مهرنوش ابطحی، محمود علی محمدی، رضا سعیدی، رامین نبی زاده، معصومه عسکری، بابک محمودی، مریم غنی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت شیمیایی و میکروبی آبهای بطری شده در ایران و محاسبه شاخص کیفیت آب (WQI) انجام گرفت.
روش بررسی: برندهای مختلف آب بطری شده (4 نمونه از 71 برند) بهطور تصادفی از بازار جمع آوری شدند. مشخصات شیمیایی و میکروبی نمونهها بررسی و تعیین گردید. در نهایت محاسبات مربوط به شاخص کیفیت آب (WQI) انجام شد و نمونههای آب بطری شده در طبقه بندیهای بسیار خوب، خوب، ضعیف، خیلی ضعیف و نامناسب قرار گرفتند.
یافتهها: در هیچ کدام از نمونهها غلظت فلزات سنگین از استانداردهای ایران و غلظت سولفات، کلرور و فلوراید از استانداردهای بین المللی فراتر نبود. در چند نمونه، غلظت نیتریت و نیترات از استاندارد بالاتر بود. در پارامترهای مختلف، بین 8 تا 89 درصد از نمونهها دارای غلظتی بیش از مقدار درج شده برروی برچسب بودند که بر روی برچسب درج شده بود. تعداد 5 گونه از باکتریهای مختلف در 15 نمونه آب یافت گردید. از نظر شاخص WQI، در حدود 63 درصد از نمونهها دارای کیفیت بسیار خوب بودند. همچنین 34 و 3 درصد از نمونهها نیز بهترتیب در رده کیفی خوب و ضعیف قرار گرفتند. هیچ کدام از نمونههای آب بطری شده دارای کیفیت خیلی ضعیف و نامناسب نبودند.
نتیجهگیری: کیفیت آبهای بطری شده تحت بررسی عموما مناسب بود اما با توجه به گستره وسیع آبهای بطری شده در ایران براساس برند و فصل سال، ارزشیابی مستمر روشهای تصفیه آب در شرکتها و پایش مداوم کیفیت شیمیایی و میکروبی آبهای بطری شده در تمام فصول سال پیشنهاد میشود.
مهسا جهانگیری راد، محمد رفیعی،
دوره 14، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: خوردگی و رسوبگذاری از جمله شاخصهای مهم در ارزیابی کیفی آب است. تحقیق حاضر با هدف بررسی علت رسوبگذاری در شبکه توزیع آب شهر سمنان صورت گرفت.
روش بررسی: بدین منظور از 5 نقطه (3 نقطه مخازن ذخیره و 2 نقطه شبکه توزیع) در دو نوبت نمونه برداشت گردید و جهت آنالیزهای فیزیکی-شیمیایی مورد آنالیز قرار گرفت. غلظت آنیونها و کاتیونهای رایج توسط دستگاه کروماتوگرافی یونی (IC) تعیین گردید. رسوب تشکیل شده در شبکه توزیع آب نیز جهت مطالعه ساختار و عناصر اصلی تشکیل دهنده آن توسط دستگاه طیفسنجی فلورسانس پرتوی ایکس (XRF) و طیف سنجی پلاسمای جفت شده القایی (ICP) مورد بررسی قرار گرفت. از شاخصهای پایداری نظیر لانژلیه، ریزناز و پتانسیل رسوب کربنات کلسیم جهت بررسی وضعیت خورندگی و رسوبگذاری آب استفاده گردید.
یافتهها: با توجه به نتایج بهدست آمده کیفیت اکثر نمونههای برداشت شده از لحاظ فیزیکی-شیمیایی در محدوده مجاز استاندارد 1053 ایران قرار دارد. نتایج همچنان نشان میدهد آب منطقه سختی بالایی دارد. غلظت منیزیم و سولفات نیز در یکی از مخازن بیش از حد مجاز بوده است. نتایج همچنین ساختار اصلی رسوب را کربنات کلسیم (کلسیت) و اکسید سیلیس نشان داد. براساس شاخص لانژلیه وضعیت آب رسوبگذار نشان داده شده است؛ همچنین به دلیل بالا بودن میزان سختی در آب و رسوب تشکیل یافته در شبکه توزیع نتایج بهدست آمده از شاخص پتانسیل رسوب کربنات کلسیم، آب را به شدت فوق اشباع از لحاظ کربنات کلسیم نشان میدهد. آنالیز تعادل آنیونی و کاتیونی آب نشان دهنده حضور سختی موقت بهصورت بی کربنات کلسیم و منیزیم و در مقادیر کمتر سولفات و کلراید منیزیم بهصورت سختی دائم است.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدست، به دلیل سختی کربناته بالا در آب و حضور سیلیس و کلسیت در رسوب جهت جلوگیری از تشکیل رسوب استفاده از فرایند سختی گیری با آهک در pH حدود 10 جهت حذف همزمان کلسیت و سیلیس محلول و کلوییدی توصیه میگردد.
محمد رضوانی قالهری، بنیامین عجمی، اسفندیار قوردوئی میلان، معین خالویی، امیرحسین محوی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آبهای زیرزمینی، اصلی ترین منبع آب جهت آشامیدن در مناطق خشک و نیمهخشک هستند. میزان بارش، ساختار زمینشناسی، کانی شناسی آبخوان و مدت زمان تماس آب با محیط اطراف در زیرزمین اصلی ترین عوامل موثر بر کیفیت شیمیایی آب زیرزمینی هستند. هدف این مطالعه تعیین خواص فیزیکوشیمیایی آب زیرزمینی با در نظر گرفتن WQI و همچنین ارزیابی کیفی آن برای مصارف آشامیدنی بود.
