جستجو در مقالات منتشر شده


کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
16 نتیجه برای موضوع مقاله:

امیر حسین سیاح زاده، محمد تقی صمدی،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده

زمینه و هدف : برنامه‌ریزی و مدیریت مواد زاید جامد شهری بدون داشتن اطلاعات کافی و قابل اطمینان درباره نرخ تولید زباله و اجزای فیزیکی آن امکان‌پذیر نخواهد بود. طی چند دهه گذشته استفاده مجدد و بازیافت از اجزای تشکیل دهنده مواد زاید جامد شهری به علت مخارج و هزینه‌های جمع‌آوری و دفن زباله شهری در زمین ، یک موضوع زیست‌محیطی بسیار مهم و در خور توجه محسوب می‌گردد.  
روش بررسی : در این پژوهش، به منظور بررسی امکان بازیافت از مبدا زباله شهر ملایر و تعیین اجزای فیزیکی زباله شهری ملایر، نمونه‌هایی از زباله در فاصله زمانی پاییز 85  تا تابستان 86  از طریق روش کامیون -  بار و بر اساس روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی جمع‌آوری شده است.تمامی نمونه‌ها جهت تعیین اجزای فیزیکی تشکیل دهنده زباله بطور دستی جداسازی شدند و داده های حاصل با استفاده از آنالیز واریانس و تست توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش مشارکت شهروندان ملایری در اجرای تفکیک زباله در مبدا نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نظر سنجی عمومی صورت گرفته از طریق تقسیم شهر به چندین خوشه و تکمیل پرسشنامه‌ها به روش مصاحبه حضوری در هر خوشه شهر انجام گردید.
یافته ها : نتایج حاصل  نشان داد که در شهر ملایر روزانه بطور متوسط 138 تن زباله تولید می‌شود که حدود 11 درصد آن را مواد قابل بازیافت تشکیل داده است. همچنین متوسط سرانه  تولید روزانه  زباله در شهر ملایر 88/0 کیلوگرم به ازای هر نفر در روز به دست آمده است. نتایج به دست آمده از پرسشنامه‌ها نیز مشخص نمود که 99 درصد از مردم ضمن تمایل به اجرای طرح تفکیک زباله از مبدا ، حاضر به همکاری با عوامل اجرایی این طرح می‌باشند.
نتیجه گیری: در مجموع می‌شود نتیجه گرفت با بکارگیری برنامه‌های بازیافت، می‌توان روزانه علاوه بر ممانعت از دفن 15 تن مواد قابل بازیافت در زمین ، در حدود 19 میلیون ریال (برآورد ارزش ریالی مواد بازیافتی از زباله شهری ملایر) درآمدزایی نمود.


رخساره عظیمی یانچشمه، علیرضا ریاحی بختیاری، ثمر مرتضوی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: در طی سال های اخیر، ورود آلاینده های نفتی بویژه هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای (PAHs) به تالاب انزلی، حیات موجودات آن را بشدت مورد تهدید قرار داده است. لذا مطالعه کنونی با هدف اندازه گیری و مقایسه غلظت ترکیبات PAH با شاخص های ارزیابی کیفی متعدد رسوب، به منظور ارزیابی سمیت اکولوژیک رسوبات سطحی تالاب انزلی و ارائه راهکار مدیریتی مناسب انجام شده است. روش بررسی: تعداد 22 نمونه رسوب سطحی بطور تصادفی جمع­ آوری، خشک و با بکار­گیری روش سوکسله استخراج گردید. سپس طی دو مرحله کروماتوگرافی ستونی، ترکیباتPAH جداسازی و توسط دستگاه کروماتوگراف گازی با طیف ­سنج جرمی (GC-MS) مورد آنالیز قرار گرفتند. یافته ­ها: مجموع غلظت این ترکیبات در گسترهng/g 212 تا 2674 وزن خشک با میانگین ng/g 907 وزن خشک قرار گرفت. بیشترین غلظت ها از ایستگاه های واقع در مجاورت نواحی شهری با فعالیت های کشتیرانی، (1-3 و1-4) گزارش شد. در مقایسه با راهبرد های کیفی رسوب (SQGs) بکار رفته در این مطالعه، غلظت اغلب ترکیبات PAH در اکثریت ایستگاه ها در گستره پایین آثار بیولوژیکی مضر قرار گرفتند. تنها در ایستگاه های ناچیزی (1-3، 2-3 و 3-5) غلظت برخی ترکیبات PAH متجاوز از گستره پایین آثار بیولوژیکی مضر بدست آمد. نتیجه گیری: غلظت اغلب ترکیبات PAH در تالاب انزلی در مقایسه با راهبرد های کیفی رسوب استفاده شده در این مطالعه، به ندرت منجر به آثار مضر می شود. با این حال غلظت برخی از این ترکیبات، می تواند منجر به بروز آثار سمی حاد شوند. بنابراین مطالعات بیشتر شامل آزمون های مسمومیت و تجمع زیستی و بررسی ترکیب اجتماع کف‌زیان بخصوص در نواحی متجاوز از SQGs، به منظور مدیریت مناسب ضروری است.

عیسی سلگی، عباس اسماعیلی ساری، علیرضا ریاحی بختیاری، مهرداد هادی پور،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: آلودگی آرسنیک به علت اثرات سمی آن به عنوان ماده سرطان‌زا، از نگرانی های بزرگ محیط زیستی است. در این تحقیق به منظور ارزیابی آلودگی آرسنیک به خاک و تعیین الگوی توزیع مکانی آن، نمونه های خاک سطحی از مناطق شهری اراک جمع آوری و آنالیز شدند. روش بررسی: در مجموع 62 نمونه خاک سطحی از عمق cm 20-0 از پارک‌ها‌، فضای سبز، زمین های باز و کشاورزی، اطراف جاده و میدان ها در شهر اراک جمع‌آوری شدند. در این تحقیق نقشه توزیع مکانی آرسنیک در خاک توسط GIS و روش درون یابی کریجینگ تولید شد. یافته ها: غلظت آرسنیک در خاک های سطحی شهر اراک بین 2/2 تا mg/kg10/8 بود (میانگین: mg/kg 5/78). نتایج آنالیز مکانی آرسنیک نشان داد که آلودگی آرسنیک در مرکز شهر افزایش می یابد و از جنوب به شمال نیز روند افزایشی مشهود بود. همچنین غلظت آرسنیک در خاک شهری اراک در مقایسه با بسیاری از شهرهای دنیا مقادیر کمتری داشت. نتیجه گیری: در نهایت می توان نتیجه گیری کرد که آرسنیک توسط هر دو فاکتور انسانی و طبیعی کنترل می شود. بیشترین مقادیر آرسنیک در مرکز شهر و شمال بود که بیانگر اثر فعالیت های انسانی مانند صنایع و حمل و نقل است.


سهراب صادقی باجگیران، علی رضا پور خباز، مهدی حسن پور، محمد حسین سینکا کریمی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: طی سال­ های اخیر فعالیت های طبیعی و انسانی توانسته میزان زیادی آلاینده­ های فلزی را وارد اکوسیستمهای آبی نماید. این آلاینده­ ها قادرند که در طول زنجیره غذایی بصورت تجمعی افزایش پیدا کنند. تحقیق حاضر به بررسی میزان فلزات نیکل، روی و وانادیوم در بافت عضله ماهی‌های آلوزا و سوف در جنوب شرقی دریای مازندران به دلیل اهمیت آن­ها پرداخته است.   

روش بررسی:  پس از زیست‌سنجی، نمونه­ های ماهی­ های آلوزا و سوف به روش هضم اسیدی‌تر آماده‌سازی شدند و میزان فلزات نیکل، روی و وانادیوم توسط دستگاه جذب اتمی قرائت گردیدند.             

 یافته­ ها:  نتایج آزمون­ های آماری نشان داد که میزان نیکل (1/18) و وانادیوم (1/76µg/g (wet weight)) در ماهی آلوزا به طور معنی­ داری بیش از ماهی سوف (0/98µg/g (wet weight) و 0/13) بوده است (0/05>P). بررسی تفاوت آماری تجمع فلزات در ماهی سوف به صورت: روی < نیکل » وانادیوم و در ماهی آلوزا همچنین به صورت: روی < نیکل » وانادیوم بود. در سوف بین فلزات وانادیوم و نیکل و در آلوزا بین فلزات روی و وانادیوم همبستگی وجود داشت (0/05>P). میزان فلز نیکل در بافت عضله هر دو گونه و نیز میزان فلز وانادیوم در بافت عضله آلوزا از میزان استاندارد WHO تجاوز کرد. بیشترین میزان THQ برای ماهی آلوزا مربوط به عنصر وانادیوم با میزان 0/059 و کمترین مربوط به عنصر روی با میزان 0/017 و همچنین برای ماهی سوف بیشترین میزان مربوط به عنصر  روی با میزان 0/016 و کمترین مربوط به عنصر وانادیوم با میزان 0/004 است. میزان THQ برای فلزات نیکل، وانادیوم و روی در مطالعه حاضر و نیز THQ مجموع برای این فلزات کمتر از یک بدست آمد که نشان‌دهنده عدم وجود هرگونه خطر غذایی در اثر مصرف گونه­های آلوزا و سوف  با میزان مصرف کنونی (حدود 21g/day) در اثر این فلزات است.

نتیجه‌گیری: ارزیابی خطر غذایی مصرف گونه‌های مورد مطالعه نشان‌دهنده­­ آن بوده است که مصرف این ماهی­ ها با میزان مصرف فعلی از نظر فلزات روی، نیکل و وانادیوم خطری برای مصرف‌کنندگان آن ندارد.


مریم بیات ورکشی، روژین فصیحی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: خشکسالی و کمآبی سال­ های اخیر باعث گرایش برنج­کاران به استفاده حداکثری از منابع آب زیرزمینی به­ عنوان یک منبع مطمئن برای تولید شده است. این درحالی است که برنج علاوه بر کمیت آب، شدیدا تحت تاثیر کیفیت آب مورد استفاده است. هدف از این مطالعه بررسی روند پارامترهای کیفی آب زیرزمینی چهار دشت آستانه، تالش، لاهیجان و فومنات واقع در استان گیلان به تفکیک ماههای کمآب و پرآب است.
روش بررسی: در این پژوهش، اطلاعات 15 متغیر کیفی آب زیرزمینی چهار دشت استان گیلان از سال 1382 تا سال 1393 مدنظر قرار گرفت. این اطلاعات در قالب 15 سری زمانی چاه پیزومتری دشت آستانه، 41 چاه پیزومتری دشت تالش، 24 چاه پیزومتری دشت لاهیجان و 44 چاه پیزومتری دشت فومنات جمع ­آوری گردید. بدین ترتیب برای هر چاه دو سری زمانی 15 تایی عوامل کیفی، در ماه کم­آب و پرآب در محیط SPSS ایجاد شد. تجزیه و تحلیل روند با آزمون ناپارامتری من کندال (Mann-Kendall)، صورت گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد در هر دو ماه کمآب و پرآب، روند تغییرات بیشتر متغیرهای کیفی کاهشی بود، لیکن در ماه پرآب روندهای کاهشی مشهود بود. ضمن آن‌که روندهای افزایشی نیز اگرچه با تعداد کم، در ماه پرآب مشاهده گردید. در هر دو ماه پرآب و کمآب، روند تغییرات pH و Na% افزایشی بود. لیکن در ماه کمآب، روند افزایشی در پارامترهای SAR و SO4 نیز مشاهده گردید. همچنین کیفیت آب چاه­ های دشت تالش برای کشت برنج، به­ عنوان کشت غالب استان، مناسب ­تر از سه دشت دیگر ارزیابی شد.
نتیجهگیری: مصرف آب زیرزمینی کلیه دشت‌ها در هر دو ماه کم‌آب و پرآب فاقد محدودیت برای کشاورزی و به‌ویژه کشت برنج بود. بنابراین با توجه به کاهش غلظت اغلب متغیرهای مورد مطالعه طی دوره آماری، می‌توان اظهار داشت کیفیت آب زیرزمینی دشت های استان گیلان بهبود یافته است.
 

عیسی سلگی، سمیرا میرمحمدولی‌، منوچهر سلگی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: اندازه گیری سطوح عناصر و فلزات در مو به‌عنوان روشی برای پایش مواجهه با فلزات سنگین، مسمومیت به فلزات سنگین، ارزیابی سطوح نوترینت‌ها و تشخیص بیماری شناخته شده است. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی غلظت فلزات سنگین در موی سر ماهیگیران محلی جزیره شیف بوشهر و ارزیابی اثر فاکتورهای مختلف بر غلظت فلزات سنگین در مو پرداخته است.
روش بررسی: در این تحقیق نمونه ­های موی سر از 30 نفر ماهیگیر جزیره شیف جمع آوری شد و پس از انجام مراحل آماده‌سازی و هضم شیمیایی، غلظت فلزات سنگین (آهن، روی، مس، منگنز، نیکل) توسط دستگاه جذب اتمی قرائت شد. دادههای مورد نیاز جهت ارزیابی مواجهه به کمک توزیع پرسشنامه در بین صیادان محلی به‌دست آمد.
یافته ­ها: غلظت فلزات مربوطه برای آهن، روی، مس، منگنز و نیکل به ترتیب 72/79، 148/11، 8/60، 4/72 و  mg/kg19/71 به‌دست آمد. همچنین همبستگی معنیداری بین فلزات روی، منگنز و نیکل وجود داشت. بهعلاوه یافته­ها نشان داد که استفاده از رنگ مو باعث افزایش غلظت فلزات سنگین شده است.
نتیجه‌گیری: یافته ­های این مطالعه نشان می ­دهد که جمعیت جزیره شیف و نواحی اطراف ممکن است در معرض آلودگی فلزات سنگین به ویژه آلاینده صنعتی و نفتی نیکل باشند و به احتمال زیاد مصرف ماهی از مسیرهای مهم مواجهه است اما مطالعات جزئی‌تر بایستی انجام شود.
 

مریم بیات ورکشی، روژین فصیحی، حمید زارع ابیانه،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: آب زیرزمینی جز منابع بسیار مهم برای ادامه حیات موجودات زنده است. از این­ رو مدل­سازی آب زیرزمینی اهمیت ویژه­ ای در مدیریت و برنامه­ ریزی هر منطقه دارد. در این پژوهش با استفاده از اطلاعات زمین شناسی، هیدرولیکی و هیدرولوژیکی، به شبیه ­سازی عددی مسیر جریان آب زیرزمینی آبخوان دشت همدان - بهار با استفاده از نرم­‌افزار GMS پرداخته شد.
روش بررسی: در این بررسی، ابتدا مدل سه ­بعدی هیدرولوژیکی دشت همدان - بهار تهیه و سپس جریان در دشت با کد عددی MODFLOW شبیه­ سازی گردید. پس از شبیه ­سازی جریان، کالیبره کردن مدل به روش سعی و خطا انجام گرفت. تخمین مسیر جریان آب زیرزمینی نیز با استفاده از کد عددی MODPATH صورت گرفت. نهایتا مناطق تسخیر چاه‌های مورد مطالعه و جهت حرکت آب زیرزمینی با زمان حرکت‌های مختلف ترسیم گردید.
یافته­ ها: اختلاف سطح آب مشاهده شده و شبیه­ سازی شده در محدوده مجازm  35 ± به­ عنوان دامنه مطلوب بود. تخمین مسیر جریان آب زیرزمینی با کد عددی MODPATH نشان داد که در حرکت رو به جلو، طولانی ­ترین مسیر انتقال جریان  m 43400 و در حرکت رو به عقب8270/674 به­عنوان طولانی ­ترین مسیر انتقال جریان مشخص گردید. نتایج شبیه ­سازی انتقال مسیر جریان آب زیرزمینی گویای این واقعیت بود که انتقال جریان از مرز آبخوان به سمت مرکز و خروجی آبخوان همسو با گرادیان هیدرولیکی بود.
نتیجه‌گیری: در مجموع می‌توان اظهار داشت، ادامه روند فعلی جریان آب زیرزمینی، افزایش سطح آلودگی آبخوان را در پی خواهد داشت که خسارت­ های جبران ناپذیری به سفره آب زیرزمینی وارد خواهد نمود.

غلامرضا سیاحتی اردکانی، میرمهرداد میرسنجری، حمیدرضا عظیم‌زاده، عیسی سلگی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: استقرار کارخانه­ های گندله‏ سازی و فولاد در حاشیه­ شهر اردکان احتمال انتشار آلاینده­ های مختلف به­ ویژه فلزات سنگین را به محیط پیرامونی افزایش داده است. هدف از این پژوهش ارزیابی وضعیت آلودگی خاک حاشیه­ این صنایع به عناصر سنگین با استفاده از شاخص­ آلودگی (PI)، شاخص جامع آلودگی نمرو (NIPI)، شاخص زمین ‏انباشتگی (Igeo) و شاخص غنی شدگی (EF) است.
روش بررسی: در این مطالعه، 57 نمونه­­ ترکیبی خاک به روش سیستماتیک تصادفی از عمق 0 تا cm 5 تهیه و غلظت فلزات سنگین وانادیوم (V)، سرب (Pb)، نیکل (Ni)، مولیبدن (Mo)، کروم (Cr)، کادمیوم (Cd)، آرسنیک (As) و روی (Zn) با استفاده از دستگاه ICP-OES اندازه ‏گیری شد.
یافته­ ها: براساس نتایج، بیشترین و کمترین میانگین شاخص ­های Igeo (0/49 و 0/36) و PI (2/16 و 1/17) مربوط به نیکل و همچنین بیشترین و کمترین شاخص EF به ترتیب ناشی از روی (1/25) و مولیبدن (1/17) بود. شاخص EF حاصل از سرب، وانادیم و روی به ترتیب با فراوانی 15/8، 5/3 و 1/8 درصد خاک منطقه­ را در کلاس غنی ‏شدگی متوسط قرار داد. نقاط داغ آلودگی سرب، وانادیم، نیکل و روی در نزدیک­ترین فاصله نسبت به این صنایع و در پایین دست جهت وزش باد واقع شده است.
نتیجه ­گیری: شاخص ­های Igeo و EF عمدتا کلاس پایین آلودگی خاک را نشان داد. شاخص ­های PI و NIPI در غالب ایستگاه­ ها در کلاس آلودگی متوسط قرار داشت و بالاترین میزان این دو شاخص مربوط به خاک سطحی ایستگاه شماره 30 در نزدیکی صنایع فولاد بود. بنابراین می ­توان نتیجه گرفت که فعالیت صنایع مذکور­ بر روند آلودگی خاک منطقه­ مطالعاتی تاثیر داشته است.
 

پریسا نوروزی فرد، ثمر مرتضوی، صدیقه اسد، نسرین حسن زاده،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: رسوبات دریایی مهمترین اجزای پایش سلامت بوم‌سازگان­ های (اکوسیستم) آبی هستند. پژوهش حاضر با استفاده از شاخص ­های کیفیت رسوب به بررسی وضعیت آلودگی در  بوم­ سازگان قشم و نیز ارزیابی میزان سمیت عناصر مورد بررسی برای موجودات زنده آن می­ پردازد.
روش بررسی: نمونه‌برداری از رسوبات سطحی هفت ایستگاه در سواحل قشم انجام و نمونه‌ها با ترکیبی از اسید نیتریک و پرکلریک هضم و غلظت فلزات با دستگاه جذب اتمی اندازه‌گیری شد.
یافته ­ها: نتایج شاخص­ های برآورد سمیت بوم­ شناختی نشان داد رسوبات دریاچه هامون و اسکله ذاکری از نظر زیستی سمیت زیادی دارند. نتایج شاخص برخه خطر اصلاح شده حاکی از بالا بودن شدت آلودگی برای فلزات مس و نیکل در اغلب ایستگاه‌ها است که با نتایج شاخص آلودگی بالقوه در رابطه با فلز نیکل مطابقت دارد. همچنین نتایج شاخص آلودگی بالقوه و فاکتور آلودگی در مورد مقدار عنصر سرب مطابقت دارد. مطابق نتایج شاخص آلودگی دریاچه هامون و اسکله ذاکری به­ شدت آلوده و شاخص اصلاح شده آن نشاندهنده وضعیت آلوده در رمچاه، دریاچه هامون، اسکله ذاکری و جزایر ناز است. شاخص غنی ­شدگی نیز با آلودگی قابل ‌توجه در رابطه با اغلب فلزات مویدی بر سایر شاخص‌های مورد بررسی و آلودگی منطقه مورد­ مطالعه است.
نتیجه­ گیری: با توجه به بالاتر بودن غلظت عناصر از رهنمودهای کیفیت رسوب، وجود سمیت بالای رسوبات برای آبزیان این بوم‌سازگان تایید می­ شود. ایستگاه‌های رمچاه، دریاچه هامون، اسکله ذاکری وضعیت آلودگی بالاتری داشته‌اند و سمیت بالایی برای آبزیان نشان می­ دهد که فلزات مس، نیکل و در برخی موارد، سرب بیشترین سهم را در ایجاد آلودگی رسوبات منطقه دارند.
 
 

ثمر مرتضوی، مسعود حاتمی منش، فاطمه جودکی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: نظر به سمیت، خطرات بهداشتی و اکولوژیکی فلزات سنگین در محیط­ زیست و تاثیرپذیری موجودات زنده،  سنجش و ارزیابی غلظت آنها در سطوح مختلف بوم­ سازگان­ های آبی بسیار ضروری است. از این‌رو مطالعه حاضر به سنجش غلظت فلزات سرب، نیکل، مس و روی و ارزیابی مخاطره اکولوژیکی آنها در رسوبات سطحی رودخانه سزار در استان لرستان می ­پردازد.
روش بررسی: نمونه ­برداری از 16 ایستگاه در طول رودخانه سزار انجام شد. پس از آماده سازی و هضم اسیدی نمونه ­ها، غلظت فلزات مذکور با استفاده از دستگاه جذب اتمی تعیین گردید.
یافته‌ها: میانگین کلی غلظت فلزات نیکل، روی، مس و سرب در رسوبات رودخانه به‌ترتیب به میزان mg/kg 71/84 > 40/56 >7/75 > 5/61 به‌دست آمد. بررسی شاخص ­های پتانسیل سمیت حاد فلزات، ریسک اکولوژیکی و بار آلودگی بیانگر وضعیت آلودگی پایین در رسوبات رودخانه بود. خطر محیط­ زیستی فلزات در رسوبات منطقه به‌ترتیب نیکل > سرب> مس > روی ارزیابی گردید. همچنین یافته­ ها نشان داد در بین فلزات، فاکتور آلودگی و ارزیابی خطر اصلاح شده (mHQ) برای فلز نیکل به‌ترتیب در حد متوسط، و در طبقه آلودگی متوسط تا آلودگی قابل ملاحظه است.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج‌، پتانسیل سمیت حاد و خطر اکولوژیکی وضعیت آلودگی فلزات سنگین در رسوبات منطقه، پایین ارزیابی می­ گردد. اما گسترش شدید فعالیت­ های انسانی مختلف در نواحی اطراف رودخانه، در کنار آلودگی فلز نیکل در رودخانه و احتمال اثرات سوء بیولوژیکی آن در محیط بر لزوم پایش مداوم رودخانه و ارزیابی خطر سلامت و خطر اکولوژیکی آن تاکید دارد.
 

ابراهیم هوشیاری، نسرین حسن زاده، علی چرخستانی،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه آلکیل بنزن سولفانات خطی (LAS) کاربرد زیادی در تولید انواع شوینده­ ها دارد. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی همزمان خطر سلامت و خطر اکولوژیک این آلاینده در آب سد درودزن برای ارگانیسم­ های هدفی همچون ماهی­ ها و دافنی است.
روش بررسی: با توجه به هدف تحقیق و براساس محدودیت­ های موجود، در شهریورماه 1397 از 7 ایستگاه انتخاب شده براساس کانون آلودگی در سد درودزن تعداد 21 نمونه آب برداشت شد و پارامترهای کیفی آب شامل دما، اسیدیته (pH)، اکسیژن محلول (DO)، پتانسیل اکسایش و کاهش (ORP)، کل جامدات محلول (TDS)، هدایت الکتریکی (EC) براساس روش استاندارد در محل سنجش شد. مقدار آلکیل بنزن سولفانات خطی (LAS) پس از انتقال نمونه­ ها به آزمایشگاه با استفاده از روش بهینه شده متیلن بلو اندازه ­گیری شد. سپس ارزیابی خطر اکولوژیک و سلامت با محاسبه شاخص RQ (شاخص ریسک) انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین پارامترهای pH برابر با 8/84، EC برابر باµs/cm  732/19، TDS، شوری و DO به ترتیب برابر با mg/L 482/90، 366/61 و 6/87 بود. بیشترین و کمترین غلظت LAS به ترتیبmg/L  0/039 و 0/005 بود. همچنین نتایج نشان داد که ارتباط معنی­داری بین غلظت LAS و pH وجود دارد. نتایج ارزیابی خطر نشان داد که شاخص ریسک سلامت در تمامی ایستگاه ­ها کمتر از مقدار 0/1 است. در صورتی‌که شاخص ریسک اکولوژیک به‌جزء در ایستگاه شماره 7 در سایر ایستگاه ­ها در طبقه با ریسک کم قرار دارد.
نتیجه­ گیری: به‌طور کلی نتایج نشان می­دهد که شاخص RQ در آب سد درودزن در محدوده مناسب و در طبقه با ریسک کم قرار دارد. لذا لازم است که به منظور رسیدن به قطعیت در ارتباط با شرایط بهینه آب سد از نظر اکولوژیکی و سلامت مطالعات طولانی مدت در این زمینه انجام شود.

 

مسعود حاتمی منش، ثمر مرتضوی، عیسی سلگی، احمد مهتدی،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه حضور و افزایش ذرات معلق هوا یکی از عوامل جدی تهدید کننده سلامت انسانها است. در این میان درختان می­ توانند به واسطه شاخ و برگ خود بستری مناسب برای تجمع ذرات معلق هوا باشند. در این مطالعه به ارزیابی توان جذب ذرات معلق مختلف توسط برگ برخی از گونه­ های درختی و درختچه ­ای در شهر اصفهان پرداخته شده است.
روش بررسی: 12 گونه درخت و درختچه در 8 مکان شهر انتخاب و میزان ذرات معلق کل، PM10، PM2.5 و PM0.2 سطح و موم­ های کوتیکول برگ با استفاده از روش شستشو با آب و کلروفرم توسط فیلترهای کاغذی 91‌،  µm42 و فیلتر پلی تترا فلوئورواتیلن و ترازوی دیجیتالی اندازه ­گیری شد.
یافته­ ها: نتایج نشان داد بیشترین و کمترین میانگین ذرات معلق مربوط به گونههای شاه­ توت و بید به میزان 23/5±190/32 و μg/cm2 4/42±11/9 است. روند تجمع کل ذرات معلق سطح برگ بهترتیب از بیشترین به کمترین بهصورت شاه ­توت> چنار> نارون> توت> عرعر> افرا> زبان گنجشک> خرزهره>اقاقیا> ارغوان> شمشاد> بید و در موم­ های کوتیکول در شاه ­توت> نارون> چنار> توت> افرا> عرعر> اقاقیا> ارغوان> زبان گنجشک> خرزهره> شمشاد > بید بهدست آمد.
نتیجه ­گیری: نتایج حاکی از آنست که توانایی گونههای مختلف درختی در جذب  ذرات  به ویژگیهای مورفولوژیکی، فیزلوژیکی و اکولوژیکی برگ بستگی دارد. درنهایت بین گونه­ های مختلف شاه­ توت دارای بیشترین توانایی جذب ذرات معلق است.
 

آرش بابائی، مریم بهرامی، معصومه ملکی، حدیث طوافی،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: زیست پالایی و به تبع آن یکی از شاخه‌های اصلی آن، یعنی گیاه پالایی، از فرایندهای مهم و اساسی برای پاک سازی و حذف آلودگی‌ها در محیط زیست محسوب می‌گردد. با توجه به کثرت کارخانجات سیلیس در منطقه­ ازندریان شهرستان ملایر و آلودگی زیاد سیلیس خاک در این منطقه، این مطالعه­ با هدف مقایسه­ اثر زیست پالایی قارچ  Fusarium oxysporum و گیاه پالایی Portulace olerace.L در جذب سیلیس صورت گرفت.
روش بررسی: به این منظور کشت خرفه در شرایط گلخانه­ای و در غلظت­های مختلف سیلیس و تحت تیمار قارچ در قالب طرح کاملا تصادفی انجام گرفت.
یافته‌ها: نتایج حاصله نشان داد که قارچ با سرعت بالا و در آلودگی سیلیس با غلظت 95 درصد به‌راحتی رشد کرده و توانست 84/50 درصد سیلیس موجود در خاک را جذب کند و گیاه هم توانست در آلودگی 80 درصد سیلیس، بالاترین میزان جذب را به مقدار 61/71 درصد داشته باشد و بیشترین میزان جذب سیلیس در همزیستی گیاه و قارچ در غلظت 80 درصد سیلیس و به میزان 69/90 درصد است.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که سیلیس تاثیر مثبت و معنی­داری بر صفات فیزیولوژیکی گیاه خرفه داشته و باعث افزایش میزان فنل، فلاونوئید و آنتوسیانین شده است. همزیستی قارچ و گیاه هم باعث افزایش صفات فیزیولوژیکی نام برده در گیاه خرفه شد. همچنین همزیستی گیاه و قارچ در جذب سیلیس تاثیر مثبتی داشته است و می‌تواند به کاهش آلودگی‌های ناشی از تراکم سیلیس در منطقه موثر باشد.

محمد سهرابی، نسرین حسن زاده، فریبا هدایت زاده، مهدی مفید،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: کیفیت هوا و توزیع عناصر کمیاب در کلانشهر تهران با استفاده از فراکاشت گلسنگ اپی­فیت Ramalina sinensis مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: تال گلسنگ  R. sinensis از منطقه غیرآلوده جمع آوری و به مدت شش ماه در شش سایت شهری تهران فراکاشت شد. بعد از پایان دوره مواجهه، محتوای 12 عنصر در گلسنگ با آنالیز ICP-MS تعیین شد و داده ­های حاصل با استفاده از آنالیزهای آماری و شاخص ­های مختلف مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ­ها: براساس نتایج، ترتیب میانگین غلظت عناصر در نمونه گلسنگ R. sinensis به‌صورت Co<Ni<Cu<Cr<Pb<Zn<Mn<Na<Mg<Fe<K<Ca تعیین شد و بیشترین میزان انباشت زیستی مربوط به عناصر ضروری یافت شد. برای برخی عناصر اختلاف معنی ­دار آماری بین سایت ­های مختلف شهری مشاهده شد. براساس شاخص بار آلودگی (PLI) نیز دو سایت دانشگاه شریف و ستاد بحران دارای آلودگی بیشتری نسبت به سایر مناطق بودند. مقادیر نسبت مواجهه به کنترل (EC) نیز برای عناصر Pb، Zn، Cr، Fe، Mn، Ni، Mg و Co در محدوده نسبت 1/75-1/25 یافت شد. براساس فاکتور تجمع نسبی (RAF)، توان انباشت عناصر توسط گلسنگ R. sinensis به‌ترتیب Na>Cr>Cu>Fe>Mg>Ni>Zn>Mn>Co>Pb>Ca>K مشاهده شد که بیانگر توانایی قابل توجه این گونه در انباشت عناصر Na، Cr، Cu و Fe است. آنالیز PCA و EF نیز نشان داد که منشا عناصر کمیاب جذب شده توسط گلسنگ به‌طور عمده از منابع وسایل نقلیه هستند.
نتیجه ­گیری: این مطالعه کاربرد و اهمیت استفاده از گلسنگ R. sinensis در پایش زیستی عناصر آلاینده هوا در مناطق شهری را نشان می­ دهد، که این رویکرد می­ تواند جایگزینی مناسب، دقیق و مقرون به صرفه بودن گلسنگ نسبت به سایر پایشگرهای زیستی برای آلاینده ­های هوا و تعیین سطوح مختلف آلودگی هوا را در مقیاس بزرگ ارائه دهد.

کامران شایسته، شیوا غریبی، بهناز عطائیان،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: حمل‌ونقل به‌عنوان یکی از بخش‌های مصرف‌کننده سوخت‌های فسیلی سهم عمده‌ای در انتشار گازهای گلخانه‌ای از جمله CO2 و CH4 دارد که به‌عنوان اصلی‌ترین عوامل گرمایش جهانی شناخته شده‌اند. از طرفی، ازدحام با کاهش سرعت و تکرار توقف-حرکت وسیله نقلیه منجر به مصرف سوخت و صرف زمان سفر بیشتر و در نتیجه انتشار بیشتر گازهای گلخانه‌ای می‌گردد. از این‌رو، هدف از این پژوهش معرفی شاخص ازدحام جهت تخمین انتشار گازهای گلخانه‌ای در معابر شهری است.
روش بررسی: ابتدا، وضعیت جریان ترافیک در خیابان‌های اصلی شهر همدان در طول مردادماه 1398 به‌صورت پیوسته و در 8 بازه زمانی 8 صبح تا 12 شب پایش و نقشه میانگین ازدحام تهیه شد. سپس، مساحت و ضریب وزنی هر معبر براساس مدل تخصیص ترافیک به‌دست ‌آمد و براساس سهم انتشار CO2 و CH4 در بخش حمل‌ونقل شهر همدان حاصل از ترازنامه انرژی، سرانه تولید و میزان انتشار سالانه CO2 و CH4 در هر معبر برآورد شد.
یافته‌ها: براساس نتایج، میزان انتشار CO2 و CH4 از بخش حمل‌ونقل به‌ترتیب CO2 ton 776000 و CH4 ton 396 است. بزرگراه امام خمینی (CO2 ton 29166) به دلیل سرعت و عرض معبر بیشتر و خیابان میرزاده عشقی (CO2 ton 24453) به دلیل وضعیت توقف-حرکت خودروها تولیدکننده بیشترین مقدار کربن هستند.
نتیجه‌گیری: تطابق شاخص ازدحام با مدل تخصیص ترافیک می‌تواند جهت برآورد میزان آلودگی‌های ترافیک شهری مورد استفاده قرار گیرد و به دلیل نرخ رشد بالای گازهای CO2 و CH4، مدیریت و کاهش انتشار گازها و افزایش فضای سبز جهت ترسیب کربن ضرورت دارد.

آرزو خلیجیان، بهاره لرستانی، سهیل سبحان اردکانی، مهرداد چراغی، لیما طیبی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: آلودگی خاک‌ و رسوب به عناصر کمیاب و سمی با قابلیت ایجاد خطر برای سلامت انسان و محیط از مهمترین نگرانی‌های امروزی دنیا هستند. بنابراین، این پژوهش با هدف ارزیابی مخاطره بوم‌شناختی عناصر آرسنیک، کادمیم، نیکل و وانادیوم رسوبات سطحی ساحل خزرآباد ساری در سال 1398 انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-مقطعی، پس از جمع آوری 36 نمونه رسوب از 12 سایت منتخب و آماده‌سازی و هضم نمونه‌ها در آزمایشگاه، غلظت عناصر به‌ روش طیف‌سنجی نوری پلاسمای جفت‌ شده القایی تعیین شدند. همچنین، ‌نسبت به محاسبه شاخص‌های خطرپذیری بالقوه بوم‌شناختی (Eir) و خطرپذیری بالقوه بوم‌شناختی تجمعی (RI) عناصر در نمونه‌ها اقدام شد. پردازش آماری نتایج نیز با استفاده از نرم‌افزار SPSS انجام شد.
یافته‏ ها: نتایج نشان داد که میانگین غلظت عناصر آرسنیک، کادمیم، نیکل و وانادیوم (mg/kg) در نمونه‌های رسوب به‌ترتیب برابر با 12/7، 0/191، 35/0 و 31/9 بوده است. نتایج محاسبه شاخص Eir  نشان داد که ریسک بوم‌شناختی همه عناصر "کم" و میانگین مقادیر شاخص برای عناصر از ترتیب نزولی کادمیم > آرسنیک > نیکل > وانادیوم تبعیت کرده است. به‌‌علاوه، میانگین مقدار شاخص RI با 53/7، نشان‌دهنده "مخاطره بوم‌شناختی کم" عناصر در نمونه‌های رسوب بود.
نتیجه ‏گیری: هرچند میانگین مقادیر شاخص RI نشان داد که با توجه به مقادیر عناصر در رسوبات، در حال حاضر منطقه مورد مطالعه با ریسک بوم‌شناختی مواجه نیست، ولی از آنجا که عناصر کادمیم و آرسنیک به‌ترتیب با 46/4 درصد و 45/4 درصد بیشترین سهم را در ایجاد ریسک بوم‌شناختی داشتند، از این‌رو، نسبت به شناسایی و مدیریت منابع تخلیه انواع آلاینده‌های آلی و معدنی و همچنین پایش دوره‌ای نمونه‌های آب و رسوب که به‌عنوان منبع ذخیره آلاینده‌ها و به‌تبع آن ایجاد مخاطرات محیطی برخوردارند، توصیه می‌شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سلامت و محیط زیست می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb