جستجو در مقالات منتشر شده


249 نتیجه برای علی

سید علیرضا موسوی، ملوک پروانه،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: روش‌های متداول تصفیه شیرابه به دلیل بار آلودگی بالا و خصوصیات ویژه شیرابه، کارایی مناسبی ندارند. لذا در سال‌های اخیر استفاده از روش‌های تلفیقی توسعه چشمگیری داشته است. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر پودر کربن فعال (PAC) بر کارایی تصفیه شیرابه محل دفع پسماند کرمانشاه در یک راکتور ناپیوسته متوالی هوازی (ASBR) است.

روش بررسی: در این مطالعه از سه راکتور ستونی با حجم کل mL 2000 و حجم مفید mL 600 در مقیاس آزمایشگاهی استفاده شد. در راکتورهای شماره 2 و 3 که از نظر شرایط محیطی و راهبری با راکتور شماره 1 که فاقد پودر کربن بود و کاملا یکسان بودند، به ترتیب مقادیر g/L 5 و 10 PAC اضافه شد. تاثیر دوزهای مختلف PAC (g/L 10، 5، 0) و زمان ماندهای هیدرولیکی (h 144، 96، 48 =HRT) به منظور حذف اکسیژن مورد نیاز شیمیایی (COD) و نیتروژن آمونیاکی (NH3-N) شیرابه خروجی مورد مطالعه قرار گرفت و کارایی حذف با استفاده از آزمون آماری two-way ANOVA نرم افزار 16 -SPSS مورد مقایسه قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج حاصل از آزمون آماری نشان داد که بین راندمان حذفCOD  و N-NH3 در  HRTsو دوزهای مختلف PAC اختلاف معنی‌دار است (0/001 =P-value). بیشترین راندمان حذف در h 144 =HRT، برای COD و NH3-N در راکتور شماره 1 به ترتیب 4/42±50/11 درصد  و 1/49±19/85 درصد، راکتور شماره 2، 6/1±55/67 درصد، 0/89±25/7 درصد و راکتور شماره 3، 3/99±58/02 درصد، 1/7±25/48 درصد حاصل شد.

نتیجه‌گیری: می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که فرایند تلفیقی بیولوژیکی – کربن فعال در مقایسه با فرایند بیولوژیکی مجزا، توانایی افزایش کارایی حذف COD و N-NH3 فاضلاب‌های قوی همچون شیرابه را دارد. اگرچه دستیابی به استانداردهای تصفیه با این روش نیز امکان‌پذیر نیست.


ویدا پاست، علیرضا مصداقی نیا، مازیار نادری،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: کود کمپوست برای بهبود ساختار و مواد مغذی خاک سودمند است. فلزات سمی مهمترین آلاینده‌هایی هستند که می‌توانند از طریق کود کمپوست وارد چرخه غذایی شوند و اثرات مضری بر سلامت انسان‌ ‌بگذارند. در این مطالعه میزان آرسنیک، جیوه، کادمیوم و سرب موجود در 6 مارک ورمی کمپوست تولیدی از پسماندهای آلی شهر تهران بررسی و مقایسه‌ این مقادیر با استانداردهای داخلی و جهانی انجام شد.

روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه‌ توصیفی – تحلیلی بود که در آن 6 مارک مختلف به صورت تصادفی از مراکز توزیع ورمی کمپوست شهر تهران انتخاب و از هر مارک چهار نمونه تهیه گردید. در مجموع 24 نمونه تهیه گردید. سپس نمونه‌ها به روش TCLP (روش استخراج ویژه سمیت) استخراج و پس از صاف‌سازی، غلظت فلزات موجود به وسیله‌ دستگاه ICP اندازه‌گیری شد. سپس داده‌ها به وسیله نرم افزار Excel مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار غلظت فلزات سمی (آرسنیک، جیوه، کادمیوم و سرب) موجود در نمونه‌های ورمی کمپوست تهیه شده از هر مارک بر حسب میلی گرم بر کیلوگرم جرم کمپوست گزارش شد. بیشترین میانگین غلظت آرسنیک، کادمیوم، جیوه و سرب در مارک‌های ورمی کمپوست شهر تهران به ترتیب 7/45، 0/15‌، 0/19 و mg/kg 79/95 برآورد شد.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که غلظت فلزات سمی در نمونه‌های ورمی کمپوست حاصل از پسماند آلی شهر تهران پایین‌تر از حد مجاز استانداردهای ملی ایران و جهان است.


سجاد نصرالهی سروآغاجی، رضا علیمردانی، محمد شریفی، محمد رضا تقی زاده یزدی،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش جمعیت شهری و صنعتی شدن باعث افزایش نرخ تولید پسماند ­شهری و به تبع آن افزایش نگرانی­ ها در مورد پایداری محیط زیست شده است، اخیرا روش ارزیابی چرخه زندگی به عنوان ابزاری سودمند جهت حل این مشکل ارائه شده است. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه اثرات زیست محیطی سه زیرسامانه­ پردازش و دفع پسماند شهر تهران از قبیل هضم بی ­هوازی، پسماندسوز ایزوله و دفن سنتی است.

روش بررسی: در این مطالعه، ابتدا خصوصیات فیزیکی پسماندهای تولیدی و مصرف نهاده ­ها در محدوده مورد مطالعه از طریق میانگین روزانه بین مهر ماه 1393 تا آبان 1394 تعیین و سپس مراحل مختلف روش ارزیابی چرخه زندگی (LCA) در ارتباط با هر کدام از زیرسامانه­ ها پیگیری شد. نهایتا نتایج در نرم افزار SimaPro بر اساس روش CML Baseline 2000 ارائه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: نتایج نشان داد در یک سامانه یکپارچه مدیریت پسماند شهری هر چقدر نرخ تفکیک و بازیافت افزایش یابد، میزان نشر آلاینده ­های زیست محیطی نیز به طور قابل توجهی کاهش پیدا خواهد کرد، به طوری‌که پتانسیل گرمایش جهانی، اسیدی شدن، اختناق دریاچه­ ای و تقلیل مواد غیرآلی به عنوان مهم­ترین بخش­ های اثر به ازای تن پسماند ورودی روزانه در زیرسامانه هضم بی­ هوازی به ترتیب برابر با kg CO2 eq  125935-، kg SO2 eq 449-، kg PO43- eq 1690- و kg Sb eq 0/43- و در زیرسامانه پسماند­سوز به ترتیب برابر با  264872 kg CO2 eq kg SO2 eq 974-، 3471kg PO43- eq- و kg Sb eq 0/76- بدست آمد در حالی که در زیرسامانه لندفیل شاخص­ های مذکور به ترتیب برابر با kg CO2 eq  74478، kg SO2 eq 362، kg PO43- eq 118 و  kg Sb eq 0/13 برآورد گردید.

نتیجه ­گیری: با توجه به فرایند­های تشکیل­ دهنده­ هر کدام از زیرسامانه ­ها و نتایج حاصل از ارزیابی نشر آلاینده­ ها در زیرسامانه­ های مورد مطالعه می­ توان نتیجه گرفت در یک سامانه یکپارچه مدیریت پسماند، زیرسامانه­ های مولد انرژی از قبیل هضم بی­ هوازی و پسماندسوزی باید در اولویت اول و زیرسامانه­ های سنتی مانند لندفیل در اولویت آخر قرار گیرد.


اکبر غلام پور، محمد صادق حسنوند، رامین نبی زاده، زهرا علیزاده، امیر حسین محوی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر بمنظور تعیین میزان غلظت و تغییرات یون‌های محلول در آب موجود در ذرات معلق TSP و PM10 هوای محیطی شهر تبریز با هدف تعیین منابع احتمالی انتشار این ذرات انجام گرفت.

روش بررسی: در طول شهریور 1392 الی مرداد 1393 با استفاده از دستگاه نمونه بردار با حجم بالا از ذرات معلق هوا نمونه‌برداری گردید. یون‌های محلول در آب موجود در ذرات معلق با استفاده از دستگاه اولتراسونیک استخراج شده و نهایتا به کمک دستگاه IC میزان یون‌ها اندازه‌گیری شد. با استفاده از نرم افزار Stata12، آنالیز رگرسیون خطی بین یون‌ها انجام شد تا ترکیبات عمده تشکیل‌دهنده یون‌های ذرات مشخص گردد؛ همچنین بمنظور تعیین منابع احتمالی انتشار ذرات PM10، از مدل چرخشی واریماکس استفاده شد.

یافته‌ها: مجموع غلظت یون‌های محلول در آب موجود در ذرات TSP و PM10 هوای محیطی شهر تبریز به ترتیب برابر 20/33±20/77 و  µg/m314/08±16/04 بدست آمد. در ذرات TSP و PM10 یون‌های سولفات (µg/m3 5/79± 8/69) و نیترات (µg/m3 7/9±8/47) عمده‌ترین یون‌های محلول در آب موجود در ذرات بوده و یون‌های کلسیم و سدیم در مرتبه بعدی قرار داشتند.

نتیجه‌گیری: نتایج مدلسازی مشخص نمود که ذرات معدنی ناشی از خاک حاشیه شهر و ذرات ثانویه ناشی از احتراق سوخت‌ها به همراه تعلیق مجدد ذرات از خاک‌های آلوده منبع انتشار حدود 80 درصد از ذرات معلق PM10 منطقه شهری هستند.


محسن احمدی، علی شهیدی، زهرا قربانی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: نقش آب زیرزمینی به خصوص در مناطق کویری به منظور تامین آب شرب همواره مورد توجه بوده است. لیکن مطالعات و تصمیم‌گیری در خصوص استحصال آب از این منبع آب هزینه‌بر و دشوارتر از منابع سطحی است. بنابراین لزوم توجه به روش‌های نوین تصمیم‌گیری در این زمینه مانند پهنه‌بندی اهمیت می‌یابد. با توجه به اثرات متفاوت پارامترهای شیمیایی آب در کیفیت نهایی آن، کاربرد روش‌های تصمیم‌گیری چند معیاره و فازی مانند AHP، FAHP، ANP و FANP منجر به تهیه نقشه‌های دقیق‌تری در این زمینه می‌گردد. هدف این پژوهش پهنه‌بندی کیفیت آب زیرزمینی با استفاده از روش‌های ANP و FANP و مقایسه نتایج روش‌های AHP و FAHP با ANP و FANP است. بدین منظور تحقیق حاضر با هدف پهنه‌بندی کیفیت آب زیرزمینی در آبخوان طبس واقع در شرق ایران با عرض جغرافیایی ˚19 33 تا 50 ˚33 شمالی و طول جغرافیایی ˚42 60 تا 12 ˚63 شرقی انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه پارامترهای Mg، Ca، SO4، Cl، TDS، EC و TH مورد مطالعه قرار گرفتند. ابتدا نقشه‌های رستری هر پارامتر تهیه و این نقشه‌ها به لایه‌های فازی تبدیل گردیدند. سپس لایه‌های مورد نظر با اعمال وزن‌های بدست آمده از روش‌های AHP و ANP تلفیق شدند.

یافته ­ها: نتایج نشان داد که بیشترین اوزان در روش ANP به پارامترهای Cl (0/172)، Mg (0/161) و EC (0/159) اختصاص داشت. بیشترین اوزان در روش AHP نیز به پارامترهای Cl (0/457)، TDS (0/163) و EC (0/114) اختصاص یافت. همچنین غلظت کلیه پارامترهای مورد بررسی در نقشه‌های پهنه‌بندی و فازی ‌شده از سمت شرق و جنوب ‌شرقی به شمال‌ غربی افزایش نشان داد.

نتیجه ­گیری: براساس نتایج بدست آمده و جهت جریان، کیفیت آب زیرزمینی با حرکت در آبخوان (از سمت جنوب و شرق به شمال‌ غربی) کاهش یافت. بنابراین قسمت‌های شرق و جنوب‌ شرقی به عنوان مناطق مطلوب جهت تامین آب شرب مشخص شد. مساحت این مناطق در روش‌های AHP، ANP، FAHP و FANP به ترتیب 22/12، 25/08، 57/35 و 58/24 درصد از کل آبخوان را شامل می‌شود.


علیرضا مصداقی نیا، سیمین ناصری، مهدی هادی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: مواجهه انسان با مواد شیمیایی مانند فلزات سنگین می‌تواند از طریق مصرف آب آشامیدنی صورت گیرد. کروم به دلیل نقش در بروز اثرات سرطانزایی و غیر‌سرطانزایی در انسان اهمیت دارد. در این مطالعه ریسک سرطانزایی و خطر غیرسرطانزایی کروم ناشی از مصرف آب‌های بطری شده توزیع شده در سراسر کشور، مورد بررسی قرار گرفت.

روش بررسی: میزان نسبت خطر (HQ) و ریسک مازاد سرطان (ELCR) محاسبه گردید. مقادیر HQ و ELCR بر مبنای متغیرهای ورودی شامل غلظت آلاینده، میزان سرانه مصرف آب، وزن بدن، دز مرجع، ضریب در‌دسترسی زیستی و ضریب منبع آلودگی، با استفاده از تکنیک Monte-Carlo شبیه‌سازی و تعیین گردید.

یافته‌ها: میانگین مقدار کروم در آب  برابر µg/L 2/32±4/79 برآورد شد. مقدار نسبت خطر غیر‌سرطانی این فلز در گروه‌های سنی زیر 2 سال، بین 2 تا 6 سال، بین 6 تا 16 سال و بیشتر از 16 سال به ترتیب برابر 0/000354، 0/00292، 0/00236 و 0/00147 و ریسک سرطانزایی به ترتیب 11-10×4/04، 10-10×5/99،  10-10×8/61 و  9-10×2/34 تعیین گردید.

نتیجه‌گیری: با توجه به مقادیر غلظت کروم در آب‌های بطری شده در ایران و مقادیر HQ و ELCR برآورد شده، امکان بروز اثرات غیر‌سرطانزایی و احتمال بروز سرطان ناشی از کروم در اثر مصرف آب‌های بطری شده بسیار پایین بوده و حضور این آلاینده در آب‌های بطری شده خطری را متوجه مصرف‌کنندگان در هیچ یک از گروه‌های سنی نمی‌کند.


علی کولیوند، کاظم ندافی، رامین نبی زاده، احمد جنیدی جعفری، مسعود یونسیان، کامیار یغماییان، سیمین ناصری،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: عملکرد فرایند کمپوست به عنوان یکی از روش ­های موثر تصفیه لجن­ های نفتی به عواملی همچون مواد مغذی و دما بستگی دارد. بنابراین لازم است که روند تغییرات این عوامل بررسی شوند. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی روند تغییرات کربن آلی، نیتروژن، فسفر و دما در فرایند کمپوست لجن­ های کف مخازن ذخیره نفت ­خام بود.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی، لجن با پسماند تحت‌ کمپوست به نسبت­ های 1 به 2، 1 به 4، 1 به 6، 1 به 8 و 1 به 10 مخلوط و با C/N/P اولیه 100/5/1 به مدت 10 هفته کمپوست شد. در طول زمان فرایند، اختلاط و تنظیم رطوبت توده­ ها 3 بار در روز انجام شد. نمونه­ برداری و آنالیز نمونه­ های کربن آلی، نیتروژن و فسفر بصورت هفتگی و دما بصورت روزانه انجام گرفت.

یافته ­ها: نتایج نشان دادند که میزان کاهش مقادیر کربن آلی، نیتروژن و فسفر در هفته­ های ابتدایی فرایند زیاد و به مرور کمتر شد. نسبت­ های C/N و C/P در انتهای فرایند کمپوست به ترتیب از نسبت 20:1 و 100:1 به نسبت 26:1 و 166:1 افزایش یافت. علاوه بر این، دمای راکتورها در طول دوره زمانی فرایند در محدوده مزوفیلیک قرار داشت.

نتیجه­ گیری: الگوی مشابه کاهش مقادیر کربن آلی، نیتروژن و فسفر در راکتورهای کمپوست نشان‌دهنده کاهش فعالیت بیولوژیکی دخیل در تجزیه و مصرف هیدروکربن­ های نفتی در هفته‌های انتهایی فرایند است.


ماهرخ جلیلی، مهدی مختاری، علی اصغر ابراهیمی، فهیمه بقری،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: میزان ضایعات پسته تولیدی در ایران، سالانه حدود ton 105 × 1/35 است که در صورت مدیریت نامناسب می­تواند سبب ایجاد مشکلات زیست محیطی گردد. هدف از این مطالعه بررسی فرایند تولید کمپوست راکتوری ضایعات حاصل از  فرآوری پسته با تیمارهای مختلف کود گاوی و لجن فاضلاب شهری به عنوان روشی برای بازیافت آن است.

روش بررسی: ضایعات پسته به نسبت وزنی 5/5 به 10 (لجن آبگیری شده فاضلاب شهری به ضایعات پوست‌گیری پسته) و نسبت وزنی 1 به 10 (کود گاوی به ضایعات پوست‌گیری پسته) برای رسیدن به نسبت کربن به ازت 25 به 1 با هم ترکیب شدند. پارامترهای pH، EC، درصد رطوبت، جامدات کل، جامدات فرار، خاکستر، کربن آلی، دما و فنل اندازه‌گیری شدند.

یافته­ ها: طی فرایند 60 روزه کمپوست‌سازی راکتوری، ضایعات پسته با تیمار کود گاوی نسبت کربن به ازت از 25:1 به 13:1 و لجن آبگیری شده فاضلاب شهری از 25:1 به 14:1 و فنل در تیمار کود گاوی از  ppm4980 به  ppm254 و در تیمار لجن آبگیری شده فاضلاب شهری از ppm 6100 به ppm  254 رسید. حداکثر درجه حرارت در تیمار کود دامی و لجن آبگیری شده فاضلاب به ترتیب طی فرایند کمپوست به °C 50 و °C9/48 رسید.

نتیجه­ گیری: نتایج نشان داد کمپوست تولیدی با تیمار کود گاوی در مقایسه با تیمار لجن آبگیری شده فاضلاب به علت تجزیه مناسب‌تر مواد آلی دارای ارزش کودی بالاتری بود.


سید حسین حسینی، علی صالحی، الهام شکری،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش روزافزون جمعیت و احداث ساختمان‌های بلند، وجود آلاینده‌های محیطی در شهرها را دو چندان کرده است. از طرفی نیز افراد برای رفع نیازهای زیستی خود بیش از گذشته از محیط‌های باز شهری استفاده می‌کنند. در این راستا عوامل مختلفی همچون پوشش‌های متنوع گیاهی و وجود جریان‌های مستمر باد می‌تواند نقش قابل‌توجهی در پراکنش ذرات آلاینده داشته باشد. مطالعه حاضر نیز در این زمینه و با هدف بررسی تاثیر انواع پوشش گیاهی و بام سبز از نظر ارتفاع و تراکم، بر چگونگی پراکنش آلاینده‌ها، با شناخت جریان‌های هوای شهری (شیراز) انجام شد.

روش بررسی: در راستای این هدف از روش، مطالعات کتابخانه‌ای، تحلیلی- توصیفی و همچنین شبیه‌سازی رایانه‌ای با استفاده از روش محاسبات دینامیک سیالاتComputational Fluid Dynamics (CFD)) ) در نرم‌افزار Envi-met استفاده‌ شد.

یافته‌ها: با توجه به لزوم ‌بکارگیری پوشش گیاهی در سطوح شهری، بررسی نتایج جابجایی عمودی ذرات با وجود پوشش‌های گیاهی با تاج (ارتفاع) کوتاه، متوسط و بلند و مقایسه با مدل پایه (بدون پوشش گیاهی) نشان داده است که وجود پوشش گیاهی با تاج متوسط با داشتن اختلاف m2/s 7/65 (جابجایی عمودی ذرات) نزدیک‌ترین مدل به مدل پایه و بهینه‌ترین حالت برای پراکنش هرچه بیشتر آلاینده‌های محیطی است.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد، استفاده از بام سبز در ساختمان‌ها، میزان جابجایی افقی ذرات آلاینده هوا را افزایش و جابجایی عمودی آنها را کاهش می‌دهد و با استفاده هر چه بیشتر از این عنصر، می‌توان معماری و شهرسازی را به سمت پایداری پیش برد.


علیرضا خواجه امیری، مریم زارع جدی، رضا احمدخانیها، نوشین راستکاری،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: آفت کش‌های ارگانوکلره دسته‌ای از ترکیبات مختل‌کننده غدد درون ریز هستند که باعث ایجاد طیف وسیعی از عوارض سلامتی در انسان و نیز سرطان می‌شوند. بطور کلی غذاهای چرب با منشاء حیوانی مانند شیر و محصولات لبنی منبع اصلی مواجهه انسان با سموم آفت کش ارگانوکلره به ویژه DDT و متابولیت‌های آن است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی میزان مواجهه جمعیت عمومی ساکن در شهر تهران با DDT و متابولیت‌های آن از طریق مصرف شیر پاستوریزه و نیز نهایتا ارزیابی ریسک سرطان زایی و غیرسرطان زایی ناشی از این میزان مواجهه است.

روش بررسی: میزان باقیمانده آفت کشDDT  و متابولیت‌های آن در 60 نمونه از شیرهای پاستوریزه تجاری پر چرب ( 3 درصد چربی) توسط کروماتوگرافی گازی با دتکتور جرمی اندازه‌گیری شد. ارزیابی ریسک سرطان زایی و غیرسرطان زایی نیز توسط روش‌های استاندارد بین المللی محاسبه گردید.

یافته‌ها: DDT و متابولیت‌های آن در تمامی نمونه‌های مورد آزمون یافت شد و محدوده غلظتی آن برابر با µg/L 0/0015 تا 0/28 و میانگین غلظت باقیمانده آفت کش‌ها به ترتیب برای o,p DDE، p,p-DDE، p,p-DDT و p,p-DDD برابر با 0/03±0/05، 0/08±0/15، 0/05±0/09 و µg/L 0/02±0/05 است. میزان میانگین تخمینی محاسبه شده برای دریافت روزانه باقیماندهDDT  و متابولیت‌های آن از طریق مصرف شیر در جمعیت عمومی در محدوده 0/00006 الی mg/kg/day 0/0002 است که این میزان پایین‌تر از حد میزان دریافت مجاز روزانه برای عوارض غیرسرطان زایی است. بنابراین ریسک خطر محاسبه شده برای عوارض غیرسرطان زایی کمتر از 1 و در محدوده ایمن بود. با این وجود ریسک تجمعی محاسبه شده در بدترین شرایط براساس ماکزیمم غلظت مشاهده شده بیش از 1 بود. از نظر ریسک سرطان زایی نیز میزان مواجهه جمعیت عمومی از نظر ریسک سرطان اضافی در محدوده ایمن ارائه شده توسط سازمان حفاظت از محیط زیست آمریکا است.

نتیجه‌گیری: براساس نتایج حاصل از این مطالعه، جمعیت عمومی همچنان با DDT و متابولیت‌های آن مواجهه دارند، بنابراین پایش و اندازه‌گیری این ترکیبات در تمام گروه‌های سنی به ویژه کودکان توصیه می‌شود.  


راضیه السادات حاجی میر محمد علی، حمید کاریاب، حمزه علی جمالی، محمد مهدی امام جمعه، فریبا انصاری ملکی، علی آرزومند،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

اجرای غیر‌اصولی طرح‌‌های جمع‌آوری فاضلاب علاوه بر ایجاد مشکلات زیست‌محیطی و تاثیرات سوء بر سلامت، می‌تواند نارضایتی ساکنین را نیز به دنبال داشته باشد. هدف این مطالعه طراحی ابزاری جهت سنجش رضایتمندی ساکنین مناطق شهری از وضعیت شبکه جمع‌آوری فاضلاب بود. از شاخص روایی صوری، نسبت روایی محتوایی و آلفای کرونباخ جهت بررسی روایی و سازگاری درونی استفاده شد. نتایج نشان داد که ابزار طراحی شده مشتمل بر 25 گویه بوده و می‌تواند با روایی و پایایی مناسب در مطالعات پژوهشگران و شرکت‌های آب و فاضلاب جهت بررسی رضایتمندی مورد استفاده قرار گیرد.


شهرام گرگانی، علی بافکار، سید احسان فاطمی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: وجود منابع مهم آلاینده‌های انتشاری و نقطه‌ای ناشی از فعالیت‌های انسانی در سطح زمین و نفوذ این آلاینده‌ها به آبخوان موجب کاهش کیفیت آب زیرزمینی می‌شود. ارزیابی آسیب‌پذیری روشی کم ‌هزینه در شناسایی نواحی مستعد به آلودگی است که در مدیریت منابع آب نقش اساسی دارد. دشت­ ماهیدشت یکی از دشت‌های مهم استان کرمانشاه بوده و نقش بسزایی در تولید محصولات کشاورزی دارد. با برداشت بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی این دشت و بروز خشکسالی‌های اخیر، و ارجح بودن نیاز شرب منطقه اراضی کشاورزی با خطر کمبود آب مواجه است. لذا برای تصمیمات بهتر در زمینه مدیریت صحیح مصرف آب و کنترل آلودگی، این محدوده مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.

روش بررسی: آسیب‌پذیری، بعنوان حساسیت کیفیت آب‌های زیرزمینی به بار آلودگی اعمال ‌شده تعریف می‌شود و توسط خصوصیات ذاتی آبخوان تعیین می‌گردد. در این تحقیق با استفاده از مدل دراستیک (DRASTIC) و GIS به بررسی آسیب‌پذیری ذاتی آبخوان دشت ماهیدشت نسبت به آلودگی پرداخته ‌شده است. در روش دراستیک از هفت پارامتر شامل عمق تا سطح ایستابی، تغذیه خالص، مواد تشکیل‌دهنده آبخوان، نوع خاک، توپوگرافی، مواد تشکیل‌دهنده منطقه غیراشباع و هدایت هیدرولیکی برای پهنه‌بندی آسیب‌پذیری آبخوان استفاده ‌شده که به‌صورت هفت لایه اطلاعاتی توسط نرم‌افزار 10Arc GIS تهیه گردیده است. آمار و اطلاعات اخذ شده محدوده مورد مطالعه شامل لوگ حفاری چاه‌ها، 44 عدد پیزومتر، آزمایش‌های پمپاژ و سه ایستگاه باران‌سنجی بوده است. این لایه‌ها در نرم‌افزار 10ArcGIS تهیه، رتبه دهی، وزن دهی و در نهایت تلفیق گردید.

یافته‌ها: با تلفیق لایه‌ها و در نظر گرفتن رتبه و وزن آنها نتایج اخذ شده نشان داد که دامنه شاخص دراستیک برای کل محدوده دشت معادل 34 تا 120 واحد بدست آمد. بر این اساس و با توجه به استانداردهای ذکر شده برای شاخص دراستیک، آبخوان در گروه آسیب‌پذیری بدون ریسک تا ریسک کم قرار گرفت.

نتیجه‌گیری: خروجی مدل دراستیک اعمال شده در منطقه مورد مطالعه، آسیب پذیری ذاتی آبخوان را نشان می­دهد و می­تواند بعنوان ابزار اولیه در توسعه و مدیریت منابع آب در آینده نیز به کار رود. در ضمن این مدل قادر به تولید اطلاعاتی از جنس میزان و نوع آلاینده نیست. لذا در تحقیقات آتی پیشنهاد می‌گردد با توجه به کم شدن میزان بارندگی و پایین آمدن تراز آب زیرزمینی، و احتمال شور شدن آب زیرزمینی پهنه‌بندی از لحاظ شوری مورد بررسی قرار گیرد، همچنین برای معتبر کردن نتیجه مدل­ عمومی دراستیک، پساب‌های آبیاری و فاضلاب خانگی و صنعتی و میزان تغذیه آب زیرزمینی از آنها در نظر گرفته شود.


رامین نبی زاده نودهی، علیرضا مصداقی نیا، سیمین ناصری، مهدی هادی، حامد سلیمانی، پگاه بهمنی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: رسوبگذاری و خورندگی عوامل مخرب کیفیت آب آشامیدنی و تجهیزات لوله‌کشی محسوب می‌شوند. در این مطالعه تمایل به خورندگی یا رسوبگذاری آب زیر‌زمینی، آب مخازن ذخیره و شبکه‌های توزیع مورد بررسی قرار گرفت. استفاده از شاخص‌های کیفی و شاخص کمی پتانسیل ترسیب کربنات کلسیم و تحلیل آماری شاخص‌ها به منظور بررسی وضعیت آب، انجام شد.

 روش بررسی: نتایج آنالیز آب‌های زیر‌زمینی، آب مخازن ذخیره و شبکه توزیع آب روستایی شهرستان‌های استان کردستان مورد تحلیل قرار گرفت. مقدار شاخص‌های خورندگی لانژلیر (LI)، رایزنار (RI)، پوکوریوس (PSI) و لارسون- اسکولد (LS) و پتانسیل ترسیب کربنات کلسیم (CCPP) تعیین گردید. آستانه خورندگی یا رسوبگذاری بر مبنای شاخص CCPP تعیین و مقایسه میانگین شاخص‌ها با مقادیر آستانه با استفاده از independent t-test انجام شد. آنالیز واریانس یکطرفه به منظور بررسی اختلاف بین مقدار شاخص‌ها در منابع استفاده شد.

یافته‌ها: محدوده تعادل آب بر مبنای لانژلیر، رایزنار و پوکوریوس به ترتیب 0/05-0/1-، 9-7 و 8/5-7/1 تعیین شد. مقدار  CCPP در آب‌های زیر‌زمینی، مخازن و شبکه به ترتیب برابر با 1/29±9/27، 1/25±9/13، 1/23±11/25 تعیین گردید و مقادیر شاخص‌های لانژلیر، رایزنار و پوکوریوس در هر سه منبع، نزدیک به وضعیت رسوبگذار بود. با این‌حال به لحاظ آماری وضعیت تعادل معنی‌دار شد. براساس مقادیر شاخص لارسون-اسکولد در مورد منابع آب مورد مطالعه، آنیون‌های سولفات و کلرور نقشی در رسوبگذاری ندارند.

نتیجه‌گیری: بررسی همزمان شاخص‌های کیفی در کنار شاخص CCPP اطلاعات دقیق‌تری از وضعیت خورندگی و رسوبگذاری آب فراهم می‌نماید. توصیه می‌شود مقدار شاخص‌های کیفی همواره در کنار شاخص CCPP  بررسی شوند.


منصور احمدی پیرلو، محمدعلی ابراهیمی نیک، مهدی خجسته پور، سیدهادی ابراهیمی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: مدیریت پسماند شهری همواره یکی از چالشهای عمده‌ شهرهای بزرگ بوده است. تولید انرژی بصورت بیوگاز، راه حلی قابل قبول و شناخته شده است. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر درصد کل جامدات و پیش­ تصفیه قلیایی بر تولید بیوگاز و تخریبپذیری‌ زیستی پسماند جامد شهری است.

روش بررسی: آزمایشات در هاضم­ هایی از جنس شیشه به حجم L 1 و در دمای °C 37 با سه سطح درصد کل جامدات (5، 10 و 15 درصد) در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. حجم بیوگاز تولید شده، میزان متان و تغییرات pH بصورت روزانه اندازه‌گیری شد. در هر روز جهت اختلاط بهتر، هاضمها بصورت دستی به مدت s 30 تکان داده شدند. کل جامدات، جامد فرار، درصد کربن و نیتروژن موجود در ماده خام و همچنین نسبت کربن به نیتروژن توسط استاندارد APHA اندازه­گیری شد.

یافته­ ها: بیشترین عملکرد متان در 5 درصد کل جامدات و با بیشترین حذف جرم ماده فرار بدست آمد. براساس این، اثر پیش‌تصفیه با استفاده از هیدروکسیدسدیم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که پیش­ تصفیه با هیدروکسیدسدیم بطور قابل‌توجهی باعث بهبود تجزیه پسماند آلی جامد شد؛ بهطوریکه پس از 25 روز، تولید بیوگاز، 30/38 درصد بیشتر از هاضم تصفیه نشده بود. حداکثر تولید متان برای هاضم شاهد و تصفیه شده به‌ ترتیب mL/g TS 83/35 و mL/g TS 132 بدست آمد.

نتیجه­ گیری: نتایج فعالیت آزمایشگاهی نشان داد که درصد کل جامدات (5 درصد) و پیش‌تصفیه قلیایی، به ‌طور قابل‌ توجهی باعث بهبود تجزیه پسماند آلی جامد شده و در نتیجه تولید بیوگاز و متان آن افزایش مییابد.


ندا سیستانی، مظاهر معین الدینی، نعمت اله خراسانی، امیرحسین حمیدیان، محمدصالح علی طالشی، رخساره عظیمی یانچشمه،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: توسعه شهری و صنعتی موجب افزایش میزان غلظت فلزات سنگین در محیط‌زیست شده‌اند. هدف از این تحقیق ارزیابی اثر مجتمع‌های فولاد کرمان بر آلودگی خاک پیرامون آن به فلزات سنگین صورت گرفت.    

روش بررسی: این مطالعه مقطعی و از نوع توصیفی- تحلیلی بود. فلزات سنگین 60 نمونه خاک سطحی (عمق cm 15-0) مجاور دو مجتمع فولاد با دستگاه طیف‌سنج جذب اتمی شعله‌ای (AAS) آنالیز شدند. شاخص­های منشایابی و تعیین درجه آلودگی شامل شاخص‌های فاکتور غنی‌سازی (EF) و درصد آن، زمین انباشت (Igeo)، فاکتور آلودگی (Cf)، درجه آلودگی (Cd) و درجه اصلاح شده آلودگی (mCd) برای ارزیابی سطح آلودگی خاک محاسبه شدند.  

یافته‌ها: میانگین غلظت فلزات سنگین نیکل، روی، آهن، سرب، کروم و کادمیوم به ترتیب 9/98، 54/38، 15063/33، 20/86، 3/54 و mg/kg 0/038 بودند. ترتیب فلزات سنگین براساس میانگین شاخص‌های EF عبارت است از سرب>روی> کادمیوم >آهن >نیکل>کروم. شاخص Cf نیز نشان داد که 90 درصد نمونه‌ها دارای آلودگی متوسط تا قابل توجه با عنصر سرب هستند. نتایج درصد فاکتور غنی‌شدگی (EF)، غنای عنصر آهن (68/18 درصد) را نشان داد. مقادیر میانگین شاخص Cd و mCd به ترتیب 2/90 و 0/48 بود که درجه پایین آلودگی خاک‌ها را نشان داد.         

نتیجه‌گیری: در این مطالعه غلظت سرب و کادمیم بیشتر تحت تاثیر مجتمع‌های فولاد بوده و غلظت سایر عناصر تحت تاثیر منابع طبیعی و انسانی است. مجتمع‌های فولاد بایستی در کاهش انتشار آلاینده‌ها به محیط اطرافشان برنامه‌ریزی نمایند.


مریم حیدری، رامین نبی زاده نودهی، محمود علی محمدی، کامیار یغمائیان،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: مصرف آب بطری شده در سال‌های اخیر به دلایل متعدد‌، به سرعت در حال افزایش است. هدف اصلی این پژوهش بررسی منشاء زمین شناسی آب‌های بطری شده ایران و تعیین تطابق یا عدم تطابق آنها با داده‌های آزمایشگاهی حاصل نمونه‌برداری از 71 برند آب آشامیدنی بطری شده و معدنی است.

روش بررسی: در این پژوهش با استفاده از مختصات‌یابی نقاط برداشت آب‌ها اقدام به ژئورف نمودن نقاط بر روی نقشه‌های "زمین شناسی ایران" و "آب‌های گرم و معدنی ایران" و بررسی تطابق داده‌های آزمایشگاهی و تیپ آب‌ها با داده‌های زمین‌شناسی نموده و با نسبت‌های یونی مهم آب استخراج شده از نرم افزار awh، مقایسه نمودیم.

یافته‌ها: در بررسی این 71 برند آب بطری شده 28 درصد (20 برند) عدم تطابق وجود داشت که در 40 درصد موارد میزان بی‌کربنات آزمایشگاهی بیش از مقدار زمین شناسی بود. همچنین 70 درصد تیپ آب‌ها از نوع بی‌کربناته کلسیک بودند. در برندهای محدوده البرز شمالی با زمان نهشته‌های ساحلی اطراف دریای خزر، منشاء شورابه/آب دریا وجود داشته که این میزان حدودا 55 درصد بوده است.

نتیجه‌گیری: عبور آب از سازندهای مختلف زمین شناسی و وقوع پدیده انحلال میتواند بعنوان عامل مهمی در عدم تطابق مطرح باشد. این موضوع با توجه به غیرمجاز بودن تصفیه شیمیایی خاص بر روی آب‌های معدنی و عدم اجازه افزودنی‌ها نیاز به مطالعات بیشتری دارد تا دلیل و منشاء آن از کارخانه و با نمونه‌برداری از منبع مورد بررسی قرار گیرد.


شهره علی دوست، نادر بهرامی فر، عباس اسماعیلی ساری،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: جیوه یک آلاینده با اهمیت جهانی است که به صورت گسترده در محیط زیست پراکنده شده است. پایش جیوه در محیط­ های آبی بویژه رسوبات، بدون سنجش جیوه آلی و سلنیوم نمی­ تواند به طور دقیق بیان­گر وضعیت آلودگی جیوه در اکوسیستم­ های آبی باشد، لذا مطالعه حاضر به سنجش جیوه­ کل، جیوه­ آلی و سلنیوم و همچنین خاصیت آنتاگونیستی سلنیوم و همبستگی درصد کربن آلی با جیوه در رسوبات تالاب انزلی می ­پردازد.

روش بررسی: تعداد 40 نمونه رسوب سطحی از بخش ­های شرقی و غربی تالاب انزلی جمع­ آوری گردید و غلظت جیوه آلی و کل آنها با استفاده از دستگاه آنالیز جیوه پیشرفته اندازه­ گیری شد. همچنین غلظت سلنیوم در نمونه­ های رسوب با استفاده از دستگاه ICP-OES اندازه ­گیری گردید.

یافته­ها: میانگین غلظت جیوه کل در شرق و غرب تالاب به ترتیب 109/53 و ng/g dw (dry weight) 68/39 بدست ­آمد، که این میانگین در رسوبات بخش شرقی تالاب به طور معنی­ داری بالاتر از بخش غربی بوده است (0/001>P). میانگین غلظت جیوه آلی در شرق و غرب تالاب به ترتیب برابر 34/91 و ng/g dw 28/84 بود که به لحاظ آماری تفاوت معنی­ داری نداشتند. این در حالی­ بود که، نسبت جیوه آلی به جیوه کل در دو منطقه مورد بررسی اختلاف معنی­ داری را نشان داد. میانگین غلظت سلنیوم در رسوبات شرق و غرب به ترتیب 156/25 و  ng/g dw163/75 بودند و همبستگی منفی معنی ­داری بین میزان سلنیوم و جیوه آلی در رسوبات بخش غربی تالاب وجود داشت (0/05>P).

نتیجه‌گیری: میزان جیوه کل در رسوبات شرق و غرب تالاب انزلی نسبت به سایر مطالعات مناطق مختلف جهان پایین­ تر بوده است. در صورتی­ که درصد جیوه آلی در مناطق شرق و غرب تالاب انزلی به نسبت بالا بوده است. در نتیجه دسترسی زیستی جیوه در رسوب و سمیت آن برای آبزیان منطقه بالاتر خواهد بود. در این تحقیق با وجود بالا بودن نسبت مولی سلنیوم به جیوه کل، درصد جیوه آلی در منطقه نسبتا بالا بوده است. پیشنهاد می­شود فرم ­های مختلف سلنیوم که در پیوند شدن با جیوه معدنی موثر هستند و همچنین میزان سلنیوم و جیوه در آبزیان منطقه اندازه­ گیری گردند.


عبدالمطلب صید محمدی، علیرضا رحمانی، قربان عسگری، سمیه باجلان، امیر شعبانلو،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: منابع اصلی 4-کلروفنل فاضلاب صنایع نفت، زغال، کاغذ و تولید رزین است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه کارایی نانو­رس خام و اصلاح شده با سورفکتانت کاتیونی تترا ­دسیل ­تری ­متیل ­آمونیوم ­بروماید در حذف 4-کلروفنل از محیط­های آبی است.

روش بررسی: تاثیر زمان تماس، pH اولیه محلول، مقدار جاذب و غلظت 4-کلروفنل بعنوان پارامترهای موثر در فرایند جذب و تاثیر pH محلول اصلاح و مقدار سورفکتانت بعنوان پارامتر­های موثر در میزان اصلاح نانو­رس بررسی گردید. نانورس اصلاح شده توسط طیف سنجی مادون قرمز (FTIR) و طیف سنجی پراش اشعه ایکس (XRD) تعیین ویژگی شد، در نهایت ایزوترم و سینتیک جذب بررسی گردید.

یافته‌ها: با افزایش pH اولیه محلول از 3 به 11 کارایی حذف 4-کلروفنل افزایش یافت، به طوری‌که در غلظت اولیه mg/L 100 4-کلروفنل و g 0/25 نانو­رس اصلاح شده بعد از min 120 کارایی جذب، برای pH 3 و 11 به ترتیب 26 و 94/5 درصد بدست آمد. در همین شرایط و برای نانو­رس خام کارایی حذف به ترتیب 2 و 9 درصد بود. آنالیز­های FTIR و XRD به ترتیب تغییر ساختار نانو­رس از آب‌دوست به آب‌گریز و افزایش فاصله بین لایه­های نانو­رس را آشکار ساخت. جذب 4-کلروفنل بر نانو­رس خام و اصلاح شده با ایزوترم لانگمویر و سینتیک شبه درجه دوم مطابقت داشت، حداکثر ظرفیت جذب نانو­رس خام و اصلاح شده به ترتیب 0/5 و mg/g 25/77 بدست آمد.

نتیجه‌گیری: اصلاح نانو­رس با سورفکتانت کاتیونی، کارایی جذب 4-کلروفنل را افزایش داد.


مجید کرمانی، مهدی فرزادکیا، علی اسرافیلی، یوسف دادبان شهامت، سودا فلاح جوکندان،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: تخلیه فاضلاب صنایع حاوی کاتکول اثرات نامطلوبی بر سلامت انسان و محیط­ زیست می­ گذارد. هدف از این مطالعه تعیین اثرات سمیت کاتکول قبل و بعد از فرایند اکسیداسیون پیشرفته (ازن ­زنی)، به وسیله آزمایشات آزمون زیستی توسط دافنیامگنا بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کاربردی است که با روش آزمون زیستی دافنیامگنا، سمیت کاتکول در فرایند ازن‌زنی تعیین شد. ابتدا محلول استوک با غلظت mg/L 250 و پس از آن 10 نمونه که به ترتیب حاوی 0 (شاهد)، 0/5، 1، 3، 6، 12، 25، 50، 75 و 100 درصد حجمی از محلول اولیه بودند، تهیه گردید. سپس نمونه­ های اولیه از محلول خروجی راکتور، در درصد­های حجمی مشابه تهیه شد. براساس روش استاندارد تعداد 10 عدد نوزاد دافنیامگنا در نمونه ها اضافه و مشاهده نمونه­ ها بعد از 24، 48، 72 و h 96 انجام شد. در نهایت LC50 و واحد سمیت (TU) با استفاده از آنالیز پروبیت (Probit Analysis) محاسبه گردید.
یافته‌ها: با توجه به نتایج، دافنیامگنا متاثر از سمیت کاتکول است LC50 (24 ساعته) پساب خام، ازmL/100 mL  13/30 پس از min 60 تصفیه بهmL/100 mL  30/4 رسید و به تبع آن واحد سمیت نیز از 7/51 واحد (TU) به 3/29 واحد کاهش یافت و سمیت 56 درصد تنزل پیدا کرد. درنهایت میزان سمیت پساب تصفیه شده در فرایند ازن­زنی کاتکول کاهش یافت.
نتیجهگیری: براساس آزمون زیستی، به نظر می‌رسد فرایند ازن­زنی قادر است سمیت کاتکول را کاهش دهد. بنابراین می­توان از این فرایند به­عنوان یک گزینه برای تصفیه فاضلاب­های حاوی کاتکول استفاده کرد.
 

سراج بیتا، مهرزاد مصباح، علی شهریاری، مسعود قربانپور نجف آبادی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: نانوذرات بطور گسترده ای در تکنولوژی، پزشکی و تولیدات مصرفی مورد استفاده قرار می‌گیرند ولی اطلاعات محدودی در رابطه با تاثیرشان بر روی محیط ­های آبی وجود دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی پاسخ سیستم دفاعی آنتی­ اکسیدانی آبشش ماهی کپور معمولی در مواجهه با نانوذرات نقره تولید شده با روش احیاء زیستی است.
روش بررسی: ماهیان کپور معمولی به مدت 14 روز در معرض غلظت­ های 0/11، 1/13 و mg/L 5/67 نانوذرات نقره تولید شده با روش احیاء زیستی قرار گرفتند. یک تیمار نیز به‌عنوان شاهد در نظر گرفته شد. بعد از هر بار نمونه ­برداری، جهت تهیه عصاره بافت ماهی g 1 از بافت آبشش وزن شده و با mL 5 بافر فسفات مخلوط گردید. نمونه ­های هموژن شده جهت سنجش فعالیت کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون، ظرفیت آنتی­ اکسیدانی کل و مالون دی­ آلدئید مورد آنالیز قرار گرفتند.
یافته­ ها: فعالیت کاتالاز بافت آبشش در غلظت ­های 5/67 و mg/L 1/13 نسبت به تیمار شاهد کاهش معنی­ داری داشت (0/05p<). فعالیت گلوتاتیون و میزان ظرفیت آنتی­ اکسیدانی کل در تیمارهای مختلف با تیمار شاهد از نظر آماری اختلاف معنی­ داری نداشتند (0/05p>). فعالیت سوپراکسید دیسموتاز و مالون دی­ آلدئید در روزهای مختلف نمونه­ برداری در تمام تیمارها دارای نوسانات افزایشی و کاهشی بوده است، البته فعالیت سوپراکسید دیسموتاز در مواجهه با غلظت­ های 5/67 و mg/L 1/13 نسبت به تیمار شاهد معنی­ دار بوده است (0/05p<).
نتیجه­ گیری: طبق نتایج می ­توان گفت که آبشش ماهی به‌عنوان یکی از اندام ­های مستعد آسیب اکسیداتیو در مواجهه با نانوذرات نقره است، که این امر می­ تواند بر روی سلامت ماهی کپور معمولی و در نتیجه احتمال ابتلاء به بیماری­ در این ماهی را افزایش دهد.
 


صفحه 8 از 13     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سلامت و محیط زیست می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb