جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای بنزن

حسن خرسندی، امیر محمدی، فاطمه کریمی نژاد، محسن حقیقی، رحیمه علیزاده،
دوره 7، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: ورود سورفاکتانت ها از طریق پساب تصفیه خانه های فاضلاب به منابع آبی موجب تغییر طعم و بوی آب، مرگ و میر آبزیان، محدودیت انتقال اکسیژن به آب و اختلال در فرایندهای تصفیه می گردد. لذا هدف از این مطالعه، تعیین شرایط بهینه فرایند اکسیداسیون فنتون با روش تاگوچی در حذف الکیل بنزن سولفونات خطی از محیط های آبی و نیازسنجی به آن برای تصفیه تکمیلی پساب فرایند بیولاک در حذف الکیل سولفونات خطی (LAS) از فاضلاب شهری است. روش بررسی: حذف LAS با اکسیداسیون فنتون، به صورت تجربی در مقیاس آزمایشگاهی در یک راکتور ناپیوسته mL500 مورد بررسی قرار گرفت. به منظور صرفه جویی در هزینه های مربوطه، برای تعیین شرایط بهینه اکسیداسیون فنتون، 25 حالت با روش Taghuchi بوسیله نرم افزار Minitab 16 استخراج شدند. نمونه برداری و آزمایش های لازم بر اساس کتاب روش های استاندارد آزمایش های آب و فاضلاب انجام شدند. برای کفایت سنجی فرایند بیولاک در حذف LAS، راندمان بیولاک در تصفیه خانه فاضلاب شهر ارومیه در سال 1391 مورد ارزیابی قرارگرفت. یافته ها: نرم افزار Minitab 16 براساس میزان حذف LAS و مواد شیمیایی موردنیاز، شرایط بهینه اکسیداسیون فنتون را در mg/L 900 پراکسید هیدروژن، mg/L 170یون فرو، pH برابر 4 و زمان min20 معرفی نمود. نتایج نشان دادند که اکسیداسیون فنتون در شرایط بهینه به عنوان واکنش درجه دوم با ضریب سرعت L/mg.min 0/0152 می تواند mg/L 25 از LAS ورودی را 86/5 درصد حذف کند. فرایند بیولاک با عنایت به تامین استاندارد LAS در پساب تصفیه فاضلاب شهری، به تصفیه تکمیلی شیمیایی نیاز ندارد. بطوریکه این فرایند، مقدار LAS فاضلاب شهری را بطور میانگین ازmg/L 5/28 به mg/L 0/734 کاهش داد. نتیجه گیری: علیرغم اینکه اکسیداسیون فنتون به عنوان یک فرایند شیمیایی، راندمان زیادی در حذف LAS دارد؛ پایین بودن راندمان «COD متناظر با LAS»، نشانگر تجزیه ناقص الکیل بنزن سولفانات خطی توسط اکسیداسیون فنتون است.


محمد ملکوتیان، امیرحسین محوی، حسین جعفری منصوریان، مصطفی علیزاده، علیرضا حسینی،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: فنل و ترکیبات فنلی در فاضلاب صنایع جزء آلاینده های دارای تقدم هستند. هزینه بالا و کارایی پایین برخی از فرایندهای تصفیه متداول فاضلاب های صنعتی محدودیت هایی را بوجود آورده است. یکی از روش های مورد توجه فرایند جذب توسط نانولوله های کربنی به عنوان یک روش نوین است. این مطالعه با هدف بررسی کاربرد نانولوله کربنی چند جداره پوشیده شده با آلومینا در حذف فنل از محلول های آبی انجام شد. روش بررسی: این مطالعه در مقیاس آزمایشگاهی و به صورت ناپیوسته انجام پذیرفت. نانولوله های کربنی چندجداره با اکسید آلومینیوم پوشش داده شد. مقادیر غلظت فنل با استفاده از اسپکتروفتومتر و از طریق روش رنگ‌سنجی اندازه‌گیری گردید. اثر تغییرات pH، دوز جاذب، زمان تماس، غلظت اولیه فنل، دما و غلظت نمک های مختلف بر کارایی حذف بررسی گردید. سپس یافته های جذب توسط ایزوترم های لانگمویر و فروندلیچ و همچنین سینتیک جذب شرح داده شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند که با کاهش غلظت اولیه فنل، pH و همچنین افزایش دوز جاذب نانو لوله کربنی، دما و زمان تماس کارایی فرایند بطور چشمگیری افزایش یافت. به طوری‌که حذف فنل از محلول در غلظت mg/L4، تحت شرایط اسیدی (3=pH)، دوز جاذب g/L 0/05، دمای 0C45 و زمان تماس min10 راندمان تا 98/86 درصد افزایش یافت. بررسی رگرسیون های ایزوترم حاکی از تبعیت فرایند از مدل لانگمویر و سنتیک جذب از نوع شبه درجه دوم است. نتیجه گیری: کارایی بالای 98 درصدی فرایند جذب در این مطالعه نشان داد که نانولوله کربنی چند جداره پوشیده شده با آلومینا قابلیت خوبی در حذف فنل دارد و می‌تواند به عنوان یک روش پیشنهادی مناسب و نوین جهت حذف فنل و ترکیبات آن از فاضلاب ها مورد استفاده قرار گیرد.


نوشین راستکاری، فائزه ایزدپناه، مسعود یونسیان،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: بنزن یکی از آلاینده‌های اصلی در آلودگی هوا بوده که گسترده‌ترین ترکیب شیمیایی است که هم در فرایندهای طبیعی و هم در فرایندهای انسانی کاربرد دارد. مواجهه بنزن موجب خطرناک‌ترین عوارض نامطلوب بهداشتی زیادی بخصوص سرطان خون می‌گردد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان مواجهه کارگران پمپ بنزین با بنزن از طریق اندازه‌گیری بنزن هوای تنفسی و شاخص زیستی ترانس، ترانس- موکونیک اسید در ادرار است. مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع مطالعات مقطعی بوده که در تابستان سال 93 انجام شد. 40 پرسنل شاغل در پمپ بنزین‌ها (گروه مواجهه یافته با بنزن) و 40 نفر از افراد عادی جامعه به عنوان گروه کنترل (گروه مواجهه نیافته با بنزن) در این مطالعه شرکت نمودند. نمونه‌های ادرار قبل و بعد از شیفت کاری جمع‌آوری گردید. به منظور تعیین غلظت ترانس، ترانس- موکونیک اسید در نمونه‌های ادرار از تکنیک کروماتوگرافی مایع (HPLC) مجهز به ردیاب diode array استفاده گردید. در انتهای شیفت کاری بنزن جذب شده بر روی کارتریج توسط کربن دی سولفید استخراج و توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی مجهز به دتکتور جرمی تعیین مقدار گردید. یافته‌ها: میانگین غلظت بنزن هوای تنفسی در گروه کارگران پمپ بنزین برابر با ppm 1/93±5/90 بود که به صورت معناداری از میانگین غلظت بنزن هوای تنفسی در گروه مواجهه نیافته (ppm 0/744±1/15) بالاتر است. میانگین غلظت ترانس، ترانس- موکونیک اسید در ادرار کارگران پمپ بنزین µg/L 19/47±64/75 بدست آمد که به صورت معناداری با غلظت ادراری این ترکیب در افراد مواجهه نیافته µg/L) 13/67±47/10) متفاوت بود. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که همبستگی مناسبی (0/581=r) میان غلظت ادراری ترانس، ترانس- موکونیک اسید و غلظت بنزن هوای تنفسی وجود دارد. افراد شاغل در پمپ های بنزین در معرض مواجهه با غلظت‌های بالای بنزن بوده و در این گروه از افراد، تماس از طریق استنشاق اصلی ترین مسیر مواجهه است.


مریم زارع جدی، مسعود یونسیان، رضا احمدخانیها، هما کاشانی، نوشین راستکاری،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از عوامل آلودگی هوای محیط ترکیبات آلی فرار (VOCs) هستند. در بین گازهای غیر متان، ترکیبات آروماتیک مانند بنزن قرار دارند که به عنوان ترکیب قطعا سرطان‌زا برای انسان شناخته شده است (گروه 1). با توجه به مضرات مواجهه با بنزن و کاربرد گسترده آن در صنایع و مشاغل مختلف، هدف از انجام این مطالعه ارزیابی احتمال خطر نیمه کمی و کمی مواجهه استنشاقی با بنزن در کارگران شاغل در جایگاه‌های سوخت‌گیری شهر تهران است.

روش بررسی: این مطالعه مقطعی در سه مرحله به شرح ذیل انجام شد. در مرحله اول بنزن هوای استنشاقی در دو گروه از افراد جامعه شامل 1) کارگران شاغل در جایگاه‌های سوخت‌گیری 2) افراد عادی بدون مواجهه شغلی به عنوان گروه کنترل اندازه‌گیری شد. مرحله دوم شامل براورد میزان مواجهه هر دو گروه شرکت‌کننده در مطالعه و در ادامه ارزیابی خطر نیمه کمی حاصل از این مواجهه بود. در مرحله سوم به منظور ارزیابی خطر کمی، خطر سرطان اضافی ناشی از مواجهه مزمن با بنزن در طول زندگی محاسبه گردید.

یافته‌ها: میانگین غلظت بنزن در هوای استنشاقی کارگران شاغل در جایگاه‌های سوخت گیری حدود µg/m3 246/4±1527 و نزدیک به سطح مجاز بود (µg/m31600). در روش ارزیابی احتمال خطر نیمه کمی، ضریب ریسک محاسبه شده برای این میزان مواجهه شغلی با بنزن برابر با 4/5 بود که در پنجمین سطح ریسک (محدوده بسیار خطرناک) قرار دارد. با براورد مواجهه مزمن کارگران شاغل در جایگاه‌های سوخت‌گیری با بنزن مشخص گردید که خطر سرطان در افراد مواجهه یافته 27/5 برابر افراد عادی بدون مواجهه است و در ارزیابی احتمال خطر کمی ریسک سرطان اضافی مشخص گردید که  از هر 1000 نفر 3 نفر از افراد شاغل در جایگاه سوخت‌گیری شانس ابتلا به سرطان را دارند که این عدد بسیار بیشتر از خطر قابل قبول سرطان‌زایی (6-10: یک در یک میلیون نفر) است.

نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان می‌دهد که میزان مواجهه شغلی با بنزن بالا و در محدوده خطرناک قرار دارد و ارزیابی احتمال خطر نیمه کمی و کمی نشان داد که ریسک ابتلا به سرطان در اثر مواجهه استنشاقی افراد شاغل در جایگاه‌های سوخت‌گیری به طور بالقوه بسیار زیاد است (3000 برابر ریسک قابل قبول سرطان‌زایی). بنابراین انجام اقدامات کنترلی جهت کاهش مواجهه با این ماده شیمیایی خطرناک و سرطان‌زا الزامی است.


ابراهیم هوشیاری، نسرین حسن زاده، علی چرخستانی،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه آلکیل بنزن سولفانات خطی (LAS) کاربرد زیادی در تولید انواع شوینده­ ها دارد. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی همزمان خطر سلامت و خطر اکولوژیک این آلاینده در آب سد درودزن برای ارگانیسم­ های هدفی همچون ماهی­ ها و دافنی است.
روش بررسی: با توجه به هدف تحقیق و براساس محدودیت­ های موجود، در شهریورماه 1397 از 7 ایستگاه انتخاب شده براساس کانون آلودگی در سد درودزن تعداد 21 نمونه آب برداشت شد و پارامترهای کیفی آب شامل دما، اسیدیته (pH)، اکسیژن محلول (DO)، پتانسیل اکسایش و کاهش (ORP)، کل جامدات محلول (TDS)، هدایت الکتریکی (EC) براساس روش استاندارد در محل سنجش شد. مقدار آلکیل بنزن سولفانات خطی (LAS) پس از انتقال نمونه­ ها به آزمایشگاه با استفاده از روش بهینه شده متیلن بلو اندازه ­گیری شد. سپس ارزیابی خطر اکولوژیک و سلامت با محاسبه شاخص RQ (شاخص ریسک) انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین پارامترهای pH برابر با 8/84، EC برابر باµs/cm  732/19، TDS، شوری و DO به ترتیب برابر با mg/L 482/90، 366/61 و 6/87 بود. بیشترین و کمترین غلظت LAS به ترتیبmg/L  0/039 و 0/005 بود. همچنین نتایج نشان داد که ارتباط معنی­داری بین غلظت LAS و pH وجود دارد. نتایج ارزیابی خطر نشان داد که شاخص ریسک سلامت در تمامی ایستگاه ­ها کمتر از مقدار 0/1 است. در صورتی‌که شاخص ریسک اکولوژیک به‌جزء در ایستگاه شماره 7 در سایر ایستگاه ­ها در طبقه با ریسک کم قرار دارد.
نتیجه­ گیری: به‌طور کلی نتایج نشان می­دهد که شاخص RQ در آب سد درودزن در محدوده مناسب و در طبقه با ریسک کم قرار دارد. لذا لازم است که به منظور رسیدن به قطعیت در ارتباط با شرایط بهینه آب سد از نظر اکولوژیکی و سلامت مطالعات طولانی مدت در این زمینه انجام شود.

 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سلامت و محیط زیست می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb