کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
184 نتیجه برای موضوع مقاله:
بابک کاکاوندی، مهدی مختاری، روشنک رضایی کلانتری، احسان احمدی، نوشین راستکاری، میثم فاتحی، علی آذری،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: فنل یکی از آلاینده های دارای اولویت است که از طریق صنایع چرمسازی، رنگسازی، رزینسازی و داروسازی تولید شده و پس از ورود به محیط زیست سبب آلودگی آب های زیر زمینی میشود. از اینرو استفاده از یک روش مناسب جهت حذف آن امری ضروری است. هدف از این مطالعه سنتز و ارزیابی کارایی نانوکامپوزیت مغناطیسی کربن فعال-آهن صفر/ نقره (PAC-Feo/Ag) در حذف فنل از محیط های آبی است. روش بررسی: در این مطالعه به ترتیب از روش احیاء برای تبدیل آهن دو ظرفیتی به آهن صفر و روش هم ترسیبی برای نشاندن آهن بر روی کربن فعال استفاده شد. از اختلاط سریع همراه با دمای بالا نیز برای نشاندن نقره روی نانو ذرات آهن صفر استفاده گردید. ویژگی جاذب با تکنیکهای SEM، TEM و XRD مورد آنالیز قرار گرفت. سپس تاثیر تغییرات pH، زمان تماس، دور همزن، دما و غلظت های مختلف جاذب و فنل به روش یک فاکتور در زمان، بررسی و بهینه سازی شدند. ایزوترم و سینتیک واکنش نیز تعیین شد. یافتهها: نتایج نشان می دهد PAC-Feo/Ag دارای ساختاری مکعبی شکل، درهم تنیده و دارای قطری در محدوده 40 تا nm 100 است.pH برابر با 3، زمان تماسmin 90، دور همزن rpm 200 و میزان جاذب g/L 1 نیز به عنوان شرایط بهینه برای حذف فنل به دست آمدند. بررسی روابط ایزوترم و سینتیک نشان داد که داده های تجربی فرایند جذب فنل بر روی PAC-Feo/Ag، به ترتیب با مدل لانگمویر (R2>0/969) و شبه درجه دوم (R2>0/965) همبستگی دارند. نتیجهگیری: در شرایط بهینه، جاذب اصلاح شده با آهن صفر و نقره با حداکثر راندمان 97%، توانایی جذب سریع و موثری در حذف فنل داشته و به دلیل خاصیت مغناطیسی به سادگی توسط آهنربا از نمونه محلول جداسازی می شود.
رامین نبی زاده، کاظم ندافی، احمد جنیدی جعفری، مسعود یونسیان، علی کولیوند،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: ذخیره نفتخام در مخازن سبب میشود مقدار زیادی لجن در کف آنها تشکیل شود که لازم است بطور مناسبی تصفیه و دفع گردند. تحقیق حاضر با هدف بررسی کارایی پراکسیدهیدروژن و فنتون در حذف کل هیدروکربنهای نفتی (TPH) از لجنهای کف مخازن ذخیره نفت خام انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی، غلظتهای 2، 5، 10، 15، 20 و 30 درصد وزنی از محلولهای پراکسیدهیدروژن و فنتون به لجن اضافه و میزان TPH پس از گذشت 24 و h 48 زمان واکنش، اندازه گیری شد. روش اضافه کردن اکسیدکننده ها بصورت یکجا و تدریجی، هم به لجن خشک اولیه و هم به لجن اشباع از آب انجام شد. آنالیز عنصری لجن توسط دستگاه ICP و اندازه گیری TPH به روشTNRCC صورت گرفت. یافته ها: میانگین میزان حذف TPH در غلظتهای 2، 5، 10، 15، 20 و 30 درصد از اکسیدکننده های مورد استفاده، به ترتیب برابر با 1/55، 9/03، 23/85، 33/97، 41/23 و 53/03 درصد بود. بیشترین میزان حذف در حالتی بدست آمد که اکسیدانت به صورت تدریجی به لجن اشباع از آب افزوده شود. افزایش زمان اکسیداسیون از 24 به h 48 تاثیر کمی در افزایش راندمان حذف TPH داشت. علاوه بر این، کارایی پراکسیدهیدروژن و فنتون نیز در تصفیه لجن تفاوت زیادی با هم نداشت. نتیجه گیری: استفاده از پراکسیدهیدروژن و فنتون به عنوان یک روش اکسیداسیون شیمیایی، به تنهایی قادر به تصفیه کامل لجنهای کف مخازن ذخیره نفت خام نیست، اما یک فرایند بسیار کارآمد در پیش تصفیه لجن جهت کاهش سمیت و همچنین افزایش تجزیه پذیری بیولوژیکی لجن مربوطه است.
الهه کریمی پسندیده، روشنک رضائی کلانتری، سیمین ناصری، امیرحسین محوی، رامین نبی زاده، علی اسرافیلی،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: حضور مواد آلی طبیعی(NOM ) برروی کیفیت آب مانند رنگ، بو و مزه تاثیر میگذارد، حضور این مواد در آب باعث گرفتگی فیلترها و غشاها و در نتیجه کاهش راندمان فرایندهای تصفیه پیشرفته آب میشود، همچنین به علت واکنش با ضدعفونی کنندهها و تولید محصولات جانبی برای سلامتی انسان مضر است. نانوذرات اکسیدآهن به عنوان یک جاذب موثر برای حذف آلایندهها از محیط آبی مطرح هستند. در این تحقیق به منظور افزایش پایداری و پراکندگی بیشتر این نانوذرات از پوشش سیلیس استفاده شد و توانایی آن در جذب اسیدهیومیک از آب مورد بررسی گرفت. روش بررسی: نانوذرات اکسید آهن به روش همترسیبی تهیه شد، سپس با افزودن تترا اتوکسی سیالان نانوذرات حاصله با سیلیس پوشش داده شدند. مشخصات فیزیکی آنها توسط میکروسکوپ الکترونی و دستگاه پراش اشعه X تعیین گردید. در مرحله بعد آزمایشات جذب شامل تعیین pH و زمان تماس بهینه در محدوده 12-3 و min 240-5 انجام شد، سینتیک جذب با توجه به زمانهای مختلف جذب اسیدهیومیک تعیین شد، سپس با استفاده از نتایج تاثیر غلظتهای مختلف جاذب، غلظتهای مختلف اسیدهیومیک، ایزوترمهای فروندلیچ و لانگمیر تعیین شدند. یافتهها: بررسی مورفولوژی سطح جاذب نشان داد که نانوذرات اکسیدآهن پوشش داده شده با سیلیس دارای اندازه حدود nm 130-30 بود. pH معادل 10/5، و زمان تماس min 90 به عنوان شرایط بهینه برای حذف اسیدهیومیک توسط نانوذرات اکسیدآهن پوشش داده شده با سیلیس بود. و حداکثر ظرفیت جذب اسیدهیومیک توسط نانوذرات اکسیدآهن پوشش داده با سیلیس 192/30 بوده است. بررسی روابط ایزوترم حاصل از تاثیر غلظتهای مختلف جاذب بر غلظتهای مختلف اسیدهیومیک نشان داد حذف اسید هیومیک توسط نانوذرات اکسید آهن پوشش داده شده با سیلیس از مدل لانگمیر(90/R2>0 )و سینتیک آن از مدل شبه درجه دوم(98/R2>0 )پیروی میکند. نتیجهگیری: نانوذرات اکسید آهن پوشش داده شده با سیلیس به علت داشتن جایگاههای جذب فراوان، خاصیت مغناطیسی و قابلیت جداسازی توسط آهنربا، و تولید ارزان قیمت میتواند به عنوان یک جاذب کارآمد در حذف اسیدهیومیک از آب آشامیدنی به کار رود.
اعظم بازرگانی، مسعود یونسیان، محمدرضا منظم، امیرحسین محوی،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: رشد صنعت ارتباطات در دهههای اخیر موجب دسترسی عمومی به سیستم سیار تلفنی با صرفه اقتصادی گردید که ناگزیر از ایجاد ایستگاههای پایه تلفن همراه در حجم وسیع برای پاسخگویی به تقاضای جامعه شد. آنتنها برای تامین پوشش مناسب بر روی دکلهای مرتفع نصب میگردند و منابع اختصاصی تولید امواج مایکروویو محسوب میشوند. پرتوگیری افراد از میادین رادیوفرکانسی موجب نگرانی در خصوص احتمال ایجاد عوارض سو آنتنها ناشی از امواج مایکروویو بر سلامتی شده است. هدف مطالعه حاضر بررسی وضعیت انتشار امواج مایکروویو درشرایط مواجهه واقعی افراد در محیطهای درونی مجاور ماکروسایتها در شهر زنجان است. روش بررسی: در این تحقیق چگالی توان امواج مایکروویو در اطراف 64 آنتن ماکروایستگاه پایه در محیطهای درونی شامل اماکن مسکونی و مراکزحساس، در فواصل و ارتفاعهای متفاوت اندازهگیری شد. اندازهگیری به روش استانداردIEEE Std C95.1 با دستگاه پرتابل SPECTRAN,HF-4060 Rev.3 انجام شد. تحلیل دادهها با نرم افزارآماری 18 SPSS با استفاده از آزمونهای کولموگروف اسمیرنف، تحلیل واریانس تک متغیره، و نهایتاً مدل رگرسیون چند متغیره انجام گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد بیشترین میانگین چگالی توان مربوط به فاصله m 20 برابر mW/m2 0/03787 است. با افزایش فاصله مقدار چگالی توان امواج کاهش مییابد و حداقل مقدار در m 300 آنتن با میانگین mW/m2 0/00108 اندازهگیری شد. همچنین با افزایش ارتفاع میزان چگالی توان امواج مایکروویو افزایش یافت. نتیجهگیری: بیشترین چگالی توان اندازهگیری شده در بین 252 مورد اندازهگیری برابرmW/m 7/32 است که در حدود %0/166 میزان مواجهه مجاز استاندارد محیطی در ایران است. با توجه به عدم بررسی اثر عواملی مانند موقعیت ساختمانها، لوازم داخل منازل در این تحقیق توصیه میشود مطالعات بیشتری در این زمینه انجام گیرد.
کاظم ندافی، مریم غلامی،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: صنایع متعددی از قبیل نساجی، چرم، دباغی، پلاستیک و کاغذ مقادیر زیادی فاضلاب حاوی رنگ های مصنوعی تولید می نمایند که اغلب این رنگ ها سمی و سرطانزا بوده و در صورت تخلیه به محیط باعث ایجاد مشکلات بهداشتی و زیست محیطی فراوانی می شوند. این مطالعه با هدف بررسی حذف رنگ راکتیو قرمز 120 از محلول های آبی بوسیله زئولیت طبیعی اصلاح شده با سورفکتانت انجام شد. روش بررسی: زئولیت سمنان، با الکهای استاندارد ASTM در اندازه mm 0/2 - 0/3 دانه بندی و سپس با سورفکتانت کاتیونی اصلاح گردید. در این مطالعه، پارامترهای زمان تماس، غلظت اولیه رنگ راکتیو قرمز 120، pH، مقدار جاذب در مقیاس آزمایشگاهی بصورت ناپیوسته مورد بررسی قرار گرفت. غلظت رنگ در نمونه ها با استفاده از اسپکتروفتومتر در طول موج nm 537 اندازه گیری شد. برای تعیین ایزوترم و سینتیک جذب آلاینده، داده ها با استفاده از دو مدل ایزوترمی لانگمیر و فروندلیچ و مدل های سینتیکی شبه درجه اول و دوم آنالیز شدند. یافته ها: بررسیهای جذب نشان داد که میزان جذب رنگ راکتیو قرمز 120 با افزایش غلظت اولیه رنگ و زمان واکنش و کاهش پارامترهای pH و جرم جاذب، افزایش می یابد. جذب رنگ پس ازmin 90 به تعادل می رسد و با افزایش غلظت از 25 به mg/L 100، میزان جذب از 2/47 به mg/g 5/1 افزایش می یابد. مقادیر ظرفیت جذب رنگ درpH 3، 5، 7و 9 به ترتیب 4/68، 4/59، 4/52 و mg/g 3/69 است. با افزایش دوز جاذب از 1/4 به g 3 در غلظت ثابت mg/L 75 ، مقدار آلاینده جذب شده در واحد جرم جاذب از 5/21 به mg/g 2/45 کاهش یافته است. نتایج مطالعات ایزوترم و سینتیک جذب نیز نشان داد که داده های حاصل از ایزوترم جذب لانگمویر (0/9814 = R2) و سینتیک شبه درجه دوم (0/98 < R2 ) تبعییت می کنند. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد که زئولیت ایرانی اصلاح شده با سورفکتانت در مقایسه با زئولیت های دیگر نقاط دنیا، قابلیت خوبی در حذف رنگ راکتیو قرمز 120 دارد. با توجه به ارزان، در دسترس بودن و سادگی اصلاح، می توان این زئولیت را جهت حذف رنگ از فاضلاب صنایع بکار برد.
مهرنوش ابطحی، کاظم ندافی، علیرضا مصداقینیا، کامیار یغمائیان، رامین نبیزاده، نعمتالله جعفرزاده، نوشین راستکاری، رضا سعیدی، شاهرخ نظم آرا،
دوره 7، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: دیکلرومتان یکی از آلایندههای خطرناک محیطزیست بویژه هوای آزاد بوده و در تماسهای حاد و مزمن، سلامت انسان را تهدید میکند. در این مطالعه کارایی بیوراکتور تلفیقی ستون حباب مایع- بیوفیلتر (HBCB) در حذف دیکلرومتان از جریان گازی آلوده در مقیاس پایلوت و شرایط پایدار بررسی شد. روش بررسی: آزمایشات در چهار مرحله با غلظت تقریبا ثابت دیکلرومتان (حدود ppm 240) و زمان ماند بستر خالی متغیر به میزان s 50، 100، 150 و 200 به انجام رسید و علاوه بر تعیین راندمان و نرخ حذف دیکلرومتان، خصوصیات مایع مخلوط بیوراکتور ستون حباب مایع مطالعه شد و سینتیک بیوفیلتراسیون تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: میانگین راندمان بیوراکتور تلفیقی در حذف دیکلرومتان در زمان ماند بستر خالی به میزان 200 و s 150 به ترتیب 79 و 71 درصد بود، اما با کاهش بیشتر زمان ماند بستر خالی راندمان حذف دیکلرومتان به میزان قابل توجهی تنزل یافت، بطوریکه در زمان ماند بستر خالی به میزان s 50، راندمان حذف دیکلرومتان به حدود 32 درصد رسید. کاهش زمان ماند بستر خالی از s 200 به s 50 با افزایش نرخ بارگذاری منجر به افزایش نرخ حذف دیکلرومتان از g/m3.h12/1 به g/m3.h 19/6 شد. نتایج تجزیه و تحلیل سینتیک نشان داد که دادههای سینتیک بیوفیلتراسیون بیشترین تطابق را با معادله سرعت درجه یک داشت (0/99>R2 و 2/2>&epsilon%) و ثابت سرعت حذف دیکلرومتان به میزان 0/0114 s-1 بدست آمد. بررسی خصوصیات مایع مخلوط نشان داد که تنظیم pH و هدایت الکتریکی با تناوب روزانه کافی بوده و محدودیتی در عملکرد بیوراکتور ایجاد نمی کند.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که بیوراکتور HBCB کارایی و سرعت نسبتا بالایی در حذف دی کلرومتان از جریان گازی آلوده داشته و نسبت به شرایط متغیر بهره برداری انعطاف پذیر است.
زهره اکبری جونوش، مهدی فرزادکیا، سیمین ناصری، حمیدرضا مهاجرانی، علی اسرافیلی دیزجی، یوسف دادبان شهامت،
دوره 7، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با استفاده روزافزون از صنعت هستهای نگرانیها درباره حضور اورانیم در محیطزیست و اثر آن بر سلامت انسانها افزایش یافته است. اورانیم یک فلز سنگین رادیواکتیو با نیمه عمر طولانی است که دارای دو سمیت شیمیایی و رادیو اکتیوی است. در این تحقیق از تشکیل کمپلکس اورانیم بنزامید جهت حذف اورانیم در محلولهای آبی توسط نانوکامپوزیت AC_Fe3O4 استفاده شده است. روش بررسی: ابتدا جاذب AC_Fe3O4 توسط روش هم رسوبی سنتز گردید. طراحی کلیه آزمایشها نیز به صورت یک فاکتور در زمان انجام گرفت. سپس مقدار بهینه pH، زمان تماس و میزان جاذب تعیین گردید. در نهایت تأثیر غلظت اولیه بنزامید و مدل ایزوترمی و سینتیکی دادهها در پساب سنتتیک بررسی شد. خصوصیات فیزیکی جاذب نیز توسط آنالیز SEM و FTIR تعیین گردید. یافتهها: آنالیز SEM و FTIR تاییدکننده پوشیده شدن سطح کربن فعال با نانو ذرات Fe3O4 و مغناطیسی شدن جاذب بودند. نقاط بهینه فرایند جذب در: pH برابر با 6، زمان تماس min۳۰ و دوز جاذب g به دست آمد. دادهها نشاندهنده افزایش 6% راندمان حذف اورانیم همزمان با افزایش غلظت بنزامید به mg/L50 بود. همچنین فرایند جذب اورانیم بر روی این جاذب از مدل ایزوترمی لانگمویر و مدل سینتیکی شبه درجه دوم تبعیت بیشتری داشت. بالاترین راندمان حذف اورانیم در پساب سنتتیک نیز ۹۵% به دست آمد. نتیجهگیری: حذف اورانیم (VI) با تشکیل کمپلکس اورانیم بنزامید بر روی نانوکامپوزیت AC_Fe3O4 فرایندی سریع است که بسیار وابسته به pH محلول است. این روش با رساندن ماکزیمم ظرفیت جذب جاذب به mg/g 15/87 روشی مناسب جهت حذف اورانیم است.
اکبر غلامپور، رامین نبی زاده، محمد صادق حسنوند، حسن تقی پور، ساسان فریدی، امیر حسین محوی،
دوره 7، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تعیین میزان اثرات آلودگی هوا در شهرهای مختلف با دو چالش مهم روبرو است؛ اولا محدودیت اطلاعات مربوط به اثرات بهداشتی آلایندهها و ثانیا کمبود اطلاعات در خصوص میزان مواجهه با آلایندههای هوا و نیز مقادیر غلظت آنها. مطالعه حاضر از نوع مطالعات مشاهده ایی کاربردی بوده و از شهریور 1391 الی مرداد 1392 میزان غلظت، تغییرات فصلی و برآورد اثرات بهداشتی منتسب به ذرات معلق هوای آزاد شهر تبریز تعیین گردید. روش بررسی: بمنظور اندازه گیری ذرات معلق از نمونه بردار با حجم بالا و دستگاهHaz-Dust EPAM5000 استفاده شده و اثرات بهداشتی منتسب به ذرات معلق با استفاده از نرم افزار AirQ2.2.3 برآورد گردید. یافته ها: بر اساس نتایج حاصله، متوسط سالیانه غلظت ذرات معلق TSP، PM10، PM2.5 و PM1 منطقه شهری به ترتیب برابر 139، 83، 38 و 27 &mug/m3 در منطقه صنعتی به ترتیب برابر 178، 110، 40 و 27 &mug/m3 بوده و متوسط مقدار نسبت PM10/TSP، PM2.5/PM10، PM1/PM10 و PM1/PM2.5 برای منطقه شهری به ترتیب برابر 0/6، 0/48، 0/33 و 0/7 و برای منطقه صنعتی به ترتیب برابر 0/61، 0/37، 0/28 و 0/77 بدست آمد. تعداد کل مرگهای منتسب به TSP برابر 327 مورد برآورد شد که از این تعداد، 202 مورد مرگ در اثر بیماریهای قلبی و عروقی و تعداد 99 مورد نیز در اثر بیماریهای تنفسی بوده است. از طرفی میزان کل مرگ ناشی از ذرات PM10 و PM2.5 به ترتیب برابر 363 و 360 مورد تخمین زده شد. نتیجه گیری: طی این مطالعه مشخص شد که در طی روزهای نمونه برداری شده در منطقه شهری، غلظت ذرات PM10 و PM2.5 به ترتیب 73 درصد و 69 درصد از حد استاندارد ملی و از نظر استاندارد EPA به ترتیب 8 و 50 درصد از سطح استاندارد بالاتر بوده اند. همچنین بررسی مقادیر نسبتهای مختلف ذرات معلق با اندازه های مختلف مشخص نمود که در شهر تبریز و بخصوص منطقه صنعتی آن، خاک زمینهای اطراف و تعلیق دوباره ذرات از زمین سهم چشمگیری در انتشار ذرات معلق منطقه داشته و ذرات معلق هوای شهر تبریز در اغلب اوقات سال فراتر از حد استانداردهای وضع شده است.
آرزو حیدری، رامین نبی زاده، محمود علی محمدی، میترا غلامی، امیرحسین محوی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: کاهش پلیمرهای خارج سلولی آزاد شده ناشی از تجزیه لجن یکی از چالشهای اساسی در فرایند تصفیه لجن است. هدف این مطالعه بررسی میزان تغییرات پلیمرهای خارج سلولی طی آبگیری لجن توسط راکتور متوالی اولتراسونیک – الکتروکواگولاسیون تحت شرایط مختلف و تعیین موثرترین حالت برای کاهش این مواد است. روش بررسی: در این مطالعه میزان تغییرات پلیمرهای خارج سلولی در مایع رویی لجن پس از انجام شرایط متفاوت فرایندهای اولتراسونیک (فرکانسهای kHz 35 و 130 و زمان ماندهای 3، 5، 10وmin 30) و الکتروکواگولاسیون (ولتاژهایV 20 ، 30 و 40 و زمان ماندهای 20، 10 وmin 30) مقایسه گردید. یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که بیشترین کاهش در فرکانس kHz 35 و زمان min 5 اولتراسونیک با min 30 الکتروکواگولاسیون تحت ولتاژV 40 بدست آمده است. بطوریکه در این شرایط مجموع پلیمرهای خارج سلولی در سوپرناتانت لجن به میزان % 69 کاهش یافت. نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه، با بکارگیری راکتور اولتراسونیک – الکتروکواگولاسیون علاوه بر آبگیری لجن میتوان به میزان قابل توجهی پلیمرهای خارج سلولی رها شده در سوپرناتانت را کاهش داد.
معصومه مقدم ارجمند، عباس رضایی، سیمین ناصری، سید سعید اشراقی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه کریپتوسپوریدیوم پاروم به عنوان یکی از عوامل بیماریزای مهم منتقله از آب با مقاومت زیاد در برابر روشهای متداول گندزدایی و با توان ایجاد مشکلاتی در منابع آب مطرح است. بدلیل مشکلات مطرح در مطالعات کریپتوسپوریدیوم، جهت برآورد غیرفعال سازی و ارزیابی کیفیت آب، استفاده از اسپور باسیلوس سوبتیلیس غیر بیماریزا به عنوان مدل توصیه شده است. از سوی دیگر، در سالهای اخیر توجه ویژه ای به فرایندهای الکتروشیمی به عنوان یک تکنولوژی سازگار با محیط زیست و کارامد در تصفیه و گندزدایی آب شده است. هدف از انجام این تحقیق، ارائه روشی جهت ارتقاء کیفیت آب آشامیدنی است. روش بررسی: در این تحقیق، سیستم الکتروشیمی حاوی الکترودهای استیل به ابعاد cm 4 × 8 در حجم mL 200 از آب آشامیدنی واجد mg/L 4-1 سدیم کلراید مورد استفاده قرار گرفت. سوسپانسیون میکروبی واجد تعداد مشخصی از اسپور باسیلوس سوبتیلیس(ATCC 6633) مطابق باروش استانداردمک فارلند، در محدوده 103 تا 106 اسپور در هر میلی لیتر تهیه گردید. ارزیابی حذف عامل میکروبی هر min 15 طی زمان min 60 با نمونه برداری و انتقال به محیط کشت تریپتیکاز سوی آگار صورت پذیرفت. متغییرهای تعداداسپورهای باکتری، میزان حمایت کننده الکترولیتی، میزان جریان القائی و زمان واکنش مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها: فرایند الکتروشیمیائی پیشنهادی بدون استفاده از حمایت کننده الکترولیتی در جریانهای الکتریکی کمتر از mA 100 در زمان min 60 قادر به حذف کامل اسپور باسیلوس سوبتیلیس با تراکم 104 تا 106 نبود. افزودن الکترولیت حمایتی سدیم کلراید با غلظت mg/L 4 موجب حذف کامل اسپور در پایان min 60 گردید. نتیجهگیری: افزودن حمایت کننده الکترولیتی سدیم کلراید بدلیل افزایش فرایندهای اکسیداسیون مستقیم و غیر مستقیم، تاثیر میکروبکشی فرایند الکتروشیمیائی را به طور قابل ملاحظهای افزایش میدهد. بهبود فرایند گندزدایی آب تا رسیدن به حذف کامل اسپور در زمان min 60، با حضور سدیم کلراید میتواند بدلیل تولید بیشتر عوامل اکسیدانت تولید شده در آند باشد.
مریم زارع جدی، نوشین راستکاری، رضا احمدخانیها، محمود علی محمدی، مسعود یونسیان،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: اخیرا، احتمال مواجهه با مواد شیمیایی موجود در جدار بطریهای پلی اتیلن ترفتالات از طریق مصرف آبهای بطری شده، نگرانیهایی را در مصرفکنندگان ایجاد کرده است. یک دسته از این ترکیبات استرهای فتالات نام دارند که برخی از آنها به عنوان ترکیبهای سرطانزا (دی اتیل هگزیل فتالات) و مختلکنندههای غدد درون ریز (دی اتیل هگزیل فتالات، دی بوتیل فتالات و بوتیل بنزیل فتالات) در انسان شناخته میشوند. هدف اصلی مطالعه، تعیین تاثیر زمان ماندگاری بر آزادسازی استرهای فتالات در آبهای بطری شده از زمان تولید تا تاریخ انقضا به مدت یک سال است. روش بررسی: نمونهها بعد خریداری در شرایط توصیه شده بر روی برچسب محصول در دمای اتاق و به دور از نور خورشید نگهداری گردیدند و سپس میزان آزادسازی استرهای فتالات در زمانهای مورد نظر توسط میکرو استخراج با فاز جامد و کروماتوگرافی گازی با دتکتور جرمی اندازه گیری شد. در نهایت ارزیابی خطر مواجهه با ترکیبات مورد نظر برای کل جامعه و گروههای حساس (کودکان پیش از سن مدرسه و زنان باردار و شیرده) از طریق محاسبه میزان دریافت روزانه از طریق آب و محاسبه ضریب خطر و ریسک سرطان اضافی صورت گرفت. یافتهها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که زمان از پارامترهای تاثیرگذار بر افزایش میزان مهاجرت استرهای فتالات از جدار بطریها به درون آب است. به طوری که با گذشت زمان غلظت هر سه ترکیب دی اتیل هگزیل فتالات، دی بوتیل فتالات و بوتیل بنزیل فتالات در آب افزایش مییابد و بعد از 12 ماه نگهداری غلظت فتالاتهای مختلکننده غدد درون ریز نسبت به هفته اول تولید به ترتیب 811/8، 2545/2 و832 درصد بیشتر شده است. با این حال، در کل در تمامی زمانهای مختلف نگهداری میزان دی اتیل هگزیل فتالات از حد مجاز تعیین شده توسط EPA (µg/L6) تجاوز نکرده و تا رسیدن به این میزان نیز فاصله زیادی وجود داشت. ضریب خطر عوارض غیر سرطانزایی محاسبه شده ناشی از این مواجهه (در تمامی گروههای هدف در محدوده 0/005 الی µg/KgBW 0/02) به تنهایی از طریق مصرف آبهای بطری شده در تمامی گروهها کم و قابل چشمپوشی است (ضریب خطر<1). علاوه براین، ریسک سرطان اضافی ناشی از حضور دی اتیل هگزیل فتالات در آبهای بطری شده نیز ناچیز و قابل چشمپوشی است (7-10×9/9). نتیجهگیری: با توجه به نتایج بدست آمده به نظر میرسد که استفاده از آبهای بطری شده به عنوان یک منبع مواجهه خطرزا با استرهای فتالات مطرح نبوده و استفاده از آنها از این نظر تهدیدی برای سلامت افراد جامعه محسوب نمیگردد.
منصوره امیرپور، محسن امینی، داریوش خادمی شورمستی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: آفلاتوکسین های M1 و M2 متابولیت های ثانویه سمی از کپک ها هستند که هنگام مصرف غذای آلوده به آفلاتوکسین B1 و B2 توسط دام، در شیر و محصولات لبنی ظاهر می گردد. با توجه به اهمیت مصرف محصولات لبنی در تغذیه انسان، مطالعه حاضر به منظور بررسی آفلاتوکسینAFM1) M1) در کشک های پاستوریزه (مایع صنعتی) شهر تهران انجام پذیرفت. روش بررسی: 32 نمونه کشک مایع صنعتی (8 برند و از هر کدام 4 تاریخ تولید متفاوت) از سوپر مارکت های شهر تهران خریداری شدند و به روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) و با استفاده از ستون های ایمونوافینیتی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: در این مطالعه %90/62 کشک ها با میانگین ppt 75/48 ± 60/17 آلوده به AFM1 بودند. در% 20/68 نمونهها آلودگی بالاتر از حد مجاز استاندارد ایران ( ppt100) بوده است. مقایسه برندهای مختلف نشان داد که برند B با میانگین آلودگی ppt158/47 ± 99/09، و برندG با میانگین آلودگی ppt 16/91 ± 21/27، به ترتیب بیشترین و کمترین میزان آلودگی را داشتند. اختلاف میان میزان آلودگی برندها معنی دار نبوده است (0/05
مهسا جهانگیری راد، رامین نبی زاده، جعفر نوری، مسعود یونسیان، فرامرز معطر،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: نیترات از جمله آنیونهای موجود در آب است که به لحاظ بهداشت عمومی دارای اهمیت زیادی است. فعالیت های مختلف انسانی در کنار منابع طبیعی ناشی از انحلال کانیهای حاوی این نمک در ورود آن به منابع آبی نقش بسزایی دارد. هدف این تحقیق بررسی کارایی حذف نیترات از محیط آبی توسط ستون حاوی پلی اکریلونیتریل پوشش داده شده با نانو ذرات اکسید آهن است. روش بررسی: پلی اکریلونیتریل عاملدار شده و پوشش داده شده با نانوذرات آهن سنتز گردید و بعنوان ماده جاذب درون ستونی شیشهای ریخته شد. مخزن محلول نیترات در قسمت بالایی ستون تعبیه گردید. محلول نیترات (mg/L 100) از داخل مخزن توسط میکروست در دبیهای 2، 5 و mg/L 7 وارد ستون شد و کارایی حذف مورد بررسی قرار گرفت. میزان جذب همچنین در حضور میزان متفاوت جاذب (ارتفاعهای مختلف) 10،15و cm 20 مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که دادهها از فرمول توماس پیروی نموده و بر طبق آن نمودار نقطه شکست نیز ترسیم گردید. همچنین نتایج نشان داد ستون در دبیهای پایین موثرتر عمل کرده است. هرچه میزان جریان افزایش یافته زمان نقطه شکست کم شده است. در ارتفاعهای پایینتر از ستون بدلیل زمان کم جهت تماس نیترات با جاذب، نقطه شکست از 9 به h 4 کاهش یافت هنگامیکه دبی ورودی از 2 به mL/min 7 افزایش یافت. نتیجهگیری: ستون حاوی جاذب در حذف نیترات موثر عمل کرد. در ارتفاعات بیشتری از ستون حذف بالاتر بود. دادهها از فرمول توماس تبعیت کردند. دادههای حاصل از ستون جذب با رگرسیون لجستیک هماهنگی بالایی نشان دادند.
غلامرضا گودرزی، سحر گراوندی، سعید سعیدی مهر، محمد جواد محمدی، مهدی وثوقی نیری، شکراله سلمان زاده، کامبیز احمدی انگالی، عبدالکاظم نیسی، علی اکبر بابایی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: طبق برآوردهای سازمان بهداشت جهانی تقریبا هر سال 150000 نفر در جنوب آسیا در اثر بیماری های قلبی– عروقی، تنفسی و سرطان ریه ناشی از آلودگی هوا دچار مرگ زودرس می شوند. نتایج مطالعات در خصوص اثرات کوتاه مدت و بلند مدت به صورت موارد بستری، مراجعه به پزشک، تعداد موارد یک بیماری خاص، مرگ و تعداد سال های از دست رفته زندگی (YOLL) گزارش می شود. در این مقاله هدف این است که به اثر آلاینده PM10 بر سلامت انسان پرداخته شود. مدل کامپیوتری (Air Quality Health Impact Assessment) 2.2.3 Air Q جهت ارزیابی اثرات سوء ناشی از در معرض قرار گرفتن آلاینده PM10 بر سلامت انسان در اهواز در سال 1388 استفاده گردید. تماس طولانی مدت با ذرات معلق بصورت کاهش در طول عمر شخص، خود را نشان می دهد. میزان شیوع برونشیت و کاهش عملکرد ریوی در بچه ها و بزرگسالان حتی در غلظت های متوسط سالیانه ذرات معلق زیر (20µg/m3 (PM2.5 و (30µg/m3 (PM10دیده شده است. عمده منابع انتشار ناشی از دخالت بشر در خصوص ذرات معلق ترافیک جادهای(25-10 درصد)، احتراق ثابت(55-40 درصد) و فرایندهای صنعتی(30-15 درصد) هستند. روش بررسی: در این مطالعه دادههای مورد نیاز از سازمان محیط زیست و سازمان هواشناسی اهواز گردآوری گردید. در مرحله بعد با توجه به خام بودن دادهها توسط نرم افزار Excelپردازش (مجموعه دستورات تصحیح دما و فشار، میانگینگیری، کد نویسی) دادهها انجام گردید. در مرحله آخر دادههای پردازش شده توسط Excel به مدل Air Qداده شد. این مدل یک ابزار معتبر و قابل اعتماد به منظور برآورد اثرات کوتاه مدت آلایندههای هوا توسط سازمان بهداشت جهانی معرفی شده است. این مدل شامل چهار اسکرین ورودی (Supplier، AQ data، Location، Parameter) و دو اسکرین خروجی (Table، Graph) است. یافتهها: یافتهها نشان دادند که ایستگاههای اداره کل و نادری به ترتیب بیشترین و کمترین غلظت PM10را داشتهاند، همچنین متوسط سالیانه، متوسط تابستان، متوسط زمستان و صدک 98 این آلاینده در شهر اهواز به ترتیب برابر با 261، 376، 170 و µg/m3 1268 بوده است. با توجه به نتایج حاصل تعداد کل مرگها منتسب به تماس با PM10 در یک سال 1165 نفر بوده است. نتیجهگیری: نرم افزار Air Q با استفاده از دادههای پردازش شده توسط اکسل، خطر نسبی، بروز پایه و جزء منتسب را محاسبه نموده و حاصل کار را به صورت مرگ و میر نمایش میدهد. ذکر این نکته الزامی است که هیچ مدلی وجود ندارد که بتواند اثرات تمام آلایندهها را یکجا و روی هم برآورد نماید. با توجه به نتایج حاصل تعداد موارد تجمعی مرگ قلبی عروقی با توجه به برآورد حد وسط خطر نسبی در اثر تماس با PM10 طی یکسال 612 نفر بوده است که 52 درصد این تعداد مربوط به غلظت کمتر از µg/m3 300 است. همچنین تعداد موارد تجمعی مرگ ناشی از بیماریهای تنفسی با توجه به برآورد حد وسط خطر نسبی در اثر تماس با PM10 طی یکسال 114 نفر بوده است. تعداد تجمعی موارد مراجعه سرپائی به علت بیماری تنفسی منتسب به PM10در یک سال 1551 نفر بوده است. 36 درصد موارد فوق در روزهای با غلظت کمتر از µg/m3 200 رخ داده است.
فاطمه رضایی، حسین کاکویی، رضا احمد خانی ها، کمال اعظم، لیلا امیدی، سید جمال الدین شاه طاهری،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هیدروکربنهای چند حلقه ای آروماتیک به عنوان آلاینده های اصلی موجود در هوای شهرها دارای اثر جهش زایی بوده و تغییرات فصلی بر میزان مواجهه با این ترکیبات موثر است. مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان مواجهه شغلی شاغلین کیوسک های روزنامه فروشی با هیدروکربنهای چند حلقه ای آروماتیک موجود در هوای شهر تهران در دو فصل گرم و سرد سال و مقایسه میزان مواجهه در هر دو فصل طراحی و اجرا گردید. روش بررسی: ارزیابی مواجهه شغلی با هیدروکربن های چند حلقه ای آروماتیک از طریق نمونه برداری فردی توسط روش 5515 موسسه ملی ایمنی و سلامت حرفه ای با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی گازی مجهز به آشکارساز اسپکتروفتومتر جرمی انجام گردید. جهت ارزیابی تاثیر تغییرات فصلی بر میزان مواجهه آزمون Mann-Whitney test بکار گرفته شد. یافته ها: مواجهه شاغلین کیوسک های روزنامه فروشی واقع در منطقه جنوب تهران با ترکیب سرطانزای بنزو آلفا پیرن در فصل تابستان با میانگین µg/m3 0/010 ±0/148 و در فصل پاییز با میانگین µg/m3 0/041 ±0/417 بیش از مواجهه شاغلین کیوسکهای روزنامه فروشی در سایر موقعیت های جغرافیایی مورد بررسی بود. میزان مواجهه شاغلین با هیدروکربنهای چند حلقه ای آروماتیک در فصل سرد بطور معنی داری (0/001>p) بالاتر از میزان مواجهه آنان در فصل گرم بود. نتیجهگیری: میزان مواجهه شاغلین کیوسک های روزنامه فروشی در فصل پاییز دو تا سه برابر بیش از میانگین مواجهه روزانه در فصل تابستان بود. شاغلین کیوسک های روزنامه فروشی واقع در منطقه جنوب تهران مواجهه بیشتری با هیدروکربن های چند حلقه ای آروماتیک داشتند.
علی نقی زاده، سیمین ناصری،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: مواد آلی طبیعی مخلوط پیچیده ای از پلی الکترولیت های با وزن مولکولی متفاوت هستند که عمدتا از تجزیه بقایای گیاهان و حیوانات تولید می شوند. مواد آلی طبیعی توسط روش های تصفیه مختلفی از آب قابل حذف است. هدف از مطالعه حاضر بررسی کارایی نانولوله های کربنی شکل دهی شده در حذف مواد آلی طبیعی از محلول آبی است. روش بررسی: در این مطالعه برای حذف مواد آلی از نانولوله های شکل دهی شده در ستون جریان پیوسته استفاده شد. متغیرهای مختلفی از جمله pH نقطه صفر، pH، غلظت های مختلف مواد آلی طبیعی و همچنین ایزوترم ها مورد مطالعه قرار گرفت. یافته ها: نتایج بررسی اثر pH نشان داد که ظرفیت جذب سطحی مواد آلی طبیعی با کاهش pH افزایش می یابد. pH نقطه صفر (pHZPC) برای نانولوله های کربنی مورد استفاده در این پژوهش برابر 6 بود. همچنین نتایج آزمایشات ایزوترم های فروندلیچ، لانگمویر و BET نشان داد که ضریب رگرسیون R2 برای ایزوترم فروندلیچ نسبت به دو ایزوترم دیگر برای نانولوله های کربنی مورد استفاده در این تحقیق بالاتر بود. آزمایشات ستون جذب پیوسته در غلظت های مواد آلی طبیعی ورودی مختلف نشان داد که ظرفیت جذب سطحی نانولوله های کربنی برای غلظت های مواد آلی طبیعی ورودی 10، 5 و mg/L 3 به ترتیب برابر 53/46، 30/40، mg/g 24/75 بود. نتیجه گیری: از نتایج این مطالعه می توان نتیجه گرفت که نانولوله های کربنی شکل دهی شده جاذب موثری برای حذف مواد آلی طبیعی از محلول آبی است.
نوشین راستکاری، فائزه ایزدپناه، مسعود یونسیان،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: بنزن یکی از آلایندههای اصلی در آلودگی هوا بوده که گستردهترین ترکیب شیمیایی است که هم در فرایندهای طبیعی و هم در فرایندهای انسانی کاربرد دارد. مواجهه بنزن موجب خطرناکترین عوارض نامطلوب بهداشتی زیادی بخصوص سرطان خون میگردد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان مواجهه کارگران پمپ بنزین با بنزن از طریق اندازهگیری بنزن هوای تنفسی و شاخص زیستی ترانس، ترانس- موکونیک اسید در ادرار است. مواد و روشها: این مطالعه از نوع مطالعات مقطعی بوده که در تابستان سال 93 انجام شد. 40 پرسنل شاغل در پمپ بنزینها (گروه مواجهه یافته با بنزن) و 40 نفر از افراد عادی جامعه به عنوان گروه کنترل (گروه مواجهه نیافته با بنزن) در این مطالعه شرکت نمودند. نمونههای ادرار قبل و بعد از شیفت کاری جمعآوری گردید. به منظور تعیین غلظت ترانس، ترانس- موکونیک اسید در نمونههای ادرار از تکنیک کروماتوگرافی مایع (HPLC) مجهز به ردیاب diode array استفاده گردید. در انتهای شیفت کاری بنزن جذب شده بر روی کارتریج توسط کربن دی سولفید استخراج و توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی مجهز به دتکتور جرمی تعیین مقدار گردید. یافتهها: میانگین غلظت بنزن هوای تنفسی در گروه کارگران پمپ بنزین برابر با ppm 1/93±5/90 بود که به صورت معناداری از میانگین غلظت بنزن هوای تنفسی در گروه مواجهه نیافته (ppm 0/744±1/15) بالاتر است. میانگین غلظت ترانس، ترانس- موکونیک اسید در ادرار کارگران پمپ بنزین µg/L 19/47±64/75 بدست آمد که به صورت معناداری با غلظت ادراری این ترکیب در افراد مواجهه نیافته µg/L) 13/67±47/10) متفاوت بود. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که همبستگی مناسبی (0/581=r) میان غلظت ادراری ترانس، ترانس- موکونیک اسید و غلظت بنزن هوای تنفسی وجود دارد. افراد شاغل در پمپ های بنزین در معرض مواجهه با غلظتهای بالای بنزن بوده و در این گروه از افراد، تماس از طریق استنشاق اصلی ترین مسیر مواجهه است.
محمد ملکوتیان، امیرحسین محوی، حسین جعفری منصوریان، مصطفی علیزاده، علیرضا حسینی،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: فنل و ترکیبات فنلی در فاضلاب صنایع جزء آلاینده های دارای تقدم هستند. هزینه بالا و کارایی پایین برخی از فرایندهای تصفیه متداول فاضلاب های صنعتی محدودیت هایی را بوجود آورده است. یکی از روش های مورد توجه فرایند جذب توسط نانولوله های کربنی به عنوان یک روش نوین است. این مطالعه با هدف بررسی کاربرد نانولوله کربنی چند جداره پوشیده شده با آلومینا در حذف فنل از محلول های آبی انجام شد. روش بررسی: این مطالعه در مقیاس آزمایشگاهی و به صورت ناپیوسته انجام پذیرفت. نانولوله های کربنی چندجداره با اکسید آلومینیوم پوشش داده شد. مقادیر غلظت فنل با استفاده از اسپکتروفتومتر و از طریق روش رنگسنجی اندازهگیری گردید. اثر تغییرات pH، دوز جاذب، زمان تماس، غلظت اولیه فنل، دما و غلظت نمک های مختلف بر کارایی حذف بررسی گردید. سپس یافته های جذب توسط ایزوترم های لانگمویر و فروندلیچ و همچنین سینتیک جذب شرح داده شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند که با کاهش غلظت اولیه فنل، pH و همچنین افزایش دوز جاذب نانو لوله کربنی، دما و زمان تماس کارایی فرایند بطور چشمگیری افزایش یافت. به طوریکه حذف فنل از محلول در غلظت mg/L4، تحت شرایط اسیدی (3=pH)، دوز جاذب g/L 0/05، دمای 0C45 و زمان تماس min10 راندمان تا 98/86 درصد افزایش یافت. بررسی رگرسیون های ایزوترم حاکی از تبعیت فرایند از مدل لانگمویر و سنتیک جذب از نوع شبه درجه دوم است. نتیجه گیری: کارایی بالای 98 درصدی فرایند جذب در این مطالعه نشان داد که نانولوله کربنی چند جداره پوشیده شده با آلومینا قابلیت خوبی در حذف فنل دارد و میتواند به عنوان یک روش پیشنهادی مناسب و نوین جهت حذف فنل و ترکیبات آن از فاضلاب ها مورد استفاده قرار گیرد.
محمد حسینی، غلامحسین صفری، حسین کمانی، جلیل جعفری، امیر حسین محوی،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: از میان انواع مختلف آنتی بیوتیک ها، تتراسایکلین ها دومین گروه شایع آنتی بیوتیک ها از نظر تولید و مصرف در سراسر جهان هستند که ورود آنها به فاضلاب خانگی می تواند منجر به آلودگی منابع آب شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی کارایی فرایند نانوسونوکاتالیستی در حذف آنتی بیوتیک تتراسایکلین از محیط آبی است. روش بررسی: در این مطالعه میزان اثربخشی فرایند سونولیز به تنهایی و نیز به همراه نانوذرات TiO2 و پراکسید هیدروژن در حذف آنتی بیوتیک تتراسایکلین با تحت مواجهه قرار دادن غلظت های مختلف این آلاینده در یک راکتور تحت فرکانس های KHz 35 و KHz 130 مورد مطالعه قرار گرفت. غلظت باقیمانده تتراسایکلین با استفاده از دستگاه HPLC مجهز به دتکتور UV و ستون C18 فاز معکوس قرائت شد. یافته ها: نتایج حاصله نشان داد که کاربرد اولتراسونیک به تنهایی کارایی ناچیزی در حذف این آلاینده دارد و در بهترین شرایط حداکثر 20/3% حذف تتراسایکلین در فرکانس KHz 35 صورت پذیرفت. کاربرد TiO2 به همراه اولتراسونیک کارایی حذف را بهبود بخشید و با افزایش غلظت نانوذره تاmg/L 250 راندمان حذف افزایش یافت اما پس از آن افزایش دوز نانوذره تاثیری بر میزان حذف نداشت. بهترین راندمان حذف با افزودن پراکسید هیدروژن به فرایند US/TiO2 به میزان mg/L 100 در pH برابر با 4 حاصل شد که تحت این شرایط حذف 94/3% غلظت آنتی بیوتیک تتراسایکلین، بعد از min60 زمان تماس حاصل گردید. نتیجهگیری: نتایج حاصله از این مطالعه نشان داد که فرایند سونوکاتالیستی با کاربرد TiO2 و H2O2 به عنوان یک اکسیدان، بسیار موثر بوده و می توان از این فرایند برای حذف آنتی بیوتیک تتراسایکلین از محلول های آبی استفاده نمود.
کاظم ندافی، رامین نبی زاده، سیمین ناصری، کامیار یغماییان، علی کولیوند،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ذخیره نفت خام در مخازن سبب میشود مقدار زیادی لجن در کف آنها تشکیل شود که لازم است بطور مناسبی تصفیه و دفع گردند. تحقیق حاضر با هدف بررسی کارایی فرایند کمپوست درون محفظه ای در حذف کل هیدروکربن های نفتی (TPH) از لجن های کف مخازن ذخیره نفت خام انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، لجن با پسماند تحتکمپوست به نسبت های 1 به صفر (بعنوان شاهد)، 1 به 2، 1 به 4، 1 به 6، 1 به 8 و 1 به 10 مخلوط و با C/N/P و رطوبت اولیه 100/5/1 و 55 درصد بمدت 10 هفته کمپوست شد. در طول زمان فرایند، اختلاط و تنظیم رطوبت توده ها 3 بار در روز انجام شد. نمونه برداری و آنالیز نمونه های TPH وpH بترتیب بصورت هفتگی و دو روز یکبار انجام گرفت.
یافته ها: میزان حذف TPH در راکتورهای کمپوست 1 به 2، 1 به 4، 1 به 6، 1 به 8 و 1 به 10 بترتیب برابر با 66/59، 73/19، 74/81، 80/20 و 79/91 درصد بود. بنابراین تنظیم نسبت اختلاط لجن با پسماند تحت کمپوست نقش مهمی در کاهش TPH داشت. نتایج راکتورهای شاهد نشان داد که مکانیسم اصلی کاهش هیدروکربن های نفتی فرایندهای بیولوژیکی بود.
نتیجه گیری: فرایند کمپوست درون محفظه ای با استفاده از پسماند تحت کمپوست گزینه قابل قبولی در اصلاح زیستی لجن های کف مخازن ذخیره نفت خام است.