15 نتیجه برای ماهی
مهدی خوشناموند، شهرام کبودوندپور، فرزاد غیاثی،
دوره 3، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی منابع آب، همواره نگرانیهایی در مورد سلامت و بهداشت محصولات دریایی به خصوص گوشت ماهی و احتمال آلودگی آنها به فلزات سنگین پدید آورده است. لذا این پژوهش با هدف سنجش غلظت جیوه کل تجمع یافته در بافت&thinspهای مختلف ماهی کپور نقرهای سد قشلاق سنندج به عنوان یکی از پرمصرف ترین ماهیهای منطقه و مقایسه آن با استانداردهای بهداشتی موجود و نیز تاثیر آن بر سلامت شهروندان طراحی شد.
روش بررسی: تعداد 24 نمونه ماهی کپورنقرهای در خلال ماههای تیر تا آذر 1388 از دریاچه سد قشلاق سنندج به صورت کاملا تصادفی صید، سپس از سه بافت عضله سفید، عضله قرمز و کبد، نمونه&thinspهایی تهیه و غلظت جیوه تجمع یافته در این بافتها با استفاده از دستگاه پیشرفته آنالیز جیوه (Model, Leco 254 AMA) اندازهگیری شد. قرمز 22/32 ± 311 و برای بافت کبد 70/28 ± 251 بر حسب 1- ng g وزن خشک بود. مقایسه میانگینهای ماهانه جیوه تجمع یافته درهمه بافتها به جز بافت عضله سفید (2332/0 =P, 52/1 = 18 ,5 F) اختلاف معنی&thinspداری را از خود نشان دادند (05/0>P).
نتیجه&thinspگیری: غلظت جیوه کل تجمع یافته در بافت&thinspهای عضله سفید و عضله قرمز کل ماهی&thinspهایی که وزن بیش تر از 850 گرم داشتند، از استاندارد تعریف شده EPA،WHO و FAO بالاتر بود. این نتایج می&thinspتوانند یک هشدار جدی برای مصرف این ماهی تلقی شوند.
عبدالرضا مشروفه، علیرضا ریاحی بختیاری ، محمد پورکاظمی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی به فلزات یکی از مشکلات مهم زیستمحیطی و یکی از نگرانیهای مهم بهداشت مواد غذایی به شمار میآید. در سراسر جهان، ماهیان خاویاری یک منبع مهم تامین غذا و ایجاد اشتغال و درآمد هستند. در پژوهش حاضر، با اندازه-گیری غلظت کادمیوم، نیکل، وانادیوم و روی در عضله و خاویار تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus)، ریسک ناشی از مصرف این ماهی برای انسان مورد ارزیابی قرار گرفت.
روش بررسی: نمونههای تاسماهی ایرانی (24n=) را از مراکز مهم صید ماهیان خاویاری بخش جنوبی دریای خزر واقع در استانهای مازندران و گیلان جمعآوری گردیده و تا آنالیز شیمیایی در فریزر در دمای 0C 20- نگهداری شدند. حدود g 1 از هر نمونه خشک شده را در لولههای هضم PTFE ریخته شد. سپس به میزان mL 10 اسید نیتریک 65% به آن اضافه گردید. ابتدا به مدت h 1 در دمای 0C 40 لولههای PTFE بر روی هیتر قرار داده سپس به آرامی دما را افزایش داده و به مدت h 3 در دمای 0C 140 حرارت داده شد. محلول حاصل با استفاده از کاغذ صافی واتمن شماره یک، صاف شده و در نهایت با آب دوبار تقطیر شده (دیونیزه) به حجم mL 25 رسانیده شد.
یافتهها: میانگین غلظت کادمیوم، نیکل، وانادیوم و روی در عضله به ترتیب 0/002 ±0/005، 0/03±0/06، 0/13 ± 0/04 و 3/07 ±7/49 μg/gوزن تر است. همچنین میانگین غلظت این فلزات در خاویار به ترتیب 0/006±0/007 ، 0/07 ± 0/09 ، 0/15 ± 0/12 و 5/75 ±21/23 μg/g وزن تر تعیین گردید.
نتیجهگیری: میانگین غلظت کادمیوم، وانادیوم و روی از حد استاندارد تعیین شده توسط سازمان کشاورزی، ماهیگیری و غذایی انگلستان MAFF (2000) و سازمان بهداشت جهانی (WHO) پایینتر است. حد استاندارد فلزات کادمیوم، وانادیوم و روی به ترتیب μg/g 0/2، 0/5 و 50 است. بنابراین بدلیل پایین بودن غلظتهای بدست آمده از حد مجاز، مصرف عضله و خاویار تاسماهی ایرانی خطری جدی برای سلامتی مصرف کنندگان نخواهد داشت.
سیده رویا علیایی، علیرضا ریاحی بختیاری، عیسی شریف پور،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: طی چند دهه اخیر ورود آلایندهها بخصوص هیدروکربنهای آروماتیک چند حلقهای (PAHs) به اکوسیستمهای طبیعی از قبیل دریاچهها و آبهای آزاد خطرات زیست محیطی بالقوهای را برای جانداران آبزی ایجاد نموده است. این مطالعه به منظور بررسی میزان و الگوی تجمع زیستی ماده نفتی پایرن، در عضله، آبشش و کلیه ماهی کپور معمولی (Cyprinuscarpio) پرورشی در شرایط آزمایشگاهی انجام شده است. روش بررسی: در این تحقیق 30 عدد ماهی کپور معمولی در معرض غلظتهای 10، 50 و 100 µg/Lپایرن به شیوه غوطهوری قرار داده شد. در انتهای دوره آزمایشی 35 روزه به منظور بررسی تجمع پایرن در بافتهای مختلف از ماهیان نمونهبرداری شد. آنالیز شیمیایی شامل صابونی کردن، استخراج، جداسازی و پاکسازی طی دو مرحله کروماتوگرافی ستونی و در نهایت کروماتوگرافی گازی با استفاده از دستگاه طیف سنجی جرمی (GC-MS) تعیین گردید. یافتهها: مقایسه میزان تجمع زیستی پایرن در بافتهای عضله، آبشش و کبد ماهی کپور معمولی در غلظتهای 10، 50 و 100 µg/Lاختلاف معنیداری را نشان داد. بیشترین تجمع در دوز µg/L 100 در کبد با میانگین ng/g dw 78/5±685/67 و کمترین تجمع زیستی در دوز µg/L 10 در عضله با میانگین ng/g dw 0/13 ± 0/52 بوده است. روند تجمع ترکیب پایرن در تمامی دوزهای مورد مطالعه بصورت مشابه و به ترتیب زیر است: عضله<آبشش<کبد. نتیجهگیری: در مطالعه حاضر تجمع پایرن در بافتهای چرب به خصوص کبد که اندام پذیرنده آلایندههای نفتی است به مراتب بیشتر از آبشش و عضله بوده است.
سهراب صادقی باجگیران، علی رضا پور خباز، مهدی حسن پور، محمد حسین سینکا کریمی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: طی سال های اخیر فعالیت های طبیعی و انسانی توانسته میزان زیادی آلاینده های فلزی را وارد اکوسیستمهای آبی نماید. این آلاینده ها قادرند که در طول زنجیره غذایی بصورت تجمعی افزایش پیدا کنند. تحقیق حاضر به بررسی میزان فلزات نیکل، روی و وانادیوم در بافت عضله ماهیهای آلوزا و سوف در جنوب شرقی دریای مازندران به دلیل اهمیت آنها پرداخته است.
روش بررسی: پس از زیستسنجی، نمونه های ماهی های آلوزا و سوف به روش هضم اسیدیتر آمادهسازی شدند و میزان فلزات نیکل، روی و وانادیوم توسط دستگاه جذب اتمی قرائت گردیدند.
یافته ها: نتایج آزمون های آماری نشان داد که میزان نیکل (1/18) و وانادیوم (1/76µg/g (wet weight)) در ماهی آلوزا به طور معنی داری بیش از ماهی سوف (0/98µg/g (wet weight) و 0/13) بوده است (0/05>P). بررسی تفاوت آماری تجمع فلزات در ماهی سوف به صورت: روی < نیکل » وانادیوم و در ماهی آلوزا همچنین به صورت: روی < نیکل » وانادیوم بود. در سوف بین فلزات وانادیوم و نیکل و در آلوزا بین فلزات روی و وانادیوم همبستگی وجود داشت (0/05>P). میزان فلز نیکل در بافت عضله هر دو گونه و نیز میزان فلز وانادیوم در بافت عضله آلوزا از میزان استاندارد WHO تجاوز کرد. بیشترین میزان THQ برای ماهی آلوزا مربوط به عنصر وانادیوم با میزان 0/059 و کمترین مربوط به عنصر روی با میزان 0/017 و همچنین برای ماهی سوف بیشترین میزان مربوط به عنصر روی با میزان 0/016 و کمترین مربوط به عنصر وانادیوم با میزان 0/004 است. میزان THQ برای فلزات نیکل، وانادیوم و روی در مطالعه حاضر و نیز THQ مجموع برای این فلزات کمتر از یک بدست آمد که نشاندهنده عدم وجود هرگونه خطر غذایی در اثر مصرف گونههای آلوزا و سوف با میزان مصرف کنونی (حدود 21g/day) در اثر این فلزات است.
نتیجهگیری: ارزیابی خطر غذایی مصرف گونههای مورد مطالعه نشاندهنده آن بوده است که مصرف این ماهی ها با میزان مصرف فعلی از نظر فلزات روی، نیکل و وانادیوم خطری برای مصرفکنندگان آن ندارد.
شهرام گرگانی، علی بافکار، سید احسان فاطمی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: وجود منابع مهم آلایندههای انتشاری و نقطهای ناشی از فعالیتهای انسانی در سطح زمین و نفوذ این آلایندهها به آبخوان موجب کاهش کیفیت آب زیرزمینی میشود. ارزیابی آسیبپذیری روشی کم هزینه در شناسایی نواحی مستعد به آلودگی است که در مدیریت منابع آب نقش اساسی دارد. دشت ماهیدشت یکی از دشتهای مهم استان کرمانشاه بوده و نقش بسزایی در تولید محصولات کشاورزی دارد. با برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی این دشت و بروز خشکسالیهای اخیر، و ارجح بودن نیاز شرب منطقه اراضی کشاورزی با خطر کمبود آب مواجه است. لذا برای تصمیمات بهتر در زمینه مدیریت صحیح مصرف آب و کنترل آلودگی، این محدوده مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: آسیبپذیری، بعنوان حساسیت کیفیت آبهای زیرزمینی به بار آلودگی اعمال شده تعریف میشود و توسط خصوصیات ذاتی آبخوان تعیین میگردد. در این تحقیق با استفاده از مدل دراستیک (DRASTIC) و GIS به بررسی آسیبپذیری ذاتی آبخوان دشت ماهیدشت نسبت به آلودگی پرداخته شده است. در روش دراستیک از هفت پارامتر شامل عمق تا سطح ایستابی، تغذیه خالص، مواد تشکیلدهنده آبخوان، نوع خاک، توپوگرافی، مواد تشکیلدهنده منطقه غیراشباع و هدایت هیدرولیکی برای پهنهبندی آسیبپذیری آبخوان استفاده شده که بهصورت هفت لایه اطلاعاتی توسط نرمافزار 10Arc GIS تهیه گردیده است. آمار و اطلاعات اخذ شده محدوده مورد مطالعه شامل لوگ حفاری چاهها، 44 عدد پیزومتر، آزمایشهای پمپاژ و سه ایستگاه بارانسنجی بوده است. این لایهها در نرمافزار 10ArcGIS تهیه، رتبه دهی، وزن دهی و در نهایت تلفیق گردید.
یافتهها: با تلفیق لایهها و در نظر گرفتن رتبه و وزن آنها نتایج اخذ شده نشان داد که دامنه شاخص دراستیک برای کل محدوده دشت معادل 34 تا 120 واحد بدست آمد. بر این اساس و با توجه به استانداردهای ذکر شده برای شاخص دراستیک، آبخوان در گروه آسیبپذیری بدون ریسک تا ریسک کم قرار گرفت.
نتیجهگیری: خروجی مدل دراستیک اعمال شده در منطقه مورد مطالعه، آسیب پذیری ذاتی آبخوان را نشان میدهد و میتواند بعنوان ابزار اولیه در توسعه و مدیریت منابع آب در آینده نیز به کار رود. در ضمن این مدل قادر به تولید اطلاعاتی از جنس میزان و نوع آلاینده نیست. لذا در تحقیقات آتی پیشنهاد میگردد با توجه به کم شدن میزان بارندگی و پایین آمدن تراز آب زیرزمینی، و احتمال شور شدن آب زیرزمینی پهنهبندی از لحاظ شوری مورد بررسی قرار گیرد، همچنین برای معتبر کردن نتیجه مدل عمومی دراستیک، پسابهای آبیاری و فاضلاب خانگی و صنعتی و میزان تغذیه آب زیرزمینی از آنها در نظر گرفته شود.
نبات نقشبندی، مجید عسکری حصنی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: سم گلایفوزیت از سموم علف کش سیستمیک و غیرانتخابی است که برای کنترل گیاهان استفاده میشود اما اثرات مضری بر جانوران دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین غلظت کشنده گلایفوزیت و تاثیر آن بر فاکتورهای خون شناسی و تغییرات رفتاری ماهی کپور معمولی انجام شد.
روش بررسی: ماهیان در معرض غلظتهای مختلف سم گلایفوزیت (5، 10، 20، 30 و mg/L 40) و یک گروه شاهد در طی h 96 قرار گرفتند. از نمونهها خونگیری و فاکتورهای خونی سنجیده شد. در طول دوره آزمایش، میزان تلفات و رفتارهای ماهیان ثبت گردید. براساس میزان تلفات، میزان LC50، LOEC، NOEC و MATC محاسبه شد.
یافتهها: در شروع آزمایش رفتارهایی مانند جهش در سطح آب، تحرک بالا و سپس تجمع در بستر و در نهایت تنفس در سطح، عدم تعادل، سستی و مرگ در تیمارهای مختلف مشاهده گردید. میزان LC50 گلایفوزیت برای این ماهی برای زمانهای 24، 48، 72 و h 96 به ترتیب 36/09، 30/46، 21/78، mg/L20/05 و میزان LOEC، NOEC و MATC به ترتیب 6/66، 4/73 و mg/L 2/005 محاسبه شد. با افزایش غلظت سم تغییرات معنیداری در میزان فاکتورهای خونی شامل گلبولهای قرمز و سفید، هماتوکریت، هموگلوبین، پروتئین کل، گلوکز، کورتیزول و غیره مشاهده شد (0/05p<).
نتیجهگیری: سم گلایفوزیت با درجه "نسبتا سمی" است و در غلظت بالا تاثیرات شدیدی بر فیزیولوژی و سیستم ایمنی ماهیان دارد. فاکتورهای خونی و تغییرات رفتاری میتوانند بهعنوان آزمایش تشخیصی سلامت محیط و همچنین شاخص استرس سموم در اکوسیستمهای آبی استفاده شوند.
محمد آبادی، عباسعلی زمانی، عبدالحسین پری زنگنه، یونس خسروی، حمید بدیعی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی جیوه در اکوسیستم های دریایی یک تهدید بزرگ برای سلامت انسان در کشورهای توسعه یافته همانند ایران است. از جمله راه های ورود جیوه به بدن انسان مصرف ماهی و غذاهای دریایی است. پس از ورود جیوه به بدن انسان، جیوه به متیل جیوه تغییر می یابد و سبب اختلال هایی همچون اختلال های عصبی، نقص در باروری، نارسایی کلیه، بیثباتی روانی، التهاب لثه، تشنج و تنش می شود. هدف پژوهش حاضر اندازهگیری غلظت جیوه در اکوسیستم آبی دریای خزر (آب و ماهی) است تا بتوان نتیجه این مطالعه را در حفاظت از سلامت انسان و کاهش آسیب های ناشی از جیوه بهکار گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه به منظور ارزیابی غلظت جیوه در آب، از 36 ایستگاه و از چهار گونه ماهی صید شده از سواحل جنوبی دریای خزر 33 نمونه بافت کبد و 33 نمونه بافت خوراکی جمع آوری شد. در سنجش غلظت جیوه در نمونه های آب و ماهی از دستگاه ولتامتر پلارواگراف و جذب اتمی کوره گرافیتی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین غلظت جیوه در نمونه های آب μg/L 1/697، در بافت خوراکی ماهی 68/636 و در بافت کبد μg/g.dw 125/606 است. نتایج حاصل از فاکتور تجمع زیستی نشان میدهد غلظت جیوه از آب به ماهی در دامنه 14-80 برابر قرار دارد و غلظتهای بیشینه از جیوه در نمونههای آب و ماهی در سواحل غربی دریای خزر مشاهده شده است.
نتیجه گیری: بیش از 58 درصد ایستگاههای نمونهبرداری شده از آب دریای خزر بر طبق استانداردهای US.EPA و SPPA به عنصر جیوه آلوده هستند و میانگین غلظت جیوه در نمونههای ماهی کمتر از استانداردهای WHO و EPAاست.
شهرام گرگانی، علی بافکار، سید احسان فاطمی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بارندگی و تراز آب زیرزمینی جزء پارامترهای مهم شاخص دراستیک هستند، بنابراین سری زمانی آنها با استفاده از روش تحلیل سریهای زمانی مورد بررسی قرار گرفت تا از نتایج آن در آسیبپذیری دشت ماهیدشت واقع در استان کرمانشاه استفاده شود.
روش بررسی: مدل دراستیک یک مدل کمی بوده که هفت پارامتر مؤثر در انتقال آلودگی شامل عمق تا سطح ایستابی، تغذیه خالص، محیط آبخوان، محیط خاک، توپوگرافی، محیط غیراشباع و هدایت هیدرولیکی را در خود جای داده است. این اطلاعات در منطقه بهصورت هفت لایه اطلاعاتی در نرم افزار 10ARC GIS تهیه و با وزن دهی و رتبه بندی و تلفیق آنها، شاخص دراستیک برای کل منطقه بین 34 تا 120 واحد برآورد گردید. از آنجاییکه پدیده بارش یکی از عدم قطعیتها در طرحهای آبی بوده و منشا عدم قطعیتهای دیگری نظیر رواناب سطحی، تغذیه، تراز آب زیرزمینی و غیره است و نیز تراز آب زیرزمینی و تغذیه از عوامل اصلی در مدل دراستیک بوده و جزء متغیرهای هیدرولوژیکی و سریهای زمانی هستند، لذا با استفاده از روشهای استوکاستیکی (Stochastic) به تحلیل و پیشبینی آنها در افق 1410 پرداخته شد.
یافتهها: در نهایت با انتخاب دادههای پیشبینی شده در سال 1410 و ایجاد دولایه جدید عمق تا سطح ایستابی و تغذیه، همچنین وزن دهی و رتبه دهی مجدد و جایگذاری آن در مدل دراستیک، نقشه آسیبپذیری دیگری ایجاد شد که در آن شاخص دراستیک 34 تا 110 واحد حاصل گردید.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان میدهد در 18 سال آینده (1393-1410) با پایین رفتن بیشتر سطح ایستابی و کاهش بارندگی شاخص دراستیک کمتر میشود.
عیسی سلگی، سمیرا میرمحمدولی، منوچهر سلگی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: اندازه گیری سطوح عناصر و فلزات در مو بهعنوان روشی برای پایش مواجهه با فلزات سنگین، مسمومیت به فلزات سنگین، ارزیابی سطوح نوترینتها و تشخیص بیماری شناخته شده است. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی غلظت فلزات سنگین در موی سر ماهیگیران محلی جزیره شیف بوشهر و ارزیابی اثر فاکتورهای مختلف بر غلظت فلزات سنگین در مو پرداخته است.
روش بررسی: در این تحقیق نمونه های موی سر از 30 نفر ماهیگیر جزیره شیف جمع آوری شد و پس از انجام مراحل آمادهسازی و هضم شیمیایی، غلظت فلزات سنگین (آهن، روی، مس، منگنز، نیکل) توسط دستگاه جذب اتمی قرائت شد. دادههای مورد نیاز جهت ارزیابی مواجهه به کمک توزیع پرسشنامه در بین صیادان محلی بهدست آمد.
یافته ها: غلظت فلزات مربوطه برای آهن، روی، مس، منگنز و نیکل به ترتیب 72/79، 148/11، 8/60، 4/72 و mg/kg19/71 بهدست آمد. همچنین همبستگی معنیداری بین فلزات روی، منگنز و نیکل وجود داشت. بهعلاوه یافتهها نشان داد که استفاده از رنگ مو باعث افزایش غلظت فلزات سنگین شده است.
نتیجهگیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که جمعیت جزیره شیف و نواحی اطراف ممکن است در معرض آلودگی فلزات سنگین به ویژه آلاینده صنعتی و نفتی نیکل باشند و به احتمال زیاد مصرف ماهی از مسیرهای مهم مواجهه است اما مطالعات جزئیتر بایستی انجام شود.
هادی تحسینی، محسن احمدپور، محمدحسین سینکاکریمی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: فلزات سنگین بهعنوان یکی از گروه های اصلی آلاینده های محیط های آبی موجب ایجاد مسمومیت و نگرانی در مصرف ماهی شدهاند. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی غلظتهای سرب و کادمیوم در اندام های کبد و عضله، همچنین ارتباط آن با وزن و طول چنگالی ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) و ارزیابی خطر مصرف غذایی آن انجام شد.
روش بررسی: 30 قطعه قزل آلای رنگینکمان از یک حوضچه پرورش ماهی، واقع در شهرستان سنندج برداشت شد. پس از آمادهسازی نمونه ها بهروش هضم اسیدی، غلظتهای فلزات سرب و کادمیوم با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد.
یافته ها: میانگین غلظت کادمیوم در اندام های کبد و عضله به ترتیب 0/62 و µg/g 0/16 وزن تر و سرب 26/31 و µg/g 23/65 وزن تر بهدست آمد. میزان سرب اندازه گیری شده از بسیاری از غلظتهای مجاز بینالمللی بیشتر بود. ارتباط معنیداری بین غلظت کادمیوم و سرب با طول چنگالی و وزن کل در کبد و نیز کادمیوم با طول چنگالی و وزن کل در عضله بهدست آمد (0/01>p). میزان نسبت خطر هدف و نیز میزان جذب روزانه و هفتگی سرب و کادمیوم پایینتر از میزان مجاز بود. حد مجاز مصرف از نظر کادمیوم و سرب برای افراد بالغ به ترتیب 0/44 و kg/day 0/01 و برای کودکان 0/09 و kg/day 0/002 بهدست آمد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که میزان کادمیوم و سرب در ماهی قزل آلای رنگین کمان پایینتر از حدی است که با میزان مصرف کنونی، خطرات بهداشتی را در بلند مدت متوجه مصرف کنندگان آن کند.
امید لاهیجانی، میثم رستگاری مهر، عطا شاکری، مینا یگانه فر،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی فلزات سنگین بهویژه در محیط های آبی از مسائل مهم است. با توجه به تامین آب شرب شهر مهاباد از سد، و نیز فروش ماهی های صید شده در منطقه، غلظت فلزات سنگین در رسوبات رودخانه و سد مهاباد و خطر سلامت ناشی از مصرف ماهی های موجود در منطقه بررسی شد.
روش بررسی: نمونه برداری رسوب از 21 ایستگاه در رودخانه و سد مهاباد و 16 نمونه ماهی (دو گونهSander lucioperca و Abramis brama) انجام شد. نمونه ها بعد از آماده سازی به روش ICP-MS آنالیز شدند. برای تحلیل داده ها از ضریب غنی شدگی (EF)، شاخص خطر بوم شناختی (RI)، شاخص های ریسک سلامت، تحلیل مولفه اصلی (PCA) و آزمون Mann-Whitney استفاده شد.
یافتهها: مقادیر EF و RI فلزات سنگین در رسوب پایین بود اما بیشینه غلظت سرب، روی، مس، آرسنیک و منگنز بهترتیب به 36، 162، 74، 22/8 و mg/kg 3221 می رسد. این امر بهویژه در نمونه های مربوط به رودخانه و در پایین دست سد مشهود است. با این وجود تجمع فلزات سنگین در بافت ماهی ها موجب شده است که مقادیر خارج قسمت خطر کل (THQ) بهویژه برای آرسنیک (1/19)، و شاخص خطر (بیش از 1) و مقدار میزان مصرف روزانه (EDI) برای مس (1/64) در منطقه بالا باشد.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که شرایط فیزیکوشیمیایی مناسب برای تحرک عناصر در رودخانه و سد مهاباد فراهم است. بنابراین نیاز به بررسی تحرک و زیست دسترس پذیری فلزات سنگین در رسوب منطقه و پایش مستمر غلظت فلزات سنگین در آب، رسوب و ماهی منطقه وجود دارد.
ندا پوریوسف، محمد احمدی، نبی شریعتی فر، سارا جعفریان، سید احمد شهیدی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه، استفاده از روشهای کاهش دهنده فساد اکسـیداتیو و میکروبـی در محصـولات دریایی از نظـر بهداشتی دارای اهمیت است. هدف مطالعه تعیین اثر فرم آزاد و نانولیپوزوم اسانس پونه (Mentha pulegium L.) جهت افزایش زمان ماندگاری و بهبود ویژگیهای حسی ماهی چرخ کرده کپور نقرهای (Hypophthalmichthys molitrix) در طی دوره نگهداری در یخچال است.
روش بررسی: در این مطالعه خواص آنتی باکتریال فرم آزاد و نانولیپوزوم اسانس 1 و 2 درصد پونه روی گوشت ماهی چرخ شده کپور نقرهای تلقـیح شـده بـا باسیلوس سرئوس و اشریشیاکلی سنجیده شد. همچنین آزمونهای شیمیایی (سنجش 2،2-دی فنیل-1-پیکریل هیدرازیل (DPPH)، اندازهگیری پراکسید (PV)، اندازه گیری pH، اندازه گیری نیتروژن فرار کل (TVB-N) و تیوباربیتوریک اسید (TBARs)) و خواص حسی گوشت ماهی چرخ شده کپور نقرهای در طی نگهداری در دمای یخچال مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد افزودن اسانس پونه (فرمهای آزاد و نانولیپوزوم) با توجه به نتایج میکروبی و نیز نتایج آزمایشات شیمیایی میتواند به طور موثری از رشد میکروبی و فساد شیمیایی جلوگیری نماید (0/05>p). تیمار حاوی نانواسانس پونه 2 درصد در مقایسه با تیمارهای کنترل، نانواسانس پونه شده 1 و اسانسهای آزاد 1 و 2 درصد بیشترین تاثیر را بر روی ویژگیهای شیمیایی، میکروبی و حسی ماهی چرخ شده، در طی دوره نگهداری دارد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدست آمده میتوان از فرم نانواسانس پونه 2 درصد به عنوان یک افزودنی مناسب برای افزایش ماندگاری ماهی کپور چرخ کرده در صنعت غذایی ماهی استفاده نمود.
غلامعلی شریفی عرب، محمد احمدی، نبی شریعتی فر، پیمان آریایی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: هیدروکربنهای آروماتیک چند هستهای (PAHs) از ترکیبات با احتمال سرطان زایی و جهش زایی بالایی هستند. هدف از این مطالعه بررسی میزان 16 مورد از این ترکیبات در انواع مختلف کنسروهای ماهی است.
روش بررسی: در این پژوهش ابتدا کربن نانوتیوب چند جداره با روش استخراج فاز جامد، مغناطیسی گردید و سپس کامپوزیت سنتز شده جهت استخراج ترکیبات از ماتریکس نمونههای کنسرو ماهی مورد استفاده قرار گرفت. در آخر غلظت هرکدام از این ترکیبات از طریق دستگاه کروماتوگرافی گازی/اسپکتروفتومتر جرمی (GC/MS) اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که بالاترین میزان میانگین کل و 4 هیدروکربنهای آروماتیک چند هستهای به ترتیب مقدار µg/kg 5/29±20/22 و µg/kg 1/41±6/07 بوده است. همچنین بالاترین میزان میانگین بنزو پیرن (BaP) یافت شده در تمام نمونهها میزان µg/kg 0/41±1/34 بوده است که از استانداردهای موجود پایینتر بوده است (استاندارد اتحادیه اروپا برای بنزو پیرن در ماهی میزان µg/kg 2 است). میزان این ترکیبات در انواع تنهای ماهی به این صورت بود: تن ماهی در روغن زیتون> تن ماهی با شوید> تن ماهی ساده> تن ماهی در آب نمک و در آخر میزان این ترکیبات در برند A از سایر برندها بیشتر بوده است.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش و به دلیل پایینتر بودن میانگین کل هر کدام از این ترکیبات نسبت به استانداردهای موجود در انواع مختلف کنسرو ماهی میتوان بیان نمود که خطری از این بابت مصرف کنندهها را تهدید نمیکند.
لیلی امیر کیا، آرش شکوری،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: میکروپلاستیکها به دلیل اندازه کوچک، توسط طیف گستردهای از جانداران دریایی استفاده و عمدتاً در دستگاه گوارش آنها انباشته میشوند، بطوریکه در بافتهای صدها گونه از آبزیان از جمله ماهیها یافت شدهاند. به دلیل اهمیت غذایی ماهی برای انسان بررسی آلودگی آنها بسیار مهم است. هدف اصلی این مطالعه بررسی حضور میکروپلاستیکها در ماهی هوور مسقطی (Katsuwonus pelamis) دریای عمان است.
روش بررسی: در مجموع از ۱۷ قطعه ماهی هوور مسقطی استفاده شد. پس از زیست سنجی و تشریح و جداسازی دستگاه گوارش ماهی، ابتدا عمل هضم و استخراج میکروپلاستیکها با استفاده از محلول KOH صورت گرفت. شناسایی و شمارش نیز توسط استریومیکروسکوپ مجهز به دوربین دیجیتال انجام شد. برای بررسی پلیمری، آنالیزهای اسپکتروفتومتری FTIR انجام گرفت.
یافتهها: فراوانی کل و میانگین فراوانی میکروپلاستیک ها به ترتیب ۳۳۱ ذره و 7/3±19/4ذره در فرد است. رشته (64/35 درصد) و قطعات (28/7درصد) اشکال غالب را در نمونهها تشکیل دادند. بیشترین طیف رنگی به قرمز (28/7 درصد) و کمترین به بنفش (1/51 درصد) اختصاص داشت. بیشترین تعداد میکروپلاستیکهای شناسایی شده دارای اندازه mm 0/5-۱ (۵۳ درصد) بودند. بررسی ذرات به روش ATR-FTIR نشان داد که پلیمر نایلون و پلی کربنات، ذرات پلیمری غالب بودند.
نتیجهگیری: در تمام نمونهها میکروپلاستیک وجود داشت. فراوانی میکروپلاستیک ها در آب، رسوبات و طعمه آلوده باعث میشود تا بهراحتی در دسترس بوده و توسط ماهیان بلعیده شوند که این بهاحتمالزیاد عامل اصلی وجود میکروپلاستیک در ماهی ها است.
حسن ملوندی،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: عنصر سمی جیوه در ماهی ها سبب ایجاد نگرانی های جهانی شده است، زیرا که یکی از راه های اصلی مواجهه انسان با آن، مصرف ماهی است. بنابراین هدف اصلی در مطالعه حاضر، تعیین غلظت جیوه در ماهی و ارزیابی خطر سلامت مصرف کنندگان بود.
روش بررسی: گونه های اردک ماهی، سوف معمولی، سوف حاجی طرخان، کپور معمولی و کاراس از تالاب انزلی نمونه برداری شدند. غلظت جیوه با استفاده از جذب اتمی کوره گرافیتی اندازه گیری شد. اختلاف غلظت جیوه در بین گونه ها و مقایسه غلظت جیوه با استانداردها به ترتیب با آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و تی تک نمونه تحلیل شد.
یافتهها: میانگین غلظت های جیوه برای اردک ماهی، سوف معمولی، سوف حاجی طرخان، کپور معمولی و کاراس به ترتیب 59/59، 67/55، 30/45، 9/84 و µg/kg ww 10/44 به دست آمدند و نتایج نشان داد، اختلاف معنی داری بین غلظت های جیوه در گونه های مختلف وجود داشت. غلظت های جیوه در تمام نمونه ها کمتـــر از حـــد مجـــاز استانداردهای بین المللی بودند (300 و µg/kg 500) و همچنین مقادیر شاخص HQ کمتر از 1 بودند، بنابراین نتایج نشان داد که خطر بالقوه برای سلامتی مصرف کنندگان وجود نداشت. به علاوه نتایج نشان داد که مصرف سوف حاجی طرخان، کپور معمولی و کاراس برای افراد حساس (کودکان و زنان بارداری) بدون محدودیت است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که نگرانی بالقوه ای به واسطه مواجهه با جیوه از طریق مصرف گونه های ماهی مورد مطالعه در مصرف کنندگان وجود نداشت.