جستجو در مقالات منتشر شده


103 نتیجه برای چو

وحیده برزگر، اکبر غلامپور، محمدصادق حسنوند،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: این مطالعه به منظور بررسی روندهای زمانی بلندمدت و تغییرات مکانی غلظت آلاینده‌های O3، PM2.5، PM10 در شهر تبریز بین سال‌های 85 و 96 انجام شد.
روش بررسی: غلظت‌های ساعتی آلاینده‌های PM2.5،PM10  و O3 ایستگاههای پایش کیفیت هوای این شهر از اداره کل حفاظت محیط زیست استان آذربایجان شرقی طی سال‌های 85 تا 96 دریافت شد و پس از بررسی و پردازش داده‌های دریافتی، مورد آنالیز قرار گرفت. تغییرات مکانی و زمانی آلاینده‌ها با استفاده از آزمون Mann-Kendall و شاخص Moran’s I مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین سالانه غلظت‌های  PM10و  PM2.5کاهش یافته اما برای O3 در طول دوره مطالعه تقریبا ثابت بود. در طول بعضی روزهای مورد مطالعه، مقدار آلاینده‌های PM10 و  PM2.5بیش از رهنمود سازمان بهداشت جهانی و مقادیر استاندارد ملی بود. بالاترین میانگین ماهیانهPM10  در ماه مهر (µg/m³ 80/3)، PM2.5 در ماه دی (µg/m³ 42/9) و O3 در ماه خرداد (µg/m³ 77/8) مشاهده شد. در مقایسه بین مقادیر آلاینده‌ها در ایستگاه‌ها نیز ایستگاه راسته کوچه آلوده‌تر از‌ سایر ایستگاه‌ها بود.
نتیجه‌گیری: برنامه ریزی و اجرای سیاست‌های کنترل مؤثر برای بهبود کیفیت هوای محیط شهر تبریز ضروری است. بنابراین این اطلاعات یک گام کلیدی به مدیران شهری، سیاست‌گذاران و مسئولین بهداشتی و سلامتی، برای کاهش اثرات بهداشتی ناشی از آلودگی هوا می‌دهد.

فرح راشدی، ناهید نویدجوی، علی احمد آقاپور، مصطفی رحیم نژاد،
دوره 14، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: پیل سوختی میکروبی (MFC)، یک فناوری نوین و امید بخش بود که با استفاده از توانایی کاتابولیکی میکروارگانیسم­ها همزمان با حذف مواد آلی و سایر آلاینده­های فاضلاب، انرژی زیستی تولید می­کند. از موثرترین عامل بر عملکرد پیل سوختی میکروبی، الکترودها هستند. هدف از این مطالعه، بررسی عملکرد پیل سوختی میکروبی در حذف COD و تولید بیوانرژی از فاضلاب مصنوعی و فاضلاب واقعی نوشابه سازی است.
روش بررسی: در این تحقیق پیل سوختی میکروبی دو محفظه­ ای، با غشای نافیون و کاتد هوادهی شده با استفاده از دو الکترود از جنس نمد کربنی و گرافیت مسطح، توسط فاضلاب مصنوعی با غلظت COD mg/L 5000 و فاضلاب واقعی نوشابه سازی راه اندازی شد. راندمان حذف مواد آلی و حداکثر میزان ولتاژ، شدت توان و جریان تولیدی اندازه­ گیری و ارزیابی گردید.
یافته‌ها: نتایج آزمایشات نشان داد، که حداکثر راندمان حذف COD آندی با فاضلاب مصنوعی، با الکترود نمد کربنی 92 درصد حاصل گردید. هم زمان با عمل تصفیه حداکثر ولتاژ، دانسیته توان و دانسیته جریان تولیدی به ترتیب mV 469، mW/m2  175/28 و mA/m2 855 مشاهده گردید. در راه ­اندازی راکتور MFC با فاضلاب واقعی نوشابه سازی، حداکثر میزان حذف مواد آلی، تولید ولتاژ، شدت جریان و شدت توان، به‌ترتیب 85 درصد و mV‏460،  mA/m2‏635، mW/m2 ‏ 91/6 ‏کسب گردید.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد سیستم MFC، توانایی تصفیه فاضلاب نوشابه سازی همزمان با تولید بیوانرژی را دارد. مقایسه یافته ­ها بیانگر کارایی بالای پیل سوختی میکروبی با استفاده از فاضلاب مصنوعی در تولید بیوالکتریسیته و حذف مواد آلی‏ نسبت به فاضلاب واقعی (نوشابه سازی)‏ بوده، که دلیل آن وجود املاح و سایر آلاینده‌های مداخله‌گر در فاضلاب واقعی است.

سمیه اکبری، سید غلامرضا موسوی، استفانوس گیانناکیس،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: ایمیداکلوپراید از سموم گیاهی نئونیکوتینید بعنوان حشره­ کش در کشاورزی مورد استفاده قرار می ­گیرد که به دلیل مقاومت به تجزیه و حلالیت بالا در آب بسیار حائز اهمیت است. لذا هدف از این مطالعه تجزیه سم ایمیداکلوپراید(IMD)  با استفاده از کاتالیست اکسید منیزیم اصلاح شده­ تحت تاثیر نور UVA و پروکسی­ مونوسولفات (PMS) است.
روش بررسی: در این تحقیق از ماده اکسید منیزیم اصلاح شده به عنوان کاتالیست برای فعال‌سازی فتوکاتالیزوری PMS استفاده شد. پارامترهای بهره برداری از قبیل غلظت کاتالیست، غلظت پروکسی­ مونوسولفات، زمان واکنش و آنیون ­های بیکربنات، نیترات و کلراید در محیط­ های آبی بودند. همچنین اندازه گیری غلظت سم با دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا(HPLC)  و معدنی­ سازی سم با سنجش کربن آلی کل با استفاده از دستگاه TOC آنالایزر انجام شد.
یافته‌ها: در این مطالعه تخریب فتوکاتالیستی سم در شرایط بهینه غلظت کاتالیست برابر mg/L 150، غلظت پروکسی­ مونوسولفات برابر mg/L 75 و در زمان واکنش min 60 برابر 88 درصد بدست آمد. همچنین در شرایط بهینه میزان معدنی­ سازی برابر 52 درصد حاصل شد. مقایسه نتایج آزمایشات در شرایط بهینه تحت نور UVA و تاریکی حاکی از اثر بخشی تجزیه ناشی از فعال‌سازی فتوکاتالیزوری PMS در شرایط انتخابی است.
نتیجه‌گیری: فرایند فعال‌سازی فتوکاتالیزوری PMS توسعه داده شده در این تحقیق می ­تواند عملکرد بالایی در حذف سموم حشره کش از آب آلوده داشته باشد و لذا یک فرایند کارامد برای حذف آلاینده‌های نوپدید از آب مطرح است.
 

غلامعلی جاودان، حمیدرضا غفاری، ضحی حیدری نژاد، ناهید زراعی، سمیه حسینوند تبار، فاطمه پوررمضانی، مهرداد احمدی،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: چای به‌دلیل عطر، طعم و خواص دارویی مفیدی که دارد به‌عنوان یکی از محبوب‌ترین و پرمصرف‌ترین نوشیدنی‌ها در جهان شناخته شده است. آلودگی چای با فلزات سنگین ممکن است تهدید جدی برای سلامتی انسان باشد. هدف از این مطالعه بررسی غلظت عناصر بالقوه سمی (آرسنیک، سرب، مس، کادمیوم و جیوه) در چای سیاه وارداتی به جنوب ایران و ارزیابی ریسک سرطان‌زایی و غیر سرطان‌زایی مواجهه با آنها برای مصرف‌کنندگان بود.
روش بررسی: بدین منظور 94 نمونه چای سیاه از 15 برند وارداتی از هندوستان در سال 1399 انتخاب شدند. غلظت فلزات سنگین با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه‌گیری شد. بعد از تعیین غلظت فلزات سنگین در نمونه‌های چای سیاه ارزیابی ریسک سلامتی با استفاده از تکنیک شبیه‌سازی مونت کارلو تعیین گردید.
یافته‌ها: براساس نتایج میانگین غلظت فلزات سنگین آرسنیک، سرب، مس، کادمیوم و جیوه به ترتیب برابر با 0/02±0/03، 0/16±0/22، 7/69±15/67، 0/01±0/02 و mg/kg 0/005±0/006 بود. مقادیر شاخص خطر غیر سرطان‌زایی (HQ) فلزات سنگین آرسنیک، سرب، مس، کادمیوم و جیوه به ترتیب برابر با 2-10×1/07، 3-10×6/37، 5-10×3/45، 2-10×2/05 و  4-10×7/19 بود.
نتیجه‌گیری: بنابراین با توجه به یافته‌ها می‌توان نتیجه‌گیری کرد که مقادیر غلظت عناصر بالقوه سمی (آرسنیک، سرب، مس، جیوه و کادمیوم) در چای سیاه با سطح استاندارد ایران و رهنمود سازمان جهانی بهداشت سازگار بود. همچنین میانگین شاخص خطر سرطان‌زایی برای فلز آرسنیک 6-10×‌4/49  بود که بسیار پایین‌تر از سطح قابل قبول خطر سرطان‌زایی است (6-10). بنابراین مقادیر غلظت پنج عنصر بالقوه سمی در چای سیاه مورد مطالعه هیچ خطر قابل ملاحظه‌ای را برای مصرف‌کنندگان نشان ندادند.
 

نوید احمدی، مژگان احمدی ندوشن، محمدهادی ابوالحسنی، سید عباس حسینی،
دوره 15، شماره 2 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: وجود هیدروکربن‌های آروماتیک چند حلقه‌ایی (PAHs) در محیط زیست مشکل ایجاد می‌کنند زیرا وجود آنها اثرات مخربی بر انسان و حیوانات دارد. به‌طور کلی برای حذف آلاینده‌های نفت خام از آب، روش‌های مختلف تصفیه فیزیکوشیمیایی و بیولوژیکی در سراسر جهان به‌کار گرفته شده است. روش تصفیه بیولوژیکی با استفاده از باکتری‌ها، قارچ‌ها و جلبک‌ها اخیرا به دلیل کارایی و هزینه کمتر مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. جلبک ‌Chlamydomonas reinhardtii دارای ویژگی‌هایی مانند نرخ تکثیر بالا، قابلیت کشت در اکوسیستم‌های مختلف آبی است. در این مطالعه، به بررسی پاکسازی زیستی برخی هیدروکربن‌های آروماتیک چند حلقه‌ایی با استفاده از این جلبک پرداخته شده است.
روش بررسی: در این پژوهش، در مجموع ۱۲ نمونه پساب ساختگی نفتی در غلظت‌های 2/5، 7/5 وg/L  12/5 که با عنوان‌های ۱C، ۲ Cو۳C نام‌گذاری شده‌اند تهیه شده است، برای اندازه گیری و تعیین محتوای ترکیبات PAHs در نمونه‌ها از روش کروماتوگرافی گازی-طیف‌سنجی جرمی (GC-MS) استفاده شد. مقادیر اکسیژن مورد نیاز بیولوژیکی BOD))، اکسیژن مورد نیاز شیمیایی (COD)، کربن آلی کل(TOC)  و همچنین مقادیر کلروفیل آ و مقدار زیست توده به‌علاوه مقادیر نیترات و نیتریت نیز اندازهگیری شد. پردازش آماری داده‌ها نیز با استفاده از نرم‌افزارSAS 9/1  انجام شد.
یافتهها: نتایج بیانگر آن است در مقایسه ترکیبات هیدروکربنی 3 ترکیب فنانترن، فلورن و آنتراسن با ۱۰۰ درصد در تمامی غلظت‌ها در روز چهاردهم و ترکیب نفتالن به ترتیب با 97/8 درصد در غلظت g/L 2/5 و 93 درصد در غلظت اولیه g/L 7/5 و 92/7 درصد در غلظت اولیه  g/L12/5 از نفت خام توسط جلبک کلامیدوموناس حذف شدند (0/05p<). در میان مواد مغذی در بین ترکیبات NO-3،NO-2  بیشترین میزان حذف در طول دوره برای ترکیب نیتریت در تیمار با غلظت g/L 2/5 از نفت خام )۱(C مشاهده شد (0/05p<). بیشترین میزان زیست توده در تیمار )۳(C گزارش شد (0/05p<). علاوه بر این، بیشترین میزان کاهش مقادیر BOD، با 47/4 درصد به تیمار ۳C، همچنین با میزان 84 و 94 درصد برای COD و TOC به تیمار ۱C تعلق داشته است (0/01p<).
نتیجه‌گیری: نتایج به خوبی نشان داد کشت جلبک کلامیدوموناس در پساب نفتی از نظر پتانسیل حذف مواد مغذی، ترکیبات هیدروکربنی، بهبود کیفیت آب و تولید زیست توده مناسب می‌تواند گزینه قابل قبولی جهت بهره‌برداری در فرایند تصفیه بیولوژیکی محیط‌های آلوده آبی باشد.
 


زهره اکبری جونوش، عباس رضایی، علی غفاری نژاد،
دوره 15، شماره 2 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف ارائه سیستم الکتروکاتالیستی مؤثر بر پایه کاتد Ni-Fe/Fe3O4 جهت کاهش نیترات و گندزدایی آب آلوده به‌طور همزمان انجام‌ شده است.
روش بررسی: در ابتدا الکترود Ni-Fe به‌وسیله فرایند رسوب الکتروشیمیایی سنتز و سپس خصوصیات فیزیکی آن توسط آنالیزهای میکروسکوپ الکترونی روبشی انتشار میدان (FESEM)، پراش اشعه ایکس (XRD)، آنالیز (Brunauer-Emmett-Teller) BET و طیف‌سنجی فوتوالکترون اشعه ایکس (XPS) مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش گندزدایی و احیای نیترات به‌صورت همزمان تحت شرایط: mg 15 نانو ذرات Fe3O4، pH برابر با 6/5، NaCl برابر با mM 10، mg/L 50 نیترات، CFU/mL 105 باکتری اشرشیاکلی و دانسیته جریان mA/cm2 4 انجام گرفت.
یافته‌ها: براساس نتایج بدست ‌آمده در شرایط عدم حضور نیترات، 100 درصد باکتری‌های اشرشیاکلی بعد از min 12 گندزدایی شدند. در حضور نیترات، زمان گندزدایی کامل افزایش یافت و به  min120 رسید. در شرایط عدم حضور باکتری، 83 درصد نیترات در min 240 حذف گردید که در حضور باکتری راندمان احیای نیترات اندکی افزایش و به 88 درصد رسید. نیترات احیا شده در حالت اول منجر به تولید مقادیر ناچیز نیتریت با غلظت mg/L 0/22 و  mg/L 3/6 آمونیوم شد که در حضور باکتری مقادیر نیتریت و آمونیوم تولیدی به ترتیب به mg/L 0/42 و mg/L 7/3 افزایش یافت.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان‌دهنده توانایی بسیار مناسب الکترود Ni-Fe/Fe3O4 در کاهش الکتروکاتالیستی نیترات و گندزدایی آب آلوده به‌صورت مجزا و همزمان با راندمان بالا و انتخاب پذیری بالا نسبت به نیتروژن است.

مریم دلفانی، مریم محمدی روزبهانی، نسرین چوبکار، نوشین سلیمی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه صنایع نفت و گاز به عنوان منابع با اهمیت برای بدست آوردن انرژی و درآمد، هستند. در زمان تولید نفت و گاز، ترکیبات بسیار پیچیده ­ای که شامل مواد آلی و غیر آلی، هیدروکربن­ های نفتی و ترکیبات آروماتیک و آلیفاتیک هستند، به محیط زیست انتقال می ­یابند. بنزن، تولوئن، اتیل بنزن و زایلن­ ها که به اختصار به آنهاBTEX  می­ گویند از آلاینده­ های مونو آروماتیک بسیار با اهمیت هستند. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر مواجهه با BTEX بر برخی فاکتورهای بالینی افراد در معرض در انبار نفت و کارکنان سایت اداری در شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی کرمانشاه انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی و در سال 1398 انجام شد. نمونه­ های این مطالعه شامل پرسنل شاغل در انبار نفت و کارکنان سایت اداری شرکت ملی پخش فرآورده ­های نفتی شهر کرمانشاه است. پس از لحاظ معیار ورود به مطالعه، اطلاعات جمعیت شناختی شرکت کنندگان تکمیل و پس از جمع آوری نتایج آزمایشات فیزیولوژیک کارکنان، از نرم افزار SPSS19  برای تجزیه و تحلیل آماری استفاده شد.
یافته ­ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که شاخص ­های اسپیرومتری در کارکنانی که با ترکیبات BTEX مواجه داشته­ اند کاهش یافته است اما از نظر آماری معنی‌دار نبود. همچنین میزان گلبول قرمز (6/73 درصد) به طور معنی‌داری در کارکنان غیر اداری کمتر بوده، همچنین گلبول سفید (6/61 درصد)، SGOT (10/14 درصد) و SGPT (5/09 درصد) در کارکنان غیر اداری بیشتر بوده است. میزان پلاکت در کارکنان اداری بیشتر بوده است.
نتیجه‌گیری: با توجه به خطراتی ‌که آلودگی BTEX برای سلامت انسان دارد توصیه می‌شود از اقدامات پیشگیرانه مانند استفاده از ماسک مخصوص و نظام نوبت کاری استفاده شود.
 

انسیه نوروزی، فریده فتحی نژاد، فاطمه سلمانی، پریسا صدیق آرا، طیبه زینلی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه ارزیابی تفاوت دانش، نگرش و عملکرد از جنبه بهداشت و ایمنی مواد غذایی بین افراد جامعه با و بدون سابقه ابتلا به کووید-۱۹ است.
روش بررسی: مطالعه توصیفی-تحلیلی با استفاده از پرسشنامه آنلاین استاندارد بر روی 712 نفر از شهریور تا مهر ماه 1400 انجام شد. پرسشنامه در چهار بخش که بخش اول شامل اطلاعات دموگرافیک، بخش دوم شامل 7 سوال در ارتباط با دانش شرکت‌کنندگان در مورد بهداشت و ایمنی مواد غذایی، بخش سوم شامل 10 سوال درباره نگرش و بخش چهارم 10 سوال مربوط به عملکرد بهداشتی شرکت کنندگان استفاده شد. از مدل رگرسیون خطی چندگانه برای تعیین بهترین پیش بینی کننده­های دانش، نگرش و عملکرد استفاده شد. سطح معنی‌داری p <0/05 در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: افراد دارای سابقه ابتلا 271 (43 درصد) و افراد بدون سابقه ابتلا 361 (57 درصد) نفر بودند. فاکتورهای جمعیت شناختی در بین افراد با و بدون سابقه ابتلا تفاوت معنی‌داری نداشت. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دانش (0/05‌p=) و عملکرد افراد (0/002p=) در ارتباط با بهداشت و ایمنی موادغذایی با سابقه ابتلا به کرونا ارتباط معنیداری دارد. اما نگرش افراد متاثر از سابقه ابتلا به کرونا نبود (0/17‌p=). مهمترین پیش بینی کننده عملکرد نگرش بود (0/001p<).
نتیجه‌گیری: می‌توان گفت که ابتلا به کرونا باعث افزایش دانش و بهبود عملکرد مردم در ارتباط با اصول بهداشت و ایمنی موادغذایی در طول همه گیری کووید-19 شده و در نتیجه شرایط بهداشتی بهبود یافته است.
 

زهره نوروزی، عاطفه چمنی، مژگان احمدی ندوشن،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: ذرات معلق از آلاینده‌های مهم هوا در مناطق شهری با تأثیرات شناخته نشده بر روی جنین  هستند. لذا هدف مطالعه حاضر، تعیین اثر غلظت ذرات معلق با قطر آئرودینامیکی کوچک‌تر مساوی  μm2/5 در محل زندگی مادر، بر سطح آنزیم ­های کبدی خون بندناف نوزاد در شهر اصفهان است.
روش بررسی: سطح آنزیم­ های کبدی در خون بند ناف 200 نوزاد در سال­ های 1398 و 1399 در شهر اصفهان با استفاده از کیت­ های تشخیص کمی و به روش اسپکتروفتومتری محاسبه شد. غلظت PM2.5 نیز با استفاده از داده­­ های ایستگاه ­های پایش، مدل­سازی و همبستگی آن با سطوح آنزیم­ های کبدی به تفکیک سه ماه بارداری و در شعاع‌هایm  500،m 1000 وm 2000 محاسبه شد.
یافته ­ها: متوسط سطح آسپارات آمینو ترانسفراز (Aspartate Aminotransferase (AST)) برابر با 38/42، آلانین آمینوترانسفراز (Alanine Aminotransferase (ALT)) برابر با IU/L 10/09، آلکالین فسفاتاژ (Alkaline Phosphatase (ALP)) برابر با  IU/L 407  و گاما گلونامیل ترانسفراز (Gamma-Glutamyl Transpeptidase (GGT)) برابر با IU/L 152 بدست آمد. فصول بهار و پاییز با غلظت ذرات 22/77 و μg/m3 35/35 به ترتیب دارای حداقل و حداکثر غلظت ذرات معلق بودند. در کلیه آنزیم ­های مورد بررسی، غلظت آنزیم با سه ماهه سوم بارداری و کل دوران بارداری در شعاع‌های m 2000 دارای ضریب همبستگی متوسط بودند که این امر حکایت از تاثیر معنی­ دار غلظت­ های بالای  PM2.5بر غلظت آنزیم‌های کبد نوزادان به ­خصوص در اواخر دوران بارداری دارد.
نتیجه­ گیری: نزدیکی به منابع تولید کننده ذرات معلق در شهرها، احتمال افزایش غلظت آنزیم ­های کبدی جنین را به­ خصوص در اواخر دوره بارداری افزایش می­ دهد.
 

محمدجواد ذوقی، محمدامین رسولی، بهنوش خطائی، محمدرضا دوستی،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: اگرچه معدن­ کاری از فعالیت­ های مهم اقتصادی در سراسر جهان است، به علت بهره­ برداری ضعیف فرایندها و دفع نادرست باطله ­های معدنی باعث انتشار آلودگی ­های مختلف به ­خصوص فلزات سنگین در خاک می­ شود. تکنیک­ های مختلفی جهت تصفیه خاک و استخراج فلزات سنگین به کار گرفته شده­ اند. از جمله روش الکتروکینتیک که در خاک­ های ریزدانه بسیار موثر است. لذا در تحقیق حاضر از فرایند الکتروکینتیک جهت استخراج مس از باطله ­های معدنی در بیرجند استفاده شد.
روش بررسی: در این پژوهش، از راکتوری به طول cm 24 از جنس PVC استفاده شد. زمان ماند 2، 4 و 6 روز و ولتاژ V/cm 1 در نظر گرفته شد. الکترودهای گرافیتی انتخاب و دو محلول الکترولیت اسید­نیتریک و اسید­سیتریک جهت استخراج مس بررسی شد. سپس، جهت کنترل pH و بهبود فرایند استخراج، قطبیت الکترودها به طور متناوب تغییر یافت.
یافته ­ها: در راکتور­های مورد آزمایش، بالاترین راندمان حذف (54 درصد) در حالتی بدست آمد که در آند و کاتد به ترتیب از اسید سیتریک M 0/1 و آب مقطر، در مدت زمان 6 روز استفاده شد. در ادامه، با تعویض قطبیت 24 ساعته، راندمان حذف مس به حدود 60 درصد افزایش یافت.
نتیجه­ گیری: کاربرد اسید سیتریک در آند، باعث حذف بیشتر مس شده و تاثیربخشی بیشتری نسبت به اسید نیتریک داشته ­است. به­ علاوه، با تعویض متناوب قطبیت و حفظ pH خاک در محدوده خنثی، شرایط برای انحلال بیشتر فلز و کاهش ته­ نشینی آن در خاک مهیا گردید. درنتیجه میزان انتقال آن به خارج از محدوده تصفیه و راندمان حذف آن از محیط خاک افزایش یافت.
 

جواد ترکمن، مهرداد قدس خواه دریایی، شهروز صحرانورد،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: تغییر اقلیم و آلاینده های محیط زیست در رشدگونه های مختلف گیاهی موثر هستند. که این اثر را می توان در حلقه های رویشی درختان جستجو کرد. هدف این مطالعه تعیین تاثیر تغییرات بارش و دما در چهار دهه (1393-1353) و تاثیر آلاینده های هوای دهه آخر بر روی متوسط پهنای دوایر سالیانه درخت کاج است.
روش بررسی: منطقه مورد مطالعه پارک جنگلی چیتگر واقع در شمال غربی شهر تهران و گونه مورد مطالعه کاج جنگلی (Pinus eldarica) است. روش تحقیق توصیفی است که اطلاعات اقلیمی مورد نیاز از ایستگاه هواشناسی مهرآباد و نمونه‌برداری بصورت برش دیسک از 10 درخت گونه­ کاج جنگلی تهیه شد. پس از آماده سازی نمونه ها با استفاده از بینوکولار و میز اندازه گیری تعداد و پهنای حلقه های سالیانه شمارش و اندازه گیری شد. برای بررسی تفاوت معنی داری پهنای رویش در چهار دهه از روش آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) در سطح معنی داری 5 درصد استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان می دهد که متوسط بارش در چهار دهه با هم تفاوت معنی داری ندارد درحالیکه دمای متوسط و رویش متوسط دارای تفاوت معنی دار است (0/05>p). مقدار رویش بر اساس نمایه رویش در طی چهار دهه کاهشی است که این کاهش در دهه چهارم بعلت افزایش آلاینده هایی نظیر اوزن (O3) و دی اکسیدنیتروژن (NO2) قابل توجه و مشهودتر است.
نتیجه‌گیری: بطور کلی رویش درخت کاج جنگلی در طی چهل سال با افزایش دمای متوسط سالانه کاهش یافته که کاهش بیش از حد در دهه چهارم ناشی از آلاینده هایی نظیر ازون و دی اکسید نیتروژن است. پیشنهاد می شود که برای درک بهتر تاثیر آلاینده ها بر رشد ونمو درختان، پژوهش بیشتری بر روی گونه های حساس و کاشته شده در فضای شهری انجام شود.  
 

ذبیح اله یوسفی، عادل نادری، سید نورالدین موسوی نسب، سمانه دهقان،
دوره 16، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: خطر بالای عفونت Sars-CoV-2 در محیط دندانپزشکی یک مشکل جدی برای پزشکان و بیماران است. هدف اصلی این مطالعه بررسی اقدامات بهداشت محیطی مرتبط با بیماری کرونا در مطب‌های دندانپزشکی شهرستان ساری در دوران همه‌گیری کووید-19 در سال 1400 بوده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی و از نوع مقطعی بوده و ابزار مورد استفاده در آن، پرسشنامه‌ای محقق ساخته بوده که با همکاری پرسنل شاغل در 100 مرکز خدمات دندانپزشکی فعال در شهر ساری جمع‌آوری گردید. به ‌منظور تعیین روایی محتوایی، از دو روش کیفی و کمی استفاده گردید. روایی محتوای کیفی این پرسشنامه توسط ۸ نفر از متخصصین بهداشت محیط به تایید رسید. برای تعیین پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 25 انجام شد.
یافته‌ها: براساس نتایج حاصل از این مطالعه، تجهیزات حفاظت فردی در 100 درصد مراکز بصورت مداوم مورد استفاده قرار می گرفت. در 93 درصد مراکز از هیپوکلریت سدیم و فرمالدهید برای گندزدایی تجهیزات استفاده میشد و در 94 درصد موارد تناوب گندزدایی تجهیزات بعد از هر بیمار بوده است. گندزدایی سرویس‌های بهداشتی در 62 درصد مراکز بصورت روزانه و در بقیه مراکز هر دو روز یکبار انجام می‌شد. در 72 درصد از مراکز دندانپزشکی مورد بررسی، نصب و یا روشن بودن هود موضعی بالای یونیت‌ها وجود نداشته است اما در 92 درصد مطب‌ها تهویه مناسب فضاهای عمومی وجود داشته است. بعلاوه بر طبق نتایج، در 99 درصد مطب‌ها مدیریت پسماند مطابق با قوانین و مقررات ملی و بر اساس ضوابط و روش‌های مدیریت اجرایی پسماندهای پزشکی و پسماندهای وابسته و دستورالعمل‌های مرتبط انجام می‌گرفت و  همینطور در 100 درصد مطب‌ها مصرف آب، بهداشتی و مطلوب بوده است.
نتیجه‌گیری: بطور کلی رعایت اقدامات بهداشت محیطی در مطب‌های دندانپزشکی مورد مطالعه در اکثر موارد در سطح مطلوب و مطابق با دستورالعمل‌های وزارت بهداشت بوده است. عدم نصب هود موضعی یا روشن نبودن آن بالای یونیت‌ها در اکثر مراکز و تهویه نامناسب اتاق کار دندانپزشک از مهمترین مشکلات مراکز بوده که لازم است مورد توجه بیشتری قرار گیرد و مطابق با دستورالعمل وزارت بهداشت اقدامات اصلاحی صورت گیرد.

زهرا معاوی، خوشناز پاینده، مهرنوش تدینی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: فلزات سنگین از انواع آلاینده­ های خطرناک موجود در محیط­ زیست هستند که در مواد غذایی انباشته می­ شوند. این پژوهش با هدف ارزیابی خطر سلامت و آلودگی برخی فلزات سنگین در سبزی‌های کاهو و کلم کشت ‌شده در سه شهرستان حمیدیه، دزفول و رامهرمز استان خوزستان انجام شد.
روش بررسی: نمونه ­برداری به‌­صورت تصادفی ساده، با سه تکرار و تعداد 15 نمونه از هر کدام از سبزی‌های کاهو و کلم کشت ‌شده در هر منطقه تهیه شدند. فلزات سنگین به کمک دستگاه جذب اتمی مدل پرکین المر 4100 سنجش شدند. ارزیابی خطر فلزات سنگین با استفاده از شاخص ­های آلودگی خاک و ارزیابی خطر سلامت انجام گردید.
یافته­ ها: بالاترین میزان فلز در کلم مربوط به روی (mg/kg 0/15±5/84) و پایین ترین مقادیر فلز کروم در کاهو (mg/kg 0/005±0/11) به ­دست آمد. بر اساس میزان جذب روزانه فلزات سنگین محصولات کاهو و کلم، نتایج نشان داد که بالاترین مقادیر شاخص مخاطره (HQ) را فلز سرب در کلم برای کودکان و بزرگسالان به ترتیب 8/5840 و 3/4253 در مقایسه با سایر فلزات سنگین داشتند. شاخص مخاطره فلزات نیکل و کروم در کلم بالاتر از کاهو بود، اما در مورد فلزات روی، مس و کبالت شاخص مخاطره در کاهو بالاتر از کلم به ­دست آمد. بالاترین مقدار شاخص سرطان­زایی در کودکان برای مصرف کلم و فلز سرب 0/0291 بود. شاخص سرطان­زایی فلز کروم در دو محصول کاهو و کلم (0/0003 و 0/0002) پایین­ ترین مقادیر را داشت. خطر بوم ­شناسی فلزات سنگین در خاک مزارع کشاورزی رامهرمز بالاتر از شهرهای دزفول و حمیدیه به ­دست آمد. فاکتور غنی شدگی فلزات سرب، کروم، مس و کبالت در خاک‌های کشاورزی رامهرمز بالاتر از مناطق دیگر بود. شاخص زمین انباشتگی کروم، روی و مس در خاک مزارع کشاورزی دزفول بالاتر از خاک‌های حمیدیه و رامهرمز بالاتر بود.
نتیجه­ گیری: با توجه با شاخص ­های آلودگی خاک، فلز کبالت نقش مهمی در آلودگی خاک دزفول، حمیدیه و رامهرمز داشت و فلزات سرب، نیکل، کروم، مس و روی آلودگی کمی در خاک مناطق مورد مطالعه داشتند. ارزیابی خطر سلامت فلزات سنگین خاک نشان داد که شاخص خطر فلزات سنگین سرب، نیکل، کروم، مس، روی و کبالت پایین­ تر از 1 به ­دست آمد. شاخص سرطان­زایی فلزات سنگین برای بزرگسالان و کودکان کمتر از 4-10 بود. ارزیابی خطر سلامت فلزات سنگین و شاخص مخاطره آنها نشان داد مصرف کاهو و کلم در این مناطق می­ تواند باعث مشکلات سلامتی در افراد شود.
 

احسان معنوی‌پور، اکبر اسلامی، عباس شاهسونی، احمد اله آبادی، رضا سعیدی، فاطمه شکری داریان، مهرنوش ابطحی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: در جامعه امروزی، با توجه به تنوع روش‌های تولید مواد غذایی، تهیه غذای سالم چالش‌برانگیز شده است. روغن در کشور ما به چند شیوه تولید می‌شود. در روش کارگاهی پرس سرد، نظارت کافی بر فراورده تولیدی وجود ندارد. هدف مطالعه حاضر بررسی میزان فلزات سنگین و ویژگی‌های فیزیکوشیمیایی روغن صنعتی در مقایسه با روغن روش پرس سرد است.
روش بررسی: در این تحقیق ۵۴ نمونه روغن تولیدی با روش پرس سرد و تصفیه شده صنعتی آفتابگردان، کنجد و کلزا تهیه شد و ویژگی‌های فیزیکوشیمیایی آنها شامل ضریب شکست، عدد اسیدی، عدد یدی، عدد صابونی، عدد پراکسید، عدد آنیزیدین، سرب، آهن، آرسنیک و مس تعیین شد و تأثیر زمان نگهداری بر ویژگی‌های مذکور مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: عدد یدی بیشترین تخطی از استاندارد را نشان داد (۶۱ درصد) و میانگین آن در روغن‌های پرس سرد و تصفیه شده صنعتی به‌ترتیب 136/70 وgI /100g  134/48 بود. میانگین مقدار ویژگی‌های فیزیکوشیمیایی بجز عدد صابونی در نمونه‌های روغن‌ پرس سرد بالاتر از روغن صنعتی بود، اما تفاوت مشاهده شده معنی‌دار نبود. بررسی تأثیر زمان نگهداری بر ویژگی فیزیکوشیمیایی نشان داد که طی زمان دو ماه، عدد پراکسید (0/01>p) و آنیزیدین (0/05p<) در هر دو گروه روغن بصورت معنی‌دار افزایش یافت. میانگین غلظت آرسنیک، سرب، آهن و مس در روغن‌های مورد بررسی به ترتیب 0/03، 0/78، 0/05 و mg/kgoil 0/05 بود و تخطی از استاندارد فقط در یک نمونه روغن آفتابگردان پرس سرد مشاهده شد (آرسنیک با غلظت mg/kgoil 0/11).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج بدست آمده، روغن‌های تصفیه شده صنعتی ویژگی‌های شیمیایی و پایداری مناسبتری داشتند. پیشنهاد می‌گردد در صورت استفاده از روغن‌های تولیدی با روش پرس سرد، این روغن‌ها در مدت کوتاهی مصرف شوند و برای مصارف سرخ کردنی روغن‌های تصفیه شده صنعتی ارجحیت دارند.
 

عباس خزائی، مهرنوش ابطحی، مهسا جهانگیری راد، فاطمه شکری داریان، محمد رفیعی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: نظارت بر کیفیت آب­ های نامتعارف علاوه بر امکان استفاده بهینه از آن­ها، احتمال اقدام اصلاحی برای ارتقاء سطح بهداشت مواد غذایی را مشخص می‌نماید. هدف از این مطالعه، بررسی کیفیت آب‌های نامتعارف (پساب تصفیه­ خانه فاضلاب) در کانال­ های آبیاری مزارع پاکدشت است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-مقطعی، از شش کانال آبیاری مزارع پاکدشت، 120 نمونه طی مدت 5 ماه برداشت شد. خصوصیات فیزیکوشیمیایی و میکروبی پساب کانال­ ها تعیین و با استانداردها مقایسه گردید. همچنین کیفیت آب‌ها با کاربرد شاخص‌های ارزیابی فلزات سنگین (HEI)، آلودگی فلزات سنگین (HPI) و کیفیت پساب (WWQI) مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: میانگین غلظت پارامترهای COD، BOD5، TSS، TDS، NO3-، SO4-2، PO4-3 به ترتیب برابر با 259، 125، 105، 697، 4/5، 94/4 و mg/L 13/5 و میانگین تعداد کلیفرم­ های کل و مدفوعی در پساب کانال­ ها بیش از استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست ایران (IRNDOE) و سازمان جهانی خوار و بار و کشاورزی ((FAO تعیین گردید. دامنه غلظت فلزات سنگین (mg/L) مورد بررسی قرار گرفته برای کروم (0/045-0/025)، کادمیوم (0/0006-0/001)، سرب (0/0006-0/001)، کبالت (0/059-0/038) و نیکل (0/06-0/05) کمتر از استاندارد بود؛ اما شاخص ­های HEI و WWQI وضعیت نامطلوب آب برای آبیاری کشاورزی را نشان دادند.
نتیجه‌گیری: براساس مقایسه نتایج پارامترهای اندازه­ گیری شده در این مطالعه با استانداردهای سازمان ملی استاندارد ایران و FAO، آ‌ب‌های نامتعارف کانال­ های شهرستان پاکدشت برای آبیاری صیفی ­جات نامناسب، ولی برای محصولات علوفه ­ای و صنعتی مناسب است. در صورت اجرای روش‌های اصلاحی، می‌توان کیفیت آب‌ کانال‌ها را برای مقاصد کشاورزی بهبود بخشید.

هادی نیک نژاد، نیما کلوانی، مهدی سیدی راد، علیرضا اعلا، رضا سعیدی، مهرنوش ابطحی، فتح اله غلامی بروجنی،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: نگرانی‌هایی در مورد آلودگی میکروبی در شهرهای ساحلی شمال کشور بویژه شهرهای استان مازندران وجود دارد که می‌تواند خطراتی را برای سلامتی شناگران و گردشگران به همراه داشته باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی کمی میزان خطر بروز بیماری های گوارشی ناشی از مواجهه با باکتری های اشرشیا کلی (E.coli) و انتروکوکوس در حین فعالیت های تفریحی در سواحل فریدونکنار انجام شد.
روش بررسی: در مطالعه توصیفی مقطعی حاضر، به منظور بررسی وضعیت میکروبی شناگاه های ساحلی فریدونکنار 66 نمونه بصورت لحظه ای در فصل تابستان برداشت شد. روش شبیه‌سازی مونت کارلو برای محاسبه خطر عفونت روزانه و سالانه مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که در آب های تفریحی این سواحل، خطر ابتلا به انتروکوکوس بیشتر از E.coli بود. میانگین خطر عفونت سالانه E.coli در بزرگسالان و کودکان به ترتیب 0/41 و 0/69 بود. همچنین خطر عفونت سالانه انتروکوکوس برای کودکان و بزرگسالان 1 و 0/99 بود که بالاتر از سطح توصیه شده توسط WHO و EPA بود. نتایج نشان داد که خطر ابتلا به عفونت برای کودکان بیشتر از بزرگسالان بوده است.
نتیجه‌گیری: تخلیه کنترل نشده فاضلاب های شهری و صنعتی به دریاها و رودخانه ها نقش اساسی در آلودگی میکروبی سواحل دارد. با اجرای استراتژی های مدیریت زیست محیطی و تفریحی موثر، می توان خطرات بهداشت عمومی را در سواحل تفریحی به حداقل رساند و در عین حال زیبایی طبیعی این فضاهای عمومی مهم را نیز حفظ کرد.
 

صدف معینی، سید مسعود منوری، فریبا زمانی هرگلانی،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش پسماندها در مراکز یکپارچه پسماندهای شهری مشکلات و پیامدهای ناسازگار ‌محیط زیستی ناشی از استقرار نامناسب آن‌ها بیش‌ازپیش نمایان شده است. این پژوهش با هدف تعیین و بررسی آلودگی‌های محیط‌زیستی در مراکز مدیریت یکپارچه پسماند شهری انجام شده است.
روش بررسی: این پژوهش، آلاینده‌های محیط‌زیستی در مرکز مدیریت یکپارچه پسماندها در کوهک را در فواصل مختلف بین 900-0 متری مورد بررسی قرار داده است. چهار معیار ویژگی‌های پسماند، آلودگی آب، آلودگی هوا و آلودگی صوت با 16 زیرمعیار تعیین شد. نقشه هر معیار و زیر معیارها با ضرایبی که دارند در وزن حاصل از روش فرآیند شبکه تحلیلی ضرب شدند. با تلفیق معیارها با روش ترکیب خطی وزنی و روی‌هم گذاری آن‌ها درنهایت منطقه مورد مطالعه در سه کلاس نامناسب، متوسط، مناسب طبقه‌بندی شد.
یافته‌ها: آلودگی هوا با وزن (0/26) دارای بالاترین رتبه نسبت به سه معیار دیگر است. به ترتیب آلودگی صوتی (0/25)، آلودگی آب (0/24) و ویژگی پسماند (0/23) در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند. نتایج آزمون کروسکال والیس نشان داد که بین غلظت آلاینده‌ها در ایستگاه‌های مختلف، اختلاف معنی‌داری است (0/05>p). همچنین نتایج نشان می‌دهد که میانگین غلظت آلاینده‌ها در فاصله 0-300 متری با تمامی ایستگاه‌های موجود دارای اختلاف معنی‌داری است (0/05>p). پس از تعیین پهنه‌های مناسب با استفاده از روش خطی وزنی (WLC نتایج نشان داد که 62/5 درصد معیارها مورد تأیید سازمان محیط‌زیست است.
نتیجه‌گیری: با بررسی نتایج حاصل از روش‌های استفاده ‌شده در این مطالعه می‌توان گفت که ترکیب روش ANP و WLC، نتایج مناسبی را ارائه می‌دهد. عدم قطعیت در تصمیم‌گیری‌های ذهنی و کمبود زمان در تصمیم‌گیری، ارزیابی را در زمینه‌ی جمع‌آوری پسماندها در مراکز یکپارچه پسماند شهری با مشکلاتی مواجه ساخته است.
 

سیدخبات نی‌نوا، بهاره لرستانی، مهرداد چراغی، سهیل سبحان اردکانی، بهزاد شاهمرادی،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: فنیتروتیون یکی از سموم فسفره است که از را­ه ­های مختلف از جمله توسط فاضلاب­ های صنعتی و زه‌آب‌های کشاورزی به منابع آبی وارد می­ شود. با توجه به اینکه این سم به‌دلیل ایجاد کمپلکس ­های قوی، غیرقابل تجزیه زیستی است، حذف آن­ با روش­ های اکسیداسیون پیشرفته ضروری است. لذا، این مطالعه با هدف بررسی کارایی حذف سم فنیتروتیون توسط نانوکامپوزیت گرافن اکساید مغناطیسی عامل ­دار شده با دی اکسید سریم (GO@Fe3O4@CeO2) از محلول آبی انجام شد.
روش بررسی: در این پژوهش، نانوکامپوزیت GO@Fe3O4@CeO2 سنتز و به ­عنوان فتوکاتالیست برای حذف فنیتروتیون مورد استفاده قرار گرفت. خصوصیات ظاهری نانوکامپوزیت با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)، دستگاه پراش پرتو ایکس (XRD)، آنالیز طیف‌ سنجی تفکیک انرژی (EDX)، طیف‌ سنجی مادون قرمز فوریه (FT-IR) و آنالیز خاصیت مغناطیسی (VSM) بررسی شد. همچنین، اثر متغیرهای pH (2-9)، غلظت فتوکاتالیست ( mg/L10-40) و زمان تماس ( min0-90) بر کارایی حذف فنیتروتیون بررسی شد.
یافته ­ها: نتایج نشان داد که با افزایش زمان تماس تا min 60 و غلظت فتوکاتالیست تا mg/L 20، کارایی حذف فنیتروتیون افزایش یافت. از طرفی، بیشینه نرخ حذف فنیتروتیون در 4 = pH ثبت شد. نتایج بررسی سینتیک فرآیند فوتوکاتالیستی حذف فنیتروتیون توسط GO@Fe3O4@CeO2 نشان داد که فرآیند از سینتیک مرتبه اول پیروی کرده است.
نتیجه ­گیری: نانوکامپوزیت GO@Fe3O4@CeO2 می ­تواند به­ عنوان یک فوتوکاتالیست موثر و در دسترس برای حذف فنیتروتیون از پساب­ های صنعتی تحت تابش فرابنفش مورد استفاده قرار گیرد.
 

محمد حسن‌آبادی، محمدصادق حسنوند، محمد خانی‌زاده، ساسان فریدی، عادل مکمل، بیتا ملکیان اصفهانی، علی احمدی ارکمی، فاطمه مومنی‌ها،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: تعیین میزان انتشار متان از محل‌های دفن پسماند (لندفیل­ ها)، اولین قدم در مدیریت آن است. هدف این مطالعه، مرور نظام‌مند روش‌های سنجش و برآورد انتشار گاز متان از محلهای دفن پسماند است.
روش بررسی: این مطالعه مرور نظام‌مند شامل مطالعات منتشر شده به زبان انگلیسی و فارسی طی بازه زمانی ژانویه سال 2005 تا ماه می سال 2023 در پایگاه دادههای PubMed،Web of Science  و Scopus (بررسی مقالات انگلیسی) و نیز SID، Magiran وGoogle Scholar  (بررسی مقالات فارسی) است.
یافته ها: پس از ارزیابی مطالعات، 90 مطالعه ارائه دهنده اطلاعات در خصوص روش‌های سنجش و برآورد انتشار گاز متان در لندفیل ­های شهری انتخاب شد. نتایج حاصله نشان داد برآورد انتشار براساس مدل‌های پرکاربرد LandGEM و IPCC، با وجود هزینه‌ کمتر و ارائه سریعتر نتایج، اغلب با عدم قطعیت نسبتاً زیادی همراه است. لذا روش‌های کمی و کیفی سنجش مستقیم جهت تعیین کمیت انتشار متان از لندفیل‌ها ترجیح داده میشود. سنجش میزان انتشار متان با تجهیزات قرائت مستقیم و چمبرهای تعیین شار بسته، برای اندازه‌گیری گازهای گلخانه‌ای به ویژه متان از لندفیل‌ها بیشترین کاربرد را دارند.
نتیجه‌گیری: برآورد انتشار متان به عنوان یکی از گازهای گلخانه‌ای از منابع انتشار به مقامات مسئول این امکان را می‌دهد که از وضعیت موجود و آتی انتشار گاز متان آگاهی یافته و در نهایت ‌‌استراتژی‌های کاهشی را تدوین کنند. یافته‌های برآورد میزان انتشار متان از لندفیل‌ها، در برخی از شرایط دارای تفاوت معناداری با نتایج واقعی هستند و لذا گرچه این روشها ابزاری مفید، سریع و به صرفه محسوب می­ شوند اما در استفاده از آنها بایستی به این امر توجه نمود.
 

جواد کاظم نور، عاطفه چمنی، احمد نجم عبداله الموسوی، نرگس کارگری،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: آلودگی فلزات سنگین خاک شهری به‌سبب مخاطرات بالقوه محیط‌ زیستی و بهداشتی توجه گسترده‌ای را به خود جلب کرده است. از این‌رو، این پژوهش با هدف ارزیابی خطر و تعیین بار آلودگی فلزات آهن، روی، کادمیم، مس، منگنز و مولیبدن در خاک سطحی شهر در استان بابل عراق در سال 1402 انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-مقطعی، در مجموع 50 نمونه خاک سطحی از عمق  cm20-0 برداشت و محتوی عناصر در آن‌ها با استفاده از طیف‌سنجی نوری پلاسمای جفت‌شده القایی (ICP-OES) خوانده شد. همچنین، مقادیر شاخص‏ های غنی‌شدگی (EFآلودگی (PI)، بار آلودگی (PLIخطر سلامت (HI) و خطر سرطان‌زایی (CR) محاسبه شدند. داده‌ها نیز با استفاده از نرم ‏افزار آماری SPSS مورد پردازش قرار گرفتند.
یافته ‏ها: میانگین محتوی عناصر آهن، روی، کادمیم، مس، منگنز و مولیبدن در خاک به ‏ترتیب برابر با 27240، 62/7، 0/302، 33/8، 570 و mg/kg 0/999 بود. بیشینه میانگین محتوی عناصر برای آهن، مس، منگنز و مولیبدن در خاک به ‏ترتیب برابر با 30331، 37/3، 639 و mg/kg 1/08 مربوط به مناطق مرکزی شهر و بیشینه میانگین محتوی عناصر برای روی و کادمیم به‏ ترتیب برابر با 65/3 و mg/kg 0/332 و مربوط به مناطق روستایی و حومه شهر بود.
نتیجه‏ گیری: نتایج، بیانگر تأثیر فعالیت‏ های شهری (ترافیک، صنعت و کشاورزی) بر آلودگی عناصر آهن، روی، کادمیم، مس، منگنز و مولیبدن خاک در شهر القاسم بوده است. از این ‏رو، به‏‏ منظور کاهش و مدیریت خطر محیط‌ زیستی و سلامتی، پایش منظم محتوی فلزات سنگین و شناسایی منابع آلودگی عناصر در خاک توصیه می‌شود.
 


صفحه 5 از 6     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سلامت و محیط زیست می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb