جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای آگاهی

مقداد پیرصاحب، علی الماسی، منصور رضایی،
دوره 3، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

 زمینه و هدف: آموزش صنوف از برنامه هایی است که در بهبود بهداشت مواد غذایی موثر است. از طرفی اطلاع از سطح آگاهی، نگرش و عملکرد بهداشتی متصدیان مواد غذایی، مدیریت بهداشت محیط را تسهیل می نماید. این تحقیق با هدف تعیین تاثیر دوره ویژه آموزش بهداشت بر آگاهی، نگرش و عملکرد متصدیان مواد غذایی صورت گرفته است.
روش بررسی: مطالعه به روش نیمه تجربی انجام شده و در آن آگاهی، نگرش و عملکرد 370 نفر از صنوف مختلف قبل و بعد از آموزش مورد بررسی قرار گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه و چک لیست بود. روش تحلیل داده ها آزمون t زوجی ،2 χ  و آنالیز واریانس یک طرفه بوده است.
یافته ها: آموزش بر آگاهی، نگرش و عملکرد متصدیان موثر است. به طوری که میانگین نمرات آگاهی از 03/4±55/20 به  75/3 ± 73/23، نگرش از 6/14 ± 2/107به 5/14 ± 23/112 و عملکرد از 6/7 ± 93/43 به 8 ± 11/ 46 افزایش یافت(001/0>P ).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که میانگین نمرات آگاهی، نگرش و عملکرد پس از مداخله آموزشی تغییر کرده و بیان گر تاثیر دوره ویژه آموزش بهداشت بر آگاهی، نگرش و عملکرد متصدیان مراکز مواد غذایی است. توصیه می گردد، آموزش صنوف بر اساس نوع صنف و به صورت همگن تشکیل شود و جهت اعطای گواهی نامه دوره، تدارک آزمون و کسب نمره حد نصاب ضروری به نظر می رسد.


احسان رفیعی منش، لیلی نزاکتی الفتی ،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های منتقله از راه غذا یکی از مشکلات شایع و همیشگی نظام سلامت است که کارکنان مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی نقش مهمی در بروز آنها دارند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر دوره‌های آموزشی بر تغییر آگاهی و عملکرد بهداشتی متصدیان و کارکنان مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی شهر مشهد در سال 1391 است. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 513 نفر از متصدیان و کارکنان مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی در شهر مشهد از لحاظ آگاهی و عملکرد بهداشتی در سه محور بهداشت فردی، ساختمانی و ابزار کار مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌های این پژوهش از طریق مصاحبه، مشاهده و تکمیل چک لیست جمع‌آوری گردید. یافته‌ها: از جمعیت مورد بررسی، 265 نفر (51/6 درصد) دوره آموزشی اصناف را گذرانده و 248 نفر (48/4 درصد) به هیچ وجه در کلاس‌های آموزشی اصناف شرکت نکرده بودند. میانگین و انحراف معیار نمرات دانش و عملکرد کلی در گروه آموزش‌دیده به ترتیب 16/1±68/1 و 10/5±70/8 و در گروه آموزش‌ندیده 15/4±62/6 و 11/6±61/8 درصد بود که از لحاظ آماری اختلاف آنها معنی‌دار شد (p&le0/05). مقایسه امتیازات آگاهی و عملکردی بین متصدیان دارای گواهینامه معتبر (طی 3 سال اخیر) و متصدیان فاقد گواهینامه معتبر کاهش امتیاز موثری در هیچیک از محورهای آگاهی و عملکردی نشان نداد. نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد دوره‌های آموزشی بهداشت اصناف، می‌تواند در بهبود آگاهی و عملکرد متصدیان و کارگران مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی موثر باشد.


غلامحسین عبدالله زاده، محمد شریف شریف زاده، زینب قدمی امریی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: آفت‌کش‌های شیمیایی بعنوان یک مؤلفه اصلی برای کشاورزی شناخته می‌شوند و نقشی اساسی در حفظ بهره‌وری کشاورزی ایفا می‌کنند. اما نگرانی از اثرات آفت‌کش‌ها بر سلامت و محیط‌زیست در طی سال‌های اخیر رو به افزایش بوده است. بنابراین این تحقیق با هدف ارزیابی آگاهی کشاورزان از پیامدهای مثبت و منفی مصرف سموم شیمیایی و خطرات آن بر سلامت انجام شد.

روش بررسی: مطالعه پیمایشی در دو گروه کشاورزان استفاده کننده مبارزه شیمیایی (تعداد 126) و کشاورزان استفاده کننده مبارزه بیولوژیک (تعداد 98) که به صورت تصادفی از 20 روستا انتخاب شدند، انجام شد. روستاهای مورد مطالعه به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای در دو دهستان انتخاب شدند. ابزار جمع­آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق­ ساخته بود که روایی صوری و محتوایی آن براساس نظر متخصصان موضوعی و کارشناسان محلی ارزیابی شد و پایایی آن از طریق محاسبه ضریب Coronbach Alpha برای دو سازه آگاهی از اثرات مثبت سموم (0/75) و آگاهی از اثرات منفی سموم (0/83) تایید شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که کشاورزان استفاده کننده از مبارزه بیولوژیک آگاهی مناسبی از پیامدهای مضر مصرف سموم داشتند و مصرف آفت‌کش‌ها در بین این گروه کمتر بود. هر چند دو گروه کشاورزان بر پیامدهای ایجاد شده برای سلامت مانند تهدید برای سلامت انسان و حیوانات و آلودگی آب‌های سطحی و زیرزمینی تاکید می‌کردند، اما نگرانی کشاورزان استفاده کننده از مبارزه بیولوژیک در این زمینه‌ها بیشتر بود. بیشتر پاسخگویان بیان کردند که مصرف سموم مشکلات مهمی مانند احساس خستگی، گرما و عرق کردن، سرفه و سردرد، سرگیجه، التهاب و خارش در پوست و تهوع و استفراغ برای سلامتی آنها ایجاد کرده است.

نتیجه‌گیری: علیرغم اینکه کشاورزان از پیامدهای ملموس و عینی مصرف سموم شیمیایی آگاه هستند اما کمتر از وسایل حفاظت شخصی استفاده کرده‌اند. به منظور ارتقای آگاهی کشاورزان از پیامدهای مصرف سموم شیمیایی، لازم است اهتمام بیشتری جهت تقویت برنامه‌های آموزشی و تسهیل دسترسی به خدمات ترویجی صورت گیرد.


محسن انصاری، طاهره دهداری، مهدی فرزادکیا،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: پرسشنامه‌ای جهت بررسی آگاهی، نگرش و قضاوت مردم بر مدیریت پسماند شهرداری‌ها تاکنون توسعه نیافته است. بنابراین، هدف از این مطالعه طراحی و روان سنجی پرسشنامه ارزیابی آگاهی، نگرش و قضاوت مردم بر مدیریت پسماند شهرداری‌ها است.
روش بررسی: این مطالعه تحلیلی در سال 1396 در منطقه 21 تهران اجرا شد. سوالات اولیه پرسشنامه براساس مطالعات گذشته و نظرات تیم متخصصان و مردم طراحی شدند. سپس، روایی صوری و محتوا پرسشنامه طراحی شده بررسی گردید. روایی صوری بصورت کیفی و روایی محتوایی بصورت کمی بررسی شد. در مرحله نهایی، پایایی سوالات نگرش با روش محاسبه آلفای کرونباخ و پایایی سوالات آگاهی و قضاوت شهرداری با روش آزمون مجدد اندازه گیری شدند.
یافته‌ها: پرسشنامه اولیه دارای 43 سوال بود. در مرحله بررسی اعتبار صوری، 8 سوال حذف و 8 سوال از نظر ویراستاری، تغییر کردند. در مرحله سنجش اعتبار محتوای کیفی، 7 سوال دارای شاخص روایی محتوای کمتر از 0/79 و نسبت روایی محتوای کمتر از 0/49 حذف شدند. ضریب پیرسون به‌دست آمده از آزمون مجدد برای متغیر آگاهی برابر با  (0/0001p<، 0/77 (r= و برای متغیر ارزیابی از عملکرد (0/0001‌p< ، 0/93(r= بود. ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای متغیر نگرش برابر با 0/89 بود که در سطح قابل قبولی بود.
نتیجه گیری: پرسشنامه این مطالعه می‌تواند به‌عنوان یک ابزار معتبر پژوهشی در جمع آوری اطلاعات آگاهی، نگرش و قضاوت مردم بر مدیریت پسماند شهرداریها مورد استفاده قرار گیرد.
 

