جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای ابوالقاسمی

صادق کارگریان مروستی، جمیله ابوالقاسمی، ایرج حیدری، شهناز ریماز،
دوره 13، شماره 2 - ( دوره 13، شماره 2، تابستان 1396 )
چکیده

مقدمه و اهداف: نوروپاتی ازجمله عوارض شایع دیابت است که می‌تواند سبب ناتوانی حرکتی در بیمار مبتلا به دیابت گردد. هدف از انجام این مطالعه، تعیین عوامل مؤثر بر زمان رخداد نوروپاتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 با استفاده از مدل مخاطرات متناسب کاکس است.

روش کار: در این پژوهش، کلیه بیماران (371 بیمار) مبتلا به دیابت نوع 2 و فاقد نوروپاتی که از سال 1385 در کلینیک دیابت فریدون‌شهر اصفهان تشکیل پرونده داده بودند، وارد مطالعه و وضعیت ابتلا به نوروپاتی آن‌ها تا پایان سال 1394 به‌صورت مستمر پیگیری شد. کلیه محاسبات با نرم‌افزار R (نسخه 3.2.3) و آزمون‌ها با در نظر گرفتن خطای 05/0 انجام شد.
یافته‌ها: در پایان دوره 10 ساله مطالعه، بروز تجمعی و شیوع نوروپاتی به ترتیب 7/30% و 6/41% برآورد شد. با روش ناپارامتری کاپلان مایر، میانگین زمان تشخیص نوروپاتی 5±6/76 ماه پس از اولین تشخیص دیابت بود (8±8/83 ماه در مردان و 6±7/72 ماه در زنان). طبق مدل نیمه پارامتری رگرسیون کاکس، نرخ بقای بدون بیماری (Disease-Free Survival) یک‌ساله، دوساله، پنج‌ساله و هشت‌ساله به ترتیب 867/0، 819/0، 647/0 و 527/0 بود و متغیرهای سابقه دیابت در فامیل درجه‌یک، جنسیت، HbA1c و مدت‌زمان ابتلای به دیابت، می‌توانند به‌عنوان عوامل مؤثر بر «زمان» رخداد نوروپاتی شناخته شوند (05/0>P).

نتیجه‌گیری: کنترل قند خون و ارزیابی مرتب پاها در بیماران با زمان ابتلای دیابت طولانی‌تر به‌ویژه زنان دارای سابقه خانوادگی دیابت، میزان بروز و سرعت پیشرفت نوروپاتی را کاهش داده و کیفیت زندگی بیماران را بهبود می‌بخشد.
فرناز فرشباف مانی صفت، عباس ابوالقاسمی، اوشا برهمند، نادر حاجلو،
دوره 13، شماره 3 - ( دوره 13، شماره 3، پاییز 1396 )
چکیده


مقدمه و اهداف: شروع قاعدگی یک مسأله مهم دوران نوجوانی و درد قاعدگی یک مشکل رایج در نوجوانان است. این پژوهش با هدف تعیین الگوی قاعدگی و شیوع دیسمنوره در دانش‌آموزان دوره متوسطه دوم شهر اردبیل انجام شد.
روش کار: این پژوهش در قالب یک مطالعه مقطعی انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمامی دختران دوره‌ی متوسطه دوم ناحیه یک و دو شهر اردبیل در سال 1394 بود، که حجم نمونه 1600 نفر به شیوه نمونه‌گیری خوشه‌ای دو مرحله‌ای از 7 مدرسه ناحیه 1 و 5 مدرسه ناحیه 2 انتخاب شدند. برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه پژوهشگرساخته و مقیاس درجه‌بندی دیداری درد استفاده شد.
یافته‌ها: براساس نتایج این مطالعه، میانگین سن نخستین قاعدگی 88/12سال بود. شیوع دیسمنوره 91 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 92- 90 درصد) بود و شدت درد در 25 درصد دختران شدید بود. بررسی الگوی مشخصات قاعدگی در دانش‌آموزان نشان داد در 2/61 درصد دوره‌های قاعدگی منظم، مدت خونریزی قاعدگی و طول دوره قاعدگی به ترتیب در 88 و 2/93 درصد دختران طبیعی بود. در این پژوهش، 8/84 درصد دختران بیان کردند توانایی فعالیت‌ آن‌ها از قاعدگی تأثیر می‌پذیرد و 7/29 درصد دختران به دلیل درد قاعدگی از مدرسه غیبت کرده بودند.
نتیجه‏گیری: دیسمنوره، شیوع بالایی دارد و مشکل رایج دختران نوجوان است که بر توانایی فعالیت آن‌ها و حضور در مدرسه تأثیر می‌گذارد. بنابراین آموزش دانش‌آموزان در زمینه بهداشت قاعدگی، شیوه‌های کنترل و کاهش درد قاعدگی ضروری به نظر می‌رسد.
صادق کارگریان مروستی، ملیحه حسن نژاد، جمیله ابوالقاسمی،
دوره 17، شماره 2 - ( دوره 17، شماره 2، تابستان 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: با توجه به نوپدید بودن بیماری کووید-19 و همه‌گیری جهانی این بیماری، این مطالعه با هدف بررسی عوامل مؤثر بر زمان بقای بیماران مبتلا به کووید-19 در سه موج اول همه‌گیری و به‌منظور شناسایی متغیرهای مؤثر بر بقا/ مخاطره این بیماران انجام شد.
روش کار: در این مطالعۀ کوهورت آینده‌نگر، از اطلاعات مربوط به‌تمامی بیماران مبتلا به کووید-19 شهرستان فریدون‌شهر (واقع در غرب استان اصفهان) که وضعیت حیاتی آن‌ها 4 ماه مورد پیگیری قرار گرفت، استفاده شد. جهت تشخیص کووید-19 از آزمایش PCR توسط آزمایشگاه رفرنس مرکز بهداشت استان اصفهان استفاده گردید. جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از روش ناپارامتری کاپلان‌مایر و رگرسیون خطرات متناسب کاکس و جهت مقایسۀ بقا در سه موج همه‌گیری از آزمون لگ رتبه‌ای تحت نرم‌افزار(R نسخه 3.6.2) استفاده شد. تمامی آزمون‌ها در سطح اطمینان 95% صورت پذیرفت.
یافته‌ها: با انجام آزمایش PCR بر 2269 فرد مشکوک به بیماری کووید- 19 که از مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی به بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) و مرکز منتخب نمونه‌گیری کووید-19 در مرکز بهداشت شهرستان فریدون‌شهر ارجاع گردیده بودند، 880 بیمار مبتلا به کووید-19 شناسایی گردیدند. میانگین سنی کل بیماران 72/0±9/48 سال، متوسط فاصلۀ زمانی از شروع اولین علائم بالینی تا مراجعه به پزشک 14/0±7/3 روز و متوسط فاصلۀ زمانی از شروع اولین علائم بالینی تا زمان مرگ 62/3±2/17 روز محاسبه گردید. بقاء کل در پایان دورۀ یک‌ساله مطالعه 93% برآورد گردیده، 7% از بیماران (62 نفر) به علت کووید-19 فوت شدند (میزان بروز تجمعی مرگ). عوامل مؤثر بر بقای بیماران مبتلا به کووید-19 بر اساس مدل رگرسیون چندگانۀ کاکس شامل 1- سن 2- شدت بیماری (وضعیت بستری بیمار) 3- ابتلا به بیماری زمینه‌ای قلبی 4- موج همه‌گیری و 5- راه انتقال بیماری بود (05/0>P). با استفاده از رویکرد کاپلان‌مایر و بر اساس آزمون لگ رتبه‌ای، در میزان بقا در سه موج همه‌گیری تفاوت معنی‌دار مشاهده گردید (018/0=P). نرخ بقای 30 روزه در موج اول، دوم و سوم به ترتیب 93/0، 92/0 و 96/0 بود.
نتیجه‌گیری: هرچند غربالگری کووید-19 در کلیۀ افراد مشکوک به علت شدت سرایت بیماری ضروری است، ولی غربالگری در افراد مسن به‌ویژه افرادی که سابقۀ ابتلا به بیماری قلبی دارند، و نسبت به سایر گروه‌ها در معرض خطر بالای مرگ قرار دارند، از اهمیت بسیار بالاتری برخوردار است. این بیماران علاوه بر غربالگری منظم، نیاز به نظارت فعال به‌ویژه در زمان بستری خواهند داشت.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله اپیدمیولوژی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb