28 نتیجه برای ریسک
عبدالرضا مشروفه، علیرضا ریاحی بختیاری ، محمد پورکاظمی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی به فلزات یکی از مشکلات مهم زیستمحیطی و یکی از نگرانیهای مهم بهداشت مواد غذایی به شمار میآید. در سراسر جهان، ماهیان خاویاری یک منبع مهم تامین غذا و ایجاد اشتغال و درآمد هستند. در پژوهش حاضر، با اندازه-گیری غلظت کادمیوم، نیکل، وانادیوم و روی در عضله و خاویار تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus)، ریسک ناشی از مصرف این ماهی برای انسان مورد ارزیابی قرار گرفت.
روش بررسی: نمونههای تاسماهی ایرانی (24n=) را از مراکز مهم صید ماهیان خاویاری بخش جنوبی دریای خزر واقع در استانهای مازندران و گیلان جمعآوری گردیده و تا آنالیز شیمیایی در فریزر در دمای 0C 20- نگهداری شدند. حدود g 1 از هر نمونه خشک شده را در لولههای هضم PTFE ریخته شد. سپس به میزان mL 10 اسید نیتریک 65% به آن اضافه گردید. ابتدا به مدت h 1 در دمای 0C 40 لولههای PTFE بر روی هیتر قرار داده سپس به آرامی دما را افزایش داده و به مدت h 3 در دمای 0C 140 حرارت داده شد. محلول حاصل با استفاده از کاغذ صافی واتمن شماره یک، صاف شده و در نهایت با آب دوبار تقطیر شده (دیونیزه) به حجم mL 25 رسانیده شد.
یافتهها: میانگین غلظت کادمیوم، نیکل، وانادیوم و روی در عضله به ترتیب 0/002 ±0/005، 0/03±0/06، 0/13 ± 0/04 و 3/07 ±7/49 μg/gوزن تر است. همچنین میانگین غلظت این فلزات در خاویار به ترتیب 0/006±0/007 ، 0/07 ± 0/09 ، 0/15 ± 0/12 و 5/75 ±21/23 μg/g وزن تر تعیین گردید.
نتیجهگیری: میانگین غلظت کادمیوم، وانادیوم و روی از حد استاندارد تعیین شده توسط سازمان کشاورزی، ماهیگیری و غذایی انگلستان MAFF (2000) و سازمان بهداشت جهانی (WHO) پایینتر است. حد استاندارد فلزات کادمیوم، وانادیوم و روی به ترتیب μg/g 0/2، 0/5 و 50 است. بنابراین بدلیل پایین بودن غلظتهای بدست آمده از حد مجاز، مصرف عضله و خاویار تاسماهی ایرانی خطری جدی برای سلامتی مصرف کنندگان نخواهد داشت.
سید علی جوزی، نعمت اله جعفرزاده حقیقی فرد، نگار افضلی بهبهانی،
دوره 7، شماره 1 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: FMEA) Failure Mode and Effect Analysis) تجزیه و تحلیل حالات شکست و اثرات آن یکی از شناخته شده ترین تکنیک های ایمنی سیستم بوده و به طور گسترده بعنوان یک ابزار به منظور شناسایی، بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. هدف از این مطالعه، کاربرد روش FMEA در شناسایی و ارزیابی ریسک های ناشی از خطوط انتقال برق در منطقه مسکونی حصیرآباد شهر اهواز است. روش بررسی: ابتدا، فرآیند انتقال برق و تجهیزات مورد استفاده در آن، شناسایی و حالات خرابی و شکست تجهیزات که منجر به وقوع ریسک در منطقه می شود، تعیین گردید. به منظور اندازه گیری شدت میدان مغناطیس ناشی از خطوط، از دستگاه 3D EMF TESTER، استفاده شد. ریسک های شناسایی شده، بر اساس پارامترهای روش FMEA، نمره دهی و برای هر یک، RPN محاسبه گردید. در ادامه، به کمک نرم افزار SPSS، سطح ریسک محاسبه و موارد شناسایی شده بر اساس آن اولویت بندی و تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: بیشترین مقادیر RPN به دست آمده مربوط به ریسک های بهداشتی بوده و کلیه ریسک های این گروه در شرایط اضطراری قرار دارند. بالاترین مقادیر مربوط به جزء سیم(از بین رفتن حریم) و جزء خط انتقال برق(عدم رعایت حریم استاندارد) با RPN 360 و کمترین مقدار جز سکسیونر با RPN، 60 به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به بالا بودن اکثر ریسک های به دست آمده، اقدامات کنترلی بر اساس نظرات کارشناسی در بخش های ایمنی مربوط به تجهیزات، آموزش اپراتورها، اقدامات نظارتی، در جهت کاهش سطح ریسک ها، ارائه گردیده است.
شاهو کرمی، غلامرضا نبیبیدهندی، حمیدرضا جعفری، حسن هویدی، امیر هدایتی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: محیط اطراف انسان را مواد شیمیایی فراگرفته که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم میتواند سلامت انسان را به خطر اندازد. بعضی از آمارهای WHO، گویای این واقعیت است که 4 میلیون نفر در سطح جهان در صنایع شیمیایی مشغول به کار هستند و یک میلیون انسان سالانه در اثر تماس با مواد شیمیایی دچار مرگ شده و یا از کار افتاده میگردند و 4-1 میلیون مسمومیت ناشی از مواد شیمیایی نیز اتفاق میافتد. هدف از این مطالعه شناخت خطرات ناشی از مواد شیمیایی موجود در محیط کار، ارزیابی ریسک وظایف کاری و پیشنهاد اقدامات کنترلی مناسب برای حذف یا کاهش ریسک در صنعت پتروشیمی است. روش بررسی: در این پژوهش ابتدا مواد شیمیایی موجود در پتروشیمی اراک شناسایی شدند، سپس ویژگیهایی که نشاندهنده خطرآفرینی این مواد هستند، استخراج شدند و با استفاده از روش TOPSISضریب مخاطره این مواد تعیین شد، در مرحله بعد وظایف شغلی کارکنان و ضریب مواجه کارکنان با مواد شیمیایی محاسبه شد، در نهایت ضریب ریسک مواجهه با مواد شیمیایی در وظایف شغلی تعیین گردید. یافتهها: نتایج نشان میدهد که هیچکدام از مواد موجود در مجتمع برای کارکنان ریسک خیلی بالا ندارند اما پنج ماده نفتا، گاز آمونیاک، اسید استیک، گاز کلر و متانول برای کارکنان بخش بهرهبرداری و دو ماده گاز آمونیاک و گاز کلر برای کارکنان بخش فنی و تعمیرات ریسک بالا دارند. نتیجهگیری: موادی که ضریب ریسک بالا و خیلی بالا دارند، بهتر است جایگزینی برای استفاده آنها یافت شود و از تولید این مواد جلوگیری شود.
سید علی جوزی، سید جعفر عصمت ساعتلو، زیبا جوان،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: نشت مواد شیمیایی از تجهیزات در فرایندهای پتروشیمی امری محتمل است. وقوع چنین رخدادی باعث ایجاد آتش سوزی و انفجار و به تبع آن مخاطراتی برای محیطزیست میگردد. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی ریسک زیستمحیطی واحد الفین مجتمع پتروشیمی آریاساسول به منظور شناسایی منابع مولد ریسکهای زیستمحیطی در واحد یاد شده است. روش بررسی: به منظور اجرای این تحقیق اطلاعات پایه با استفاده از نتایج پایش و اندازهگیری آلایندههای هوای محیط و گازهای خروجی دودکش، روش مرور ایمنی (safety review) و بازدید میدانی تامین شد. جهت مشخص کردن اثرات ناشی از نشتی هیدروکربن از تجهیزات بر محیطزیست محدوده بلافصل، میزان غلظت مواد آلی فرار (BTEX) در هوای محیط بر اساس استاندارد EPA0030 با استفاده از دستگاه گاز کروماتوگرافی در 4 ایستگاه از مجتمع و پایش گازهای خروجی دودکش در 9 کوره با دستگاه پرتابل XL 350 Testo از خردادماه 1390 تا اردیبهشت 1391 به انجام رسید. ابزار ارزیابی و مدیریت ریسک مورد استفاده در این تحقیق روش تجزیه و تحلیل درخت خطا بود. اصلیترین بخش ارزیابی ریسک به روش درخت خطا، انتخاب رویداد اصلی است. با توجه به آمار حوادث و جنبههای محیطزیستی عملیات کراکینگ اتان، نشتی هیدروکربن به عنوان رویداد راس، شناسایی و سپس نحوه ترکیب و همچنین ارتباط بین عوامل موثر در بروز آن در قالب رویدادهای پایانی، میانی و دروازههای «و» و «یا» تعیین شد. با تجزیه و تحلیل کیفی و کمی درخت خطای این حادثه، مهمترین علل بروز آن تعیین و همچنین احتمال به وقوع پیوستن رویداد راس، در طول یک سال محاسبه گردید. یافتهها: آنالیز نمونهها نشان داد، میزان بنزن با غلظت 0/37 mg/m3 (در محدودهmg/m3 0/37-0) در فصل پاییز، تولوئن با غلظت 0/13 mg/m3 (در محدوده 0/13-0/02 mg/m3) در فصل بهار، اتیل بنزن با غلظت mg/m3 0/09 (در محدوده 0/09-0/02 mg/m3 ) در فصل پاییز و زایلن با غلظت mg/m3 1/01 (در محدوده 1/01-0/02 mg/m3) در فصل پاییز بیش از ایستگاههای دیگر بوده است. در تحقیق فوق درخت خطای بسط یافته نهایی دارای 16 رویداد (اعم از پایانی، میانی و اولیه) بود که با 7 دروازه منطقی به هم دیگر متصل شدند. بیشترین درصد خطا در رویدادهای پایانی را خطاهای سخت افزاری از قبیل نقص در تجهیزات با 55/55 درصد را به خود اختصاص دادند و خطاهای انسانی و مدیریتی در رتبههای بعدی طبقهبندی شدند. بالاترین درصد اهمیت رویدادهای پایانی با 22/2 % متعلق به جنس نامناسب گسکت شناسایی گردید که از مهمترین دلایل آن میتوان به وضعیت تحریمهای اقتصادی و عدم تلاش زیاد در تامین کالایی با کیفیت بالا اشاره نمود. نتیجهگیری: بیشترین احتمال وقوع رویداد پایانی مربوط به جنس نامناسب گسکت برابر 2-10×2 شناسایی گردید. از اقدامات کنترلی برای پیشگیری از وقوع رخداد نشتی، تامین گسکت با کیفیت بالا است و این شکست در رده خطای سخت افزاری طبقهبندی میگردد.
فریبا خلیلی ناجی، امیر حسین محوی، سیمین ناصری، مسعود یونسیان، بابک جاهد، مهدی یاسری،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: رنگ موهای شیمیایی از پرمصرفترین محصولات آرایشی هستند. فلزات سنگین در این محصولات میتواند سلامت مصرف کنندگان را به مخاطره بیندازد. برخلاف سایر محصولات آرایشی، تاکنون مطالعه ای بر روی میزان غلظت فلزات سنگین موجود در رنگ موهای شیمیایی صورت نپذیرفته است. مطالعه حاضر غلظت برخی از فلزات سنگین در این محصولات و ارزیابی ریسک اثرات غیر سرطانزای ناشی از این عناصر را مورد محاسبه قرار داد.
روش بررسی: 32 نمونه رنگ موی شیمیایی از 8 برند (3 برند داخلی و 5 برند خارجی) و 4 رنگ پرمصرف در بازار تهران جمعآوری شد. غلظت 3 عنصر باریم، کادمیوم و سرب توسط روش ICP-MS تعیین گردید. اطلاعات مورد نیاز جهت ارزیابی مواجهه به کمک توزیع پرسشنامه در بین شهروندان تهرانی به دست آمد. ارزیابی مواجهه به کمک روش Monte Carlo و میزان ریسک غیر سرطانزا برای عناصر با محاسبه ضریب خطر Hazard Quotient (HQ) تعیین گردید.
یافتهها: غلظت عنصر باریم بر حسب 0/86mg/kg، به دست آمد و غلظت عناصر کادمیوم و سرب برحسب µg/kg به ترتیب 0/45 و 185/34 به دست آمد. سرب با ضریب خطر برابر با 4- 7/46×10 بیشترین ریسک و کادمیوم با ضریب خطر برابر با 5-3/57×10 کمترین ریسک را به خود اختصاص داد. همچنین، برند ساخت کشور ایران و رنگ بلوند بیشترین ریسک را دارا بودند.
نتیجهگیری: ضریب خطر محاسبه شده برای فلزات مورد مطالعه کمتر از 1 است، لذا در صورت مصرف محصولات مورد بررسی، از لحاظ اثرات غیر سرطانزا، تهدید چشمگیری متوجه مصرفکنندگان نیست.
علیرضا مصداقی نیا، سیمین ناصری، مهدی هادی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: مواجهه انسان با مواد شیمیایی مانند فلزات سنگین میتواند از طریق مصرف آب آشامیدنی صورت گیرد. کروم به دلیل نقش در بروز اثرات سرطانزایی و غیرسرطانزایی در انسان اهمیت دارد. در این مطالعه ریسک سرطانزایی و خطر غیرسرطانزایی کروم ناشی از مصرف آبهای بطری شده توزیع شده در سراسر کشور، مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: میزان نسبت خطر (HQ) و ریسک مازاد سرطان (ELCR) محاسبه گردید. مقادیر HQ و ELCR بر مبنای متغیرهای ورودی شامل غلظت آلاینده، میزان سرانه مصرف آب، وزن بدن، دز مرجع، ضریب دردسترسی زیستی و ضریب منبع آلودگی، با استفاده از تکنیک Monte-Carlo شبیهسازی و تعیین گردید.
یافتهها: میانگین مقدار کروم در آب برابر µg/L 2/32±4/79 برآورد شد. مقدار نسبت خطر غیرسرطانی این فلز در گروههای سنی زیر 2 سال، بین 2 تا 6 سال، بین 6 تا 16 سال و بیشتر از 16 سال به ترتیب برابر 0/000354، 0/00292، 0/00236 و 0/00147 و ریسک سرطانزایی به ترتیب 11-10×4/04، 10-10×5/99، 10-10×8/61 و 9-10×2/34 تعیین گردید.
نتیجهگیری: با توجه به مقادیر غلظت کروم در آبهای بطری شده در ایران و مقادیر HQ و ELCR برآورد شده، امکان بروز اثرات غیرسرطانزایی و احتمال بروز سرطان ناشی از کروم در اثر مصرف آبهای بطری شده بسیار پایین بوده و حضور این آلاینده در آبهای بطری شده خطری را متوجه مصرفکنندگان در هیچ یک از گروههای سنی نمیکند.
علیرضا خواجه امیری، مریم زارع جدی، رضا احمدخانیها، نوشین راستکاری،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: آفت کشهای ارگانوکلره دستهای از ترکیبات مختلکننده غدد درون ریز هستند که باعث ایجاد طیف وسیعی از عوارض سلامتی در انسان و نیز سرطان میشوند. بطور کلی غذاهای چرب با منشاء حیوانی مانند شیر و محصولات لبنی منبع اصلی مواجهه انسان با سموم آفت کش ارگانوکلره به ویژه DDT و متابولیتهای آن است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی میزان مواجهه جمعیت عمومی ساکن در شهر تهران با DDT و متابولیتهای آن از طریق مصرف شیر پاستوریزه و نیز نهایتا ارزیابی ریسک سرطان زایی و غیرسرطان زایی ناشی از این میزان مواجهه است.
روش بررسی: میزان باقیمانده آفت کشDDT و متابولیتهای آن در 60 نمونه از شیرهای پاستوریزه تجاری پر چرب ( 3 درصد چربی) توسط کروماتوگرافی گازی با دتکتور جرمی اندازهگیری شد. ارزیابی ریسک سرطان زایی و غیرسرطان زایی نیز توسط روشهای استاندارد بین المللی محاسبه گردید.
یافتهها: DDT و متابولیتهای آن در تمامی نمونههای مورد آزمون یافت شد و محدوده غلظتی آن برابر با µg/L 0/0015 تا 0/28 و میانگین غلظت باقیمانده آفت کشها به ترتیب برای o,p DDE، p,p-DDE، p,p-DDT و p,p-DDD برابر با 0/03±0/05، 0/08±0/15، 0/05±0/09 و µg/L 0/02±0/05 است. میزان میانگین تخمینی محاسبه شده برای دریافت روزانه باقیماندهDDT و متابولیتهای آن از طریق مصرف شیر در جمعیت عمومی در محدوده 0/00006 الی mg/kg/day 0/0002 است که این میزان پایینتر از حد میزان دریافت مجاز روزانه برای عوارض غیرسرطان زایی است. بنابراین ریسک خطر محاسبه شده برای عوارض غیرسرطان زایی کمتر از 1 و در محدوده ایمن بود. با این وجود ریسک تجمعی محاسبه شده در بدترین شرایط براساس ماکزیمم غلظت مشاهده شده بیش از 1 بود. از نظر ریسک سرطان زایی نیز میزان مواجهه جمعیت عمومی از نظر ریسک سرطان اضافی در محدوده ایمن ارائه شده توسط سازمان حفاظت از محیط زیست آمریکا است.
نتیجهگیری: براساس نتایج حاصل از این مطالعه، جمعیت عمومی همچنان با DDT و متابولیتهای آن مواجهه دارند، بنابراین پایش و اندازهگیری این ترکیبات در تمام گروههای سنی به ویژه کودکان توصیه میشود.
غلامحسین عبدالله زاده، محمد شریف شریف زاده، زینب قدمی امریی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: آفتکشهای شیمیایی بعنوان یک مؤلفه اصلی برای کشاورزی شناخته میشوند و نقشی اساسی در حفظ بهرهوری کشاورزی ایفا میکنند. اما نگرانی از اثرات آفتکشها بر سلامت و محیطزیست در طی سالهای اخیر رو به افزایش بوده است. بنابراین این تحقیق با هدف ارزیابی آگاهی کشاورزان از پیامدهای مثبت و منفی مصرف سموم شیمیایی و خطرات آن بر سلامت انجام شد.
روش بررسی: مطالعه پیمایشی در دو گروه کشاورزان استفاده کننده مبارزه شیمیایی (تعداد 126) و کشاورزان استفاده کننده مبارزه بیولوژیک (تعداد 98) که به صورت تصادفی از 20 روستا انتخاب شدند، انجام شد. روستاهای مورد مطالعه به روش نمونهگیری خوشهای در دو دهستان انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی صوری و محتوایی آن براساس نظر متخصصان موضوعی و کارشناسان محلی ارزیابی شد و پایایی آن از طریق محاسبه ضریب Coronbach Alpha برای دو سازه آگاهی از اثرات مثبت سموم (0/75) و آگاهی از اثرات منفی سموم (0/83) تایید شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که کشاورزان استفاده کننده از مبارزه بیولوژیک آگاهی مناسبی از پیامدهای مضر مصرف سموم داشتند و مصرف آفتکشها در بین این گروه کمتر بود. هر چند دو گروه کشاورزان بر پیامدهای ایجاد شده برای سلامت مانند تهدید برای سلامت انسان و حیوانات و آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی تاکید میکردند، اما نگرانی کشاورزان استفاده کننده از مبارزه بیولوژیک در این زمینهها بیشتر بود. بیشتر پاسخگویان بیان کردند که مصرف سموم مشکلات مهمی مانند احساس خستگی، گرما و عرق کردن، سرفه و سردرد، سرگیجه، التهاب و خارش در پوست و تهوع و استفراغ برای سلامتی آنها ایجاد کرده است.
نتیجهگیری: علیرغم اینکه کشاورزان از پیامدهای ملموس و عینی مصرف سموم شیمیایی آگاه هستند اما کمتر از وسایل حفاظت شخصی استفاده کردهاند. به منظور ارتقای آگاهی کشاورزان از پیامدهای مصرف سموم شیمیایی، لازم است اهتمام بیشتری جهت تقویت برنامههای آموزشی و تسهیل دسترسی به خدمات ترویجی صورت گیرد.
نیما پورنگ، فریبا اسماعیلی، محمد رنجبریان،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: شناسایی ریسک خطرات بالقوه موجود در آزمایشگاهها و تلاش در راستای ایجاد شرایط ایمن برای کارکنان از جوانب مختلف حائز اهمیت است. هدف اصلی این تحقیق بررسی مخاطرات احتمالی در آزمایشگاههای سه مرکز ملی تابعه موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور است.
روش بررسی: به منظور ارزیابی مخاطرات احتمالی در آزمایشگاههای مورد نظر (11 آزمایشگاه پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان، 9 آزمایشگاه پژوهشکده میگوی کشور و 2 آزمایشگاه مرکز ملی فرآوری آبزیان) و طبقه بندی آنها، از روش "تجزیه و تحلیل عوامل شکست و آثار آن" (FMEA) و برخی روشهای آماری مربوط به مقایسه میانگینها استفاده گردید.
یافتهها: سطح ریسک در تمامی آزمایشگاههای پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان بجز آزمایشگاه بنتوز، در حد نیمه بحرانی و بحرانی قابل ارزیابی است. صرفا در مورد آزمایشگاه آمادهسازی نمونه، اختلاف معنی داری بین اعداد اولویت ریسک در قبل و بعد از اقدامات اصلاحی مشاهده میگردد که البته در این مورد نیز اقدامات اصلاحی انجام شده تاثیری در کاهش سطح ریسک نداشته است. در پژوهشکده میگوی کشور اقدامات اصلاحی در اکثر آزمایشگاهها در کاهش سطح ریسک موثر بوده است (به جز سه آزمایشگاه آلایندهها، میکروبیولوژی و شیمی فیزیک). در مرکز ملی فرآوری سطح ریسک هر دو آزمایشگاه پس از اقدامات اصلاحی به شدت کاهش یافته است.
نتیجهگیری: با توجه به بالا بودن سطح ریسک در بسیاری از آزمایشگاههای مورد بررسی، اقدامات اصلاحی مناسب پیشنهاد گردید. اما پس از ارزیابی مرحله دوم مشخص گردید که در مورد برخی آزمایشگاهها (بویژه در پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان) اقدامات اصلاحی پیشنهاد شده در حد کافی انجام نشده است و از اینرو میزان ریسک کماکان در سطح بحرانی یا نیمه بحرانی قابل ارزیابی است.
حاتم گودینی، صدیقه کریم پور روشن، زهرا ایمانیان، تهمینه ناجی، بهاره میرزا هدایت،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: تجزیه و تحلیل حالات بالقوه خطا و اثرات ناشی از آن (FMEA)، یکی از تکنیک های ارزیابی ریسک است. این پژوهش، با هدف شناسایی، ارزیابی، اولویت بندی و تحلیل خطر مرتبط با فرایند مدیریت پسماندهای پزشکی با استفاده از روش FMEA و ارائه راهکارها و اقدامات مناسب جهت کنترل، کاهش خطرات احتمالی این فرایند در بیمارستان مرکز طبی کودکان مورد استفاده قرار گرفت.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت توصیفی- مقطعی در 6 ماهه اول سال 95 در این بیمارستان انجام شد. برای جمع آوری داده ها، از کاربرگ استاندارد FMEA و نمونه گیری مبتنی بر هدف استفاده شد. در این روش، به هر یک از خطاها براساس شدت، میزان وقوع و احتمال کشف خطا، نمرهای بین 1 تا 10 تعلق گرفت که از حاصل ضرب این سه شاخص، نمره عدد اولویت ریسک (RPN) بدست آمده است.
یافته ها: در این مطالعه در مجموع، 33 حالت بالقوه خطر مرتبط با استفاده از روش ارزیابی ریسک FMEA شناسایی گردید. بیشترین عدد اولویت ریسک مربوط به عدم شستشوی ترولی های حمل پسماند (waste containers) که عدد 360 و کمترین عدد اولویت مربوط به خطر نداشتن جعبه ایمن (safety box) برای دفع پسماندهای نوک تیز و برنده در بخش ها بوده که عدد 30 بدست آمده است.
نتیجه گیری: از آنجائی که یکی از منابع مهم آلودگی محیط زیست، پسماندهای پزشکی است و از سوی دیگر به دلیل بالا بودن هزینه های مراحل مختلف مدیریت پسماند در بیمارستان، استفاده از تکنیک FMEA ضمن کاهش هزینه ها، ایمنی و سلامت پرسنل را افزایش داده و به حفظ محیط زیست نیز کمک می نماید.
احد نظرپور، نوید قنواتی، تیمور بابایی نژاد،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی فاکتور غنی شدگی (EF)، شاخص جامع آلودگی نمرو (NIPI) و پتانسیل ریسک اکولوژیک (Er) فلزات سنگین (سرب، نیکل، مس، روی، کادمیوم، وانادیوم و کروم) در خاک های سطحی میدان نفتی اهواز است.
روش بررسی: جهت دستیابی به این هدف، تعداد 49 عدد نمونه خاک به صورت سیستماتیک برداشت و به روش جذب اتمی (AAS) آنالیز شده است.
یافتهها: میانگین غلظت فلزات مورد مطالعه به ترتیب: Pb (251/20)، Ni(94/06)، Cu (75/80)، Zn(132/84)، Cd (0/69)، V (4/97) و Cr (141/48) (mg/kg) است. میانگین فاکتور غنی شدگی در نمونه های خاک بهصورت Zn< Cr< Cu< Ni< Pb V< Cd< کاهش می یابد. شاخص جامع آلودگی نمرو نشان دهنده سطح آلودگی شدید برای کلیه فلزات به جز وانادیوم است. پتانسیل ریسک اکولوژیک فلزات مورد مطالعه نشان دهنده ریسک پایین برای فلزات V، Cd، Zn و Cr، ریسک متوسط برای Cu و ریسک قابل توجه برای فلزات Pb و Ni است. مقدار میانگین شاخص ریسک (RI) فلزات مورد مطالعه نشان داد که 27 نمونه (55/10 درصد) دارای ریسک متوسط، 21 نمونه (42/85 درصد) دارای ریسک قابل توجه و تنها 1 نمونه (2/05 درصد) دارای ریسک اکولوژیکی بالا است.
نتیجه گیری: نتایج بدست آمده از فاکتور غنی شدگی، پتانسیل ریسک اکولوژیک و شاخص ریسک، نشان داد که منبع آلودگی فلزات مورد مطالعه فعالیت های انسان زاد از قبیل فعالیت های حفاری نفتی در منطقه مورد مطالعه است.
نوید قنواتی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی خطر فلزات سنگین (سرب، روی، مس، کروم، کادمیوم، نیکل، وانادیوم، آرسنیک، کبالت و کروم) بر سلامت انسانی در گرد و غبار خیابانی شهر آبادان است.
روش بررسی: جهت نیل به این هدف تعداد 30 عدد نمونه گرد و غبار از پیاده رو خیابانهای اصلی آبادان برداشت شده و به روش طیف سنجی جفت شده پلاسمای القایی (ICP-OES) آنالیز گردید.
یافتهها: میانگین غلظت فلزات مورد مطالعه به ترتیب: Pb(59/13)، Zn (287/50)، Cu (112/97)، Cr (50/03)، Cd (0/52)، Ni (56/77)، V(35/83)، As(7/10) و Co(mg/kg) (7/53) است. همچنین براساس مقدار میانگین شاخص ریسک، نمونهها دارای ریسک متوسط هستند. خطر تجمعی غیرسرطانزایی کلیه فلزات سنگین در گرد و غبار خیابانی برای کودکان بیشتر از بزرگسالان است. که این امر نشان داد کودکان بیشتر از بزرگسالان در معرض خطر فلزات سنگین قرار دارند. در هر دو گروه سنی فلز کروم دارای بیشترین خطر سرطانزایی و فلز سرب کمترین خطر را دارد.
نتیجه گیری: نتایج بدست آمده از پتانسیل ریسک اکولوژیک و ریسک سلامت انسانی، نشان داد که منبع آلودگی فلزات مورد مطالعه فعالیت های انسانزاد از قبیل ترافیک، تاسیسات صنعتی و سوختن سوخت های فسیلی در منطقه مورد مطالعه است.
مریم مرادی باصری، حسین کمانی، سیدداود اشرفی، ادریس بذرافشان، فردوس کرد مصطفی پور،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: گرد و غبار خیابان یک عامل مهم آلودگی شهری است که حاوی ذرات معلق و فلزات سنگین هستند. با توجه به اینکه در حال حاضر، بیش از نیمی از جمعیت جهان در محیط شهری زندگی میکنند لذا این مطالعه با هدف ارزیابی ریسک غیر سرطانزایی ناشی از فلزات جیوه (Hg) و مس (Cu) در گرد و غبارهای سطحی خیابانهای شهر زاهدان انجام شد.
مواد و روشها: نمونهبرداری از گرد و غبار خیابانهای شهر زاهدان انجام شد و پس از آمادهسازی نمونهها، جهت تعیین غلظت فلزاتHg و Cu، نمونهها به دستگاه ICP-MS تزریق شد و با توجه به نتایج غلظت فلزات بهدست آمده، نسبت خطر) (HQ و شاخص خطر غیر سرطانزایی (HI) ناشی از فلزات فوق محاسبه شد.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که مقدار نسبت خطر جیوه و مس برای کودکان و بزرگسالان کمتر از یک است. به طور کلی نسبت خطر برای مس و جیوه برای بزرگسالان از روند >HQvapour HQingestion > HQdermal>HQinhalation و برای کودکان >HQingestion>HQdermal>HQinhalation HQvapour پیروی کرد. شاخص خطر غیر سرطانزایی (HI) برای کودکان و بزرگسالان کمتر از یک بود.
نتیجهگیری: مقادیر شاخص نسبت خطر نشان داد که برای کودکان، استنشاق بخارات جیوه مسیر اصلی مواجهه با فلز جیوه است در صورتیکه برای بزرگسالان، مسیر دهانی راه اصلی مواجهه با فلز جیوه و مس است. در حال حاضر مقدار شاخص خطر غیرسرطانزایی کمتر از سطح ایمن (1HI<) است.
حسن ملوندی، نسرین حسن زاده،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی فلزات سنگین بهراحتی در اکوسیستمهای آبی تجمع یافته و منجر به افزایش غلظتها در زنجیره غذایی میشوند، بهطوریکه تهدیدی جدی برای سلامت انسان، موجودات وابسته به آب و اکوسیستمهای آبی هستند. هدف از مطالعه حاضر تعیین غلظت فلزات سنگین در رسوبات سطحی رودخانه چشمه کیله، ارزیابی خطرات زیست محیطی و بومشناسی و تعیین درجه آلودگی عناصر مورد مطالعه بود.
روش بررسی: در این مطالعه 25 نمونه از رسوبات سطحی رودخانه چشمه کیله جمع آوری شد. محتوای فلزات سنگین نمونهها با استفاده از اسپکتروسکوپی نشری نوری پلاسمای جفت شده القایی سنجش شد. با توجه به محتوای فلزات سنگین نمونههای رسوب، شاخصهای خطر زیست محیطی و اکولوژیکی محاسبه شدند. همچنین آلودگی رودخانه با مقایسه مقادیر عناصر مورد مطالعه با مقادیر رهنمودهای کیفیت رسوب ارزیابی شد.
یافتهها: میانگین غلظتهای کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیکل، روی و آرسنیک به ترتیب 41/27، 356/35، 16756/32، 9/17، 11/87، 41/24 و µg/g 24/60 بودند. بر مبنای مقادیر شاخصهای CF و Igeo همه عناصر به استثنای آرسنیک درجه آلودگی اندک داشتند. همچنین شاخصهای Eir و RI نشاندهنده کمترین ریسک بوم شناسی بودند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که رسوبات سطحی رودخانه چشمه کیله در استان مازندران از نظر آرسنیک تا حدودی آلوده بود. با این حال، رسوبات این رودخانه از نقطه نظر محتوای فلزات کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیکل و روی خوشبختانه کیفیت مناسبی داشت.
سعید شجاعی برجوئی، حمیدرضا عظیم زاده، اصغر مصلح آرانی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: عدم تجزیه زیستی در طبیعت و ایجاد اثرات بهداشتی نامطلوب در انسان از خصوصیات مهم فلزات سنگین است. هدف اصلی این پژوهش تعیین سطح آلودگی، تخمین ریسک های سرطانزایی و غیرسرطانزایی فلزات سنگین غبار ریزشی بر ساکنین اطراف نواحی صنعتی شهرستان اردکان است. هدف دیگر شناسایی منابع احتمالی انتشار فلزات سنگین در محیط است.
روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی مقطعی، غبار ریزشی فصل تابستان در اطراف صنایع کاشی سرامیک، خاک چینی، شن و ماسه و شیشه با نصب 35 تله از نوع فریزبی وارونه(Inverted Frisbee) با پوشش چمن مصنوعی جمعآوری شد. غلظت Cd، Ba، Cu، Ni، Cr، Mn و V با دستگاه ICP-MS اندازهگیری شد. با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون Pearson Correlation Coefficient)) و تحلیل خوشهای (Cluster Analysis) منابع احتمالی فلزات سنگین غبار مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تعیین سطح آلودگی از شاخصهای ریسک اکولوژیکی و ارزیابی ریسکهای سرطانزایی و غیرسرطانزایی فلزات سنگین از روابط پیشنهادی سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا استفاده شد.
یافتهها: بیشترین و کمترین میانگین غلظت فلزات سنگین برای Cd و Ba اندازهگیری شد. نتایج تحلیل همبستگی پیرسون و آنالیز خوشه ای موید سه منشا انسانزاد و همچنین منشا طبیعی برای فلزات سنگین غبار ریزشی بود. بر طبق شاخص پتانسیل ریسک اکولوژیکی، Cd در 45/10 درصد از نمونهها در کلاس آلودگی خیلی زیاد و در 54/88 درصد نمونهها در کلاس زیاد قرار داشت. کلاس آلودگی شاخص ریسک اکولوژیکی کلیه فلزات سنگین، متوسط تا زیاد بود. ریسک سرطانزایی Cr و Ba در کودکان و بزرگسالان بزرگتر از 4-10 تخمین زده شد. در هر دو گروه سنی، شاخص خطر برای هر فلز کوچکتر از یک و مجموع آن برای کودکان 1/29 و برای بزرگسالان 0/16 بهدست آمد.
نتیجهگیری: Cd ریسک اکولوژیکی غبار ریزشی را در منطقه افزایش میدهد. نتایج ریسک سرطانزایی فلزات سنگین نشان داد غلظت دو فلز Cr و Ba غیرمجاز است. همچنین ریسک غیرسرطانزایی در کودکان نسبت به بزرگسالان بیشتر بود.
محمد رضوانی، سحر طبیبیان، عطاءاله ویسی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه بهمنظور ارزیابی ریسک ایمنی و بهداشتی پالایشگاه گاز ایلام و بررسی کارایی روش تاپسیس در ارزیابی ریسک انجام گردیده است.
روش بررسی: پس از شناسایی 955 مورد خطر، با بهرهگیری از معیارهای میزان مواجهه، شدت و احتمال وقوع و استفاده از روش تاپسیس، ریسکهای محاسبه شده به تفکیک در بخشهای ایمنی و بهداشت رتبه بندی گردیدند. نظر به عدم امکان تعیین سطح ریسک با استفاده از روش تاپسیس، به این منظور از روش FMEA استفاده و عدد ریسک (RPN) گزینهها محاسبه گردید.
یافتهها: در ارزیابی ریسک ایمنی، آسیبهای جانی، مالی، سوختگی و مرگ ناشی از آتش سوزی در اثر نگهداری مواد قابل اشتعال در انبار، با عدد مشابهت به راه حل ایده آل (Cli) به میزان 0/56 بهعنوان بالاترین ریسک ایمنی مشخص گردید. در ارزیابی ریسک بهداشتی، مسمومیت و تاثیر بر سلامت کارکنان ناشی از عوامل میکروبی در اثر استفاده از مواد غذایی منقضی در طبخ غذا در واحد رستوران و همچنین آسیبهای تنفسی رانندگان در اثر استنشاق و نشت گاز در ناحیه فرایندی و تردد رانندگان واحد نقلیه در سایت با Cli برابر با 0/66 به عنوان بالاترین ریسکها مشخص گردیدند.
نتیجهگیری: تاپسیس بهعنوان یک روش نوین، قابلیت بهکارگیری در رتبه بندی و ارزیابی ریسک صنایع را داراست. کلیه ریسکها در سطح متوسط و پایین قرار گرفته و علیرغم ضرورت تعیین اقدامات کنترلی، در وضعیت اضطراری قرار ندارند.
بهاره قریشی، حسن اصلانی، محمد شاکر خطیبی، سپیده نعمتی منصور، محمد مسافری،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: لجن حاصل از تصفیه خانه های فاضلاب شهری در صورت آلودگی به فلزات سنگین و ورود به محیط می تواند باعث ایجاد ریسک بهداشتی و اکولوژیکی شود. هدف این پژوهش ارزیابی میزان آلودگی و ریسک اکولوژیکی فلزات سنگین در لجن های تصفیه خانه فاضلاب شهری استان آذربایجان شرقی است.
روش بررسی: 9 نمونه لجن بهصورت مرکب از بسترهای لجن خشک کن تصفیه خانه فاضلاب شهری استان آذربایجان شرقی جمع آوری و غلظت فلزات سنگین آنها اندازه گیری شد. شاخص تجمع زمینی، شاخص آلودگی و شاخص ریسک اکولوژیکی با استفاده از روابط مربوطه جهت تعیین ریسک اکولوژیکی فلزات سنگین در لجن فاضلاب محاسبه گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که تغییرات روند غلظت فلزات بهصورت Zn>Cu>Pb>Cr>Ni>As>Hg>Cd بود. براساس حداکثر مجاز استاندارد (MPS) و شاخص Muller، سطح آلودگی کادمیوم و مس پایین، روی متوسط، آرسنیک و سرب شدید و جیوه خیلی شدید ارزیابی میشود. براساس MPS، شاخص آلودگی تک فاکتوره و شاخص آلودگی سنتتیک بهترتیب کمتر از عدد 1 و 0/7 است که نشان دهنده عدم آلودگی لجن و ایمن بودن کاربرد آن در کشاورزی است. در مقایسه با غلظتهای پوسته زمین، ریسک قابل توجه اکولوژیکی در مورد سرب، ریسک زیاد در مورد آرسنیک و کادمیوم و ریسک خیلی زیاد در مورد جیوه مشاهده میشود. تفاوت معنیداری بین مقادیر فلزات سنگین با حدود MPS مشاهده گردید (0/05 p<).
نتیجه گیری: اگرچه غلظت های فلزات سنگین، زیر MPS ارائه شده توسط USEPA هستند، با این حال نمونه های لجن در مقایسه با غلظت متوسط پوسته زمین نشان دهنده درجه بالایی از ریسک اکولوژیکی بالقوه برای محیط هستند. پایش دوره ای کیفیت لجن قویا توصیه می شود.
محمد رضوانی قالهری، فائزه عسگری ترازوج، محمد باقر میران زاده، غلامرضا مصطفایی، صفا کلته،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی سبزیها به فلزات سنگین را نمیتوان دستکم گرفت. یکی از مهمترین جنبههای تضمین کیفیت مواد غذایی عدم آلودگی سبزیها به فلزات سنگین است.
روش بررسی: این مطالعه روی 4 نوع سبزی پرمصرف بهصورت خام از مراکز توزیع سبزی شهرستان کاشان انجام شد. بهمنظور سنجش نوع سبزی مصرفی پرسشنامههایی در مراکز بزرگ توزیع سبزیها در شهر کاشان بهطور تصادفی به افراد داده شد. غلظت فلزات سنگین با استفاده از دستگاه ICP اندازهگیری شد. بهمنظور بررسی میزان قرار گرفتن در معرض خطر از شبیه سازی مونت کارلو استفاده شد.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان میدهد که سرب بیشترین غلظت را در بین فلزات سنگین در سبزی جعفری (µg/g 0/98±4/8)، گشنیز (µg/g 1/3±3/8) و ریحان (µg/g 0/94±3) را دارد و در سبزی تره فلز سنگین کروم (µg/g 1/6±2/8) است. همچنین نتایج نشان میدهد که با در نظر گرفتن ضریب اطمینان 95 درصد بیشترین مقدار THQ در صدک 95ام برای سبزی ریحان، تره و جعفری بهترتیب در فلزات سنگین سرب، کروم و سرب مشاهده شده است که این مقادیر بهترتیب برابر با 0/7، 0/39 و 1/034 است.
نتیجه گیری: بهطورکلی غلظت دو فلز سنگین کروم و سرب در نمونههای موردبررسی بیشتر از حدود رهنمود WHO/FAO بود و مقدار THQ فقط در سبزی جعفری برای فلز سنگین سرب بیشتر از 1 شد. بدین معنی است که غلظت سرب موجود در سبزی جعفری میتواند ریسک عوارض غیرسرطانزا را افزایش دهد.
شهلا کریمیان، سکینه شکوهیان، غلامرضا موسوی،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: مواد زائد شهری از منابع مهم آلاینده بوده و آلودگی خاک لندفیل به فلزات سنگین از چالشهای رایج بوده است. هدف از این مطالعه ارزیابی ریسک اکولوژیک فلزات سنگین موجود در خاک لندفیل تهران و منطقه مسکونی مجاور آن بوده است.
روش بررسی: پس از مشاوره با کارشناسان و براساس تاسیسات پردازش پسماند، 12 نقطه انتخاب و در 4 فصل نمونهبرداری گردید. هضم نمونه خاک با چهار اسید HNO3:HClO4:HCl:HF انجام و غلظت فلزات با دستگاه ICP-OES قرائت و ریسک اکولوژیکی محاسبه شد. از آزمونهای کولموگراف-اسمیرنوف، کروسکال-والیس و ضریب همبستگی پیرسون جهت تعیین ارتباط بین غلظت فلزات با فصول و نقاط نمونهبرداری استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که ترتیب غلظت فلزات به صورت آلومینیوم>آهن>منگنز>روی> کروم>سرب>مس>نیکل>کبالت >آرسنیک>کادمیوم بود. آزمون ناپارامتری کروسکال-والیس و مقایسات زوجی نشان از تفاوت معنیدار بین غلظت فلزات در نقاط و فصول مختلف نمونهبرداری بهخصوص در فصول بارانی داشت. ضریب همبستگی پیرسون ارتباط قوی و مثبت بین میانگین غلظت مس-سرب، مس-روی و سرب-روی بهترتیب برابر با 0/932، 0/874 و 0/883 نشان داد. فلز مس در سایت کمپوست و تخمیر دارای بالاترین فاکتور آلودگی با مقادیر 13/2 و 9/89 بوده و شاخص زمین انباشتگی هم تاییدی بر آلودگی آنتروپوژنیک خاک منطقه بود. ریسک اکولوژیک در محدوده 67/3 تا 154/7 متغیر بوده که ترتیب عناصر به صورت کادمیوم>مس>سرب>نیکل>آرسنیک>کروم>روی>کبالت>منگنز بود.
نتیجهگیری: با توجه به ریسک اکولوژیکی متوسط تا شدید فلزات در منطقه مورد بررسی و غلظت بالاتر آنها نسبت به غلظت زمینه، میتوان دریافت که تغییرات فلزات و آلودگی خاک متاثر از فعالیتهای صورت گرفته در لندفیل است.
زینب علیزاده، کاووس دیندارلو، محسن حیدری،
دوره 14، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی فلزات سنگین گردوغبار ترسیب شونده بر روی سطوح داخلی مدارس ابتدایی ممکن است سلامت دانش آموزان را تحت تاثیر قرار دهد و ریسک بهداشتی این نوع آلودگی باید ارزیابی گردد. بنابراین، اهداف این مطالعه شامل سنجش محتوای فلزات سنگین گردوغبار ترسیب شونده در محیط داخلی مدارس ابتدایی شهر بندرعباس و ارزیابی ریسکهای بهداشتی مربوطه بودند.
روش بررسی: در این مطالعه، نمونههای گردوغبار ترسیب شونده از سطوح داخلی مدارس ابتدایی شهر بندرعباس جمعآوری شدند. نمونههای گردوغبار ابتدا با استفاده از محلول aqua regia هضم شدند و سپس محتوای فلزات آنها توسط دستگاه ICP-OES سنجش شد. برای ارزیابی ریسک بهداشتی منتسب به این آلودگی، دوزهای دریافتی روزانه از مسیرهای بلعیدن، استنشاق و جذب پوستی برآورد گردیدند. سپس ریسکهای غیرسرطانزایی و سرطانزایی با درنظر گرفتن دوزهای دریافتی روزانه و فاکتورهای سمیت محاسبه شدند.
یافتهها: متوسط غلظت آرسنیک، کادمیوم، کبالت، کروم، نیکل و سرب در گردوغبار ترسیب شونده به ترتیب برابر mg/kg 5/45، mg/kg 0/58، mg/kg 11/44، mg/kg 69/72، mg/kg 83/95 و mg/kg 66/72 بود. سطح ریسک غیرسرطانزایی برای تمام فلزات کمتر از حد آستانه بود، درحالیکه سطح ریسک سرطانزایی آرسنیک (6-10×2/18) فراتر از حد آستانه ارزیابی گردید.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که گردوغبار ترسیب شونده در مدارس ابتدایی به سطوح مختلفی از فلزات سنگین آلوده است. ارزیابی ریسک بهداشتی نشان داد که تماس با گردوغبار ترسیب شونده حاوی فلزات سنگین در مدارس ابتدایی بندرعباس ریسک غیرسرطانزایی قابل توجهی ایجاد نمیکند اما ریسک سرطانزایی آرسنیک فراتر از حد آستانه است که باید مورد توجه قرار گیرد.