آمنه مرزبان، مهران برزگران، مجتبی حمایت خواه، مریم ایاسی، سمانه دلاوری، محمدتقی سبزه ای، وحید رحمانیان،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه با افزایش مسائل زیست محیطی از قبیل بحران انرژی، تغییر آب و هوا، اتلاف و تخریب منابع طبیعی و افزایش مواد زائد ناشی از توسعه شهرنشینی، اثر انسان بر محیط از چالشی‌ترین مسائل مورد توجه مجامع علمی عصر حاضر است. پژوهش حاضر با هدف سنجش سطح آگاهی و رفتارهای زیست محیطی شهروندان یزد انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی-تحلیلی روی 1000 نفر از شهروندان یزد در سال 1397 به شیوه نمونه‌گیری خوشه‌ای انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد سنجش آگاهی، نگرش و رفتار زیست محیطی بود. دامنه نمره برای سه ساختار آگاهی، نگرش و عملکرد به‌ترتیب 12-0، 65-13 و 85-17 بود. داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS,16 با آمار توصیفی و آزمون‌های تحلیلی در سطح معنی‌داری 0/05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: صد در صد از پرسشنامه‌ها تکمیل شد. میانگین نمره آگاهی و نگرش زیست محیطی به‌ترتیب 3/92±8/32 و 8/28±36/15 (متوسط) و رفتار زیست محیطی 7/14±26/19 (ضعیف‌) بود. بین آگاهی و رفتار زیست محیطی زنان و مردان اختلاف آماری معنی‌داری وجود داشت بطوری‌که میزان آگاهی و رفتار زیست محیطی زنان بالاتر بود (0/05p<). بیشترین منبع کسب اطلاعات زیست محیطی رادیو و تلویزیون (42 درصد) بود‌.
نتیجه‌گیری: علیرغم وجود آگاهی و نگرش نسبتا مناسب نسبت به محیط زیست، اکثریت افراد به لحاظ رفتار زیست محیطی، عملکرد ضعیفی داشته‌اند. بنابراین برخورداری از آگاهی زیست محیطی نمی­تواند تضمینی برای انجام رفتار زیست محیطی باشد، بلکه در این میان نیازمند شرایط و ساختار اجتماعی ترغیب کننده و تسهیل کننده انجام رفتارهای زیست محیطی وجود دارد.
 

سکینه شکوهیان، مبینا حدادیان، محسن حیدری،
دوره 14، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تغییر کمیت و کیفیت پسماند تولیدی در نتیجه رعایت پروتکل‌های بهداشتی، نتیجه شیوع کووید-19 است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین میزان محصولات حفاظت فردی تولیدی ناشی از رعایت پروتکل‌های بهداشتی مردم شهر تهران و همچنین آگاهی آنها در مورد مدیریت آن بوده است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که در بهار 1399 بر روی 2560 نفر از مردم شهر تهران از طریق پرسشنامه الکترونیک انجام شد. براساس درصد استفاده از ماسک و دستکش، میزان پسماند تولیدی محاسبه و از آزمون‌های‌ من‌ویتنی و کروسکال-والیس برای تعین ارتباط بین متغیرها استفاده شد.
یافته‌ها: ضریب کلی آلفای کرونباخ پرسشنامه برابر با 0/94 و میزان استفاده از ماسک و دستکش برابر با 90/7 و 65/7 درصد بوده است. 70/3 و 52 درصد از جمعیت دو عدد ماسک و یک جفت دستکش در روز استفاده و تعداد ماسک و جفت دستکش آلوده روزانه به‌ترتیب 14530407 و 5262666 بوده است. آزمون من‌ویتنی نشان داد که بین جنسیت و وضعیت تاهل با آگاهی از مدیریت پسماندهای تولیدی تفاوت آماری معنی‌داری وجود دارد (0/001 > p). آزمون کروسکال-والیس نشان داد که بین وضعیت اقتصادی، اشتغال و سطح تحصیلات افراد و آگاهی آنها در مورد مدیریت پسماندهای تولیدی تفاوت معنی‌داری وجود دارد (0/001 > p).
نتیجه‌گیری: با توجه به حجم بالای تولید پسماندهای حفاظت شخصی و عدم آگاهی یک سوم جمعیت شرکت‌کننده از انتقال ویروس از طریق پسماندهای آلوده، ضروری است که آگاهی‌بخشی لازم صورت گرفته تا با رعایت آن به قطع زنجیره انتقال ویروس کمک گردد.

افسانه عسکری زاده حقیقی، سمانه ابولی، محمود علی محمدی،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: آرایشگاه یکی از مهمترین اماکن عمومی حساس برای انجام فعالیت‌های زیبایی است که توجه به مسائل بهداشتی (فردی و محیطی) ضروری است و عدم رعایت موازین و شیوه نامه‌های بهداشتی می‌تواند تهدیدی برای سلامت جامعه باشد. همچنین سطح آگاهی و نحوه عملکرد کارکنان، می‌تواند بر مدیریت پسماندهای تولیدی موثر باشد. هدف از این مطالعه بررسی سطح آگاهی آرایشگران درخصوص پسماند تولیدی و نحوه عملکرد آنان در مدیریت پسماند در محدوده جنوب شهر تهران در سال 1400 است.
روش بررسی: این تحقیق به‌صورت توصیفی-مقطعی در جامعه آماری آرایشگران مناطق جنوب تهران با نمونه آماری 330 باب آرایشگاه انجام شده است. در این مطالعه از پرسشنامه‌ای استفاده شد که محتوی آن شامل بخش‌های؛ اطلاعات دموگرافیک، سطح آگاهی و نحوه عملکرد بود و اطلاعات مورد نظر بعد از مصاحبه با آرایشگران تکمیل شد. داده‌ها با آزمون‌های آماری کولموگروف-اسمیرنوف (Kolmogorov–Smirnov test)، کای اسکوئر (chi-square-X2)، ضریب همبستگی پیرسون (Pearson correlation coefficient)، تی تست تک نمونه‌ (One sample T test) و من-ویتنی (Mann–Whitney) و به کمک نرم‌افزار‌SPSS (IBM – v.26)  تجزیه‌ و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین نمره آگاهی و عملکرد افراد در مدیریت پسماند به‌ترتیب 43/18 و 48/27 بود و براساس نتایج تحلیل کیفی، نمره آگاهی و عملکرد مطلوب افراد در مدیریت پسماند به ترتیب 53/6 و 72 درصد بود. همچنین 46/6 و 28 درصد از افراد به‌ترتیب نمرات نامطلوبی در میزان آگاهی و نحوه عملکرد در مدیریت پسماند را کسب نمودند. آگاهی افراد در مورد مدیریت پسماند‌های تولیدی در آرایشگاه‌ها با جنسیت، سابقه آموزش بهداشت، سابقه جرایم بهداشتی، تحصیلات و متغیر عملکرد افراد در مورد مدیریت پسماندهای تولیدی در آرایشگاه‌ها با جنسیت و سابقه آموزش بهداشت رابطه معنی‌داری داشت. برای سایر متغیرهای مورد بررسی با سطح آگاهی و نحوه عملکرد ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: آراﻳﺸﮕﺎه از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻜﺎن‌هایی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺑﻬﺪاﺷﺖ ﻣﺤﻴﻂ و ﺑﻬﺴﺎزی آن در ارﺗﻘﺎء ﺳﻄﺢ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﻛﻨﺘﺮل ﺑﻴﻤﺎری ﺗﺎﺛﻴﺮﮔﺬار است. ﺑﻲ‌ﺗﻮﺟﻬﻲ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ می‌تواند ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﮔﺴﺘﺮش اﻧﻮاع ﺑﻴﻤﺎری‌ﻫﺎ گردد. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که متغیر سطح آگاهی در نحوه عملکرد آرایشگران درخصوص مدیریت پسماندهای تولیدی موثر است. از طرفی متغیر آموزش بهداشت بر میزان آگاهی و نحوه عملکرد آرایشگران در این زمینه موثر بوده، لذا بایستی به این متغیر‌ها توجه ویژه نمود. 
 

محسن انصاری، مهدی فرزادکیا،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه و با شیوع بیماری کووید-19 در سراسر جهان، مسئله جنبههای بهداشتی در مدیریت پسماند شهری، بویژه بازیافت، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. لذا هدف از انجام این پژوهش بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد کارگران یکی از مراکز بازیافت پسماند کلانشهر تهران درخصوص جنبههای بهداشتی در زمان شیوع کووید-19 است.
روش بررسی: این بررسی یک مطالعه توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی بوده و جامعه مورد پژوهش تمامی کارگران شاغل در یکی از مراکز بازیافت شهرداری تهران بود. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته دارای روایی و پایایی معتبر در چهار بخش جمعیت شناختی، آگاهی، نگرش و عملکرد این کارگران در مورد شیوع کووید-19 بود.
یافته‌ها: یافته‌های این مطالعه نشان داد ‌بیشترین تعداد کارگران شاغل در این مرکز در گروه سنی 20 تا 40 سال (60 درصد) بودند. سطح آگاهی در میان کارگران حدود 80 درصد و عدم آگاهی 20 درصد بود. میزان سطوح نگرش کارگران حدود 79/71 درصد بصورت نگرش مثبت، نگرش منفی 14/56 درصد و عدم نگرش 5/72 درصد بود. سطح عملکرد مثبت در میان کارگران حدود 67/42 درصد و عملکرد منفی 32/57‌ درصد بود.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق روشن ساخت جهت توفیق هرچه بیشتر برنامه‌های مدیریت پسماند در مراکز بازیافت، مدیران شهری پسماند بایستی توجه بیشتری بر جنبه‌های آموزشی خصوصا از طریق‌ تمرکز بر برنامه‌ها و تدوین و مناسب‌سازی آنها برای گروه سنی مختلف، بویژه 20 تا 40 سال، داشته باشند.
 

مبینا نادم سورکی، فاطمه نجات زاده، فتح اله غلامی بروجنی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر ارزیابی سطح آگاهی، نگرش و رفتار زیست محیطی شهروندان استان مازندران در سال 1400 بوده است.
روش بررسی: در یک مطالعه توصیفی به ارزیابی سطح آگاهی، نگرش و رفتارهای زیست محیطی شهروندان استان مازندران پرداخته شد. جامعه آماری تحقیق (384 نفر) به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده‌ها از یک پرسشنامه که پایایی آن در مطالعه مرزبان مشخص شده بود استفاده شد. داده‌های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS 21 مورد تحلیل قرار گرفتند. با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، رابطه میان میزان آگاهی و عملکرد زیست محیطی تحلیل شد.
یافته‌ها: از بین 384 نفر از شرکت کنندگان فقط 135 نفر به تمام سوالات پاسخ کافی داده بودند. نتایج مطالعه نشان داد، علیرغم آگاهی متوسط شهروندان، رفتار زیست محیطی در سطح خوبی قرار دارد. میانگین نمره آگاهی، نگرش و رفتار زیست محیطی به ترتیب برابر با 2/06±5/93، 9/30±47/67، 12/69±58/70 بوده و بیشترین منبع کسب اطلاعات زیست محیطی تلویزیون (46/7 درصد) و محاورات اجتماعی (19/3 درصد) بود. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می‌دهد بین آگاهی و عملکرد زیست محیطی شهروندان ارتباط معنی‌داری وجود داشت (0/05p<).
نتیجه‌گیری: با وجود آگاهی متوسط شهروندان، رفتار زیست محیطی آنها در سطح خوبی قرار داشت ولی طبق گزارشات متعدد، شاخص‌های زیست محیطی استان در شرایط مناسبی نیست و بیانگر این است که احتمالا ساز و کارها و عوامل دیگری مانند سیاستگذاری‌های زیست محیطی و عوامل اقتصادی نیز بر عملکرد زیست محیطی افراد اثرگذار است که بایستی مورد بررسی قرار گیرند.

