29 نتیجه برای دهقان
محمد هادی دهقانی، غلامرضا جاهد خانیکی، رمضان فلاح، نرگس خدامرادی وطن، لیلا تابنده،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: فلزات سنگین از عناصر سمی هستند که میتوانند وارد غذا شوند و بر سلامتی افرادی که غذاهای آلوده را مصرف میکنند اثر بگذارند. مطالعه حاضر با هدف بررسی غلظت فلزات سنگین در میوه و برآورد میزان مواجهه با فلزات سنگین از طریق مصرف میوه انجام گردید.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی با انجام نمونه برداری تصادفی تعداد 60 نمونه (35 نمونه میوه سیب و 25 نمونه میوه زردآلو) از باغهای اطراف شهرهای زنجان و ماهنشان در سال 95 گرفته شد و غلظت عناصر سرب، کادمیوم، روی و مس با دستگاه جذب اتمی اندازهگیری گردید. تجزیه و تحلیل آماری نیز با نرم افزار SPSS صورت پذیرفت.
یافتهها: میانگین غلظت عناصر در نمونهها به ترتیب: فلز سرب (mg/kg wet weight 0/121)، کادمیوم (mg/kg wet weight 0/052)، روی ( mg/kg dry weight 10/63) و مس mg/kg dry weight)4/99) بود. میانگین غلظت فلز سرب در سیب و زردآلو به ترتیب 0/17و mg/kg wet weight 0/057، کادمیوم 0/08 و mg/kg wet weight 0/003، روی 9/15 و mg/kg dry weight 12/7، مس 4/4 و mg/kg dry weight5/83 بهدست آمد. 28/3 درصد از نمونهها آلودگی به سرب، 13/3 درصد آلودگی به کادمیوم و 3/3 درصد آلودگی به روی داشتند، آلودگی به مس بیشتر از حد مجاز دیده نشد. غلظت عناصر در شهر زنجان بیشتر از ماهنشان بود. غلظت سرب و کادمیوم در میوه سیب بالاتر از زردآلو و روی و مس در زردآلو بیشتر از سیب بود.
نتیجهگیری: آلودگی به فلزات سنگین غالبا در نمونههای متعلق به باغهای اطراف کارخانهها و معادن سرب و روی دیده شد. ولی با مصرف این میوهها مطابق با سرانه اعلام شده در استاندارد ملی، ریسک ابتلا به بیماریهای غیر سرطانی وجود ندارد.
هدیه حسنوند، نسرین دهقان، کاظم ندافی، محمدصادق حسنوند، رامین نبی زاده، ساسان فریدی، ذبیح الله یوسفی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: گاز رادن یکی از عوامل خطر محیطی در هوای داخل است که مواجهه با آن سبب افزایش ریسک سرطان ریه میشود و پس از سیگار دومین عامل سرطان ریه شناخته می شود. بنابراین هدف از این مطالعه اندازه گیری غلظت گاز رادن در منازل مسکونی و اماکن عمومی شهر نورآباد ممسنی و برآورد دوز موثر دریافتی ناشی از مواجهه با آن بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه 52 منزل مسکونی و 8 مکان عمومی جهت اندازهگیری غلظت گاز رادن هوای داخل مورد بررسی قرار گرفتند. اندازهگیری غلظت رادن هوای داخل به روش غیر فعال با استفاده از آشکارسازهای ردپای آلفا (CR-39) به مدت سه ماه انجام گرفت و پس از این مدت آشکارسازها برای شمارش تعداد ردپاها به آزمایشگاه ارسال شدند.
یافته ها: نتایج نشان میدهد، میانگین (± انحراف معیار) غلظت گاز رادن در هوای داخل منازل مسکونی و اماکن عمومی به ترتیب (14/7(±42/4 و ) Bq/m320/1(± 32/9 بود و در همه محل های نمونه برداری، غلظت رادن کمتر از مقادیر استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا و رهنمود سازمان جهانی بهداشت بوده است. همچنین دوز مؤثر دریافتی سالانه ناشی از گاز رادن در منازل مسکونی بهطور میانگین mSv 1/07 تخمین زده شد. ارزیابی نتایج بهدست آمده نشان می دهد که در مورد منازل مسکونی رابطه معنیداری میان نوع اتاق و تعداد طبقه با غلظت رادن وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بیانگر این است که غلظت گاز رادن بهعنوان یک عامل خطر محیطی در محل های مورد بررسی کمتر از حدود اعلام شده در رهنمود سازمان جهانی بهداشت بوده و احتمالا نقش قابل ملاحظهای در ایجاد اثرات بهداشتی منتسب به آن ندارد.
ریحانه دهقان، سارا عبداللهی، مهرانگیز رحیمی، فرهاد نژادکورکی، ملیحه امینی،
دوره 12، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بهدلیل رشد فزاینده شهرنشینی یکی از معضلات زیست محیطی دنیای امروز وسایل نقلیه هستند که از مهمترین عوامل ایجاد آلودگی هوا محسوب می شوند. با توجه به مشکلات روز افزون آلودگی هوا و عواقب زیست محیطی آن به دلیل عدم رعایت استانداردها در ساخت خودروها و سوخت مصرفی آنها، آگاهی از میزان خروجی اگزوز خودروها و مقایسه آن با استانداردهای حفاظت محیط زیست و معاینه فنی به منظور کنترل و کاهش آلودگی هوا ضروری است. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه میزان آلاینده های CO،CO2 و HC خروجی از اگزوز خودروهای سبک در فاصله سال های تولید 1389-1383 براساس استانداردهای معاینه فنی و محیط زیست در شهر شیراز انجام گردید. همچنین به بررسی ارتباط میان سال ساخت خودرو با میزان خروجی آلاینده های مذکور نیز پرداخته شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-مقطعی، غلظت آلاینده های هوا شامل CO، CO2 و HC از خروجی اگزوز 858 خودور پژو 405، 206 و پارس تولید سال های 1389-1383 مراجعه کننده به مرکز معاینه فنی ولیعصر شهر شیراز در طی 5 ماه اندازه گیری شد و با استانداردهای حفاظت محیط زیست و معاینه فنی مقایسه شد. همچنین ارتباط بین سال تولید و میزان خروجی آلاینده های مذکور نیز مورد بررسی قرار گرفت و داده های بهدست آمده توسط نرم افزارSPSS مورد آنالیز آماری قرار گرفتند و گرافهای مورد نیاز توسط نرم افزار Excel رسم گردیدند.
یافتهها: نتایج نشان داد بین سال ساخت خودرو و میزان تولید CO و HC رابطه معنی دار و منفی وجود داشت بهطوریکه با افزایش سال ساخت خودرو میزان آلاینده های مذکور کاهش می یابند. همچنین بین سال ساخت و میزان تولید CO2 نیز این رابطه مثبت و معنی دار بود. همچنین در بین خودروهای مورد بررسی آلاینده های خروجی (CO و CO2) از اگزوز خودروی پژو GLX نسبت به پژو پارس و 206 کمتر بود و کمترین میزان HC در پژو 206 مشاهده شد.
نتیجهگیری: بهطور کلی میزان آلاینده های خروجی اگزوز از هر سه خودرو در حد استاندارد یورو 2 و معاینه فنی قرار داشتند.
سمیرا شیخی، حسن اصلانی، رضا دهقانزاده، عمار مریم آبادی،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: کلرپیریفوس (CPF) یک آفت کش آلی ارگانوفسفره است که بهطور گسترده در صنعت کشاورزی استفاده می شود که بعد از ورود به محیط زیست می تواند موجب به خطر انداختن سلامتی موجودات زنده گردد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی کاربرد فرایندهای Fe(VI) و Fe(VI)/PMS جهت اکسیداسیون CPF در صنعت تصفیه آب انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه در دو فاز انجام گردید. در فاز اول (انعقاد و لخته سازی)، از منعقدکننده کلرورفریک (FeCl3) استفاده شد و با استفاده از یک طراحی مرکب مرکزی (CCD) توسط نرم افزار R، اثر ترکیبی چهار متغیر کدورت اولیه، pH اولیه، دوز ماده منعقدکننده و زمان تماس مورد بررسی قرار گرفت. سپس مایع رویی حاصل به فاز بعدی (اکسیداسیون پیشرفته) منتقل شد و اثر دو اکسیدان Fe(VI) و Fe(VI)/PMS بهطور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج بدست آمده از فاز اول مطالعه نشان داد که کلرورفریک بهترین عملکرد را در pH قلیایی 8 با بازده 95/79 درصد دارد. در فاز دوم نیز مشخص شد که بازده تخریب توسط فرایند Fe(VI)/PMS در مقایسه با فرایند Fe(VI) به تنهایی، در همه pHها بالاتر است. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش غلظت اولیه CPF و نسبت [Fe(VI)]:[PMS] راندمان حذف نیز افزایش می یابد. با بررسی سینتیک واکنش مشاهده شد که سرعت حذف در فرایند Fe(VI)/PMS، 1/5 برابر بیشتر از فرایند Fe(VI) است.
نتیجه گیری: با توجه به کارایی حذف بالا و البته سرعت تخریب بیشتر فرایند Fe(VI)/PMS می توان از این تکنیک بهعنوان یک روش نسبتا موثر در حذف آفت کش کلرپیریفوس از محیط های آبی استفاده نمود.
محمد مسافری، فرهاد غیوردوست، رضا دهقانزاده، حسن اصلانی، سپیده نعمتی منصور، ندا گیلانی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سیر تحولات در نظام سلامت و آموزش پزشکی و سایر علوم مرتبط از جمله سلامت محیطزیست چالشی جهانشمول است. در تحقیق حاضر محتوی آموزشی بهداشت محیط و بازنگری در آن از دیدگاه دانشآموختگان و دانشجویان رشته مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-مقطعی بود. در این پژوهش از طریق دو چکلیست نظرات دانشجویان و دانشآموختگان بهداشت محیط درخصوص لزوم بازنگری در محتوی آموزشی رشته با توجه به مقتضیات زمان و در نظر گرفتن وضعیت آینده، با مشارکت 441 نفر بررسی گردید. تجزیه و تحلیل دادهها نیز با استفاده از نرم افزار SPSS-22 انجام شد.
یافتهها: با توجه به نتایج بهدست آمده، 73/7 درصد دانشآموختگان بر این باور بودند که محتوی آموزشی رشته بهداشت محیط در ایران با کشورهای توسعه یافته دارای تفاوتهای اساسی است. 81/7 درصد اعتقاد داشتند محتوی آموزشی ارائه شده به دانشجویان بهداشت محیط تناسبی با وظائف آنها در عمل ندارد. 91/4 درصد موافق با بازبینی در شرح وظائف مندرج در کوریکولوم آموزشی برای دانشجویان مقاطع مختلف رشته فوقالذکر بودند. 88/4 درصد معتقد بودند که بازنگری در محتوی آموزشی این رشته با توجه به "تغییر وظائف اجرایی و عملی بهداشت محیط طی سالهای گذشته"، ضروری است.
نتیجهگیری: اکثریت قاطع دانشآموختگان رشته بر لزوم بازنگری در محتوی آموزشی رشته بهداشت محیط با در نظر گرفتن مقتضیات زمان تأکید داشتند. لازم است حوزه بهداشت محیط در کشور با توجه به تغییر وضعیت و نیز ظهور شاخصهای جدید مجدداً بازتعریف شود.
سمانه دهقان، محمد علی ززولی، ابوالفضل حسین نتاج، معصومه شیخی، علی کوهی،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه بازیافت یکی از راههای نجات بشر از انبوه پسماندهایی است که تولید میکند و تفکیک پسماند از مبدأ اولین و مهمترین حلقه در بحث بازیافت پسماندهای شهری است. از آنجایی که لازمه و اساس بازیافت مشارکت مردم در طرحهای تفکیک از مبدأ است، لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد مردم استان مازندران در مورد تفکیک از مبدأ پسماندهای خانگی در سال 1400 انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی-تحلیلی و از نوع مقطعی بوده و ابزار مورد استفاده در آن، پرسشنامهای محققساخته شامل سه حیطه آگاهی، نگرش و عملکرد بوده که لینک آن به صورت آنلاین در اختیار افراد واجد شرایط قرار گرفت. روایی محتوای کیفی این پرسشنامه توسط ۸ نفر از متخصصین بهداشت محیط به تایید رسید. پایایی ابزار نیز از طریق روش بازآزمایی برآورد گردید. بعلاوه مقادیر ضریب آلفای کرونباخ برای سه حیطه آگاهی، نگرش و عملکرد محاسبه گردید. در ادامه، نمونهها بر اساس روش نمونهگیری در دسترس و از طریق توزیع لینک پرسشنامه بصورت آنلاین در گروههای مجازی انتخاب شدند. برای مقایسه میانگین نمرات در سطوح متغیرها از آزمون آنالیز واریانس، جهت بررسی ارتباط بین نمره ابعاد آگاهی، نگرش و عملکرد از آزمون همبستگی پیرسن و برای بررسی تاثیر متغیرهای مستقل بر نمرات ابعاد از رگرسیون خطی استفاده شد. در نهایت داده ها با استفاده از نرمافزار SPSS ورژن 22 مورد آنالیز قرار گرفتند.
یافتهها: برای کل جمعیت مورد مطالعه (305 نفر)، محدوده و میانگین نمره آگاهی به ترتیب برابر با 6-0 و 1/18±5/03، محدوده و میانگین نمره نگرش به ترتیب برابر با 85-17 و 9/45±61/01 و محدوده و میانگین نمره عملکرد به ترتیب برابر با 30-6 و 5/19±11/43 بوده است. همچنین همبستگی معناداری بین میانگین نمرات ابعاد آگاهی و نگرش (ضریب همبستگی=0/70)، آگاهی و عملکرد (ضریب همبستگی=0/68) و نگرش و عملکرد (ضریب همبستگی=0/63) وجود داشته است.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه که با هدف سنجش دانش، نگرش و عملکرد مردم استان مازندران در مورد تفکیک پسماند خانگی از مبدأ و بازیافت پسماند و با نظرسنجی از 305 خانوار در این استان به صورت آنلاین انجام شد نشان داد که اگرچه عموم مردم از آگاهی و نگرش مناسبی در ارتباط با اهمیت تفکیک و بازیافت پسماند جامد برخوردار بودهاند، اما در طرحهای تفکیک از مبدأ مشارکت چندانی نداشته اند. لذا بهمنظور افزایش سطح عملکرد افراد، تدوین برنامههای تشویقی در زمینه تفکیک از مبدأ شامل اهدای جوایز یا اعمال تخفیف در عوارض پسماند ملک و همینطور در اختیار قرار دادن ظروف مناسب تفکیک پسماند به خانوارها به صورت رایگان توسط شهرداری جهت تشویق به تفکیک پسماند پیشنهاد میگردد.
ذبیح اله یوسفی، عادل نادری، سید نورالدین موسوی نسب، سمانه دهقان،
دوره 16، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: خطر بالای عفونت Sars-CoV-2 در محیط دندانپزشکی یک مشکل جدی برای پزشکان و بیماران است. هدف اصلی این مطالعه بررسی اقدامات بهداشت محیطی مرتبط با بیماری کرونا در مطبهای دندانپزشکی شهرستان ساری در دوران همهگیری کووید-19 در سال 1400 بوده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی و از نوع مقطعی بوده و ابزار مورد استفاده در آن، پرسشنامهای محقق ساخته بوده که با همکاری پرسنل شاغل در 100 مرکز خدمات دندانپزشکی فعال در شهر ساری جمعآوری گردید. به منظور تعیین روایی محتوایی، از دو روش کیفی و کمی استفاده گردید. روایی محتوای کیفی این پرسشنامه توسط ۸ نفر از متخصصین بهداشت محیط به تایید رسید. برای تعیین پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 25 انجام شد.
یافتهها: براساس نتایج حاصل از این مطالعه، تجهیزات حفاظت فردی در 100 درصد مراکز بصورت مداوم مورد استفاده قرار می گرفت. در 93 درصد مراکز از هیپوکلریت سدیم و فرمالدهید برای گندزدایی تجهیزات استفاده میشد و در 94 درصد موارد تناوب گندزدایی تجهیزات بعد از هر بیمار بوده است. گندزدایی سرویسهای بهداشتی در 62 درصد مراکز بصورت روزانه و در بقیه مراکز هر دو روز یکبار انجام میشد. در 72 درصد از مراکز دندانپزشکی مورد بررسی، نصب و یا روشن بودن هود موضعی بالای یونیتها وجود نداشته است اما در 92 درصد مطبها تهویه مناسب فضاهای عمومی وجود داشته است. بعلاوه بر طبق نتایج، در 99 درصد مطبها مدیریت پسماند مطابق با قوانین و مقررات ملی و بر اساس ضوابط و روشهای مدیریت اجرایی پسماندهای پزشکی و پسماندهای وابسته و دستورالعملهای مرتبط انجام میگرفت و همینطور در 100 درصد مطبها مصرف آب، بهداشتی و مطلوب بوده است.
نتیجهگیری: بطور کلی رعایت اقدامات بهداشت محیطی در مطبهای دندانپزشکی مورد مطالعه در اکثر موارد در سطح مطلوب و مطابق با دستورالعملهای وزارت بهداشت بوده است. عدم نصب هود موضعی یا روشن نبودن آن بالای یونیتها در اکثر مراکز و تهویه نامناسب اتاق کار دندانپزشک از مهمترین مشکلات مراکز بوده که لازم است مورد توجه بیشتری قرار گیرد و مطابق با دستورالعمل وزارت بهداشت اقدامات اصلاحی صورت گیرد.
احمد مهری، محمد رضوانی قالهری، اشرف مظاهری تهرانی، پرنیا بشردوست، مجید محمدی، روحالله دهقانی،
دوره 16، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سیگار کشیدن یکی از بزرگترین مشکلات بهداشت عمومی در جهان است که می تواند بار کلی بیماری در جهان را افزایش دهد. از آنجا که درک عوامل مرتبط با سیگار کشیدن در بین دانشجویان پزشکی برای تدوین و تبیین برنامههای مداخلهای آموزشی عاملی مهم و ضروری تلقی میشود لذا این مطالعه با هدف تعیین شیوع مصرف سیگار دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان و عوامل مرتبط با آن انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی بر روی 681 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان در نیمسال اول تحصیلی 1398 با انجام نمونه گیری تصادفی ساده انجام شد. استعمال سیگار در افراد، خانواده، دوستان نزدیک و سایر مشخصات دموگرافیک با استفاده از پرسشنامه با پایایی مطلوب مورد سنجش واقع شد و برای تجزیه و تحلیل آماری از رگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد.
یافتهها: میانگین سنی شرکتکنندگان در این مطالعه (313 پسر و 368 دانش آموز دختر) 4/2 ±25 سال بود. شیوع مصرف سیگار در بین دانشجویان 9/4 درصد (16/7 درصد در پسران و 3/35 در دختران) بود. همچنین، مصرف سیگار با تمایل به سیگار، زندگی در خوابگاه، داشتن دوستان نزدیک سیگاری و اعضای خانواده با سابقه مصرف سیگار ارتباط معنیداری داشت (0/05>p).
نتیجهگیری: افت تحصیلی دانشجویانی که سیگار مصرف می کنند به میزان قابل توجهی بالاتر از سایر دانشجویان است. از آنجاییکه این مطالعه عوامل مرتبط با مصرف سیگار را در دانشجویان نشان داده است، استفاده از این یافتهها میتواند مبنایی برای پیشگیری از مصرف سیگار و توسعه مداخلات پیشگیرانه باشد.
محمدعلی ززولی، سمانه دهقان، مهدیه محمدی آلاشتی، افسانه فندرسکی، رضا دهبندی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از محدودیتهای اصلی در استفاده از کمپوست، امکان وجود فلزاتسنگین با غلظتهای زیاد است. این عناصر بر خلاف آلایندههای آلی نمیتوانند توسط میکروارگانیسمها تجزیه شوند و در غلظتهای بالا برای خاک، گیاهان، زندگی آبزیان و سلامت انسان سمی تلقی میشوند. لذا مطالعه حاضر، به بررسی غلظت فلزاتسنگین در کمپوست تولیدی در صنایع کمپوست استان مازندران و مقایسه آن با مقادیر استاندارد پرداخته است.
روش بررسی: این مطالعه، یک مطالعه توصیفی-مقطعی بوده که در سال 1400-1399 انجام شد. نمونهها از سه کارخانه کمپوست مازندران (بابل، بهشهر و تنکابن) با استفاده از روش نمونهبرداری تصادفی برداشته شدند و طبق روش هضم اسیدی (موسسه ملی استاندارد 5615) آمادهسازی شدند. غلظت فلزاتسنگین در نمونهها با استفاده از دستگاه ICP-OES اندازهگیری شد.
یافتهها: میانگین غلظت آرسنیک، روی، سرب، کادمیوم، کبالت، کروم، مس و نیکل بر حسبmg/kg در نمونههای مورد بررسی به ترتیب برابر با 3/47±1/38، 151/5±490، 12±74، 0/65±2/57، 1/46±4/5، 16/47±31/72، 49/9±186، 4/2±22/7 بوده است. میانگین غلظت فلزاتسنگین نیز در شهرهای مختلف با استفاده از آزمون کروسکال والیس مقایسه شد که بر اساس آن غلظت فلزاتسنگین در هیچ کدام از شهرها تفاوت معنی داری با همدیگر نداشتند (0/05<p).
نتیجهگیری: غلظت فلزاتسنگین نمونههای کمپوست مورد بررسی کمتر از مقادیر ذکر شده در استانداردهای داخلی و خارجی بوده است، لذا محصول نهایی کمپوست کارخانجات مورد بررسی از نظر فلزاتسنگین معیارهای بهداشتی را رعایت کرده و قابلیت استفاده ایمن در مقاصد محیط زیستی را دارد.