9 نتیجه برای سولفات
محمد تقی صمدی، محمد حسین ساقی، مهدی شیرزاد سیبنی، ژاله حسنوند، سمیه رحیمی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: تصفیه شیرابه حاصل از محل های دفن مواد زائد شهری ، به عنوان یکی از مهمترین مسائل زیست محیطی ، بندرت در ایران مورد مطالعه قرار گرفته است و از طرفی آلودگی شیرابه می تواند خطرات زیست محیطی جبران ناپذیری به محیط زیست وارد نماید لذا تصفیه شیرابه با استفاده از روش ها و تکنیک های ارزان و دردسترس امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. روش بررسی: در این مطالعه که از نوع مداخله ای می باشد حذف اکسیژن مورد نیاز شیمیایی (COD) و کل جامدات معلق (TSS) از شیرابه محل دفن مواد زائد همدان با استفاده از منعقد کننده های آلوم، پلی آلومینیوم کلراید و سولفات فرو مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق غلظت های بهینه و میزان pH بهینه برای هریک از منعقد کننده مورد محاسبه قرار گرفته است. تحقیق با استفاده از روش آزمایش جار مورد بررسی قرار گرفته و میزان COD , TSS نمونه با استفاده از روش استاندارد اندازه گیری شده اند.
یافته ها: نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که کارآیی حذف COD با استفاده از پلی آلومینیوم کلراید در pH=12 و در غلظت 2500 میلی گرم برلیتر، برای آلوم pH= 12 و در غلظت 1000 میلی گرم برلیتر و برای سولفات فرو pH=12 و در غلظت 1500 میلی گرم برلیتر بیشترین مقدار بوده است. همچنین کارآیی حذف TSS برای آلوم درpH= 2 و غلظت 1500 میلی گرم برلیتر، برای پلی آلومینیوم کلراید در pH=12 و در غلظت 2500 میلی گرم برلیتر و برای سولفات فرو pH=7 و غلظت 2500 میلی گرم می باشد.
نتیجه گیری: در حذف COD موثرترین منعقد کننده سولفات فرو بوده که در pH بازی نتیجه بهتری را نشان می دهد. با نتایج به دستآمده می توان روش انعقاد و کواگولاسیون را روشی مناسب و ارزان قیمت جهت تصفیه شیرابه شهر همدان و آماده سازی آن برای تصفیه بهتر و مناسبتر آن با روش های دیگر معرفی نمود
محمدتقی قانعیان، محمد حسن احرامپوش، قادر غنی زاده، محبوبه دهواری، مریم ابوترابی، طاهره جاسمی زاد،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : رنگ ها ، ترکیبات آلی با ساختار پیچیده هستند که به دلیل سمیت ، سرطان زایی وعدم قابلیت تجزیه بیولوژیک یکی از مهم ترین آلاینده های زیست محیطی محسوب می شوند. هدف این مطالعه بررسی امکان سنجی استفاده از پرسولفات پتاسیم در حضور نور خورشید جهت حذف رنگ راکتیو آبی 19 محیط های آبی بوده است.
روش بررسی: این مطالعه درمقیاس آزمایشگاهی و به صورت ناپیوسته با استفاده از راکتورهایی با حجم 200 میلی لیتر انجام گرفت. در این تحقیق اثر pH ، غلظت پرسولفات پتاسیم، غلظت اولیه رنگ و زمان واکنش فتوشیمیایی بر حذف رنگ راکتیو آبی 19 بررسی شد. برای تهیه غلظت های اولیه مختلف فاضلاب جرم های متفاوتی از پودر خشک رنگ مورد نظر در آب شهر حل شد. راکتورها درمحدوده زمانی ساعات 11 صبح تا 14 عصر در معرض تماس نور طبیعی خورشید قرارگرفتند. طول موج حداکثر جذب رنگ مورد نظر(max λ) با استفاده از اسپکتروفتومتر (Unico 2100) تعیین و غلظت رنگ در نمونه های مورد آزمایش با استفاده از منحنی استاندارد تهیه شده در طول موج 592 نانومتر و معادله بهترین خط برازش آن اندازه گیری شد.
یافته ها: بر اساس آنالیزطیف جذبی ، max λ رنگ مورد نظر 592 نانومتر تعیین شد. متوسط شدت پرتو ماورای بنفش ساطع شده از خورشید معادل 6/54 میکرو وات بر سانتی مربع تعیین گردید. نتایج نشان داد که پرسولفات پتاسیم به صورت مجزا با زمان تماس 3 ساعت می تواند 2/38 درصد رنگ مورد نظر را حذف نموده و با کاهش pH راندمان حذف رنگ افزایش می یابد. بر اساس این نتایج میزان راندمان حذف رنگ برای زمان تماس 3ساعت و pH 4، 6 و 8 به ترتیب 2/98 ، 5/88 و 5/78 درصد تعیین شد. بررسی اثر غلظت پرسولفات پتاسیم در حذف رنگ نیز نشان داد که با افزایش غلظت پرسولفات پتاسیم راندمان حذف افزایش یافته و میزان حذف طی زمان 3 ساعت و غلظت1 تا5 میلی مول در لیتر به ترتیب75 ، 86 ، 92، 95 و 2/98 درصد است. واکنش حذف رنگ راکتیو آبی 19 با این فرایند یک واکنش درجه یک می باشدکه ثابت سرعت آن معادل min-1 01/0 است.
نتیجه گیری: با توجه به مشکلات بهره برداری فرایندهای فتوکاتالسیتی غیر همگن در جداسازی عوامل فتوکاتالیست، هزینه بهره برداری و نگهداری سیستم های فتوکاتالیستی با منبع نور مصنوعی، استفاده از فرایند فتوکاتالیستی همگن با پرسولفات پتاسیم و نور طبیعی خورشید می تواند به عنوان یک گزینه جهت حذف رنگ از فاضلابهای صنایع نساجی مورد توجه قرار گیرد.
سید باقر مرتضوی، بهنام باریک بین، سید غلامرضا موسوی،
دوره 3، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه وهدف: وضعیت زمین شناسی و یا آلودگی های حاصل دست بشر می تواند غلظت کروم 6 ظرفیتی و برخی دیگر از املاح مانند سولفات را در آب های زیرزمینی به بیش از حداکثر مجاز (5٠µg/L) برساند. از آن جایی که این ترکیبات خطرات عمده ای هم چون سرطان ریه، پوست وعوارض شدیدی به کلیه و کبد و حتی عوارض آلرژیک را در کودکان و بزرگسالان ایجاد می کنند، لذا هدف بررسی فرایند غشایی نانو فیلتراسیون به عنوان یک روش امیدوارکننده در حذف کروم 6 ظرفیتی هم زمان با سولفات به عنوان آلاینده تداخل کننده در فرایندهای غشایی در رسیدن به استانداردهای آب آشامیدنی است.
روش بررسی: به منظور بررسی تاثیر فشار، pH ونوع کاتیون و آنیون همراه در میزان حذف کروم6 و ٣ ظرفیتی، غلظت های mg/L 1/0 و 5/0 کروم در محدوده غلظتmg/L ٨٠٠-١٠٠ سولفات (محدوده های غلظتی در آب) تحت محدوده فشار نانوفیلتراسیون یعنی 2 تا 10 بار انتخاب گردید. آزمایش ها با استفاده از نمک های کلرور سدیم، سولفات سدیم، کلرور 6 آبه کروم سه ظرفیتی و دی کرومات پتاسیم ساخت شرکت مرک و با درجه خلوص بالای 99% و طبق دستور العمل موجود در کتاب روش های استاندارد برای آزمایشات آب و فاضلاب انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که زمانی که غلظت کروم 6 ظرفیتی کاهش می یابد، بهترین راندمان حذف در فشار 4 بار معادل 96% دیده می شود. با افزایش غلظت، پلاریزاسیون غلظتی و افزایش بار منفی غشای راندمان حذف را تا 98% افزایش داد. ولی حذف کروم 3 ظرفیتی وابسته به غلظت یونی و غیر وابسته به فشار در سیستم است. هم چنین افزایش جامدات محلول در آب باعث حذف کامل کروم6 گردید. بهترین راندمان حذف به میزان٩٨% و در pH خنثی ومتمایل به قلیایی رخ داد.
نتیجه گیری: تحقیق نشان داد که نوع الکترولیت همراه کروم، فشار بهره برداری وpH بیش ترین اثر را در عملکرد نانو فیلتر داشته است. بر اساس نتایج به دست آمده نانو فیلتراسیون روش مناسبی در حذف هم زمان کروم و سولفات از آب است.
زهرا رحمانی، مطهره هراتی، محمد رضا رحمانی، یوسف پورعشق، محمد تقی صمدی،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سورفاکتانتها در صابونها، دترجنتها، محصولات دارویی، مواد حاصل از مراقبتهای فردی و صنایع چرم یافت میشوند. در این مطالعه جذب سورفاکتانت سدیم دودسیل سولفات بر روی نانولولههای کربنی چند دیواره مغناطیسی شده از محلولهای آبی مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: پارامترهای غلظت سورفاکتانت، دز جاذب و میزان pH به عنوان متغیر در نظر گرفته شده است. غلظت باقیمانده سورفاکتانت با استفاده از روش متیلن بلو اندازهگیری و ویژگیهای جاذب نانولوله کربنه چنددیواره مغناطیسی شده با استفاده از آزمایشهای پراش اشعه x و طیف سنجی تبدیل فوریه مادون قرمز تعیین گردید. ظرفیت جذب سدیم دودسیل سولفات بر روی جاذب، ایزوترمهای جذب و سینتیک واکنش نیز مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: بررسیهای جذب نشان داد که میزان جذب سدیم دودسیل سولفات با افزایش غلظت اولیه، افزایش pH و کاهش دز جاذب کاهش مییابد. جذب سدیم دودسیل سولفات پس از min 120 به تعادل رسیده و با افزایش غلظت از 15 به mg/L 150 ظرفیت جذب از mg/g 8 به mg/g 61 افزایش یافت. نتایج مطالعات ایزوترم و سینتیک جذب نیز نشان داد که دادههای حاصل از ایزوترم از مدل جذب لانگمویر (0/993 R2=) و سینتیک شبه درجه دوم (0/992 R2=) تبعیت میکنند.
نتیجهگیری: جاذب نانولوله چند دیواره مغناطیسی شده با توجه به ظرفیت جذب بالا و زمان تعادل نسبتا کم در حذف سورفاکتانت آنیونی سدیم دودسیل سولفات و قابلیت جداسازی آسان جاذب از محیطهای آبی، یک گزینه موثر و مفید به منظور حذف سدیم دودسیل سولفات است.
رضا شکوهی، امیر شعبانلو، فهیمه زمانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: ترکیبات نیتروفنل جزء متداولترین ترکیبات سمی موجود در پساب صنایع محسوب میشوند، و در این میان 2 ،4 - دی نیتروفنل (2, 4-DNP) بهعنوان سمیترین ترکیب در این گروه مطرح است. هدف مطالعه حاضر بهینهسازی حذف 2, 4-DNP با استفاده از پرسولفات فعال شده به روش حرارتی با کاربرد روش طراحی ترکیبی مرکزی بود.
روش بررسی: این مطالعه تجربی در یک راکتور حرارتی به حجم L 4/5 و بصورت منقطع انجام شد. در این مطالعه روش طراحی ترکیبی مرکزی همراه با روش پاسخ سطح برای طراحی آزمایش و بهینهسازی پارامترهایی نظیر pH اولیه محلول، غلظت پتاسیم پرسولفات و دما مورد استفاده قرار گرفت. همچنین تاثیر غلظت 2, 4-DNP و زمان تماس در شرایط بهینه بررسی شد.
یافتهها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد کارایی حذف 2, 4-DNP با افزایش دما و غلظت پرسولفات پتاسیم و کاهش pH افزایش می یابد. شرایط بهینه برای حذف 99 درصد 2, 4-DNP در غلظت اولیه برابرmg/L 10، زمان تماسmin 30، دمای C° 60، غلظت پرسولفات پتاسیمmM 10 و pH برابر 5 بدست آمد. در شرایط بهینه افزایش غلظت 2, 4-DNP به mg/L 50 کارایی حذف را به 73 درصد کاهش داد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد استفاده از فرایند پرسولفات فعال شده با حرارت در تجزیه 2, 4-DNP مناسب است و پارامتر دما (0/0001<p) تاثیرگذارترین متغیر است.
سمیه اکبری، سید غلامرضا موسوی، استفانوس گیانناکیس،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ایمیداکلوپراید از سموم گیاهی نئونیکوتینید بعنوان حشره کش در کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرد که به دلیل مقاومت به تجزیه و حلالیت بالا در آب بسیار حائز اهمیت است. لذا هدف از این مطالعه تجزیه سم ایمیداکلوپراید(IMD) با استفاده از کاتالیست اکسید منیزیم اصلاح شده تحت تاثیر نور UVA و پروکسی مونوسولفات (PMS) است.
روش بررسی: در این تحقیق از ماده اکسید منیزیم اصلاح شده به عنوان کاتالیست برای فعالسازی فتوکاتالیزوری PMS استفاده شد. پارامترهای بهره برداری از قبیل غلظت کاتالیست، غلظت پروکسی مونوسولفات، زمان واکنش و آنیون های بیکربنات، نیترات و کلراید در محیط های آبی بودند. همچنین اندازه گیری غلظت سم با دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا(HPLC) و معدنی سازی سم با سنجش کربن آلی کل با استفاده از دستگاه TOC آنالایزر انجام شد.
یافتهها: در این مطالعه تخریب فتوکاتالیستی سم در شرایط بهینه غلظت کاتالیست برابر mg/L 150، غلظت پروکسی مونوسولفات برابر mg/L 75 و در زمان واکنش min 60 برابر 88 درصد بدست آمد. همچنین در شرایط بهینه میزان معدنی سازی برابر 52 درصد حاصل شد. مقایسه نتایج آزمایشات در شرایط بهینه تحت نور UVA و تاریکی حاکی از اثر بخشی تجزیه ناشی از فعالسازی فتوکاتالیزوری PMS در شرایط انتخابی است.
نتیجهگیری: فرایند فعالسازی فتوکاتالیزوری PMS توسعه داده شده در این تحقیق می تواند عملکرد بالایی در حذف سموم حشره کش از آب آلوده داشته باشد و لذا یک فرایند کارامد برای حذف آلایندههای نوپدید از آب مطرح است.
سمیرا شیخی، حسن اصلانی، رضا دهقانزاده، عمار مریم آبادی،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: کلرپیریفوس (CPF) یک آفت کش آلی ارگانوفسفره است که بهطور گسترده در صنعت کشاورزی استفاده می شود که بعد از ورود به محیط زیست می تواند موجب به خطر انداختن سلامتی موجودات زنده گردد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی کاربرد فرایندهای Fe(VI) و Fe(VI)/PMS جهت اکسیداسیون CPF در صنعت تصفیه آب انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه در دو فاز انجام گردید. در فاز اول (انعقاد و لخته سازی)، از منعقدکننده کلرورفریک (FeCl3) استفاده شد و با استفاده از یک طراحی مرکب مرکزی (CCD) توسط نرم افزار R، اثر ترکیبی چهار متغیر کدورت اولیه، pH اولیه، دوز ماده منعقدکننده و زمان تماس مورد بررسی قرار گرفت. سپس مایع رویی حاصل به فاز بعدی (اکسیداسیون پیشرفته) منتقل شد و اثر دو اکسیدان Fe(VI) و Fe(VI)/PMS بهطور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج بدست آمده از فاز اول مطالعه نشان داد که کلرورفریک بهترین عملکرد را در pH قلیایی 8 با بازده 95/79 درصد دارد. در فاز دوم نیز مشخص شد که بازده تخریب توسط فرایند Fe(VI)/PMS در مقایسه با فرایند Fe(VI) به تنهایی، در همه pHها بالاتر است. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش غلظت اولیه CPF و نسبت [Fe(VI)]:[PMS] راندمان حذف نیز افزایش می یابد. با بررسی سینتیک واکنش مشاهده شد که سرعت حذف در فرایند Fe(VI)/PMS، 1/5 برابر بیشتر از فرایند Fe(VI) است.
نتیجه گیری: با توجه به کارایی حذف بالا و البته سرعت تخریب بیشتر فرایند Fe(VI)/PMS می توان از این تکنیک بهعنوان یک روش نسبتا موثر در حذف آفت کش کلرپیریفوس از محیط های آبی استفاده نمود.
سکینه شکوهیان، مجتبی پوراکبر، اصغر زهدی شیران، فرشید قنبری، مصطفی مهدویان پور، احسان آقایانی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: توسعه صنعت خودروسازی سبب ورود آلایندههای متنوعی به محیط زیست شده است که یکی از آنها فلوراید است. لذا هدف از این مطالعه، ارتقای فرایند حذف فلوراید از فاضلاب تولیدی در واحد پیش رنگ صنعت خودروسازی جهت دستیابی به استانداردهای تخلیه به آبهای سطحی است.
روش بررسی: مطالعه از نوع توصیفی و در مقیاس کاربردی بوده که به مقایسه کارایی فرایند انعقاد شیمیایی به کمک آهک و آلوم و همچنین فرایند انعقاد الکتریکی توسط آندهای آلومینیوم در حضور یون کلسیم به منظور حذف فلوراید مورد اجرا قرار گرفته است.
یافتهها: نتایج خصوصیات فاضلاب واقعی نشان داد که pH فاضلاب تولیدی در گستره 6/1 تا 6/3 و غلظت فلوراید آن در گستره mg/L 45 تا 55 است. نتایج حاصل از آزمایشات نشان داد که در بهینهترین حالت ممکن در روش انعقاد شیمیایی امکان دستیابی به راندمان حذف فلوراید در گستره 76 تا 81 درصد امکانپذیر است. اما راندمان حذف در فرایند انعقاد الکتریکی با استفاده از آند آلومینیوم در غلظت mol/L 5 یون کلسیم و دانسیته جریان A/m2 20 پس از گذشت زمان min 20 تا 99 درصد نیز قابل دستیابی است.
نتیجهگیری: با توجه به نرخ بالای حذف فلوراید (بیش از 99 درصد) در فرایند انعقاد الکتریکی در حضور یون کلسیم، میتوان این فرآیند را به عنوان یک فناوری کارآمد برای حذف فلوراید معرفی نمود.
عباسعلی مصرزاده، غلامرضا نبی بیدهندی، ناصر مهردادی، محمدجواد امیری،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: غلظت بالای هیدروژن سولفوره بیوگاز، یک مشکل اساسی در ارتباط با هضم بی هوازی زائدات غنی از سولفات است که باعث اختلال در عملکرد فرایندی و کاهش عمر تأسیسات می شود. استفاده از روش های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی جهت کاهش H2Sبیوگاز به دلیل تولید زیاد لجن و هزینه بالای بهره برداری محدود است. فرایند هوازی جزئی یک روش جایگزین برای سولفورزدایی مستقیم از بیوگاز است.
روش بررسی: در این مطالعه ابتدا مشخصات لجن تصفیه خانه تعیین شد. در ادامه تأثیر بارگذاری سولفات (200، 500 و mg/L 700) بر افزایشH2S بیوگاز و کارایی هاضم بی هوازی بدست آمد. سپس تأثیر هوادهی جزئی (1/04، 0/88، NL/day 1/34) بر کاهشH2S بیوگاز مشخص و شاخص های کنترلی فرایند از جملهORP و pH مورد ارزیابی قرار گرفت. نهایتاً در شرایط بهینه، حجم بیوگاز و درصد CH4 وCO2 بیوگاز تعیین شد.
یافتهها: حجم بیوگاز تولیدی در بارگذاری mg/L 200 و نمونه شاهد تفاوت معنی داری نداشت ولیکن در بارگذاری mg/L 500 و 700 کاهش و به 4103 و mL 3929 رسید. S2 Hبیوگاز در نمونه شاهد و بارگذاری 200، 500 و mg/L 700 به ترتیب 0/35، 0/46، 2/4، 1/8 درصد بود. تحت تأثیر هوادهی جزئی با نرخ 0/88، 1/04، NL/day 1/34 مقدار H2S بیوگاز به ترتیب 1/95، 0/9، 0/4 و 0/1 درصد حجمی بیوگاز است. pH راکتور در بازه 7/2 تا 7/4 وORP در حدود 281- تا mV 291- تغییر داشت. بر اساس شاخص آماریANOVA تفاوت معنی داری بین میانگین تولید روزانه بیوگاز تحت تأثیرهوادهی با نرخ 0/88 و NL/day 1/04 وجود نداشت ولیکن هوادهی با نرخNL/day 1/34 منجر به کاهش تولید بیوگاز شد.
نتیجهگیری: بـراسـاس یافته هـای ایـن پژوهـش هوادهی جزئی با نرخ NL/day 1/04 به دلیل کارایی مناسب در حذفH2S و همچنین هوای اضافی کمتر در بیوگاز، گزینه ای مناسب جهت سولفورزدایی از لجن فاضلاب شهری غنی از سولفات است.