روش بررسی: در این مطالعه نمونهبرداری از 71 حلقه چاه مورد استفاده جهت شرب شهرستان کاشان در فصل تابستان سال 1399 با 2 بار نمونه برداری از هر چاه انجام شد و پارامترهای فیزیکی و شیمیایی مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از روشهای ریاضی شاخص کیفیت آب (WQI) مشخص شد و از ضریب همبستگی پیرسون جهت آنالیز همبستگی استفاده شد. در نهایت آنالیز دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS-16 ،Excel و آزمونهای آماری صورت گرفت.
یافتهها: WQI محاسبه شده از 71 چاه شهرستان کاشان نشان میدهد که 67 درصد چاهها دارای کیفیت عالی و 33 درصد چاهها از نظر پارامترهای کیفی آب کیفیت خوب داشتند. در مجموع از 71 نمونه مورد بررسی شاخص عددی کیفیت آب 44/94 بود و آب دارای کیفیت عالی بود.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد یونهایی مانند سدیم، سولفات و کلرور بهطور مستقیم با وجود شورهزار در یک منطقه مرتبط هستند و باعث بالا رفتن غلظتهای EC و TDS و همچنین به هم خوردن تعادل آنیونی و کاتیونی در محیطهای آبی میشود. همچنین مشخص شد که بیش از نیمی از چاهها دارای کیفیت عالی هستند درنتیجه استفاده از آب چاههای کاشان برای آشامیدن مناسب است.
رضا خیری سلطان احمدی، حبیب نظرنژاد، فرخ اسدزاده،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با صنعتی شدن جوامع و افزایش بهره وری از آبهای سطحی، آلودگی رودخانه ها توسط آلاینده های کشاورزی، صنعتی و فاضلابهای انسانی افزایش یافته است. لذا بررسی آلودگی رودخانهها جهت برنامهریزیهای منطقهای و زیستمحیطی از اهمیت ویژهای برخوردار است. برای ارزیابی آلودگی آبهای سطحی تعدادی از شاخصهای کیفیت آب های سطحی مورد بررسی قرار گرفتند.
روش بررسی: برای بررسی کیفیت آب رودخانه مهابادچای از شاخص کیفیت منابع آب سطحی ایران (SCIRWQI) استفاده شد. نمونه برداری در طول رودخانه مهابادچای و با در نظر گرفتن مواردی مانند محلهای نزدیک به زهکشهای احداث شده در سواحل رودخانه و مکان های تخلیه پسابهای کشاورزی و خانگی انجام شد.
یافتهها: ضریب همبستگی پیرسون بین پارامترهای فیزیکی و شیمیایی و میکروبی آب نشان میدهد که کلیفرم مدفوعی، BOD، COD، نیترات، آمونیوم و فسفات، کدورت و سختی کل با یکدیگر ارتباط معنیدار مثبت در سطح 99 درصد (0/01>p) دارند. طبق این شاخص، نمونه های بالادست رودخانه در رده خوب، ایستگاه های میانی در رده نسبتا خوب تا متوسط، و نمونه های پایین دست رودخانه در رده نسبتا بد طبقه بندی می شوند.
نتیجهگیری: بررسی ارتباط بین هر پارامتر و شاخص IRWQISC نشان داد که کلیفرم مدفوعی، BOD، COD، آمونیوم و کدورت اثرپذیری بیشتری در تعیین این شاخص دارند. اغلب پارامترهای مورد بررسی، در بالادست رودخانه کم و بهتدریج در طول رودخانه و به طرف مناطق شهری و صنعتی بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است.
ناصر مهردادی، داود وفایی مهر، غلامرضا نبی بیدهندی، حسن هویدی،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شبکههای توزیع آب به علت گستردگی و در دسترس بودن، مستعد وقوع حملات تروریستی از طریق تزریق مواد سمی هستند. پژوهش حاضر با هدف کاربرد شبکه عصبی غیر نظارت شونده نگاشت خود سامان یا Self-Organizing Map (SOM) در تشخیص گستره آلودگی تعمدی سم آرسنیک در شبکه توزیع آب شهری تهران صورت گرفت.
روش بررسی: بدین منظور، ابتدا وضعیت هیدرولیکی موجود شبکه توزیع آب تحت پوشش مخزن شماره ۴ تهران به عنوان پایلوت مدلسازی شد. سپس سناریوهای محتمل تزریق آلاینده آرسنیک در نقاط مختلف شبکه توزیع آب با استفاده از تحلیل کیفی شبکه و کاربرد تحلیلگر EPANET و با کدنویسی در محیط نرمافزار R نگارش شدند. برای یافتن گستره آلودگی به ازای تزریق آرسنیک در زمانها و مکانهای مختلف در شبکه توزیع آب، از شبکه SOM استفاده شد.
یافتهها: میزان غلظت آلودگی در یک نقطه مشخص با گذشت زمان کاهش یافته و میان زمان و غلظت، همبستگی بالایی وجود دارد. همچنین، گستره آلودگی وابسته به میزان مصرف مشترکین و به تبع آن، ساعت تزریق آلودگی است. روش توسعه یافته در پژوهش حاضر ۹۱ درصد با واقعیت تطابق دارد و با سرعت بالا قادر به مشخص نمودن گستره آلودگی در شبکه توزیع آب است.
نتیجهگیری: تکنیک SOM میتواند به عنوان تکمیل کننده سیستم پایش کیفیت آب و تشخیص آلودگی در شبکه توزیع آب شهری مورد استفاده قرار گیرد تا در کوتاهترین زمان ممکن، به عنوان جایگزین مدلسازی کمی-کیفی شبکه توزیع آب، گستره آلودگی را در هنگام تشخیص آلودگی احتمالی مشخص نماید.
فاطمه طباطبایی، رویا مافی غلامی، حمید مقیمی، ساناز خرمی پور،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: میکروپلاستیک ها میتوانند دارای اثرات مضری برای جانداران از جمله انسان ها داشته باشند. این ذرات در تمامی منابع آبی، خاکی و غذایی شناسایی شده اند. در این میان، منابع آب شیرین دارای اهمیت بسزایی هستند، زیرا از طریق تصفیه خانه های آب، به عنوان منبع آبی برای انسان ها در نظر گرفته میشوند. لذا این مطالعه به بررسی عملکرد تصفیه خانه های تهران در حذف این ذرات میپردازد.
روش بررسی: در این مطالعه عملکرد 3 تصفیه خانه آب آشامیدنی شهر تهران، در حذف این ذرات مورد بررسی قرار گرفت. در بیشتر مطالعات صورت گرفته در سطح جهان، ذرات بزرگتر از µm 1 بررسی شدند، اما در این مطالعه ذرات نانوپلاستیک با سایز کوچکتر از µm 1 نیز مورد بررسی قرار گرفته و همچنین تاثیر فصل گرم و سرد سال نیز، در غلظت این ذرات در نظر گرفته شد.
یافته ها: طبق نتایج مطالعه، مقدار ذرات میکرو و نانوپلاستیک در ورودی تصفیه خانه ها در فصل گرم سال 309±2569 تا MP/L 425±3918 و در خروجی آنها 32±1492 تا MP/L 146±2279 بوده که نشاندهنده افزایش این ذرات در فصل گرم است. در نتیجه، تصفیه خانه های مورد مطالعه تنها قادر به حذف 32/1 تا 59/9 درصد از این ذرات بودند. به علاوه، با استفاده از میکروسکوپ الکترونی، میکروپلاستیک ها از لحاظ شکل ظاهری به سه دسته فیبر، فراگمنت و فیلم دسته بندی شدند.
نتیجهگیری: براساس نتایج در این مطالعه، تصفیه خانه های تهران عملکرد ضعیفی در حذف این ذرات دارند.
یوسف دادبان شهامت، حامد محمدی، نسرین سنگبری، غلامرضا روشندل، مینا قهرچی،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با گسترش شهرنشینی و توسعه صنعت، آلودگی محیط زیست از جمله منابع آب آشامیدنی به فلزات سنگین به یک مشکل جهانی تبدیل شده است. از اینرو، مطالعه حاضر با هدف اندازه گیری غلظت سرب و کادمیوم در آب شبکه توزیع شهر گرگان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی-مقطعی است که در آن غلظت فلزات سنگین سرب و کادمیوم در 25 ایستگاه مختلف شبکه آبرسانی شهر گرگان از اردیبهشت ماه تا مهرماه سال 1397 توسط دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. جهت انجام آزمونهای آماری از نرم افزار SPSS ver 22 استفاده شد. همچنین نقشههای پهنه بندی براساس غلظت این دو فلز توسط نرم افزار سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه شد.
یافتهها: نتایج حاصل از سنجش غلظت سرب و کادمیوم نشان داد که تمامی مقادیر سنجش شده کمتر از استانداردهای ملی و بین المللی است. به طور کلی میانگین غلظت سرب و کادمیوم به ترتیب µg/L 4/38 و µg/L 0/1 بدست آمده است. نتایج آزمون کروسکال والیس نشان داد که بین غلظتهای بدست آمده از فلز سرب در ماههای مختلف اختلاف معنیداری (0/01 >p ) وجود داشته است. همچنین نقشه پراکنش سرب و کادمیوم نشان داد که در نواحی مرکزی و برخی نواحی مرزی غلظت این دو فلز بیشتر است.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج بدست آمده میتوان دریافت که غلظت فلزات سنگین سرب و کادمیوم در آب شرب شبکه آبرسانی شهرگرگان در حدود مجاز استانداردهای ملی و بین المللی قرار داشته است.
هنگامه ترویجی، سکینه شکوهیان، غلامرضا موسوی، محسن حیدری،
دوره 15، شماره 2 - ( 5-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: در برخی روستاهای استان مازندران امکان آلودگی آب آشامیدنی به انواع آلایندهها بخصوص فلزات سنگین به دلیل عمق کم منابع تامین آب آشامیدنی و نزدیکی این منابع به زمینهای کشاورزی وجود دارد. بنابراین، اهداف این مطالعه سنجش سطح آلودگی آب مصرفی در برخی روستاهای استان مازندران به فلزات سنگین و ارزیابی ریسکهای بهداشتی منتسب به آن بودند.
روش بررسی: محتوای فلزات آب آشامیدنی در 30 روستای با منبع آب مجزا در استان مازندران سنجش گردید. با توجه به غلظت و سمیت فلزات و مسیر مواجهه از طریق آشامیدن آب، ریسکهای سرطانزایی و غیرسرطانزایی با استفاده از روش مبتنی بر شبیه سازی مونت کارلو ارزیابی شدند.
یافتهها: مقادیر غلظت آرسنیک، کادمیوم، کروم، نیکل و سرب در آب به ترتیب برابر µg/L 4/26-1/0>،µg/L 0/05>، µg/L 3/74-0/15>، µg/L 10/89-0/3> و µg/L 4/68-0/8> بودند. مقادیر شاخص خطر (HI) برای ریسک غیرسرطانزایی در اثر مواجهه با فلزات از طریق آشامیدن آب در گروههای سنی مختلف در رنج 4-10×3/04 تا 4-10×9/94 بودند. مقادیر ریسک سرطانزایی تجمعی مازاد در طول عمر (ELCRT) برای آرسنیک و کروم به ترتیب برابر 8-10×9/72 و 8-10×6/13 بودند.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که خوشبختانه غلظت فلزات در آب آشامیدنی منطقه مورد مطالعه بسیار کمتر از استانداردهای ملی بود و ریسک بهداشتی ناشی از آنها ناچیز بود. بنابراین، آب آشامیدنی در روستاهای مورد مطالعه از نقطه نظر آلودگی به فلزات کیفیت قابل قبولی دارد. با این حال، به دلیل وجود شالیزارهای برنج در برخی روستاهای استان مازندران، پایش مستمر سطح آلودگی منابع آب آشامیدنی در این مناطق ضرورت دارد.
هوشنگ قمرنیا، میثم پالاش، زلیخا پالاش،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش بهره وری از آب های سطحی، توسعه ناپایدار کشاورزی در حریم رودخانه ها و فاضلاب های انسانی موجب کاهش کیفیت این منابع آبی شده است. لذا بررسی میزان آلودگی و منابع آن جهت برنامه ریزی های منطقه ای امری بسیار ضروری است. این مطالعه به منظور ارزیابی کیفیت آب رودخانه گلین با استفاده از شاخص کیفیت آب (WQI) و شاخص آلودگی رودخانه (Liou) است.
روش بررسی: نمونه برداری از آب رودخانه گلین در ایستگاه روستای نجار طی یک دوره یک ساله از اردیبهشت 1398 تا فروردین 1399 به منظور بررسی کیفیت آب براساس شاخص های WQI و Liou انجام شد.
یافته ها: کیفیت آب طبق شاخص Liou طی پژوهش در ایستگاه نمونه برداری در ماه های شهریور و اسفند در رده خوب و در سایر ماه ها در رده اندکی آلوده قرار گرفت. طبق نتایج شاخص WQI کیفیت آب در ماه های شهریور و اسفند به ترتیب با مقادیر 47/82 و 49/74 در رده توصیفی عالی قرار داشتند ولی در سایر ماه ها در رده خوب قرار گرفت. در ماه های شهریور و اسفند به دلیل میزان کمتر BOD5 متأثر از کاهش فعالیت های کشاورزی کیفیت آب نسبت به سایر ماه ها بهبود یافت و هر دو شاخص نیز این تغییرات کیفی را نمایان ساختند.
نتیجه گیری: به علت عدم شرایط پایدار در کیفیت آب متأثر از تغییرات فصلی و خروج آن از رده آب های با کیفیت عالی طبق نتایج شاخص WQI و همچنین اندکی آلودگی آب براساس شاخص Liou، استفاده مستقیم از آب رودخانه گلین به منظور شرب توصیه نمی گردد و بدین منظور باید تصفیه متداول صورت گیرد و ارزیابی های دقیق و مستمر کیفیت آب در رودخانه گلین ضروری است.
طه محمد حسینی، حسین سعادتی، جبرائیل نسل سراجی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به آمار قابل توجه افراد آسیب دیده در استخرهای آبگرم معدنی، هدف اصلی این تحقیق ارائه مدلی برای سنجش و مدیریت ریسک در استخرهای آب گرم معدنی است.
روش بررسی: برای تهیه مدل مفهومی ریسک در چهار مرحله اقدام گردید که شامل تعیین شمای کلی مدل، شناسایی پارامترها، ارزیابی و امتیازدهی به پارامترها براساس فرم جمع آوری داده، با روش تحلیل سلسله مراتبی و ارزشیابی و تعیین ریسک نهایی استخرها است. با توجه به محدوده استاندارد مجاز هر پارامتر، براساس وزن های بدست آمده، طبقات ریسک سلامت، ایمنی و محیط زیست در پنج محدوده برای هر پارامتر بدست آمد. نهایتا با تجمیع این پارامترها، امتیاز نهایی ریسک استفاده از هر استخر حاصل می شود. به منظور ارزیابی مدل ارائه شده، مقدار ریسک استخرهای آب گرم معدنی استان اردبیل با روش ابداعی این تحقیق، بدست آمد.
یافتهها: مطابق نتایج، بیشترین ریسک گروه سلامت، در استخر آبگرم گاومیش گلی با امتیاز 16/25، در گروه ایمنی، استخر آبگرم قطورسویی با امتیاز 70/25، و در گروه محیط زیستی، نیز آبگرم قطور سویی با امتیاز 7/125، ثبت شد. درنهایت به ترتیب امتیاز ریسک، استخر قطورسویی و گاومیشگلی دارای سطح ریسک غیرقابل قبول بوده، آبگرم های قینرجه، شابیل، برجلو و سبلان در سطح ریسک زیاد قرار دارند.
نتیجه گیری: مدل ارائه شده با شواهد و مدارک وقایع پزشکی قانونی مورد اعتبار سنجی قرار گرفت. با توجه به نتایج مدل مفهومی ریسک و امتیاز بهدستآمده برای هر جزء و اجزای فرعی، میتوان راهحلهای مناسب، بهمنظور کاستن از سطح ریسک در هر استخر آب گرم ارائه کرد.
سمیرا شیخی، آران مشیری، حسن اصلانی، شمس الدین علیزاده،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه یکی از راههای اصلی انتقال بیماریها آب آشامیدنی است، ایمنی آب آشامیدنی موضوعی مهم برای مصرف کنندگان و تامین کنندگان آب و همچنین بهره برداران سامانه های آبرسانی و مسئولین بهداشتی ناظر بر این سامانه ها محسوب می شود. این مطالعه با هدف شناسایی و ارزیابی نیمه کمی و اولویت بندی ریسک های موجود در سیستم تامین آب شرب شهر بستان آباد انجام گردید.
روش بررسی: براساس راهنمای برنامه ایمنی آب سازمان جهانی بهداشت و انجمن بین المللی ایمنی آب و همکاری تیم WSP، سیستم تامین آب شهر بستان آباد مورد بازرسی و توصیف قرار گرفت. برای ارزیابی و مستندسازی عناصر کلیدی WSP و شناسایی مراحل نیازمند ارتقاء از ابزار تضمین کیفیت برنامه ایمنی آب (نرم افزاری تحت عنوان WSP-QA TOOL) استفاده شد.
یافته ها: براساس یافته های این مطالعه مشخص شد که امتیاز نهایی برحسب درصد اجرای برنامه ایمنی آب در سیستم آبرسانی شهر از 8/38 در سال 97 به امتیاز نهایی 55 در سال 99 رسیده است و این نشان دهنده ارتقاء اجرای برنامه ایمنی آب در طی دو سال است. در مجموع تعداد 1474 عنوان ریسک شناسایی شد که از این میان بیشترین تعداد ریسک (508 عنوان ریسک) مربوط به منابع تامین آب خام و کمترین تعداد ریسک (52 مورد) مربوط به واحد گندزدایی و مخازن ذخیره بوده است.
نتیجه گیری: تأسیسات آبی بستان آباد تحت تاثیر تهدیدات بالقوه شناسایی شده، آسیب پذیر بوده و نیازمند اصلاحات، کنترل و نظارت جدی و آموزش و مهارت افزایی بهروز و مکرر کارکنان است.
عطیه شریفی، مسلم دلیری، محمد نیرومند، سیدعلیرضا سبحانی، مسلم شریفی نیا،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: حضور بقایای ترکیبات فعال دارویی (به ویژه آنتیبیوتیکها) در طبیعت، می تواند برای سلامت محیط زیست و جامعه انسانی بسیار خطرآفرین باشد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی اثرات تماس طولانیمدت غلظت های مختلف آنتیبیوتیک آموکسیسیلین موجود در محیط پرورشی بر مقاومت در برابر استرس محیطی و ترکیبات بیوشیمیایی در بدن میگوی پاسفید غربی (P. vannamei) انجام شد.
روش بررسی: در قالب یک طرح کاملاً تصادفی تعداد 600 قطعه میگو با میانگین (± انحراف معیار) وزن g 0/37± 9/28 و طول کل cm 1/77±9/23 در چهار تیمار آزمایشی فاقد آلودگی آنتیبیوتیک آموکسیسیلین در محیط پرورشی (تیمار کنترل یا 1) و سه تیمار دیگر با غلظتهای 100، 300 و μg/L 500 آنتیبیوتیک موجود در آب (به ترتیب تیمارهای 2، 3 و 4) و در سه تکرار به مدت 60 روز مورد آزمایش قرار گرفتند. در پایان آزمایش، از هر تیمار 5 نمونه میگو برای آزمایش ترکیبات بیوشیمیایی لاشه (پروتئین، چربی، رطوبت و خاکستر) نمونه برداری شد. همچنین تعداد 10 عدد میگو از هر تیمار نیز به طور تصادفی انتخاب و در ظروف های پلاستیکی با گنجایش L 50 به مدت h 48 تحت استرس شوری ppt 50 قرار گرفتند و در پایان میزان بازماندگی محاسبه شد.
یافتهها: نتایج آزمایش ترکیبات بیوشیمیایی بدن نشان داد که مقادیر درصد رطوبت و پروتئین لاشه در بین تیمارها تفاوت معنیداری نداشتند (0/05<p). سطح چربی لاشه به طور کلی در تیمارهای تحت آلودگی آنتی بیوتیک نسبت به تیمار کنترل افزایش یافت، اما این افزایش فقط برای تیمار 2 (با مقدار 5/50±29/30) معنی دار بود (0/05>p). درصد خاکستر نیز به ترتیب در تیمارهای کنترل و تیمار 4 کمترین مقدار را داشت که از نظر آماری با مقادیر تیمارهای 2 و 3 متفاوت بود (0/05> p). بیشترین میزان بازماندگی میگوها تحت شرایط مواجهه با استرس شوری نیز در تیمارهای 2 و 3 (با مقدار 95 درصد) و کمترین مقدار نیز در تیمار 4 (با مقدار 70 درصد) مشاهده شد که به طور کلی با تیمار کنترل تفاوت معنی داری داشتند (0/01>p).
نتیجهگیری: وجود بقایای آلودگی آنتیبیوتیک آموکسی سیلین در دوزهای بالا (حتی در کوتاه مدت) می تواند بر میزان مقاومت طبیعی میگو در برابر استرس محیطی تأثیر منفی داشته باشد که این ممکن است به دلیل ایجاد اختلال در سوختوساز ترکیبات پروتئین و چربی در بدن باشد.
احسان آقایانی، سکینه شکوهیان، علی بهنامی، علی عبداله نژاد، مجتبی پوراکبر، حامد حق نظر، وحیده مهدوی، امیر محمدی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: فلزات سنگین در آب میتوانند خطراتی برای سلامت انسانها به همراه داشته باشند. لذا ضروری است جهت اطمینان از سلامت مصرفکنندگان، پایش و اندازه گیری فلزات انجام یابد.
روش بررسی: این مطالعه با هدف اندازه گیری فلزات سنگین از قبیل آرسنیک، سرب، کادمیوم، کروم، روی و جیوه در منابع آبی و شبکه توزیع آب شهری مراغه در دو فصل بهار و تابستان سال 1400 صورت گرفت. برای این منظور تعداد 25 عدد نمونه برداشته شد وجود این فلزات در منابع آب با استفاده از نقشه های کیفی بررسی گردید و در نهایت با ارزیابی خطر بهداشتی ناشی از حضور این فلزات، تأثیر آنها بر سلامت مصرفکنندگان مورد مطالعه قرار گرفته شده است.
یافته ها: بررسی غلظت فلزات در منابع آبی بالادست سد بیانگر غلظت نسبتاً بالا از فلزات به خصوص آرسنیک است (µg/L 13/2). با وجود این، مقادیر آرسنیک بعد از تصفیه و در شبکه توزیع تا حد ناچیز کاهش می یابد. از طرف دیگر نتایج نشان می دهد که مقادیر فلز روی در شبکه نسبت به مخزن سد بیشتر است و غلظت آن در سد برابر صفر و در شبکه در بالاترین مقدار به µg/L578 می رسد. در نهایت ارزیابی خطر بهداشتی نشان می دهد که مقادیر THI محاسبه شده برای تمامی نمونه ها مابین 0/01 تا 0/99 متغیر است.
نتیجه گیری: براساس ریسک بهداشتی محاسبه شده، خطری سلامت مصرف کنندگان را در خصوص فلزات سنگین در آب شرب مراغه تهدید نمی کند. همچنین این نتایج ضرورت مطالعات تکمیلی در خصوص نشت فلز روی از لوله ها و متعلقات شبکه توزیع آب آشامیدنی شهر را در آینده دوچندان می نماید.
محسن پورخسروانی، فاطمه جمشیدی گوهری، نسرین سیاری،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: این پژوهش سعی دارد، ضمن آنالیز توزیع مکانی و روند تغییرات میزان آرسنیک در منابع آب زیرزمینی حوضه سیرجان، عوامل موثر بر غلظت این عنصر در این منابع آبی را ارزیابی و تحلیل نماید.
روش بررسی: نمونه برداری از منابع آب زیرزمینی حوضه سیرجان از چاه های بهره برداری در محدوده آبخوان به تعداد 19 نمونه به روش سیستماتیک – تصادفی صورت پذیرفت. در هنگام نمونه برداری، پارامترهایی همچون pH و همچنین موقعیت جغرافیایی چاه های نمونه با استفاده از GPS تعیین گردید. سنجش آرسنیک با روش ICP-MS که متداول ترین روش برای شناسایی و اندازه گیری آرسنیک است، صورت پذیرفت. همچنین جهت ارزیابی عوامل موثر بر غلظت عنصر آرسنیک در منابع آب زیرزمینی دشت سیرجان از روش تحلیل سیستم های ارضی استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان آرسنیک در تمام نمونه ها بالاتر از رهنمود ارائه شده سازمان جهانی بهداشت است به طوریکه میزان این عنصر در منابع آب زیرزمینی محدوده مطالعاتی بین µg/L 30 تا µg/L390 تغییر می کند. نتایج نشان می دهد که با توجه به آنالیز ارتفاعی حوضه سیرجان حداکثر غلظت آرسنیک مربوط به قسمت هایی از عمیق ترین نقاط حوضه است. مقدار آرسنیک نمونه شماره 9 که در پست ترین قسمت حوضه گرفته شده، به میزان µg/L 390 است. به همین علت ماندگاری آب در این قسمت از حوضه افزایش یافته و به تبع آن شدت جریان کاهش می یابد در نتیجه طبق قانون اثر تجمعی این فرآیند می تواند منجر به افزایش غلظت آرسنیک گردد.
نتیجهگیری: ارزیابی روند تغییرات غلظت عنصر آرسنیک در منابع آب زیرزمینی محدوده مطالعاتی حاکی از آن است که غلظت این عنصر یک روند افزایشی بالایی داشته است. طبق نتایج، قرارگیری منطقه مورد مطالعه در مرکز فرآیندهای هیدروترمال و ژئوترمال (کمربند کانه زایی مس در ایران)، اثر تجمعی و تاثیر pH بر جذب و واجذب عنصر آرسنیک، از مهمترین عوامل موثر بر افزایش میزان آرسنیک در منابع آب زیرزمینی حوضه سیرجان هستند.
محبوب صفاری،
دوره 16، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه استفاده از بیوچار، به عنوان یک جاذب نوین و مناسب به منظور حذف آلایندههای غیرآلی از منابع آبی، رشد چشمگیری یافته است. مطالعه حاضر به منظور ارزیابی اثرات اصلاحات فیزیکی بیوچار در مقایسه با بیوچار غیر اصلاح شده، بر راندمان حذف نیکل در محلولهای آبی، متاثر از فاکتورهای موثر بر حذف نیکل، انجام گرفت.
روش بررسی: پس از تولید بیوچار میوه سرو (RB)، ذرات RB (<μm 164) با استفاده از دستگاه آسیاب سیارهای به ابعاد بسیار کوچک (<μm 26) خرد شد (BMB) و پس از بررسی خصوصیات مختلف آنها توسط تکنیکهای SLS، BET، FTIR و SEM؛ کاربرد RB و BMB در بهینه سازی حذف نیکل از محلولهای آبی با استفاده از روش سطح پاسخ (مدل باکس-بنکن)، مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: بر اساس نتایج، اصلاح فیزیکی بیوچار (BMB) سبب کاهش 6/2 برابری اندازه ذرات، افزایش 4/9 برابری سطح ویژه، افزایش (حاوی اکسیژن) و کاهش (گروههای عامل آلیفاتیک و هیدروکسیل کششی) گروههای عامل ویژه و مورفولوژی سطح ریزدانهتر، در مقایسه با RB شد. کاربرد BMB در محلول آبی سبب افزایش 9/7 درصدی (به طور متوسط) از حذف نیکل، در مقایسه با نمونه RB شد. برازش دادههای بدست آمده از حذف نیکل در مدل باکس-بنکن در هر دو جاذب، نشان از پیش بینی مناسب این مدل در بهینه سازی حذف نیکل از محلولهای آّبی دارد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش، اصلاح فیزیکی بیوچار، به عنوان یک روش ساده، ارزان و دوست دار محیط زیست، با توجه به افزایش راندمان حذف آلاینده نیکل، میتواند روشی مناسب در فعال سازی بیوچارها معرفی شود که تحقیقات بیشتر بر اساس نوع بیوچار و آلایندهها مختلف را طلب میکند.
فاطمه رضایی، میثم رستگاری مهر، عطا شاکری،
دوره 16، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: کمبود منابع آب موجب مورد توجه قرار گرفتن زهاب ها جهت مصرف مجدد در قالب طرح های شورورزی شده است. در این پژوهش امکان استفاده از زهاب تولیدی مجتمع های کشت و صنعت وارده به تالاب خرمشهر شورورزی صرفا از نقطه نظر ارزیابی آفت کش های مورد استفاده در منطقه مورد مطالعه بررسی شد.
روش بررسی: در مجموع ده نمونه آب، چهار نمونه رسوب، دو نمونه گیاه (ریشه و اندام هوایی) و دو نمونه ماهی (کبد و ماهیچه) برداشت و توسط کروماتوگرافی گازی طیف سنج جرمی (GC-MS) تجزیه و به منظور ارزیابی خطر اکولوژیکی، واحد سمیت (TU) و ضریب خطر (RQ) محاسبه شدند.
یافته ها: گلیفوسات و آمترین در تمام نمونه ها غلظت زیر حد آشکارسازی و 2.4.D، متریبوزین و آترازین غلظت قابل تشخیص در نمونه ها داشتند، که از این بین فقط ضریب خطر مربوط به متریبوزین، خطر اکولوژیکی متوسطی را نشان داد. با این وجود نسبت به مقادیر استاندارد ارائه شده توسط سازمان های محیط زیستی، مقادیر کمتری داشتند. از طرفی متریبوزین و آترازین غلظت بالایی در ساقه و برگ نیزارهای منطقه داشتند که می تواند بیانگر نقش پالاینده این گیاه برای آب و رسوب از ترکیبات نام برده باشد.
نتیجه گیری: استفاده مجدد از زهاب مجتمع های کشت و صنعت امیرکبیر و میرزاکوچک خان در راستای اجرای طرح شورورزی از نقطه نظر آلودگی به آفت کش های مورد مطالعه مشکل خاصی ایجاد نمی کند. این امر با توجه به غلظت های ناچیز ترکیبات موردنظر در کبد و زیر حد آشکارسازی در ماهیچه ماهی تایید می شود. با این وجود انجام مطالعات بیشتر جهت ارزیابی کیفی زهاب به انواع آلودگی های دیگر نیز ضروری به نظر می رسد.
لیلی امیر کیا، آرش شکوری،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: میکروپلاستیکها به دلیل اندازه کوچک، توسط طیف گستردهای از جانداران دریایی استفاده و عمدتاً در دستگاه گوارش آنها انباشته میشوند، بطوریکه در بافتهای صدها گونه از آبزیان از جمله ماهیها یافت شدهاند. به دلیل اهمیت غذایی ماهی برای انسان بررسی آلودگی آنها بسیار مهم است. هدف اصلی این مطالعه بررسی حضور میکروپلاستیکها در ماهی هوور مسقطی (Katsuwonus pelamis) دریای عمان است.
روش بررسی: در مجموع از ۱۷ قطعه ماهی هوور مسقطی استفاده شد. پس از زیست سنجی و تشریح و جداسازی دستگاه گوارش ماهی، ابتدا عمل هضم و استخراج میکروپلاستیکها با استفاده از محلول KOH صورت گرفت. شناسایی و شمارش نیز توسط استریومیکروسکوپ مجهز به دوربین دیجیتال انجام شد. برای بررسی پلیمری، آنالیزهای اسپکتروفتومتری FTIR انجام گرفت.
یافتهها: فراوانی کل و میانگین فراوانی میکروپلاستیک ها به ترتیب ۳۳۱ ذره و 7/3±19/4ذره در فرد است. رشته (64/35 درصد) و قطعات (28/7درصد) اشکال غالب را در نمونهها تشکیل دادند. بیشترین طیف رنگی به قرمز (28/7 درصد) و کمترین به بنفش (1/51 درصد) اختصاص داشت. بیشترین تعداد میکروپلاستیکهای شناسایی شده دارای اندازه mm 0/5-۱ (۵۳ درصد) بودند. بررسی ذرات به روش ATR-FTIR نشان داد که پلیمر نایلون و پلی کربنات، ذرات پلیمری غالب بودند.
نتیجهگیری: در تمام نمونهها میکروپلاستیک وجود داشت. فراوانی میکروپلاستیک ها در آب، رسوبات و طعمه آلوده باعث میشود تا بهراحتی در دسترس بوده و توسط ماهیان بلعیده شوند که این بهاحتمالزیاد عامل اصلی وجود میکروپلاستیک در ماهی ها است.
عباس خزائی، مهرنوش ابطحی، مهسا جهانگیری راد، فاطمه شکری داریان، محمد رفیعی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: نظارت بر کیفیت آب های نامتعارف علاوه بر امکان استفاده بهینه از آنها، احتمال اقدام اصلاحی برای ارتقاء سطح بهداشت مواد غذایی را مشخص مینماید. هدف از این مطالعه، بررسی کیفیت آبهای نامتعارف (پساب تصفیه خانه فاضلاب) در کانال های آبیاری مزارع پاکدشت است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-مقطعی، از شش کانال آبیاری مزارع پاکدشت، 120 نمونه طی مدت 5 ماه برداشت شد. خصوصیات فیزیکوشیمیایی و میکروبی پساب کانال ها تعیین و با استانداردها مقایسه گردید. همچنین کیفیت آبها با کاربرد شاخصهای ارزیابی فلزات سنگین (HEI)، آلودگی فلزات سنگین (HPI) و کیفیت پساب (WWQI) مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: میانگین غلظت پارامترهای COD، BOD5، TSS، TDS، NO3-، SO4-2، PO4-3 به ترتیب برابر با 259، 125، 105، 697، 4/5، 94/4 و mg/L 13/5 و میانگین تعداد کلیفرم های کل و مدفوعی در پساب کانال ها بیش از استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست ایران (IRNDOE) و سازمان جهانی خوار و بار و کشاورزی ((FAO تعیین گردید. دامنه غلظت فلزات سنگین (mg/L) مورد بررسی قرار گرفته برای کروم (0/045-0/025)، کادمیوم (0/0006-0/001)، سرب (0/0006-0/001)، کبالت (0/059-0/038) و نیکل (0/06-0/05) کمتر از استاندارد بود؛ اما شاخص های HEI و WWQI وضعیت نامطلوب آب برای آبیاری کشاورزی را نشان دادند.
نتیجهگیری: براساس مقایسه نتایج پارامترهای اندازه گیری شده در این مطالعه با استانداردهای سازمان ملی استاندارد ایران و FAO، آبهای نامتعارف کانال های شهرستان پاکدشت برای آبیاری صیفی جات نامناسب، ولی برای محصولات علوفه ای و صنعتی مناسب است. در صورت اجرای روشهای اصلاحی، میتوان کیفیت آب کانالها را برای مقاصد کشاورزی بهبود بخشید.
هادی نیک نژاد، نیما کلوانی، مهدی سیدی راد، علیرضا اعلا، رضا سعیدی، مهرنوش ابطحی، فتح اله غلامی بروجنی،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: نگرانیهایی در مورد آلودگی میکروبی در شهرهای ساحلی شمال کشور بویژه شهرهای استان مازندران وجود دارد که میتواند خطراتی را برای سلامتی شناگران و گردشگران به همراه داشته باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی کمی میزان خطر بروز بیماری های گوارشی ناشی از مواجهه با باکتری های اشرشیا کلی (E.coli) و انتروکوکوس در حین فعالیت های تفریحی در سواحل فریدونکنار انجام شد.
روش بررسی: در مطالعه توصیفی مقطعی حاضر، به منظور بررسی وضعیت میکروبی شناگاه های ساحلی فریدونکنار 66 نمونه بصورت لحظه ای در فصل تابستان برداشت شد. روش شبیهسازی مونت کارلو برای محاسبه خطر عفونت روزانه و سالانه مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که در آب های تفریحی این سواحل، خطر ابتلا به انتروکوکوس بیشتر از E.coli بود. میانگین خطر عفونت سالانه E.coli در بزرگسالان و کودکان به ترتیب 0/41 و 0/69 بود. همچنین خطر عفونت سالانه انتروکوکوس برای کودکان و بزرگسالان 1 و 0/99 بود که بالاتر از سطح توصیه شده توسط WHO و EPA بود. نتایج نشان داد که خطر ابتلا به عفونت برای کودکان بیشتر از بزرگسالان بوده است.
نتیجهگیری: تخلیه کنترل نشده فاضلاب های شهری و صنعتی به دریاها و رودخانه ها نقش اساسی در آلودگی میکروبی سواحل دارد. با اجرای استراتژی های مدیریت زیست محیطی و تفریحی موثر، می توان خطرات بهداشت عمومی را در سواحل تفریحی به حداقل رساند و در عین حال زیبایی طبیعی این فضاهای عمومی مهم را نیز حفظ کرد.
علی عموزاده، حمزه ثقفی،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: اهمیت سلامت محصولات کشاورزی، زمینه ساز تلاش برای ارائه روشهای ارزیابی مواد آلاینده در این محصولات بوده است. این مطالعه با هدف ساخت یک نوع جاذب بر پایه سیلیکاژل که توسط یک لیگاند آلی، اصلاح شده بود، برای استخراج یون سرب از نمونههای کاهو و آب در منطقه شهمیرزاد استان سمنان با توجه به وجود معادن حاوی یون سرب در آن محدوده و احتمال آلوده شدن نمونههای ذکر شده به این یون، توسط یک جاذب سنتزی انجام پذیرفت.
روش بررسی: در مطالعه حاضر، از یک مزرعه کاشت کاهو در منطقه ذکر شده، نمونههای مورد نظر برداشته شدند. پس از آماده سازی نمونهها، جهت استخراج یون سرب (آنالیت) از آنها، از جاذب ذکر شده به عنوان عامل استخراج کننده آنالیت و روش استخراج فاز جامد، استفاده شد.
یافتهها: بعد از سنتز جاذب که توسط آنالیزهای XRD، FESEM، FTIR وBET مورد بررسی قرار گرفت، پارامترهای موثر بر استخراج آنالیت توسط آن، شامل pH، مقدار جاذب، دبی و حجم عبور آنالیت از آن، مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت درصد بازیابی تا 104 درصد برای استخراج آنالیت از نمونهها به دست آمد. حد تشخیص بسیار پایین ng/mL1/14، فاکتور تغلیظ 250، گزینش پذیری مناسب جاذب برای آنالیت در حضور یونهای مزاحم و ظرفیت جذب بالای جاذب μg/g 2/93 از نتایج مطالعه حاضر بودند.
نتیجهگیری: با ارزیابی نتایج به دست آمده، مطالعه حاضر به عنوان یک روش با حساسیت بالا جهت استخراج و بازیابی مقادیر فوق العاده کم یون سرب موفقیت خوبی داشت.