13 نتیجه برای کادمیوم
مژگان دهاقین، مامک شریعت، منصوره نوروزی، محسن ویژه، فاطمه رمضان زاده،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه وهدف : بررسی ارتباط سطوح فلز سمی کادمیوم موجود در خون مادر با شاخص های آنتروپومتریک نوزادان در زنان ساکن شهرهای بزرگ.
روش بررسی: دراین مطالعه 330 زن باردار به صورت تصادفی ساده در بیمارستان ولی عصر ازخرداد 85 تا خرداد86 انتخاب شدند. نمونه های خون بندناف ومادر،جهت تعیین سطح خونی فلزکادمیوم به روش AAS به آزمایشگاه فرستاده شد.
نتایج :محدوده کادمیوم خون مادران ازصفر تا µgr/l30/2 وخون بند ناف از صفر تاµgr/l 30/6 متغیر بود.سطح خونی کادمیوم در مادران رابطه معکوس با قد نوزادان در زمان تولد نشان داد. میانگین قد نوزادان دردو گروه کادمیوم خون مادر4/0> و4/0< میکروگرم / لیتربود . آزمون t test نشان داد که اختلاف میانگین قد نوزادان در گروه اول(3±49 سانتیمتر) با میانگین قد در گروه دوم( 2 ±50 سانتیمتر ) از نظر آماری معنی دار است (007/0p=) . آنالیزروی نوزادان کم وزن با استفاده از آزمون Mann-withney نشان داد که کادمیوم خون مادر(و نه کادمیوم بند ناف) به عنوان یک عامل خطر برای وزن کم نوزاد هنگام تولد مطرح است.( اطمینان 90% )
نتیجه گیری: کادمیوم خون مادران بالای4/0< میکروگرم / لیتر، بطور معنی داری بر قد نوزادان تاثیر گذار است.
رضا فولادی فرد، علی اصغر ابراهیمی،
دوره 3، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: نیکل (II)و کادمیوم (II) از آلاینده های مهم در محیط زیست محسوب می شوند. روش جذب زیستی به علت کاهش دادن مشکلات لجن، صرفه اقتصادی، کارایی بالا و سازگاری با محیط زیست می تواند روشی موثر برای حذف و بازیابی یون های فلزی از محیط های آبی باشد.
روش بررسی: پودر لجن فعال دفعی فاضلاب شهری در راکتور ناپیوسته با محلول های 025/0 و 75/0 میلی مولار فلزات نیکل(II) و کادمیوم (II) در pH و میزان اختلاط های تعیین شده و دمای 26-24 درجه سلسیوس تماس داده شد. نمونه ها بعد از دو ساعت (و یا زمان های متوالی در مطالعه سینتیک) از سیستم گرفته شده و توسط فیلتر صاف گردیدند و توسط دستگاه جذب اتمی جهت بررسی میزان جذب مورد سنجش قرار گرفتند.
یافته ها: مطالعات سینتیک نشان دادند که زمان تعادل جذب هر دو فلز در حدود دو ساعت بوده اما پروفیل جذب کادمیوم (II) منظم تر بوده است. جذب هر دو فلز از مدل لانگمیر تبعیت کرده و میزان حداکثر ظرفیت جذب(qmax) نیکل (II) و کادمیوم (II) توسط
پودر لجن فعال دفعی به ترتیب 195/0 و 37/0 میلیمول بر گرم برآورد شد. افزایش pH تا چهار باعث افزایش جذب هردو فلز شد. برای کادمیوم(II) در هردو غلظت 25/0 و 75/0 میلی مولار درpH دو جذبی صورت نگرفته اما برای غلظت 25/0 میلی مولار نیکل جذب وجود داشت. میزان اپتیمم اختلاط برای هر دو فلز حدود 200 دور بر دقیقه بوده که تاثیر میزان اختلاط در غلظت های بالاتر فلزات مشهودتر بوده است.
نتیجه گیری: هم چون دیگر جاذب ها زیستی، پودر لجن فعال دفعی برای فلز کادمیوم (II) نسبت به نیکل (II) ظرفیت جذب بیش تری داشت و فلز کادمیوم(II) در مدل سازی و نمودارهای بررسی شرایط جذب، تطابق بیش تری از خود نشان داده است.
مهدی بهرامی، سعید برومند نسب، حیدرعلی کشکولی، احمد فرخیان فیروزی، علی اکبر بابایی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: در میان فلزات سنگین کادمیوم بهدلیل تحرک زیاد و سمیت آن، بهلحاظ بهداشتی و زیستمحیطی اهمیت زیادی دارد. هدف از این پژوهش سنتز نانوذرات مگنتیت (Fe3O4) اصلاح شده با سدیم دودسیل سولفات (SDS) و ارزیابی عملکرد آن در حذف کادمیوم از محلولهای آبی بوده است.
روش بررسی: نانوذرات مگنتیت اصلاح شده سنتز گردید و تأثیر پارامترهای pH و زمان تماس بر کارایی حذف کادمیوم در سیستم ناپیوسته مورد بررسی قرار گرفت. سپس ضرایب سینتیکها و ایزوترمهای جذب در شرایط pH بهینه و زمان تعادل جذب محاسبه گردید. برای تعیین ویژگیهای نانوذرات مگنتیت اصلاح شده تولیدی از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)، دستگاه پراش نگار اشعه XRD) X) و طیفسنج مادون قرمز (FTIR) استفاده شد.
یافتهها: تصویربرداری از نانوذرات تولیدی با میکروسکوپ الکترونی نشان داد که قطر این ذرات nm 40-60 است. نتایج نشان داد که در سیستم ناپیوسته با 50mL محلول کادمیوم با غلظت 10mg/L و مقدار 0/1g جاذب، حداکثر جذب کادمیوم در مدت زمان 12h در 6 = pH اتفاق میافتد. همچنین بر اساس نتایج آزمایش سینتیک، زمان تعادل برابر 30min بهدست آمد. فرایند جذب از مدل سینتیک مرتبه دوم هو تبعیت کرده و دادههای جذب با ایزوترم فروندلیچ مطابقت بیشتری داشت. حداکثر ظرفیت جذب نانوذرات مگنتیت اصلاح شده برای کادمیوم 9/604mg/L بهدست آمد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که نانوذرات مگنتیت اصلاح شده میتواند بهعنوان جاذبی مؤثر جهت حذف کادمیوم از منابع آب آلوده بهکار رود.
عبدالرضا مشروفه، علیرضا ریاحی بختیاری ، محمد پورکاظمی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی به فلزات یکی از مشکلات مهم زیستمحیطی و یکی از نگرانیهای مهم بهداشت مواد غذایی به شمار میآید. در سراسر جهان، ماهیان خاویاری یک منبع مهم تامین غذا و ایجاد اشتغال و درآمد هستند. در پژوهش حاضر، با اندازه-گیری غلظت کادمیوم، نیکل، وانادیوم و روی در عضله و خاویار تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus)، ریسک ناشی از مصرف این ماهی برای انسان مورد ارزیابی قرار گرفت.
روش بررسی: نمونههای تاسماهی ایرانی (24n=) را از مراکز مهم صید ماهیان خاویاری بخش جنوبی دریای خزر واقع در استانهای مازندران و گیلان جمعآوری گردیده و تا آنالیز شیمیایی در فریزر در دمای 0C 20- نگهداری شدند. حدود g 1 از هر نمونه خشک شده را در لولههای هضم PTFE ریخته شد. سپس به میزان mL 10 اسید نیتریک 65% به آن اضافه گردید. ابتدا به مدت h 1 در دمای 0C 40 لولههای PTFE بر روی هیتر قرار داده سپس به آرامی دما را افزایش داده و به مدت h 3 در دمای 0C 140 حرارت داده شد. محلول حاصل با استفاده از کاغذ صافی واتمن شماره یک، صاف شده و در نهایت با آب دوبار تقطیر شده (دیونیزه) به حجم mL 25 رسانیده شد.
یافتهها: میانگین غلظت کادمیوم، نیکل، وانادیوم و روی در عضله به ترتیب 0/002 ±0/005، 0/03±0/06، 0/13 ± 0/04 و 3/07 ±7/49 μg/gوزن تر است. همچنین میانگین غلظت این فلزات در خاویار به ترتیب 0/006±0/007 ، 0/07 ± 0/09 ، 0/15 ± 0/12 و 5/75 ±21/23 μg/g وزن تر تعیین گردید.
نتیجهگیری: میانگین غلظت کادمیوم، وانادیوم و روی از حد استاندارد تعیین شده توسط سازمان کشاورزی، ماهیگیری و غذایی انگلستان MAFF (2000) و سازمان بهداشت جهانی (WHO) پایینتر است. حد استاندارد فلزات کادمیوم، وانادیوم و روی به ترتیب μg/g 0/2، 0/5 و 50 است. بنابراین بدلیل پایین بودن غلظتهای بدست آمده از حد مجاز، مصرف عضله و خاویار تاسماهی ایرانی خطری جدی برای سلامتی مصرف کنندگان نخواهد داشت.
مهرنوش محمدی، علیرضا ریاحی بختیاری، صابر خدابنده،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: توسعه صنعت محصولات آرایشی، گرایش مردم بخصوص خانمها نسبت به زیبایی ظاهری، نیاز و استفاده از این محصولات را افزایش داده است. با توجه به حضور فلزاتی چون سرب و کادمیوم به عنوان ماده نگهدارنده و رنگی در این محصولات، به تعیین غلظت این فلزات در محصولات آرایشی کرم ضدآفتاب، رژلب و رنگ مو پرداخته شد. روش بررسی: مارکهای مختلفی از مواد آرایشی به منظور تعیین غلظت فلزات کادمیوم و سرب تهیه شده و غلظتها با استفاده از دستگاه جذب اتمی کوره گرافیتی بر حسب µg/kg وزن خشک اندازهگیری گردید. یافتهها: با توجه به آنالیز دادههای بدست آمده، به طور کلی میزان فلز کادمیوم کمتر از فلز سرب بدست آمد. بین غلظت کادمیوم در مارکهای مختلف کرم ضدآفتاب و رژلب اختلاف معنیداری مشاهده نشد (0/05
0/05). نتیجهگیری: با وجود اینکه میزان سرب و کادمیوم در مارکهای انتخابی محصولات آرایشی این تحقیق پایینتر از حد مجاز بدست آمد اما غلظت کم آنها نسبت به نتایج مطالعات پیشین میتواند اثرات سوء خود را از طریق خطرات جدی سلامت انسان و امکان بروز و یا تشدید بیماریهای مختلف از جمله آلرژی، التهاب، بیماریهای پوستی و غیره اعمال کند. از اینرو می-بایست تهیه و استفاده از این محصولات با توجه به استانداردهای موجود صورت پذیرد.
لیلا کریمی تکانلو، مهدی فرزادکیا، امیر حسین محوی، علی اسرافیلی، معصومه گلشن،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: کادمیوم از طریق فاضلاب صنایع وارد منابع آب شده و باعث اختلال در عملکرد اندامهایی مثل کبد و کلیه میشود. نانو ذرات آهن مغناطیسی از طریق مکانیسم جذب سطحی توانایی کنترل و حذف فلزات سنگین از فاضلابهای صنعتی را دارد. هدف از این پژوهش، بهینهسازی فرآیند جذب سطحی یونهای کادمیوم از فاضلاب سنتتیک با نانو ذرات آهن مغناطیسی سنتز شده است. روش بررسی: نانو ذرات مغناطیسی آهن با روش هم ترسیبی ترکیب کلرید آهن دو و سه ظرفیتی در محیط مایی و در شرایط قلیایی سنتز شد. مشخصات نانو ذرات شامل ساختار ذرات، ترکیب و اندازه آن با استفاده از دستگاههایXRD, SEM, FT-IR مشخص گردید. جهت بهینهسازی فرآیند جذب سطحی کادمیوم با نانو ذرات آهن، پارامترهای pH، زمان تماس، غلظت اولیه کادمیوم، غلظت نانو ذرات و دما، تحت شرایط مختلف مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها: در شرایط 5/6 &le pH، غلظت اولیه کادمیومmg/L 10، دز جاذبmg 1، زمان تماس min 10، دمای 0C 25 و سرعت همزن rpm 200، 95% از کادمیوم از فاضلاب حذف گردید. ایزوترم جذب یونهای کادمیوم از مدل لانگمویر تبعیت میکند (0/995< R2 ). حداکثر ظرفیت جذب کادمیوم توسط نانو ذرات آهن مغناطیسی برابر mg/g 20/41 بدست آمد. نتیجهگیری: در شرایط بهینه نانو ذرات مغناطیسی آهن، توانایی جذب سریع و موثر فلز کادمیوم را داشته و به دلیل جداسازی آسان نانو ذرات از محلول آبی توسط آهن ربا قابلیت استفاده در صنایع را دارد.
علی عظیمی، علیرضا صفاهیه، علی داداللهی سهراب، حسین ذوالقرنین، احمد سواری، بهناز صفار،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه به منظور بررسی پاسخ متالوتیونین در صدف دوکفه ای Crassostrea sp. به غلظت های آزمایشی جیوه و کادمیوم جهت ارزیابی امکان استفاده از این پروتئین به عنوان نشانگر زیستی آلودگی فلزات مذکور در این نرم تن، انجام شده است. روش بررسی: صدف ها از بندر امام خمینی نمونهبرداری و پس از 7 روز سازگاری با محیط آزمایشگاه، به مدت 14 روز در معرض غلظت های آزمایشی جیوه (15 و µg/L 75) و کادمیوم (15 و µg/L 150) قرار داده شدند. غلظت پروتئین متالوتیونین، پس از مراحل استخراج و رسوب دهی، به روش اسپکتروفتومتری سنجش گردید. میزان فلزات سنگین نیز پس از مراحل آماده سازی و هضم شیمیایی، توسط دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. یافته ها: سطوح متالوتیونین در صدف های در معرض قرار گرفته با فلزات به طور معنی داری از غلظت این پروتئین در نمونه های شاهد بیشتر بود (0/05>P). در دوکفه ای های قرار گرفته در معرض جیوه حداکثر میزان بیوسنتز متالوتیونین µg/g 7/6±137/2 وزن تر و در صدف های قرار گرفته در معرض کادمیوم بیشترین میزان بیوسنتز متالوتیونین µg/g 17/9 ±312/4 وزن تر اندازه گیری گردید، که در حدود 3 برابر غلظت این پروتئین در بافت نرم نمونه های شاهد بود. بیوسنتز متالوتیونین در طی دوره در معرضگذاری با تجمع زیستی کادمیوم همبستگی مستقیم قوی و معنی داری نشان داد (P< 0/01). در حالی که با تجمع زیستی جیوه همبستگی معنی داری نداشت (0/05
الهام آسمان، غلامرضا مصطفایی، حسین سیاف، حسینعلی اصغرنیا، حسین اکبری، لیلا ایرانشاهی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: در زمینه ارزیابی خطرات زیست محیطی فلزات سنگین، کرمهای خاکی جزء مهمی از خاک، و از لحاظ اکولوژیکی به عنوان یک بیواندیکاتور مهم برای سلامت و کیفیت خاک در نظر گرفته میشوند. از اینرو مطالعه حاضر با هدف کارایی کرم های خاکی ایزنیا فوئتیدا در پالایش زیستی خاکهای آلوده به کروم و کادمیوم انجام شد.
روش بررسی : تحقیق حاضر از نوع مطالعه تجربی است که بر روی خاک آلوده به کروم و کادمیوم انجام شد. غلظت آلودگی اولیه کروم و کادمیوم در خاک مورد مطالعه در دو غلظت وزنی 0/04 و mg/g 0/08 همراه با شاهد مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 30 عدد کرم به نمونههای g 500 خاک آلوده اضافه گردید. غلظت کروم و کادمیوم در خاک و بدن کرمها در دو مقطع زمانی 21 و 42 روز اندازهگیری شد. جهت اندازهگیری میزان غلظت کروم و کادمیوم از دستگاهICP استفاده شد. نرم افزار مورد استفاده SPSS 11/5 version بود.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که ارتباط معنیداری بین میزان کاهش فلزات از خاک و تجمع فلزات کروم و کادمیوم در بدن کرم وجود داشت. همچنین کاهش قابل توجهی از نظر غلظت کروم خاک در روز 21 و 42 در طول مطالعه در مقایسه با غلظت اولیه mg/g 0/1 خاک مشاهده شد. از سوی دیگر غلظت کروم خاک بعد از 42 روز از 0/14 به mg/g 0/1 رسید.
نتیجهگیری: در نهایت با استفاده از نتایج این تحقیق میتوان گفت که با افزایش مرگ و میر کرمها در خاک با غلظت mg/g 0/08، استفاده از این فرایند به منظور زیست پالایی خاک از کروم توصیه نمیشود. همچنین اگرچه استفاده از این روش برای حذف کادمیوم از خاک در غلظتهای 0/04 و mg/g 0/08 موثر است ولی نیاز به بررسی بیشتری دارد.
فریبا خلیلی ناجی، امیر حسین محوی، سیمین ناصری، مسعود یونسیان، بابک جاهد، مهدی یاسری،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: رنگ موهای شیمیایی از پرمصرفترین محصولات آرایشی هستند. فلزات سنگین در این محصولات میتواند سلامت مصرف کنندگان را به مخاطره بیندازد. برخلاف سایر محصولات آرایشی، تاکنون مطالعه ای بر روی میزان غلظت فلزات سنگین موجود در رنگ موهای شیمیایی صورت نپذیرفته است. مطالعه حاضر غلظت برخی از فلزات سنگین در این محصولات و ارزیابی ریسک اثرات غیر سرطانزای ناشی از این عناصر را مورد محاسبه قرار داد.
روش بررسی: 32 نمونه رنگ موی شیمیایی از 8 برند (3 برند داخلی و 5 برند خارجی) و 4 رنگ پرمصرف در بازار تهران جمعآوری شد. غلظت 3 عنصر باریم، کادمیوم و سرب توسط روش ICP-MS تعیین گردید. اطلاعات مورد نیاز جهت ارزیابی مواجهه به کمک توزیع پرسشنامه در بین شهروندان تهرانی به دست آمد. ارزیابی مواجهه به کمک روش Monte Carlo و میزان ریسک غیر سرطانزا برای عناصر با محاسبه ضریب خطر Hazard Quotient (HQ) تعیین گردید.
یافتهها: غلظت عنصر باریم بر حسب 0/86mg/kg، به دست آمد و غلظت عناصر کادمیوم و سرب برحسب µg/kg به ترتیب 0/45 و 185/34 به دست آمد. سرب با ضریب خطر برابر با 4- 7/46×10 بیشترین ریسک و کادمیوم با ضریب خطر برابر با 5-3/57×10 کمترین ریسک را به خود اختصاص داد. همچنین، برند ساخت کشور ایران و رنگ بلوند بیشترین ریسک را دارا بودند.
نتیجهگیری: ضریب خطر محاسبه شده برای فلزات مورد مطالعه کمتر از 1 است، لذا در صورت مصرف محصولات مورد بررسی، از لحاظ اثرات غیر سرطانزا، تهدید چشمگیری متوجه مصرفکنندگان نیست.
شقایق خالدان، لعبت تقوی، پروانه پیکان پورفرد،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش جمعیت و در نتیجه افزایش روزافزون نیازهای بشری منجر به گسترش روزبهروز صنایع شده و مدیریت نادرست بخشهای صنعتی منجر به آلودگی هر چه بیشتر اراضی و در نتیجه آسیبهای جبرانناپذیر به طبیعت و موجودات زنده میگردد. لذا بررسی نقش مراکز صنعتی در آلودگی خاک یکی از مهمترین اقدامات در زمینه کنترل آلودگیها است.
روش بررسی: مجتمع صنعتی فولاد مبارکه نیز از این امر مستثنا نبوده، بدین منظور اراضی اطراف مجتمع فولاد مبارکه اصفهان انتخاب و در یک شبکه منظم km 2 در یک بافر km 10 اقدام به نمونهبرداری از خاک سطحی گردید. تعداد 49 نمونه از نقاط مختلف برداشت شد. پارامترهای خاک از جمله بافت، اسیدیته و شوری اندازهگیری شد و همچنین میزان فلزات سنگین سرب و کادمیوم نیز با استفاده از دستگاه جذب اتمی شعله اندازهگیری گردید.
یافتهها: آنالیز دادهها در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و با استفاده از تکنیکهای زمینآماری نشان داد که دادهها نرمال هستند و با توجه به میزان RMS (Root mean square) کمتر مدل کروی مدلی مناسب برای بررسی تغییرات مکانی سرب و کادمیوم است. بیشترین و کمترین میزان غلظت سرب به ترتیب mg/kg 50/88و mg/kg 26/71و برای کادمیوم نیز mg/kg 6 و mg/kg 1/26 بوده است. نتایج همچنین گویای آن است که بین غلظت عناصر مذکور و ویژگیهای خاک ارتباط معنیداری وجود ندارد (0/05p>)؛ اما بین غلظت دو عنصر با یکدیگر ارتباط معنیداری دیده شد (0/001p<) همچنین نتایج تحقیق حاضر نشاندهنده آن است که جهت باد غالب نقش مهمی در پراکنش سرب و کادمیوم در منطقه مورد مطالعه داشته است.
نتیجهگیری: نتایج بدست آمده نقش مجتمع صنعتی در آلودگی محیط را نشان میدهد. چرا که کانون اصلی سرب در شرق و جنوب غربی کارخانه فولاد مبارکه و برای کادمیوم نیز در شرق و غرب کارخانه بوده است. لذا انجام اقدامات مدیریتی و پایش دقیقتر جهت حفاظت از محیطزیست در صنعت مذکور الزامی است.
امیرحسین بقائی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی زنجیره غذایی از جمله سبزیجات به فلزات سنگین از مسائل مهم زیست محیطی به حساب میآید و مدیریت پالایش این فلزات خصوصا کادمیوم از اهمیت ویژهای برخوردار است، لذا این تحقیق با هدف بررسی اثر کمپوست زباله شهری اراک غنی شده با خاکستر لاستیک بر کاهش میزان کادمیوم در گیاه اسفناج در یک خاک آلوده به کادمیوم انجام گرفت.
روش بررسی: تیمارهای آزمایشی شامل کاربرد 0، 20 و ton/ha 40 کمپوست زباله شهری اراک غنیشده با 0 و kg/ha 200 خاکستر لاستیک و آلودگی کادمیوم در مقادیر 0، 10، 20 و mg Cd (kg soil)-130 و گیاه مورد نظر اسفناج بوده است.
یافتهها: افزایش کاربرد کمپوست زباله شهری اراک از 0 به 20 و ton/ha 40 در خاک آلوده به mg Cd (kg soil)-1 30 به ترتیب باعث کاهش 16 و 45 درصدی در مقدار کادمیوم قابل عصارهگیری با DTPA (Dietilene Triamine Pentaacetic Acid) شد. مشابه این نتیجه، غلظت کادمیوم اندام هوایی گیاه نیز کاهش یافت. کاربرد خاکستر لاستیک نیز نقش موثری در کاهش قابلیت دسترسی کادمیوم داشت.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق حاکی از آن است که کاربرد کمپوست زباله شهری اراک توانسته است نقش به سزایی در کاهش قابلیت دسترسی کادمیوم داشته باشد که دلیل آن را میتوان به نقش کاربرد این افزودنی آلی در افزایش ویژگیهای جذبی خاک و در نتیجه کاهش قابلیت دسترسی کادمیوم در خاک و گیاه نسبت داد، هر چند که نقش نوع گیاه و ویژگیهای فیزیکوشیمیایی خاک در تغییر قابلیت دسترسی کادمیوم نبایستی نادیده گرفته شود.
هادی تحسینی، محسن احمدپور، محمدحسین سینکاکریمی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: فلزات سنگین بهعنوان یکی از گروه های اصلی آلاینده های محیط های آبی موجب ایجاد مسمومیت و نگرانی در مصرف ماهی شدهاند. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی غلظتهای سرب و کادمیوم در اندام های کبد و عضله، همچنین ارتباط آن با وزن و طول چنگالی ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) و ارزیابی خطر مصرف غذایی آن انجام شد.
روش بررسی: 30 قطعه قزل آلای رنگینکمان از یک حوضچه پرورش ماهی، واقع در شهرستان سنندج برداشت شد. پس از آمادهسازی نمونه ها بهروش هضم اسیدی، غلظتهای فلزات سرب و کادمیوم با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد.
یافته ها: میانگین غلظت کادمیوم در اندام های کبد و عضله به ترتیب 0/62 و µg/g 0/16 وزن تر و سرب 26/31 و µg/g 23/65 وزن تر بهدست آمد. میزان سرب اندازه گیری شده از بسیاری از غلظتهای مجاز بینالمللی بیشتر بود. ارتباط معنیداری بین غلظت کادمیوم و سرب با طول چنگالی و وزن کل در کبد و نیز کادمیوم با طول چنگالی و وزن کل در عضله بهدست آمد (0/01>p). میزان نسبت خطر هدف و نیز میزان جذب روزانه و هفتگی سرب و کادمیوم پایینتر از میزان مجاز بود. حد مجاز مصرف از نظر کادمیوم و سرب برای افراد بالغ به ترتیب 0/44 و kg/day 0/01 و برای کودکان 0/09 و kg/day 0/002 بهدست آمد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که میزان کادمیوم و سرب در ماهی قزل آلای رنگین کمان پایینتر از حدی است که با میزان مصرف کنونی، خطرات بهداشتی را در بلند مدت متوجه مصرف کنندگان آن کند.
بهنام نظری علمدارلو، اصغر مصلح آرانی، سعید شجاعی برجوئی، حمیدرضا عظیم زاده، بهمن کیانی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: ترافیک شهری ضمن تاثیر بر سلامتی انسان باعث تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در گیاهان می گردد. این مطالعه با هدف بررسی تجمع زیستی Pb و Cd و نیز ارزیابی شاخص تحمل آلودگی هوا (Air Pollution Tolerance Index (APTI)) تعدادی از گیاهان رویش یافته در دو منطقه شاهد و پرترافیک شهر یزد است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی، توصیفی – تحلیلی در دو منطقه شاهد و پرترافیک شهر یزد با نمونه برداری تصادفی از 10 گونه درختی، درختچه ای و بوته ای انجام شد. پس از انتقال نمونه ها به آزمایشگاه با استفاده از روش های استاندارد میزان محتوای آب نسبی، pH عصاره برگ، کلروفیل کل و اسید آسکوربیک اندازه گیری شد. همچنین غلظت Pb و Cd جهت بررسی همبستگی آنها با شاخص APTI در گیاهان اندازه گیری شد. کلیه آنالیزهای آماری از جمله آزمون نرمالیته کلموگروف اسمیرنوف (Kolmogorov–Smirnov test)، آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA)، آزمون تعقیبی دانکن (Duncan) و ضریب همبستگی پیرسون (Pearson Correlation Coefficient) بین پارامترهای مورد بررسی در نرم افزار SPSS22 صورت گرفت.
یافتهها: بیشترین محتوای آب نسبی (84/73 درصد) و اسید آسکوربیک (mg/g.FW 5/98) بهترتیب در منطقه پرترافیک برای گونه های اختر گلی و گل رز اندازه گیری شد. همچنین بیشترین pH عصاره برگ (7/01) و کلروفیل کل ( mg/g.FW1/48) در منطقه شاهد بهترتیب برای شاه پسند و برگ نو اندازه گیری شد. بیشترین شاخص تحمل به آلودگی هوا در گیاه گل رز و برگ نو اندازه گیری شد. همچنین نتایج نشان داد همبستگی شاخص APTI با Pb، اسید آسکوربیک و محتوای آب نسبی مثبت و معنیدار بود.
نتیجهگیری: براساس طبقه بندی شاخص تحمل آلودگی هوا دو گونه ای گل رز و برگ نو مقاومت متوسطی در برابر آلاینده ها در نواحی پرترافیک دارند. بنابراین با توجه به شرایط اکولوژیکی مورد نیاز این دو گونه، می توان از آنها جهت توسعه فضاهای سبز در نواحی پرترافیک شهر یزد استفاده نمود. این تحقیق نشان داد که Pb باعت افزایش واکنش فیزیولوژیک گیاهان مورد مطالعه میگردد، درحالیکه گیاهان واکنش فیزیولوژیک معنی داری به عنصر Cd موجود در گیاهان مورد مطالعه نشان ندادند. از طرف دیگر نتایج این همبستگی نشان داد که محتوای آب نسبی و اسید آسکوربیک نسبت به سایر عوامل تعیین کننده، از اهمیت بیشتری برای شاخص تحمل به آلودگی برخوردار هستند.