29 نتیجه برای سلامت
ایرج شاکری نیا،
دوره 3، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیق حاضربا هدف بررسی رابطه ادراک صدا، سرسختی روان شناختی و سلامت روان با کیفیت زندگی زنان خانه دار شهر رشت انجام شده است.
روش بررسی : پس ازاندازه گیری میزان صدا درخیابان های مختلف، 50 زن خانه دار ساکن دردوخیابان پرسرصدای شهر رشت به صورت تصادفی انتخاب شده، پرسش نامه های تحقیق را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که میزان ادراک صدا، سرسختی روان شناختی و سلامت روانی با کیفیت زندگی رابطه معنی دار دارد. مقدار آمارF به دست آمده از تحلیل رگرسیون در سطح 01/0 >P معنی داربوده، 91% واریانس میان میزان صدا با سرسختی روان شناختی، سلامت روان با کیفیت زندگی مشترک است. از بین میزان ادراک صدا، سرسختی روان شناختی و سلامت روانی، ادراک صدا و سلامت روانی توانسته است واریانس مربوط به کیفیت زندگی زنان خانه دار را تبیین کند به این معنی که افزوده شدن مقدار واریانس سرسختی روان شناختی به معادله ، موجب افزایش معنی&thinspداری نشده است.
نتیجه گیری: باتوجه به اثرگذاری مولفه های محیطی (نظیرصدا) و روان شناختی (نظیرسلامت روانی) برکیفیت زندگی، توسعه و پیشرفت جوامع وکاهش هزینه های خدمات اجتماعی، پیشنهاد این تحقیق این است که همه نهادهای مسئول و دست اندرکارسلامتی جامعه، برنامه های خود را جهت ارتقای کیفیت زندگی آحاد اجتماعی تنظیم کنند و این کار را از طریق کاهش آثارخطرناک و زیان بار متغیرهای محیطی و تقویت مولفه های روان شناختی انجام دهند.
نیما رستم پور، تینوش الماسی، معصومه رستم پور، خاطره عربیان، احمدرضا کرمی،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: اثرات بیولوژیکی پرتوهای غیریونیزان بر بدن موجودات زنده از جمله موضوعاتی است که در سالهای اخیر مورد توجه محققان قرار گرفته است. وسایل و تجهیزات پزشکی که با ولتاژ بالا کار میکنند از منابع مهم تولید میدانهای الکترومغناطیسی هستند که این میدانها از عوامل زیان آور محیط کار در بخشهای بیمارستانی که از تجهیزات ولتاژ بالا (High voltage) استفاده میکنند، به شمار میروند. بنابراین هدف اصلی از انجام این مطالعه، تعیین میزان شدت میدانهای الکترومغناطیسی در اطراف منابع ولتاژ بالای موجود در بخشهای رادیولوژی بیمارستانهای علوم پزشکی همدان است.
روش بررسی: این مطالعه یک بررسی مقطعی(Cross-sectional) بوده و در آن میزان شدت میدانهای الکترومغناطیسی در اطراف منابع ولتاژ بالای موجود در بخش های بیمارستانی همدان مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه با استفاده از دستگاه کالیبره شده تسلامتر HI-3603
، میزان شدت میدانهای الکترومغناطیسی در اطراف منابع ولتاژ بالای موجود در بخشهای رادیولوژی در سطح بیمارستان های علوم پزشکی واقع در شهر همدان مورد مطالعه قرار گرفتند. این اندازهگیریها در فاصلههای cm 25، m 5/0، m 1، m 5/1 و m 3 از منبع ولتاژ بالا صورت گرفت.
یافتهها: بیشترین شدت میدانهای مغناطیسی و الکتریکی در اطراف سیستمهای ولتاژ بالا در مراکز مورد مطالعه و در فاصلههای کمتر از 1 متر از سیستم ولتاژ بالا به ترتیب 738/5±625/29 میلی گاوس و V/m 92/0±17/25 اندازه گیری شد که کمتر از مقادیر توصیه شده توسط ICNIRP برای تابش گیری شغلی و حتی تابش گیری افراد عادی است. بیشترین شدت میدان های مغناطیسی و الکتریکی در اطراف سیستم های ولتاژ بالا در محل قرارگیری تکنسین تصویربرداری در هر یک از سیستم های موجود 004/0±05/3 میلی گاوس و V/m 05/0±/128 بود که کمتر از مقادیر توصیه شده توسط ICNIRP برای تابش گیری شغلی و حتی تابشگیری افراد عادی است.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه، به نظر نمیرسد تابشگیری پرسنل شاغل در مراکز رادیولوژی به مقادیر بیش از حد مجاز تابش گیری شغلی برسد، بنابراین در خصوص تابشگیری بیش از حد تابشهای غیریونیزان در پرتوکاران نگرانی وجود ندارد. توصیه میشود به منظور مطالعه جامع در این زمینه مقایسه شدت میدانهای الکتریکی و مغناطیسی در سیستمهای ژنراتور با مارکهای مختلف انجام شود.
غلامرضا گودرزی، ، محمد جواد محمدی، کامبیز احمدی انگالی، بصیر محمدی، زهرا سلیمانی، علی اکبر بابایی، عبدالکاظم نیسی، سحر گراوندی،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: طبق برآوردهای سازمان بهداشت جهانی(WHO)هرسال 800,000 نفر در اثر بیماریهای قلبی ـ عروقی، تنفسی وسرطان ریه ناشی از آلودگی هوا درسرتاسر دنیا دچار مرگ زودرس می شوند، تقریبا 150,000 نفر از این تعداد مرگ در جنوب آسیا رخ میدهد. نتایج مطالعات در خصوص اثرات کوتاه مدت و بلند مدت به صورت موارد بستری، مراجعه به پزشک، تعداد موارد یک بیماری خاص، مرگ وتعداد سالهای از دست رفته زندگی (YOLL) گزارش می شود. مدل کامپیوتری(Air Quality Health Impact Assessment) Air Q2.2.3 جهت ارزیابی اثرات زیانبار ناشی از در معرض قرار گرفتن آلاینده NO2 بر سلامت انسان در اهواز در سال 1388 استفاده گردید. آلاینده NO2 با آمونیاک، رطوبت و ترکیبات دیگر به شکل ذرات کوچک واکنش می دهد. این ذرات کوچک می توانند با نفوذ به نقاط حساس در عمق ریه سبب ایجاد یا تشدید بیماری های تنفسی مانند آمفیزم و برونشیت شوند. همچنین می توانند منجر به تشدید بیماریهای قلبی ـ عروقی، افزایش میزان مراجعه و پذیرش در بیمارستان و مرگ زودرس شوند.
روش بررسی: در این مطالعه داده های مورد نیاز از سازمان محیط زیست و سازمان هواشناسی اهواز گردآوری گردید. در مرحله بعد این داده ها توسط نرم افزار Excelبا انجام مراحل تصحیح دما و فشار، برنامه نویسی، پردازش (میانگین) و فیلتر کردن پردازش گردید. در مرحله آخر داده های پردازش شده توسط Excel به مدل Air Qداده شد. این مدل یک ابزار معتبر و قابل اعتماد به منظور برآورد اثرات کوتاه مدت آلاینده های هوا توسط سازمان بهداشت جهانی معرفی شده است. این مدل شامل چهار اسکرین ورودی ( Supplier، AQ data، Location، Parameter) و دو اسکرین خروجی ( Table، Graph ) است. یافتهها: یافته ها نشان دادند که ایستگاه های هواشناسی و اداره کل به ترتیب بیشترین و کمترین غلظت NO2را داشته اند، همچنین متوسط سالیانه، متوسط تابستان، متوسط زمستان و صدک 98 این آلاینده در شهر اهواز به ترتیب برابر باμg/m3 27، 6، 43 و 115 بوده است. با توجه به نتایج حاصل تعداد تجمعی موارد سکته قلبی (myocardial infarction) منتسب به تماس با NO2 در یک سال 9 نفر بوده است. با توجه به نتایج حاصل تعداد موارد تجمعی مرگ قلبی ـ عروقی با توجه به برآورد حد وسط خطر نسبی در اثر تماس با NO2 طی یکسال 19 نفر بوده است. یافته ها نشان دادند که تعداد تجمعی موارد بیماری مزمن انسداد ریوی(COPD) منتسب به NO2در یک سال 7 نفر بوده است.
نتیجه گیری: نرم افزار Air Q با استفاده از داده های پردازش شده توسط اکسل، خطر نسبی، بروز پایه و جزء منتسب را محاسبه نموده و حاصل کار را به صورت مرگ و میر نمایش میدهد. ذکر این نکته الزامی است که هیچ مدلی وجود ندارد که بتواند اثرات تمام آلاینده ها را یکجا و روی هم برآورد نماید. با توجه به نتایج حاصل 51% موارد تعداد تجمعی موارد سکته قلبی منتسب به تماس با NO2 در یک سال در روزهای با غلظت کمتر از m3 60 در رخ داده است. از سوی دیگر72% این تعداد در روزهایی رخ داده است که غلظت دی اکسید نیتروژن زیرμg/m3 90 بوده است. 72% تعداد موارد تجمعی مرگ قلبی عروقی در اثر تماس با NO2 طی یکسال مربوط به غلظت کمتر ازμg/m3 90است. 87 % موارد تجمعی بیماری مزمن انسداد ریوی(COPD) منتسب به NO2در یک سال در روزهای با غلظت کمتر ازμg/m3 110 رخ داده است.
سهراب دل انگیزان، زینب جعفری مطلق،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: ریزگرد آثار نامطلوبی بر سلامت افراد جامعه بر جا میگذارد. با توجه به افزایش غلظت ریزگرد در سال های اخیر در استان کرمانشاه، هدف این مطالعه سنجش ضریب حساسیت بین غلظت ریزگرد و میزان بستری و مرگ و میر بیماران قلبی و تنفسی است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی ضریب حساسیت میزان بستری و مرگ و میر بیماران قلبی و تنفسی نسبت به تغییرات غلظت ریزگرد مورد بررسی قرار گرفته است. دوره زمانی تحقیق شش ماهه اول سال های 1389 و 1390 بوده است. داده های مربوط به میزان ریزگرد از سازمان حفاظت محیط زیست استان کرمانشاه به دست آمده است. موارد بستری و مرگ و میر بیماران قلبی و تنفسی از سه بیمارستان دولتی امام علی، امام رضا و امام خمینی شهر کرمانشاه اخذ شد.
یافته ها: با افزایش 1% آلودگی هوای ناشی از پدیده ریزگرد، حدود 5/0% بستری بیماران تنفسی، حدود 1% بستری بیماران قلبی و حدود 3/0% مرگ بیماران قلبی افزایش خواهد یافت. اثر پدیده ریزگرد بر مرگ بیماران تنفسی باعلامت مثبت ولی از نظر آماری بیمعنی تشخیص داده میشود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که متغیرهای بستری در اثر بیماریهای تنفسی و قلبی دارای حساسیت بالایی نسبت به ریزگرد هستند. این حساسیت از سال 1389 تا 1390 افزایش داشته است. همچنین این حساسیت برای مردان بزرگتر از زنان بوده است. حداقل در نیمه اول سال 1390 به ازای هر 100% افزایش در میزان غلظت ریزگرد، 29% مرگ و میر قلبی افزایش داشته است.
غلامرضا گودرزی، سحر گراوندی، سعید سعیدی مهر، محمد جواد محمدی، مهدی وثوقی نیری، شکراله سلمان زاده، کامبیز احمدی انگالی، عبدالکاظم نیسی، علی اکبر بابایی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: طبق برآوردهای سازمان بهداشت جهانی تقریبا هر سال 150000 نفر در جنوب آسیا در اثر بیماری های قلبی– عروقی، تنفسی و سرطان ریه ناشی از آلودگی هوا دچار مرگ زودرس می شوند. نتایج مطالعات در خصوص اثرات کوتاه مدت و بلند مدت به صورت موارد بستری، مراجعه به پزشک، تعداد موارد یک بیماری خاص، مرگ و تعداد سال های از دست رفته زندگی (YOLL) گزارش می شود. در این مقاله هدف این است که به اثر آلاینده PM10 بر سلامت انسان پرداخته شود. مدل کامپیوتری (Air Quality Health Impact Assessment) 2.2.3 Air Q جهت ارزیابی اثرات سوء ناشی از در معرض قرار گرفتن آلاینده PM10 بر سلامت انسان در اهواز در سال 1388 استفاده گردید. تماس طولانی مدت با ذرات معلق بصورت کاهش در طول عمر شخص، خود را نشان می دهد. میزان شیوع برونشیت و کاهش عملکرد ریوی در بچه ها و بزرگسالان حتی در غلظت های متوسط سالیانه ذرات معلق زیر (20µg/m3 (PM2.5 و (30µg/m3 (PM10دیده شده است. عمده منابع انتشار ناشی از دخالت بشر در خصوص ذرات معلق ترافیک جادهای(25-10 درصد)، احتراق ثابت(55-40 درصد) و فرایندهای صنعتی(30-15 درصد) هستند. روش بررسی: در این مطالعه دادههای مورد نیاز از سازمان محیط زیست و سازمان هواشناسی اهواز گردآوری گردید. در مرحله بعد با توجه به خام بودن دادهها توسط نرم افزار Excelپردازش (مجموعه دستورات تصحیح دما و فشار، میانگینگیری، کد نویسی) دادهها انجام گردید. در مرحله آخر دادههای پردازش شده توسط Excel به مدل Air Qداده شد. این مدل یک ابزار معتبر و قابل اعتماد به منظور برآورد اثرات کوتاه مدت آلایندههای هوا توسط سازمان بهداشت جهانی معرفی شده است. این مدل شامل چهار اسکرین ورودی (Supplier، AQ data، Location، Parameter) و دو اسکرین خروجی (Table، Graph) است. یافتهها: یافتهها نشان دادند که ایستگاههای اداره کل و نادری به ترتیب بیشترین و کمترین غلظت PM10را داشتهاند، همچنین متوسط سالیانه، متوسط تابستان، متوسط زمستان و صدک 98 این آلاینده در شهر اهواز به ترتیب برابر با 261، 376، 170 و µg/m3 1268 بوده است. با توجه به نتایج حاصل تعداد کل مرگها منتسب به تماس با PM10 در یک سال 1165 نفر بوده است. نتیجهگیری: نرم افزار Air Q با استفاده از دادههای پردازش شده توسط اکسل، خطر نسبی، بروز پایه و جزء منتسب را محاسبه نموده و حاصل کار را به صورت مرگ و میر نمایش میدهد. ذکر این نکته الزامی است که هیچ مدلی وجود ندارد که بتواند اثرات تمام آلایندهها را یکجا و روی هم برآورد نماید. با توجه به نتایج حاصل تعداد موارد تجمعی مرگ قلبی عروقی با توجه به برآورد حد وسط خطر نسبی در اثر تماس با PM10 طی یکسال 612 نفر بوده است که 52 درصد این تعداد مربوط به غلظت کمتر از µg/m3 300 است. همچنین تعداد موارد تجمعی مرگ ناشی از بیماریهای تنفسی با توجه به برآورد حد وسط خطر نسبی در اثر تماس با PM10 طی یکسال 114 نفر بوده است. تعداد تجمعی موارد مراجعه سرپائی به علت بیماری تنفسی منتسب به PM10در یک سال 1551 نفر بوده است. 36 درصد موارد فوق در روزهای با غلظت کمتر از µg/m3 200 رخ داده است.
غلامحسین عبدالله زاده، محمد شریف شریف زاده، زینب قدمی امریی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: آفتکشهای شیمیایی بعنوان یک مؤلفه اصلی برای کشاورزی شناخته میشوند و نقشی اساسی در حفظ بهرهوری کشاورزی ایفا میکنند. اما نگرانی از اثرات آفتکشها بر سلامت و محیطزیست در طی سالهای اخیر رو به افزایش بوده است. بنابراین این تحقیق با هدف ارزیابی آگاهی کشاورزان از پیامدهای مثبت و منفی مصرف سموم شیمیایی و خطرات آن بر سلامت انجام شد.
روش بررسی: مطالعه پیمایشی در دو گروه کشاورزان استفاده کننده مبارزه شیمیایی (تعداد 126) و کشاورزان استفاده کننده مبارزه بیولوژیک (تعداد 98) که به صورت تصادفی از 20 روستا انتخاب شدند، انجام شد. روستاهای مورد مطالعه به روش نمونهگیری خوشهای در دو دهستان انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی صوری و محتوایی آن براساس نظر متخصصان موضوعی و کارشناسان محلی ارزیابی شد و پایایی آن از طریق محاسبه ضریب Coronbach Alpha برای دو سازه آگاهی از اثرات مثبت سموم (0/75) و آگاهی از اثرات منفی سموم (0/83) تایید شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که کشاورزان استفاده کننده از مبارزه بیولوژیک آگاهی مناسبی از پیامدهای مضر مصرف سموم داشتند و مصرف آفتکشها در بین این گروه کمتر بود. هر چند دو گروه کشاورزان بر پیامدهای ایجاد شده برای سلامت مانند تهدید برای سلامت انسان و حیوانات و آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی تاکید میکردند، اما نگرانی کشاورزان استفاده کننده از مبارزه بیولوژیک در این زمینهها بیشتر بود. بیشتر پاسخگویان بیان کردند که مصرف سموم مشکلات مهمی مانند احساس خستگی، گرما و عرق کردن، سرفه و سردرد، سرگیجه، التهاب و خارش در پوست و تهوع و استفراغ برای سلامتی آنها ایجاد کرده است.
نتیجهگیری: علیرغم اینکه کشاورزان از پیامدهای ملموس و عینی مصرف سموم شیمیایی آگاه هستند اما کمتر از وسایل حفاظت شخصی استفاده کردهاند. به منظور ارتقای آگاهی کشاورزان از پیامدهای مصرف سموم شیمیایی، لازم است اهتمام بیشتری جهت تقویت برنامههای آموزشی و تسهیل دسترسی به خدمات ترویجی صورت گیرد.
نبات نقشبندی، مجید عسکری حصنی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: سم گلایفوزیت از سموم علف کش سیستمیک و غیرانتخابی است که برای کنترل گیاهان استفاده میشود اما اثرات مضری بر جانوران دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین غلظت کشنده گلایفوزیت و تاثیر آن بر فاکتورهای خون شناسی و تغییرات رفتاری ماهی کپور معمولی انجام شد.
روش بررسی: ماهیان در معرض غلظتهای مختلف سم گلایفوزیت (5، 10، 20، 30 و mg/L 40) و یک گروه شاهد در طی h 96 قرار گرفتند. از نمونهها خونگیری و فاکتورهای خونی سنجیده شد. در طول دوره آزمایش، میزان تلفات و رفتارهای ماهیان ثبت گردید. براساس میزان تلفات، میزان LC50، LOEC، NOEC و MATC محاسبه شد.
یافتهها: در شروع آزمایش رفتارهایی مانند جهش در سطح آب، تحرک بالا و سپس تجمع در بستر و در نهایت تنفس در سطح، عدم تعادل، سستی و مرگ در تیمارهای مختلف مشاهده گردید. میزان LC50 گلایفوزیت برای این ماهی برای زمانهای 24، 48، 72 و h 96 به ترتیب 36/09، 30/46، 21/78، mg/L20/05 و میزان LOEC، NOEC و MATC به ترتیب 6/66، 4/73 و mg/L 2/005 محاسبه شد. با افزایش غلظت سم تغییرات معنیداری در میزان فاکتورهای خونی شامل گلبولهای قرمز و سفید، هماتوکریت، هموگلوبین، پروتئین کل، گلوکز، کورتیزول و غیره مشاهده شد (0/05p<).
نتیجهگیری: سم گلایفوزیت با درجه "نسبتا سمی" است و در غلظت بالا تاثیرات شدیدی بر فیزیولوژی و سیستم ایمنی ماهیان دارد. فاکتورهای خونی و تغییرات رفتاری میتوانند بهعنوان آزمایش تشخیصی سلامت محیط و همچنین شاخص استرس سموم در اکوسیستمهای آبی استفاده شوند.
نوید قنواتی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی خطر فلزات سنگین (سرب، روی، مس، کروم، کادمیوم، نیکل، وانادیوم، آرسنیک، کبالت و کروم) بر سلامت انسانی در گرد و غبار خیابانی شهر آبادان است.
روش بررسی: جهت نیل به این هدف تعداد 30 عدد نمونه گرد و غبار از پیاده رو خیابانهای اصلی آبادان برداشت شده و به روش طیف سنجی جفت شده پلاسمای القایی (ICP-OES) آنالیز گردید.
یافتهها: میانگین غلظت فلزات مورد مطالعه به ترتیب: Pb(59/13)، Zn (287/50)، Cu (112/97)، Cr (50/03)، Cd (0/52)، Ni (56/77)، V(35/83)، As(7/10) و Co(mg/kg) (7/53) است. همچنین براساس مقدار میانگین شاخص ریسک، نمونهها دارای ریسک متوسط هستند. خطر تجمعی غیرسرطانزایی کلیه فلزات سنگین در گرد و غبار خیابانی برای کودکان بیشتر از بزرگسالان است. که این امر نشان داد کودکان بیشتر از بزرگسالان در معرض خطر فلزات سنگین قرار دارند. در هر دو گروه سنی فلز کروم دارای بیشترین خطر سرطانزایی و فلز سرب کمترین خطر را دارد.
نتیجه گیری: نتایج بدست آمده از پتانسیل ریسک اکولوژیک و ریسک سلامت انسانی، نشان داد که منبع آلودگی فلزات مورد مطالعه فعالیت های انسانزاد از قبیل ترافیک، تاسیسات صنعتی و سوختن سوخت های فسیلی در منطقه مورد مطالعه است.
زهرا فرح بخش، آرش اکبرزاده، پریسا امیری، ابوالفضل ناجی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: فلزات سنگین از راههای مختلفی وارد منابع آبی میشوند و باعث ایجاد خطراتی از جمله مسمومیت، سرطانزایی و در کل ایجاد اختلال در بدن موجودات زنده میشوند. از آنجاکه ماهی کفال غذای پرمصرف مردم استان گیلان است بنابراین غلظت فلزات سنگین مس، روی و نیکل در بافت عضله ماهی کفال مورد مطالعه قرار گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه تعداد 11 عدد ماهی کفال از بندرانزلی تهیه شد. پس از آمادهسازی و هضم شیمیایی بافت ماهی، میزان فلزات سنگین موردمطالعه بهوسیله دستگاه جذب اتمی تعیین شد.
یافتهها: میانگین غلظت فلزات مس، روی، نیکل در بافت عضله ماهی کفال بهترتیب بهترتیب 0/93±10/07، 3/99±28/39،0/55±4/01 میکروگرم بر گرم وزن خشک بود. غلظت فلزات بهجز فلز نیکل در نمونههای ماهی آنالیز شده در مقایسه با استانداردهای بینالمللی FAO، WHO، FDA، NHMRC و UKMAFF پایینتر بود. میزان جذب روزانه فلزات مورد مطالعه (EDI)، برای مصرفکنندگان کودک و بزرگسال، پایینتر از دوز مرجع تعیین شده توسط سازمان EPA و مصرف قابل تحمل (TI) ارائه شده توسط سازمان FAO/WHO بهدست آمد. در ارزیابی خطر سلامتی، میزان پتانسیل خطر (THQ)، برای بزرگسالان و کودکان در مصرف 7 روز، 3 روز و 1 روز در هفته براساس مصرف عضله ماهی کفال کمتر از 1 بهدست آمد. در ارزیابی خطر سلامتی، میزان شاخص خطر (HI)، برای بزرگسالان و کودکان در مصرف هفت روز در هفته، براساس مصرف عضله ماهی کفال میزان شاخص خطر در کودکان بیشتر از 1 بود.
نتیجهگیری: براساس نتایج بهدست آمده بنظر میرسد، مصرف ماهی کفال اثر مضری بر روی سلامت مصرفکننده در گروه سنی کودکان دارد.
حمید کاریاب، رضا قنبری، مهدی رنجبران، امیرمسعود طاهرخانی،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: نظر به ماهیت بسیاری از پروژههای عمرانی، ارزیابی اثرات آنها بر سلامت انسان ضروری است. با توجه به فقدان الگوی مشخص، هدف از اجرای این مطالعه ارائه ابزاری جهت اولویتبندی اثرات ساخت و بهره برداری نیروگاه سیکل ترکیبی بر سلامت جسمی بود.
روش بررسی: با مرور مستندات و مصاحبه با 15 متخصص، متغیرهای موثر بر سلامت جسمی در ساخت و بهره برداری نیروگاههای سیکل ترکیبی شناسایی شدند. سپس سنجش روایی محتوایی گویهها انجام و پرسشنامه احصاء شده جهت تعیین دامنه، مدت، احتمال، بزرگی و گستردگی اثرات بهداشتی با استفاده از مقیاس چند گزینهای لیکرت در اختیار متخصصان گذاشته شد. در نهایت با روشی ابداعی فاکتورهای دارای اولویت زیاد برای ارزیابی اثرات تعیین شدند.
یافتهها: براساس نظرات متخصصین، 480 گویه موثر بر سلامت جسمی در ساخت و بهره برداری از نیروگاههای سیکل ترکیبی شناسایی شد که پس از تعیین شاخص و نسبت روایی محتوایی تعداد 41 گویه حذف گردید. نتایج مطالعه نشان میدهد که بیماریهای منتسب به انتشار ذرات معلق (PM2.5 و PM10)، بیماریهای منتسب به انتشار (SO2) و بیماریهای منتسب به انتشار اکسیدهای ازت در شرایط عادی و اضطراری مهمترین اثرات مرتبط با ساخت نیروگاههای سیکل ترکیبی را تشکیل میدهد.
نتیجهگیری: روش ارائه شده در این مطالعه، شناسایی فاکتورهای مؤثر بر سلامت جسمی، تعیین دامنه و اولویتبندی آنها را جهت ارزیابی اثرات ساخت و بهره برداری از نیروگاه سیکل ترکیبی بر سلامت جسمی قابل اجرا مینماید.
مقیسه شرافتی، غلامحسین عبدالله زاده، محمد شریف شریفزاده، محمدرضا محبوبی،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: کاربرد آفت کش ها جهت مبارزه با آفات و بیماری های گیاهی ضروری است. مصرف گسترده و غیرایمن آفت کش ها توسط کشاورزان ریسک های مختلفی برای سلامت انسان ها و محیط زیست در پی داشته است. بر این اساس در مطالعه حاضر به بررسی دانش، نگرش و رفتار کشاورزان درباره کاربرد آفتکشها و مشکلات سلامتی ناشی از استفاده آنها پرداخته میشود.
روش بررسی: روش تحقیق پیمایشی استفاده شد. جامعه هدف کلیه کشاورزان و باغداران شهرستان گلوگاه، استان مازندران به تعداد 6170 نفر است. نمونه ها به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحله ای از 2 دهستان و 13 روستا انتخاب شدند و اطلاعات از طریق 397 پرسشنامه جمعآوری شد. برای پردازش دادههای تحقیق از آزمون های آماری من ویتنی، کروسکال والیس، ضریب همبستگی اسپیرمن و مدل رگرسیون استفاده شد.
یافتهها: پاسخگویان دانش کافی درخصوص مصرف ایمن آفت کش ها ندارند. نگرش پاسخگویان نسبت به مصرف آفت کش ها مثبت بود. بیشتر پاسخگویان اقدامات ایمنی را کمتر لحاظ می کنند و کاربرد وسایل حفاظت شخصی موثر (ماسک، دستکش و عینک حفاظتی) و دفع بهداشتی باقیمانده آفت کش ها کمتر لحاظ میشود. سرگیجه، مشکلات پوستی، سردرد و استفراغ از شایعترین علائم بیماری های ناشی از کار با آفت کش ها است. یافته های تحلیل رگرسیونی بیانگر این بود که برخورداری از دانش و نگرش مناسب درخصوص مصرف ایمن آفت کش ها تاثیر مثبتی بر ارتقای رفتار ایمنی حین مصرف دارد.
نتیجهگیری: ارتقای دانش مرتبط با اقدامات ایمنی و تشویق به استفاده از اقدامات حفاظتی اثربخش مانند پوشیدن ماسک، عینک محافظ و دستکش باید در اولویت برنامه های آموزشی و ترویجی باشد.
نجمه شاه مهدی، بهاره قریشی، حسن اصلانی، سعیده غفاری فر، محمد شاکر خطیبی، محمد مسافری، عبدالرضا شقاقی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با شناسایی دقیق مسائل زیستمحیطی افراد میتوانند مهارتهایی را برای حل بهتر مشکلات محیطی بهدست آورند. به همین منظور مناسبترین روش، سنجش نیازهای آموزشی افراد است تا زمینه برای ارتقا دانش محیطی هموار شود. تحقیق حاضر با هدف نیازسنجی دورههای آموزشی برای توانمندسازی متخصصین انجام میشود تا با افزایش دانش آنها در مورد مسائل زیستمحیطی و آموزش به سایرین به توان گام مهمی در بهبود سلامت محیطزیست در جامعه برداشت.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی نیازسنجی با استفاده از تکنیک دلفی بود. در مرحله اول لیست سوالات طراحی شده در اختیار 150 نفر (اعضای هیات علمی، کارشناسان و دانشجویان) قرار گرفت تا نظرات خود را در حیطههای مطرح شده بیان نمایند. در مرحله دوم لیست سوالات تکمیلی با عنوان نیازهای عمومی برای اعضای هیات علمی، نیازهای تخصصی برای کارشناسان و نیازهای عمومی و تخصصی برای دانشجویان مجدد در اختیار افراد قرار گرفت و اهمیت موضوعات مطرح شده از دید آنها بررسی شد. در نهایت مهمترین موضوعات توسط متخصصین اولویتبندی گردید. تحلیل دادهها نیز با استفاده از نرم افزار SPSS-26 انجام شد.
یافتهها: تعداد کل نیازهای آموزشی که از مرحله اول دلفی استخراج شدند، 120 مورد بود که 31 مورد مربوط به نیازهای عمومی (حیطه تدریس و ارزشیابی 11 مورد، حیطه پژوهش 10 مورد و حیطه ارتباطات و توسعه فردی 10 مورد) و 89 مورد مربوط به نیازهای تخصصی (آلودگی هوا 27 مورد، مدیریت پسماند 23 مورد، تصفیه فاضلاب و استفاده مجدد از پساب 17 مورد، تصفیه و آلودگیهای آب 10 مورد و آلودگی خاک و روشهای حذف آن 12 مورد) بود. در مراحل دوم و سوم درجه اهمیت این موارد توسط گروههای هدف با امتیازدهی تعیین گردید و در آخر پنج اولویت اول هر نیاز مشخص شد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه با توجه بررسی جامع سه گروه هدف و تعیین و اولویت بندی نیازها برای هر گروه علاوه بر افزایش میزان آگاهی زیستمحیطی و توانمندسازی متخصصین میتواند کارایی سیستم را افزایش دهد و گامی مهم برای برنامه ریزی آموزشی محیطزیست محسوب میشود.
مسلم انصاری نسب، نجمه بیدمال،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: در بین گازهای گلخانه ای به دلیل اینکه گاز CO2 بیشترین نقش را داشته بنابراین اثر آن بر شاخصهای سلامت مانند امید به زندگی حائز اهمیت است. از اینرو یکی از چالشهای مهم بخش سلامت کشورها، اثر انتشار آلاینده های محیطی بهویژه گاز CO2 بر امید به زندگی مردان و زنان است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی و کاربردی با رویکرد اقتصاد سلامت است. این مقاله به بررسی اثر انتشار آلاینده ها مخصوصاً CO2، درآمد سرانه، نرخ مرگومیر و نرخ تولد به تفکیک بر امید به زندگی ایرانیان پرداخته است. این تحلیل با استفاده از رگرسیون کوانتیل در نرمافزار EViews10 برای دوره زمانی 1960 تا 2019 انجام گرفته است. در این مطالعه ابتدا اثر انتشار آلاینده ها بر امید به زندگی کل ایرانیان محاسبه شده است. سپس اثر CO2 بر امید زندگی زنان و مردان ایرانی در چندک های مختلف برآورد شده است.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که اثر انتشار گاز کربن دیاکسید سرانه بر امید به زندگی کل (0/133-) بوده و اثر انتشار این آلاینده بر امید به زندگی مردان (0/170-) و زنان (0/127-) هر دو منفی و معنیدار برآورد شده است بهنحویکه این اثر بر امید به زندگی مردان 0/43 درصد بیش از زنان بوده است. همچنین اثر مرگومیر بر امید به زندگی منفی بوده و اثر درآمد سرانه بر امید به زندگی مثبت بوده است. همچنین نرخ تولد بر امید به زندگی زنان اثری مثبت داشته درحالیکه بر مردان اثری منفی داشته است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بهخوبی نشان داد انتشار CO2 بر امید به زندگی کل، مردان و زنان اثری منفی داشته است. لذا برای افزایش امید به زندگی در کشور ایران باید به کنترل انتشار آلاینده ها مخصوصاً CO2 پرداخته شود. بنابراین این نتایج می تواند به تصمیم سازان و سیاست گذاران کلان کشور جهت کنترل آلاینده های محیطی برای افزایش امید به زندگی کمک مناسبی نماید.
سارا اردو، رضا ارجمندی، عبدالرضا کرباسی، علی محمدی، جمال قدوسی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی فرصتها و چالشهای پیش روی توسعه انرژیهای تجدیدپذیر ایران در بخش صنعت برق در جهت کاهش انتشار گازهای گلخانهای و ارتقاء سلامت و ارائه راهکارهای مدیریتی با استفاده از مدل تحلیلی SWOT-AHP انجام شده است.
روش بررسی: با استفاده از بررسی ادبیات موضوع و نظرسنجی، روش SWOT جهت شناسایی عوامل درونی شامل نقاط قوت (S) و ضعف (W)، و همچنین عوامل بیرونی شامل تهدیدها (T) و فرصتها (O) بکار گرفته شده است. راهبردهای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در ایران استخراج شده است. با کمک ماتریس SWOT و روش AHP راهبردهای پیشنهادی رتبه بندی شدهاند.
یافتهها: با توجه به محاسبات ماتریسSWOT ، مجموع امتیاز عوامل درونی و عوامل بیرونی بهترتیب 4/1 و 4/4 از 5 بدست آمده است که نشان دهنده توان بالای داخلی و فرصتها است. مهمترین نقاط قوت پتانسیل بالای انرژی خورشیدی در کشور، فرصت اصلی برتر قوانین حمایتی برای تشویق بخش خصوصی، مهمترین نقطه ضعف عدم دیدگاه خوشبینانه مدیران و سیاستمداران کشور به انرژیهای تجدیدپذیر و تهدیدهای اصلی تمایل کم سرمایه گذاری بخش خصوصی، تورم غیر قابل پیش بینی اقتصادی کشور و قیمت پایین سوختهای فسیلی است.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش در چهار دسته راهبرد WO، WT، ST،SO ارائه شده است. در بخشSO مهمترین آنها افزایش نرخ خرید تضمینی برق تجدیدپذیر و ایجاد بازار انرژیهای تجدیدپذیر است. در بخشST مهمترین راهبردها تاسیس صندوق انرژیهای تجدیدپذیر و امکان صادرات برق توسط بخش خصوصی است. در بخش WT از مهمترین راهکار میتوان به اصلاح قراردادهای تضمینی خرید برق اشاره کرد. در بخش WO متقاعد کردن نهادهای دولتی مرتبط جهت تامین زیر ساختهای لازم و حمایت از شرکتهای دانش بنیان از مهمترین راهبردها هستند.
فریده مصطفائی، محمود علی محمدی، مسعود یونسیان، زهرا طیبی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ﺑﺮونﺳﭙﺎری خدمات به بخش خصوصی می تواند گامی در جهت نیل به اهداف ارتقاء سلامت جامعه، اشتغال زایی، دسترسی مناسب تر و ارتقاء کیفیت خدمات سلامت باشد. در همین راستا جهت ارتقای وضعیت بهداشتی مراکز تهیه، توزیع و فروش مواد غذایی و افزایش ایمنی غذایی با استناد به مصوبه دولت، دفاتر خدمات سلامت در سطح شهر تهران ایجاد شد. این مطالعه با هدف تاثیر تاسیس دفاتر خدمات سلامت بر شاخص های بهداشت محیط انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-مقایسه ای، دفاتر خدمات سلامت تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران (5 دفتر تحت پوشش مرکز بهداشت جنوب تهران، 1 دفتر در شهرستان اسلامشهر و 3 دفتر در شهرری) موردمطالعه قرار گرفته شد. هفت شاخص سلامت محیط متاثر از خدمات ارائه شده در دفاتر، سال های پیش از ایجاد دفاتر خدمات سلامت (1393 تا پایان 1395) با سالهای پس از ایجاد آن (1396 الی 1398) با هم مقایسه شدند. اطلاعات شاخص ها توسط نرم افزار Excel،SPSS و آزمون های آماری آنالیز و با هم مقایسه شدند.
یافتهها: نتایج بدست آمده نشان داد ارتباط معنیدار قبل و بعد از تاسیس دفاتر خدمات سلامت در اماکن عمومی و مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی متخلف معرفی شده، اماکن عمومی دارای معیار بهداشتی، درصد شاغلین دارای گواهی نامه آموزش بهداشت، کارت بهداشت و درصد پوشش بازرسی دیده نشد ( < p0/05). با این حال ارتباط برای شاخص های مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی دارای معیار بهداشتی و اماکن عمومی و مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی تعطیل شده با توجه به مقدارp معنی دار گزارش شد.
