جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای بیدارپور

خالد رحمانی، مهدی ذکایی، فرزام بیدارپور، شیدا باباحاجیانی، پروین نسایی، قباد مرادی،
دوره 10، شماره 1 - ( دوره 10، شماره 1، بهار 93 1393 )
چکیده

مقدمه و اهداف: میزان مرگ‌ومیر کودکان از مهم‌ترین شاخص‌هایی می‌باشد که نشان دهنده توسعه کشورها و مناطق مختلف است. مطالعه حاضر به منظور بررسی روند مرگ‌ومیر کودکان زیر 5 سال در استان کردستان در طی سال‌های 90-1386 انجام پذیرفت.

روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و داده‌های آماری آن شامل موارد مرگ کودکان زیر 5 سال است که توسط نظام ثبت مرگ استان و موالید زنده از طریق ثبت و احوال در طی سال‌های 90-1386 جمع‌آوری شده است. در تجزیه و تحلیل شاخص‌های اصلی مرگ کودکان شامل مرگ زیر 5 سال، مرگ شیرخواران و مرگ نوزادی در طی این دوره بررسی شده است. ارتباط بین متغیرها با استفاده از آزمون آماری مربع کای محاسبه شد.

نتایج: میزان بروز مرگ‌های نوزادی از 5/13در هزار تولد زنده در سال 1386 به 2/12 در هزار تولد زنده در سال 1390 رسید. مرگ‌های شیرخوران و زیر 5 سال هم در همین مدت زمان به ترتیب از 1/17 و 2/20 به 9/14 و 4/17 در هزار تولد زنده کاهش پیدا کرد. از نظر زمانی، بیش‌ترین کاهش مربوط به سال‌های 87-1386 می‌باشد. بین جنسیت و مرگ‌ومیر کودکان رابطه معنی‌دار یافت شد. در میان علل اصلی مرگ‌ومیر، بیماری‌های حول تولد شایع‌ترین علت اصلی مرگ کودکان به‌ویژه در دوره نوزادی در استان بود.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این بررسی در طی این سال‌ها، هرچند روند بروز کاهش داشته است، اما این روند کاهشی به‌ویژه در شاخص مرگ نوزادان آهنگ کندی دارد و هنوز بعضی از علل مرگ قابل پیش‌گیری در کودکان وجود دارد که نیازمند توجه بیش‌تر توسط سامانه بهداشتی و پژوهشگران می‌باشد.


فرزام بیدارپور، خالد رحمانی، بهروز اخوان، اردشیر رحیم زاده، احمد پورمرادی،
دوره 14، شماره 4 - ( دوره 14، شماره 4، 1397 )
چکیده


مقدمه و اهداف: علیرغم اجرای طرح تحول بهداشت و افزایش تعداد خدمات و مراکز خدمات جامع سلامت در سال 1393 در ایران، هنوز تعداد زیادی از افراد جهت دریافت خدمات سلامت به این مراکز مراجعه نمی‌کنند. مطالعه حاضر باهدف شناخت علل عدم مراجعه خانوارهای شهری به مراکز خدمات جامع سلامت در شهر سنندج انجام شد.
روش کار: این مطالعه با دو رویکرد کمی و کیفی انجام شد. در بخش کمی، داده‌ها با استفاده از یک چک‌لیست و از طریق مصاحبه با 200 نفر از سرپرستان خانوارهایی که مراجعه نمی‌کردند گردآوری شد. در بخش کیفی هم نظرات پزشکان و کارشناسان شاغل در مراکز جامع خدمات سلامت و سرپرستان خانوارها با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته اخذ شد.
یافته‌ها: عدم احساس نیاز به خدمات، توجه بیشتر به درمان، شاغل بودن در نوبت صبح، مشکلات جسمی، نامناسب بودن مکان ارائه خدمات، اطلاع‌رسانی ناکافی، عدم تناسب خدمات با نیازها، برخورد نامناسب برخی از کارکنان ارائه‌دهنده خدمت مهم‌ترین علل عدم مراجعه افراد بودند. علیرغم گذشت چهار سال از اجرای طرح تحول سلامت در ایران، 5/53 و 60% از افراد بررسی‌شده به ترتیب از حضور کارشناس سلامت روان و کارشناس تغذیه و خدمات رایگان آنها در مراکز هیچ اطلاعی نداشتند.
نتیجه‌گیری: علل مختلفی در عدم مراجعه افراد به مراکز خدمات جامع سلامت در شهرها نقش دارند اما اطلاع‌رسانی و معرفی خدمات موجود به جامعه، توجه به نیازهای افراد و تسهیل نمودن فرایند ارائه خدمات ضروری است.
جمیل محمدی بلبلان آباد، امجد محمدی بلبلان آباد، سینا ولیئی، نادر اسماعیل نسب، فرزام بیدارپور، قباد مرادی،
دوره 15، شماره 1 - ( دوره 15، شماره 1 1398 )
چکیده


مقدمه و اهداف: برنامه پزشک خانواده روستایی در مناطق روستایی و شهرهای زیر 20 هزار نفر در سال 1384 اجرا شد. هدف از این مطالعه تبیین چالش‌های برنامه پزشک خانواده روستایی از دیدگاه ذی‌نفعان در استان کردستان بود.
روش کار: این مطالعه کیفی از طریق 30 مصاحبه نیمه‌ساختاریافته و 5 بحث گروهی متمرکز با ذی‌نفعان برنامه پزشک خانواده از خردادماه تا بهمن ‌ماه 1396 انجام گرفت. مشارکت‌کنندگان از طریق روش نمونه‌گیری هدفمند با حداکثر تنوع انتخاب شدند. محتوی مصاحبه‌‌ها و بحث‌‌های گروهی به روش تحلیل محتوی کیفی با کمک نرم‌افزار MAXQDA10 (نسخه 10) تحلیل شد.
یافته‌ها: چالش‌ها و موانع اجرایی برنامه پزشک خانواده روستایی در 16 زیر طبقه و 5 طبقه اصلی دسته‌بندی شد. چالش‌های تولیتی، چالش‌های ارایه خدمت، چالش‌های فرهنگی و آموزشی، چالش‌های نیروی انسانی، و چالش‌های زیر ساختی طبقه‌های  اصلی بودند. مهم‌ترین زیرطبقه‌های  چالش‌ها نیز شامل ضعف سیاست‌گذاری، تدوین قوانین و مقررات، ضعف در کارکرد بیمه‌ها، ضعف هماهنگی درون‌بخشی و بین‌بخشی، ضعف نظام ارجاع، ضعف در بسترسازی فرهنگی و اطلاع‌رسانی برنامه به جامعه، ماندگاری پایین پزشکان، مکانیسم‌های انگیزشی نامناسب، و ضعف نظام اطلاعاتی بودند.
نتیجه‌گیری: برنامه پزشک خانواده روستایی با چالش‌های متعددی مواجه است که مرتفع کردن آن‌ها مداخله‌های  چند بعدی می‌طلبد. شناسایی چالش‌های برنامه از دیدگاه ذی‌نفعان آن می‌تواند به بهبود تدریجی برنامه کمک نماید.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله اپیدمیولوژی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb