جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای اکبرزاده

علیرضا اکبرزاده باغبان، الهام مسرت، مریم همت،
دوره 3، شماره 1 - ( 6-1386 )
چکیده

مقدمه و اهداف: نقش و اهمیت اطلاعات و آمار صحیح در ارتقا امر بهداشت و درمان در سطح جامعه بر هیچ کس پوشیده نیست. در این میان وجود پایگاه اطلاعات صحیح از مرگ و میر در جامعه امری ضروری است. تشخیص‌نویسی پزشکان، به خصوص علت زمینه‌ای مرگ ثبت‌شده در گواهی فوت، چنانچه دقیق و صحیح باشد، نقش مهمی در ایجاد چنین پایگاهی ایفا می‌کند. هدف از انجام این تحقیق ارزیابی میزان توافق تشخیص های مختلف در پرونده پزشکی بیماران فوت‌شده و مقایسه آن با علت مرگ ثبت‌شده در گواهی فوت است.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع مقطعی می باشد که در آن از بین 659 پرونده مربوط به بیماران فوتی بیمارستان لقمان حکیم طی سال 1384، به صورت تصادفی سیستماتیک 290 پرونده بررسی شد. از پرونده‌های مورد بررسی که براساس شماره پرونده از بخش بایگانی بیمارستان انتخاب گردیدند، نوع تخصص پزشک معالج و اطلاعات هویتی بیماران استخراج گردید. به علاوه کد تشخیص‌های اولیه، تشخیص نهایی و کد علت خارجی ثبت شده در فرم پذیرش وهم‌چنین کد علت زمینه‌ای درج شده درگواهی فوت مطابق با کتاب دهمین ویرایش طبقه بندی بین المللی بیماری‌ها (10ICD-) ثبت گردید. وضعیت توافق یا عدم توافق تشخیص اولیه با نهایی و هم‌چنین تشخیص نهایی با علت زمینه‌ای مرگ در رابطه با تخصص پزشکان به وسیله آزمون دقیق فیشر مورد سنجش قرار گرفت. ضمناً بررسی توافق بین تشخیص اولیه و نهایی هم‌چنین توافق بین تشخیص نهایی و علت زمینه-ای مرگ به کمک ضریب کاپا انجام گرفت.
نتایج: در این بررسی ضریب توافق کاپا برای تشخیص اولیه و نهایی 83/0 و ضریب فوق برای تشخیص نهایی و علت زمینه ای مرگ 95/0 محاسبه گردید. آزمون دقیق فیشر نشان داد که بین وضعیت توافق تشخیص اولیه و نهایی و هم‌چنین وضعیت توافق تشخیص نهایی و علت زمینه ای مرگ با تخصص پزشکان ارتباط معنی-دار آماری وجود ندارد. (در هر دو مورد 01/0P>). در62% از فوت‌شدگان علت خارجی در مرگ دخیل نبود. از 38% مرگ و میر با دخالت علل خارجی 21% مسمومیت به قسط خودکشی، 12% مسمومیت تصادفی توسط مواد زیان آور، 4% به علت تصادفات موتورسواران و 1% مربوط به سایر علل بود.
نتیجه‌گیری: در این تحقیق توافق بالایی میان تشخیص اولیه و نهایی و هم چنین تشخیص نهایی و علت زمینه ای مرگ در بعضی از تخصص ها دیده شد در حالی که چنین توافقی در سایر موارد مشاهده نشد. اگرچه این اختلاف از نظر آماری معنی-دار نبود ولی این امر معرف نقص سیستم ثبت مرگ در کشور ما (به خصوص در بعضی از تخصص ها) می باشد. با توجه به اهمیت تشخیص نویسی دقیق پزشکان، به خصوص تشخیص های مربوط به مرگ و میر، لازم است تا این تشخیص‌ها به صورت صحیح و دقیق و در همه انواع تخصص ها ثبت شود تا زمینه صحیح مقایسه علت مرگ ثبت شده در کشور با آمارهای ثبت شده جهانی فراهم شود.


حمیدرضا باصری، کورش هلاکویی نایینی، احمد رئیسی، خندان شاهنده، کامران اکبرزاده، منصور رنجبر، عبدالمحسن پروین،
دوره 3، شماره 3 - ( 11-1386 )
چکیده

مقدمه و اهداف: هدف مطالعه حاضر مقایسه آگاهی، نگرش و عملکرد جمعیت مهاجرین افغانی (جامعه غیربومی) با ایرانیان (جامعه بومی) در یکی از مالاریا خیزترین مناطق، شهرستان ایرانشهرنسبت به انتقال و پیشگیری از مالاریا است.
روش کار: این مطالعه، یک بررسی مقطعی است بر روی 775 نفر ایرانیان و افاغنه ساکن منطقه ایرانشهر در محدوده سنی 55-15 سال در طی 10 ماه درطی سال­های 1385-1384 انجام گرفت. با مراجعه به درب منازل 381 نفر ایرانی و 376 نفر افاغنه به طور تصادفی با روش نمونه­گیری خوشه­ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. برای همه نمونه­ها پرسش­نامه­ای حاوی پرسش­های دموگرافیک، آگاهی، نگرش و عملکرد به طریق مصاحبه تکمیل شد.
نتایج: در این مطالعه نتایج نشان داد که بیشتر شرکت­کنندگان ایرانی و افغانی با حداقل یکی از سه علائم مشخصه مالاریا یعنی تب، لرز و درد استخوان و عضلات آشنایی دارند. اکثریت ایرانیان و افاغنه می­دانستند که نیش پشه عامل انتقال مالاریا است ولی تفاوت معنی­داری بین دو گروه از نظر آگاهی به انتقال مالاریا توسط نیش پشه مشاهده شد. (001/0>P 2/142= 2χ). بیشترین منبع کسب اطلاعات درباره مالاریا برای ایرانی­ها (5/44% از آن­ها) از طریق مراکز بهداشتی درمانی بود در حالی­که در بین افاغنه3/65% آن­ها اظهار داشتند که اطلاعات خود را از خویشان و دوستان کسب می­کنند. به طور کلی 4/3% از شرکت­کنندگان به نقش رسانه­های عمومی به اطلاع رسانی در مورد مالاریا اشاره کردند. طبق نتایج به دست آمده فقط 24% از کل شرکت­کنندگان در این مطالعه اظهار داشتند که از پشه­بند استفاده می­کنند. میزان استفاده از پشه­بند در بین ایرانیان 4 برابر افاغنه بود.
نتیجه­ گیری: در یک جمع­بندی کلی اگر چه اکثر شرکت­کنندگان از هر دو گروه با مالاریا و نحوه انتقال آن آشنا هستند ولی برای پیشگیری از ابتلاء به این بیماری اقدامی نمی­کنند. هم­چنین علت بالا بودن نسبی موارد مالاریا در بین افاغنه ممکن است ناشی از شیوه زندگی آن­ها باشد نه صرفاً از مسافرت­های برون مرزی، چرا که در مقام مقایسه اهالی بلوچیستان نیز این­گونه تردد را دارند. در این مطالعه هم­چنین مشخص شد که افاغنه ارتباط ضعیفی با مراکز بهداشتی درمانی دارند که این امر نیز در درمان به موقع و کامل بیماری اهمیت زیادی خواهد داشت.
علیرضا اکبرزاده باغبان، احمد بعاجی، یدالله محرابی، حبیب الله سعادت،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده

مقدمه و اهداف: میزان کاهش خطر مرگ دربیماران کرونری قلبی بعد از ترک سیگار هنوز مورد شک و تردید است. دراین تحقیق از مدل آماری فراتحلیل بیزی برای به دست آوردن برآوردی معتبر از خطرنسبی مرگ در بیماران کرونری قلبی بعد از ترک سیگار استفاده شده است.
روش‌کار:به منظور انجام فراتحلیل، مطالعات کوهورت با طول مدت پیگیری حداقل 2 سال، توسط دو مرورگر بررسی و جمع‌آوری شدند. این مطالعات روی افراد سیگاری که وضعیت بیماری کرونری قلبی آنان از لحاظ بالینی تشخیص داده شده بود، انجام گردیده بودند. همچنین از متغیرهای مستقل تعداد افراد مورد بررسی و طول مدت پیگیری افراد، جهت دستیابی به برآورد دقیق‌تر استفاده شد. تحلیل داده‌ها به کمک روش Meta-regression و توسط نرم افزارهایNCSS،Winbugs و Boaانجام شد.
نتبرآورد کلی خطرنسبی مرگ در بیماران کرونری قلبی بعد از ترک سیگار 64/0 با (70/0 - 57/0ایج:CI:95%) به دست آمد. همچنین یافته‌های حاصل از تحقیق نشان داد که متغیرهای مستقل تعداد افراد مورد بررسی و طول مدت پیگیری افراد در هر مطالعه اثر معنی‌داری در برآورد کلی خطر نسبی ندارند.
نتیجه‌گیری:
بعد از حذف اثر دو متغیر تعداد افراد مورد بررسی و طول مدت پیگیری افراد در هر مطالعه و همچنین با در نظر گرفتن عدم همگنی بین مطالعات، می‌توان نتیجه گرفت که ترک سیگار به مقدار 36/0 خطر مرگ را در بیماران کرونری قلبی کاهش می‌ده
اکرم انصاری فر، حمید سوری، علیرضا اکبرزاده باغبان، محمد موحدی،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده

مقدمه و اهداف: به منظور تهیه ابزار پایشی برای ارزیابی عوامل خطر رفتاری نظام مراقبت در ایران، روایی و پایایی نسخه فارسی بخش اصلی پرسشنامه عوامل خطر رفتاری نظام مراقبت (BRFSS) بررسی شد.
روش کار: ارزیابی روایی محتوایی و ظاهری پرسشنامه با استفاده از روش استاندارد “Backward-Forward” انجام شد. این روش شامل مراحل زیر است: ترجمه، ترجمه معکوس، مرور کارشناسان و مطالعه پایلوت. برای ارزیابی پایایی پرسشنامه، با 194 نفر از ساکنان بالاتر از 18 سال کرج، مصاحبه شد. شیوه ارزیابی پایایی، آزمون باز‌-آزمون بود. فاصله بین دو آزمون 21-14 روز بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارهای آماری SPSS(16.5) و SAS(9.1) تجزیه‌وتحلیل شد. پایایی داده‌های کمی با استفاده از ضریب همبستگی درون خوشه‌ای (ICC)، داده‌های رتبه‌ای با استفاده از کاپای موزون (Weighted Kappa) و داده‌های اسمی با استفاده از ضریب توافق کاپا (Kappa) و کاپای موزون ارزیابی شد.
نتایج: میانگین سنی شرکت‌کنندگان 15 8/38 سال بود. 5/66% شرکت‌کنندگان در گروه سنی 44-18 سال، 8/26% در گروه سنی 64-45 سال و بقیه 65 سال و بالاتر بودند. نسبت جنسی شرکت‌کنندگان 1 به 1 بود. در مرحله ارزیابی روایی، 26 پرسش از پرسشنامه حذف و 3 پرسش اضافه شد و دربارۀ 6 پرسش اصلاح تطبیقی انجام گرفت. از پرسش‌های باقی‌مانده، پرسش‌های داشتن شرایط ابتلا به ایدز و سابقه استعمال مواد مخدر دارای کمترین پایایی بودند و از پرسشنامه حذف شدند. دیگر پرسش‌ها از پایایی کافی برخوردار بودند.
 نتیجه‌گیری: نسخه فارسی نهایی پرسشنامه BRFSS ابزاری پایا و معتبر است و می‌تواند در مطالعه‌های ارزیابی نظام مراقبت ایران استفاده شود.
زهرا علی اکبرزاده آرانی، طاهره رمضانی، اعظم حسین پور،
دوره 19، شماره 2 - ( دوره 19، شماره 2، تابستان 1402 )
چکیده

مقدمه و اهداف: با توجه به وجود شواهدی مبنی بر تأثیر نگرش به سالمندی بر کیفیت زندگی؛ مطالعه حاضر با هدف برسی امید به زندگی و ارتباط آن با نگرش به سالمندی در گروه­ های مختلف سنی در شهر قم انجام شد.
روش کار: مطالعه مقطعی حاضر در سال 1401-1400 بر روی 83 نفر از کودکان (15-8 سال) و 340 نفر از بزرگسالان (16سال به بالا) ساکن جامعه در همه گروه ­های سنی براساس طبقه بندی مرکز آمار ایران، با روش نمونه ­گیری تصادفی منظم و طبق درصد فراوانی هر گروه در سرشماری سال 1395، انجام شد. داده­ ها از طریق پرسشنامه اطلاعات جمعیت­ شناختی و مقیاس ­های نگرش به سالمندی کوگان و امید به زندگی اسنایدر جمع­ آوری و با استفاده از نرم­ افزار SPSS-24 و آزمون ­های همبستگی پیرسون، تی مستقل، آنوا و رگرسیون خطی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته­ ها: میانگین و انحراف معیار امید به زندگی و نگرش به سالمندی به­ ترتیب در گروه کودکان 5/81±25/97(6-36) و 21/65±137/38 (238-34) و در بین بزرگسالان 4/92±27/54 (32-8) و17/30±154/66 (238-34) بود. آزمون همبستگی پیرسون ارتباط معناداری را بین امید به زندگی و نگرش به سالمندی تنها در گروه­ های سنی 24-16 سال (0/220=r و 0/05 > P) و 44-25 سال (0/273 = r و 0/01>P) نشان داد، اما این ارتباط در سایر گروه­ ها معنادار نبود (0/05<P).
نتیجه­ گیری: هرچند که نگرش به سالمندی در تمام گروه ­های سنی ارتباط قوی و یا معناداری با امید به زندگی نداشت، ولی از آنجا که میزان امید به زندگی در همه رده­ های سنی در حد متوسط بود؛ آموزش مثبت­ نگری و تبیین ویژگی ‌های سالمندی و منزلت سالمند در جامعه می­ تواند احساس فرد را در ارتباط با زندگی آینده­ بهبود بخشد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله اپیدمیولوژی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb