36 نتیجه برای موسوی
سید علیرضا موسوی، ملوک پروانه،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: روشهای متداول تصفیه شیرابه به دلیل بار آلودگی بالا و خصوصیات ویژه شیرابه، کارایی مناسبی ندارند. لذا در سالهای اخیر استفاده از روشهای تلفیقی توسعه چشمگیری داشته است. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر پودر کربن فعال (PAC) بر کارایی تصفیه شیرابه محل دفع پسماند کرمانشاه در یک راکتور ناپیوسته متوالی هوازی (ASBR) است.
روش بررسی: در این مطالعه از سه راکتور ستونی با حجم کل mL 2000 و حجم مفید mL 600 در مقیاس آزمایشگاهی استفاده شد. در راکتورهای شماره 2 و 3 که از نظر شرایط محیطی و راهبری با راکتور شماره 1 که فاقد پودر کربن بود و کاملا یکسان بودند، به ترتیب مقادیر g/L 5 و 10 PAC اضافه شد. تاثیر دوزهای مختلف PAC (g/L 10، 5، 0) و زمان ماندهای هیدرولیکی (h 144، 96، 48 =HRT) به منظور حذف اکسیژن مورد نیاز شیمیایی (COD) و نیتروژن آمونیاکی (NH3-N) شیرابه خروجی مورد مطالعه قرار گرفت و کارایی حذف با استفاده از آزمون آماری two-way ANOVA نرم افزار 16 -SPSS مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: نتایج حاصل از آزمون آماری نشان داد که بین راندمان حذفCOD و N-NH3 در HRTsو دوزهای مختلف PAC اختلاف معنیدار است (0/001 =P-value). بیشترین راندمان حذف در h 144 =HRT، برای COD و NH3-N در راکتور شماره 1 به ترتیب 4/42±50/11 درصد و 1/49±19/85 درصد، راکتور شماره 2، 6/1±55/67 درصد، 0/89±25/7 درصد و راکتور شماره 3، 3/99±58/02 درصد، 1/7±25/48 درصد حاصل شد.
نتیجهگیری: میتوان چنین نتیجهگیری کرد که فرایند تلفیقی بیولوژیکی – کربن فعال در مقایسه با فرایند بیولوژیکی مجزا، توانایی افزایش کارایی حذف COD و N-NH3 فاضلابهای قوی همچون شیرابه را دارد. اگرچه دستیابی به استانداردهای تصفیه با این روش نیز امکانپذیر نیست.
محمد آقانژاد، غلامرضا موسوی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: راکتور بافلدار بیهوازی با توجه به مزایایی مانند هزینه ساخت و راهبری کمتر نسبت به روشهای هوازی تصفیه فاضلاب بویژه برای جوامع کوچک مورد توجه است. با وجود این، نیاز است این سامانه برای ارتقا و غلبه بر محدودیتهایش مطالعه گردد. هدف اصلی این تحقیق بررسی کارایی راکتورهای بافلدار بیهوازی با بستر مدیای ثابت (FABR) و چرخان (RABR) در مقیاس آزمایشگاهی و شرایط میدانی برای تصفیه فاضلاب شهری و تعیین عملکرد هرکدام با توجه به تامین استانداردهای دفع پساب است.
روش بررسی: این مطالعه در تصفیهخانه فاضلاب شهر خوی انجام گردید. راکتور FABR به مدت 267 روز با زمان ماند هیدرولیکی h 48-18 و راکتور RABRبه مدت 90 روز با چرخش بستر مدیای rpm 10-50 راهبری شد. تغذیه راکتورها بهصورت درخط از کانال فاضلاب بود. از ورودی و خروجی سامانهها نمونهبرداری ترکیبی 24 ساعته به تعداد 224 بار انجام و پارامترهای COD, BOD, TSS, VSS, TKN, TP اندازهگیری گردید.
یافتهها: راهاندازی راکتور 107 روز طول کشید. خروجی راکتور FABR در زمان ماند h 48-18 به ترتیب حذف 93-80 درصد COD، 21-10 درصد TKN و 30-21 درصد فسفات بود و در همه شرایط به استاندارد خروجی TSS و با HRT بهینه h 36 به استاندارد خروجی COD و BOD رسید. RABR در زمان ماند h 24 و دور rpm 50 به این استانداردها رسید ولی در هیچکدام از زمان های ماند نتوانست استاندارد خروجی مواد مغذی را تامین کند.
نتیجهگیری: FABR سامانه مناسبی برای تصفیه فاضلاب شهری هست اما با توجه به حذف ناکافی مواد مغذی ضروری است، پساب خروجی آن با یک روش هوازی تصفیه تکمیلی گردد و یا با توجه به مفید بودن خروجی راکتور در آبیاری زمینهایی با خاک کشاورزی فقیر بصورت زیرسطحی مورد استفاده قرار گیرد.
پریسا برات پور، سیدغلامرضا موسوی، احمد اله آبادی، عشرت فتحی، سکینه شکوهیان،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: با پیشرفت صنایع و افزایش جمعیت، آلایندههای شیمیایی نوپدیدی وارد منابع آبهای طبیعی شده اند. لذا در این مطالعه پتانسیل جذب کربن فعال اصلاح شده با محلول کلریدآمونیوم (NAC) برای حذف آفت کش متولاکلر از آب های آلوده مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: تاثیر متغیرهای اساسی از جمله pH محلول، غلظت کربن فعال، غلظت اولیه متولاکلر و زمان واکنش بر حذف متولاکلر توسط کربن احیا شده با کلریدآمونیوم (NAC) و کربن فعال استاندارد (SAC) سنجیده شد.
یافته ها: مشخص شد که pH محلول نقش مهم و کلیدی را بر ظرفیت جذب این ماده دارد. حذف بیش از 92/4 درصد از متولاکلر با غلظت mg/L 50 در زمان تماس min 5 و دوز جاذب g/L 0/3 از کربن NAC بدست آمد، که با افزایش زمان واکنش به min 60 کارایی حذف به 100 درصد رسید. در شرایط یکسان برای کربن SAC در زمان واکنش min 5 کارایی حذف 20 درصد بوده است و در زمان min 40 به 48 درصد رسید که با افزایش زمان واکنش به min 60 تغییر چشمگیری در کارایی حذف متولاکلر حاصل نشد. سینتیک جذب غلظت های دو جاذبNAC و SAC از معادلات شبه درجه دوم پیروی می کند. حداکثر ظرفیت جذب متولاکلر روی کربن NAC و SAC براساس ایزوترم جذب لانگمویر به ترتیب mg/g 344/8 و mg/g 238/1 بدست آمد.
نتیجه گیری: بهطور کلی، این نتایج نشان می دهند که جاذب کربن NAC توسعه یافته، یک جاذب موثر با کارایی بالا در حذف آفت کش ها از جریان های آب آلوده است.
سیده لیلا موسوی، عطا شاکری، محمد نخعی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: هیدروکربنهای آروماتیک حلقوی (PAHs) گروه بزرگی از آلایندههای آلی هستند که از دو یا چند حلقه بنزنی تشکیل شدهاند.PAHs بدلیل خواص سرطانزائی و جهشزایی بالا در انسان توجه گستردهای را به خود جلب کردهاند. لذا در این تحقیق سعی شده است با اندازهگیری غلظت PAHs در منطقه مورد مطالعه میزان ریسک سلامت را مورد ارزیابی قرار دهیم.
روش بررسی: 36 نمونه خاک از بخش مرکزی شهرستان بندرعباس جمعآوری شد. آنالیز نمونهها با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی گازی انجام شد. همچنن جهت تعیین منشاء مدل فاکتور ماتریس مثبت (PMF) مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: میانگین غلظت کل PAHs در نمونههای خاک mg/kg 1/46 است. شاخص ریسک افزایش تدریجی سرطان در طول عمر (ILCR) برای خاک در معرض PAHs برای کودکان 6-10 × 4/95 و بزرگسالان 6-10 × 1/06 بدست آمد.
نتیجهگیری: ارزیابی ریسک اکولوژیکی نشان داد که غلظت تمام گونههای PAHs به جز دی بنزو(h،a)آنتراسن و اسنفتن کمتر از مقدار تاثیرات با دامنه کم است. نتایج برآورد ILCR نشان داد که ساکنان بخش مرکزی شهرستان بندرعباس بهطور بالقوه در معرض خطر ابتلا به سرطان از طریق هر دو مسیر بلع و تماس پوستی قرار دارند. نتایج مدل PMF چهار منشاء، احتراق سوخت فسیلی (14 درصد)، احتراق زیست توده (13 درصد)، انتشار از وسایل نقلیه (36 درصد) و احتراق سوخت فسیلی/ نفت خام (37 درصد) را شناسایی کرد.
طناز ناصری، نازنین بهاءلو هوره، سید محمد موسوی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: باتریها بهدلیل داشتن عناصر سمی میتوانند عامل خطرناکی برای محیطزیست و سلامتی انسان بهشمار آیند. در این پژوهش از روش فروشویی زیستی دومرحلهای با باکتری اسیدیتیوباسیلوس فرواکسیدانس برای سمیتزدایی و بازیابی فلزات از باتریهای مستعمل سکهای استفاده شد.
روش بررسی: تعدادی باتری مستعمل سکهای آسیاب شد. پودر باتری به محیط کشت باکتری اضافه شد و بعد از گذشت ۱۲ روز غلظت فلزات موجود در محلول تعیین شد. بهمنظور بررسی تاثیر نحوه اضافه کردن پودر بر بازیابی فلزات، آزمایش اضافه کردن تدریجی پودر به محیط کشت نیز بررسی شد. بدین منظور پودر باتری هر h 48 یکبار و به میزان g/L ۲۰ تا رسیدن به غلظت توده g/L ۱۰۰ به محیط کشت اضافه شد. آزمایشها 3 مرتبه تکرار و میزان انحراف معیار بهصورت بازه خطا در نمودارهای مربوطه نشان داده شد.
یافتهها: با افزایش غلظت توده، میزان بازیابی فلزات کاهش مییابد. بالاترین بازیابی برای لیتیم، کبالت و منگنز به میزان 100، ۸۸ و ۲۰ درصد و در غلظت توده g/L ۴0 و در مدت زمان ۱۲ روز بهدست آمد. با اضافه کردن تدریجی پودر تا غلظت توده g/L ۱۰۰، انحلال لیتیم، کبالت و منگنز به ترتیب 66، 8 و صفر درصد بوده است.
نتیجهگیری: فروشویی زیستی دو مرحلهای توسط باکتری اسیدیتیوباسیلوس فرواکسیدانس راهکاری مناسب برای بازیابی فلزات از باتریهای مستعمل سکهای است. با بررسی اثر اضافه کردن تدریجی پودر به محیط کشت مشخص شد که این روش تاثیر مثبتی در افزایش بازیابی فلزات و بهبود شاخصههای رشد باکتری ندارد. بازیابی فلزات در غلظت تودههای بالا عمدتا بهعلت فروشویی شیمیایی بوده است.
مظاهر معینالدینی، سیدحسن موسوی، زهره عیسی خان بیگی، سمیه حیدری،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: از مهمترین اهداف مدیریت محیطزیست شهری، پایش کیفیت هوا است. با استقرار صحیح ایستگاههای پایش میتوان وضعیت واقعی کیفیت هوا را بهدست آورد. هدف این مطالعه مکانیابی ایستگاههای پایش کیفیت هوای شهر کرج است.
روش بررسی: براساس رویکرد دومرحلهای، در مرحله اول نقشه شایستگی، با استفاده از روش WLC تهیه شد. اولویتبندی مناطق شهرداری کرج برای نصب ایستگاه مشخص شد. پهنههای دارای اولویت، با استفاده از رویکرد تاپسیس مشخص شدند. در مرحله دوم، با بازدید میدانی از بین گزینههای دارای اولویت، مکانهای مناسب استقرار ایستگاههای پایش هوای شهر کرج معرفی شدند.
یافتهها: تعداد 10 ایستگاه براساس تعداد مناطق شهرداری و جمعیت شهر کرج پیشنهاد شد. معیارها برای مرحله اول مانند معیارهای فاصله از معابر و تقاطعها وزندهی و استاندارد شدند. بیشترین و کمترین اهمیت نسبی را بین معیارهای مورد نظر، بهترتیب معیارهای فاصله از معابر و فضای سبز دارند. مناطق سه و نه شهر بهترتیب دارای بیشترین و کمترین اولویت برای استقرار ایستگاه پایش کیفیت هوا هستند. در مرحله اول 30 گزینه دارای اولویت برای استقرار ایستگاه مشخص شدند. در مرحله دوم با بازدید میدانی براساس معیارهای مانند حداقل فاصله از فضای سبز، تقاطع و منابع انتشار، تعداد 10 گزینه مناسب برای استقرار ایستگاه پایش کیفیت هوا مشخص شدند.
نتیجهگیری: در رویکرد پیشنهادی ابتدا گزینههای دارای اولویت استقرار مشخص شده و در گام بعدی با صرف هزینه، زمان و تلاش منطقی، محل نهایی استقرار ایستگاههای پایش کیفیت هوا مشخص شدند. این رویکرد پیشنهادی را میتوان در سایر شهرها برای استقرار ایستگاههای پایش کیفیت هوای شهری بهکار برد.
شهلا کریمیان، سکینه شکوهیان، غلامرضا موسوی،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: مواد زائد شهری از منابع مهم آلاینده بوده و آلودگی خاک لندفیل به فلزات سنگین از چالشهای رایج بوده است. هدف از این مطالعه ارزیابی ریسک اکولوژیک فلزات سنگین موجود در خاک لندفیل تهران و منطقه مسکونی مجاور آن بوده است.
روش بررسی: پس از مشاوره با کارشناسان و براساس تاسیسات پردازش پسماند، 12 نقطه انتخاب و در 4 فصل نمونهبرداری گردید. هضم نمونه خاک با چهار اسید HNO3:HClO4:HCl:HF انجام و غلظت فلزات با دستگاه ICP-OES قرائت و ریسک اکولوژیکی محاسبه شد. از آزمونهای کولموگراف-اسمیرنوف، کروسکال-والیس و ضریب همبستگی پیرسون جهت تعیین ارتباط بین غلظت فلزات با فصول و نقاط نمونهبرداری استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که ترتیب غلظت فلزات به صورت آلومینیوم>آهن>منگنز>روی> کروم>سرب>مس>نیکل>کبالت >آرسنیک>کادمیوم بود. آزمون ناپارامتری کروسکال-والیس و مقایسات زوجی نشان از تفاوت معنیدار بین غلظت فلزات در نقاط و فصول مختلف نمونهبرداری بهخصوص در فصول بارانی داشت. ضریب همبستگی پیرسون ارتباط قوی و مثبت بین میانگین غلظت مس-سرب، مس-روی و سرب-روی بهترتیب برابر با 0/932، 0/874 و 0/883 نشان داد. فلز مس در سایت کمپوست و تخمیر دارای بالاترین فاکتور آلودگی با مقادیر 13/2 و 9/89 بوده و شاخص زمین انباشتگی هم تاییدی بر آلودگی آنتروپوژنیک خاک منطقه بود. ریسک اکولوژیک در محدوده 67/3 تا 154/7 متغیر بوده که ترتیب عناصر به صورت کادمیوم>مس>سرب>نیکل>آرسنیک>کروم>روی>کبالت>منگنز بود.
نتیجهگیری: با توجه به ریسک اکولوژیکی متوسط تا شدید فلزات در منطقه مورد بررسی و غلظت بالاتر آنها نسبت به غلظت زمینه، میتوان دریافت که تغییرات فلزات و آلودگی خاک متاثر از فعالیتهای صورت گرفته در لندفیل است.
محمدامین دانشفر، مهدی ارجمند، سیدابوطالب موسوی پارسا،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: تصفیه نامناسب ترکیبات هیدروکربنهای آروماتیک چند حلقهای (PAHs) کندههای حفاری روغنی تاثیرات نامطلوبی بر روی محیط زیست دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی کارایی دو روش زیست پالایی و تثبیت در پاکسازی ترکیبات PAHs از کندههای حفاری روغنی است. در این تحقیق با مقایسه کارایی دو روش مذکور، روش مناسب با رویکرد حفاظت از محیط زیست انتخاب میشود.
روش بررسی: در این مطالعه نمونه برداری از کندههای حفاری روغنی در شروع و پایان فرآیند تصفیه در دو روش مورد استفاده، طبق روش های استاندارد انجام شد. برای تعیین مقدار ترکیبات PAHs، از دستگاه سوکسله و کروماتوگرافی گازی-طیف سنج جرمی استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد میزان حذف ترکیبات PAHs از نمونه کندههای حفاری روغنی با استفاده از روش زیست پالایی ۹۷ درصد (mg/kg 440/3) و روش تثبیت ۷۸ درصد (mg/kg 354/7) است. یافتههای این بررسی نشان داد که روش زیست پالایی استاندارد مورد نیاز جهت تخلیه ترکیبات PAHsبه محیط را تامین مینماید.
نتیجهگیری: بهدلیل اینکه روش زیست پالایی نسبت به روش تثبیت در حذف ترکیبات PAHs بهتر عمل نموده و استفاده از آن منجر به حفظ محیط زیست میشود، این روش در این پژوهش از کارایی مناسبی برخوردار است و نتایج آن میتواند بهعنوان الگویی در دیگر مناطق مورد استفاده قرار گیرد.
زهرا امیری لگموج، غلامرضا موسوی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه آب در زندگی بشر از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است و تامین آب برای مصارف گوناگون یکی از مسائل مهم است. کدورت آب از لحاظ اثرات بهداشتی، زیباشناختی و زیستمحیطی حائز اهمیت است. بنابراین لزوم کاهش کدورت آب بدیهی است. این مطالعه جهت تعیین کارایی واحد فیلتر بافلدار با مدیای اسفنجی در حذف کدورت، عوامل میکروبی و کل کربن آلی از آب انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه، از نوع تجربی بوده و در مقیاس آزمایشگاهی انجام شد. جهت انجام فرایند فیلتراسیون راکتوری از جنس پلاکسی گلاس و با حجم مفید L 2 طراحی و ساخته شد. فیلترهای مورد استفاده از جنس فوم پلی اورتان بودند. متغیرهای مورد بررسی عبارت بودند از غلظت کدورت ورودی (10، 50 و NTU 100) و بار سطحی (7/5، 10 و m/h 15).
یافتهها: بین میزان کدورت، کل کربن آلی و همچنین دانسیته میکروبی در آب ورودی رابطه مستقیم وجود داشت. در این مطالعه با کاهش بار سطحی و افزایش کدورت ورودی، راندمان حذف کدورت افزایش یافت. همچنین با کاهش بارسطحی، زمان کار صافیها افزایش یافته است. بهعلاوه، حذف کامل کل کربن آلی در شرایط بهینه بهدست آمد.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که سامانه فیلتر بافلدار با مدیای اسفنجی یک روش نوین و موثر برای حذف کدورت، عوامل میکروبی و کل کربن آلی از آبهای سطحی طبیعی است.
زینب موسی نیا، سیدحسن موسوی، فرزانه میرزابیاتی، رضا رفیعی،
دوره 14، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: برای اینکه برنامه جامع مدیریت پسماند در یک شهر تهیه شود نیاز است که جوانب مختلف شامل شرایط اجتماعی منطقه موردمطالعه، بار محیط زیستی و امکانپذیری اقتصادی سناریوهای مدیریت پسماند برای منطقه، موردبررسی قرار گیرد. رویکرد ارزیابی چرخه زندگی یکی از مهمترین روشهای بررسی سناریوهای مدیریت پسماند است. هدف از این پژوهش ایجاد اولین نرم افزار ایرانی جهت سیاهه نویسی چرخه زندگی سامانه مدیریت پسماند بود.
روش بررسی: این پژوهش با استفاده از ارزیابی چرخه زندگی و با هدف ایجاد یک سامانه پشتیبان تصمیمگیری در زمینه مدیریت پسماند پایهگذاری شد. برای این منظور با تکیه بر پایگاههای داده داخلی و خارجی، مدل مدیریت یکپارچه پسماند ایران (IrIWM) توسعه داده شد. بهمنظور سادگی کاربرد مدل توسط طیف وسیعی از کاربران، این نرم افزار بهصورت بصری و در اکسل طراحی شد. جهت آزمون مدل نیز سه سناریو برای شهر کرج موردبررسی قرار گرفت.
یافتهها: IrIWM اولین تلاش برای خودکار نمودن تامین اطلاعات برای فرایند تصمیمگیری در مدیریت پسماند شهری در ایران است. نرم افزار این امکان را به کاربر میدهد تا به آسانی مجموعه گستردهای از سناریوها را اجرا و شبیهسازی کند. شبیهسازی اصلی سناریوها و محاسبات سیاهه بر عهده نرم افزار بوده و کاربر تنها موظف به واردسازی دادههایی جزئی است. بررسی سناریوی وضع موجود کرج نشان داد که مهمترین منشأ آلایندهها از سامانه مدیریت پسماند این شهر ناشی از مصرف بسیار بالای سوخت ماشینآلات جمعآوری بوده که عمدتا به دلیل بهینه نبودن سامانه جمعآوری پسماند است.
نتیجهگیری: این ابزار به کاربران این امکان را میدهد که در کنار سادگی اجرای مدل، اطلاعات و بررسیهای دقیقی از سامانه مدیریت پسماند داشته باشند تا تجزیه و تحلیلی صحیحتر برای سناریوهای مختلف انجام دهند.
سمیه اکبری، سید غلامرضا موسوی، استفانوس گیانناکیس،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ایمیداکلوپراید از سموم گیاهی نئونیکوتینید بعنوان حشره کش در کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرد که به دلیل مقاومت به تجزیه و حلالیت بالا در آب بسیار حائز اهمیت است. لذا هدف از این مطالعه تجزیه سم ایمیداکلوپراید(IMD) با استفاده از کاتالیست اکسید منیزیم اصلاح شده تحت تاثیر نور UVA و پروکسی مونوسولفات (PMS) است.
روش بررسی: در این تحقیق از ماده اکسید منیزیم اصلاح شده به عنوان کاتالیست برای فعالسازی فتوکاتالیزوری PMS استفاده شد. پارامترهای بهره برداری از قبیل غلظت کاتالیست، غلظت پروکسی مونوسولفات، زمان واکنش و آنیون های بیکربنات، نیترات و کلراید در محیط های آبی بودند. همچنین اندازه گیری غلظت سم با دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا(HPLC) و معدنی سازی سم با سنجش کربن آلی کل با استفاده از دستگاه TOC آنالایزر انجام شد.
یافتهها: در این مطالعه تخریب فتوکاتالیستی سم در شرایط بهینه غلظت کاتالیست برابر mg/L 150، غلظت پروکسی مونوسولفات برابر mg/L 75 و در زمان واکنش min 60 برابر 88 درصد بدست آمد. همچنین در شرایط بهینه میزان معدنی سازی برابر 52 درصد حاصل شد. مقایسه نتایج آزمایشات در شرایط بهینه تحت نور UVA و تاریکی حاکی از اثر بخشی تجزیه ناشی از فعالسازی فتوکاتالیزوری PMS در شرایط انتخابی است.
نتیجهگیری: فرایند فعالسازی فتوکاتالیزوری PMS توسعه داده شده در این تحقیق می تواند عملکرد بالایی در حذف سموم حشره کش از آب آلوده داشته باشد و لذا یک فرایند کارامد برای حذف آلایندههای نوپدید از آب مطرح است.
محمدمهدی قربانی نژاد فرد شیرازی، سکینه شکوهیان، سیدغلامرضا موسوی، محسن حیدری،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: میکروپلاستیکها به عنوان یکی از آلایندههای نوظهور سبب ایجاد نگرانیهایی برای عموم شده است. هدف مطالعه، تعیین فراوانی میکروپلاستیک و مزوپلاستیک خاک مناطق مسکونی مجاورت لندفیل تهران و ارزیابی ریسک اکولوژیک ناشی از آن بوده است.
روش بررسی: مطالعه مقطعی از نوع توصیفی بوده که برروی 20 نمونه خاک سطحی و عمقی مناطق مسکونی مجاورت لندفیل تهران در مرداد 1400 انجام گرفت. میکروپلاستیکها با محلولهای نمکی NaCl و ZnCl2 شناورسازی و مزوپلاستیکها هم به صورت دستی جداسازی شد. شناسایی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی پلیمرها بهترتیب با استریومیکروسکوپ و آنالیز FTIR انجام شد.
یافتهها: میانگین میکروپلاستیک در خاک سطحی و عمقی بهترتیب برابر با particles/kgsoil 34/98±76 و 19/79±24/7 و میانگین مزوپلاستیک نیز برابر با particles/kgsoil 2/91±5/25 و 1/09±3/55 بوده است. آزمون t زوجی نشان داد که تفاوت معنیداری بین فراوانی ذرات پلاستیکی بین خاک سطحی و عمقی وجود دارد (0/001 < p). میکروپلاستیکهای قطعهای شکل، اندازه mm 0/5-0/1 و LDPE بهترتیب با مقادیر 37/75، 44/64 و 46/15 درصد بیشترین فراوانی را داشته و مزوپلاستیک هم اشکال فیلمی، اندازه cm 1-0/5 و جنس LDPE بهترتیب با مقادیر 62/76، 61/46 و 50/7 درصد بیشترین بوده است. ارزیابی ریسک بالقوه اکولوژیک نشان داد که در تمامی نقاط نمونهبرداری برای میکروپلاستیک و مزوپلاستیک کمتر از 150 بوده و بیانگر ریسک کم اکولوژیک است.
نتیجهگیری: علیرغم پایین بودن PERI ناشی از میکروپلاستیک و مزوپلاستیکهای خاک مناطق مسکونی، شاخص Eri برای LDPE بالا بوده و احتمال ایجاد ریسک در صورت عدم اجرای اقدامات کنترلی بر روی آلودگی پلاستیکی وجود دارد.
علیرضا پاکدل، محسن شمس، سهیلا رضایی، علی موسوی زاده، نرگس روستایی، محمد مهدی بانشی،
دوره 15، شماره 2 - ( 5-1401 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: افزایش سطح آگاهی بهداشتی کارکنان تهیه، تولید و توزیع مواد غذایی تاثیر مستقیمی را در ارتقای سطح بهداشت عمومی جامعه دارد. سیستم آموزشی آموزشگاههای بهداشت اصناف نیز مانند سایر نظامهای آموزشی، در برگیرنده درونداد، فرایند و برونداد آموزش هستند. هدف مطالعه حاضر، ارزیابی این عناصر نظام آموزشی آموزشگاههای بهداشت اصناف شهر شیراز است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی به ارزیابی درونداد، فرایند و برونداد آموزشی 7 آموزشگاه بهداشت فعال در شهر شیراز پرداخته شد. عوامل موثر در درونداد آموزشگاهها به کمک چک لیست بازرسی آموزشگاههای بهداشت، فرایند آموزش با استفاده از فرم رضایتسنجی و برونداد آموزشی به کمک چک لیست بازرسی اماکن آییننامه ماده 13 ارزیابی شد. عملکرد بهداشتی تعداد 160 واحد صنفی دارای گواهینامه بهداشت و 160 واحد صنفی فاقد گواهینامه، به عنوان معیار اثربخشی، بررسی شد. دادهها با استفاده از نرمافزار IBM SPSS21و به کمک ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمونهای آماری ناپارامتری من-ویتنی و کروسکال والیس تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: یافتههای ارزیابی درونداد آموزش، همبستگی قوی و ارتباط معنیداری را بین امتیاز کل ارزیابی آموزشگاهها و "نحوه نظارت" (0/96)، "مدیر آموزشگاه" (0/941) نشان داد. همچنین در ارزیابی فرایند نیز "محیط آموزشی" و "کلیات برنامههای آموزشی" با ضریب همبستگی 0/99 و 0/84، بیشترین ارتباط را با نمره کل ارزیابی فرایند داشتند. در تمام زمینههای بهداشتی مورد بررسی، تفاوت معنیداری (0/001= p) بین میانگین نمره کسب شده توسط اصناف دارا و فاقد گواهینامه وجود داشت. میانگین نمره کسب شده توسط اماکن عمومی و مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی دارای گواهینامه بهترتیب برابر با 91/81 و 70/71 بود.
نتیجهگیری: آموزش بهداشت تاثیر زیادی در عملکرد بهداشتی افراد دارد. برخی عناصر تاثیر بیشتری را بر روی رسیدن به برونداد آموزشی مطلوب دارند. برای مثال، تجدیدنظر و بهروزرسانی محتوای آموزش و تدوین برنامه آموزشی متناسب با تمامی گروههای آموزشگیرنده میتواند عملکرد برونداد فرایند آموزش را بهبود ببخشد.
هنگامه ترویجی، سکینه شکوهیان، غلامرضا موسوی، محسن حیدری،
دوره 15، شماره 2 - ( 5-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: در برخی روستاهای استان مازندران امکان آلودگی آب آشامیدنی به انواع آلایندهها بخصوص فلزات سنگین به دلیل عمق کم منابع تامین آب آشامیدنی و نزدیکی این منابع به زمینهای کشاورزی وجود دارد. بنابراین، اهداف این مطالعه سنجش سطح آلودگی آب مصرفی در برخی روستاهای استان مازندران به فلزات سنگین و ارزیابی ریسکهای بهداشتی منتسب به آن بودند.
روش بررسی: محتوای فلزات آب آشامیدنی در 30 روستای با منبع آب مجزا در استان مازندران سنجش گردید. با توجه به غلظت و سمیت فلزات و مسیر مواجهه از طریق آشامیدن آب، ریسکهای سرطانزایی و غیرسرطانزایی با استفاده از روش مبتنی بر شبیه سازی مونت کارلو ارزیابی شدند.
یافتهها: مقادیر غلظت آرسنیک، کادمیوم، کروم، نیکل و سرب در آب به ترتیب برابر µg/L 4/26-1/0>،µg/L 0/05>، µg/L 3/74-0/15>، µg/L 10/89-0/3> و µg/L 4/68-0/8> بودند. مقادیر شاخص خطر (HI) برای ریسک غیرسرطانزایی در اثر مواجهه با فلزات از طریق آشامیدن آب در گروههای سنی مختلف در رنج 4-10×3/04 تا 4-10×9/94 بودند. مقادیر ریسک سرطانزایی تجمعی مازاد در طول عمر (ELCRT) برای آرسنیک و کروم به ترتیب برابر 8-10×9/72 و 8-10×6/13 بودند.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که خوشبختانه غلظت فلزات در آب آشامیدنی منطقه مورد مطالعه بسیار کمتر از استانداردهای ملی بود و ریسک بهداشتی ناشی از آنها ناچیز بود. بنابراین، آب آشامیدنی در روستاهای مورد مطالعه از نقطه نظر آلودگی به فلزات کیفیت قابل قبولی دارد. با این حال، به دلیل وجود شالیزارهای برنج در برخی روستاهای استان مازندران، پایش مستمر سطح آلودگی منابع آب آشامیدنی در این مناطق ضرورت دارد.
آرزو محمودی، سید علیرضا موسوی، دانیال نیری، پرستو درویشی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: پیامد بکارگیری مواد منعقدکنندهای نظیر آلومینیوم سولفات و کلروفریک در واحد انعقاد تصفیه خانههای متداول آب تولید لجنی است که حاوی مقادیر زیادی منعقدکننده است که علاوه بر ریسکهای محیط زیستی، هزینههای دفع را نیز به همراه خواهد داشت. امروزه محققین با هدف حفظ محیط زیست و همچنین کاهش هزینههای تصفیه بر بازیابی و استفاده مجدد منعقدکنندههای موجود در لجن تاکید دارند. در این راستا مطالعه حاضر با هدف بازیابی و استفاده مجدد از لجن تصفیه خانه آب به عنوان ماده منعقدکننده کم هزینه در تصفیه فاضلاب پیشنهاد و اجرا گردید.
روش بررسی: این پژوهش، مطالعهای تجربی- آزمایشگاهی است. به منظور بازیابی مواد منعقدکننده از لجن جمع آوری شده از روش هیدرولیز اسیدی استفاده گردید. مشخصات فیزیکوشیمیایی لجن بازیابی شده نیز با استفاده از طیفسنجی FTIR، FE-SEM و BET تعیین گردید. کارایی لجن بازیابی شده در دوزهای مختلف (50 تاmg/L 300) در مقایسه با مواد منعقدکننده سولفات آلومینیوم و کلرید فریک بر تصفیه پذیری فاضلاب از نظر شاخصهای مختلف COD، TSS، VSS، کدورت، فسفر و کلیفرم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه در نرم افزار اکسل 2016 تحلیل و نمایش تصویری ارائه گردید.
یافتهها: نتایج به دست آمده از این مطالعه بیانگر آن است که لجن بازیابی شده دارای ساختاری غیر کریستالی و نامنظم است. علاوه بر این، مواد منعقدکننده بازیابی شده از لجن تصفیه خانه آب کارایی بالایی در تصفیه فاضلاب از خود نشان داد به طوریکه 66/6درصد، 82/49 درصد، 79/66 درصد، 80 درصد، 65 درصد و 99/18 درصد از COD، کدورت، TSS، VSS، فسفر، کلیفرم کل به ترتیب در بیشترین دوز (mg/L 300) حذف شدند. علاوه بر این، نتایج نشان داد که دوز ماده منعقدکننده بازیابی شده تاثیر بسیار زیادی در افزایش کارایی فرایند انعقاد و لخته سازی در تصفیه فاضلاب دارد.
نتیجهگیری: نتایج به خوبی نشان داد که مواد منعقدکننده بازیابی شده از لجن تصفیه خانه آب میتواند گزینهای قابل قبول با اثر بخشی مناسب جهت استفاده در فرایندهای تصفیه فاضلاب در نظر گرفته شود.
سمیرا باقری، فرهاد نژادکورکی، سیدعلیرضا افشانی، وحید موسوی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: از مشکلات مهم زیستمحیطی، تولید انبوه پسماندهای شهری است که با رشد روزافزون جمعیت، سرانه تولید پسماند خانگی افزایش یافته است؛ ازاینرو امروزه استفاده از سامانههای هوشمند بهعنوان راهکاری نوین در تحلیل مسائل محیط زیستی گسترش یافته است. تخمین پسماند خانگی از طریق مدلسازی، از جمله استفاده از شبکه فازی- عصبی، موجب مدیریت بهتر آن می شود. بنابراین تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی-اقتصادی بر روی تولید پسماند خانگی با استفاده از سیستم استنتاج فازی-عصبی تطبیقی (ANFIS) ارائه یک روش مناسب و قابل اطمینان برای مدلسازی تولید پسماند خانگی در شهر تبریز انجام گرفت.
روش بررسی: در این پژوهش با بهره گیری از سیستم استنتاج فازی-عصبی تطبیقی (AFNIS) با روش خوشه بندی فازی (FCM) اقدام به پیش بینی تولید پسماند خانگی شهر تبریز شده است. با توجه به ماهیت موضوع و شاخص های مورد بررسی، اطلاعات گردآوری شده در این پژوهش توصیفی بوده و با استفاده از فرم جمع آوری داده از دانشآموزان مدارس شهر تبریز جمعآوری گردید. همچنین عوامل اقتصادی-اجتماعی با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 26 مورد آنالیز آماری قرار گرفت و پارامترهای موثر بر تولید پسماند خانگی شهر تبریز برای مدلسازی در نرم افزار متلب مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که سیستم استنتاج فازی-عصبی تطبیقی با روش خوشه بندی فازی دارای عملکرد قابل قبولی R (0/75)، برای تولید پسماند خانگی شهر تبریز است.
نتیجهگیری: طبق نتایج بدست آمده براساس شاخص آماری، مدل پیش بینی شده در تولید پسماند خانگی در روش خوشه بندی فازی با بیشترین R (0/75) و کمترین خطا، مدل عملکرد قابل قبولی در پیش بینی تولید پسماند خشک خانگی منطقه مطالعه شده را دارد.
محبوبه مطلبی، غلامرضا موسوی، سکینه شکوهیان،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: اکسیداسیون پیشرفته مبتنی بر تابش فرابنفش خلاء (Vacuum Ultraviolet (VUV)) دسته جدیدی از فرآیندهای تصفیه پیشرفته بوده، لذا هدف مطالعه حاضر، مقایسه کارایی فرایندهای VUV و تابش فرابنفش C (Ultraviolet-C (UVC)) در ترکیب با پراکسید هیدروژن (H2O2) و پروکسی مونوسولفات (PMS) در تخریب داروی ضدویروسی رمدسیویر بوده است.
روش بررسی: مطالعه تجربی از نوع توصیفی-تحلیلی با فتوراکتور VUV و UVC در ترکیب با H2O2 و PMS برای تخریب رمدسیویر مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تاثیر متغیرهای pH، غلظت H2O2، غلظت رمدسیویر، حضور رادیکالخوارها و آنیونها و همچنین زمان ماند هیدرولیکی در فرایند پیوسته در حذف رمدسیویر سنجش شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که pH بهینه در فرایند UVC و VUV و مشتقات آنها برابر با 7 بوده و با افزودن PMS و H2O2 به میزان mM 1، راندمان تخریب رمدسیویر از 0/4 ± 92/2 درصد پس از min 30 به ترتیب به 2/1 ± 98/3 و 0/3 ± 100 درصد افزایش یافت. همچنین در فرایند VUV ترکیب شده با H2O2 و PMS نیز راندمان تخریب پس از min 40 بهترتیب به 1/5 ± 77/8 و 1/3± 85/2 درصد رسید. کینتیک تجزیه در فرآیندهای مورد بررسی به شرحVUV/H2O2> VUV/PMS > VUV> UVC/H2O2 >UVC/PMS > UVC بوده است. نتایج رادیکالخواری نیز نشان داد که رادیکال هیدروکسیل، اصلیترین گونه فعال اکسیژن بوده که منجر به تخریب رمدسیویر میشود. سیستم پیوسته VUV/H2O2 نیز نشان داد که راندمان حذف رمدسیویر پس از min 40 به 0/8 ± 94/7 درصد رسید.
نتیجهگیری: با توجه به نرخ بالای حذف رمدسیویر و بهبود فرآیند حذف با افزودن H2O2، میتوان فرآیند VUV/H2O2 را یک تکنولوژی کارآمد برای حذف داروهای ضدویروسی معرفی کرد.
ذبیح اله یوسفی، عادل نادری، سید نورالدین موسوی نسب، سمانه دهقان،
دوره 16، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: خطر بالای عفونت Sars-CoV-2 در محیط دندانپزشکی یک مشکل جدی برای پزشکان و بیماران است. هدف اصلی این مطالعه بررسی اقدامات بهداشت محیطی مرتبط با بیماری کرونا در مطبهای دندانپزشکی شهرستان ساری در دوران همهگیری کووید-19 در سال 1400 بوده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی و از نوع مقطعی بوده و ابزار مورد استفاده در آن، پرسشنامهای محقق ساخته بوده که با همکاری پرسنل شاغل در 100 مرکز خدمات دندانپزشکی فعال در شهر ساری جمعآوری گردید. به منظور تعیین روایی محتوایی، از دو روش کیفی و کمی استفاده گردید. روایی محتوای کیفی این پرسشنامه توسط ۸ نفر از متخصصین بهداشت محیط به تایید رسید. برای تعیین پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 25 انجام شد.
یافتهها: براساس نتایج حاصل از این مطالعه، تجهیزات حفاظت فردی در 100 درصد مراکز بصورت مداوم مورد استفاده قرار می گرفت. در 93 درصد مراکز از هیپوکلریت سدیم و فرمالدهید برای گندزدایی تجهیزات استفاده میشد و در 94 درصد موارد تناوب گندزدایی تجهیزات بعد از هر بیمار بوده است. گندزدایی سرویسهای بهداشتی در 62 درصد مراکز بصورت روزانه و در بقیه مراکز هر دو روز یکبار انجام میشد. در 72 درصد از مراکز دندانپزشکی مورد بررسی، نصب و یا روشن بودن هود موضعی بالای یونیتها وجود نداشته است اما در 92 درصد مطبها تهویه مناسب فضاهای عمومی وجود داشته است. بعلاوه بر طبق نتایج، در 99 درصد مطبها مدیریت پسماند مطابق با قوانین و مقررات ملی و بر اساس ضوابط و روشهای مدیریت اجرایی پسماندهای پزشکی و پسماندهای وابسته و دستورالعملهای مرتبط انجام میگرفت و همینطور در 100 درصد مطبها مصرف آب، بهداشتی و مطلوب بوده است.
نتیجهگیری: بطور کلی رعایت اقدامات بهداشت محیطی در مطبهای دندانپزشکی مورد مطالعه در اکثر موارد در سطح مطلوب و مطابق با دستورالعملهای وزارت بهداشت بوده است. عدم نصب هود موضعی یا روشن نبودن آن بالای یونیتها در اکثر مراکز و تهویه نامناسب اتاق کار دندانپزشک از مهمترین مشکلات مراکز بوده که لازم است مورد توجه بیشتری قرار گیرد و مطابق با دستورالعمل وزارت بهداشت اقدامات اصلاحی صورت گیرد.
عادل شیخان، غلامرضا موسوی، محسن حیدری،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: شاخص کیفیت هوا (AQI) در توصیف کیفیت هوای آزاد اثر متقابل آلایندههای متعدد را در نظر نمیگیرد، درحالیکه غلظت و خطر بهداشتی بالای یک آلاینده ممکن است اثر دیگر آلایندهها را تشدید کند. هدف اصلی این مطالعه توصیف کیفیت هوای آزاد اراک با در نظر گرفتن اثرات تجمعی و خطرهای بهداشتی آلایندههای معیار هوا است.
روش بررسی: در این مطالعه، کیفیت هوای آزاد شهر اراک در سال 1401 بر اساس غلظتهای آلایندههای معیار در زمانهای متوسط گیری مناسب بررسی شد. علاوه براین، AQI، شاخص تجمعی کیفیت هوا (AAQI) و شاخص کیفیت هوای مبتنی بر خطر بهداشتی (HAQI) محاسبه شدند.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که غلظتهای 1 ساعته NO2 و SO2، غلظتهای 24 ساعته PM10 و PM2.5 به ترتیب در 0/05، 0/2، 12/1 و 35/5 درصد از موارد معتبر ثبت شده فراتر از استاندارد بود. مقادیر AQI، AAQI و HAQI به ترتیب در 54/4، 77/3 و 56/2 درصد از ساعات بیش از 100 بود. PM2.5 در بیش از 99 درصد موارد آلاینده مسئول بود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که AAQI و HAQI نسبت به AQI کیفیت هوا را آلودهتر توصیف کردند. توصیف سختگیرانهتر کیفیت هوا توسط AAQI و HAQI ممکن است منجر به افزایش اتخاذ اقدامات پیشگیرانه در متولیان و عموم مردم شود. لذا توصیه میشود تصمیم گیران در حوزه پایش کیفیت هوا در ایران این شاخص را مورد توجه قرار دهند.
جواد کاظم نور، عاطفه چمنی، احمد نجم عبداله الموسوی، نرگس کارگری،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی فلزات سنگین خاک شهری بهسبب مخاطرات بالقوه محیط زیستی و بهداشتی توجه گستردهای را به خود جلب کرده است. از اینرو، این پژوهش با هدف ارزیابی خطر و تعیین بار آلودگی فلزات آهن، روی، کادمیم، مس، منگنز و مولیبدن در خاک سطحی شهر در استان بابل عراق در سال 1402 انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-مقطعی، در مجموع 50 نمونه خاک سطحی از عمق cm20-0 برداشت و محتوی عناصر در آنها با استفاده از طیفسنجی نوری پلاسمای جفتشده القایی (ICP-OES) خوانده شد. همچنین، مقادیر شاخص های غنیشدگی (EF)، آلودگی (PI)، بار آلودگی (PLI)، خطر سلامت (HI) و خطر سرطانزایی (CR) محاسبه شدند. دادهها نیز با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد پردازش قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین محتوی عناصر آهن، روی، کادمیم، مس، منگنز و مولیبدن در خاک به ترتیب برابر با 27240، 62/7، 0/302، 33/8، 570 و mg/kg 0/999 بود. بیشینه میانگین محتوی عناصر برای آهن، مس، منگنز و مولیبدن در خاک به ترتیب برابر با 30331، 37/3، 639 و mg/kg 1/08 مربوط به مناطق مرکزی شهر و بیشینه میانگین محتوی عناصر برای روی و کادمیم به ترتیب برابر با 65/3 و mg/kg 0/332 و مربوط به مناطق روستایی و حومه شهر بود.
نتیجه گیری: نتایج، بیانگر تأثیر فعالیت های شهری (ترافیک، صنعت و کشاورزی) بر آلودگی عناصر آهن، روی، کادمیم، مس، منگنز و مولیبدن خاک در شهر القاسم بوده است. از این رو، به منظور کاهش و مدیریت خطر محیط زیستی و سلامتی، پایش منظم محتوی فلزات سنگین و شناسایی منابع آلودگی عناصر در خاک توصیه میشود.