نتیجهگیری: یافتههای بدست آمده اولین بررسی انجام شده برای اثربخشی این دفاتر روی شاخصهای مذکور در ایران است. لذا کیفیت عملکرد، ارزیابی هزینه-فایده و ضرورت وجود این دفاتر نیاز به نظارت و بررسی بیشتر به منظور ارتقاء درصد پوشش ممیزی ها دارد.
غلامعلی جاودان، حمیدرضا غفاری، ضحی حیدری نژاد، ناهید زراعی، سمیه حسینوند تبار، فاطمه پوررمضانی، مهرداد احمدی،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: چای بهدلیل عطر، طعم و خواص دارویی مفیدی که دارد بهعنوان یکی از محبوبترین و پرمصرفترین نوشیدنیها در جهان شناخته شده است. آلودگی چای با فلزات سنگین ممکن است تهدید جدی برای سلامتی انسان باشد. هدف از این مطالعه بررسی غلظت عناصر بالقوه سمی (آرسنیک، سرب، مس، کادمیوم و جیوه) در چای سیاه وارداتی به جنوب ایران و ارزیابی ریسک سرطانزایی و غیر سرطانزایی مواجهه با آنها برای مصرفکنندگان بود.
روش بررسی: بدین منظور 94 نمونه چای سیاه از 15 برند وارداتی از هندوستان در سال 1399 انتخاب شدند. غلظت فلزات سنگین با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شد. بعد از تعیین غلظت فلزات سنگین در نمونههای چای سیاه ارزیابی ریسک سلامتی با استفاده از تکنیک شبیهسازی مونت کارلو تعیین گردید.
یافتهها: براساس نتایج میانگین غلظت فلزات سنگین آرسنیک، سرب، مس، کادمیوم و جیوه به ترتیب برابر با 0/02±0/03، 0/16±0/22، 7/69±15/67، 0/01±0/02 و mg/kg 0/005±0/006 بود. مقادیر شاخص خطر غیر سرطانزایی (HQ) فلزات سنگین آرسنیک، سرب، مس، کادمیوم و جیوه به ترتیب برابر با 2-10×1/07، 3-10×6/37، 5-10×3/45، 2-10×2/05 و 4-10×7/19 بود.
نتیجهگیری: بنابراین با توجه به یافتهها میتوان نتیجهگیری کرد که مقادیر غلظت عناصر بالقوه سمی (آرسنیک، سرب، مس، جیوه و کادمیوم) در چای سیاه با سطح استاندارد ایران و رهنمود سازمان جهانی بهداشت سازگار بود. همچنین میانگین شاخص خطر سرطانزایی برای فلز آرسنیک 6-10×4/49 بود که بسیار پایینتر از سطح قابل قبول خطر سرطانزایی است (6-10). بنابراین مقادیر غلظت پنج عنصر بالقوه سمی در چای سیاه مورد مطالعه هیچ خطر قابل ملاحظهای را برای مصرفکنندگان نشان ندادند.
پگاه قشلاقی، احسان کامرانی، ابوالفضل ناجی، مسلم دلیری،
دوره 15، شماره 2 - ( 5-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه احداث آب شیرین کنها در سواحل در حال گسترش است، با این حال اطلاعات محدودی درباره اثرات ناشی از تخلیه پساب آنها بر سلامت اکوسیستم دریایی موجود است. از اینرو پژوهش حاضر به هدف بررسی تأثیر پساب رهاسازی شده این تاسیسات در اکوسیستم ساحلی خلیج فارس بر بازماندگی و تعادل یونی گونه خرچنگ شناگر آبی (P.segnis) تحت شرایط آزمایشگاهی انجام شد.
روش بررسی: پساب دو نوع آب شیرین کن فعال در استان هرمزگان با فناوری های اسمز معکوس (RO) و حرارتی (MED) جمع آوری شد. سپس تعداد 75 عدد خرچنگ (P.segnis) با میانگین (±SD) عرض کاراپاس cm2/18±9/71 و وزن کل g 1/04±61/22 از سواحل بندرعباس زنده گیری به آزمایشگاه منتقل گردید. نمونه ها در 5 تیمار (با 3 تکرار) کاملا تصادفی تیماربندی و به مدت 60 روز تحت آزمایش قرار گرفتند. مرگ و میر نمونه ها ثبت و در پایان از همولنف نمونه ها جهت اندازه گیری الکترولیت های بدن (سدیم، کلسیم، منیزیم و پتاسیم) نمونه برداری شد.
یافتهها: میزان بقا خرچنگ ها در تیمارهای پساب نسبت به تیمار شاهد (86 درصد) کاهش یافت که این کاهش در تیمارهای RO 100 درصد وMED 100 درصد بهترتیب با مقادیر 46/7 درصد و 40 درصد بسیار محسوس بود (0/01>p). همچنین سطح الکترولیتهای مورد بررسی نسبت به تیمار شاهد یک روند افزایشی را نشان داد که این افزایش در تیمارهایRO 100 درصد وMED 100 درصد شدیدتر بود (0/01>p).
نتیجهگیری: آزمایش حاضر نشان داد که تخلیه پساب آب شیرین کنها باعث بروز تغییرات فیزیولوژیک در موجودات آبزی می شود که در محیط طبیعی با هم افزایی سایر استرس های اکولوژیک می تواند به مراتب اثرات شدیدتری داشته باشد. بنابراین ضرورت دارد که مدیران اجرایی برای به حداقل رساندن اثرات زیست محیطی پساب واحدهای آب شیرین کن تدبیری بیاندیشند، چرا که پیشگیری بهتر از درمان است.
حمید کاریاب، محمد مهدی امام جمعه، شیدا ذکریایی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: پسماند تولیدی در تصفیه خانه های فاضلاب صنعتی به دلیل حضور فلزات سنگین در زمره پسماندهای ویژه طبقه بندی می گردد و مواجهه با آنها می تواند موجب اثرات سوء سلامتی و محیط زیستی شود. هدف مطالعه حاضر شناسایی پسماندهای ویژه و ارزیابی ریسک مرتبط با حضور فلزات سنگین در لجن تصفیه خانه فاضلاب یک شهر صنعتی بود.
روش بررسی: شناسایی پسماندها با استفاده از چک لیست و طبقه بندی آنها مطابق رهنمود کنوانسیون بازل انجام شد. استخراج فلزات سنگین با اسیدشویی و آنالیز با دستگاه جذب اتمی صورت پذیرفت. ارزیابی ریسک اکولوژیکی با تعیین شاخص های زمین انباشتگی و پتانسیل ریسک محیطی انجام شد. ارزیابی ریسک سلامتی با برآورد نسبت مخاطره و خطر سرطان اضافی در کل عمر انجام پذیرفت.
یافته ها: بیشترین میزان تولید پسماند ویژه به لجن با مقدار kg/month 3900/0 اختصاص داشت. کروم با غلظت mg/kg 52/15±95/89 در بالاترین غلظت شناسایی شد. سطح آلودگی کروم و نیکل در محدوده پایین و کادمیوم بسیار شدید ارزیابی شد. ریسک اکولوژیکی سرب در محدوده قابل توجه و ریسک خیلی زیاد برای کادمیوم برآورد شد. نسبت مخاطره منتسب به مواجهه با فلزات سنگین کمتر از 1 و ریسک سرطانزایی مواجهه تنفسی و پوستی با فلزات سنگین، کمتر از حد خطر قابل پذیرش WHO برآورد شد.
نتیجه گیری: یافته مطالعه نشان داد بیشترین میزان پسماندهای ویژه در تصفیه خانه فاضلاب یک شهر صنعتی به لجن اختصاص دارد. اگرچه غلظت فلزات سنگین کمتر از حدود مجاز بود، لجن تولید شده در تصفیه خانه ریسک اکولوژیکی بالایی داشت. بنابراین انباشت و انتقال لجن باید با رعایت ملاحظات محیطی و منطبق با مفاد کنوانسیون بازل صورت پذیرد.
طه محمد حسینی، حسین سعادتی، جبرائیل نسل سراجی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به آمار قابل توجه افراد آسیب دیده در استخرهای آبگرم معدنی، هدف اصلی این تحقیق ارائه مدلی برای سنجش و مدیریت ریسک در استخرهای آب گرم معدنی است.
روش بررسی: برای تهیه مدل مفهومی ریسک در چهار مرحله اقدام گردید که شامل تعیین شمای کلی مدل، شناسایی پارامترها، ارزیابی و امتیازدهی به پارامترها براساس فرم جمع آوری داده، با روش تحلیل سلسله مراتبی و ارزشیابی و تعیین ریسک نهایی استخرها است. با توجه به محدوده استاندارد مجاز هر پارامتر، براساس وزن های بدست آمده، طبقات ریسک سلامت، ایمنی و محیط زیست در پنج محدوده برای هر پارامتر بدست آمد. نهایتا با تجمیع این پارامترها، امتیاز نهایی ریسک استفاده از هر استخر حاصل می شود. به منظور ارزیابی مدل ارائه شده، مقدار ریسک استخرهای آب گرم معدنی استان اردبیل با روش ابداعی این تحقیق، بدست آمد.
یافتهها: مطابق نتایج، بیشترین ریسک گروه سلامت، در استخر آبگرم گاومیش گلی با امتیاز 16/25، در گروه ایمنی، استخر آبگرم قطورسویی با امتیاز 70/25، و در گروه محیط زیستی، نیز آبگرم قطور سویی با امتیاز 7/125، ثبت شد. درنهایت به ترتیب امتیاز ریسک، استخر قطورسویی و گاومیشگلی دارای سطح ریسک غیرقابل قبول بوده، آبگرم های قینرجه، شابیل، برجلو و سبلان در سطح ریسک زیاد قرار دارند.
نتیجه گیری: مدل ارائه شده با شواهد و مدارک وقایع پزشکی قانونی مورد اعتبار سنجی قرار گرفت. با توجه به نتایج مدل مفهومی ریسک و امتیاز بهدستآمده برای هر جزء و اجزای فرعی، میتوان راهحلهای مناسب، بهمنظور کاستن از سطح ریسک در هر استخر آب گرم ارائه کرد.
مهدیه جعفری، ابوالفضل ناجی، مسلم شریفی نیا، مسلم دلیری،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: میکروپلاستیک ها با ورود به زنجیره غذایی آبزیان سبب آسیب به دستگاه گوارش، اختلال در چرخه تولیدمثل و در نهایت مرگ آنها می شوند. تحقیق حاضر با هدف بررسی آلودگی میکروپلاستیک در دستگاه گوارش میگوهای وانامی پرورشی در برخی از مزارع پرورش میگو در استان های بوشهر، خوزستان و هرمزگان انجام شد.
روش بررسی: نمونه برداری از دو مزرعه پرورش میگو در هر بندر شامل بندر ریگ در استان بوشهر، بندر چوئبده در استان خوزستان و تیاب جنوبی واقع در استان هرمزگان انجام شد. تعداد 90 نمونه میگو در طول ماه های خرداد تا مهر 1399 از هر مزرعه پرورشی در مجموع 540 نمونه میگو به صورت تصادفی جمع آوری گردید. روش شناسایی میکروپلاستیک ها به وسیله دستگاه اسپکتروفتومتر FT-IR انجام شد.
یافته ها: بیشترین فراوانی میکروپلاستیک ها مربوط به میگوهای پرورشی در مزارع استان خوزستان با میزان 41/11 درصد بود و در استان های هرمزگان و بوشهر به ترتیب با 28/88 و 17/70 درصد میزان کمتری از آلودگی میکروپلاستیک مشاهده شد. میانگین میکروپلاستیک ها براساس تجزیه و تحلیل واریانس یکطرفه (ANOVA One-way) در دستگاه گوارش میگوی در ایستگاه های مورد مطالعه اختلاف معنی داری داشت (0/05p<). بیشترین نوع و رنگ میکروپلاستیک در دستگاه گوارش میگوهای مزارع پرورشی همه استان ها متعلق به فیبر و رنگ سیاه بود. پلی پروپیلن و پلی استایرن در میکروپلاستیک های یافت شده در دستگاه گوارش میگوها شناسایی شدند.
نتیجه گیری: در دستگاه گوارش برخی از میگوهای مزارع پرورشی مورد بررسی در این پژوهش شامل هر سه استان بوشهر، خوزستان و هرمزگان میکروپلاستیک مشاهده شد، بیشترین فراوانی میکروپلاستیک ها در دستگاه گوارش میگوها مربوط به مزارع پرورش استان خوزستان بود و دستگاه گوارش میگوها در استانهای هرمزگان و بوشهر به ترتیب از میزان کمتری میکروپلاستیک برخوردار بودند.