34 نتیجه برای حسینی
زهرا رجبپور، سیدرضا مجدزاده، علی فیض زاده خراسانی، عباس متولیان، مصطفی حسینی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1384 )
چکیده
زمینه واهداف : سوانح ترافیکی یکی از مهمترین علل مرگ و میر در ایران است. سوء مصرف مواد نیز یکی از مشکلاتیست که سلامت عمومی جامعه را به خطر میاندازد. با توجه به اهمیت مشکلات ناشی از حوادث ترافیکی و شیوع نسبتا بالای سوء مصرف در رانندگان، بررسی تاثیر این عامل خطر بر بروز این حوادث اهمیت زیادی دارد. هدف این پژوهش برآورد تاثیر خطر رانندگی در وضعیت خماری بر بروز تصادفات رانندگی منجر به جرح میباشد.
روش بررسی : این مطالعه یک بررسی
Case-Crossover بر روی رانندگان حوادث ترافیکی منجر به جرح در کرمان میباشد.
یافته ها : از بین 75 راننده که سابقه مصرف منظم مواد را اعلام نموده بودند، 15 نفر در زمان تصادف در وضعیت خماری قرار داشتند که خطر نسبی رخداد سانحه ترافیکی منجر به جرح در حالت خماری در مقایسه با حالت غیر خماری 62/2 با 95% فاصله اطمینان 68/4-46/1 برآورد گردید.
نتیجه گیری: بر اساس این یافتهها میتوان نتیجه گرفت، احتمال رویداد سانحه ترافیکی منجر به جرح در افراد معتاد، در دوره زمانی یک ساعت مانده به نوبت مصرف بعدی و یا گذشتن از نوبت مصرف قبلی 6/2 برابر دیگر زمانهاست.
نفیسه عبدالهی، عباسعلی کشتکار، شهریار سمنانی، غلامرضا روشندل، سیما بشارت، حمیدرضا جوشقانی، عبدالوهاب مرادی، خدابردی کلوی، صبا بشارت، علی جباری، محمدجواد کبیر، سیداحمد حسینی، سیدمهدی صداقت، احمد دانش، دانیال روشندل،
دوره 2، شماره 3 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه و اهداف: هر چند که مطالعات متعددی در رابطه با عفونت هپاتیت B انجام شده است ولی همچنان جنبههایی از اپیدمیولوژی بیماری ناشناخته باقی مانده است. مطالعات مبتنی بر جمعیت کمی در این خصوص در ایران انجام شده است لذا مطالعه فوق به منظور بررسی شیوع سرولوژیک هپاتیت B در استان گلستان انجام شده است.
روش کار: جمعیت مورد مطالعه کلیه افراد 65-25 ساله ساکن در مناطق شهری و روستائی استان گلستان بودند که بر اساس نمونه گیری خوشهای تعداد 1850 نفر از آنان انتخاب و با مراجعه به درب منازل، از آنان جهت تکمیل پرسش نامه و انجام آزمایشات دعوت به عمل آمد. نمونه خون گرفته شده از نظر نشانگرهای سرمی ویروس هپاتیت B (HBsAg، (HBcAb به وسیله روش الیزا بررسی و نتایج در
گروههای مختلف سنی و جنسی مقایسه شد. برای آنالیز دادهها از نرم افزارهای آماری SPSS و Stata استفاده شد.
نتایج: هزار و هشتصد و پنجاه نفر از افراد، تحت غربال گری مارکرهای هپاتیتB قرار گرفتند. شیوع استاندارد شده سنی و جنسی
(Age & Sex Standardized Prevalence) برای موارد HBsAg مثبت، 7/9% (7/11-6/7 =CI95%) بود. شیوع استاندارد شده سنی برای موارد HBsAg مثبت در مردان (8/10%) بیشتر از زنان (6/8%) بود (7/1-9/0=CI95% ،28/1=OR). شیوع موارد HBsAg مثبت در افراد مجرد به طور معنی داری بالاتر از افراد متأهل بود (5/3-29/1=CI95% ،13/2=OR). شیوع موارد مثبت HBsAg در افراد ساکن شهر بالاتر از روستاییها بود (3/2-9/0=CI95% ،46/1=OR). شیوع استاندارد شده سنی و جنسی برای موارد HBcAb مثبت دراین مطالعه، 1/36% بود. این یافته در زنان بیشتر از مردان (8/1-19/1=CI95% ،46/1=OR) و در افراد متأهل بیشتر از افراد مجرد بود (45/2-02/1=CI95% ،58/1=OR). همچنین شیوع موارد HBcAb مثبت در مناطق شهری بالاتر از مناطق روستائی بود (6/1-09/1=CI95% ،34/1=OR).
نتیجهگیری: بر اساس این مطالعه شیوع موارد مثبت HBsAg در استان گلستان بالاتر از سطح گزارش شده توسط سازمان جهانی بهداشت برای ایران بوده است. این میزان حتی از مقادیر مطالعات قبلی انجام شده در ایران نیز بالاتر است. این مسئله به خصوص برای
سیاستگذاران امر سلامت در استان گلستان حائز اهمیت بوده و برنامهریزیهای اساسی برای پیشگیری از آن را میطلبد.
غلامحسین حسن شاهی، محمد کاظمی عرب آبادی، ابراهیم رضا زاده زرندی، محمد مرادی، رضا وزیری نژاد، حسن یوسفی دره در، سید ابراهیم پورحسینی، سید محمد علی سجادی، مجید آراسته،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بیماران مبتلا به تالاسمی و بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه که تحت درمان همودیالیز هستند، بهعلت دریافت طولانیمدت خون، در معرض آلودگی با عفونتهای منتقل شونده از طریق خون، بویژه هپاتیت C قرار دارند و امروزه یکی از بزرگترین مسائل بهداشتی این بیماران، کنترل آلودگیِ ویروس هپاتیت C است. هدف از این مطالعه، تعیین شیوع هپاتیت C در مبتلایان به تالاسمی و بیماران دیالیزی استان کرمان بوده است.
روشکار: در یک مطالعه توصیفیـ مقطعی تعداد 384 نفر از بیماران دیالیزی و دچار تالاسمی (به ترتیب 203 و 181 نفر) ساکن در استان کرمان بدون د نظر گرفتن مارکرهای سرولوژیکی، مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه حاصل شد و سپس نمونه خون بیماران، از نظر وجود HCV RNA به روش RT-PCR بررسی گردید. بررسیهای آماری با کمک آزمونهایT (t-test) و کایـ دو (Chi-square) انجام شد.
نتایج: 218 نفر (57%) از این جمعیت را زنها و 166 نفر (43%) را مردها تشکیل میدادند. 130 نفر از 384 نفر مورد مطالعه (%33)، آلوده به HCV بودند که 16 نفر از آنها زن و مابقی مرد بودند (83% زن و 17% مرد).
نتیجهگیری: شیوع هپاتیت C در بیماران مبتلا به تالاسمی و بیماران دیالیزی بسیار بالا است. هپاتیت C در این بیماران در استان کرمان، نسبت به سایر استانهای مورد بررسی شیوع بیشتری دارد.
سمیه اطهاری نیک عزم، محمدرضا وفا، عیسی نور محمدی، علی بیداری، آناهیتا هوشیار راد، شیما جزایری، فاطمه حسینی، سید مهدی فصیحی رامندی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده
مقدمه و اهداف: با توجه به نقش رادیکالهای آزاد در پاتوژنز آرتریت روماتوئید، این مطالعه با هدف بررسی اثرمکملیاری توام ویتامین A،C و عنصر روی برشاخصهای اکسیدانی– آنتی اکسیدانی، التهابی و بالینی بیماران آرتریت روماتوئید غیر فعال صورت گرفت.
روش کار: 49 بیمار (میانگین سنی 54/12±78/48سال) دریک کارآزمایی بالینی تصادفی شده، به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول به مدت 12هفته همراه با داروهای معمول خود، روزانه کپسول توام ویتامینCو روی (300میلی گرم ویتامینCو5میلی گرم روی) و یک روز درمیان کپسول ویتامین ) A حاوی 25000 IU) دریافت نموده و گروه دوم در این مدت تنها داروهای معمول خود را دریافت میکردند. شاخصهای بالینی (شاخص فعالیت بیماری)، بیوشیمیایی(مالوندیآلدئید و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام) و التهابی (پروتئین
CRP و ضریب سدیمانتاسیون گلبولهای قرمز) درشروع و پایان 12هفته بررسی شدند. مقایسه تغییرات بین گروهها و درون گروهها به ترتیب بــــا آزمــون t-مستقل و آزمون t-مزدوج، بــا قبول سطح معنیداری 05/0 £P انجام گرفت.
نتایج: بعد از 12 هفته مکمل یاری، در گروه اول نسبت به گروه دوم، مقادیر مالوندیآلدئید و امتیاز فعالیت بیماری (0001/0>P) و ضریب سدیمانتاسیون (033/0=P) بــه طور معنیداری کاهش و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام به طور معنیداری (0001/0>P) افزایش یافت. از نظر CRP، اختلافی بین دو گروه وجود نداشت (05/0
ایرج نجفی، مصطفی حسینی، سعید صفری، عباس شجاعی، علی شریفی، مهدی مهرانی، رسول بابایی،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
مقدمه و اهداف: از مشکلات جدی مصدومین زلزله، سندرم کمپارتمان ناشی از آسیب له شدگی (crush injury) است که میتواند حیات عضو را به خطر اندازد. در درمان این سندرم، بین شیوه جراحی (فاشیوتومی) و نگهدارنده، اختلاف نظر وجود دارد. این مطالعه به ارزیابی تاثیرات انجام فاشیوتومی بر مرگ و میر و ابتلای مصدومین زلزله بم در سال 1382 خواهد پرداخت.
روش کار: پرسشنامهای مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک، بالینی و آزمایشگاهی طراحی شد و برای مصدومین بستری شده تکمیل گردید. در ابتدا اطلاعات مصدومین فاشیوتومی شده مورد آنالیز قرار گرفت. در ادامه، از بین بیماران فاشیوتومی نشده، گروهی با حداکثر فاکتورهای مشابه ممکن انتخاب و به مقایسه مرگ و میر و ابتلای دو گروه پرداخته شد.
نتایج: 2962 نفر بررسی شده بودند. فاشیوتومی در (61/3%) 107 بیمار انجام شده بود (46% خانم). متوسط سن بیماران فاشیوتومی شده 79/9 ± 46/27 سال بود (حداقل=10 و حداکثر=65). آنها به طور متوسط برای7/0 ± 06/5 ساعت زیر آوار محبوس شده بودند (حداقل=1 و حداکثر=15). تفاوت معنیداری در مرگ و میر و ابتلای نهایی مصدومین فاشیوتومی شده نسبت به گروه انتخابی فاشیوتومی نشده که از نظر سطح آنزیمهای عضلانی، زمان زیر آوار، سن، جنس و میزان مایع دریافتی در وضعیت مشابه بودند وجود نداشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که انجام فاشیوتومی در افزایش مرگ و میر و ابتلا در مصدومین، تاثیر چشم گیری نداشته باشد؛ البته اظهار نظر قطعی در این مورد منوط به انجام مطالعات قویتر است.
محمودرضا قدیمی، محمود محمودی، کاظم محمد، حجت زراعتی، مصطفی حسینی، اکبر فتوحی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سرطان مری جزء هشت سرطان شایع در جهان و ششمین علت مرگ از سرطان است و به عنوان یکی از مهمترین سرطانهای دستگاه گوارش مطرح میباشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل خطر و مشخصههای جمعیت شناختی مؤثر بر بقای بیماران مبتلا به سرطان مری با استفاده از مدل لگ لجستیک و مقایسه آن با مدل وایبل انجام شد.
روش کار: این پژوهش شامل اطلاعات 359 بیمار مبتلا به سرطان مری است که از طریق مرکز ثبت سرطان بابل جمعآوری شده بودند. برای بررسی عوامل مؤثر بر بقای بیماران از مدلهای پارامتریک وایبل و لگ لجستیک استفاده شد و معیار مقایسه کارایی مدلها، ملاک آکائیکه بود. کلیه محاسبات با نرم افزار SAS و STATA انجام و سطح معنیداری 05/0 در نظر گرفته شد.
نتایج: نتایج حاصل نشان داد که 7/62 درصد از بیماران مرد و3/37 درصد زن بودند. احتمال بقای یک، سه و پنج ساله بیماران به ترتیب23% ، 15% و 13% است. طبق ملاک آکائیکه و با توجه به غیر یکنوا بودن میزان خطر و رد فرضیه خطرات متناسب (05/0>P)، مدل لگ لجستیک از مدل وایبل کارایی بهتری داشت. هم چنین درهر دو مدل وجود سابقه فامیلی سرطان، اختلاف معنیداری را نشان میداد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه پیشنهاد میکند بررسی به موقع افرادی که دارای سابقه خانوادگی سرطان میباشند میتواند به عنوان یک عامل مهم در کاهش خطر مرگ بیماران مبتلا به سرطان مری مؤثر باشد.
ناهید خداکرمی، سید جلیل حسینی، پروین یاوری، فرح فرزانه، کورش اعتماد، ساغر صالح پور، مریم سوهانکی، ناتالی بروت، پیتر ج ف اشنایدر، گری کلیفورد، سیلویا فرانچسکی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده
مقدمه و اهداف: شیوع ابتلا به انواع عفونت پاپیلومای ویروس انسانی (HPV) و نقش آنها در بروز سرطان سرویکس در مقالات متعدد به خوبی بیان شده است ولی بنظر میرسد در کشورهای در حال توسعه و خاورمیانه از جمله ایران مطالعهای در این زمینه انجام نشده است. بهمین دلیل مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع ابتلا به انواع پاپیلومای ویروسی انسانی دستگاه تناسلی در ایران طراحی و به اجرا درآمد.
روش کار: این مطالعه پژوهشی مبتنی بر جمعیت بود که شیوعHPV و عوامل مرتبط بر آن بر روی 825 خانم ساکن در محدوده چیذر تهران بر اساس پروتکل استاندارد IARC که در 18 کشور دیگر به اجرا در آمده بود طراحی و به اجرا درآمد. جهت تشخیصHPV و تعیین گونههای آن از آزمون GP5+/6+ PCR-based assay استفاده شد.
نتایج: شیوعTPV در نمونههای بدست آمده8/7 درصد بود که 1/ 5 درصد آنها از نوع پرخطر بود. شیوع پاپ اسمیر غیرطبیعی (نئوپلازی سرویکس)1/4 درصد بود که3/35 درصد آنها از نظر ابتلا بهHPV هم مثبت بودند. شایعترین نوعHPV از نمونههای به دست آمده تیپ 16 بود که در زنان با پاپ اسمیر غیر طبیعی و طبیعی به ترتیب8/ 8 درصدو 8/1درصد بود.
نتیجهگیری: گرچه میزان شیوعHPV در جمعیت مورد مطالعه این پژوهش کمتر از بسیاری از کشورهای جهان است ولی پیشنهاد میشود تا با اجرای مطالعات اپیدمیولوژیک در سطح کشور شیوع واقعی آن استخراج و برنامهریزی جهت پیشگیری و کنترل این بیماری خطرناک صورت پذیرد.
سمیه حسینپور نیازی، پروین میرمیران، گلبن سهراب، فیروزه حسینی اصفهانی، فریدون عزیزی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده
مقدمه و اهدف: مطالعات محدودی رابطه دریافت فیبر رژیم غذایی با سندرم متابولیک را بررسی کردهاند. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین دریافت کل فیبر رژیم غذایی، انواع و منابع دریافتی آن با سندرم متابولیک در بین بزرگسالان تهرانی بود.
روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی 2457 بزرگسال، 19 تا 84 سال، انجام شد. دریافت رژیم غذایی با استفاده از پرسشنامه نیمه کمی بسامد خوراک ارزیابی شد. شاخصهای تنسنجی، فشار خون، گلوکز و لیپیدهای ناشتای خون اندازهگیری شد. سندرم متابولیک بر طبق معیارهای کمیته ملی چاقی ایرانیان تعریف شد.
نتایج: دریافت کل فیبر رژیم غذایی (74/0-39/0CI:95% ،53/0OR=)، فیبر محلول (84/0-43/0CI:95% ،60/0OR=)، فیبر نامحلول (72/0-35/0CI:95% ،51/0OR=)، فیبر میوه (72/0-37/0CI:95% ،51/0OR=)، فیبر حبوبات (99/0-53/0CI:95% ،73/0OR=) و فیبر غلات (97/0-57/0CI:95% ،74/0OR=)رابطه معکوس معنیداری با سندرم متابولیک، پس از تعدیل متغیرهای مخدوشکننده داشت. فیبر سبزیجات و مغزها هیچ ارتباطی با سندرم متابولیک نداشت.
نتیجهگیری: دریافت فیبر رژیم غذایی، فیبر محلول، فیبر نامحلول، فیبر میوه، و فیبر حبوبات ارتباط معکوس معنیداری با سندرم متابولیک در بزرگسالان تهرانی دارد.
محسن اخوان سپهی، شمس الدین حجازی، علی کوهپایی، کمال اسحاق حسینی، علی بلباسی،
دوره 8، شماره 1 - ( 4-1391 )
چکیده
مقدمه
و اهداف: تزریق خون نجات بخش است ولی
امروزه درخواست بدون اندیکاسیون خون رواج یافته است. این مطالعه به منظور بررسی
میزان درخواست خون و فرآوردههای خونی و مصرف آنها در بیمارستانهای شهرستان قم
طراحی شده تا یک طرح مشترک برای مصرف بهینه آن به دست آید.
روش کار: این مطالعه توصیفی آینده نگر است و شامل4370 نوع از فراوردههای درخواست شده در
بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی قم از بانک خون طی سال 1388 است. دادهها بوسیله
آزمونهای k2 ؛T مورد تحلیل قرارگرفتند و سطح آماری آن در نرم افزارspss16
05/0>p شد. نسبت c/t تعداد واحدهای crossmach شده تقسیم بر تعداد واحدهای تزریق
شده است، محاسبه
شد.
نتایج: دراین مطالعه،4370 نوع فراورده خونی درخواست شده مورد ارزیابی قرار گرفت؛ متوسط سن
بیماران 5/27 سال (1/57% مرد و 9/42% زن) بودند. از 4370 درخواست خون صورت گرفته
،42/16% (196/1 : c/t
(برای
بیمارستانهای تحت بررسی تزریق نشده بود، از مجموع 13بخش در نظر گرفته شده، بخشهایی
که بیشترین درخواستهای خون را داشتند، به ترتیب عبارتند از :
جراحی اورژانس و تروما(3/23%)، هماتولوژی و انکولوژی (14%)، زنان وزایمان (3/11%)، بخش
کودکان (6/8%)، داخلی و نفرولوژی (8%)، بخش عفونی (9/6%)، بخش سوختگی (9/5%)،
جراحی عمومی(4/4%)، بخش ارتوپدی (2/3%)، Icu (3/2%). PCell بیشترین فراورده درخواست شده با
میزان7/78% است، اگرچه 44% از این میزان تزریق نمیشود.
نتیجهگیری: مطابق این یافتهها، میزان فرآوردههای درخواستی خون بالا است. بنابراین راهبرد
منطقهای وکشوری مشخص برای درخواست خون نیاز است تا این میزان را کاهش دهد.
Normal
0
عبدالله محمدیان هفشجانی، حمیدرضا برادران، نضال صراف زادگان، محسن اسدی لاری، آرش رمضانی، شیدخت حسینی، فاطمه الله بخشی هفشجانی7،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
مقدمه و اهداف: با وجود روند روبه کاهش شیوع بیماریهای
کرونری در کشورهای پیشرفته و پیشرفتهای چشمگیر در درمان بیماران،میزان کشندگی در
پی رخداد سکته قلبی حاد در هر دو جنس بالا باقی مانده است. تعیین عوامل پیشگویی
کننده بقای کوتاه مدت از سکته قلبی میتواند نقش مهمی در کاهش مرگ و میر در
بیماران داشته باشد.
روش کار: در این مطالعه همگروهی، اطلاعات تمامی بیماران
مبتلا به انفارکتوس قلبی حاد که درطی سالهای1378
تا 1386 به بیمارستانهای شهر اصفهان مراجعه کردهاند، درمرکزتحقیقات قلب و عروق
اصفهان گردآوری شده است. با استفاده از روش رگرسیون کاکس، خطر نسبی تک متغیره و
چند متغیره تطبیق شده مربوط به متغیرهای مطالعه محاسبه شد.
نتایج: در طی دوره مطالعه 8800 بیمار به مطالعه وارد
شدند که 6/73%از آنها مرد بودند. میانگین سنی بیماران 58/12±85/61 و میزان بقای
28 روزه کل بیماران 5/90% بود. خطر نسبی مرگ برای گروههای سنی 50 تا 70 سال(1/3-2 CI: 5/2RR=) و گروه سنی
بالاتر از 70 سال (3/6-4 CI: 5 RR=) و در زنان (9/1-5/1 CI:7/1RR=) و در گروهی که
داروی استرپتوکیناز را دریافت نکرده بودند
(1/1- 8% CI: 9/0RR=) و از نظر نوع
انفارکتوس قلبی، خطر نسبی مرگ برای انفارکتوس تحتانی (8/7-2/2 CI: 2/4RR=) و برای
انفارکتوس قدامی (3/13-4 CI: 2/7RR=) بود.
نتیجهگیری: بامشخص شدن شاخصهای پیشگویی کننده
بقای کوتاه مدت بیماران مبتلا به انفارکتوس قلبی باید در اقدامات درمانی و مراقبتی
گروههای با خطر بیشتر
)بیماران
با سن بالاتر، زنان و انفارکتوس قدامی(
دقت بیشتری مبذول گردد.
علی اصغر اخلاقی، مصطفی حسینی، محمود محمودی، منصور شمسی پور، ایرج نجفی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
مقدمه و اهداف: دیالیز صفاقی یکی از شایعترین روشهای
دیالیز است که در بیماران مبتلا به بیماری نارسایی کلیه انجام میشود. اغلب مطالعات عوامل موثر بر بقا را با استفاده از
آزمون لگ- رتبهای و روش کاکس بررسی کردهاند. در این مطالعه امکان استفاده از مدل
شفایافته در تحلیل بقا این بیماران را بررسی کرده، و کارایی مدلهای بقا شفایافته آمیخته
وایبل، گاما، لگ نرمال و لجستیک مقایسه میشود.
روش کار: تعداد 433 بیمار از بیمارستانهای شفا و شریعتی
که طی سالهای 1376 لغایت 1388، به صورت همگروهی گذشته نگر وارد مطالعه شدند. اثر متغیرهای
جنس، سن، مرکز درمانی، کلسترول، LDL، HDL، تری گلیسرید، آلبومین، هموگلوبین، کراتینین، FBS، کلسیم و فسفر بررسی
شد. از نرم افزارSTATA
(11.0) و زیربرنامه
CUREREGR جهت تحلیل استفاده شد.
نتایج: شاخص آکائیک برای مدل وایبل برای تمام متغیرها کمتر
از سایر مدلها میباشد. در مدل چند متغیره، سن و آلبومین روی بقا بلند مدت بیماران
اثر معنیداری داشتند (01/0>P). اثر تری گلیسرید روی بقای بلند مدت در مرز معنیداری
قرار داشت (065/0=P). همچنین
اثرHDL, FBS و کلسیم روی بقاء کوتاه مدت معنیدار
بود (01/0>P).
ولی LDL در مرز معنیداری قرار داشت (088/0=P).
نتیجهگیری: مدلهای شفایافته میتواند در شرایط
مناسب برای تحلیل بقا بیماران دیالیزی به کار روند و بقای بلند مدت بیماران را از بقای
کوتاه مدت جدا کنند. این ابزار آماری میتواند تفسیر ظریفتر و دقیقتر از آنچه که
در دادههای بقا وجود دارد، ارائه کند.
قاسم یادگار فر، طاهره علی نیا، راضیه حسن نژاد، مهسا فیاض، ریحانه حسینی، جواد صنعتی، جلال هرندی، وحید حاج نوروز علی، محمود رضا باقی، عنایت میرزاوند،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
مقدمه و اهداف: تعیین گستردگی استرس شغلی، به اندازهگیری آن، با استفاده از الگوهای نظری استاندارد و پرسشنامه معتبر نیاز دارد. هدف این مطالعه، ترجمه پرسشنامه ناهماهنگی بین تلاش و پاداش به فارسی و بومیسازی اعتبارسنجی آن، در کارکنان شرکت پلیاکریل اصفهان است.
روش کار: نسخه فارسی پرسشنامه با فرایند “ترجمه-برگردان- ترجمه” تهیه و در 227 نفر از کارکنان ارزیابی شد. ثبات درونی آن با آلفای کرونباخ و روش تنصیف و اعتبار ساختاری آن با اعتبار همگرایی و افتراقی تعیین شد. تحلیل عاملی تأییدی بر هر یک از حیطههای پرسشنامه صورت گرفت. اعتبار ملاکی با استفاده از رگرسیون لجستیک و رابطه بین 3 حیطه با افسردگی و استفاده از نرمافزار 18SPSS و لیزر ل5/8 تحلیل شدند.
نتایج: میانگین نمره 3 حیطه 68/10، 36/41 و 15/14 و آلفای کرونباخ 61/0، 85/0 و 67/0 و ضریب تنصیف دادهها، بهترتیب برای تلاش، پاداش و تعهدکاری،53/0، 85/0 و 65/0بود. همه همبستگیهای جزء-کل بیشتر از 20/0 بود. همبستگی بین هر پرسش و مقیاس مورد اندازهگیری، بهجز برای یک پرسش، بیشتر از 4/0بود. دو مقیاس تلاش و تعهدکاری برازش مدل اعتبار ساختاری را نشان دادند.
نتیجهگیری:مطالعه حاضر یک ابزار استاندارد روا و پایا برای اندازهگیری استرس شغلی به جامعه علمی و صنعتی کشور ارائه میکند و توصیه میکند که این ابزار در مطالعههای طولی و دیگر مشاغل ارزیابی شود.
بابک عشرتی، ربابه امروزی، عشرت سادات موسوی، مهین سادات عظیمی، عباس اسماعیلی، حسین بختیاری، سید شهریار حسینی، مجید رمضانی،
دوره 9، شماره 3 - ( 11-1392 )
چکیده
مقدمه و اهداف: هدف این مطالعه تعیین شاخص نابرابری ارائه خدمات مراقبت کودک در مناطق روستایی استان مرکزی، با توجه به فاصله خانههای بهداشت از مرکز شهرستان و استان است.
روش کار: شاخصهای مورد نظر با استفاده از فهرست کنترل نظارتهای گروهی انجامشده از سوی کارشناسان بهداشت خانواده ستاد مراکز بهداشت شهرستانهای استان مرکزی، بهصورت تصادفی، از خانههای بهداشت در هر یک از 10 شهرستان استان مرکزی در سال 1389 جمعآوری و امتیازدهی شدهاست. این شاخص ها شامل پایش پزشک از برنامه مراقبتهای کودکان، مشارکت پزشک مرکز در اجرای راهبرد مانا طبق راهنمای وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، داشتن اطلاعات مناسب پزشک از محتوای کتابچهها و روند کلی مراقبتها درنظام مراقبت مرگ 59-1 ماهه بوده است. فاصله خانه بهداشت نیز بر اساس فاصله آن تا مرکز شهرستان و مرکز استان اندازهگیری شدهاست. برای تعیین نابرابری در شاخصهای مورد نظر، از محاسبه شاخص غلظت (Concentration Index) و حدود اطمینان 95% استفاده شد.
نتایج: 46 خانه بهداشت بهصورت تصادفی انتخاب شدند. همه شاخصهای غلظت محاسبهشده برای متغیرهای مورد مطالعه، کمتر از 1/0 بود که اختلاف آنها با صفر معنیدار نبود (05/0P>). با توجه به دادههای مطالعه حاضر، در ارائه خدمات مراقبت کودک بیمار و سالم در سطح خانههای بهداشت استان مرکزی، با توجه به فاصله خانه بهداشت از مرکز شهرستان و استان، تفاوتی وجود ندارد.
نتیجه گیری: برای رسیدن به نگاهی جامعتر به مقوله عدالت در ارائه خدمات سلامت در شهر و روستا، بهتر است مطالعه حاضر برای ارزیابی دیگرخدمات ارائهشده در خانههای بهداشت استان مرکزی نیز انجام شود.
پریسا رضا نژاد اصل، مصطفی حسینی، سمانه افتخاری، محمود محمودی، کرامت اله نوری،
دوره 10، شماره 3 - ( دور10، شماره 3 1393 )
چکیده
مقدمه و اهداف: از مطالعات طولی برای بررسی تأثیر درمان در بسیاری از تحقیقات روانشناسی و روانپزشکی استفاده میشود. مهمترین مشخصه مطالعات طولی، اندازهگیریهای مکرر از بیماران در طول زمان میباشد، نظر به اینکه مشاهدههای مربوط به یک بیمار از یکدیگر مستقل نیستند؛ بنابراین برای تحلیل این دادهها باید از روشهای ویژه آماری استفاده شود. همچنین دادههای گمشده جزء اجتناب ناپذیر اغلب مطالعات طولی میباشند که بر اثر بیپاسخی واحد نمونهگیری رخ میدهند. از آنجایی که گمشدگی منجر به کاهش دقت محاسبات آماری و ایجاد اریبی در نتایج حاصل میشود، بررسی روشهای برخورد با آن اهمیت زیادی دارد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر درمان جامع بر عملکرد اجتماعی- فردی بیماران مبتلا به مرحله اول سایکوز با استفاده از روشهای آماری مناسب میباشد.
روش کار: دادههای این مطالعه از یک کارآزمایی بالینی و مربوط به بیمارانی است که در سالهای 87-1385 به درمانگاهها یا اورژانس روانپزشکی بیماراستان روزبه مراجعه کردهاند. برای تحلیل پاسخهای رتبهای طولی با گمشدگی غیریکنوا این مطالعه از مدل ضرایب تصادفی در نرم افزار R نسخه 2.15.0 استفاده کردیم.
نتایج: نتایج برآورد پارامترهای مدل ضرایب تصادفی با پاسخهای گمشده غیریکنوا و در نظر گرفتن مکانیسم گمشدگی تصادفی، نشان میدهد، درمان جامع با پیگیری در منزل، سن و سابقهی بیماری در خانواده اثر معنیداری بر عملکرد اجتماعی- فردی بیماران دارند. برآورد ضریب متغیر سن وخطای معیار آن به ترتیب 05/0 و 03/0، برآورد ضریب متغیر سابقهی بیماری 82/0- و خطای معیار آن 41/0 میباشد و ضریب متغیر درمان جامع با پیگیری درمنزل 04/1- و خطای معیار آن 44/0 برآورد شد.
نتیجهگیری: مدل به کار گرفته شده در این مطالعه، نشان میدهد که درمان جامع با پیگیری در منزل، مناسبتر است. زیرا افراد تحت این نوع درمان شانس بیشتری برای داشتن عملکرد اجتماعی- فردی بیشتر دارند.
میثم جهانی، جلال رضایی نور، اسماعیل هداوندی، ایرج صالحی، حبیب اله تحسینی،
دوره 11، شماره 2 - ( دوره 11، شماره 2 1394 )
چکیده
مقدمه و اهداف: در طی سالهای اخیر از جمله روشهای پیشبینی و تشخیص بیماری در عرصه پزشکی، به کارگیری روشهای پشتیبان تصمیم با الگوریتمهای تکاملی و ترکیبی است، که دارای توانمندی بالایی در مدلسازی مسائل پزشکی و مهندسی دارند. هدف این مقاله مقایسهی چند سامانه پشتیبان تصمیمگیری و بررسی دقت این سامانهها در پیشبینی بیماری دیابت است.
روش کار: در مطالعهی حاضر با استفاده روش ترکیب الگوریتم ژنتیک و لونبرگ- مارکوارت(Genetic Algorithm and Levenberg-Marquardt GALM ) ، به تعیین و بهینهسازی اوزانهای شبکهی عصبی پرداخته شد، و برای بررسی اعتبارسنجی مدلها، از روشهای اعتبار سنجی سنتی و اعتبار سنجی kباره (K-Fold Cross Validation K-Fold ) استفاده گردید، و در نهایت مدل پیشنهادی (GALM) با مدلهای رگرسیون لجستیک، الگوریتم ژنتیک از طریق نمودار سطح زیر منحنی(Receiver operating characteristic, (ROC)) و ماتریس در هم ریختگی(Confusion matrix) مقایسه گردید.
نتایج: پس از انجام بررسیها معلوم شد در بین مدلهای مقایسه شده، مدل حاصل از الگوریتم GALM دارای حساسیت و ویژگی بالاتری نسبت به مدلهای رگرسیون لجستیک و الگوریتم ژنتیک میباشند. همچنین در بین مدلها، مدل پیشنهادی (الگوریتم GALM) مدلی است که دارای حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری منفی (NPV) (Negative Predictive Value NPV )، ارزش اخباری مثبت (PPV) (Positive Predictive Value PPV) ، بالا و درستنمایی منفی (-LR) (Negative Likelihood Ratio NLR ) پایین و نزدیک به صفر میباشد، و میتوان این مدل را به عنوان مدلی مناسب انتخاب کرد.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد، مدل GALM با میزانهای به ترتیب حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت، ارزش اخباری منفی، سطح زیر منحنی 7/98، 01/90، 8/91، 3/98، 972/0، در مقایسه با مدلهای GA و LR مدلی مناسب برای پیشبینی دیابت میباشد.
میثم الفتی فر، سید مهدی حسینی، مسعود بهرامی، منوچهر کرمی، مسعود پروین،
دوره 13، شماره 1 - ( دوره 13، شماره 1، بهار 1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: یکی از موارد کاربرد درصد خطر قابل انتساب جمعیت برآورد بار بیماری جمعیت در مواجهه با چند عامل خطر است. این مطالعه بهمنظور برآورد مقادیر درصد خطر قابل انتساب جمعیت (PAR%) خوشههای زمان مکان موارد سل ریوی در استان همدان اجرا شد.
روش کار: در این مطالعه اطلاعات موارد سل ریوی از معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی همدان اخذ شد و پس از کشف خوشههای معنیدار با استفاده از آماره کاوشی زمان-مکان از PAR% بهمنظور تحلیل خوشهها و برآورد دقیقتر مکانهای کشف خوشه استفاده شد.
یافتهها: در مجموع 4 خوشه زمان-مکان اولیه،3 خوشه زمان- مکان ثانویه برای موارد سل ریوی و 92 درصد مواردی که وضع مشخصی از نظر ابتلا به اچآیوی/ایدز نداشتند؛ در نواحی مطالعه کشف شد. با وجود تفاوت مکانهای خوشههای کشفشده و تفاوت مقادیر PAR% منتسب به آنها، دومین خوشه اولیه موارد سل ریوی (متشکل از شهرستانهای رزن، فامنین و کبودرآهنگ) بیشترین مقدار PAR% را داشت که نیازمند توجه بیشتری است.
نتیجه گیری: وجود خوشههای زمانی-مکانی معنیدار در استان همدان لزوم استفاده از درصد قابل انتساب جمعیت را بهمنظور تمایز دقیقتر نواحی خوشههای کشفشده برای اتخاذ معیارهای پیشگیری و کنترل از بیماری ضروری میسازد. با اینحال مطالعههای تحلیلی بیشتری بهمنظور کشف عوامل مؤثر بر رخداد موارد سل ریوی نیاز است.
مژگان حسینی، قباد مرادی، محمد مهدی گویا، علی جنتی، ابراهیم قادری،
دوره 13، شماره 1 - ( دوره 13، شماره 1، بهار 1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: یکی از اجزای اصلی سامانههای مراقبت از بیماریهای واگیر ارزیابیسامانه است. با توجه به تأکید سازمان جهانی بهداشت برای تهیه ابزارهای لازم در این خصوص و در حالی که در ایران ابزار مناسبی برای آن وجود ندارد، این مطالعه برای نخستین بار در ایران به طراحی ابزار ارزیابی سامانه مراقبت و گزارشدهی بیماریهای واگیر در بیمارستانها و پایلوت آن میپردازد.
روش کار: در مرحله اول حیطههای لازم درپرسشنامه تعیین و چکلیست اولیه تهیه شد. روایی صوری و روایی محتوایی ارزیابی شد. پایلوت چکلیست در بیمارستانهای شهرستان تبریز انجام گرفت. دادهها به نرمافزار SPSS نسخه 18 وارد شد. برای ارزیابی پایایی، همسانی درونی با استفاده از آلفای کرونباخ و تست کوادر-ریچاردسون استفاده شد.
یافتهها: توجه به یافتههای این مطالعه، یک پرسشنامه شامل 26 سؤال در 5 بخش با 20 شاخص طراحی شد. بر اساس پرسشنامه، 15 بیمارستان(9/78%) گزارشدهی بیماریهای واگیر ادغام شده داشتند، که از این تعداد، در هیچیک از بیمارستانها اهداف سامانه مراقبت و گزارشدهی بیماریها تعریف نشده و فقط 2 بیمارستان(3/13%) تا حدودی دارای قوانین حمایتی بودند. هیچکدام از بیمارستانها به تجهیزات مورد نیاز مراقبت و گزارشدهی بیماریهای واگیر دسترسی نداشته و امکان تعیین کامل بودن و به موقع بودن گزارشدهی بیماریهای واگیر وجود نداشت.
نتیجه گیری: یافتههای این بررسی نشان داد که بیمارستانها دارای شرایط مناسبی از نظر شاخصهای مختلف سامانه مراقبت و گزارشدهی بیماریهای واگیر نیستند و نیاز به طراحی و بازنگری سامانه مراقبت در بیمارستانها وجود دارد.
حمید سوری، جلیل حسنی، نرگس انتظامی، سیده معصومه حسینی، الهه رفیعی،
دوره 13، شماره 1 - ( دوره 13، شماره 1، بهار 1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: اﻫﺪاف ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻫﺰاره اهدافی ﻣﺸﺘﺮکندﻛﻪ در ﺳﺎل 2000 در ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﺑﺮ ﺳﺮ آنها ﺗﻮاﻓﻖ ﺷﺪ. هدف این مطالعه، مقایسه این شاخصها در ایران با میانگین آنها در منطقه مدیترانه شرقی و جهان است.
روش کار: از دادههای گزارش سازمان جهانی بهداشت 2014 و سایر منابع در ایران و در سطح منطقه و بینالمللی استفاده شد. شاخصهای اهداف توسعه مرتبطتر با سلامت شامل کاهش مرگومیر کودکان، بهبود سلامت مادران، مبارزه با ایدز، سل و بیماریهای دیگر و تضمین کیفیت محیطزیست است.
یافتهها: نسبت مرگ نوزادان بهکل مرگ کودکان زیر 5 سال در سالهای 2012-1990 در جهان از 37 به 44، در منطقه از 39 به 46 و در ایران از 46 به 61 درصد افزایش یافته است. حدود 5/14 درصد از موارد گزارششدهی اچآیوی/ایدز منطقه در سال 2012 میلادی مربوط به ایران بود. میزان مرگ مادران باردار در ایران، جهان و منطقه به ترتیب 2/72، 7/44 و 50 درصد کاهشیافته است. نسبت زایمانها توسط افراد آموزشدیده و نسبت پوشش مراقبتهای پیش از زایمان در ایران رشد داشته و بالاتر از میانگینهای منطقهای و جهانی است.
نتیجه گیری: ایران در برخی اهداف توسعه پیشرفت داشته، اما با وجود کاهش میزان بروز اچآیوی/ایدز، شیوع آن طی 2012-2001 میلادی افزایشیافته و به هدف توقف شیوع آن دست نیافته است. میزان کاهش مرگ ناشی از سل در ایران کمتر از متوسط کاهش جهانی و منطقهای بوده است. نسبت مرگ نوزادان نیز در کشور افزایش یافته است. اولویت بخشیدن به شاخصهایی که ایران در آنها موفقیت چندانی نداشته باید موردتوجه جدی تصمیمگیرندگان مرتبط باشد.
سید محسن حسینی، علیرضا افشاری صفوی، احمد اسماعیل زاده، سارا بیگ رضایی،
دوره 13، شماره 2 - ( دوره 13، شماره 2، تابستان 1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: یکی از راههای پایش رشد استفاده از منحنیهای تنسنجی است. مقایسه این شاخص با مرجع جهانی آن به دلیل اختلافات نژادی و سطح بهداشتی- رفاهی خالی از اشکال نیست و طراحی مرجع بومی ضروری به نظر میرسد. این مطالعه با هدف مقایسه شاخصهای رشدی دختران و پسران 18-5 ساله شهر اصفهان با مقدارهای استاندارد به انجام رسید.
روش کار: در این مطالعه مقطعی 53839 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. صدکهای شاخص توده بدنی، قد و وزن با استفاده از روش LMS و بهره از نرمافزار LMS light محاسبه شدند. پس از نرمالسازی شاخصهای رشد میانگین و انحراف معیار نمرهها در هر گروه سنی محاسبه و نمودار شاخصهای تنسنجی در برابر صدکهای 5، 50 و 95 مرجع NCHS رسم شد.
یافتهها: میانگین±انحراف معیار نمرههای SDS در تمامی ردههای سنی برای شاخص تودهی بدنی در گروه پسران و دختران به ترتیب برابر (029/0±004/0-) و (062/0±014/0) محاسبه شدند، که بیانگر عدم اختلاف با مقدار مرجع است. صدک 95 شاخص توده بدنی در جمعیت مرجع با صدک 90 این شاخص در جامعه مورد بررسی در این مطالعه همخوانی داشت. همچنین شاخص وزن در پسران پیش از 13 سالگی، بالاتر از مقدار استاندارد و پس از آن به زیر خط مرجع میرود. این در حالی است که در گروه دختران شاخص وزن همواره بالاتر از مقدار مرجع قرار دارد.
نتیجه گیری: با توجه به تفاوت الگوی رشد و نیز کمتر بودن مقدارهای تنسنجی بهویژه در بین پسران، تعریف منحنیهای رشد ملی میتواند راهگشای بهتری در سیاستگذاریهای آینده کشور باشد.
محمد حسین مهرالحسنی، رضا گودرزی، وحید یزدی فیض آبادی، سمیرا سادات پورحسینی، علی درویشی،
دوره 14، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 14، 1397، 1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بهبود کارآیی و بهرهوری در آموزش عالی خصوصاً در حوزه پژوهش در علوم سلامت به عنوان یکی از مشخصههای توسعه پایدار در جوامع، از اهمیت بالایی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف سنجش کارایی و بهرهوری حوزه پژوهشی دانشگاه های علوم پزشکی انجام شده است.
روشکار: در مطالعه توصیفی حاضر، کارایی و بهرهوری پژوهشی 45 دانشگاه علوم پزشکی با روش تحلیل پوششی دادهها و همچنین شاخص مالم کوئیست در سه مقطع زمانی 1389، 1392 و 1395 ارزیابی شد. در هر دو مدل سنجش کارایی و شاخص مالم کوئیست، از رویکرد ستاده-محور با فرض بازده متغیر نسبت به مقیاس استفاده شد. همچنین رتبه بندی کامل واحدهای کارا با استفاده از مدل اندرسون-پترسون صورت گرفت.
یافتهها: میانگین نمرات کارایی فنی دانشگاهها در طی سه مقطع 86/0 برآورد شد. نتایج شاخص بهرهوری مالم کوئیست نشان داد که در طی سالهای 1389 تا 1392، 6 درصد رشد بهرهوری وجود داشته است؛ ولی از سال 1392 تا 1395، عملکرد دانشگاهها با 12 درصد کاهش بهرهوری همراه بوده است. میانگین بهرهوری کل سه مقطع برابر 96/0 و بیانگر کاهش 4 درصدی رشد بهرهوری بود که از میان اجزای آن، کارایی تکنولوژی 8 درصد کاهش رشد داشته و سایر اجزا رشد مثبت نشان دادند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که برخی از دانشگاهها در حوزه پژوهشی کارا عمل نمیکردند و بهرهوری آنها رو به کاهش بوده است که عمدتاً به علت کاهش رشد کارایی تکنولوژی میباشد که با توجه به توسعه فناوری در سالهای اخیر میتواند نتیجه عدم استفاده موثر از فناوریهای نوین باشد.