فاطمه باقری، مهری رضائی،
دوره 14، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این تحقیق منشأیابی کانونهای گردوغبار ذرات معلق کمتراز 2/5 میکرون (PM2.5)در شهر مشهد در یک بازه طولانیمدت (طی سالهای 1393-1398) براساس روزهای ناسالم است .همچنین تغییرات پارامترهای هواشناسی و ارتباط آنها با رخداد طوفانهای گردوغبار نیز بررسی گردیده است.
روش بررسی: جهت منشأیابی کانونهای آلودگی غبار در هوای شهر مشهد، ابتدا اطلاعات مربوط به روزهای ناسالم شهر مشهد در یک بازه 5 ساله از سایت مرکز پایش آلایندههای مشهد دریافت و سپس از مدل HYSPLIT برای منشأیابی کانونهای آلودگی هوا ناشی از ذرات معلق استفاده گردید. برای راستی آزمایی نتایج؛ خروجیهای بهدست آمده از این مدل، با مدل 8b DREAM نیز مقایسه شد.
یافتهها: با بررسی پارامترهای هواشناسی و ارتباط آن با خروجیهای گرفته شده از مدلHYSPLIT و DREAM 8b حداکثر سرعت باد و رطوبت نسبی مربوط به فصل پاییز بهدست آمد. در روزهای مورد مطالعه (19 روز) هیچ بارندگی صورت نگرفته و بیشترین دما مربوط به فصل تابستان بود که بیانگر ارتباط مابین رخداد روزهای آلوده ناشی از ذرات معلق کمتر از 2/5 میکرون؛ سرعت باد و رطوبت نسبی در فصل پاییز است. نتایج دو مدل مورد استفاده نشان داد، پهنه جنوبی و شمال شرقی شهر مشهد بیشترین منشأ ذرات غبار طی روزهای مورد مطالعه را به خود اختصاص دادهاند.
نتیجهگیری: علیرغم اینکه در مقالات پیش از این منشأ غبار در شهر مشهد را بیرون از مرزهای جغرافیایی استان اعلام نمودهاند، بررسی بلند مدت در ارتفاع کم (زیر m10) نشان داد که کانونهای محلی ایجاد غبار سهم اساسی در آلودگی هوای شهر مشهد در شرایط ناپایدار جوی دارند. استفاده نامناسب از زمینهای کشاورزی و تغییرات شدید کاربری غالبا در پهنه شمال و اجرای پروژههای عمرانی ازجمله کمربند جنوبی شهر مشهد نقش اساسی در افزایش ذرات PM2.5 در هوای تنفسی شهر مشهد دارد که این یافته اهمیت تصمیمگیری جهت اجرای پروژههای تثبیت خاک و... در سطح محلی را تأکید مینماید.
فروغ تاجیکی، حسین محمد عسگری، اسحاق زمانی، فرشید قنبری،
دوره 14، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: این پژوهش با توجه به قرار گرفتن کشور ایران در اقلیم نیمه خشک و اثرات زیانبار توفان های گردوغبار بر روی اکوسیستم های مختلف، با هدف شناسایی و منشأیابی توفان های گردوغبار با استفاده از بیوآئروسل های قارچی (اسپورها) و با مدل HYSPLIT در منطقه جنوب غربی ایران انجام شد.
روش بررسی: از تصاویر ماهواره ای مادیس و مدلHYSPLIT برای بررسی تغییرات زمانی توده های گردوغبار استان خوزستان استفاده شد. نمونه برداری از ریزگردهای شهرهای آبادان و خرمشهر و از خاک قسمتهای خشک شده تالاب های هورالعظیم و شادگان در یک دوره دوماهه (از اردیبهشت تا تیر سال ۱۳۹۸) انجام شد.
یافتهها: نتایج حاصل از مدلسازی عددی نشان می دهد شهرهای آبادان و خرمشهر تحت تاثیر توفان های گردوغبار با منشأ داخلی (از سمت تالاب هورالعظیم) بوده است. پس از جداسازی بیوآئروسل ها از نمونه های هوا و خاک، با روش PCR-Sequencing مجموعا 6 جنس قارچ در نمونه های خاک و 6 جنس در نمونه های گردوغبار با منشأ داخلی شناسایی شد.
چهار جنس Talaromyces و Alternaria، Penicillium ،Aspergillus قارچ های مشترک در خاک و هوا هستند.
نتیجهگیری: با شباهت 70 درصدی قارچهای یافت شده در نمونه های خاک و هوا، شاید بتوان گفت منشأ اصلی قارچها در آبادان و خرمشهر تالاب هورالعظیم است.
مسلم رحیمی، مریم محمدی روزبهانی، خوشناز پاینده، احد نظرپور، ابراهیم پناهپور،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به گسترش هوای گرد و غباری و انتقال این ذرات به شهرهای استان خوزستان، بررسی وضعیت این ذرات از نظر آلودگی به فلزات سنگین و وضعیت آلودگی آنها اهمیت بالایی دارد.
روش بررسی: در این مطالعه، غلظت فلزات Cr، Cu، Zn، Pb، Ni، Mn، Mg، Fe در هوای 4 شهر استان خوزستان (اهواز، دزفول، ماهشهر و آبادان) در شرایط گرد و غبار و بدون گرد و غبار طی یک دوره 9 ماهه (فصول پاییز، زمستان و بهار) در سال های 1398-1397 بررسی گردید. 48 نمونه در شرایط آلوده و 48 نمونه در شرایط غیر آلوده، در نقاط و زمان های یکسان و با استفاده از پمپ نمونه برداری High Volume با دبی L/min 110 و به مدت h 6 برداشت شد. غلظت فلزات با استفاده از دستگاه ICP سنجش شد.
یافته ها: میانگین غلظت فلزات مورد بررسی به استثنا Ni، Mn، Mg در زمان گرد و غبار بالاتر از غلظت آنها در شرایط غیر گرد و غباری بود (0/05p<). در هوای گرد و غباری ترتیب فلزات سنگین براساس غلظت Zn> Mg> Mn> Ni> Cr> Pb> Fe> Cu و در هوای غیر گرد و غباری Mg> Mn> Ni>Pb> Fe> Cr بود که نشان می دهد منشا فلزات روی و مس و افزایش غلظت کروم در هوای آلوده، گرد و غبار و انتقال آلودگی از خارج به درون شهرها توسط این پدیده بوده است. شهرهای اهواز، دزفول، ماهشهر و آبادان از نظر وضعیت آلودگی به فلزات سنگین در شرایط گرد و غباری و غیر گرد و غباری وضعیت به شدت غنی شده را داشتند. در بررسی منشا فلزات، نیکل، کروم، روی و منیزیم در مولفه اول، مس، سرب و منگنز در مولفه دوم و آهن در مولفه سوم قرار داشت که منشا زمین زاد این فلز را در مقایسه با منشا انسان زاد فلزات را تایید می کند.
نتیجهگیری: یافته های این مطالعه نشان داد که هر چند غلظت فلزات سنگین در ذرات گرد و غبار هوا در هوای صاف و نیز گرد و غباری مقادیر پایینی را داشت اما نتایج خطر بالای فلزاتی نظیر روی در شهرهای استان خوزستان به ویژه ماهشهر را نشان می دهد که عموما از فعالیت های درون شهری و یا استانی منشا دارند که این موضوع با توجه به شرایط خشکسالی که زمینه را برای بروز بیشتر گرد و غبار فراهم می سازد، نیازمند توجه بیشتری است.
وحیده برزگر، اکبر غلامپور، محمدصادق حسنوند،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه به منظور بررسی روندهای زمانی بلندمدت و تغییرات مکانی غلظت آلایندههای O3، PM2.5، PM10 در شهر تبریز بین سالهای 85 و 96 انجام شد.
روش بررسی: غلظتهای ساعتی آلایندههای PM2.5،PM10 و O3 ایستگاههای پایش کیفیت هوای این شهر از اداره کل حفاظت محیط زیست استان آذربایجان شرقی طی سالهای 85 تا 96 دریافت شد و پس از بررسی و پردازش دادههای دریافتی، مورد آنالیز قرار گرفت. تغییرات مکانی و زمانی آلایندهها با استفاده از آزمون Mann-Kendall و شاخص Moran’s I مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین سالانه غلظتهای PM10و PM2.5کاهش یافته اما برای O3 در طول دوره مطالعه تقریبا ثابت بود. در طول بعضی روزهای مورد مطالعه، مقدار آلایندههای PM10 و PM2.5بیش از رهنمود سازمان بهداشت جهانی و مقادیر استاندارد ملی بود. بالاترین میانگین ماهیانهPM10 در ماه مهر (µg/m³ 80/3)، PM2.5 در ماه دی (µg/m³ 42/9) و O3 در ماه خرداد (µg/m³ 77/8) مشاهده شد. در مقایسه بین مقادیر آلایندهها در ایستگاهها نیز ایستگاه راسته کوچه آلودهتر از سایر ایستگاهها بود.
نتیجهگیری: برنامه ریزی و اجرای سیاستهای کنترل مؤثر برای بهبود کیفیت هوای محیط شهر تبریز ضروری است. بنابراین این اطلاعات یک گام کلیدی به مدیران شهری، سیاستگذاران و مسئولین بهداشتی و سلامتی، برای کاهش اثرات بهداشتی ناشی از آلودگی هوا میدهد.
آزاده توکلی، آرزو توکلی، معصومه محمدی،
دوره 14، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی هوا در بیمارستانها میتواند تهدیدی جدی برای سلامت بیماران، کادر درمان و همراهان باشد و همهگیری کرونا اهمیت توجه به کیفیت هوا را اثبات کرد. پژوهش حاضر تاثیر حضور ملاقاتکنندگان در شرایط عادی و اعمال محدودیتهای بیمارستانی در زمان پاندمی بر کیفیت هوا و پارامترهای محیطی در یک بیمارستان را مورد ارزیابی قرار داده است.
روش بررسی: نمونهبرداری از هوای بیمارستان ولیعصر (عج) زنجان در دو مقطع زمانی شهریور 1398 (صبح و ساعات ملاقات) و همزمان با پاندمی در مهرماه 1399 انجام شد. کلیه بخشهای داخل بیمارستان و محیط بیرون از نظر آلایندههای هوا (PM2.5، PM10، NO2، SO2، CO2) و پارامترهای محیطی (دما، رطوبت و ترازهای صوتی) مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد به استثنای سطح ترازهای صوتی، دیگر آلایندهها در سطح مجاز است. ذرات معلق سایزهای مختلف در هوای بیمارستان دارای همبستگی و اغلب منشاء بیرونی و به واسطه فعالیتهای عمرانی وارد میشود ولی دیاکسید نیتروژن وابسته به ترافیک شهری است. ساعات ملاقات با افزایش غلظت ذرات معلق و سطح ترازهای صوتی همراه است. پاندمی بهواسطه رعایت پروتکلهای بهداشتی در برخی بخشها و بر روی برخی پارامترها تاثیر مثبت داشته و باعث بهبود کیفیت هوا شده است.
نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد تهویه طبیعی تاثیر مستقیم بر کیفیت هوا در داخل بیمارستان دارد. همچنین پیشنهاد میشود در بخشهایی که بیماران حساس یا نیازمند مراقبت ویژه بستری هستند، محدودیت تردد و ملاقات اعمال شود.
زینب علیزاده، کاووس دیندارلو، محسن حیدری،
دوره 14، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی فلزات سنگین گردوغبار ترسیب شونده بر روی سطوح داخلی مدارس ابتدایی ممکن است سلامت دانش آموزان را تحت تاثیر قرار دهد و ریسک بهداشتی این نوع آلودگی باید ارزیابی گردد. بنابراین، اهداف این مطالعه شامل سنجش محتوای فلزات سنگین گردوغبار ترسیب شونده در محیط داخلی مدارس ابتدایی شهر بندرعباس و ارزیابی ریسکهای بهداشتی مربوطه بودند.
روش بررسی: در این مطالعه، نمونههای گردوغبار ترسیب شونده از سطوح داخلی مدارس ابتدایی شهر بندرعباس جمعآوری شدند. نمونههای گردوغبار ابتدا با استفاده از محلول aqua regia هضم شدند و سپس محتوای فلزات آنها توسط دستگاه ICP-OES سنجش شد. برای ارزیابی ریسک بهداشتی منتسب به این آلودگی، دوزهای دریافتی روزانه از مسیرهای بلعیدن، استنشاق و جذب پوستی برآورد گردیدند. سپس ریسکهای غیرسرطانزایی و سرطانزایی با درنظر گرفتن دوزهای دریافتی روزانه و فاکتورهای سمیت محاسبه شدند.
یافتهها: متوسط غلظت آرسنیک، کادمیوم، کبالت، کروم، نیکل و سرب در گردوغبار ترسیب شونده به ترتیب برابر mg/kg 5/45، mg/kg 0/58، mg/kg 11/44، mg/kg 69/72، mg/kg 83/95 و mg/kg 66/72 بود. سطح ریسک غیرسرطانزایی برای تمام فلزات کمتر از حد آستانه بود، درحالیکه سطح ریسک سرطانزایی آرسنیک (6-10×2/18) فراتر از حد آستانه ارزیابی گردید.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که گردوغبار ترسیب شونده در مدارس ابتدایی به سطوح مختلفی از فلزات سنگین آلوده است. ارزیابی ریسک بهداشتی نشان داد که تماس با گردوغبار ترسیب شونده حاوی فلزات سنگین در مدارس ابتدایی بندرعباس ریسک غیرسرطانزایی قابل توجهی ایجاد نمیکند اما ریسک سرطانزایی آرسنیک فراتر از حد آستانه است که باید مورد توجه قرار گیرد.
آرزو توکلی، آزاده توکلی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: بیوآئروسلها ذرات کوچکی هستند که از طریق استنشاق وارد بدن میشوند و با توجه به نوع، غلظت و میزان تماس در بروز بیماریهای تنفسی و آلرژیها نقش دارند. در کاربریهای حساس چون مراکز درمانی، توجه به نوع و جمعیت این آلایندهها و احتمال بروز عفونتهای بیمارستانی، ضروری است. در مطالعه حاضر تعداد و نوع بیوآئروسلها (باکتری و قارچ) در هوای بخشهای مختلف یک بیمارستان در شرایط عادی، ساعات ملاقات و همزمان با پاندمی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
روش بررسی: نمونهبرداری از هوای بخشهای مختلف و محیط بیرون بیمارستان ولیعصر زنجان در دو بازه شهریور 98 (صبح و ساعات ملاقات) و مهر 99 (همهگیری کرونا) با استفاده از پمپ نمونهبردار هوا (Flite 3- SKC Ltd) با دبی L/min 14/1 انجام و سپس در محیط کشتهای سابارود دکستروز آگار و نوترینت آگار کشت شد.
یافتهها: نتایج نشان داد آلودگی هوای بخشهایی مانند عفونی و درمانگاه در هر دو دوره بررسی بیش از سایرین است. تراکم میکروبها در ساعات ملاقات (قبل از شیوع بیماری کرونا ویروس) حدود 30 درصد نسبت به شرایط عادی بالاتر است. در مهرماه 99 به دلیل شیوع کرونا و کاهش تردد، آلودگی میکروبی هوا در بیمارستان کاهش یافت. در هر دو دوره بررسی، فراوانی باکتریهای گرم مثبت، بهویژه گونههای استافیلوکوکوس (49 درصد) بیش از سایر باکتریها است و در بین گونههای قارچی فراوانی آسپرژیلوسها (47 درصد) بیش از سایرین است.
نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد محدودیتهای تردد ناشی از همهگیری کرونا باعث کاهش تراکم میکروبی در فضای بیمارستان شده و از این دستاورد میتوان در آینده با هدف بهبود کیفیت هوا و کنترل عفونتهای بیمارستانی نیز بهره برد.
مسلم انصاری نسب، نجمه بیدمال،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: در بین گازهای گلخانه ای به دلیل اینکه گاز CO2 بیشترین نقش را داشته بنابراین اثر آن بر شاخصهای سلامت مانند امید به زندگی حائز اهمیت است. از اینرو یکی از چالشهای مهم بخش سلامت کشورها، اثر انتشار آلاینده های محیطی بهویژه گاز CO2 بر امید به زندگی مردان و زنان است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی و کاربردی با رویکرد اقتصاد سلامت است. این مقاله به بررسی اثر انتشار آلاینده ها مخصوصاً CO2، درآمد سرانه، نرخ مرگومیر و نرخ تولد به تفکیک بر امید به زندگی ایرانیان پرداخته است. این تحلیل با استفاده از رگرسیون کوانتیل در نرمافزار EViews10 برای دوره زمانی 1960 تا 2019 انجام گرفته است. در این مطالعه ابتدا اثر انتشار آلاینده ها بر امید به زندگی کل ایرانیان محاسبه شده است. سپس اثر CO2 بر امید زندگی زنان و مردان ایرانی در چندک های مختلف برآورد شده است.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که اثر انتشار گاز کربن دیاکسید سرانه بر امید به زندگی کل (0/133-) بوده و اثر انتشار این آلاینده بر امید به زندگی مردان (0/170-) و زنان (0/127-) هر دو منفی و معنیدار برآورد شده است بهنحویکه این اثر بر امید به زندگی مردان 0/43 درصد بیش از زنان بوده است. همچنین اثر مرگومیر بر امید به زندگی منفی بوده و اثر درآمد سرانه بر امید به زندگی مثبت بوده است. همچنین نرخ تولد بر امید به زندگی زنان اثری مثبت داشته درحالیکه بر مردان اثری منفی داشته است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بهخوبی نشان داد انتشار CO2 بر امید به زندگی کل، مردان و زنان اثری منفی داشته است. لذا برای افزایش امید به زندگی در کشور ایران باید به کنترل انتشار آلاینده ها مخصوصاً CO2 پرداخته شود. بنابراین این نتایج می تواند به تصمیم سازان و سیاست گذاران کلان کشور جهت کنترل آلاینده های محیطی برای افزایش امید به زندگی کمک مناسبی نماید.
علی احمدی ارکمی،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: برآورد انتشار گازهای گلخانهای و ارائه گزارش ملی تغییرات آب و هوا در کشور از سال ۱۳۸۲ آغاز شده است. با توجه به اهمیت امر، تخمین انتشارات در سطح استانها و ارزیابی ظرفیتهای بومی در جهت مدیریت انتشار، کشور را در امر گزارشدهی و مدیریت انتشار چابکتر میسازد.
روش بررسی: میزان انتشار گازهای گلخانهای در چهار حوزه انرژی، صنعتی، کشاورزی، جنگلداری و سایر کاربریهای زمین و پسماند و تمامی زیربخشهای این چهار حوزه در سطح استان گیلان تعیین شد. محاسبات بر مبنای دادههای فعالیت سال 1398 و نرم افزار IPCC انجام شد.
یافتهها: انتشار ناخالص گازهای گلخانهای در استان بالغ بر 18/5 مگاتن (Mt) و سرانه تولید برابر با 7/31 تن در سال است به طوریکه ظرفیت اکولوژیکی جنگلها جهت جذب گازهای گلخانهای بالغ بر 2 مگاتن در سال برآورد شد. نیروگاههای حرارتی، مصارف خانگی (بجز مصرف برق) و حمل و نقل به ترتیب با 36، 23 و 19 درصد سهم، مهمترین منابع انتشار در استان هستند. از میان چهار سناریوی بررسی شده، سناریوی توسعه نیروگاههای بادی (ظرفیت اسمی GW 3) و صرفهجویی 10 درصد انرژی در بخش خانگی به ترتیب با 9 و 2/9 درصد کاهش انتشار، در رتبههای اول و دوم قرار گرفتند. تاثیر تجمعی همه سناریوهای پیشنهادی تا سال 2030 نیز منجر به کاهش 13 درصد نسبت به شرایط کنونی میشود.
نتیجهگیری: با توجه به ظرفیتهای موجود در تولید برق پاک و همچنین کاهش مصرف در بخش خانگی میتوان به میزان 13 درصد از انتشار گازهای گلخانهای در افق ۲۰۳۰ میلادی جلوگیری کرد. از آنجاییکه سناریوهای پیشنهادی، بومی و سازگار با منطقه بوده و وابسته به تصمیمات مدیریتی در سایر استانها نیست، قابلیت اجرایی مناسبی دارند. لذا چنانچه برنامههای تولید برق پاک در سایر استانها نیز دنبال شود و مدیریت مصرف انرژی در بخش حمل و نقل در سطح ملی نیز عملیاتی شود، میتوان انتظار داشت که حداقل تعهدات کشور (کاهش 4 درصد نسبت به سال 2010) محقق گردد.
سید رضا کریمی، نبی اله منصوری، لعبت تقوی، مظاهر معینالدینی،
دوره 15، شماره 2 - ( 5-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شهر تهران به دلیل استقرار انواع منابع فلزات سنگین، همواره در معرض پیامدهای نامطلوب قرار دارد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر شناسایی انواع فلزات سنگین موجود در ذرات معلق هوا و منشایابی فلزات سنگین در منطقه 21 تهران است.
روش بررسی: طبق استاندارد EPA 5 ایستگاه از منطقه 21 تهران جهت نمونهبرداری انتخاب شد. با روش 4096ASTM و با استفاده از پمپ نمونهبرداری حجم بالا 50 نمونه از کل ذرات معلق هوا برداشت شد. نمونهها به آزمایشگاه منتقل شده و سنجش غلظت فلزات سنگین با دستگاه ICP-OES انجام شد. برای شناسایی منابع فلزات سنگین از مدل منشایابی UNMIX استفاده شد.
یافتهها: میانگین غلظت فلزات سنگین در سال 1400 به ترتیب روند کاهشی شامل Li است. نتایج مدل تعیین سهم نشان میدهد که سه منبع اصلی در توزیع فلزات سنگین هوا در منطقه 21 نقش داشته که با توجه به غلظت فلزات سنگین هوا در پایگاه اطلاعات SPECIATE نقش منابع وسایل نقلیه سبک 47 درصد، ذرات رسوب شده در خیابان 34 درصد و فرودگاه 18 درصد تعیین شد.
نتیجهگیری: منبع وسایل نقلیه سبک بیشترین سهم انتشار و عنصر آلومینیوم بیشترین غلظت را در بین فلزات سنگین منطقه 21 دارد. بنابراین مدل منشایابی UNMIX میتواند عناصر شاخص و منابع اولویتدار را جهت کنترل آلایندهها به درستی تعیین نماید.
زهره نادری، هیوا حسینی، مقداد پیرصاحب، اکبر برزگر، سارا کیانپور،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: تولوئن یکی از مهمترین ترکیبات آلی فرار است که علاوه بر ایجاد مشکلات زیستمحیطی، سلامت انسان را نیز تهدید میکند. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین عملکرد بیوفیلتر مبتنی بر بستر مخروط کاج/کمپوست جهت حذف بخارات تولوئن از جریان هوای آلوده انجام شده است.
روش بررسی: در این پژوهش یک بیوفیلتر با حجم L 19/468 طراحی و ساخته شد. بستر بیوفیلتر از دو قسمت به ارتفاعcm 26 تشکیل و با مخلوطی از کمپوست و مخروط کاج به نسبت حجمی 1:1 پر شد. پس از تلقیح بستر با لجن تصفیه خانه فاضلاب شهری و سازگار نمودن آن با تولوئن، عملکرد بیوفیلتر در قسمتهای مختلف بستر در غلظت تولوئن ورودی g/m3 5/5-2/5 و زمان ماند بستر خالی(EBRT) 1/3، 1/7 و min 2/43 مورد بررسی قرار گرفت. همچنین نتایج به لحاظ آماری نیز تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: در EBRT min 2/43 و غلظت های تولوئن ورودی g/m35/5-2/5 کارایی حذف به 100 درصد رسید. همچنین با کاهش EBRT از کارایی حذف کاسته شد. نتایج نشان داد که کارایی حذف در قسمت اول بستر بیوفیلتر بیشتر از قسمت دوم آن بود. در غلظت تولوئن ورودی g/m3 2/62 و EBRT min 1/7، حداکثر ظرفیت حذف (ECmax) بیوفیلتر g/m3.min 2/74 بدست آمد.
نتیجه گیری: در کلیه شرایط بهره برداری بیوفیلتر، غلظت خروجی بیوفیلتر مخروط کاج/کمپوست، پایینتر از استاندارد WHO (µg/m3260) بود. همچنین، ظرفیت حذف بالای بیوفیلتر قابلیت آن را در حذف تولوئن از جریان گازهای آلوده تایید کرد.
مریم دلفانی، مریم محمدی روزبهانی، نسرین چوبکار، نوشین سلیمی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه صنایع نفت و گاز به عنوان منابع با اهمیت برای بدست آوردن انرژی و درآمد، هستند. در زمان تولید نفت و گاز، ترکیبات بسیار پیچیده ای که شامل مواد آلی و غیر آلی، هیدروکربن های نفتی و ترکیبات آروماتیک و آلیفاتیک هستند، به محیط زیست انتقال می یابند. بنزن، تولوئن، اتیل بنزن و زایلن ها که به اختصار به آنهاBTEX می گویند از آلاینده های مونو آروماتیک بسیار با اهمیت هستند. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر مواجهه با BTEX بر برخی فاکتورهای بالینی افراد در معرض در انبار نفت و کارکنان سایت اداری در شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی کرمانشاه انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی و در سال 1398 انجام شد. نمونه های این مطالعه شامل پرسنل شاغل در انبار نفت و کارکنان سایت اداری شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی شهر کرمانشاه است. پس از لحاظ معیار ورود به مطالعه، اطلاعات جمعیت شناختی شرکت کنندگان تکمیل و پس از جمع آوری نتایج آزمایشات فیزیولوژیک کارکنان، از نرم افزار SPSS19 برای تجزیه و تحلیل آماری استفاده شد.
یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که شاخص های اسپیرومتری در کارکنانی که با ترکیبات BTEX مواجه داشته اند کاهش یافته است اما از نظر آماری معنیدار نبود. همچنین میزان گلبول قرمز (6/73 درصد) به طور معنیداری در کارکنان غیر اداری کمتر بوده، همچنین گلبول سفید (6/61 درصد)، SGOT (10/14 درصد) و SGPT (5/09 درصد) در کارکنان غیر اداری بیشتر بوده است. میزان پلاکت در کارکنان اداری بیشتر بوده است.
نتیجهگیری: با توجه به خطراتی که آلودگی BTEX برای سلامت انسان دارد توصیه میشود از اقدامات پیشگیرانه مانند استفاده از ماسک مخصوص و نظام نوبت کاری استفاده شود.
سیدحسین خزاعی، مظاهر معین الدینی، رضا رفیعی، نعمت اله خراسانی، ملانی ستلر،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مدل های مختلفی برای پیش بینی تولید و انتشار متان از محلهای دفن توسعه داده شده است. مدل های ریاضی بر پایه معادله درجه اول به دلیل سادگی و همچنین نیاز به داده های ورودی کم، از ساده ترین و در عین حال دقیق ترین مدل ها برای پیش بینی تولید گاز در محل های دفن هستند. در این دسته از مدل ها، تولید گاز در محل دفن با استفاده از یک معادله درجه اول و سه ورودی شامل پتانسیل تولید متان پسماند ورودی به محل دفن، ضریب تجزیه و کل پسماند دفن شده در محل دفن برآورد می شود. هدف از این تحقیق، برآورد دقیق از پارامترهای مدل درجه اول و بهینه سازی برای برآورد تولید متان در محل دفن و همچنین توسعه محیط نرم افزاری ILGAM بوده است.
روش بررسی: مدل ایلگام (ILGAM) دارای دو بخش است: 1) زیرمدل تخمین تولید متان که بر پایه مدل درجه اول استوار است، 2) زیرمدل تخمین اکسیداسیون متان که بر پایه مدل MOT استوار است. پارامترهای مدل درجه اول در مقایسه با مدل های موجود، با استفاده از داده های موجود در جدیدترین منابع و با تاکید بر نقش فرایندهای هوازی مدلسازی شد. داده های میدانی انتشار و اکسیداسیون در محل دفن شهر کرج برداشت شد و با خروجی های مدل برای این محل دفن مقایسه شد.
یافته ها: مدل ایلگام میزان انتشار متان از محل دفن کرج را با خطای 5/8 درصد برآورد کرد. در مقایسه نتایج شبیه سازی برای مدل های LandGEM-Inventory، IPCC و CLEEN به ترتیب دارای خطای 74/4 درصد، 40/2 درصد، 27/1 درصد نسبت به انتشار متان از محل دفن شهر کرج است.
نتیجه گیری: در مقایسه با سایر مدل های استفاده شده در این تحقیق، مدل ایلگام نزدیک ترین تخمین ها به داده های برداشت شده انتشار گاز متان و اکسیداسیون متان در محل دفن کرج را ارائه کرد. با این وجود استفاده از این مدل در مقایسه با سایر مدل ها به دلیل رابط کاربری آسان و فارسی بودن، برای کاربران ایرانی آسانتر از سایر مدل ها است و بنابراین کاربر با وارد کردن داده های قابل اندازه گیری در محل دفن، می تواند میزان انتشار و تولید متان را به سرعت و با دقت مناسبی تخمین بزند.
زهره نوروزی، عاطفه چمنی، مژگان احمدی ندوشن،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: ذرات معلق از آلایندههای مهم هوا در مناطق شهری با تأثیرات شناخته نشده بر روی جنین هستند. لذا هدف مطالعه حاضر، تعیین اثر غلظت ذرات معلق با قطر آئرودینامیکی کوچکتر مساوی μm2/5 در محل زندگی مادر، بر سطح آنزیم های کبدی خون بندناف نوزاد در شهر اصفهان است.
روش بررسی: سطح آنزیم های کبدی در خون بند ناف 200 نوزاد در سال های 1398 و 1399 در شهر اصفهان با استفاده از کیت های تشخیص کمی و به روش اسپکتروفتومتری محاسبه شد. غلظت PM2.5 نیز با استفاده از داده های ایستگاه های پایش، مدلسازی و همبستگی آن با سطوح آنزیم های کبدی به تفکیک سه ماه بارداری و در شعاعهایm 500،m 1000 وm 2000 محاسبه شد.
یافته ها: متوسط سطح آسپارات آمینو ترانسفراز (Aspartate Aminotransferase (AST)) برابر با 38/42، آلانین آمینوترانسفراز (Alanine Aminotransferase (ALT)) برابر با IU/L 10/09، آلکالین فسفاتاژ (Alkaline Phosphatase (ALP)) برابر با IU/L 407 و گاما گلونامیل ترانسفراز (Gamma-Glutamyl Transpeptidase (GGT)) برابر با IU/L 152 بدست آمد. فصول بهار و پاییز با غلظت ذرات 22/77 و μg/m3 35/35 به ترتیب دارای حداقل و حداکثر غلظت ذرات معلق بودند. در کلیه آنزیم های مورد بررسی، غلظت آنزیم با سه ماهه سوم بارداری و کل دوران بارداری در شعاعهای m 2000 دارای ضریب همبستگی متوسط بودند که این امر حکایت از تاثیر معنی دار غلظت های بالای PM2.5بر غلظت آنزیمهای کبد نوزادان به خصوص در اواخر دوران بارداری دارد.
نتیجه گیری: نزدیکی به منابع تولید کننده ذرات معلق در شهرها، احتمال افزایش غلظت آنزیم های کبدی جنین را به خصوص در اواخر دوره بارداری افزایش می دهد.
پروانه دولتی، حاتم گودینی، عباس مقیم بیگی، یحیی خسروی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجه به اهمیت اثرات زیانبار بیماری کووید-19 و شناسایی عوامل محیطی موثر در شیوع آن، در این تحقیق اثرات عوامل محیطی و رعایت شیوهنامههای بهداشتی در میزان شیوع و مرگومیر کووید-19 ارزیابی گردید.
روش بررسی: این تحقیق، یک مطالعه توصیفی–تحلیلی روی بیماران قطعی مبتلا به کووید-19 در سال ۱۳۹۹ استان البرز بود. در این مطالعه اطلاعات میزان ابتلا و مرگومیر ناشی از کووید-19، رعایت شیوهنامههای بهداشتی، غلظت آلایندههای هوا، شاخصهای آلودگی هوا و شرایط جوی استان البرز به تفکیک روز برای سال 1399 جمعآوری گردید. کلیه دادهها بعد از آمادهسازی در نرمافزار IBM SPSS Statistics v26 با آزمونهای آماری پیرسون، اسپیرمن، کروسکال والیس، تحلیل واریانس یکطرفهANOVA و رگرسیون دوجملهای منفی تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: نتایج مدل رگرسیون نشان داد که در میزان مرگومیر در اثر کووید-19، اثر متغیرهای میانگین دما (0/042p=)، رطوبت (0/048p=)، میزان ابتلا به کووید-19 (0/001p=) و رعایت شیوهنامههای بهداشتی (0/007p=) معنیدار است؛ اما در مدل میزان ابتلا به کووید-19، فقط متغیر رعایت شیوهنامههای بهداشتی (0/001p=) معنیدار گردید. ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن برای متغیرهای میزان ابتلا، رعایت شیوه نامههای بهداشتی، سرعت باد و غلظتهای مونوکسید کربن، PM2.5 و SO2 با میزان مرگومیر ناشی از کرونا به ترتیب 0/575، 0/411-، 0/206-، 0/211، 0/114 و 0/158- بوده است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد علاوه بر رعایت شیوهنامههای بهداشتی، برخی از عوامل جوی و آلایندههای هوا بر میزان ابتلا و مرگومیر ناشی از کووید-19 مؤثر است.
جواد ترکمن، مهرداد قدس خواه دریایی، شهروز صحرانورد،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: تغییر اقلیم و آلاینده های محیط زیست در رشدگونه های مختلف گیاهی موثر هستند. که این اثر را می توان در حلقه های رویشی درختان جستجو کرد. هدف این مطالعه تعیین تاثیر تغییرات بارش و دما در چهار دهه (1393-1353) و تاثیر آلاینده های هوای دهه آخر بر روی متوسط پهنای دوایر سالیانه درخت کاج است.
روش بررسی: منطقه مورد مطالعه پارک جنگلی چیتگر واقع در شمال غربی شهر تهران و گونه مورد مطالعه کاج جنگلی (Pinus eldarica) است. روش تحقیق توصیفی است که اطلاعات اقلیمی مورد نیاز از ایستگاه هواشناسی مهرآباد و نمونهبرداری بصورت برش دیسک از 10 درخت گونه کاج جنگلی تهیه شد. پس از آماده سازی نمونه ها با استفاده از بینوکولار و میز اندازه گیری تعداد و پهنای حلقه های سالیانه شمارش و اندازه گیری شد. برای بررسی تفاوت معنی داری پهنای رویش در چهار دهه از روش آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) در سطح معنی داری 5 درصد استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان می دهد که متوسط بارش در چهار دهه با هم تفاوت معنی داری ندارد درحالیکه دمای متوسط و رویش متوسط دارای تفاوت معنی دار است (0/05>p). مقدار رویش بر اساس نمایه رویش در طی چهار دهه کاهشی است که این کاهش در دهه چهارم بعلت افزایش آلاینده هایی نظیر اوزن (O3) و دی اکسیدنیتروژن (NO2) قابل توجه و مشهودتر است.
نتیجهگیری: بطور کلی رویش درخت کاج جنگلی در طی چهل سال با افزایش دمای متوسط سالانه کاهش یافته که کاهش بیش از حد در دهه چهارم ناشی از آلاینده هایی نظیر ازون و دی اکسید نیتروژن است. پیشنهاد می شود که برای درک بهتر تاثیر آلاینده ها بر رشد ونمو درختان، پژوهش بیشتری بر روی گونه های حساس و کاشته شده در فضای شهری انجام شود.
علیرضا زراسوندی، مریم دلفی، نادیا عزیزی، فاطمه راستمنش، غزال زراسوندی،
دوره 16، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: در طول چند دهه گذشته، آلودگی فلزات سنگین در گرد و خاک فضاهای داخلی به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است. در حالی که کیفیت محیط درون خودروها به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین، اهداف خاص این مطالعه به طور کلی شامل بررسی مقدار فلزات سنگین انتخابی در گرد و خاک خودروهای شخصی و نیز ارزیابی خطر سرطانزایی و غیر سرطان زایی مواجهه با گرد و خاک داخل این خودروها از طریق بلع، استنشاق و جذب پوستی در شهر اهواز است.
روش بررسی: در این مطالعه 10 خودرو انتخاب شد. شرط انتخاب خودروها عدم شستشوی خودرو به مدت یک هفته بوده است. سپس از گرد و خاک فیلتر کولر و نیز کابین هر خودرو، نمونه هایی جمع آوری و کدگذاری شد. به منظور تعیین ترکیب فلزات سنگین، آنالیز طیف سنجی (ICP) بر روی نمونه ها صورت گرفت.
یافته ها: بررسی شاخص خطر غیر سرطانزایی (HI) در مطالعه حاضر بیانگر مقادیر بیش از ۱ و به عبارتی ریسک خطر سلامت بالا است. ترتیب مقادیر شاخص HI برای فلزات سنگین عبارت است از Pb> Cu> Cr> Fe> Zn> Cd> Ni، این مسیر در کودکان HQing< HQinhder و در بزرگسالان از روند HQingder< HQinh تبعیت می کند. همچنین بررسی مقادیر فاکتور غنی شدگی نمونه های مورد مطالعه، بیشترین و کمترین مقادیر را به ترتیب برای عنصر مس (4/3) و نیکل (8/3) نشان داد. بررسی شاخص زمین انباشت نیز بیشترین و کمترین مقادیر را به ترتیب برای عنصر آهن (12/75) و نیکل (1/9) و میزان شاخص بار آلودگی و آلودگی یکپارچه را به ترتیب 27E+1/34 و 9E+2/07 نشان داده است که بیانگر حدود متوسط برای فلزات سنگین مورد مطالعه است.
نتیجهگیری: بر اساس این مطالعه، خطر غیر سرطانزایی فلزات مورد مطالعه (بجز فلزات سنگینFe و Cu) برای کودکان بیش از بزرگسالان برآورد شده است. هچنین بررسی شاخص CR برای سه فلز سنگین سرطانزای کادمیوم، کروم و آرسنیک نیز از سطح بی خطر تجاوز کرده است، این شاخص نیز برای کودکان مسیر بلع دهانی و برای بزرگسالان مجاری تنفسی را هدف فلزات سنگین بیان می کند. در مطالعه حاضر مقادیر فلزات سنگین مورد مطالعه بیش از استانداردهای تعیین شده است. فاکتورهای مواجهه و ارزیابی پارامترهای ریسک این مطالعه، سطح خطر سرطانزایی و غیر سرطانزایی برای کودکان و بزرگسالان، در محدوده مخاطره است. در مطالعه انجام شده غنی شدگی فلزات سنگین در فیلتر خودرو، بیش از کابین است.
زهرا خدارحمی، سکینه شکوهیان، محسن حیدری،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به نگرانی در مورد حضور میکروپلاستیکها در هوا و گرد و غبار ترسیب یافته و عدم وجود رویکردی استاندارد برای شناسایی آنها، لازم است روشها و تکنیکهای مورد استفاده برای مطالعه این نوع آلودگی در ایران بررسی شوند. بنابراین هدف این مطالعه، مرور ساختاریافته روشها و تکنیکهای بکار رفته برای نمونه برداری، سنجش و تعیین ویژگیهای میکروپلاستیکها در هوا و گرد و غبار ترسیب یافته در محیطهای داخل و بیرون در ایران بود.
روش بررسی: در این مرور ساختاریافته، کلیدواژههای انگلیسی Microplastic*، Air*، Atmospher*، Dust، Indoor، Outdoor، Iran ومعادلهای فارسی مربوطه در پایگاههای علمیScopus، Pubmed، Web of Science، Google Scholar، Magiran و SID تا 1 دسامبر سال 2023 جستجو شدند.
یافتهها: بطور کلی، تعداد 175 مقاله در جستجوی اولیه یافت شد و بعد از حذف موارد تکراری و نامرتبط، تعداد 13 مقاله واجد شرایط وارد مطالعه شدند. در اکثر مطالعات، نمونهها با H2O2 هضم شدند و میکروپلاستیکها عمدتاً با استفاده از انواع میکروسکوپها و طیف سنج µRaman آنالیز شدند. فراوانی میکروپلاستیکها در محیط داخل بسیار بالاتر از محیط بیرون بود.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که تجهیزات مورد نیاز برای نمونه برداری و آنالیز میکروپلاستیکها در هوا و گرد و غبار ترسیب یافته در ایران وجود دارد و این آلایندهها در هر دو محیط داخل و بیرون شناسایی شدهاند.
احسان محمدحسنی، رضا رفیعی، مظاهر معین الدینی، نیکی آقاپور،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: لندفیل ها یکی از بزرگترین منابع انتشار متان هستند و مدل های مختلفی برای پیش بینی تولید و انتشار متان لندفیل، توسعه داده شده است. هدف اصلی این تحقیق توسعه مدل معکوس گوس برای برآورد نرخ انتشار گاز متان و مدلسازی با استفاده از دادههای میدانی است. نویسندگان در این مطالعه روش سادهای را برای برآورد میزان انتشار متان پیشنهاد می دهند.
روش بررسی: در این مطالعه، انتشار متان با استفاده از معادلات پراکندگی استاندارد معکوس گوس و با روش مونت کارلو در 27 نقطه اندازه گیری شده در پایین دست جهت باد، در دو فصل سرد (بهمن ماه) و گرم (تیر ماه) برآورد شده است تا نرخ انتشار متان در سراسر لندفیل تعیین شود. در این مدل یک روش مبتنی بر بهینهسازی همراه با مدلسازی پراکندگی معکوس برای پردازش پایش دادههای انتشار سطحی استفاده میشود.
یافته ها: نتایج مدل در دو فصل سرد (بهمن ماه) و گرم (تیر ماه) سال نشان داد، میزان انتشار متان در فصل گرم و سرد به ترتیب برابر 1696/99 وg/s 16/53 بوده است. نتایج مدل تأیید می کند در فصل سرد به دلیل پایین بودن دما و فعالیت باکتریایی، میزان تولید و انتشار متان به مراتب کمتر است.
نتیجه گیری: روش این مطالعه که مدل پراکندگی گوسی معکوس را ارائه میکند، میتواند برای تخمین نرخ انتشار گاز متان از سایر لندفیل ها استفاده شود، اما مستلزم این است که داده ها به طور دائم ثبت شوند و از میانگین روزانه یا هفتگی در محاسبات استفاده شود تا از خطاهای احتمالی جلوگیری و دقت مدلسازی افزایش یابد.
حمیدرضا رمضان بهتاش، مریم طهماسب پور،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از چالشهای بزرگ فرایند چرخه کلسیم، از بین رفتن ظرفیت جذب دیاکسیدکربن جاذبهای کلسیمی در طول چرخههای متوالی به دلیل افزایش مکانیسم تفجوشی است. در همین راستا، در مطالعه حاضر سعی شد تا با بکارگیری روشهای هیدراسیون و اسیدزنی، به بهبود عملکرد میزان تبدیل کربناسیون در چرخههای مختلف پرداخته شود.
روش بررسی: پس از تهیه جاذبهای پایه کلسیماکسید و اصلاح شده با روش هیدراسیون و اسیدزنی، برای اطمینان از آمادهسازی صحیح جاذبها و بررسی ساختار جاذبهای بدست آمده، از آنالیزهای میکروسکوپ الکترونی روبشی، پراش پرتو ایکس و برونر-امیت-تلر استفاده شد. سپس، برای بررسی عملکرد میزان جذب از دستگاه وزنسنج گرمایی استفاده گردید.
یافتهها: نتایج بدست آمده از واکنش کربناسیون نشان داد که میزان تبدیل موثر برای جاذبهای سنگآهک اولیه و نوع اصلاح شده آن با روش اسیدزنی و هیدراسیون در انتهای چرخه اول بهترتیب 75، 86 و 73 درصد و در انتهای چرخه بیستم بهترتیب 24، 38 و 26 درصد بوده که نشان از بهبود ظرفیت جذب جاذب بهدلیل تشکیل استاتکلسیم و به طبع آن، تشکیل ساختار پایدارتر و متخلخلتر جاذب مورد استفاده است. نتایج تاثیر استفاده از جاذبهای سنگآهک اولیه و نوع اصلاح شده آن با روش اسیدزنی و هیدراسیون نشان داد که میزان کاهش ظرفیت جذب جاذبها در طول بیست چرخه به ترتیب معادل 69، 58 و 67 درصد بوده که نشان از بهبود بیشتر پایداری جاذب در صورت استفاده از روش اسیدزنی است.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج بدست آمده، روش اسیدزنی را میتوان به عنوان یکی از کارآمدترین روشها برای بهبود عملکرد جاذبهای کلسیم اکسید، مورد استفاده قرار داد.