

خدیجه فرجی مهیاری، شاهین رفیعی، علیرضا کیهانی، زهرا فرجی مهیاری،
دوره 12، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: آگاهی از مقدار تولید پسماند جامد شهری، نقش ویژه‌ای در تدوین سیاست‌های مدیریت پسماند ایفا می‌کند. تاکنون، روش‌های مختلف برای تخمین مقدار تولید پسماند بهکار گرفته شده‌اند. در این پژوهش هشت فرم خاص از توابع ریاضی با روش تحلیل رگرسیون مبتنی ‌بر جمعیت برای پیش‌بینی تولید پسماند ارزیابی شدند.
روش بررسی: آزمون معنی‌داری هر یک از مدل‌ها با آماره F و آزمون ضرورت وجود پارامترهای پیشگو با آماره t انجام شد. از شاخص‌های آماری ضریب تعیین (R2)، ضریب تعیین تعدیل شده (R2Adjusted)، ریشه میانگین مربع خطا (RMSE)، خطای اریبی (MBE) و درصد میانگین خطا (MPE) برای نکویی برازش مدل‌ها استفاده شده است. برای بررسی توانایی پیشگویی مدل‌ها ضریب تعیین پیش‌بینی شده (R2Predicted) با روش اعتبارسنجی متقابل یک‌طرفه محاسبه شد.
یافتهها: نتایج تحلیل نشان داد مدل‌های چندجمله‌ای درجه دو و بالاتر علی‌رغم دقت خوب، معنی‌دار نبوده (در سطح 0.01) و برای پیش‌بینی‌های بلند مدت مناسب نیستند. مدل‌های خطی، توانی و نمایی با‌ R2 به‌ترتیب 0.942، 0.932 و 0.936 و R2Predicted به ترتیب 0.904، 0.893 و 0.898 بهترین هستند؛ اما، عدم قطعیت در مدل نمایی بیشتر است.
نتیجهگیری: وضعیت تولید پسماند در چهار سناریوی مبتنی ‌بر رشد جمعیت (افزایش، تثبیت و کاهش موالید) برای کلان ‌شهر تهران در سال‌های 1400-1430 بررسی شد. هر چهار سناریو، افزایش تولید سالانه و سرانه پسماند را تا سال 1430 نشان می‌دهند. بنابر نتایج، انتظار می‌رود تولید روزانه پسماند در تهران از ton 7360 به حداکثر ton 12317 در سال 1430 برسد.

امید نصری، مسعود یونسیان، محمود علی محمدی، ناصح شالیاری، صفدر معصومی، منصور شمسی پور،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مواجهه با مواد شوینده خانگی و لوازم‌ آرایشی می‌تواند اثرات نامطلوبی بر سلامتی انسان داشته باشد. لذا شناخت الگوی مصرف این محصولات در ارزیابی اثرات و نهایتا کنترل پیامدهای ناشی از استفاده نامناسب از آنها کمک‌کننده است. با توجه به فقدان ابزار مناسب در کشور برای ارزیابی الگوی مواجهه افراد، در این مطالعه به بررسی پایایی و روایی پرسشنامه الگوی مصرف این محصولات پرداخته شده است.
روش بررسی: در مطالعه حاضر برای توسعه ابزار مورد نظر، ابتدا پرسشنامه‌ای که در مطالعات مشابهی که برای این کار مورد استفاده قرارگرفته بود، ترجمه گردید. سپس متناسب با جمعیت مورد مطالعه تغییراتی در آن داده شد. در گام بعدی روایی محتوا و صوری ابزار مورد ارزیابی قرار گرفت. نهایتا پایایی پرسشنامه در دو مرحله  آزمون و باز آزمون با فاصله زمانی ۱۴ روز و با مشارکت ۴۰ نفر از ساکنین بالای ۱۸ سال شهر تهران مورد آزمون قرار گرفت.
یافته‌ها: شاخص CVI (Content validity index) کل پرسشنامه در تمام سوالات بین 0/66 تا 1/0 متغیر بود. مقدار ضریب آلفای کرونباخ 0/814 به‌دست آمد. بررسی همبستگی هر آیتم با امتیاز همبستگی کل نشان داد که تمام آیتم‌های پرسشنامه همبستگی مستقیم و قوی با امتیاز کل ابزار دارند.
نتیجه‌گیری: با توجه به دارا بودن سطح روایی و پایایی قابل‌قبول پرسشنامه به زبان فارسی در مطالعه حاضر، می‌توان این ابزار را در مطالعاتی که به بررسی الگوی مصرف یا ارزیابی ریسک مواجهه با آلاینده‌های شیمیایی ناشی از مصرف محصولات آرایشی یا شوینده‌ها می‌پردازند، مورد استفاده قرار داد.

ناصح شالیاری، رامین نبی زاده، محسن ویژه، امید نصری، فرناز صیدی، مسعود یونسیان،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: در بررسی خطر پذیری افراد جامعه در ارتباط با مسمومیت‌های ناشی از مصرف حشره کش‌ها به ابزاری عملی و اثر بخش جهت ارزیابی این حشره کش‌ها نیازمند است. بنابراین در مطالعه حاضر به بررسی پایایی و روایی ارزیابی الگوی مواجهه افراد به حشره کش‌ها پرداخته شده است.
روش بررسی: در این مطالعه پس از انجام روایی ترجمه نسخه نهایی پرسشنامه طی بررسی روایی محتوا و صوری براساس توافق صاحب نظران متناسب با جمعیت مورد مطالعه آماده گردید. در گام بعدی روایی پایایی مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. بخش روایی همگرا مطالعه از طریق پانل خبرگان با مشارکت 6 نفر از متخصصین بهداشت محیط، حشره شناسی پزشکی، پزشک عمومی و اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفت. نهایتا نسخه پایایی پرسشنامه در دو مرحله آزمون و باز آزمون با فاصله زمانی 14 روز و با مشارکت 40 نفر از ساکنین شهر تهران مورد آزمون قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج R-CVI و C-CVI برای صد درصد آیتم‌ها خوب و بین 0/91 تا 0/97 بود. شاخص کل CVI برای کل پرسشنامه از نظر تناسب و شفافیت بین 0/75 تا 1 متغیر بود. از طرف دیگر مقدار ضریب کل کاپا برای پایایی پرسشنامه نیز بین 0/89 تا 1 به‌دست آمد.
نتیجه‌گیری: با توجه به دارا بودن سطح روایی و پایایی قابل ‌قبول، نسخه فارسی این پرسشنامه ابزار معتبری است که می‌تواند در بررسی خطرپذیری استفاده از حشره کش‌ها و ارتباط آن با مصدومیت‌های مختلف در جمعیت ایران بکار رود.

مهرناز اصغری ماهفروجکی، آیلر جمالی، سعید گل فیروزی، علی شهریاری،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: بخش اورژانس بیمارستان محیط پیچیده مراقبت بهداشتی است و توجه به عفونت‌های بیمارستانی ضروری است. هدف این مطالعه بررسی نحوه اجرای برنامه عفونت بیمارستانی در اورژانس بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی در سال 1401 در بیمارستان‌های آموزشی شهر گرگان با استفاده از چک لیست سازمان جهانی بهداشت با 96 سوال در 9 بخش کارکنان، بیماران، محیط، تجهیزات، دارو، پیشگیری از عفونت تنفسی، ادراری؛ زخم و خون انجام شد. داده‌ها از طریق مشاهده و مصاحبه جمع آوری شد. برای تعیین تاثیر آگاهی کارکنان بر برنامه کنترل عفونت از چک لیست حاوی 45 سوال در 4 بخش دانش نظری، انجام پروسیجر، ایمن سازی و بهداشت محیط استفاده شد.
یافته‌ها: 82/46 درصد از برنامه‌های کنترل عفونت در اورژانس بیمارستان‌ها بطور رضایت بخش اجرا شد. درصد امتیازات در حیطه‌های مختلف برنامه کنترل عفونت شامل کارکنان، بیماران، محیط، تجهیزات، دارو، پیشگیری از عفونت زخم، ادراری، تنفسی و خون به ترتیب 79/31، 77/78، 81/25، 83/34، 100، 44/34، 75، 87/88 و100 بود. همچنین درصد آگاهی متخصصان طب اورژانس، پزشکان عمومی، کارورزان پزشکی و پرستاران به ترتیب 100، 95/83، 87/5 و 79/92 بود.
نتیجه‌گیری: کیفیت اجرای برنامه کنترل عفونت در اورژانس بیمارستان‌ها مطلوب بود. عدم رعایت برخی از سنجه‌ها می‌تواند برای مراجعین و کارکنان بخش اورژانس خطر آفرین است. کارکنان پزشکی معتقد بودند که حمایت مدیران ارشد دانشگاه برای اجرای این برنامه از طریق برگزاری دوره‌های آموزشی علمی و تسریع در اشتراک‌گذاری اطلاعات علمی برای بهبود وضعیت لازم است.
 


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سلامت و محیط زیست می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb