کیومرث ناصری،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1384 )
چکیده
نگرش همه گیر شناختی سرطانها سنگ اصلی برنامه های مبارزه با این بیماریها را تشکیل داده و برای تعیین اهداف, پایش پیشرفت و ارزشیابی نتایج بدست آمده از مبارزه ضروری می باشد. سرطان یک نام عمومی برای تعدادی از بیماریها می باشد که از نظر علیتی, سیرطبیعی و پیآمد با یکدیگر تفاوت داشته و به همین لحاظ برنامه های مبارزه متفاوتی را ایجاب می کنند.
پیشگیری مرحله اول به معنای جلوگیری از ایجاد سرطان درحال حاضر برای تعدادی از سرطانها از جمله سرطانهای ریه - معده - کبد و دهانه رحم از راه مبارزه با مصرف سیگار, جلوگیری از عفونت های میکروبی ( هلیکوباکترپیلوری) و ویروسی ( هپاتیتc و پاپیلومای انسانی HPV) امکان پذیر می باشد.
پیشگیری مرحله دوم به معنای تشخیص زودرس برای سرطان پستان (رادیوگرافی پستان ماموگرام) سرطان دهانه رحم (آزمون پاپ ) سرطان پروستات (معاینه انگشتی و آزمون PSA ) سرطانهای روده بزرگ و مقعد (کولونوسکوپی و سیگموئیدوسکوپی) و ملانومای پوستی (معاینه بالینی پوست) عملی می باشد. علاوه بر تشخیص زودرس , درمانهای مناسب و قاطع نیز جزو پیشگیری مرحله دوم به حساب می آیند. درحال حاضر مجموعه ای از داروهای بسیار موثر بر ضد سرطان پستان (تاموکسیفن و هرسپتین) و سرطانهای روده بزرگ (آواستین) به بازار آمده اند و گروه بزرگ دیگری نیز در راه می باشند.
پیشگیری مرحله سوم به معنای بازتوانی و مراقبتهای جنبی و حمایتی از بیماران سرطانی و خانواده آنها می باشد که از قسمتهای ضروری برنامه های مبارزه با سرطانها بوده و معمولاً نیز نادیده گرفته می شوند. سرطان یک بیماری خانوادگی است و زمانی که در یک فرد تشخیص داده می شود تمامی خانواده و زندگی خانوادگی او را تحت تاثیر قرار می دهد. آموزش بهداشت و حمایت اجتماعی از بیماران و خانواده آنها بخش اصلی پیشگیری مرحله سوم را دربرمی گیرد که می باید بصورت آگاهانه در برنامه های مبارزه با سرطان ملحوظ گردد. پیشگیری مرحله سوم نه تنها درنهای مناسب برای کاهش درد و عوارض جنبی درمانی, بلکه آموزش و حمایت برای تغذیه مناسب و ارتقاء کیفیت زندگی بیمار و خانواده او را نیز دربرمی گیرد.
رامین حشمت، عباسعلی کشتکار، ربابه شیخالاسلام، موسی باقری، ابوالحسن ندیم،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1384 )
چکیده
زمینه و اهداف : رشد و توسعه همه جانبه هر کشوری در سایه پرورش نسلی سالم و پویا محقق میگردد. بخش مهمی از این امر از طریق بهبود شرایط تغذیهای جامعه امکان پذیر خواهد شد. هر چند بیشترین سهم درآمد خانوارها به تأمین مواد غذایی اختصاص مییابد ولی متأسفانه مشکلات تغذیهای همچنان در کشور قابل مشاهده است. این امر نشانگر آن است که برنامه غذایی بیشتر تابعی است از آموزش و آگاهی تغذیه تا رشد تولید و مصرف مواد غذایی.
این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد خانوارها و نیز کارکنـان سطوح مختلف بهداشتی درباره مسائل تغذیه و ریزمغذیها در سال 1383 در استانهای بوشهر، گلستان و سیستان و بلوچستان طراحی و اجرا شد تا نتایج آن بتواند دفتر بهبود تغذیه جامعه را در راستای طراحی و اجرای مداخلات مؤثر جهت ارتقاء سلامت تغذیهای خانوارها یاری نماید.
روش بررسی : جهت نمونهگیری در سطح خانوارها، از روش نمونهگیری خوشهای یک مرحلهای با خوشههای هم اندازه استفاده گردید. روش نمونهگیری در سطح کارکنان هر استان نمونهگیری تصادفی طبقهای بود. تعداد نمونه در هر طبقه بر حسب چگالی جامعه آماری هر یک از ردههای کارکنان محاسبه شد. در مجموع 2304 خانوار در قالب خوشههای 12 نفری و 360 نفر از کارکنان مورد بررسی قرار گرفتند.
دادههای مورد نیاز از طریق پرسشنامهای ساختار یافته و با انجام مصاحبه پرسشگران جمعآوری شد. در سطح کارکنان بهداشتی ردههای پزشک و کارشناس، جمعآوری دادهها براساس پرسشنامهای خودایفاء صورت پذیرفت.
گلوریا شلویری، کاظم محمد، سیدرضا مجدزاده، خیراله غلامی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1384 )
چکیده
زمینه و اهداف : در سالهای اخیر عوارض و مشکلات دارویی چهارمین الی ششمین عامل مرگ و میر در ایالات متحده آمریکا تخمین زده شده، مرگ و میر ناشی از عوارض دارویی در طول یک سال بیش از مرگ و میر سالانه ناشی از تصادفات با وسایل نقلیه، سرطان پستان و ایدز گزارش شده است. با توجه به این شواهد، هدف اصلی این پژوهش مقایسه مدلهای اپیدمیولوژیک در شناسایی سیگنالهای عوارض دارویی در ایران می باشد.
روش بررسی : در این پژوهش کلیه عوارض دارویی گزارش شده به مرکز فارماکوویژیلانس ایران از فروردین 1377 الی پایان آذرماه 1383 مورد بررسی قرار گرفت و سه روش: Network (BCPNN) Bayesian Confidence Propagation Neural ، ROR))Reporting Odds Ratio و Proportional Reporting Ratio (PRR) جهت شناسایی سیگنالهای عوارض دارویی به کار گرفته شد. پس از انجام سه روش مذکور، سیگنالهای شناسایی شده توسط هر سه نوع روش با توجه به معیارهای جدید بودن عارضه، جدی و شدید بودن عارضه و فراوانی گزارشات مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها : یافته ها نشان می دهد که از فروردین 1377 الی پایان آذرماه 1383، تعداد 6353 مورد گزارش حاوی 11130 عارضه دارویی به مرکز فارماکوویژیلانس ایران ارسال شده است. برای ترکیب های دارو-عارضه با فراوانی 1 , 2 و 3 به ترتیب معادل 2838، 872 و 488 سیگنال توسط روش PRR ، 1120، 378 و 235 سیگنال توسط روش BCPNN و 2722، 862 و 481 سیگنال توسط روش ROR شناسایی شد. به نظر می رسد که جدی بودن عارضه، تعداد موارد گزارش شده از هر ترکیب دارو- عارضه و جدید بودن عارضه در فرآیند شناسایی و ارزیابی سیگنال های عوارض دارویی موثر می باشند. یافته ها نشان می دهد که روش BCPNN نسبت به سایر روشها درصد بیشتری از عوارض جدی و شدید شناخته شده را در کل سیگنالهای ردیابی شده به خود اختصاص می دهد.
نتیجه گیری : بر اساس یافته ها پیشنهاد می گردد که روشهای به کار رفته در این مطالعه جزو فعالیت های روتین مرکز فارماکوویژیلانس ایران گنجانده شود و روند تغییرات معیارهای مورد بررسی در طول زمان ارزیابی گردد.
زهرا رجبپور، سیدرضا مجدزاده، علی فیض زاده خراسانی، عباس متولیان، مصطفی حسینی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1384 )
چکیده
زمینه واهداف : سوانح ترافیکی یکی از مهمترین علل مرگ و میر در ایران است. سوء مصرف مواد نیز یکی از مشکلاتیست که سلامت عمومی جامعه را به خطر میاندازد. با توجه به اهمیت مشکلات ناشی از حوادث ترافیکی و شیوع نسبتا بالای سوء مصرف در رانندگان، بررسی تاثیر این عامل خطر بر بروز این حوادث اهمیت زیادی دارد. هدف این پژوهش برآورد تاثیر خطر رانندگی در وضعیت خماری بر بروز تصادفات رانندگی منجر به جرح میباشد.
روش بررسی : این مطالعه یک بررسی
Case-Crossover بر روی رانندگان حوادث ترافیکی منجر به جرح در کرمان میباشد.
یافته ها : از بین 75 راننده که سابقه مصرف منظم مواد را اعلام نموده بودند، 15 نفر در زمان تصادف در وضعیت خماری قرار داشتند که خطر نسبی رخداد سانحه ترافیکی منجر به جرح در حالت خماری در مقایسه با حالت غیر خماری 62/2 با 95% فاصله اطمینان 68/4-46/1 برآورد گردید.
نتیجه گیری: بر اساس این یافتهها میتوان نتیجه گرفت، احتمال رویداد سانحه ترافیکی منجر به جرح در افراد معتاد، در دوره زمانی یک ساعت مانده به نوبت مصرف بعدی و یا گذشتن از نوبت مصرف قبلی 6/2 برابر دیگر زمانهاست.
علی اردلان، کوروش هلاکویی نائینی، محمدرضا افلاطونیان، منصور نکویی مقدم، رونالد لاپورته، اریک نوجی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1384 )
چکیده
زمینه واهداف : در 5 دی ماه 1382 زلزله ای با قدرت 5،6 ریشتر، شهر بم و روستاهای اطراف را در مسیر گسل بم لرزاند. در اِین مقاله نتِیجه مطالعه اِی که به منظور تعیین نیازها و شرایط سلامتی جمعیت آسیب دیده، حدود 20 روز پس از واقعه، انجام شده است ارائه مِیگردد و ِیافته ها از دو جنبه برنامه رِیزِی سِیستم مدِیرِیت سلامت در بحران و متدولوژِی روشهاِی ارزِیابِی نِیاز بحث مِیشوند.
روش بررسی : متعاقب امکان سنجی در21 دی ماه، تیمی از دانشجویان دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کرمان آموزش دیدند. هر یک از 8 تیم بررسی شامل 4-3 نفر با حضور حداقل یک پسر، بدلیل نگرانی از امنیت فیلد بود. طی روزهای 24 و 25 دی ماه در یک مطالعه مقطعی، 60 خوشه شامل 420 خانوار، در قالب خوشه های 7 خانواری، براساس نمونه گیری خوشه ای مبتنی بر موقعیت جغرافیایی بررسی شدند.
یافته ها : پنجاه و پنج خانوار (13.1%) دارای کودک زیر 2 سال، 81 خانوار (19.3%) دارای کودک 5-2 سال، 68 خانوار (16.2%) دارای فرد بالای 60 سال بودند. سی و هفت خانوار (11.7%-6.4% : 95% CI، 8.9%) منطقه زندگی خود را تغییر داده بودند که مهمترین عامل شرایط نامناسب بهداشت محیط (85%) بود. مهمترین منبع اطلاع مردم از پیامهای بهداشتی و امداد رسانی ارتباطات فردی 284 (67.6%) بود. شایعترین نیازها از دِیدگاه مردم در زمان مطالعه، حمام (78.7%-68.9% : 95% CI، 73.8%)، غذا (75.0%-62.6% : 95% CI، 68.%) و لباس گرم (73.8%-60.9% : 95% CI، 67.4%) بودند. شایعترین بیماری عفونت تنفسی بود (65.2%-54.3% : 95% CI، 59.8%). دویست خانوار (52.6%-42.6% : 95% CI، 47.6%) با مشکلاتی برای دسترسی به خدمات بهداشتی-درمانی مواجه بودند و مهمترین مانع دسترسی نبود وسیله نقلیه و دور بودن مسافت بود (40.6%- 35.6% : 95% CI، 38.1%).
نتایج : بر اساس نتاِیج مشاهده شده، ارائه خدمات اساسی باید با هدف توزیع و کیفیت مطلوبتر ادامه میافت و بر ارائه فعال خدمات بهداشتی درمانی تاکِید میشد. همچنِین نیازهای مربوط به بهداشت باروری مورد توجه قرار می گرفت. در اِین مطالعه روش نمونه گیری مبتنی بر موقعیت جغرافیایی ابزاری سریع و قابل استفاده در بلایا ِیافت شد و همچنین تجربه موفق استفاده از تیم های دانشجویی داوطلب در بلایای بعدی توصِیه مِیشود. ضمنا مبحث اپیدمیولوژی بلایا و کاربردهای آن باید در کشور توسعه یابد.
کورش هلاکوئی نائینی، علی مرادی، فرشاد پورملک، سید رضا مجد زاده،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1384 )
چکیده
زمینه واهداف : یکی از مهمترین برنامه های بهداشتی در کشور طرح کشوری حذف سرخک- سرخجه مادر زادی در جمهوری اسلامی ایران است. یکی از نیازهای اساسی این برنامه وجود یک سیسم مناسب و کارا به منظور جمعآوری اطلاعات کافی در زمینه میزانهای ابتلا و میرائی در اثر بیماریهای سرخک- سرخجه و همچنین اطلاع ازمیزان مشارکت مردم در اجرای این برنامه و وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد مردم در زمینه راههای پیشگیری از این بیماریها می باشد. این مطالعه به منظور تعیین سطح آگاهی ، نگرش وعملکرد مردم در مورد این برنامه انجام شد .
روش بررسی : مطالعه حاضر بصورت مقطعی بوده است. داده ها 4 ماه بعد از اجرای بسیج همگانی واکسیناسیون سرخک-سرخجه (اردیبهشت ماه سال 1383) جمع آوری گردید. در این مطالعه جامعه هدف کلیه افراد 20 تا 25 ساله محدوده تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده اند. نحوه نمونهگیری بصورت دو مرحله ای بود . حجم نمونه مورد نیاز 384 نفر تعیین گردید . در آنالیز تحلیلی برای تعیین ارتباط متغیرهای کیفی از آزمون کای دو ودر صورت لزوم از شاخص OR و حدود اطمینان آن استفاده شد . Reliability سؤالات در هر حیطه با استفاده از شاخص آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. Constract Validityسؤالات در هر حیطه با استفاده روش Principal Components Analysis مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها : در مجموع 390 نفر مورد بررسی قرار گرفت . به ترتیب 3/63% ، 6/53% و 1/93% از افراد مورد بررسی دارای آگاهی ، نگرش و عملکرد مناسب در زمینه بسیج همگانی واکسیناسیون سرخک-سرخجه بوده اند . پس از حذف اثر متغیرهای مخدوش کننده با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک مشخص شد که ارتباط آگاهی افراد مورد بررسی در مورد بسیج همگانی واکسیناسیون سرخک- سرخجه با متغیرهای زمینه ای تحصیلات و تحصیلات مادر و ارتباط نگرش آنها با متغیرهای زمینه ای تحصیلات ، وضعیت تاهل و درآمد ماهیانه خانوار از نظر آماری معنی دار بوده است . ولی ارتباط عملکرد آنها با هیچ یک از متغیرهای زمینه ای از نظر آماری معنی دار نبوده است.
نتیجه گیری : عوامل مختلفی روی پوشش ایمن سازی در برنامه های جاری و همگانی موثر می باشند . لازم است در اجرای برنامه های بعدی این عوامل دقیقا"مورد بررسی قرار گیرد و ازنقاط قوت برنامه انجام شده نهایت استفاده بعمل آید . از جمله این عوامل می توان وضعیت نیروی انسانی ، تجهیزات ، واکسن ها ، مواد مصرفی ، کیفیت خدمت دهی ، کیفیت زنجیره سرد ، پوشش اطلاع رسانی ، آگاهی و نگرش مردم و ارائه دهندگان خدمات ایمن سازی در مورد برنامه های ایمن سازی ، بیماریهای هدف و واکسنهای مورد استفاده را نام برد .
عباسعلی کشتکار، محمدجواد کبیر، شبنم اصغری، سحرناز نجات، آرش اعتمادی، رامین حشت، یوسف کنعانی، کوروش هلاکویی نائینی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1384 )
چکیده
زمینه واهداف : کاهش شنوایی ناشی از سروصدا (Noise-induced hearing loss-NIHL) شایعترین کاهش شنوایی در کارگران می باشد.بررسی آسیب های ناشی از سرو صدا در کارگران واحدهای صنعتی به عنوان گام نخست برای یافتن راه حلهای مناسب جهت کاهش ضایعات ناشی از آن می باشد(8) .
روش بررسی : این بررسی به صورت یک مطالعه همگروهی تاریخی در 131 نفر از کارکنان و کارگران شاغل بخشهای مختلف کارخانجات کشت و صنعت انجام پذیرفت. وضعیت شنوایی این افراد و بروز کاهش شنوایی در آنها از طریق شنوایی سنجی در فواصل 3 ساله از سال 1372 تا 1383 و با استفاده از آنالیز بقا به روش کاپلان مایر مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها : از 131 کارگر مورد بررسی 100 نفر در گروه مواجهه یافته و 31 نفر در گروه مواجهه نیافته قرار گرفتندکه49% افراد در گروه مواجهه یافته (49 نفر) و 7/9% در گروه مواجهه نیافته (3 نفر) مبتلا به کاهش شنوایی ناشی از سروصدا بودند (001/0p<). خطر نسبی ابتلا به کاهش شنوایی ناشی از سروصدا دردو گروه برابر 1/5 (فاصله اطمینان 95%: 1/15-7/1) بود.
نتیجه گیری : نتایج آنالیز بقا نشان داد که متوسط زمان در معرض خطر تا قبل از ابتلا (زمان بقا) در گروه مواجهه نیافته 9/24 سال (فاصله اطمینان 95%: 1/27-7/22) و در گروه مواجهه یافته 2/22 سال (فاصله اطمینان 95%: 7/23-7/20) بود. جهت حفظ تندرستی کارگران توصیه می شود که اولاً سطح صوت را در حد استاندارد نگه دارند، کارگران از وسائل حفاظت ایمنی استفاده کنند و میزان شنوایی به طور منظم اندازه گیری گردد تا در صورت لزوم محل کار آنان تغییر کند.
محمد امین پورحسینقلی، حمید علوی مجد، علیرضا ابدی، سیمین پروانه وار،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1384 )
چکیده
مقدمه و هدف: داده های گمشده در بسیاری از مطالعات آماری از جمله مدلهای رگرسیونی وجود دارند و باعث کاهش دقت برآورد می شوند. تا کنون روشهای گوناگونی برای مقابله با مشکل داده های گمشده ابداع شده که عموما بر داده های گمشده متغیر پاسخ متمرکز بوده است حال آنکه متغیرهای پیشگو نیز می توانند دستخوش تغییر و از دست رفتن اطلاعات شوند.
مواد و روشها: در این تحقیق ضمن بررسِی روش جانهِی داده هاِی گمشده با استفاده از الگوریتم EM و متغیر کمکی, نتایج حاصل از این روش را با روش تحلیل مورد کامل در یک مدل رگرسیون لجستیک پیرامون عوامل مؤثر بر انتخاب نوع زایمان مقایسه می کنیم.
یافته ها: داده هاِی مورد استفاده در این مقاله از یک مطالعه توصیفِی پیرامون عوامل مرتبط با انتخاب نوع زایمان در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتِی و درمانِی شهر تهران بدست آمده است. حجم نمونه دراِین تحقِیق ۳۸۵ نفر بوده و از روش نمونه گِیرِی چند مرحله اِی انتخاب شدندو مشخصات فردِی، سوابق ماماِیِی، نوع نگرش و عوامل اجتماعِی نمونه ها از طرِیق پرسشنامه ثبت شدند. براِی مقایسه میزان کارایِی دو روش، برآورد انحراف معیار پارامترها مورد استناد قرار گرفت.
بحث و نتیجه گیری : نتایج حاصل نشان می دهد روش تحلیل درستنمایی با الگوریتم EM در مقایسه با روش مورد کامل کارایی بهترِی دارد. مشکل داده هاِی گمشده در بسیارِی از مطالعات آمارِی وجود دارد و موجب اریبی و کاهش کارایی می شوند. در این بررسِی نشان داده ایم استفاده از الگوریتم EM براِی جانهِی گمشده هادر یک مدل رگرسیون لجستیک با متغیرهاِی توضیحِی گسسته و سپس تحلیل مدل، از روش مورد کامل که مستلزم حذف گمشده ها به همراه قسمتهایی از اطلاعات است کاراتر است. از سوی دیگر اگر متغیر توضیحِی ناکامل پیوسته باشد بدست آوردن مدل، روشی متفاوت می طلبد و یا می توان با تبدیل آن به متغیری گسسته از روش قبل استفاده کرد.
حسین صباغیان،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1384 )
چکیده
بیماریهای مشترک به آن گروه از بیماریهایی گفته میشود که بهطور طبیعی بین انسان و حیوانات مهرهدار قابل انتقال باشد و در صورتی که یک بیماری مشترک برای اولین بار شناخته شده و یا در منطقه جدیدی شایع شده باشد، بیماری مشترک نوپدیدی و یا بازپدید نامیده میشود. در چند دههی گذشته بیماریهای مشترک جدیدی در مناطق جغرافیایی مختلف شیوع یافتهاند. تغییر در شیوههای تولید و توزیع حیوان و مواد غذایی حیوانی، تغییرات طبیعی که در روی کرهی زمین اتفاق میافتد، افزایش درجه حرارت، تغییرات اکولوژیکی، سرعت نقل و انتقال انسان و کالا، تغییر در شیوهی زندگی انسان و عادات غذایی او همگی از عوامل مؤثر در ایجاد بیماریهای مشترک نوپدید و بازپدید هستند. در بین عوامل عفونی بیماریزا، ویروسها بیش از همه دچار تحول و تغییر شده و بیماریهای نوپدید مشترک ایجاد میکنند. آنفلوآنزای مرغی، ویروس آنسفالیتزای وستنیل (west nile) تب درهی ریفت، تب خونرویدهندهی کنگو کریمه، تب لاسا، سارس، بیماری خونروی دهندهی ابولا- ماربوگ، از بیماریهایی است که مورد بحث قرار گرفته است.
پروین یاوری، میراحمد موسویزاده، بهبود صدرالحفاظی، رضا خدابخشی، حسین مدنی، یدا... محرابی،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1384 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سرطان پستان در اکثر نقاط جهان از جمله شایعترین سرطانهای زنان به شمار میآید و میزان بروز آن در بین زنان ایرانی در حال افزایش است. به گونهای که به نظر میرسد سن بروز این بیماری در ایران نست به کشورهای غربی پایینتر باشد. پژوهش حاضر یک مطالعه مورد ـ شاهد است که به منظور تعیین اثر عوامل مربوط به باروری در ایجاد سرطان پستان در زنان ایرانی طراحی شده است.
روش کار: این مطالعه در سال 1383 در بیمارستان شهدای تجریش(دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی) و با شرکت 303 بیمار مبتلا به سرطان پستان و همین تعداد افراد غیر مبتلا به این بیماری انجام شد. افراد مبتلا یا گروه مورد (case) از طریق بخش انکولوژی بیمارستان شهدا شناسایی و گروه شاهد (control) از بین مراجعین به درمانگاههای سرپایی یا بیماران بستری در سایر بخشهای همین مرکز انتخاب شدند. این افراد از نظر سن مورد همسانسازی (matching) قرار گرفتند و از تمامی آنان رضایت برای شرکت در مطالعه گرفته شد. اطلاعات باروری و جمعیتشناختی افراد طی مصاحبه حضوری و تکمیل پرسشنامه جمعآوری شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با بهکارگیری نسبتهای شانس و حدود اطمینان 95% و نیز مدل رگرسیون لجستیک انجام گرفت.
نتایج: میانگین و انحراف معیار سن در دو گروه مورد و شاهد به ترتیب 8/9 ± 8/48 سال و 1/11± 2/50 سال بود (دامنه تغییرات
84-24 سال). در آنالیزهایی که از نوع رگرسیون لجستیک چند متغیره بود مشخص شد سن زنان هنگام اولین زایمان و تعداد زایمانهای منجر به تولد نوزاد زنده (live birth)، زنانی که هرگز ازدواج نکردهاند، زنانی که دوران پس از یائسگی را سپری میکنند و نیز کسانی که سابقه مصرف قرصهای ضد بارداری یا تابش اشعه X به قفسه سینه در فاصله سنین نوجوانی تا 30 سالگی را دارند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به سرطان پستان هستند.
نتیجهگیری: بر اساس این یافتهها توصیه میشود که زنان دارای این نوع عوامل خطر نسبت به مراقبتهای لازم برای تشخیص زودرس، به موقع اقدام کنند.
سعید بکایی، لاله شریفی، ستاره ممیشی، ابوالحسن ندیم،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1384 )
چکیده
مقدمه و اهداف: کالاآزار مدیترانهای بیماری مشترکی بین انسان و حیوانات است که در دستهی متازئونوزها قرار میگیرد (بیماری مشترکی که عامل آن درسیر تکاملیاش نیاز به حداقل یک میزبان بیمهره دارد). درایران سگسانان به عنوان مخزن اصلی بیماری شناخته شدهاند و اکثر بیماران را کودکان 6 ماهه تا دو ساله تشکیل میدهند. این مطالعه به منظور بررسی ویژگیهای بالینی و تغییرات همهگیرشناختی (Epidemiologic) بیماری در طی 12 سال اخیر بر روی پروندههای بیمارستانی کودکان مبتلا به لیشمانیوز احشایی در بیمارستان مرکز طبی کودکان صورت پذیرفت.
روش کار: در مطالعهای که به صورت بررسی گزارش موارد (Case series) برروی 106 پرونده متعلق به بیماران مبتلا به کالاآزار بستری شده در فاصلهی سالهای 1382-1370 در بیمارستان مرکز طبی کودکان انجام گرفت، علاوه بر ثبت موقعیت جغرافیایی محل زندگی بیماران، فاکتورهای زمینهای، تظاهرات بالینی و آزمایشگاهی، پاسخ به درمان و عوارض داروی گلوکانتیم نیز ثبت شدند و در نهایت به آنالیز توصیفی اطلاعات پرداختیم.
نتایج: بیشترین موارد بیماری مربوط به سال 1371 و کمترین موارد مربوط به سالهای 82 و 72 هستند. بیشترین موارد رجوع بیماری مربوط به فصل بهار بوده است. بیماری در ردهی سنی 48-12 ماه بیشتر مشاهده میشود و مراجعهی پسران مبتلا بیش از دختران است (1/82% به 9/17%) و از نظر شغل رئیس خانوار بیشترین مراجعات مربوط به طبقهی کارگر است. در بررسیهای آزمایشگاهی کم خونی، افزایش ESR و ترومبوسیتوپنی از واضحترین علائم به شمار میآیند و در تظاهرات بالینی تب، اسپلنومگالی و هپاتومگالی بارزترین نشانهها هستند. 83% بیماران بهبود یافته و 9/1% فوت کردهاند و موارد عود 1/15% بوده است. 8/52% بیماران در فاصلهی 2 تا 4 هفته درمان با گلوکانتیم سلامتی خود را باز یافتهاند و در مجموع عوارض داروی گلوگانتیم به صورت میوکاردیت، راش و استفراغ ناچیز قلمداد میشود. شهرهای خرمآباد، کرج و ساوه بیشترین موارد رجوع بیماران به بیمارستان را داشتند.
نتیجهگیری: نتایج حاصل بیانگر افزایش نسبت بیماری در جنس مذکر و تغییراتی در تظاهرات بالینی و آزمایشگاهی بیماری هستند؛ لیکن مهمترین دستآورد این پژوهش علاوه بر شناسایی مناطق اسپورادیک در کشور، مطرح شدن احتمال بومی شدن بیماری در 4 منطقهی حاشیهی جنوبی سلسله جبال مرکزی، ساوه و شمالغربی استان قم، تمام خرمآباد و استان اردبیل است. شناسایی این مناطق میتواند بیانگر تغییر مشخصات اپیدمیولوژیک بیماری کالاآزار در کشور باشد و بذل توجه مسئولان برای کنترل بیماری در مناطق آندمیک جدید را میطلبد.
کورش هلاکویی نائینی، اکبر فتوحی، مهرداد برهانی، بهزاد پویا،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1384 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سوءتغذیه به عنوان یکی از مشکلات بهداشتی در کشورمان مطرح است و بررسی کشوری رشد در سال 1377 نشان داد که 000/800 کودک دچار نوع متوسط و شدید انواع کمبود وزن هستند. یکی از مناطق اصلی شیوع این مشکل استان هرمزگان است و لازم است عوامل مؤثر و ریسک فاکتورهای کموزنی در کودکان زیر 5 سالِ این منطقه بررسی و تعیین شود.
روش کار: در این مطالعهی مقطعی 1725 نمونه انتخاب و آنالیز بر حسب کم وزنی، به عنوان متغیر وابسته، به روش مورد ـ شاهد انجام شد. اطلاعات لازم توسط پروندهی بهداشتی خانوار و مصاحبه با والدین کودک جمعآوری شد. رابطهی 21 متغیری که به عنوان عوامل خطر یا نقش مخدوشکنندگی و یا متغیر زمینهای مطرح بودند، با متغیر کمبود وزن براساس شاخص امتیاز استاندارد شده وزن مناسب برای سن یا WAZ (Weight for Age Z-score) تعیین شد.
نتایج: در این مطالعه، شغل پدر با 004/0
P<، سطح تحصیلات والدین، فاصلهی بین دو زایمان، سکونت در شهر یا روستا (همگی با 001/0p<) و بعد خانوار 04/0p< و عدم آشنایی مادر با منحنی پایش رشد کودک با 03/0p<، با کم وزنی برای سن رابطه نشان دادند.
از نظر سنی میانگین سن گروه مورد 3/2 ماه بیش از گروه شاهد بود (001/0p<) دو متغیر استفاده از مهد کودک (005/0p<) و سابقهی مثبت واکسیناسیون (018/0p<) هم اثر پیشگیریکنندهی خود را بر کم وزنی برای سن مشخص کردند. از نظر سایر متغیرهای مورد مطالعه تفاوت معنیداری در گروه مورد و شاهد بهدست نیامد.
نتیجهگیری: کودکان خانوارهای کم سواد، کارگر، کشاورز و خانوادههای پر تعداد و روستایی که مادران خانواده با منحنی رشد آشنایی ندارند و یا امکان استفاده از مهد کودک را ندارند، در معرض خطر سوءتغذیه هستند. این متغیرها به شدت تحت تاثیر وضعیت اقتصادی و بیانگر جایگاه خاص فقر اقتصادی در سوءتغذیهی اطفال منطقه هستند. از طرفی ایمنسازی کامل و آموزش منحنی رشد کودک توسط مراکز بهداشتی اثر حفاظتی خود را در بروز سوء تغذیه نشان دادهاند.
منوچهر کرمی، کورش هلاکویی نائینی، عباس رحیمی، اکبر فتوحی، حسن افتخار اردبیلی،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1384 )
چکیده
مقدمه و اهداف: از آنجا که درحال حاضر واکسن مصرفی در کشورمان، ساخت داخل(انستیتو رازی) است و تاکنون فقط چند پژوهش معدود دال بر تعیین میزان یا نسبت بروز عوارض واکسن ساخت کشور در خارج از محیط پژوهش بررسی حاضر انجام شده است؛ لذا این بررسی با هدف تعیین میزان بروز تجمعی عوارض واکسن سهگانه و عوامل مؤثر بر آن انجام شدهاست.
روش کار: روش مطالعه در تحقیق مورد نظر مطالعهی همگروهی است. با توجه به اهداف اصلی مطالعه، 1910 کودک زیر 7 سال به همگروههای مختلفی تقسیم و به مدت 48 ساعت پیگیری شدند. در بررسی اخیر اطلاعات از طریق پرسشنامه و به صورت تلفنی یا مراجعه به درب منازل جمع آوری شدهاست. روش نمونهگیری در این مطالعه «نمونهگیری طبقهای و یا تخصیص متناسب» است. واکسن مورد استفاده، واکسن سهگانه ساخت کشور ایران ـ انستیتو رازی ـ است. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامهای دو قسمتی است که قسمت اول آن حاوی سؤالاتی در زمینهی مشخصات دموگرافیک فرد واکسینه شده و قسمت دوم پرسشنامه نیز شامل 15 سؤال دو بخشی (بلی - خیر) در مورد عوارض واکسن در فاصلهی دو روز پس از دریافت واکسن است. پس ازتکمیل پرسشنامهها با استفاده از نرمافزار SPSS، نگارش 5/11 نتایج پژوهش را استخراج کردیم.
نتایج: میزان بروز تجمعی پیآمدهای نامطلوب متعاقب ایمنسازی در فاصلهی 48 ساعت پس از دریافت واکسن سهگانه، برای عارضهی تورم 66/40% (43/38 و 89/42)، عارضهی قرمزی 08/43% (84/40 و 32/45)، عارضهی درد 32/67% (20/65 و 4/69)، عارضهی تب مساوی یا بیشتر از 38 درجهی سانتیگراد 14/54% (89/51 و 40/56)، عارضهی تب مساوی یا بیشتر از 5/40 درجهی سانتیگراد 11/1% (64/0 و 59/1)، عارضهی خوابآلودگی 35/33% (21/31 و 48/35) و برای عارضهی گریهی طولانی مدت 35/13% (81/11 و 88/14) است. متعاقب واکسیناسیون با واکسن سهگانه، فقط یک مورد از افراد مورد پژوهش عارضهی تشنج را از خود نشان داد.
نتیجهگیری: با توجه به بالا بودن میزان بروز تجمعی عارضهی درد و گریهی طولانی مدت در این مطالعه نسبت به سایر مطالعات میتوان چنین قضاوت کرد که تفاوت مذکور به دلیل ساختار متفاوت واکسنها یا ابزار اندازهگیری عوارض واکسن باشد. همچنین نظر به اهمیت عوارض عمومی نسبت به عوارض موضعی پیشنهاد میشود واکسن سهگانه در عضلهی ران تزریق شود.
محمد امین پورحسینقلی، یدا... محرابی، حمید علوی مجد، پروین یاوری،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1384 )
چکیده
مقدمه و اهداف: رگرسیون لجستیک یکی از کاربردیترین مدلهای خطی تعمیمیافته برای تحلیل رابطهی یک یا چند متغیر توضیحی بر متغیر پاسخ رستهای است. زمانی که بین متغیرهای توضیحی همبستگیهای نسبتا قوی وجود داشته باشد همخطی چندگانه ایجاد شده، ممکن است به کاهش کارآیی مدل منجر شود. هدف این تحقیق استفاده از متغیرهای پنهان برای کاهش اثر همخطی چندگانه در تحلیل یک مطالعه مورد ـ شاهدی است.
روش کار: دادههای مورد استفاده در این تحقیق متعلق به یک مطالعه مورد ـ شاهدی است که در آن 300 نفر زن مبتلا به سرطان پستان با 300 زن شاهد از نظر عوامل خطر مورد مقایسه قرار گرفتند. برای بررسی اثر همخطی، پنج متغیر کمی که بین آنها همبستگی بالایی وجود داشت، در نظر گرفته شدند. ابتدا مدل لجستیک به متغیرهای فوق برازش داده شد. سپس به منظور حذف اثر همخطی، دو متغیر پنهان با استفاده از هرکدام از دو روش تحلیل عاملی و تحلیل مؤلفههای اصلی بهدست آورده، بر مبنای آنها پارامترهای مدلهای لجستیک مجدداً محاسبه شدند. کارآیی مدلها، با استفاده از خطای استاندارد پارامترها مقایسه گردید.
نتایج: مدل رگرسیون لجستیک براساس متغیرهای اولیه حاکی از مقادیر غیرعادی نسبت شانس برای سن در اولین زایمان زنده (453503 و 10184==%95CI و 67960OR=) و سن در اولین حاملگی (000029/0OR=) بود. درحالی که پارامترهای مدلهای لجستیک حاصل از متغیرهای پنهان به دست آمده از هر دو روش تحلیل عامل و تحلیل مؤلفههای اصلی، از نظر آماری معنی دار (003/0>p) و خطای استاندارد همهی آنها کوچکتر از خطای استاندارد مربوط به رگرسیون لجستیک معمولی بود. فاکتورها و مولفههای اصلی تولید شده توسط دو روش حداقل 85 درصد کل واریانس را تبیین کردند.
نتیجهگیری: تحقیق نشان داد انحراف استاندارد پارامترهای برآورد شده در رگرسیون لجستیک براساس متغیرهای پنهان از رگرسیون لجستیک براساس مشاهدات اولیه کوچکتر بوده و در نتیجه اینگونه مدلبندی در تحلیل برخی عوامل خطر سرطان پستان که همخطی دارند کارآتر است.
زهرا محتشم امیری، سمیه رضازاده صادقی، فروزان خطیبی بانه،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1384 )
چکیده
مقدمه و اهداف: اکستازی از مشتقات متآمفتامین و ازمواد مخدر صناعی دارای روندمصرف رو به تزاید در جهان بهخصوص در جوانان است. کشور ایران به دلیل قرار گیری بر سر راه شرق به غرب از نظر مطالعه مصرف اکستازی و عوامل مؤثر بر آن بسیار با اهمیت است. هدف این مطالعه بررسی شیوع مصرف اکستازی ورفتارهای پرخطر در دانش آموزان دبیرستانی شهر لاهیجان بوده است.
روش کار: در طی یک مطالعهی مقطعی، 2345 دانشآموز سطح شهر لاهیجان بر اساس نمونهگیری چند مرحلهای لایهبندی شدهی تصادفی
(Multi stages Stratified Random Sampling) توسط پرسشنامه خود ایفاء و بدون نام در طی سال 1384 مورد بررسی قرار گرفتند. پرسشنامه با باز بینی مطالعه'Monitoring the Future' study in the United States یا ESPAD (The European School Survey Project on Alcohol and Other Drugs) ساخته شد که از دو قسمت شامل اطلاعات زمینهای و الگوی مصرف اکستازی وسایر مواد در حال حاضر تشکیل شده بود. دادهها پس از جمعآوری با استفاده از نرمافزار SPSS نگارش 5/11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل دادهها از آزمون Logistic Regression test، 2X استفاده شد.
نتایج: در این مطالعه 2345 پرسشنامه در بین دانشآموزان توزیع شد که از این میان 2328 نفر (3/99%) به پرسشنامه پاسخ دادند. از این تعداد 1327 نفر (8/57%) مرد و 970 نفر (2/42%) زن بودهاند. از کل دانشآموزان تحت مطالعه 55 نفر (4/2%) مصرف اکستازی داشتهاند که از این افراد 31 نفر (3/56%) در یکماه گذشته و 24 نفر (7/43%) در یکسال گذشته مصرف کردهاند. از نظر دفعات مصرف مواد 22 نفر (40%) فقط یکبار مصرف کردهاند و بقیه بیش از یکبار مصرف داشتهاند. در این مطالعه 92 نفر(2/ 4 درصد) مصرف سایر مواد مخدر نیز داشتند. با آزمون X2 مصرف اکستازی با مصرف سیگار، مصرف سایر مواد مخدر، ساختار خانوادگی، سابقهی مردودی در سالهای گذشته، شرکت در مهمانیهای دوستانه وجنس ارتباط داشت (05/0p<) اما ارتباطی بین نوع دبیرستان از نظر دولتی وخصوصی، سطح سواد والدین و سن دیده نشد. پس از انجام Logistic Regression عوامل مؤثر در مصرف اکستازی شرکت در مهمانیهای دوستانه (025/0 =P)، مصرف سایر مواد مخدر (0001/0 p<) و مصرف سیگار (001/0 p<)نشان داده شد.
نتیجهگیری: مطالعهی حاضر نشان می دهد که مصرف اکستازی یک مشکل جدی بهداشتی در دانش آموزان به شمار میرود و علاوه برتوجه به علل افزایش مصرف این ماده, لزوم انجام هرچه سریعتر برنامههای آموزشی در مدارس آشکار میشود.
حمید سوری، محسن رحیمی، حسین محسنی،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1384 )
چکیده
مقدمه و اهداف: خطاهای انسانی عمدهترین علت رخداد حوادث شغلی هستند که عمدتاً به دلیل استرسهای شغلی رخ میدهند. ارتباط بین استرسهای شغلی و حوادث حین کار کمتر مورد توجه قرار گرفته و در کارکنان صنایع خودروسازی تا کنون مطالعهای در این مورد منتشر نشده است. هدف این مطالعه تعیین ارتباط بین استرسهای شغلی و حوادث ناشی از کار در کارکنان شرکت خودروسازی سایپا، که یکی از مهمترین شرکتهای مربوطه در کشور و خاورمیانه محسوب میشود، است.
روش کار: در این مطالعه 100 فرد دارای سابقه حادثه شغلی طی یک سال قبل از مطالعه به عنوان گروه مورد و 508 نفر فرد فاقد حادثهی شغلی در همان زمان به عنوان گروه شاهد از میان 6199 نفر کارکنان در معرض خطر حوادث شغلی شرکت سایپا انتخاب شدند. از پرسشنامهی نمایهی استرس شغلی بل کیک (Belkic Occupational Stress Index: OSI) برای سنجش استرس شغلی استفاده و اعتبار دادههای مربوطه با استفاده از آزمایش کراتینین، کورتیزول و 17 کتواستروئید ادرار 24 ساعته در گروهی از افراد مورد مطالعه سنجیده شد. انواع عوامل استرسزای شغلی مشخص و نسبت شانس رخداد حادثهی شغلی در جمعیت مورد مطالعه در ارتباط با استرس شغلی تعیین شد.
نتایج: میزان شیوع استرش شغلی در جمعیت شاهد 3/21 درصد و در جمعیت مورد 1/35 درصد بود. مهمترین عوامل استرسزای شغلی فشار زمان (5/78 درصد)، نحوهی پرداخت و ارزیابی کارکنان (4/56 درصد) وتعامل کارکنان باسایر همکاران یا ماشین آلات (3/41 درصد) بودند. نسبت شانس رخداد حادثهی شغلی در گروه در معرضِ استرسِ بیشتر معادل 2 (حدود اطمینان 95 درصد معادل 2/1 تا 3/3) بود. افراد جوانتر و کارکنان کمتجربهتر بیشتر در معرض استرس شغلی بودند.
نتیجهگیری: با توجه به افزایش تولید انبوه خودرو در صنایع خودرو سازی کشور و بالا بودن میزان شیوع استرس شغلی در کارکنان این صنایع، لزوم پرداختن به روشهای کنترل و پیشگیری اینگونه استرسها ضروری است. کاهش استرس شغلی کارکنان این صنایع علاوه بر کاهش حوادث شغلی، به میزان حداقل 12 درصد موارد در افزایش رضایتمندی شغلی و بهرهوری نیز تأثیر قابل توجهی خواهد داشت. ضمن آن که در کاهش سایر بیماریهای شغلی که ارتباط آنها با استرسهای شغلی ثابت شده است نیز مؤثر خواهد بود.
رضا چمن، احمدرضا شمشیری، کورش کمالی، غلام رضا خلیلی، کورش هلاکویی نایینی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه و اهداف: با توجه به اهمیت و جایگاه مطالعات مورد ـ شاهد لانه گزیده در تحقیقات اپیدمیولوژیک و روند رو به رشد مقالات مبتنی بر این روش، بر آن شدیم تا پس از مرور اجمالی بر متدولوژی آن، روند ده سالهی مقالات منتشره بر مبنای این روش را ارزیابی کنیم و علاوه بر آن به مقایسهی سیر مقالات منتشرشده با کاربرد شیوههای مورد ـ شاهد (Case-control) و همگروهی (Cohort) با این روش بپردازیم.
روش کار: در پایگاه اطلاعاتی PubMed با کلید واژه های “Nested case- control”، “Risk set sampling” و “Density sampling” به جستوجوی مقالات مرتبط با روش مطالعاتی مذکور از ابتدای سال 1996 تا پایان 2005 پرداختیم. همچنین مقالات با طراحی
Case- control و مطالعات Cohort را نیز با کلمات کلیدی مربوط در 10 سال اخیر استخراج کردیم. جستوجوی مقالهها در تاریخ 5 اردیبهشت 1385 صورت گرفت.
نتایج: با روش ذکر شده تعداد 2011 مقاله با طراحی مورد ـ شاهد لانهگزیده به دست آمد. در سال 1996 حدود 95 مقاله و در سال 2005 حدود 289 مقاله وجود داشت. برای مقالات مورد ـ شاهد و مقالات همگروهی بهترتیب تعداد 68456 و 60479 مقاله بهدست آمد. تعداد مقالات مورد ـ شاهد از 4378 در سال 1996 به 10270 مقاله در سال 2005 رسیده بود. تعداد مقالات همگروهی از 2981 مورد در سال 1996 به 9771 مقاله در سال 2005 رسیده بود.
علی اکبر حقدوست، علی میزازاده،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه و اهداف: نقش ژنتیک، محیط و میزان تأثیر آنها در پیدایش بیماریهای قلبی- عروقی (CHD) و عوامل خطر آنها همواره مورد بحث بوده است. این مطالعه برای تعیین شدت ارتباط عوامل خطر CHD بین اعضاء مختلف خانواده و تعیین میزان تأثیر عوامل ژنتیکی و محیطی صورت گرفته است.
روش کار: از دادههای مربوط به 656 خانواده (1614نفر) شرکتکننده در طرح کشوری مراقبت از بیماریهای غیر واگیر (واحد مبارزه با بیماریهای استان کرمان، معاونت سلامت وزارت بهداشت) استفاده شد. گروهبندی افراد به گروه پرخطر و کم خطر، براساس صدک 75% عوامل خطر انجام گرفت. شدت ارتباط بین وجود عوامل خطر در بین اعضا یک خانواده بر اساس مدل پواسنی و تعدیل اثر وابستگیهای درون خانوادگی با استفاده از روش random effect محاسبه شد.
نتایج: ارتباط پر وزنی فرزندان با پر وزنی پدر بیشتر از مادر خانواده بود (59/1 در مقابل 35/2
RR: ). وجود فشارخون بالا در پدر، میزان ابتلای مادر و فرزند خانواده به این عارضه را به طور معنیداری افزایش میداد؛ در حالی که در مورد قند خون بالا، فقط بین پدر و مادر، رابطهی معنیداری مشاهده شد. به طور مشابه، رابطهی کلسترول بالای والدین و فرزندان هم معنیدار نبود؛ اما وجود هیپرکلسترولمیا در هریک از والدین، خطر ابتلا دیگری را دو برابر میکرد (05/0>P). تجمع خانوادگی معنیداری در رابطه با مصرف سیگار یافت نشد. ورزش کردن پدر یا مادر بر انجام این عمل توسط دیگر اعضاء تأثیر معنیداری داشت (46/3 و 05/2=RR). اختلاف سنی بین والدین و فرزندان، تأثیر معنیداری بر روابط مشاهده شدهی بالا نداشت.
محسن نقوی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه و اهداف: آگاهی از دگرگونی سیمای سلامتی (Health Transition) در هر کشور، از مهمترین اطلاعاتی است که در برنامههای توسعهی اجتماعی و برنامهریزی برای تأمین، حفظ و ارتقای سلامت جامعه مورد استفاده قرار میگیرد. دگرگونی سیمای سلامتی بــــر پایهی دوگــذار جمعیت شناسی (Demographic Transition) و همهگیرشناسی (Epidemiologic Transition) استوار است.
روش کار: برای به دست آوردن سیمای سلامتی و دگرگونی آن در ایران؛ نخست اطلاعات جمعیت شناسی در فاصلهی 45 سال اخیر، بهمنطور تعیین تغییر چهرهی جمعیت شناسی کشور ترسیم شد. سپس اطلاعات مربوط به الگوی مرگ از سالهای 1350 تا 1380 از منابع مختلف، بهخصوص اطلاعات ثبت مرگ شهر تهران (1350) و ثبت مرگ در 10 استان (1379) و 18 استان (1380) مقایسه گشت. همچنین با توجه به تمام نقصانهای اطلاعاتی در این زمینه، دادههای بیماریهای واگیر در چند دههی اخیر هم بررسی شد تا دگرگونی همهگیر شناسی کشور نشان داده شود.
نتایج: بهطور کلی این مطالعه نشان میدهد که میزان مرگ و باروری در تعامل با افزایش درآمد سرانه، افزایش شهرنشینی، صنعتی شدن، ارتقای فنآوری در جهان و افزایش دسترسی به خدمات بهداشتی درمانی و... کاهش یافته و با تغییر ترکیب سنی جمعیت، جامعه در مرحلهی خروج از سن نوجوانی قرار گرفته است. علاوه بر این، میزان مرگ کودکان زیر 5 سال و مادران نیز کاهش یافته است. همه موارد فوق به این منجر شده است که ترکیب علتی مرگها، از بیماریهای عفونی و واگیر خارج شده و الگوی ابتلا بیماریها و مرگ نیز در گروههای سنی تغییر نماید.
کاظم خلجی، سید رضا مجدزاده، محمدرضا اشراقیان، عباس متونیان، کورش هلاکویی نایینی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه و اهداف: با توجه به کمبود اطلاعات بنیادی در زمینهی عوامل خطر وقوع صدمات ترافیکی در ایران، این مطالعه با هدف تعیین و اندازهگیری رابطهی بین عوامل خطر بالقوه و وقوع صدمه در رانندگان وسایل نقلیه موتوری انجام شد.
روش کار: مطالعه به صورت مورد ـ شاهد بر پایهی جمعیت در جاده قزوین ـ لوشان انجام شد. 175 نفر مورد و 175 نفر شاهد از نظر برخی از عوامل خطر وقوع صدمه مقایسه شدند. موردها رانندگانی بودند که در طول مطالعه در جادهی ذکر شده دچار تصادف رانندگی همراه با آسیب جسمی شده بودند و به صورت Incident case انتخاب ﻣﻲشدند. شاهدها رانندگانی بودند که در طول مطالعه، در همان جاده دچار تصادف رانندگی بدون هیچ گونه صدمهی جسمی ﻣﻲشدند و به روش سیستماتیک وارد مطالعه ﻣﻲگردیدند. آسیب جسمی به صورت هر گونه صدمهی جسمی نیازمند به مراقبت پزشکی تعریف شد. دادهها از طریق مصاحبه با موردها و شاهدﻫﺎ و گزارشﻫﺎی پلیس راه حاصل گردید. دادهﻫﺎ به صورت دو متغیره و مدل رگرسیون لجستیک چندگانه تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: در حالیکه در تجزیه و تحلیل دو متغیره (خام)، استفاده از وسیلهی ایمنی (کمربند یا کلاه ایمنی)، پرتاب شدن به بیرون از وسیلهی نقلیه، شدت برخورد، تعداد برخورد، تصادف موتورسیکلت، آتشسوزی، شرایط نامساعد آب و هوایی و برخورد با اشیای ثابت با وقوع صدمه در راننده رابطه داشتند، در آنالیز با مدل لجستیک چندگانه، استفاده از وسیله ایمنی با (02/1 ـ 38/0:CI95%) 62/0 = OR، پرتاب شدن به بیرون از وسیلهی نقلیه با (06/7 ـ 23/1:CI95%) 95/2 = OR، برخورد شدید با (22/10ـ 86/2:CI95%) 41/5 = OR، تصادف موتورسیکلت نسبت به اتومبیل با (54/9ـ05/1:CI95%) 16/3 =OR و شرایط نامساعد آب و هوایی با (51/12ـ 66/1:CI95%) 56/4 = OR با وقوع صدمه ارتباط نشان دادند. اثر متقابل بین شدت برخورد و شرایط آب و هوایی قابل توجه بود.
نتیجهگیری: به منظور پیشگیری از صدمهی پس از تصادف توصیه به کنترل سرعت غیر مجاز، استفاده از کمربند و کلاه ایمنی، استفاده نکردن از موتور سیکلت در مسافرتهای بین شهری و به همراه داشتن کپسول آتش نشانی در وسیلهی نقلیه می شود.