کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
85 نتیجه برای موضوع مقاله:
لیلا مرادی پسند، بیتا آیتی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: در این تحقیق راندمان حذف رنگ زای راکتیو آبی 171 با استفاده از فرایند تلفیقی اکسیداسیون پیشرفته UV/H2O2 و SBAR مورد بررسی قرار گرفت. روش بررسی: ابتدا دو سیستم شیمیائی و بیولوژیکی هر یک بطور مجزا مورد بررسی قرار گرفت. در سیستم شیمیایی پارامترهای نوع و توان لامپ و نیز غلظت اولیه رنگ زا و پراکسید هیدروژن و در سیستم بیولوژیکی زمان ماند هیدرولیکی، شدت هوادهی، غلظت اولیه رنگ زا و درصد حذف رنگ و COD بررسی شدند. پس از تعیین شرایط بهینه و قابلیت هر یک از این سیستم ها، جهت بررسی کارائی سیستم تلفیقی، خروجی فاضلاب نیمه تصفیه شده در فاز شیمیایی پس از حذف پراکسید هیدروژن باقیمانده توسط دی اکسید منگنز، وارد راکتورهای بیولوژیکی گردید. یافته ها: در آزمایش فاز شیمیایی، غلظت 100 ppm رنگ زا با استفاده از لامپ UV-C با توان 150 W و با استفاده از mM 0/1 پراکسید هیدروژن در pH=9 در مدت زمان 25 min، به طور کامل رنگبری شد اما راندمان حذف COD در انتهای آزمایش(min 135)، 86/7 درصد بود. کاربرد سیستم بیولوژیکی حذف 44 درصد رنگ توسط مکانیسم جذب در COD اولیه 50 mg/L را به دنبال داشت که بیانگر عدم توانایی سیستم در تجزیه بیولوژیکی و شکستن مولکول رنگ زا بود. سیستم تلفیقی، قادر به حذف موفق تر رنگ و COD رنگ زا در مقایسه با انجام هر یک از فرایندها بصورت مجزا بود. به طوریکه علاوه بر حصول رنگبری کامل، در فرایند تلفیقی اول (حذف رنگ تا غلظت 45 ppm در سیستم شیمیائی و تخلیه به سیستم بیولوژیکی)، میزان حذف COD رنگ زا به 81 درصد و در فرایند تلفیقی دوم (حذف کامل رنگ در سیستم شیمیائی و تخلیه به سیستم بیولوژیکی) به 52 درصد رسید. نتیجه گیری: طبق نتایج بدست آمده، به دلیل پیچیده بودن ساختار رنگ زا، سیستم بیولوژیکی قادر به حذف کامل آلاینده نیست. ولی با تلفیق دو فرایند شیمیایی UV/H2O2 و بیولوژیکی SBAR، میزان تجزیه پذیری ترکیبات آلی افزایش می یابد که نشان دهنده موفق بودن فرایند تلفیقی در تجزیه ترکیبات سخت تجزیه پذیر است.
مهرنوش محمدی، علیرضا ریاحی بختیاری، صابر خدابنده،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: توسعه صنعت محصولات آرایشی، گرایش مردم بخصوص خانمها نسبت به زیبایی ظاهری، نیاز و استفاده از این محصولات را افزایش داده است. با توجه به حضور فلزاتی چون سرب و کادمیوم به عنوان ماده نگهدارنده و رنگی در این محصولات، به تعیین غلظت این فلزات در محصولات آرایشی کرم ضدآفتاب، رژلب و رنگ مو پرداخته شد. روش بررسی: مارکهای مختلفی از مواد آرایشی به منظور تعیین غلظت فلزات کادمیوم و سرب تهیه شده و غلظتها با استفاده از دستگاه جذب اتمی کوره گرافیتی بر حسب µg/kg وزن خشک اندازهگیری گردید. یافتهها: با توجه به آنالیز دادههای بدست آمده، به طور کلی میزان فلز کادمیوم کمتر از فلز سرب بدست آمد. بین غلظت کادمیوم در مارکهای مختلف کرم ضدآفتاب و رژلب اختلاف معنیداری مشاهده نشد (0/05
0/05). نتیجهگیری: با وجود اینکه میزان سرب و کادمیوم در مارکهای انتخابی محصولات آرایشی این تحقیق پایینتر از حد مجاز بدست آمد اما غلظت کم آنها نسبت به نتایج مطالعات پیشین میتواند اثرات سوء خود را از طریق خطرات جدی سلامت انسان و امکان بروز و یا تشدید بیماریهای مختلف از جمله آلرژی، التهاب، بیماریهای پوستی و غیره اعمال کند. از اینرو می-بایست تهیه و استفاده از این محصولات با توجه به استانداردهای موجود صورت پذیرد.
بهروز کریمی، محمد صادق رجایی، محمد جواد قنادزاده، معصومه مشایخی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه نگرانیهای جهانی در مورد وجود نیترات در آبهای زیر زمینی و تاثیر سوء آن بر سلامتی افزایش یافته است. این پژوهش با هدف بررسی کارایی فرایند فنتون اصلاحی در حضور نانو ذرات آهن در کاهش نیترات از محیطهای آبی صورت پذیرفت. روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه تجربی است که در مقیاس آزمایشگاهی انجام شده است. احیاء نیترات توسط فرآیند اکسیداسیون پیشرفته Fe°/FeІІ/FeШ/H2O2 در pH 10-2، زمان تماس min90-10، غلظت نیترات 50 تا mg/L 300 و نسبتهای مولی 5-0/5 [H2O2]/[Fe] انجام پذیرفت. در این مطالعه تاثیر pH، نسبت مولی واکنشگرها، زمان افزودن H2O2، زمان تماس در حذف نیترات بررسی گردید. جهت سنجش نیترات از اسپکتوفتومتر Dr/5000 استفاده گردید. یافتهها: نتایج نشان داد پارامترهای بهینه در انجام فرآیند فنتون به منظور حذف نیترات به ترتیب شامل pH برابر با 3، نسبت مولی[H2O2]/[ Fe°] برابر با 0/5 و زمان تماس min 15 است. با اعمال این شرایط راندمان حذف نیترات در زمان ماند min 15، غلظت اولیه نیترات mg/L 100، غلظت ترکیبات آهن mg/L10 و pH 4 برای FeШ، FeІІ، Fe°، FeІІ/Fe°/H2O2 و FeШ/Fe°/H2O2 به ترتیب برابر با 10/5، 27/6، 36/5، 62/3، 74% است. نتیجهگیری: بر اساس نتایج آزمایشگاهی به دست آمده مشخص گردید که فرآیند فنتون اصلاحی با نانو ذرات آهن صفر قادر به کاهش نیترات تحت شرایط بهینه از محیط آبی بوده و این روش میتواند برای حذف ترکیبات مشابه مورد استفاده قرار گیرد.
علی کاظمی، حبیب اله یونسی، نادر بهرامی فر،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بیسفنولA و نونیل فنول مواد زنواستروژن هستند که به عنوان یک مونومر پلاستیک ها در حجم زیادی در تولید مواد پلاستیکی بخصوص بطری های آب معدنی و ظروف پلاستیکی یکبار مصرف استفاده می شوند. این مطالعه پتانسیل میزان مهاجرت بیسفنولA و نونیل فنول از لیوانهای یکبار مصرف پلاستیکی به آب با دماهای مختلف و همچنین از جداره بطری های آب معدنی به آب در دماهای مختلف را مورد بررسی قرار داد. روش بررسی: در تحقیق حاضر استخراج بیسفنول A و نونیل فنول در نمونه ها با روش استخراج مایع- مایع انجام شد. برای شناسایی و تعیین کیفی بیسفنول A و نونیل فنول از دستگاه کروماتوگرافی گازی مجهز به آشکارساز طیف سنجی جرمی و برای تعیین کمی این دو ترکیب از دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا مجهز به آشکارساز فلورسانس استفاده شد. یافتهها: نتایج این تحقیق از میزان مهاجرت بیسفنولA و نونیل فنول از لیوانهای یکبار مصرف به آب با دماهای مختلف نشان داد که با افزایش دما میزان میزان مهاجرت این دو ترکیب به آب بطور معنیداری افزایش مییابد. همچنین نتایج مطالعه حاضر فقط حضور بیسفنولA را در آب بطری های آب معدنی نشان داد و اینکه با افزایش دما نیز میزان مهاجرت بیسفنولA به آب محتوی در بطریهای آب معدنی افزایش مییابد. نتیجهگیری: بطور کلی نتایج مطالعه حاضر نشان داد که عدم نگهداری صحیح بطری های آب معدنی و همچنین استفاده از ظروف یکبار مصرف بخصوص برای آشامیدن نوشیدنی های گرم، در معرض قرارگیری مصرفکننده را در برابر این دو ترکیب افزایش میدهد.
زهرا باقری، علیرضا ریاحی بختیاری،
دوره 7، شماره 1 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: این تحقیق در سال 1390 به منظور تعیین غلظت جیوه کل در رسوبات و بافت نرم دو گونه صدف دوکفهای Callista umbonella و Saccostrea cucullata در سواحل بندرعباس انجام شد. روش بررسی: در مجموع 67 نمونه صدف دوکفهای و 10 نمونه رسوب از دو ایستگاه ترمینال بندرعباس و پارک جهانگردی سورو جمعآوری شد. غلظت جیوه کل نمونهها با دستگاه پیشرفته آنالیز جیوه (Leco AMA 254) اندازهگیری شد. یافتهها: میانگین غلظت فلز جیوه در بافت نرم صدف دوکفهای S. cucullata در ایستگاه ترمینال بندرعباس و پارک جهانگردی سورو به ترتیب 145/58 و 151/13، برای صدف دوکفهای C. umbonella 34/5 و 63/95و رسوبات به ترتیب (ng/g dw) 30/28 و 20/55 بدست آمد. مقایسه میانگینها اختلاف معنیداری را بین بافت نرم دو گونه نشان داد (0/01>p). نتیجهگیری: با توجه به تجمع بالاتر جیوه در بافت نرم اویستر S. cucullata نسبت به کلم C. umbonella و درجه تغییرپذیری پایینتر بافت نرم این گونه نسبت به گونه C. umbonella و همچنین وجود همبستگی مثبت و معنیدار برای فلز جیوه بین بافت نرم صدفهای دوکفهای با رسوبات پیرامونی در مجموع میتوان نتیجه گرفت بافت نرم S. cucullata به عنوان پایشگر زیستی برای فلز جیوه در مناطق جزرومدی سواحل بندرعباس انتخاب گردد. در مقایسه با استاندارهای ایمنی غذا (FDA، EU Commission و NHMRC)، غلظت جیوه در اویسترها پایینتر از حد مجاز برای مصرف انسان بود.
معصومه پنبه کاربیشه، بیتا آیتی،
دوره 7، شماره 1 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: اکثر رنگزاهای مصرفی صنایع نساجی با منشأ آلی می توانند سمی و سرطانزا باشند. یکی از روش های مناسب جهت حذف آنها استفاده از فرایند اکسیداسیون پیشرفته است. هدف اصلی از انجام این تحقیق، بررسی تاثیر مثبت افزودن اکسیدکننده Na2S2O8 بر فرایند فتوکاتالیستی با استفاده از نانو ذرات TiO2 تثبیت شده بر بستر بتن به کمک اشعه UV جهت حذف رنگزای آبی مستقیم 71 بوده است. روش بررسی: بستر بتنی بوسیله g/m2 40 نانو ذرات TiO2 به روش SSP پوشش داده شد. پس از انتخاب غلظت بهینه اکسید کننده و تعیین مقادیر بهینه پارامترهای pH، غلظت اولیه رنگزا، شدت تابش UV و زمان، راندمان و نرخ حذف رنگزا و میزان شکسته شدن حلقه های بنزنی و تغییرات COD در دو سیستم UV/TiO2 و UV/TiO2/Na2S2O8 مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: در شرایط غلظت اولیه رنگزا ppm 100، pH 9، لامپ W 90 در مدت زمان min 55 برای سیستم UV/TiO2، راندمان حذف برابر با 50/48 درصد و در شرایط غلظت اولیه رنگزا ppm 200، pH طبیعی (6/9) و مقدارg/L 0/24 اکسیدکننده و حفظ دیگر شرایط در سیستم UV/TiO2/Na2S2O8 راندمان حذف برابربا 88/65 بود. نتیجهگیری: افزودن اکسید کننده موجب افزایش راندمان حذف رنگزا و کاهش زمان حذف کامل آن می شود که حاکی از تاثیر مثبت افزودن اکسید کننده بر فرایند فتوکاتالیستی در حذف رنگزا است.
رخساره عظیمی یانچشمه، علیرضا ریاحی بختیاری، ثمر مرتضوی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: در طی سال های اخیر، ورود آلاینده های نفتی بویژه هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای (PAHs) به تالاب انزلی، حیات موجودات آن را بشدت مورد تهدید قرار داده است. لذا مطالعه کنونی با هدف اندازه گیری و مقایسه غلظت ترکیبات PAH با شاخص های ارزیابی کیفی متعدد رسوب، به منظور ارزیابی سمیت اکولوژیک رسوبات سطحی تالاب انزلی و ارائه راهکار مدیریتی مناسب انجام شده است. روش بررسی: تعداد 22 نمونه رسوب سطحی بطور تصادفی جمع آوری، خشک و با بکارگیری روش سوکسله استخراج گردید. سپس طی دو مرحله کروماتوگرافی ستونی، ترکیباتPAH جداسازی و توسط دستگاه کروماتوگراف گازی با طیف سنج جرمی (GC-MS) مورد آنالیز قرار گرفتند. یافته ها: مجموع غلظت این ترکیبات در گسترهng/g 212 تا 2674 وزن خشک با میانگین ng/g 907 وزن خشک قرار گرفت. بیشترین غلظت ها از ایستگاه های واقع در مجاورت نواحی شهری با فعالیت های کشتیرانی، (1-3 و1-4) گزارش شد. در مقایسه با راهبرد های کیفی رسوب (SQGs) بکار رفته در این مطالعه، غلظت اغلب ترکیبات PAH در اکثریت ایستگاه ها در گستره پایین آثار بیولوژیکی مضر قرار گرفتند. تنها در ایستگاه های ناچیزی (1-3، 2-3 و 3-5) غلظت برخی ترکیبات PAH متجاوز از گستره پایین آثار بیولوژیکی مضر بدست آمد. نتیجه گیری: غلظت اغلب ترکیبات PAH در تالاب انزلی در مقایسه با راهبرد های کیفی رسوب استفاده شده در این مطالعه، به ندرت منجر به آثار مضر می شود. با این حال غلظت برخی از این ترکیبات، می تواند منجر به بروز آثار سمی حاد شوند. بنابراین مطالعات بیشتر شامل آزمون های مسمومیت و تجمع زیستی و بررسی ترکیب اجتماع کفزیان بخصوص در نواحی متجاوز از SQGs، به منظور مدیریت مناسب ضروری است.
سمانه قدرتی، سید غلامرضا موسوی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: انعقاد الکتریکی (EC) به عنوان یک روش الکتروشیمیایی جهت غلبه بر مشکلات تکنولوژیهای رنگزدایی متعارف توسعه یافته و یک جایگزین مناسب برای تصفیه رنگهای نساجی است. هدف این مطالعه بهینهسازی فرایند EC برای رنگزدایی و حذف COD از یک فاضلاب نساجی واقعی است. روش بررسی: در این تحقیق، مقیاس آزمایشگاهی راکتور انعقاد الکتریکی جهت تصفیه فاضلاب نساجی طراحی، ساخته و مورد مطالعه قرار گرفت. متغیرهای بهرهبرداری اصلی شامل شدت جریان، زمان ماند، pH اولیه و جنس الکترود به عنوان متغیرهای مستقل و رنگ و COD به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شد. مراحل آزمایش با استفاده از متغیرهای انتخابی توسط نرمافزار 7/0 Design Expert طراحی شد و فرایند برای رنگزدایی و حذف COD با استفاده از روش سطح پاسخ بهینهسازی گردید. یافتهها: شرایط بهینه بهرهبرداری در فرایند انعقاد الکتریکی جهت دستیابی به حداکثر رنگزدایی و حذف COD شدت جریان A 0/97، pH اولیه 4/40 و زمان ماند min 48 و الکترود آهن بدست آمد. فاکتور مطلوبیت برای الکترود Fe، رنگزدایی و حذف COD به ترتیب برابر 1، 0/763و 0/756 بود که با یافتههای تجربی منطبق هستند. نتیجهگیری: نتایج تجربی نشان داد که فرایند انعقاد الکتریکی یک فرایند کارامد و امیدبخش برای رنگزدایی و حذف COD جهت پسابهای نساجی است. تحت شرایط بهرهبرداری بهینه، مقادیر تجربی با مقادیر پیشبینی شده همبستگی خوبی داشت که نشاندهنده تناسب مدل و موفقیت RSM در بهینهسازی فرایند انعقاد الکتریکی در تصفیه فاضلاب نساجی با حداکثر حذف رنگ و COD تحت شرایط انتخاب شده جهت متغیرهای مستقل است.
سهند جرفی، عباس رضایی، نعمت اله جعفرزاده حقیقی فرد، قاسمعلی محبعلی،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: به دلیل مشکلات فرایندهای اصلاح زیستی شامل زمان بر بودن، بازده پایین و احتمال سمیت آلاینده برای جوامع زیستی، استفاده از فرایندهای اکسیداسیون پیشرفته با قابلیت بازدهی بیشتر و اصلاح در زمان کوتاهتر برای حذف هیدروکربنهای آبگریز در خاکهای آلوده مد نظر قرار گرفتهاند. اکسیداسیون فنتون به دلیل سادگی و پتانسیل اکسیداسیون بالا بسیار مورد توجه بوده است. هدف از این مطالعه تعیین بازده اکسیداسیون شبه فنتون با استفاده از نانواکسیدهای آهن در مقایسه با آهن فرو به منظور حذف پایرن از خاک بود. روش بررسی: نسبتهای مولی پراکسید هیدروژن به آهن تنظیم نشده با حضور آهن طبیعی خاک، 10 و 20، غلظت پراکسید هیدروژنpH mM 500-0 های 3، 5، 7 و خاکهای حاوی نانواکسیدهای آهن، آهن فرو و آهن طبیعی بنابر روش طراحی آزمایشهای تاگوچی برای حذف mg/kg 100 پایرن بررسی شدند. پس از تعیین شرایط بهینه، آزمایشها در pH خنثی و بر روی نمونه دارای آلودگی یک ساله انجام شد. یافتهها: آهن فرو، نسبت مولی پراکسید هیدروژن به آهن 20، pH برابر 3 و غلظت پراکسید هیدروژن mM 500 به عنوان شرایط بهینه تعیین شدند. با اعمال شرایط بهینه، پاسخ تابع S/N به 39/322 افزایش یافته و بازده حذف پایرن در pH معادل 3 پس از زمان واکنش h 2 به 86 درصد برای آهن فرو و 83 درصد برای نانواکسیدهای آهن افزایش یافت. نتیجهگیری: فرایند اکسیداسیون فنتون با کاربرد نانو اکسیدهای آهن در شرایط بهینه معرفی شده و pH خنثی میتواند به عنوان یک جایگزین مناسب برای فرایند اکسیداسیون فنتون متداول در اصلاح شیمیایی خاک آلوده به پایرن بکار رود.
محمد نعمتی ورنوسفادرانی، علیرضا ریاحی بختیاری، ژائویان گو، جوکیانگ چو،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات انجام شده بر روی هیدروکربنهای چند حلقهای معطر (PAHs) در رسوبات سطحی سواحل جنوب غربی دریای خزر محدود و بیانگر آلودگی متوسط تا شدید با منشاء غالب پتروژنیک در مورد ترکیبات PAH است. این مطالعه به منظور بررسی توزیع الگوی پراکنش و تعیین منشاء ترکیباتPAH (61ترکیب)در رسوبات سطحی سواحل جنوب غربی دریای خزر (استان گیلان) انجام شد. روش بررسی: تعداد 45 نمونه رسوب سطحی از 5 نیم خط عمود بر ساحل در استان گیلان (از آستارا تا لاهیجان) از اعماق 10، 20 و m 50 جمعآوری گردید. نمونهها بوسیله دستگاه کروماتوگرافی گازی – طیف سنجی جرمی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. جهت تعیین منشاء از نسبتهای تشخیصی استفاده شد.یافتهها: در محدوده مورد مطالعه به ترتیب سه ترکیب فنانترن (ng/g74/6±87/6)، پایرن (ng/g 23/5±43/1) و نفتالین (ng/g 40/4±34/4) بیشترین مقدار را در بین ترکیبات PAH نشان دادند. با توجه به نتایج نسبتهای تشخیصی همچون (LMW/HMW (0/75-0/25)، Ant/178 (0/11-0/02)، Flu/202 (0/49-0/20 و B(a)Ant/228 (0/54-0/09) منشاء غالب ترکیبات PAH در محدوده مورد مطالعه پتروژنیک است. نتیجهگیری: با توجه به نسبتهای تشخیصی و تشابه بین ترکیبات PAH غالب در منطقه و ترکیبات PAH غالب در پایه نفتی آذربایجان، منشاء اصلی ترکیبات PAH در سواحل استان گیلان به احتمال زیاد مربوط به آلودگی نفتی آذربایجان است.
علی عظیمی، علیرضا صفاهیه، علی داداللهی سهراب، حسین ذوالقرنین، احمد سواری، بهناز صفار،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه به منظور بررسی پاسخ متالوتیونین در صدف دوکفه ای Crassostrea sp. به غلظت های آزمایشی جیوه و کادمیوم جهت ارزیابی امکان استفاده از این پروتئین به عنوان نشانگر زیستی آلودگی فلزات مذکور در این نرم تن، انجام شده است. روش بررسی: صدف ها از بندر امام خمینی نمونهبرداری و پس از 7 روز سازگاری با محیط آزمایشگاه، به مدت 14 روز در معرض غلظت های آزمایشی جیوه (15 و µg/L 75) و کادمیوم (15 و µg/L 150) قرار داده شدند. غلظت پروتئین متالوتیونین، پس از مراحل استخراج و رسوب دهی، به روش اسپکتروفتومتری سنجش گردید. میزان فلزات سنگین نیز پس از مراحل آماده سازی و هضم شیمیایی، توسط دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. یافته ها: سطوح متالوتیونین در صدف های در معرض قرار گرفته با فلزات به طور معنی داری از غلظت این پروتئین در نمونه های شاهد بیشتر بود (0/05>P). در دوکفه ای های قرار گرفته در معرض جیوه حداکثر میزان بیوسنتز متالوتیونین µg/g 7/6±137/2 وزن تر و در صدف های قرار گرفته در معرض کادمیوم بیشترین میزان بیوسنتز متالوتیونین µg/g 17/9 ±312/4 وزن تر اندازه گیری گردید، که در حدود 3 برابر غلظت این پروتئین در بافت نرم نمونه های شاهد بود. بیوسنتز متالوتیونین در طی دوره در معرضگذاری با تجمع زیستی کادمیوم همبستگی مستقیم قوی و معنی داری نشان داد (P< 0/01). در حالی که با تجمع زیستی جیوه همبستگی معنی داری نداشت (0/05
مجتبی زمانی، نعمت الله خراسانی، علیرضا ریاحیبختیاری، کرامت الله رضایی،
دوره 7، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه بهمنظور تعیین غلظت، منشا و شناسایی منابع ورودی پریلن و برخی ترکیبات PAH در رسوبات سطحی 3 منطقه قلمگوده (A)، سیاهکشیم (B) و تالاب مرکزی (C) واقع در تالاب انزلی انجام شد. روش بررسی: تعداد 22 نمونه رسوب (از هر 3 منطقه) و 2 نمونه خاک سطحی (فقط از منطقه A) در اردیبهشت سال 91 برداشته شد. نمونهبرداری از خاک بهمنظور اثبات وضعیت غلظت و منشا پریلن در رسوبات مورد بررسی، صورت گرفت. استخراج هیدروکربنهای آروماتیک حلقوی (PAH)، با استفاده از حلالهای آلی و 2 مرحله کروماتوگرافی ستونی و آنالیز این ترکیبات، با استفاده از دستگاه GC-MS انجام گرفت. همچنین از نسبتهای تشخیصی Ph/An، Flu/Pyr، Flu/Flu+Pyr، BaA/BaA+Chr و IP/IP+BghiP بهمنظور تعیین منشا ترکیبات PAH استفاده گردید. یافتهها: در تمامی نمونههای رسوب منشا پریلن طبیعی و منشا سایر ترکیبات PAH پتروژنیک بدست آمد. غلظت کلی ترکیبات PAH (به جز پریلن) در محدوده ng/g (dry weight) 560/05 تا 1051/93 و غلظت پریلن نیز بین ng/g (dry weight) 70/65 تا 204/41 بدست آمد. غلظت کلی ترکیبات PAH و پریلن در رسوبات منطقه A بهطور معنیداری بیشتر از 2 منطقه دیگر بدست آمد، در حالیکه هیچگونه رابطه معنیداری بین مقادیر نرمالایز شده ترکیبات PAH به TOC در بین رسوبات 3 منطقه مشاهده نشد. نتیجهگیری: با توجه به منشا پتروژنیک ترکیبات PAH در رسوبات سطحی تالاب میتوان تخلیه انواع فاضلابهای خانگی و صنعتی، فعالیتهای بندری و کشتیرانی، فعالیتهای استخراج، اکتشاف و پالایش نفت خام در مناطق فراساحلی و تردد قایقهای صیادی و گردشگری را بهعنوان منابع عمده ورود ترکیبات PAH مطرح نمود؛ اما تشخیص منشا طبیعی پریلن در نمونههای رسوب سطحی و خاک دلالت بر تولید این ترکیب در بخش خشکی بواسطه فعالیت موریانهها و قارچها روی مواد سلولزی و چوبی کف جنگل، چوبهای در حال فساد و باقیمانده فسیل آنها و انتقال به تالاب است.
عیسی سلگی، عباس اسماعیلی ساری، علیرضا ریاحی بختیاری، مهرداد هادی پور،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی آرسنیک به علت اثرات سمی آن به عنوان ماده سرطانزا، از نگرانی های بزرگ محیط زیستی است. در این تحقیق به منظور ارزیابی آلودگی آرسنیک به خاک و تعیین الگوی توزیع مکانی آن، نمونه های خاک سطحی از مناطق شهری اراک جمع آوری و آنالیز شدند. روش بررسی: در مجموع 62 نمونه خاک سطحی از عمق cm 20-0 از پارکها، فضای سبز، زمین های باز و کشاورزی، اطراف جاده و میدان ها در شهر اراک جمعآوری شدند. در این تحقیق نقشه توزیع مکانی آرسنیک در خاک توسط GIS و روش درون یابی کریجینگ تولید شد. یافته ها: غلظت آرسنیک در خاک های سطحی شهر اراک بین 2/2 تا mg/kg10/8 بود (میانگین: mg/kg 5/78). نتایج آنالیز مکانی آرسنیک نشان داد که آلودگی آرسنیک در مرکز شهر افزایش می یابد و از جنوب به شمال نیز روند افزایشی مشهود بود. همچنین غلظت آرسنیک در خاک شهری اراک در مقایسه با بسیاری از شهرهای دنیا مقادیر کمتری داشت. نتیجه گیری: در نهایت می توان نتیجه گیری کرد که آرسنیک توسط هر دو فاکتور انسانی و طبیعی کنترل می شود. بیشترین مقادیر آرسنیک در مرکز شهر و شمال بود که بیانگر اثر فعالیت های انسانی مانند صنایع و حمل و نقل است.
معصومه مقدم ارجمند، عباس رضایی، سیمین ناصری، سید سعید اشراقی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه کریپتوسپوریدیوم پاروم به عنوان یکی از عوامل بیماریزای مهم منتقله از آب با مقاومت زیاد در برابر روشهای متداول گندزدایی و با توان ایجاد مشکلاتی در منابع آب مطرح است. بدلیل مشکلات مطرح در مطالعات کریپتوسپوریدیوم، جهت برآورد غیرفعال سازی و ارزیابی کیفیت آب، استفاده از اسپور باسیلوس سوبتیلیس غیر بیماریزا به عنوان مدل توصیه شده است. از سوی دیگر، در سالهای اخیر توجه ویژه ای به فرایندهای الکتروشیمی به عنوان یک تکنولوژی سازگار با محیط زیست و کارامد در تصفیه و گندزدایی آب شده است. هدف از انجام این تحقیق، ارائه روشی جهت ارتقاء کیفیت آب آشامیدنی است. روش بررسی: در این تحقیق، سیستم الکتروشیمی حاوی الکترودهای استیل به ابعاد cm 4 × 8 در حجم mL 200 از آب آشامیدنی واجد mg/L 4-1 سدیم کلراید مورد استفاده قرار گرفت. سوسپانسیون میکروبی واجد تعداد مشخصی از اسپور باسیلوس سوبتیلیس(ATCC 6633) مطابق باروش استانداردمک فارلند، در محدوده 103 تا 106 اسپور در هر میلی لیتر تهیه گردید. ارزیابی حذف عامل میکروبی هر min 15 طی زمان min 60 با نمونه برداری و انتقال به محیط کشت تریپتیکاز سوی آگار صورت پذیرفت. متغییرهای تعداداسپورهای باکتری، میزان حمایت کننده الکترولیتی، میزان جریان القائی و زمان واکنش مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها: فرایند الکتروشیمیائی پیشنهادی بدون استفاده از حمایت کننده الکترولیتی در جریانهای الکتریکی کمتر از mA 100 در زمان min 60 قادر به حذف کامل اسپور باسیلوس سوبتیلیس با تراکم 104 تا 106 نبود. افزودن الکترولیت حمایتی سدیم کلراید با غلظت mg/L 4 موجب حذف کامل اسپور در پایان min 60 گردید. نتیجهگیری: افزودن حمایت کننده الکترولیتی سدیم کلراید بدلیل افزایش فرایندهای اکسیداسیون مستقیم و غیر مستقیم، تاثیر میکروبکشی فرایند الکتروشیمیائی را به طور قابل ملاحظهای افزایش میدهد. بهبود فرایند گندزدایی آب تا رسیدن به حذف کامل اسپور در زمان min 60، با حضور سدیم کلراید میتواند بدلیل تولید بیشتر عوامل اکسیدانت تولید شده در آند باشد.
مسعود حاتمی منش، محسن میرزایی، مهدی غلامعلی فرد، علیرضا ریاحی بختیاری، مهربان صادقی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ورود فلزات سنگین از طریق فعالیت های انسانی به اکوسیستم های طبیعی، بویژه خاکها یکی از مهمترین نگرانی های زیست-محیطی است. این تحقیق به منظور اندازه گیری مقادیر فلزات مس، روی و کروم در خاک محل دفن زبالههای شهری و خاکستر زباله های بیمارستانی شهرکرد انجام شده است. روش بررسی: نمونه های خاک از سه بخش، بیرون از محل دفن زباله، محل دفن زباله شهری و محل دفن زباله های بیمارستانی جمعآوری شد. بطوریکه از هر بخش به ترتیب 1،2 و1 ایستگاه انتخاب و در هر کدام سه تکرار نمونهبرداری انجام شد. یافتهها: نتایج بدست آمده نشان داد بین مقادیر فلزات روی، مس و کروم در خاک محل های دفن مورد مطالعه در سطح 95 درصد اختلاف معنادار وجود دارد (P<0/05). همچنین برای فلز روی و مس بیشترین مقدار در محل دفن خاکستر زباله های بیمارستانی، و برای فلز کروم بیشترین مقدار درمحل دفن زباله های زاید شهری بدست آمد. در این بررسی ترتیب مقادیر فلزات مورد بررسی در نمونه های خاک در همه ایستگاه ها بدین صورتZn>Cu>Cr بدست آمد. نتیجه گیری: مقادیر بالای تعیین شده فلزات مورد بررسی در مطالعه حاضر بیانگر کاربرد بالای این فلزات در ساختار زباله های شهری و بیمارستانی و همچنین عدم تفکیک و دفن نادرست آنها است. از اینرو آگاهی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی زباله های شهری، بیمارستانی و خاک محل دفن به منظور برآورد اثرات آنها برکیفیت خاک و محیط های اطراف ضروری است.
سیده رویا علیایی، علیرضا ریاحی بختیاری، عیسی شریف پور،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: طی چند دهه اخیر ورود آلایندهها بخصوص هیدروکربنهای آروماتیک چند حلقهای (PAHs) به اکوسیستمهای طبیعی از قبیل دریاچهها و آبهای آزاد خطرات زیست محیطی بالقوهای را برای جانداران آبزی ایجاد نموده است. این مطالعه به منظور بررسی میزان و الگوی تجمع زیستی ماده نفتی پایرن، در عضله، آبشش و کلیه ماهی کپور معمولی (Cyprinuscarpio) پرورشی در شرایط آزمایشگاهی انجام شده است. روش بررسی: در این تحقیق 30 عدد ماهی کپور معمولی در معرض غلظتهای 10، 50 و 100 µg/Lپایرن به شیوه غوطهوری قرار داده شد. در انتهای دوره آزمایشی 35 روزه به منظور بررسی تجمع پایرن در بافتهای مختلف از ماهیان نمونهبرداری شد. آنالیز شیمیایی شامل صابونی کردن، استخراج، جداسازی و پاکسازی طی دو مرحله کروماتوگرافی ستونی و در نهایت کروماتوگرافی گازی با استفاده از دستگاه طیف سنجی جرمی (GC-MS) تعیین گردید. یافتهها: مقایسه میزان تجمع زیستی پایرن در بافتهای عضله، آبشش و کبد ماهی کپور معمولی در غلظتهای 10، 50 و 100 µg/Lاختلاف معنیداری را نشان داد. بیشترین تجمع در دوز µg/L 100 در کبد با میانگین ng/g dw 78/5±685/67 و کمترین تجمع زیستی در دوز µg/L 10 در عضله با میانگین ng/g dw 0/13 ± 0/52 بوده است. روند تجمع ترکیب پایرن در تمامی دوزهای مورد مطالعه بصورت مشابه و به ترتیب زیر است: عضله<آبشش<کبد. نتیجهگیری: در مطالعه حاضر تجمع پایرن در بافتهای چرب به خصوص کبد که اندام پذیرنده آلایندههای نفتی است به مراتب بیشتر از آبشش و عضله بوده است.
سهیل ولی زاده، زینب شکری،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه با توجه به افزایش چشمگیر جمعیت و پیامد آن تولید بیشتر زباله، توجه به مدیریت پسماندها امری ضروری است. هدف از انجام این مطالعه استفاده از فرایند ارزیابی اثرات محیط زیستی (Environmental Impact Assessment) به منظور انتخاب بهترین گزینه مدیریت پسماند در شهر بیرجند با استفاده از روش مبتنی بر ماتریس و ارائه راهکارهای مناسب به مدیران و برنامه ریزان این شهر بوده است. روش بررسی: در این مطالعه ارزیابی اثرات محیط زیستی گزینه های مختلف مدیریت پسماند با استفاده از روش ماتریس لئوپولد ایرانی انجام پذیرفت. با استفاده از این روش ارزیابی اثرات محیط زیستی چهار گزینه مدیریت پسماند در شهر بیرجند شامل: دفن غیر بهداشتی، بازیافت، احداث کارخانه کمپوست و دفن بهداشتی انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گزینه دفن غیر بهداشتی با امتیاز نهایی 3/06- دارای بیشترین اثرات منفی بوده و به عنوان اولویت چهارم معرفی شد. همچنین گزینه احداث کارخانه کمپوست با امتیاز نهایی 2/34- کمترین اثرات محیط زیستی را نسبت به سایر گزینه ها داشته است. نتیجهگیری:حدود 76/95% ترکیب زباله شهرستان بیرجند را زباله های خانگی تشکیل می دهد، بنابراین مواد آلی فسادپذیر در آن غالب است. در نتیجه با توجه به نتایج به دست آمده از روش ماتریس لئوپولد ایرانی، گزینه احداث کارخانه کمپوست به عنوان اولویت اول و منطقی ترین گزینه برای مدیریت پسماند در این شهر معرفی گردید.
فاطمه رضائی، غلامرضا موسوی، علیرضا ریاحی بختیاری، یداله یمینی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از رایجترین روش های حذف آلاینده های فرار از هوا جذب سطحی است. در حال حاضر تحقیق بر روی جاذب های گزینش پذیر و ارزان با قابلیت بالای حذف آلاینده از نظر اقتصادی حائز اهمیت است. در این تحقیق کارائی جاذب های کامپوزیتی MnO/GAC و MgO/GAC برای جذب تولوئن از هوا در مقیاس آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفتند.
روش بررسی: جاذب های MnO/GAC و MgO/GAC با روش سل-ژل تولید و با آنالیزهای BET، XRF و SEM تعیین مشخصات شدند. متغیرهای زمان ماند (0/5، 1، 1/5، 2و s 4)، غلظت تولوئن ورودی (100، 200، 300 و ppmv 400) و دمای هوای ورودی (25، 50، 75 و ˚C100) بعنوان پارامترهای عملکردی موثر بر فرایند جذب مورد مطالعه قرار گرفتند. کارائی جاذب های MgO/GAC و MnO/GAC بر اساس زمان نقطه شکست و ظرفیت جذب تعیین و از نظر آماری مقایسه شدند.
یافته ها: زمان نقطه شکست ستون جاذب MgO/GAC و MnO/GAC با افزایش زمان ماند از 0/5 به s4 به میزان 90% افزایش یافت. افزایش غلظت تولوئن ورودی از 100 به ppmv 400 باعث کاهش زمان نقطه شکست و افزایش ظرفیت جذب به ترتیب به میزان 65% و 39% برای MgO/GAC و 59% و 61/1% برای MnO/GAC شد. کارائی جاذبMgO/GAC و MnO/GAC با افزایش دما از 25 به ˚C100 رابطه مستقیم داشت و به ترتیب 78% و 23% افزایش یافت.
نتیجه گیری: یافته های تحقیق نشان داد که جاذب های MgO/GAC و MnO/GAC کارائی بالائی در جذب تولوئن از جریان هوا دارند. اختلاف کارائی دو جاذب از نظر آماری معنی دار بود و MgO/GAC نسبت به MnO/GAC پتانسیل بالاتری در جذب ترکیبات آلی فرار از جریان هوای آلوده داشت.
محمد آقانژاد، غلامرضا موسوی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: راکتور بافلدار بیهوازی با توجه به مزایایی مانند هزینه ساخت و راهبری کمتر نسبت به روشهای هوازی تصفیه فاضلاب بویژه برای جوامع کوچک مورد توجه است. با وجود این، نیاز است این سامانه برای ارتقا و غلبه بر محدودیتهایش مطالعه گردد. هدف اصلی این تحقیق بررسی کارایی راکتورهای بافلدار بیهوازی با بستر مدیای ثابت (FABR) و چرخان (RABR) در مقیاس آزمایشگاهی و شرایط میدانی برای تصفیه فاضلاب شهری و تعیین عملکرد هرکدام با توجه به تامین استانداردهای دفع پساب است.
روش بررسی: این مطالعه در تصفیهخانه فاضلاب شهر خوی انجام گردید. راکتور FABR به مدت 267 روز با زمان ماند هیدرولیکی h 48-18 و راکتور RABRبه مدت 90 روز با چرخش بستر مدیای rpm 10-50 راهبری شد. تغذیه راکتورها بهصورت درخط از کانال فاضلاب بود. از ورودی و خروجی سامانهها نمونهبرداری ترکیبی 24 ساعته به تعداد 224 بار انجام و پارامترهای COD, BOD, TSS, VSS, TKN, TP اندازهگیری گردید.
یافتهها: راهاندازی راکتور 107 روز طول کشید. خروجی راکتور FABR در زمان ماند h 48-18 به ترتیب حذف 93-80 درصد COD، 21-10 درصد TKN و 30-21 درصد فسفات بود و در همه شرایط به استاندارد خروجی TSS و با HRT بهینه h 36 به استاندارد خروجی COD و BOD رسید. RABR در زمان ماند h 24 و دور rpm 50 به این استانداردها رسید ولی در هیچکدام از زمان های ماند نتوانست استاندارد خروجی مواد مغذی را تامین کند.
نتیجهگیری: FABR سامانه مناسبی برای تصفیه فاضلاب شهری هست اما با توجه به حذف ناکافی مواد مغذی ضروری است، پساب خروجی آن با یک روش هوازی تصفیه تکمیلی گردد و یا با توجه به مفید بودن خروجی راکتور در آبیاری زمینهایی با خاک کشاورزی فقیر بصورت زیرسطحی مورد استفاده قرار گیرد.
منصور حلیمی، زهرا زارعی چقابلکی، محمد جعفری مدرک،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری مالاریا که در ایران نیز به عنوان یکی از مشکلات سلامت عمومی کشور مطرح بوده تا حدود زیادی وابسته به شرایط آب و هوایی است. این وابستگی هم از جهت پشه انتقالدهنده بیماری و هم از جهت طول فازهای تکاملی مختلف انگل پلاسمودیوم است. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر الگوی جوی-اقیانوسی نوسان جنوبی، به عنوان یک عامل تاثیرگذار در شرایط آب و هوایی کشور، در رخداد بیماری مالاریا به عنوان یک بیماری متاثر از شرایط آب و هوایی، در ایران است.
روش بررسی: در این راستا دادههای مربوط به الگوی نوسان جنوبی از سایت دانشگاه East Angelia برای دوره آماری 1352 تا 1390 اخذ گردید. دادههای مربوط به رخداد سالانه بیماری مالاریای کل کشور نیز از منابع زیربط بدست آمد. برای تحلیل ارتباط دادههای مذکور، از تحلیل همبستگی Pearson در سطح اطمینان 0/95 (0/05 P-value=) به صورت ماهانه و سالانه استفاده گردید. در نهایت برای ارزیابی تاثیر فازهای سرد و گرم این الگوی کلان مقیاس جوی، دادههای رخداد بیماری براساس فازهای مذکور ماهانه تفکیک شده و با اجرای آزمون پارامتریک T-student دو طرفه مستقل، معنیدار بودن تفاوت دادههای رخداد بیماری در فازهای گرم و سرد ENSO، بررسی گردید.
یافتهها: نتایج گویای آن بود که دادههای رخداد سالانه بیماری مالاریا در ایران، اولا دارای همبستگی معکوسی با شاخص ENSO است و ثانیا این همبستگی تنها برای ماههای May و October معنیدار است و برای ماههای دیگر همبستگی معنیداری مشاهده نگردید. نتایج اجرای آزمون T-studentدو طرفه مستقل بر روی دو سری تعداد موارد بیماری تفکیک شده براساس فازهای گرم و سرد ENSO در ماههای May و October گویای آن بود که در سالهایی که همراه با فاز گرم ENSO (El Niño) است، رخداد بیماری در کشور بطور متوسط تا 20 درصد بالاتر از سالهایی است که در ماههای October و May آنها فاز سرد ENSO یعنی La Niña حاکم بوده است.
نتیجهگیری: ENSO به عنوان یکی از چندین شاخص پیوند از دور تاثیرگذار در آب و هوای ایران، میتواند تغییرات نسبتا محسوسی در رخدادهای سالانه مالاریا و برخی دیگر از بیماریهای حساس به اقلیم ایجاد کند.