سمانه دهقان، محمد علی ززولی، ابوالفضل حسین نتاج، معصومه شیخی، علی کوهی،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه بازیافت یکی از راه‌های نجات بشر از انبوه پسماندهایی است که تولید می‌کند و تفکیک پسماند از مبدأ اولین و مهم‌ترین حلقه در بحث بازیافت پسماندهای شهری است. از آنجایی که لازمه و اساس بازیافت مشارکت مردم در طرح‌های تفکیک از مبدأ است، لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد مردم استان مازندران در مورد تفکیک ‌از‌ مبدأ پسماند‌های خانگی در سال 1400 انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی-تحلیلی و از نوع مقطعی بوده و ابزار مورد استفاده در آن، پرسشنامه‌ای محقق‌ساخته شامل سه حیطه آگاهی، نگرش و عملکرد بوده که لینک آن به صورت آنلاین در اختیار افراد واجد شرایط قرار گرفت. روایی محتوای کیفی این پرسشنامه توسط ۸ نفر از متخصصین بهداشت محیط به تایید رسید. پایایی ابزار نیز از طریق روش بازآزمایی برآورد گردید. بعلاوه مقادیر ضریب آلفای کرونباخ برای سه حیطه آگاهی، نگرش و عملکرد محاسبه گردید. در ادامه، نمونه‌ها بر اساس روش نمونه‌گیری در دسترس و از طریق توزیع لینک پرسشنامه بصورت آنلاین در گروه‌های مجازی انتخاب شدند. برای مقایسه میانگین نمرات در سطوح متغیرها از آزمون آنالیز واریانس، جهت بررسی ارتباط بین نمره ابعاد آگاهی، نگرش و عملکرد از آزمون همبستگی پیرسن و برای بررسی تاثیر متغیرهای مستقل بر نمرات ابعاد از رگرسیون خطی استفاده شد. در نهایت داده ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS ورژن 22 مورد آنالیز قرار گرفتند.
یافته‌ها: برای کل جمعیت مورد مطالعه (305 نفر)، محدوده و میانگین نمره آگاهی به ترتیب برابر با  6-0 و 1/18±5/03، محدوده و میانگین نمره نگرش به ترتیب برابر با 85-17 و 9/45±61/01 و محدوده و میانگین نمره عملکرد به ترتیب برابر با 30-6 و 5/19±11/43 بوده است. همچنین همبستگی معنا‌داری بین میانگین نمرات ابعاد آگاهی و نگرش (ضریب همبستگی=0/70)، آگاهی و عملکرد (ضریب همبستگی=0/68) و نگرش و عملکرد (ضریب همبستگی=0/63) وجود داشته است.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه که با هدف سنجش دانش، نگرش و عملکرد مردم استان مازندران در مورد تفکیک پسماند خانگی از مبدأ و بازیافت پسماند و با نظرسنجی از 305 خانوار در این استان به صورت آنلاین انجام شد نشان داد که اگرچه عموم مردم از آگاهی و نگرش مناسبی در ارتباط با اهمیت تفکیک و بازیافت پسماند جامد برخوردار بوده‌اند، اما در طرح‌های تفکیک از مبدأ مشارکت چندانی نداشته اند. لذا به‌‌منظور افزایش سطح عملکرد افراد، تدوین برنامه‌های تشویقی در زمینه تفکیک از مبدأ شامل اهدای جوایز یا اعمال تخفیف در عوارض پسماند ملک و همینطور در اختیار قرار دادن ظروف مناسب تفکیک پسماند به خانوارها به صورت رایگان توسط شهرداری جهت تشویق به تفکیک پسماند پیشنهاد می‌گردد.

محمد حاجی کتابی، فرزانه محمدی، امیرحسین نافذ، ندا عصاری،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: پسماندهای خطرناک خانگی به علت کمیت، غلظت و یا کیفیت فیزیکی، شیمیایی و یا بیولوژیکی می‌توانند باعث خطر برای محیط‌زیست، افزایش میزان مرگ و میر و بیماری‌های خطرناک شوند. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر آگاهی و نگرش بهورزان و مراقبین سلامت شهرستان اردستان درباره مدیریت پسماندهای خطرناک خانگی است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مداخله ای از نوع نیمه تجربی بود که در بین 64 نفر از بهورزان و مراقبین سلامت شبکه بهداشت و درمان شهرستان اردستان در استان اصفهان انجام شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه دارای روایی و پایایی معتبر استفاده شد. داده ها به منظور تجزیه و تحلیل آماری وارد نرم افزار SPSS نسخه 22 شد و از طریق آزمون های Mann-Whitney، آنالیز واریانس و  Tزوجی تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین نمرات آگاهی بهورزان و مراقبین سلامت در گروه نمونه پس از آموزش به ترتیب از 1/65±22/56 به 0/66±26/78 رسید و میانگین نمره نگرش آنها نیز به ترتیب از 2/67±89/37 به 2/71±95/31 افزایش یافت. آزمون T زوجی تفاوت معنی داری را از نظر میانگین و انحراف معیار نمره آگاهی و نگرش، در گروه مداخله قبل و بعد از مداخله نشان داد (0/05>p). آزمون آنالیز واریانس (ANOVA)، در مورد تفاوت نمره آگاهی و نگرش بر حسب تحصیلات، اختلاف معنی داری بین گروه های مختلف تحصیلات بعد از مداخله نشان داد (0/05>p).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد مداخله آموزشی در زمینه اهمیت پسماندهای خطرناک خانگی برای ارتقا سطح آگاهی و نگرش  بهورزان و مراقبین سلامت موثر بوده است. با توجه به این که بهبود سیستم مدیریت پسماندهای خطرناک خانگی مستلزم ارتقاء آگاهی و نگرش عمومی و ارتباط مناسب بهورزان و مراقبین سلامت با شهروندان است، مدیران شهری می توانند با استفاده از روش مورد استفاده در این مطالعه برنامه آموزشی منظمی در زمینه مدیریت پسماندهای خطرناک خانگی اجرا کنند.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سلامت و محیط زیست می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb