جستجو در مقالات منتشر شده


129 نتیجه برای آب

مهدیه جعفری، ابوالفضل ناجی، مسلم شریفی نیا، مسلم دلیری،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: میکروپلاستیک­ ها با ورود به زنجیره غذایی آبزیان سبب آسیب به دستگاه گوارش، اختلال در چرخه تولیدمثل و در نهایت مرگ آنها می­ شوند. تحقیق حاضر با هدف بررسی آلودگی میکروپلاستیک در دستگاه گوارش میگوهای وانامی پرورشی در برخی از مزارع پرورش میگو در استان ­های بوشهر، خوزستان و هرمزگان انجام شد.
روش بررسی: نمونه­ برداری از دو مزرعه پرورش میگو در هر بندر شامل بندر ریگ در استان بوشهر، بندر چوئبده در استان خوزستان و تیاب جنوبی واقع در استان هرمزگان انجام شد. تعداد 90 نمونه میگو در طول ماه­ های خرداد تا مهر 1399 از هر مزرعه پرورشی در مجموع 540 نمونه میگو به­ صورت تصادفی جمع ­آوری گردید. روش شناسایی میکروپلاستیک ­ها به ­وسیله دستگاه اسپکتروفتومتر FT-IR انجام شد.
یافته­ ها: بیشترین فراوانی میکروپلاستیک ­ها مربوط به میگوهای پرورشی در مزارع استان خوزستان با میزان 41/11 درصد بود و در استان­ های هرمزگان و بوشهر به ­ترتیب با 28/88 و 17/70 درصد میزان کمتری از آلودگی میکروپلاستیک مشاهده شد. میانگین میکروپلاستیک­ ها براساس تجزیه و تحلیل واریانس یک‌طرفه (ANOVA One-way) در دستگاه گوارش میگوی در ایستگاه­­ های مورد مطالعه اختلاف معنی­ داری داشت (0/05p<). بیشترین نوع و رنگ میکروپلاستیک در دستگاه گوارش میگوهای مزارع پرورشی همه استان­ ها متعلق به فیبر و رنگ سیاه بود. پلی­ پروپیلن و پلی­ استایرن در میکروپلاستیک ­های یافت شده در دستگاه گوارش میگوها شناسایی شدند.
نتیجه ­گیری: در دستگاه گوارش برخی از میگوهای مزارع پرورشی مورد بررسی در این پژوهش شامل هر سه استان بوشهر، خوزستان و هرمزگان میکروپلاستیک مشاهده شد، بیشترین فراوانی میکروپلاستیک ­ها در دستگاه گوارش میگوها مربوط به مزارع پرورش استان خوزستان بود و دستگاه گوارش میگوها در استان‌های هرمزگان و بوشهر به ترتیب از میزان کمتری میکروپلاستیک برخوردار بودند.


سمیرا شیخی، آران مشیری، حسن اصلانی، شمس الدین علیزاده،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اینکه یکی از راه­های اصلی انتقال بیماری­ها آب آشامیدنی است، ایمنی آب آشامیدنی موضوعی مهم برای مصرف ­کنندگان و تامین­ کنندگان آب و همچنین بهره ­برداران سامانه­ های آبرسانی و مسئولین بهداشتی ناظر بر این سامانه ­ها محسوب می­ شود. این مطالعه با هدف شناسایی و ارزیابی نیمه کمی و اولویت­ بندی ریسک­ های موجود در سیستم تامین آب شرب شهر بستان­ آباد انجام گردید.
روش بررسی: براساس راهنمای برنامه ایمنی آب سازمان جهانی بهداشت و انجمن بین­ المللی ایمنی آب و همکاری تیم WSP، سیستم تامین آب شهر بستان­ آباد مورد بازرسی و توصیف قرار گرفت. برای ارزیابی و مستندسازی عناصر کلیدی WSP و شناسایی مراحل نیازمند ارتقاء از ابزار تضمین کیفیت برنامه ایمنی آب (نرم ­افزاری تحت عنوان WSP-QA TOOL) استفاده شد.
یافته ­ها: براساس یافته­ های این مطالعه مشخص شد که امتیاز نهایی برحسب درصد اجرای برنامه ایمنی آب در سیستم آبرسانی شهر از 8/38 در سال 97 به امتیاز نهایی 55 در سال 99 رسیده است و این نشان دهنده­ ارتقاء اجرای برنامه­ ایمنی آب در طی دو سال است. در مجموع تعداد 1474 عنوان ریسک شناسایی شد که از این میان بیشترین تعداد ریسک (508 عنوان ریسک) مربوط به منابع تامین آب خام و کمترین تعداد ریسک (52 مورد) مربوط به واحد گندزدایی و مخازن ذخیره بوده است.
نتیجه­ گیری: تأسیسات آبی بستان­ آباد تحت تاثیر تهدیدات بالقوه شناسایی شده، آسیب پذیر بوده و نیازمند اصلاحات، کنترل و نظارت جدی و آموزش و مهارت افزایی به­روز و مکرر کارکنان است.

معصومه سلاح‌ورزی، سهیل سبحان اردکانی، امیرهومن حمصی، لعبت تقوی، جمال قدوسی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: آلودگی و انباشت فلزات سنگین در خاک مهمترین چالش و نگرانی مشترک محیط ‏زیستی، اقتصادی و بهداشت عمومی در سراسر جهان است. از این‌رو، این پژوهش با هدف ارزیابی آلودگی و منشأیابی عناصر آهن، روی، کادمیم و کروم در خاک سطحی شهرستان خرم ‏آباد در سال 1399 انجام یافت.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، پس از تفکیک منطقه مورد مطالعه به 11 واحد کاری همگن، در مجموع 65 نمونه خاک سطحی به‏ روش منظم-تصادفی از عمق cm 20-0 برداشت شد. پس از آماده‏ سازی و هضم اسیدی نمونه‏ ها در آزمایشگاه، مقادیر عناصر در آنها توسط روش طیف‌سنجی نوری پلاسمای جفت‌شده القایی (ICP-OES) خوانده شد. همچنین، مقادیر شاخص‌های غنی‎ شدگی (EF)، فاکتور آلودگی (CF) و شاخص جامع آلودگی نمرو (NIPI) محاسبه شدند. پردازش آماری نتایج نیز با استفاده از نرم‏ افزار آماری SPSS انجام یافت.
یافته ‏ها: نتایج نشان داد که میانگین غلظت عناصر آهن، روی، کادمیم و کروم در نمونه‏ های خاک به ‏ترتیب برابر با 3/14، 1/13، 0/021 و (mg/kg) 0/529 بوده است. نتایج محاسبه شاخص EF نشان داد که غنی‏ شدگی عناصر روی، کادمیم و کروم "بی ‏نهایت شدید" و میانگین مقادیر EF برای عناصر از ترتیب نزولی کادمیم > کروم > روی تبعیت کرده است. میانگین مقادیر شاخص‌های CF و NIPI نیز به‏ ترتیب در دامنه 5-10×3/30 تا 0/182 و 0/136-0/043 متغیر و بیانگر سطح "آلودگی کم" و شرایط کیفی "بدون آلودگی" در همه مکان‌های مورد مطالعه بود. براساس نتایج تجزیه و تحلیل ‏های آماری چند متغیره (PCC، PCA و HCA) عنصر آهن منشا زمین‏ شناسی داشت؛ در حالی‌که مشخص شد منشاء انتشار عناصر روی، کادمیم و کروم عمدتا با فرآیندهای زمین‏ زایی و فعالیت‏ های انسانی (کشاورزی و شهری) مرتبط بوده است. 
نتیجه‏ گیری: هرچند میانگین مقادیر شاخص ‏های CF و NIPI نشان داد که در حال حاضر کیفیت خاک در منطقه مورد مطالعه قابل ‏قبول است، ولی، نتایج محاسبه شاخص EF در نمونه ‏های خاک بیانگر تأثیر منابع انسانی (به‏ ویژه فعالیت ‏های کشاورزی و شهری) بر مقادیر عناصر روی، کادمیم و کروم بود. از این ‏رو، پایش منظم و دوره‏ای نمونه‏ های خاک و همچنین مدیریت و کنترل منابع انتشار آلاینده ‏ها به‏ منظور حفظ سلامت محیط و انسان توصیه می‌شود.

عطیه شریفی، مسلم دلیری، محمد نیرومند، سید‌علیرضا سبحانی، مسلم شریفی نیا،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: حضور بقایای ترکیبات فعال دارویی (به ویژه آنتی‌بیوتیک‌ها) در طبیعت، می ­تواند برای سلامت محیط‌ زیست و جامعه انسانی بسیار خطرآفرین باشد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی اثرات تماس طولانی‌مدت غلظت ­های مختلف آنتی‌بیوتیک آموکسی‌سیلین موجود در محیط پرورشی بر مقاومت در برابر استرس محیطی و ترکیبات بیوشیمیایی در بدن میگوی پاسفید غربی (P. vannamei) انجام شد.
روش بررسی: در قالب یک طرح کاملاً تصادفی تعداد 600 قطعه میگو با میانگین (± انحراف­ معیار) وزن g 0/37± 9/28 و طول کل cm 1/77±9/23 در چهار تیمار آزمایشی فاقد آلودگی آنتی‌بیوتیک آموکسی‌سیلین در محیط پرورشی (تیمار کنترل یا 1) و سه تیمار دیگر با غلظت‌های 100، 300 و μg/L 500 آنتی‌بیوتیک موجود در آب (به ترتیب تیمارهای 2، 3 و 4) و در سه تکرار به مدت 60 روز مورد آزمایش قرار گرفتند. در پایان آزمایش، از هر تیمار 5 نمونه میگو برای آزمایش ترکیبات بیوشیمیایی لاشه (پروتئین، چربی، رطوبت و خاکستر) نمونه­ برداری شد. همچنین تعداد 10 عدد میگو از هر تیمار نیز به ­طور تصادفی انتخاب و در ظروف­ های پلاستیکی با گنجایش L 50 به مدت h 48 تحت استرس شوری ppt 50 قرار گرفتند و در پایان میزان بازماندگی محاسبه شد.  
یافته‌ها: نتایج آزمایش ترکیبات بیوشیمیایی بدن نشان داد که مقادیر درصد رطوبت و پروتئین لاشه در بین تیمار‌ها تفاوت معنی­داری نداشتند (0/05<p). سطح چربی لاشه به طور کلی در تیمارهای تحت آلودگی آنتی­ بیوتیک نسبت به تیمار کنترل افزایش یافت، اما این افزایش فقط برای تیمار 2 (با مقدار 5/50±29/30) معنی­ دار بود (0/05>p). درصد خاکستر نیز به ترتیب در تیمارهای کنترل و تیمار 4 کمترین مقدار را داشت که از نظر آماری با مقادیر تیمارهای 2 و 3 متفاوت بود (0/05> p). بیشترین میزان بازماندگی میگوها تحت شرایط مواجهه با استرس شوری نیز در تیمارهای 2 و 3  (با مقدار 95 درصد) و کمترین مقدار نیز در تیمار 4 (با مقدار 70 درصد) مشاهده شد که به طور کلی با تیمار کنترل تفاوت معنی­ داری داشتند (0/01>p).
نتیجه‌گیری: وجود بقایای آلودگی آنتی‌بیوتیک آموکسی­ سیلین در دوزهای بالا (حتی در کوتاه مدت) می­ تواند بر میزان مقاومت طبیعی میگو در برابر استرس‌ محیطی تأثیر منفی داشته باشد که این ممکن است به دلیل ایجاد اختلال در سوخت­و­ساز ترکیبات پروتئین و چربی در بدن باشد.
 

محسن پورخسروانی، فاطمه جمشیدی گوهری، نسرین سیاری،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: این پژوهش سعی دارد، ضمن آنالیز توزیع مکانی و روند تغییرات میزان آرسنیک در منابع آب زیرزمینی حوضه سیرجان، عوامل موثر بر غلظت این عنصر در این منابع آبی را ارزیابی و تحلیل نماید.
روش بررسی: نمونه ­برداری از منابع آب زیرزمینی حوضه سیرجان از چاه ‏های بهره‏ برداری در محدوده آبخوان به تعداد 19 نمونه به روش سیستماتیک تصادفی صورت پذیرفت. در هنگام نمونه ‏برداری، پارامترهایی همچون pH و همچنین موقعیت جغرافیایی چاه ‏های نمونه با استفاده از GPS تعیین گردید. سنجش آرسنیک با روش ICP-MS که متداول ترین روش برای شناسایی و اندازه ‏گیری آرسنیک است، صورت پذیرفت. همچنین جهت ارزیابی عوامل موثر بر غلظت عنصر آرسنیک در منابع آب زیرزمینی دشت سیرجان از روش تحلیل سیستم ‏های ارضی استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان می ‏­دهد که میزان آرسنیک در تمام نمونه‏ ها بالاتر از رهنمود ارائه شده سازمان جهانی بهداشت است به طوریکه میزان این عنصر در منابع آب زیرزمینی محدوده مطالعاتی بین µg/L 30 تا  µg/L390 تغییر می ‏کند. نتایج نشان می دهد که با توجه به آنالیز ارتفاعی حوضه سیرجان حداکثر غلظت آرسنیک مربوط به قسمت ­هایی از عمیق ­ترین نقاط حوضه است. مقدار آرسنیک نمونه شماره 9 که در پست ‏ترین قسمت حوضه گرفته شده، به میزان µg/L 390 است. به همین علت ماندگاری آب در این قسمت از حوضه افزایش یافته و به تبع آن شدت جریان کاهش می‏ یابد در نتیجه طبق قانون اثر تجمعی این فرآیند می ‏تواند منجر به افزایش غلظت آرسنیک گردد.
نتیجهگیری: ارزیابی روند تغییرات غلظت عنصر آرسنیک در منابع آب زیرزمینی محدوده مطالعاتی حاکی از آن است که غلظت این عنصر یک روند افزایشی بالایی داشته است. طبق نتایج، قرارگیری منطقه مورد مطالعه در مرکز فرآیندهای هیدروترمال و ژئوترمال (کمربند کانه ‏زایی مس در ایران)، اثر تجمعی و تاثیر pH بر جذب و واجذب عنصر آرسنیک، از مهمترین عوامل موثر بر افزایش میزان آرسنیک در منابع آب زیرزمینی حوضه سیرجان هستند.
 

محبوب صفاری،
دوره 16، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه استفاده از بیوچار، به عنوان یک جاذب نوین و مناسب به منظور حذف آلاینده‌های غیرآلی از منابع آبی، رشد چشم‌گیری یافته است. مطالعه حاضر به منظور ارزیابی اثرات اصلاحات فیزیکی بیوچار در مقایسه با بیوچار غیر اصلاح شده، بر راندمان حذف نیکل در محلول‌های آبی، متاثر از فاکتورهای موثر بر حذف نیکل، انجام گرفت.
روش بررسی: پس از تولید بیوچار میوه سرو (RB)، ذرات RB (<μm 164)  با استفاده از دستگاه آسیاب سیاره‌ای به ابعاد بسیار کوچک (<μm 26) خرد شد (BMB) و پس از بررسی خصوصیات مختلف آن‌ها توسط تکنیک‌های SLS، BET، FTIR و SEM؛ کاربرد RB و BMB در بهینه سازی حذف نیکل از محلول‌های آبی با استفاده از روش سطح پاسخ (مدل باکس-بنکن)، مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: بر اساس نتایج، اصلاح فیزیکی بیوچار (BMB) سبب کاهش 6/2 برابری اندازه ذرات، افزایش 4/9 برابری سطح ویژه، افزایش (حاوی اکسیژن) و کاهش (گروه‌های عامل آلیفاتیک و هیدروکسیل کششی) گروه‌های عامل ویژه و مورفولوژی سطح ریزدانه‌تر، در مقایسه با RB شد. کاربرد BMB در محلول آبی سبب افزایش 9/7 درصدی (به طور متوسط) از حذف نیکل، در مقایسه با نمونه RB شد. برازش داده‌های بدست آمده از حذف نیکل در مدل باکس-بنکن در هر دو جاذب، نشان از پیش بینی مناسب این مدل در بهینه سازی حذف نیکل از محلول‌های آّبی دارد.  
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، اصلاح فیزیکی بیوچار، به عنوان یک روش ساده، ارزان و دوست دار محیط زیست، با توجه به افزایش راندمان حذف آلاینده نیکل، می‌تواند روشی مناسب در فعال سازی بیوچار‌ها معرفی شود که تحقیقات بیشتر بر اساس نوع بیوچار و آلاینده‌ها مختلف را طلب می‌کند.
 

فاطمه کاکویی دینکی، مهرداد چراغی، بهاره لرستانی، سهیل سبحان اردکانی، عاطفه چمنی،
دوره 16، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: پایش و پالایش آلاینده‌های فلزی در بوم‏ سازگان‌های آبی به ‏‏منظور برآورد، کنترل و کاهش سطح تهدیدات برای زیست‏ مندان و انسان از اهمیت ویژه‏ ای برخوردار است. از این‌رو، این پژوهش با هدف ارزیابی آلودگی رسوبات سطحی و قابلیت پایش و پالایش زیستی عناصر بالقوه سمی آهن، سرب و مس توسط اندام‏ های هوایی و زمینی گونه‏ های لویی (Typha Latifolia) و آب ‏تره (Nasturtium microphyllum) مستقر در بوم‏ سازگان‌ آبی رودخانه لار در سال 1401 انجام یافت.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، در مجموع 48 نمونه گیاهی و 12 نمونه رسوب از چهار مکان‏ نمونه ‏برداری منتخب برداشت شد. پس از آماده‏ سازی و هضم اسیدی نمونه‏ ها در آزمایشگاه، محتوی عناصر در آنها توسط روش طیف‌سنجی نوری پلاسمای جفت‌شده القایی (ICP-OES) خوانده شد. همچنین، مقادیر شاخص های آلودگی (PI)، شاخص بار آلودگی (PLI)، فاکتور تغلیظ‏ زیستی (BCF)، تجمع زیستی (BAF) و فاکتور انتقال (TF) محاسبه شدند. پردازش آماری نتایج نیز با استفاده از نرم ‏افزار آماری SPSS انجام یافت.
یافته ‏ها: بیشینه میانگین محتوی عناصر آهن، سرب و مس (mg/kg) در نمونه ‏های رسوب به ‏ترتیب برابر با 0/665±11/8، 0/030±0/915 و 0/026±0/710 و مربوط به مکان نمونه‌برداری چهار و در اندام ‏های گیاهی نیز به ‏ترتیب برابر با 1/25±11/4، 0/180±0/578 و 0/095±0/298 و مربوط به ریشه لویی بود. مقادیر شاخص PI نشان داد که آلودگی عناصر آهن، سرب و مس در رسوب " کم" و میانگین مقادیر آن از ترتیب نزولی سرب > مس > آهن تبعیت کرده است. میانگین مقادیر شاخص‌ PLI نیز در دامنه 0/003 تا 0/006 متغیر و بیان‏گر شرایط کیفی "فقدان آلودگی" در همه مکان ‏های مورد مطالعه بود. از طرفی، گونه لویی دارای میانگین مقادیر BCF بزرگ‌تر از 1 و  TF کوچک‏تر از 1 برای عنصر آهن بود.
نتیجه ‏گیری: با استناد به میانگین محتوی عناصر در بافت‎های گیاهی و همچنین میانگین مقادیر محاسبه شده شاخص ‏های BCF، BAF و TF برای عناصر می‏ توان اذعان کرد که لویی، گونه‏ ای مناسب برای تثبیت فلز آهن در رسوب است و به ‏عنوان گونه‏‏‏‏‏‏‏‏ بومی کارآمد برای پایش و پالایش زیستی عناصر بالقوه سمی به‎ویژه آهن در بوم‏ سازگان‌های آبی آلوده قابل معرفی است.

عباس خزائی، مهرنوش ابطحی، مهسا جهانگیری راد، فاطمه شکری داریان، محمد رفیعی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: نظارت بر کیفیت آب­ های نامتعارف علاوه بر امکان استفاده بهینه از آن­ها، احتمال اقدام اصلاحی برای ارتقاء سطح بهداشت مواد غذایی را مشخص می‌نماید. هدف از این مطالعه، بررسی کیفیت آب‌های نامتعارف (پساب تصفیه­ خانه فاضلاب) در کانال­ های آبیاری مزارع پاکدشت است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-مقطعی، از شش کانال آبیاری مزارع پاکدشت، 120 نمونه طی مدت 5 ماه برداشت شد. خصوصیات فیزیکوشیمیایی و میکروبی پساب کانال­ ها تعیین و با استانداردها مقایسه گردید. همچنین کیفیت آب‌ها با کاربرد شاخص‌های ارزیابی فلزات سنگین (HEI)، آلودگی فلزات سنگین (HPI) و کیفیت پساب (WWQI) مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: میانگین غلظت پارامترهای COD، BOD5، TSS، TDS، NO3-، SO4-2، PO4-3 به ترتیب برابر با 259، 125، 105، 697، 4/5، 94/4 و mg/L 13/5 و میانگین تعداد کلیفرم­ های کل و مدفوعی در پساب کانال­ ها بیش از استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست ایران (IRNDOE) و سازمان جهانی خوار و بار و کشاورزی ((FAO تعیین گردید. دامنه غلظت فلزات سنگین (mg/L) مورد بررسی قرار گرفته برای کروم (0/045-0/025)، کادمیوم (0/0006-0/001)، سرب (0/0006-0/001)، کبالت (0/059-0/038) و نیکل (0/06-0/05) کمتر از استاندارد بود؛ اما شاخص ­های HEI و WWQI وضعیت نامطلوب آب برای آبیاری کشاورزی را نشان دادند.
نتیجه‌گیری: براساس مقایسه نتایج پارامترهای اندازه­ گیری شده در این مطالعه با استانداردهای سازمان ملی استاندارد ایران و FAO، آ‌ب‌های نامتعارف کانال­ های شهرستان پاکدشت برای آبیاری صیفی ­جات نامناسب، ولی برای محصولات علوفه ­ای و صنعتی مناسب است. در صورت اجرای روش‌های اصلاحی، می‌توان کیفیت آب‌ کانال‌ها را برای مقاصد کشاورزی بهبود بخشید.

نادر عباسی، محسن محمدی گلنگش،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: فلزات سنگین به علت سمیت، ماندگاری در شرایط طبیعی، قابلیت ورود و تجمع (تجمع زیستی و بزرگنمایی زیستی) در زنجیره های غذایی، به عنوان آلوده کننده های جدی تلقی می گردند. هدف از این مطالعه بررسی غلظت فلزات سنگین Pb، Cd، Cu، Zn، Cr، Fe و Ni در خاک های سطحی کشاورزی محدوده مرکز دفن میاندوآب بوده است.
روش بررسی: در این پایش پس از بازدید منطقه، 57 نمونه خاک از عمقcm  20-0 برداشت شد. پس از آماده سازی و هضم نمونه ها در آزمایشگاه، توسط دستگاه پلاسمای جفت شده القایی (ICP-OES) مورد سنجش قرار گرفتند. شاخص پتانسیل خطر اکولوژیک (PERI) و شاخص زمین انباشتگی (Igeo)، آزمون مؤلفه های اصلی (PCA) و همبستگی پیرسون (Pearson’s Correlation)، آنالیز خوشه ای (Cluster) و آزمون تی منفرد (One-T-test) استفاده شد. پردازش آماری نتایج نیز با نرم افزار آماری SPSS انجام یافت.
یافته‌ها: بر اساس نتایج آزمون تی منفرد میانگین غلظت فلزات Pb، Cd، Cu، Zn، Cr، Ni تفاوت معناداری با غلظت زمینه شان در خاک نداشت (0/05<p) و این تفاوت فقط برای فلز Fe معنا دار بود (0/05<p) که حاکی از منشأ زمین شناسی این عنصر بود. شاخص پتانسیل خطر اکولوژیک، با میانگین 46/95 در محدوده خطر کم قرار داشت. بر اساس نتایج آزمون مؤلفه های اصلی (PCA) عامل اول با کروم، سرب و آهن، عامل دوم با روی و مس وعامل سوم با کادمیوم بطور مثبت و معناداری مرتبط بود. مطابق نتایج آنالیز خوشه ای، آهن بطور عمده وابسته به منابع طبیعی آن بود. بر اساس نتایج شاخص زمین انباشتگی تمامی فلزات به جز فلز مس در 2 ایستگاه (2 و 4 غیر‌آلوده تا کمی آلوده) در طبقه غیرآلوده بود.
نتیجه‌گیری: منشأ حضور عناصر، وابسته به عوامل طبیعی و انسانی است. بطور خاص کروم، سرب و کادمیوم با احتمال زیاد از منابع انسان ساخت و آهن از منابع طبیعی است. کاهش غلظت فلزات را می توان به دلایلی از جمله شخم های مداوم و سالیانه، عدم فعالیت مرکز دفن پسماند، جذب زیستی توسط محصولات زراعی، خاکشویی و انتقال به اعماق پایین تر عنوان نمود.


صفحه 7 از 7    
7
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سلامت و محیط زیست می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb