249 نتیجه برای علی
محمد علی ززولی، فتح الله غلامی بروجنی، علی اصغر نادی، اعظم ابراهیمی،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با رشد فزاینده جمعیت و آلودگی آب، منابع تامین آب شیرین در حال زوال هستند و نمیتوانند پاسخگوی نیازهای امروزی بشر باشند، از اینرو سیستمهای تبدیل انرژی با بازده بالا و آلودگی کم نظیر پیل میکروبی نمکزدا مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی کارایی پیل میکروبی نمکزدا جهت تصفیه و نمکزدائی فاضلاب شور است.
روش بررسی: برای حل مشکل موجود، فاضلاب سنتتیک شور با غلظتهای متفاوت نمک (2، 5، 7 و g/L10) و زمان ماند هیدرولیکی متفاوت (1، 2، 3 و h 4) تحت شرایط مدار باز و بسته جریان پیوسته بهکارگیری شد.
یافتهها: بیشترین میزان حذف EC با محلول محتوی غلظت g/L10 در شرایط مدار باز و بسـته، به تــرتیب 11/2 و 14/3 درصد حاصل شد. ماکزیمم بازده حذف COD سیستم 68/7 درصد در شرایط مدار بسته با غلظت g/L 10 (شرایط بهینه) بهدست آمد. همچنین باکتریهای مؤثر در تجزیه فاضلاب و حذف COD عبارت بودند از: اشریشیاکلی، باسیلوس، انتروباکتر، استافیلوکوکوس اورئوس، سودوموناس و سیتروباکتر.
نتیجهگیری: نتایج حاصلشده حاکی از آن است که تکنولوژی پیل میکروبی نمکزدا یک فناوری نوپا است که جنبههای ناشناخته بسیاری دارد، با این وجود پیش بینی میشود سیستم کارآمدی بهمنظور تصفیه پساب و نمکزدایی باشد.
علی احمدی ارکمی،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: برآورد انتشار گازهای گلخانهای و ارائه گزارش ملی تغییرات آب و هوا در کشور از سال ۱۳۸۲ آغاز شده است. با توجه به اهمیت امر، تخمین انتشارات در سطح استانها و ارزیابی ظرفیتهای بومی در جهت مدیریت انتشار، کشور را در امر گزارشدهی و مدیریت انتشار چابکتر میسازد.
روش بررسی: میزان انتشار گازهای گلخانهای در چهار حوزه انرژی، صنعتی، کشاورزی، جنگلداری و سایر کاربریهای زمین و پسماند و تمامی زیربخشهای این چهار حوزه در سطح استان گیلان تعیین شد. محاسبات بر مبنای دادههای فعالیت سال 1398 و نرم افزار IPCC انجام شد.
یافتهها: انتشار ناخالص گازهای گلخانهای در استان بالغ بر 18/5 مگاتن (Mt) و سرانه تولید برابر با 7/31 تن در سال است به طوریکه ظرفیت اکولوژیکی جنگلها جهت جذب گازهای گلخانهای بالغ بر 2 مگاتن در سال برآورد شد. نیروگاههای حرارتی، مصارف خانگی (بجز مصرف برق) و حمل و نقل به ترتیب با 36، 23 و 19 درصد سهم، مهمترین منابع انتشار در استان هستند. از میان چهار سناریوی بررسی شده، سناریوی توسعه نیروگاههای بادی (ظرفیت اسمی GW 3) و صرفهجویی 10 درصد انرژی در بخش خانگی به ترتیب با 9 و 2/9 درصد کاهش انتشار، در رتبههای اول و دوم قرار گرفتند. تاثیر تجمعی همه سناریوهای پیشنهادی تا سال 2030 نیز منجر به کاهش 13 درصد نسبت به شرایط کنونی میشود.
نتیجهگیری: با توجه به ظرفیتهای موجود در تولید برق پاک و همچنین کاهش مصرف در بخش خانگی میتوان به میزان 13 درصد از انتشار گازهای گلخانهای در افق ۲۰۳۰ میلادی جلوگیری کرد. از آنجاییکه سناریوهای پیشنهادی، بومی و سازگار با منطقه بوده و وابسته به تصمیمات مدیریتی در سایر استانها نیست، قابلیت اجرایی مناسبی دارند. لذا چنانچه برنامههای تولید برق پاک در سایر استانها نیز دنبال شود و مدیریت مصرف انرژی در بخش حمل و نقل در سطح ملی نیز عملیاتی شود، میتوان انتظار داشت که حداقل تعهدات کشور (کاهش 4 درصد نسبت به سال 2010) محقق گردد.
غلامعلی جاودان، حمیدرضا غفاری، ضحی حیدری نژاد، ناهید زراعی، سمیه حسینوند تبار، فاطمه پوررمضانی، مهرداد احمدی،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: چای بهدلیل عطر، طعم و خواص دارویی مفیدی که دارد بهعنوان یکی از محبوبترین و پرمصرفترین نوشیدنیها در جهان شناخته شده است. آلودگی چای با فلزات سنگین ممکن است تهدید جدی برای سلامتی انسان باشد. هدف از این مطالعه بررسی غلظت عناصر بالقوه سمی (آرسنیک، سرب، مس، کادمیوم و جیوه) در چای سیاه وارداتی به جنوب ایران و ارزیابی ریسک سرطانزایی و غیر سرطانزایی مواجهه با آنها برای مصرفکنندگان بود.
روش بررسی: بدین منظور 94 نمونه چای سیاه از 15 برند وارداتی از هندوستان در سال 1399 انتخاب شدند. غلظت فلزات سنگین با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شد. بعد از تعیین غلظت فلزات سنگین در نمونههای چای سیاه ارزیابی ریسک سلامتی با استفاده از تکنیک شبیهسازی مونت کارلو تعیین گردید.
یافتهها: براساس نتایج میانگین غلظت فلزات سنگین آرسنیک، سرب، مس، کادمیوم و جیوه به ترتیب برابر با 0/02±0/03، 0/16±0/22، 7/69±15/67، 0/01±0/02 و mg/kg 0/005±0/006 بود. مقادیر شاخص خطر غیر سرطانزایی (HQ) فلزات سنگین آرسنیک، سرب، مس، کادمیوم و جیوه به ترتیب برابر با 2-10×1/07، 3-10×6/37، 5-10×3/45، 2-10×2/05 و 4-10×7/19 بود.
نتیجهگیری: بنابراین با توجه به یافتهها میتوان نتیجهگیری کرد که مقادیر غلظت عناصر بالقوه سمی (آرسنیک، سرب، مس، جیوه و کادمیوم) در چای سیاه با سطح استاندارد ایران و رهنمود سازمان جهانی بهداشت سازگار بود. همچنین میانگین شاخص خطر سرطانزایی برای فلز آرسنیک 6-10×4/49 بود که بسیار پایینتر از سطح قابل قبول خطر سرطانزایی است (6-10). بنابراین مقادیر غلظت پنج عنصر بالقوه سمی در چای سیاه مورد مطالعه هیچ خطر قابل ملاحظهای را برای مصرفکنندگان نشان ندادند.
علیرضا پاکدل، محسن شمس، سهیلا رضایی، علی موسوی زاده، نرگس روستایی، محمد مهدی بانشی،
دوره 15، شماره 2 - ( 5-1401 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: افزایش سطح آگاهی بهداشتی کارکنان تهیه، تولید و توزیع مواد غذایی تاثیر مستقیمی را در ارتقای سطح بهداشت عمومی جامعه دارد. سیستم آموزشی آموزشگاههای بهداشت اصناف نیز مانند سایر نظامهای آموزشی، در برگیرنده درونداد، فرایند و برونداد آموزش هستند. هدف مطالعه حاضر، ارزیابی این عناصر نظام آموزشی آموزشگاههای بهداشت اصناف شهر شیراز است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی به ارزیابی درونداد، فرایند و برونداد آموزشی 7 آموزشگاه بهداشت فعال در شهر شیراز پرداخته شد. عوامل موثر در درونداد آموزشگاهها به کمک چک لیست بازرسی آموزشگاههای بهداشت، فرایند آموزش با استفاده از فرم رضایتسنجی و برونداد آموزشی به کمک چک لیست بازرسی اماکن آییننامه ماده 13 ارزیابی شد. عملکرد بهداشتی تعداد 160 واحد صنفی دارای گواهینامه بهداشت و 160 واحد صنفی فاقد گواهینامه، به عنوان معیار اثربخشی، بررسی شد. دادهها با استفاده از نرمافزار IBM SPSS21و به کمک ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمونهای آماری ناپارامتری من-ویتنی و کروسکال والیس تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: یافتههای ارزیابی درونداد آموزش، همبستگی قوی و ارتباط معنیداری را بین امتیاز کل ارزیابی آموزشگاهها و "نحوه نظارت" (0/96)، "مدیر آموزشگاه" (0/941) نشان داد. همچنین در ارزیابی فرایند نیز "محیط آموزشی" و "کلیات برنامههای آموزشی" با ضریب همبستگی 0/99 و 0/84، بیشترین ارتباط را با نمره کل ارزیابی فرایند داشتند. در تمام زمینههای بهداشتی مورد بررسی، تفاوت معنیداری (0/001= p) بین میانگین نمره کسب شده توسط اصناف دارا و فاقد گواهینامه وجود داشت. میانگین نمره کسب شده توسط اماکن عمومی و مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی دارای گواهینامه بهترتیب برابر با 91/81 و 70/71 بود.
نتیجهگیری: آموزش بهداشت تاثیر زیادی در عملکرد بهداشتی افراد دارد. برخی عناصر تاثیر بیشتری را بر روی رسیدن به برونداد آموزشی مطلوب دارند. برای مثال، تجدیدنظر و بهروزرسانی محتوای آموزش و تدوین برنامه آموزشی متناسب با تمامی گروههای آموزشگیرنده میتواند عملکرد برونداد فرایند آموزش را بهبود ببخشد.
زهره اکبری جونوش، عباس رضایی، علی غفاری نژاد،
دوره 15، شماره 2 - ( 5-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف ارائه سیستم الکتروکاتالیستی مؤثر بر پایه کاتد Ni-Fe/Fe3O4 جهت کاهش نیترات و گندزدایی آب آلوده بهطور همزمان انجام شده است.
روش بررسی: در ابتدا الکترود Ni-Fe بهوسیله فرایند رسوب الکتروشیمیایی سنتز و سپس خصوصیات فیزیکی آن توسط آنالیزهای میکروسکوپ الکترونی روبشی انتشار میدان (FESEM)، پراش اشعه ایکس (XRD)، آنالیز (Brunauer-Emmett-Teller) BET و طیفسنجی فوتوالکترون اشعه ایکس (XPS) مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش گندزدایی و احیای نیترات بهصورت همزمان تحت شرایط: mg 15 نانو ذرات Fe3O4، pH برابر با 6/5، NaCl برابر با mM 10، mg/L 50 نیترات، CFU/mL 105 باکتری اشرشیاکلی و دانسیته جریان mA/cm2 4 انجام گرفت.
یافتهها: براساس نتایج بدست آمده در شرایط عدم حضور نیترات، 100 درصد باکتریهای اشرشیاکلی بعد از min 12 گندزدایی شدند. در حضور نیترات، زمان گندزدایی کامل افزایش یافت و به min120 رسید. در شرایط عدم حضور باکتری، 83 درصد نیترات در min 240 حذف گردید که در حضور باکتری راندمان احیای نیترات اندکی افزایش و به 88 درصد رسید. نیترات احیا شده در حالت اول منجر به تولید مقادیر ناچیز نیتریت با غلظت mg/L 0/22 و mg/L 3/6 آمونیوم شد که در حضور باکتری مقادیر نیتریت و آمونیوم تولیدی به ترتیب به mg/L 0/42 و mg/L 7/3 افزایش یافت.
نتیجهگیری: نتایج نشاندهنده توانایی بسیار مناسب الکترود Ni-Fe/Fe3O4 در کاهش الکتروکاتالیستی نیترات و گندزدایی آب آلوده بهصورت مجزا و همزمان با راندمان بالا و انتخاب پذیری بالا نسبت به نیتروژن است.
آرزو محمودی، سید علیرضا موسوی، دانیال نیری، پرستو درویشی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: پیامد بکارگیری مواد منعقدکنندهای نظیر آلومینیوم سولفات و کلروفریک در واحد انعقاد تصفیه خانههای متداول آب تولید لجنی است که حاوی مقادیر زیادی منعقدکننده است که علاوه بر ریسکهای محیط زیستی، هزینههای دفع را نیز به همراه خواهد داشت. امروزه محققین با هدف حفظ محیط زیست و همچنین کاهش هزینههای تصفیه بر بازیابی و استفاده مجدد منعقدکنندههای موجود در لجن تاکید دارند. در این راستا مطالعه حاضر با هدف بازیابی و استفاده مجدد از لجن تصفیه خانه آب به عنوان ماده منعقدکننده کم هزینه در تصفیه فاضلاب پیشنهاد و اجرا گردید.
روش بررسی: این پژوهش، مطالعهای تجربی- آزمایشگاهی است. به منظور بازیابی مواد منعقدکننده از لجن جمع آوری شده از روش هیدرولیز اسیدی استفاده گردید. مشخصات فیزیکوشیمیایی لجن بازیابی شده نیز با استفاده از طیفسنجی FTIR، FE-SEM و BET تعیین گردید. کارایی لجن بازیابی شده در دوزهای مختلف (50 تاmg/L 300) در مقایسه با مواد منعقدکننده سولفات آلومینیوم و کلرید فریک بر تصفیه پذیری فاضلاب از نظر شاخصهای مختلف COD، TSS، VSS، کدورت، فسفر و کلیفرم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه در نرم افزار اکسل 2016 تحلیل و نمایش تصویری ارائه گردید.
یافتهها: نتایج به دست آمده از این مطالعه بیانگر آن است که لجن بازیابی شده دارای ساختاری غیر کریستالی و نامنظم است. علاوه بر این، مواد منعقدکننده بازیابی شده از لجن تصفیه خانه آب کارایی بالایی در تصفیه فاضلاب از خود نشان داد به طوریکه 66/6درصد، 82/49 درصد، 79/66 درصد، 80 درصد، 65 درصد و 99/18 درصد از COD، کدورت، TSS، VSS، فسفر، کلیفرم کل به ترتیب در بیشترین دوز (mg/L 300) حذف شدند. علاوه بر این، نتایج نشان داد که دوز ماده منعقدکننده بازیابی شده تاثیر بسیار زیادی در افزایش کارایی فرایند انعقاد و لخته سازی در تصفیه فاضلاب دارد.
نتیجهگیری: نتایج به خوبی نشان داد که مواد منعقدکننده بازیابی شده از لجن تصفیه خانه آب میتواند گزینهای قابل قبول با اثر بخشی مناسب جهت استفاده در فرایندهای تصفیه فاضلاب در نظر گرفته شود.
سمیرا باقری، فرهاد نژادکورکی، سیدعلیرضا افشانی، وحید موسوی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: از مشکلات مهم زیستمحیطی، تولید انبوه پسماندهای شهری است که با رشد روزافزون جمعیت، سرانه تولید پسماند خانگی افزایش یافته است؛ ازاینرو امروزه استفاده از سامانههای هوشمند بهعنوان راهکاری نوین در تحلیل مسائل محیط زیستی گسترش یافته است. تخمین پسماند خانگی از طریق مدلسازی، از جمله استفاده از شبکه فازی- عصبی، موجب مدیریت بهتر آن می شود. بنابراین تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی-اقتصادی بر روی تولید پسماند خانگی با استفاده از سیستم استنتاج فازی-عصبی تطبیقی (ANFIS) ارائه یک روش مناسب و قابل اطمینان برای مدلسازی تولید پسماند خانگی در شهر تبریز انجام گرفت.
روش بررسی: در این پژوهش با بهره گیری از سیستم استنتاج فازی-عصبی تطبیقی (AFNIS) با روش خوشه بندی فازی (FCM) اقدام به پیش بینی تولید پسماند خانگی شهر تبریز شده است. با توجه به ماهیت موضوع و شاخص های مورد بررسی، اطلاعات گردآوری شده در این پژوهش توصیفی بوده و با استفاده از فرم جمع آوری داده از دانشآموزان مدارس شهر تبریز جمعآوری گردید. همچنین عوامل اقتصادی-اجتماعی با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 26 مورد آنالیز آماری قرار گرفت و پارامترهای موثر بر تولید پسماند خانگی شهر تبریز برای مدلسازی در نرم افزار متلب مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که سیستم استنتاج فازی-عصبی تطبیقی با روش خوشه بندی فازی دارای عملکرد قابل قبولی R (0/75)، برای تولید پسماند خانگی شهر تبریز است.
نتیجهگیری: طبق نتایج بدست آمده براساس شاخص آماری، مدل پیش بینی شده در تولید پسماند خانگی در روش خوشه بندی فازی با بیشترین R (0/75) و کمترین خطا، مدل عملکرد قابل قبولی در پیش بینی تولید پسماند خشک خانگی منطقه مطالعه شده را دارد.
سمیرا شیخی، آران مشیری، حسن اصلانی، شمس الدین علیزاده،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه یکی از راههای اصلی انتقال بیماریها آب آشامیدنی است، ایمنی آب آشامیدنی موضوعی مهم برای مصرف کنندگان و تامین کنندگان آب و همچنین بهره برداران سامانه های آبرسانی و مسئولین بهداشتی ناظر بر این سامانه ها محسوب می شود. این مطالعه با هدف شناسایی و ارزیابی نیمه کمی و اولویت بندی ریسک های موجود در سیستم تامین آب شرب شهر بستان آباد انجام گردید.
روش بررسی: براساس راهنمای برنامه ایمنی آب سازمان جهانی بهداشت و انجمن بین المللی ایمنی آب و همکاری تیم WSP، سیستم تامین آب شهر بستان آباد مورد بازرسی و توصیف قرار گرفت. برای ارزیابی و مستندسازی عناصر کلیدی WSP و شناسایی مراحل نیازمند ارتقاء از ابزار تضمین کیفیت برنامه ایمنی آب (نرم افزاری تحت عنوان WSP-QA TOOL) استفاده شد.
یافته ها: براساس یافته های این مطالعه مشخص شد که امتیاز نهایی برحسب درصد اجرای برنامه ایمنی آب در سیستم آبرسانی شهر از 8/38 در سال 97 به امتیاز نهایی 55 در سال 99 رسیده است و این نشان دهنده ارتقاء اجرای برنامه ایمنی آب در طی دو سال است. در مجموع تعداد 1474 عنوان ریسک شناسایی شد که از این میان بیشترین تعداد ریسک (508 عنوان ریسک) مربوط به منابع تامین آب خام و کمترین تعداد ریسک (52 مورد) مربوط به واحد گندزدایی و مخازن ذخیره بوده است.
نتیجه گیری: تأسیسات آبی بستان آباد تحت تاثیر تهدیدات بالقوه شناسایی شده، آسیب پذیر بوده و نیازمند اصلاحات، کنترل و نظارت جدی و آموزش و مهارت افزایی بهروز و مکرر کارکنان است.
آناشه ماردیروسی، هانیه فخری، علی اسرافیلی، معصومه حشم فیروز، مهدی فرزادکیا،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: ترکیبات دارویی میتوانند سبب ایجاد خطرات بالقوه برای ارگانیسمهای آبی و خاکی شوند. تاکنون روشهای متفاوتی برای حذف این آلایندهها بکار گرفته شده است، فرآیندهای فتوکاتالیستی یکی از موثرترین فرآیندها در حذف ترکیبات دارویی هستند. در مطالعه حاضر، کارایی نانوکامپوزیت جدید مبتنی بر MOF، PMo/UiO-66، به عنوان فتوکاتالیست برای تخریب آموکسی سیلین تحت تابش نور مرئی ارزیابی شد.
روش بررسی: بررسی تجزیه شیمیایی آموکسی سیلین با استفاده از سیستم PMo/UiO-66 طی مراحل مختلفی صورت گرفته است. در مرحله اول نانوکامپوزیت MOF، PMo/UiO-66 با روش سولوترمال (solvothermal) سنتز و به دنبال آن خصوصیات نانوکامپوزیت سنتز شده با تکنیکهای XRD، FTIR و SEM بررسی شد. تأثیر پارامترهای عملیاتی مختلف مانند pH(3، 6 و 9)، غلظت کاتالیست ( %w/w 15، 20، 25 و 30)، غلظت اولیه آموکسی سیلین (20، 30، 40 و mg/L 50) در زمانهای مختلف بر راندمان حذف بررسی شد. میزان قابلیت استفاده مجدد کاتالیست مذکور برای چهار چرخه استفاده مجدد بررسی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد نانوکامپوزیت PMo/UiO-66 در pH 6، غلظت نانوکامپوزیت %w/w 25 و غلظت mg/L 20 آموکسی سیلین موجب تجزیه کامل آموکسی سیلین پس از min 120 شده است. بررسی سینتیک واکنش نشان داد، سینتیک حذف آموکسی سیلین توسط PMo/UiO-66 از مدل درجه اول پیروی میکند. نتایج آزمایشات استفاده مجدد از کاتالیست نشان داد که کاتالیست مذکور کارایی خوبی پس از چهار چرخه استفاده مجدد داشته است.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که فتوکاتالیست PMo/UiO-66 کارایی مناسبی در حذف آموکسیسیلین در شرایط بهینه دارد.
مهرناز اصغری ماهفروجکی، آیلر جمالی، سعید گل فیروزی، علی شهریاری،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بخش اورژانس بیمارستان محیط پیچیده مراقبت بهداشتی است و توجه به عفونتهای بیمارستانی ضروری است. هدف این مطالعه بررسی نحوه اجرای برنامه عفونت بیمارستانی در اورژانس بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی در سال 1401 در بیمارستانهای آموزشی شهر گرگان با استفاده از چک لیست سازمان جهانی بهداشت با 96 سوال در 9 بخش کارکنان، بیماران، محیط، تجهیزات، دارو، پیشگیری از عفونت تنفسی، ادراری؛ زخم و خون انجام شد. دادهها از طریق مشاهده و مصاحبه جمع آوری شد. برای تعیین تاثیر آگاهی کارکنان بر برنامه کنترل عفونت از چک لیست حاوی 45 سوال در 4 بخش دانش نظری، انجام پروسیجر، ایمن سازی و بهداشت محیط استفاده شد.
یافتهها: 82/46 درصد از برنامههای کنترل عفونت در اورژانس بیمارستانها بطور رضایت بخش اجرا شد. درصد امتیازات در حیطههای مختلف برنامه کنترل عفونت شامل کارکنان، بیماران، محیط، تجهیزات، دارو، پیشگیری از عفونت زخم، ادراری، تنفسی و خون به ترتیب 79/31، 77/78، 81/25، 83/34، 100، 44/34، 75، 87/88 و100 بود. همچنین درصد آگاهی متخصصان طب اورژانس، پزشکان عمومی، کارورزان پزشکی و پرستاران به ترتیب 100، 95/83، 87/5 و 79/92 بود.
نتیجهگیری: کیفیت اجرای برنامه کنترل عفونت در اورژانس بیمارستانها مطلوب بود. عدم رعایت برخی از سنجهها میتواند برای مراجعین و کارکنان بخش اورژانس خطر آفرین است. کارکنان پزشکی معتقد بودند که حمایت مدیران ارشد دانشگاه برای اجرای این برنامه از طریق برگزاری دورههای آموزشی علمی و تسریع در اشتراکگذاری اطلاعات علمی برای بهبود وضعیت لازم است.
غلامعلی شریفی عرب، محمد احمدی، نبی شریعتی فر، پیمان آریایی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: هیدروکربنهای آروماتیک چند هستهای (PAHs) از ترکیبات با احتمال سرطان زایی و جهش زایی بالایی هستند. هدف از این مطالعه بررسی میزان 16 مورد از این ترکیبات در انواع مختلف کنسروهای ماهی است.
روش بررسی: در این پژوهش ابتدا کربن نانوتیوب چند جداره با روش استخراج فاز جامد، مغناطیسی گردید و سپس کامپوزیت سنتز شده جهت استخراج ترکیبات از ماتریکس نمونههای کنسرو ماهی مورد استفاده قرار گرفت. در آخر غلظت هرکدام از این ترکیبات از طریق دستگاه کروماتوگرافی گازی/اسپکتروفتومتر جرمی (GC/MS) اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که بالاترین میزان میانگین کل و 4 هیدروکربنهای آروماتیک چند هستهای به ترتیب مقدار µg/kg 5/29±20/22 و µg/kg 1/41±6/07 بوده است. همچنین بالاترین میزان میانگین بنزو پیرن (BaP) یافت شده در تمام نمونهها میزان µg/kg 0/41±1/34 بوده است که از استانداردهای موجود پایینتر بوده است (استاندارد اتحادیه اروپا برای بنزو پیرن در ماهی میزان µg/kg 2 است). میزان این ترکیبات در انواع تنهای ماهی به این صورت بود: تن ماهی در روغن زیتون> تن ماهی با شوید> تن ماهی ساده> تن ماهی در آب نمک و در آخر میزان این ترکیبات در برند A از سایر برندها بیشتر بوده است.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش و به دلیل پایینتر بودن میانگین کل هر کدام از این ترکیبات نسبت به استانداردهای موجود در انواع مختلف کنسرو ماهی میتوان بیان نمود که خطری از این بابت مصرف کنندهها را تهدید نمیکند.
عطیه شریفی، مسلم دلیری، محمد نیرومند، سیدعلیرضا سبحانی، مسلم شریفی نیا،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: حضور بقایای ترکیبات فعال دارویی (به ویژه آنتیبیوتیکها) در طبیعت، می تواند برای سلامت محیط زیست و جامعه انسانی بسیار خطرآفرین باشد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی اثرات تماس طولانیمدت غلظت های مختلف آنتیبیوتیک آموکسیسیلین موجود در محیط پرورشی بر مقاومت در برابر استرس محیطی و ترکیبات بیوشیمیایی در بدن میگوی پاسفید غربی (P. vannamei) انجام شد.
روش بررسی: در قالب یک طرح کاملاً تصادفی تعداد 600 قطعه میگو با میانگین (± انحراف معیار) وزن g 0/37± 9/28 و طول کل cm 1/77±9/23 در چهار تیمار آزمایشی فاقد آلودگی آنتیبیوتیک آموکسیسیلین در محیط پرورشی (تیمار کنترل یا 1) و سه تیمار دیگر با غلظتهای 100، 300 و μg/L 500 آنتیبیوتیک موجود در آب (به ترتیب تیمارهای 2، 3 و 4) و در سه تکرار به مدت 60 روز مورد آزمایش قرار گرفتند. در پایان آزمایش، از هر تیمار 5 نمونه میگو برای آزمایش ترکیبات بیوشیمیایی لاشه (پروتئین، چربی، رطوبت و خاکستر) نمونه برداری شد. همچنین تعداد 10 عدد میگو از هر تیمار نیز به طور تصادفی انتخاب و در ظروف های پلاستیکی با گنجایش L 50 به مدت h 48 تحت استرس شوری ppt 50 قرار گرفتند و در پایان میزان بازماندگی محاسبه شد.
یافتهها: نتایج آزمایش ترکیبات بیوشیمیایی بدن نشان داد که مقادیر درصد رطوبت و پروتئین لاشه در بین تیمارها تفاوت معنیداری نداشتند (0/05<p). سطح چربی لاشه به طور کلی در تیمارهای تحت آلودگی آنتی بیوتیک نسبت به تیمار کنترل افزایش یافت، اما این افزایش فقط برای تیمار 2 (با مقدار 5/50±29/30) معنی دار بود (0/05>p). درصد خاکستر نیز به ترتیب در تیمارهای کنترل و تیمار 4 کمترین مقدار را داشت که از نظر آماری با مقادیر تیمارهای 2 و 3 متفاوت بود (0/05> p). بیشترین میزان بازماندگی میگوها تحت شرایط مواجهه با استرس شوری نیز در تیمارهای 2 و 3 (با مقدار 95 درصد) و کمترین مقدار نیز در تیمار 4 (با مقدار 70 درصد) مشاهده شد که به طور کلی با تیمار کنترل تفاوت معنی داری داشتند (0/01>p).
نتیجهگیری: وجود بقایای آلودگی آنتیبیوتیک آموکسی سیلین در دوزهای بالا (حتی در کوتاه مدت) می تواند بر میزان مقاومت طبیعی میگو در برابر استرس محیطی تأثیر منفی داشته باشد که این ممکن است به دلیل ایجاد اختلال در سوختوساز ترکیبات پروتئین و چربی در بدن باشد.
احسان آقایانی، سکینه شکوهیان، علی بهنامی، علی عبداله نژاد، مجتبی پوراکبر، حامد حق نظر، وحیده مهدوی، امیر محمدی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: فلزات سنگین در آب میتوانند خطراتی برای سلامت انسانها به همراه داشته باشند. لذا ضروری است جهت اطمینان از سلامت مصرفکنندگان، پایش و اندازه گیری فلزات انجام یابد.
روش بررسی: این مطالعه با هدف اندازه گیری فلزات سنگین از قبیل آرسنیک، سرب، کادمیوم، کروم، روی و جیوه در منابع آبی و شبکه توزیع آب شهری مراغه در دو فصل بهار و تابستان سال 1400 صورت گرفت. برای این منظور تعداد 25 عدد نمونه برداشته شد وجود این فلزات در منابع آب با استفاده از نقشه های کیفی بررسی گردید و در نهایت با ارزیابی خطر بهداشتی ناشی از حضور این فلزات، تأثیر آنها بر سلامت مصرفکنندگان مورد مطالعه قرار گرفته شده است.
یافته ها: بررسی غلظت فلزات در منابع آبی بالادست سد بیانگر غلظت نسبتاً بالا از فلزات به خصوص آرسنیک است (µg/L 13/2). با وجود این، مقادیر آرسنیک بعد از تصفیه و در شبکه توزیع تا حد ناچیز کاهش می یابد. از طرف دیگر نتایج نشان می دهد که مقادیر فلز روی در شبکه نسبت به مخزن سد بیشتر است و غلظت آن در سد برابر صفر و در شبکه در بالاترین مقدار به µg/L578 می رسد. در نهایت ارزیابی خطر بهداشتی نشان می دهد که مقادیر THI محاسبه شده برای تمامی نمونه ها مابین 0/01 تا 0/99 متغیر است.
نتیجه گیری: براساس ریسک بهداشتی محاسبه شده، خطری سلامت مصرف کنندگان را در خصوص فلزات سنگین در آب شرب مراغه تهدید نمی کند. همچنین این نتایج ضرورت مطالعات تکمیلی در خصوص نشت فلز روی از لوله ها و متعلقات شبکه توزیع آب آشامیدنی شهر را در آینده دوچندان می نماید.
سمانه دهقان، محمد علی ززولی، ابوالفضل حسین نتاج، معصومه شیخی، علی کوهی،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه بازیافت یکی از راههای نجات بشر از انبوه پسماندهایی است که تولید میکند و تفکیک پسماند از مبدأ اولین و مهمترین حلقه در بحث بازیافت پسماندهای شهری است. از آنجایی که لازمه و اساس بازیافت مشارکت مردم در طرحهای تفکیک از مبدأ است، لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد مردم استان مازندران در مورد تفکیک از مبدأ پسماندهای خانگی در سال 1400 انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی-تحلیلی و از نوع مقطعی بوده و ابزار مورد استفاده در آن، پرسشنامهای محققساخته شامل سه حیطه آگاهی، نگرش و عملکرد بوده که لینک آن به صورت آنلاین در اختیار افراد واجد شرایط قرار گرفت. روایی محتوای کیفی این پرسشنامه توسط ۸ نفر از متخصصین بهداشت محیط به تایید رسید. پایایی ابزار نیز از طریق روش بازآزمایی برآورد گردید. بعلاوه مقادیر ضریب آلفای کرونباخ برای سه حیطه آگاهی، نگرش و عملکرد محاسبه گردید. در ادامه، نمونهها بر اساس روش نمونهگیری در دسترس و از طریق توزیع لینک پرسشنامه بصورت آنلاین در گروههای مجازی انتخاب شدند. برای مقایسه میانگین نمرات در سطوح متغیرها از آزمون آنالیز واریانس، جهت بررسی ارتباط بین نمره ابعاد آگاهی، نگرش و عملکرد از آزمون همبستگی پیرسن و برای بررسی تاثیر متغیرهای مستقل بر نمرات ابعاد از رگرسیون خطی استفاده شد. در نهایت داده ها با استفاده از نرمافزار SPSS ورژن 22 مورد آنالیز قرار گرفتند.
یافتهها: برای کل جمعیت مورد مطالعه (305 نفر)، محدوده و میانگین نمره آگاهی به ترتیب برابر با 6-0 و 1/18±5/03، محدوده و میانگین نمره نگرش به ترتیب برابر با 85-17 و 9/45±61/01 و محدوده و میانگین نمره عملکرد به ترتیب برابر با 30-6 و 5/19±11/43 بوده است. همچنین همبستگی معناداری بین میانگین نمرات ابعاد آگاهی و نگرش (ضریب همبستگی=0/70)، آگاهی و عملکرد (ضریب همبستگی=0/68) و نگرش و عملکرد (ضریب همبستگی=0/63) وجود داشته است.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه که با هدف سنجش دانش، نگرش و عملکرد مردم استان مازندران در مورد تفکیک پسماند خانگی از مبدأ و بازیافت پسماند و با نظرسنجی از 305 خانوار در این استان به صورت آنلاین انجام شد نشان داد که اگرچه عموم مردم از آگاهی و نگرش مناسبی در ارتباط با اهمیت تفکیک و بازیافت پسماند جامد برخوردار بودهاند، اما در طرحهای تفکیک از مبدأ مشارکت چندانی نداشته اند. لذا بهمنظور افزایش سطح عملکرد افراد، تدوین برنامههای تشویقی در زمینه تفکیک از مبدأ شامل اهدای جوایز یا اعمال تخفیف در عوارض پسماند ملک و همینطور در اختیار قرار دادن ظروف مناسب تفکیک پسماند به خانوارها به صورت رایگان توسط شهرداری جهت تشویق به تفکیک پسماند پیشنهاد میگردد.
فاطمه مومنیها، محمد کوهکن، هدا صفامنش، پرویز یاراحمدزهی، محمد عثمان خدایاری، علی محمدی، امیرحسین محوی،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت مدیریت پسماندهای تیز و برنده و پتانسیل آسیبزایی این نوع پسماندها، استفاده از فناوریهای بیخطرساز، کپسوله کننده و کاهنده حجم همزمان، یکی از نیازهای اساسی به منظور مدیریت پسماندهای پزشکی در بیمارستانها و سایر مراکز ارائه خدمات بهداشتی ـ درمانی محسوب میگردد. هدف اصلی این مطالعه تعیین کارآیی دستگاه بیخطرساز و کپسوله کننده پسماندهای تیز و برنده پزشکی بوده است.
روش بررسی: این دستگاه با روش ایجاد فوم از طریق حرارت القایی در محیط بسته بدون اکسیداسیون، با ایجاد پوشش نگهداری پایدار و حفاظت ایمن، فرایند محصورسازی و کپسوله کردن پسماندهای تیز و برنده پزشکی را فراهم کرده و در نتیجه از پخش و رهاسازی این پسماندها جلوگیری میکند. نمونه برداری از گازهای خروجی دستگاه با روشNIOSH 1501 انجام و نمونهها با دستگاهGC-MS سنجش شد. کارایی عملکرد بیخطرسازی دستگاه، براساس پایش بیولوژیکی باکتری شاخص باسیلوس استئاروترموفیلوس مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد میانگین غلظت گازهای BTEX و سایر گازهای آلی فرار در خروجی دستگاه در حد مجاز بوده است. غلظت گازهای بنزن، تولوئن، اتیل بنزن و گزیلن به ترتیب 0/04، 0/033، 0/029 و ppm0/029 بوده است. نتایج حاصل از پایش بیولوژیکی نشان داد که کاهش بار میکروبی 99/9999 (Log 6) بوده و فرایند بیخطرسازی قابل قبول بوده است. همچنین، از مزایای این دستگاه کاهش حجم اجسام تیز و برنده و پلاستیکی در فرایند کپسوله سازی و در نهایت استفاده از کپسولهها در پیرولیز/ بازیافت پلاستیک در صنعت است.
نتیجهگیری: امید است با به کارگیری این دستگاه نوآورانه و بومی در واحدهای بیخطرسازی بیمارستانهای کشور، گامی مؤثر در راستای بهبود مدیریت پسماندهای پزشکی، کاهش تولید پسماند، کاهش هزینههای بیمارستانها و حفظ و ارتقاء سلامت کشور برداریم.
ساناز غفاری، علیرضا ریاحی بختیاری، سید محمود قاسمپوری، علی نصراللهی،
دوره 16، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه، ته سیگارها به یکی از عمده ترین اشکال پسماند تبدیل شده است. این مطالعه برای ارزیابی سطح آلودگی سواحل گیلان به ته سیگار و تشریح عوامل اثرگذار بر توزیع آنها طرح ریزی شده است. همچنین، تجربیات و گزینه های مدیریتی در این مطالعه مطرح گردیده است.
روش بررسی: در این مطالعه، یک روش استاندارد نمونه برداری اقتباس شده از "برنامه پسماندهای دریایی NOAA" برای نمونه برداری از 8 ساحل اجرا شده است. در این روش جمع آوری ته سیگار در هر ایستگاه از 18 کوادرات مربعی شکل با ابعادm2 1×1 صورت پذیرفت. برآوردی از شدت آلودگی سواحل ایران به ته سیگار ارائه گردیده و مروری بر مقالات انتشار یافته در خصوص اثرات مضر ته سیگارها صورت پذیرفته است.
یافته ها: تراکم ته سیگارها در محدوده 0/22 الی 2/11 عدد ته سیگار در هر متر مربع (item/m2) بوده است. پارک ملی بوجاق و بندر انزلی به ترتیب کمترین و بیشترین آلودگی ته سیگار را نشان دادند. نتایج نشان دهنده افزایش آلودگی تهسیگار در سواحل شهرهای پرجمعیت در مقایسه با نواحی ساحلی کمتر توسعه یافته بوده است. همچنین، ایستگاههای منطبق بر سواحل گردشگری و سواحل با شیب ملایم پتانسیل بیشتری برای تجمع ته سیگار را دارا بودند. آلودگی بالای سواحل بندر انزلی به ته سیگار را می توان به کاربرد گسترده گردشگری این سواحل نیز مرتبط دانست.
نتیجه گیری: نظر به آلودگی بالای سواحل پرتردد به ته سیگار، ضروریست نسبت به شناسایی سواحلی که پتانسیل بالاتری جهت تجمع این پسماند را دارند اقدام گردیده و برنامه های پاکسازی پسماندهای دریایی از سواحل برای آنها اجرا گردد. به علاوه، باید برنامه های مدیریتی مؤثری برای فرهنگ سازی جهت کاهش آلودگی ته سیگار انجام گردد.
علیرضا زراسوندی، مریم دلفی، نادیا عزیزی، فاطمه راستمنش، غزال زراسوندی،
دوره 16، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: در طول چند دهه گذشته، آلودگی فلزات سنگین در گرد و خاک فضاهای داخلی به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است. در حالی که کیفیت محیط درون خودروها به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین، اهداف خاص این مطالعه به طور کلی شامل بررسی مقدار فلزات سنگین انتخابی در گرد و خاک خودروهای شخصی و نیز ارزیابی خطر سرطانزایی و غیر سرطان زایی مواجهه با گرد و خاک داخل این خودروها از طریق بلع، استنشاق و جذب پوستی در شهر اهواز است.
روش بررسی: در این مطالعه 10 خودرو انتخاب شد. شرط انتخاب خودروها عدم شستشوی خودرو به مدت یک هفته بوده است. سپس از گرد و خاک فیلتر کولر و نیز کابین هر خودرو، نمونه هایی جمع آوری و کدگذاری شد. به منظور تعیین ترکیب فلزات سنگین، آنالیز طیف سنجی (ICP) بر روی نمونه ها صورت گرفت.
یافته ها: بررسی شاخص خطر غیر سرطانزایی (HI) در مطالعه حاضر بیانگر مقادیر بیش از ۱ و به عبارتی ریسک خطر سلامت بالا است. ترتیب مقادیر شاخص HI برای فلزات سنگین عبارت است از Pb> Cu> Cr> Fe> Zn> Cd> Ni، این مسیر در کودکان HQing< HQinhder و در بزرگسالان از روند HQingder< HQinh تبعیت می کند. همچنین بررسی مقادیر فاکتور غنی شدگی نمونه های مورد مطالعه، بیشترین و کمترین مقادیر را به ترتیب برای عنصر مس (4/3) و نیکل (8/3) نشان داد. بررسی شاخص زمین انباشت نیز بیشترین و کمترین مقادیر را به ترتیب برای عنصر آهن (12/75) و نیکل (1/9) و میزان شاخص بار آلودگی و آلودگی یکپارچه را به ترتیب 27E+1/34 و 9E+2/07 نشان داده است که بیانگر حدود متوسط برای فلزات سنگین مورد مطالعه است.
نتیجهگیری: بر اساس این مطالعه، خطر غیر سرطانزایی فلزات مورد مطالعه (بجز فلزات سنگینFe و Cu) برای کودکان بیش از بزرگسالان برآورد شده است. هچنین بررسی شاخص CR برای سه فلز سنگین سرطانزای کادمیوم، کروم و آرسنیک نیز از سطح بی خطر تجاوز کرده است، این شاخص نیز برای کودکان مسیر بلع دهانی و برای بزرگسالان مجاری تنفسی را هدف فلزات سنگین بیان می کند. در مطالعه حاضر مقادیر فلزات سنگین مورد مطالعه بیش از استانداردهای تعیین شده است. فاکتورهای مواجهه و ارزیابی پارامترهای ریسک این مطالعه، سطح خطر سرطانزایی و غیر سرطانزایی برای کودکان و بزرگسالان، در محدوده مخاطره است. در مطالعه انجام شده غنی شدگی فلزات سنگین در فیلتر خودرو، بیش از کابین است.
آرزو یاری، علی اردلان، عباس استاد تقی زاده،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: ویژگی های دموگرافیک از عوامل موثر در مرگ های ناشی از سیل هستند. بررسی چگونگی و میزان ارتباط این دسته از عوامل با مرگ های ناشی از سیل و اندازه گیری میزان اثر آنها در راستای پیشگیری، کاهش و حذف مرگ های ناشی از سیل ضروری است.
روش بررسی: این مطالعه بصورت مورد-شاهدی در تمام مناطق تحت تأثیر سیل در ایران که مرگ ناشی از سیل داشته اند در بازه زمانی 1380 تا 1397 انجام شد. حجم نمونه این مطالعه 369 نمونه (123 مورد و 246 شاهد) از 12 استان و 30 شهرستان بود. مطالعه با استفاده از ابزاری که دارای روایی و پایایی قابل قبول بود، تأثیر ویژگی های دموگرافیک بر مرگ های ناشی از سیلاب را اندازه گیری نمود.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که شانس مرگ ناشی از سیل در افراد با سن کمتر از 15 سال 31/974 برابر و شانس مرگ جمعیت جوان 15 تا 29 ساله ایرانی 1/475 برابر بیشتر از افراد بالای 65 سال است. علاوه بر این شانس مرگ ناشی از سیل در افراد راننده 13/874 برابر افراد خانه دار و شانس مرگ افراد کشاورز، چوپان و دامدار 0/947 برابر افراد خانه دار بود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که ویژگیهای دموگرافیک جمعیت، بهویژه جوانی جمعیت و سن کم، همچنین برخی از مشاغل پرمخاطره مانند رانندگی و کشاورزی، از جمله عواملی هستند که شانس مرگ ناشی از سیل را افزایش میدهند. بر این اساس، توصیه میشود که در مناطق در معرض خطر سیل در ایران، اولویت برنامههای حفاظتی، آموزشی و کاهش آسیبپذیری ناشی از سیل به افراد جوان و با سن کم، با توجه به ویژگیهای دموگرافیک منطقه، داده شود.
محمدعلی ززولی، سمانه دهقان، مهدیه محمدی آلاشتی، افسانه فندرسکی، رضا دهبندی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از محدودیتهای اصلی در استفاده از کمپوست، امکان وجود فلزاتسنگین با غلظتهای زیاد است. این عناصر بر خلاف آلایندههای آلی نمیتوانند توسط میکروارگانیسمها تجزیه شوند و در غلظتهای بالا برای خاک، گیاهان، زندگی آبزیان و سلامت انسان سمی تلقی میشوند. لذا مطالعه حاضر، به بررسی غلظت فلزاتسنگین در کمپوست تولیدی در صنایع کمپوست استان مازندران و مقایسه آن با مقادیر استاندارد پرداخته است.
روش بررسی: این مطالعه، یک مطالعه توصیفی-مقطعی بوده که در سال 1400-1399 انجام شد. نمونهها از سه کارخانه کمپوست مازندران (بابل، بهشهر و تنکابن) با استفاده از روش نمونهبرداری تصادفی برداشته شدند و طبق روش هضم اسیدی (موسسه ملی استاندارد 5615) آمادهسازی شدند. غلظت فلزاتسنگین در نمونهها با استفاده از دستگاه ICP-OES اندازهگیری شد.
یافتهها: میانگین غلظت آرسنیک، روی، سرب، کادمیوم، کبالت، کروم، مس و نیکل بر حسبmg/kg در نمونههای مورد بررسی به ترتیب برابر با 3/47±1/38، 151/5±490، 12±74، 0/65±2/57، 1/46±4/5، 16/47±31/72، 49/9±186، 4/2±22/7 بوده است. میانگین غلظت فلزاتسنگین نیز در شهرهای مختلف با استفاده از آزمون کروسکال والیس مقایسه شد که بر اساس آن غلظت فلزاتسنگین در هیچ کدام از شهرها تفاوت معنی داری با همدیگر نداشتند (0/05<p).
نتیجهگیری: غلظت فلزاتسنگین نمونههای کمپوست مورد بررسی کمتر از مقادیر ذکر شده در استانداردهای داخلی و خارجی بوده است، لذا محصول نهایی کمپوست کارخانجات مورد بررسی از نظر فلزاتسنگین معیارهای بهداشتی را رعایت کرده و قابلیت استفاده ایمن در مقاصد محیط زیستی را دارد.
علیرضا زند عباسآبادی، مهرداد چراغی، سهیل سبحان اردکانی، بهاره لرستانی، مریم کیانی صدر،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که پایش آلایندههای سمی در اکوسیستمهای شهری از اهمیت ویژه ای برخوردار است، این پژوهش با هدف ارزیابی قابلیت گونه های اقاقیا و کاج تهران برای پالایش زیستی عناصر سرب، کروم و نیکل در مناطق شهری همدان در سال 1402 انجام یافت.
روش بررسی: در مجموع 36 نمونه خاک و 72 نمونه گیاهی از 12 مکان نمونه برداری برداشت شد و پس از آماده سازی نمونه ها در آزمایشگاه، محتوای عناصر در آنها با استفاده از ICP-OES خوانده شد. همچنین مقادیر شاخص های PI، PLI، BAF و CR محاسبه شد.
یافته ها: بیشینه میانگین محتوای عناصر سرب، کروم و نیکل (mg/kg) در نمونه های خاک با 72/2، 67/5 و 101 به ترتیب مربوط به مکان های تجاری، صنعتی و تجاری بود. در نمونههای برگ/سوزن شسته نشده و شسته شده بیشینه میانگین محتوای عنصر سرب مربوط به کاربری تجاری و برای عناصر کروم و نیکل نیز مربوط به کاربری صنعتی بود. میانگین مقادیر PI از ترتیب نزولی کروم > نیکل > سرب تبعیت کرد. میانگین مقادیر شاخص PLI نیز بیانگر شرایط آلودگی "متوسط" در همه مکان های مورد مطالعه بود. میانگین مقادیر شاخص BAF عناصر برای برگ اقاقیا و سوزن کاج تهران در دامنه 1/00-0/1 متغیر و بیشینه میانگین مقادیر شاخص CR برای عناصر سرب و کروم مربوط به کاج تهران و برای عنصر نیکل نیز مربوط به گونه اقاقیا بود.
نتیجه گیری: اقاقیا و کاج تهران از قابلیت پالایش عناصر بالقوه سمی از محیط برخوردار بوده و استفاده از آنها به عنوان زیستنشانگر مناسب و کارآمد عناصر فلزی در اکوسیستم های آلوده توصیه میشود.