جستجو در مقالات منتشر شده


46 نتیجه برای حقدوست

علی اکبر حقدوست، علی میزازاده،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

مقدمه و اهداف: نقش ژنتیک، محیط و میزان تأثیر آن‌ها در پیدایش بیماریهای قلبی- عروقی (CHD) و عوامل خطر آن‌ها همواره مورد بحث بوده است. این مطالعه برای تعیین شدت ارتباط عوامل خطر CHD بین اعضاء مختلف خانواده و تعیین میزان تأثیر عوامل ژنتیکی و محیطی صورت گرفته است.
روش کار: از داده‌های مربوط به 656 خانواده (1614نفر) شرکت‌کننده در طرح کشوری مراقبت از بیماری‌های غیر واگیر (واحد مبارزه با بیماری‌های استان کرمان، معاونت سلامت وزارت بهداشت) استفاده شد. گروه‌بندی افراد به گروه پرخطر و کم خطر، براساس صدک 75% عوامل خطر انجام گرفت. شدت ارتباط بین وجود عوامل خطر در بین اعضا یک خانواده بر اساس مدل پواسنی و تعدیل اثر وابستگی‌های درون خانوادگی با استفاده از روش random effect محاسبه شد.
 نتایج: ارتباط پر وزنی فرزندان با پر وزنی پدر بیشتر از مادر خانواده بود (59/1 در مقابل 35/2
RR: ). وجود فشارخون بالا در پدر، میزان ابتلای مادر و فرزند خانواده به این عارضه را به طور معنی‌داری افزایش می‌داد؛ در حالی که در مورد قند خون بالا، فقط بین پدر و مادر، رابطه‌ی معنی‌داری مشاهده شد. به طور مشابه، رابطه‌ی کلسترول بالای والدین و فرزندان هم معنی‌دار نبود؛ اما وجود هیپرکلسترولمیا در هریک از والدین، خطر ابتلا دیگری را دو برابر می­کرد (05/0>P). تجمع خانوادگی معنی‌داری در رابطه با مصرف سیگار یافت نشد. ورزش کردن پدر یا مادر بر انجام این عمل توسط دیگر اعضاء تأثیر معنی‌داری داشت (46/3 و 05/2=RR). اختلاف سنی بین والدین و فرزندان، تأثیر معنی‌داری بر روابط مشاهده شده‌ی بالا نداشت.
مهدی اصولی، علی اکبر حقدوست، شهین یار احمدی، محمد حسین فروزانفر، محبوبه دینی، کورش هلاکویی نایینی،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده

مقدمه و اهداف: این مطالعه با هدف بررسی توزیع جغرافیایی (کشوری) کم‌کاری مادرزادی تیرویید (CH) که یکی از علل اصلی عقب ماندگی ذهنی نوزادان در جهان محسوب می‌شود، طراحی و اجرا شده است.

روش‌کار:‌ با استفاده از داده‌های برنامه کشوری غربال‌گری، میزان‌های بروز CH در شهرستان‌ها و استان‌های کشور محاسبه و نقشه‌های آن ترسیم شد. با استفاده از آزمون توزیع دو جمله‎ای و تحلیل نقاط داغ (Hot Spot Analysis)، توزیع مکانی بروز CH در شهرستان‌های کشور بررسی شد. پس از ورود داده‌ها در صفحاتMS-excel ، ترسیم نقشه‌ها و تحلیل‌های مکانی با استفاده از نرم افزارهای ArcGIS9.2 انجام پذیرفت.

یافته‌ها: میزان بروز کشوری CH (در بر گیرنده هر دو نوع گذرا و دایمی CH) برابر 2/2 در 1000 نوزاد است. این میزان بروز بالا بجز در مورد بعضی شهرها در کشور، کم و بیش یکسان توزیع شده است و تغییرات جغرافیایی آن از لحاظ آماری معنادار نبود. ما هیچ نقطه داغ مشخصی برای CH در ایران نیافتیم.

نتیجه‌گیری: ما هیچ توجیه جغرافیایی مشخصی برای بروز بالای CH در ایران نیافتیم، بنابراین باید سایر توجیهات برای این خطر بالا در بین نوزادان غربال‌گری شده شامل عوامل غیر محیطی و عوامل وابسته به کیفیت برنامه غربالگری آزمون شود.


علی اکبر حقدوست،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده

مبحث حجم نمونه و نحوه محاسبه آن یکی از مباحث بسیار کلیدی در تحقیقات علوم پزشکی است که معمولاً محققین و حتی خوانندگان مقالات در این خصوص سوالات بسیاری دارند و این موضوع نشان می‌دهد که باید مفاهیم در این خصوص به زبان ساده ولی دقیق شرح داده شوند. در این مقاله سعی خواهد شد با زبانی بسیار ساده و با کمترین پیچیدگی آماری، این مبحث برای خوانندگان غیرآشنا با مفاهیم پیچیده آماری بیان و با ارایه مثال‌های کاملاً مفهومی، عوامل موثر بر حجم نمونه شرح داده شوند. در این مقاله ابتدا در مورد مفاهیم پایه در محاسبه حجم نمونه مانند مفهوم میزان اثر (effect size)، مفهوم دامنه و ضریب اطمینان و خطاهای آماری بحث شده و مفروضات مورد نیاز برای محاسبه حجم نمونه شرح داده خواهند شد. سپس به بیان فرمول محاسبه حجم نمونه برای برآورد یک میانگین و یا یک نسبت و همچنین فرمول رایج برای محاسبه حجم نمونه در مقایسه دو میانگین و یا دو نسبت پرداخته خواهد شد. در ادامه این سری از مقالات نیز سعی خواهد شد به زوایای فنی‌تر موضوع پرداخته شده و راهکارهای ساده شده‌ای برای محاسبه حجم نمونه در شرایط خاص و تصحیحات مربوطه ارایه گردد.
علی اکبر حقدوست، محمد رضا بانشی، مریم مرزبان،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده

مقدمه و اهداف: در مقاله قبلی درباره پاره‌ای از مباحث کلیدی نمونه‌گیری در پژوهش بحث شد. در این مقاله سعی بر آن است که برای تعدیل حجم نمونه در شرایط خاص مانند مقایسه‌های چندگانه؛ محاسبه حجم نمونه برای مواردی که تعداد نمونه‌ها در گروه‌ها برابر نیست، تصحیح حجم نمونه برای مقادیرنامشخص و تعدیل حجم نمونه برای جامعه محدود مطالبی ارایه شود. به علاوه، درباره اثر طرح در نمونه‌گیری چند مرحله‌ای و تأثیر آن در حجم نمونه مطالبی بیان شده است. سپس به تخمین حجم نمونه هنگامی که آزمون‌های ناپارامتریک برای آنالیز داده‌ها به کار برده می‌شود پرداخته شود. همچنین توضیحاتی در مورد توان کارآمدی شیوه‌های پارامتریک در برابر غیر پارامتریک و کاربردشان در تصحیح حجم نمونه ارایه گردد.
محمد رضا فرخی، کورش هلاکویی نائینی، علی اکبر حقدوست، آناهیتا امامی،
دوره 8، شماره 1 - ( 4-1391 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان هزینه‌های بسیاری را به صورت مستقیم و غیرمستقیم در پی دارد و میزان آن‌ها در سیاست‌گذاری سلامت اهمیت دارد. با توجه به فقدان مطالعه مشابه درکشور و با هدف پاسخ به کمیت وکیفیت هزینه‌های سرطان، برخی از بیماران سرطانی شهرکرمان در طی سال‌های 88 و 89 مورد مصاحبه و استخراج هزینه قرار گرفتند.
 روش کار: با بررسی لازم از دیدگاه بیماران، گروه‌ها و شکل هزینه‌های 233 بیمار مبتلا به سرطان را ثبت و آن‌ها را در هشت گروه سرطان خون، پستان، مغز و اعصاب محیطی، اندام‌های تناسلی زنان، گوارش، ریه، اندام‌های تناسلی مردان و پروستات قرارداده و محاسبات لازم انجام گردید.
 نتایج: میانگین هزینه‌های کلی سرطان در ماه 32/3 میلیون تومان
SD:0.71)) بود و پرهزینه‌ترین، سرطان پستان با میانگین ماهانه 30/4 میلیون تومان SD:3.70)) و کمترین، سرطان اندام‌های تناسلی مردان با میانگین ماهانه16/2 میلیون تومان (SD:1.67) شناخته شد. حدود دو میلیون تومان هزینه‌های مخفی این بیماران در ماه بودند سرطان‌های پستان، ریه، خون و اندام‌های تناسلی زنان به عنوان سرطان‌های پرهزینه، سرطان‌های مغز و اعصاب محیطی، گوارش وپروستات باهزینه متوسط و سرطان‌های اندام‌های تناسلی مردان در رده کم‌هزینه‌ترین سرطان‌های این استان قرارگرفتند.
 نتیجه‌گیری: با دقت در هزینه‌های انجامی توسط بیماران میزان هزینه‌ها در تمامی گروه‌ها و برای خانواده‌ها بالا و قابل توجه بوده، بخش مهمی از این هزینه‌ها به صورت مخفی هستندکه ضرورت توجه لازم را در سیاست‌گذاری سلامت و مدیریت هزینه بیماری‌ها می‌طلبند.
منوچهر کرمی، حمید سوری، یداله محرابی، علی اکبر حقدوست، محمد مهدی گویا،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه و هدف: شناسایی و حذف الگوهای قابل توجیه، شامل روند‌های ماهانه، فصلی و سالانه، آثار روزهای هفته، روزهای تعطیل و پایان هفته به دلیل اختلال در اعلام هشدارهای واقعی مبنی بر وجود تغییرات در روند بیماری‌ها و نیز ایجاد هشدارهای کاذب بسیار اهمیت دارد. مطالعه حاضر با هدف شناسایی و حذف الگوهای قابل توجیه داده‌های کشوری نظام مراقبت بیماری سرخک در ایران انجام گردید.

 روش کار: برای شناسایی الگوهای قابل توجیه از داده‌های کشوری، موارد مشکوک به سرخک طی سال‌های 1387 تا1389، از نمودارهای خطی و میانگین متحرک، توابع خود‌همبستگی و خودهمبستگی جزئی و شاخص متوسط پایان هفته استفاده شد. برای حذف الگوهای قابل توجیه نیز از روش‌های هموارسازی میانگین‌های متحرک و هموارسازی نمایی هولت- وینترز استفاده شد.

 نتایج: نتایج استفاده از روش‌های مختلف برای شناسایی الگوهای قابل توجیه بیانگر وجود الگوهای سالانه، ماهانه و به ویژه آثار روزهای هفته و تعطیل در داده‌های بیماری سرخک است. همچنین، یافته‌ها نشانگر کارایی روش هموارسازی میانگین‌های متحرک در کاهش انحراف از پیش فرض نرمال‌بودن و عملکرد مناسب روش هموارسازی نمایی هولت- وینترز در حذف الگوهای فصلی، شامل آثار روزهای هفته، ماه و سال است.

نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه حاضر بر اهمیت بررسی داده‌های خام نظام مراقبت بیماری سرخک، پیش از به کارگیری روش‌های کشف طغیان تأکید می‌کند و استفاده از روش هموارسازی هولت وینترز برای حذف الگوهای فصلی را، با وجود سادگی و کارایی مناسب روش میانگین‌های متحرک در کاهش انحراف از پیش‌فرض نرمال‌بودن از داده‌های خام نظام مراقبت سرخک توصیه می‌کند.


منوچهر کرمی، حمید سوری، یداله محرابی، علی اکبر حقدوست، محمد مهدی گویا،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه و اهداف: به‌کارگیری رویکرد ارزشیابی روش‌های کشف طغیان بر مبنای داده‌های واقعی، در مقایسه با رویکردهای دیگر، از بالاترین میزان روایی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی عملکرد الگوریتم میانگین متحرک وزن داده شده نمایی (EWMA)، با استفاده از روش‌شناسی ارزشیابی بر مبنای داده‌های واقعی در کشف به هنگام دو مورد طغیان محلی انجام شده است.

روش کار: برای کشف به هنگام دو مورد طغیان سرخک در شهرهای مشهد و بندرعباس از الگوریتم کشف طغیان EWMA 1 و EWMA 2،به ترتیب با پارامترهای هموارسازی 3/0 و 6/0 استفاده شد. این الگوریتم‌ها بر داده‌های موارد گزارش شده روزانه مشکوک به سرخک، طی یک هفته پیش و بعد از طغیان یاد شده، اعمال شد. سپس، عملکرد آن‌ها با رویکرد ارزشیابی بر مبنای داده‌های واقعی بررسی شد و چگونگی عملکرد آن در کشف به هنگام طغیان‌ها با روش‌شناسی تجزیه و تحلیل همبستگی گزارش می‌شود.

نتایج: یافته‌های حاصل از بکارگیری الگوریتم‌هایEWMA ، در کشف به هنگام طغیان شهر مشهد بیان‌گر عملکرد نامطلوب آن‌ها با تأخیر دو تا هفت روز بود. عملکرد این الگوریتم‌ها در کشف به هنگام طغیان شهر بندرعباس مناسب بود. بالاترین مقدار همبستگی برای الگوریتم EWMA 2 در کشف طغیان شهر مشهد در تأخیر روز دوم و برابر با 60/0 مشاهده گردید.

نتیجه‌گیری: استفاده از الگوریتمEWMA در سطوح محیطی نظام مراقبت و برای کشف به هنگام طغیان‌های کوچک و محلی توصیه نمی‌شود. با این حال، ویژگی‌های مربوط به داده‌ها تعیین کننده عملکرد روش‌های کشف طغیان هستند.


منوچهر کرمی، حمید سوری، یداله محرابی، علی اکبر حقدوست، محمد مهدی گویا، نادر اسماعیل نسب،
دوره 9، شماره 2 - ( دوره 9، شماره 2، تابستان 1392 1392 )
چکیده

مقدمه و اهداف: آمادگی، کشف زودرس و پاسخ به‌هنگام به بیماری‌های نوپدید و طغیان‌ها یکی از مهم‌ترین اولویت‌های بهداشت عمومی و نظام‌های سلامت است. مطالعه‌هایی بسیار محدود در دنیا به‌طور همزمان برای ارزشیابی روش‌های کشف طغیان، روی داده‌های یکسان و با استفاده از رویکرد ارزشیابی عملکرد بر مبنای داده‌های نیمه‌شبیه‌سازی شده، اقدام کرده‌اند. رسالۀ حاضر نیز با هدف ارزشیابی عملکرد الگوریتم مجموع تراکمی در شناسایی به‌هنگام 831 روز طغیان نیمه‌شبیه‌سازی شده، انجام شده‌ است.
 روش کار: در این مطالعه، عملکرد الگوریتم مجموع تراکمی در کشف طغیان‌های نیمه‌شبیه‌سازی شده با استفاده از داده‌های موارد گزارش شدۀ روزانۀ مشکوک به سرخک، طی سال‌های 1387 تا 1389، ارزشیابی گردید. عملکرد این الگوریتم با استفاده از شاخص‌های حساسیت، درصد هشدار کاذب، نسبت‌های درست‌نمایی و سطح زیر منحنی راک ارزیابی شد.
نتایج: حساسیت الگوریتم مجموع تراکمی در شناسایی طغیان‌های شبیه‌سازی شده 50 درصد، با فاصلۀ اطمینان 95 درصد (54- 47) بود. عملکرد این الگوریتم بسته به اندازه، شکل و دورۀ طغیان شبیه‌سازی شده متفاوت است. از نظر شاخص به‌هنگام‌بودن نیز، به‌طور متوسط، کمترین فاصلۀزمانی بین روز واقعی شروع طغیان بر مبنای داده‌های نیمه‌شبیه‌سازی شده تا زمان کشف طغیان، بااین الگوریتم، 84/13روز بود.
نتیجه‌گیری: اگرچه نتایج مطالعه بیانگر عملکرد خوب الگوریتم مجموع تراکمی در شناسایی طغیان‌های با اندازۀ بزرگ و دورۀ کوتاه بود، اما عملکرد این الگوریتم، به‌ویژه در شناسایی طغیان‌های با دورۀ طولانی و اندازۀ کوچک، ضعیف بود.
پ‍‍ژمان باقری، علی اکبر حقدوست، اسحاق درتاج رابری،
دوره 9، شماره 3 - ( 11-1392 )
چکیده

مقدمه و اهداف: امروزه، برنامه‌های سنجش سلامت و ارزیابی مداخلات بهداشتی، افزون بر محاسبه شاخص‌های ابتلا و مرگ، به دیگر شاخص‌ها، مانند کیفیت زندگی نیز توجه می‌کنند. این تحقیق قصد دارد به بررسی تفاوت کیفیت زندگی ساکنان بالای 15 سال آپارتمان‌نشین، نسبت به دیگر ساکنان بالای 15 سال غیر آپارتمان‌نشین شهر شیراز بپردازد.
 روش کار: مطالعه پیشِ رو یک مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی است که به بررسی همزمان متغیرهای آپارتمان‌نشینی، به‌عنوان متغیر مستقل و ابعاد مختلف جسمی، روانی، اجتماعی و محیطی سلامت، به‌عنوان متغیر وابسته، در شهر شیراز، سال 1390 پرداخته‌است. در این مطالعه از نمونه‌گیری چندمرحله‌ای و پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL-BREF) استفاده شده‌ است.
نتایج : بر اساس تجزیه ‌و تحلیل‌ها، میانگین نمره‌های ابعاد سلامت، پیش از تعدیل، برای متغیرهای جنسیت، سواد، تأهل، سن، شغل، بُعد خانوار، درآمد ماهیانه، نوع بیماری، مالکیت منزل و مساحت منزل در آپارتمان‌نشینان، نسبت به غیر آپارتمان‌نشینان، به‌ترتیب عبارت بودند از: جسمی 57/13 و 41/16، روانی 71/10 و 87/14، اجتماعی 57/8 و 84/13 و محیطی 59/13 و 18/10 که بعد از تعدیل در بُعد جسمی، به 41/14 و 61/15، روانی 6/12 و 47/14، اجتماعی 74/8 و 72/13 و محیطی 42/15 و 23/9 تغییر یافتند (0001/0P<).
نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که سلامت آپارتمان‌نشینان حتی بعد از تعدیل در بیشتر حیطه‌ها، کمتر از غیر آپارتمان‌نشینان است که ارزیابی علل آن می‌تواند در ارتقای سلامت شهرنشینان بسیار مؤثر باشد.

مصطفی شکوهی، الهام محبی، اعظم رستگاری، سعیده حاجی مقصودی، علی اکبر حقدوست، محمدرضا بانشی،
دوره 10، شماره 1 - ( دوره 10، شماره 1، بهار 93 1393 )
چکیده

مقدمه واهداف: یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در حوزه‌ی بهداشت عمومی و نظام مراقبت بیماری‌های، برآورد تعداد افراد بیمار مبتلا به بیماری‌های نادر یا برآورد برخی زیرگروه‌های جمعیتی خاص مانند تعداد استفاده کنندگان مواد تزریقی (IDUs) (Injected Drug Users) می‌باشد. این در حالی‌است که برآورد جمعیت‌های پنهان یا دور از دسترس کاری، بسیار دشوار بوده و با مشکلات فراوانی همراه است. در سال‌های اخیر، روش‌های جدیدی برای برآورد جمعیت‌های پنهان یا دور از دسترس ارایه شده است. یکی از روش‌های نوین برای برآوزد چنین جمعیت‌هایی، روش بسط شبکه‌ای(NSUM) (Network Scale-up Method) می‌باشد. این روش شامل دو بخش برآوزد شبکه‌ی اجتماعی افراد جامعه، و تخمین تعداد افراد زیر جمعیت‌های پنهان یا دور از دسترس با استفاده از شبکه‌ی اجتماعی است. در این مقاله، سعی شده است با زبانی ساده، در ابتدا به بحث مختصری درباره روش‌های غیر مستقیم برآورد اندازه جمعیت‌ها، تاریخچه‌ی روش بسط شبکه‌ای، و مفهوم شبکه‌ی اجتماعی پرداخته شده، و در ادامه به برآورد گروه‌های پنهان با استفاده از این روش و نکته‌های کاربردی آن در مورد چنین جمعیت‌هایی پرداخته خواهد شد.


آذر اسد آبادی، عباس بهرامپور، علی اکبر حقدوست،
دوره 10، شماره 3 - ( دور10، شماره 3 1393 )
چکیده

مقدمه و اهداف: در سال‎های اخیر، توجه قابل ملاحظه‎ای به مدل‎های آماری برای طبقه‎بندی داده‎های پزشکی با توجه به بیماری‎های مختلف و پیامدهای آن‎ها شده است. شبکه‎های عصبی مصنوعی به دلیل عدم نیاز به پیش‌فرض با موفقیت برای تشخیص الگو و پیش‎بینی در برخی از مطالعه‌های بالینی استفاده شده‎اند. هدف از این مطالعه، مقایسه دو مدل آماری شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون لجستیک برای پیش‌بینی بقای بیماران مبتلا به سرطان پستان است.

روش کار: دو مدل برای داده‎های ثبت سرطان کرمان، جنوب شرق ایران، برای پیش‌بینی بقای هر بیمار به کار برده شدند. داده‎‎‎‎‎‎‎های مورد استفاده در این مطالعه شامل 712 بیمار مبتلا به سرطان پستان در گروه سنی 85-15 سال بود. برای مقایسه پیش‌بینی
بقا در داده‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎های یاد شده، از مدل رگرسیون لجستیک و مدل شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون سه لایه استفاده شد.
برای مقایسه و تعیین تفاوت دو مدل، از حساسیت، ویژگی، صحت پیش‎بینی و سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد (ROC)
 (
Receiver Operative Characteristics) استفاده گردید.

نتایج: در این مطالعه، حساسیت و ویژگی دو مدل رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی مصنوعی به ترتیب (594/0 و 70/0) و (621/0 و 723/0) به دست آمد. همچنین صحت و سطح زیر منحنی راک به ترتیب (688/0و 725/0) و (70/0و 725/0) برای دو مدل رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی پرسپترون بود.

نتیجه‏گیری: یافته‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ها نشان می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎دهند اگرچه تفاوت کمی در دو مدل وجود دارد، اما در اینگونه داده‎ها برای پیش‎بینی بقای بیماران مبتلا به سرطان پستان، مدل شبکه عصبی مصنوعی ابزار مناسب‌تری می‌باشد.


سلمان دانشی، علی اکبر حقدوست، محمد رضا بانشی، فرزانه ذوالعلی،
دوره 10، شماره 3 - ( دور10، شماره 3 1393 )
چکیده

مقدمه و اهداف: در برخی از کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه پس از حوادث غیر مترقبه، سامانه ثبت اطلاعات وجود ندارد. هدف این پژوهش استفاده از روش برآوردبرآورد غیر مستقیم به شیوه بسط شبکه‌ای برای برآورد موارد مرگ‌ومیر حاصل از ضایعه نخاعی و تعداد قطع عضو و مرگ‌ومیر در اثر زلزله بم بود.

روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی است. برای برآورد تعداد بیماران این آسیب‌ها از روش برآورد بسط شبکه‌ای استفاده گردید. 80 خانوار در نقاط مختلف شهرستان بم زندگی می‌کردند؛ انتخاب شدند. از افراد پرسیده شد که در همسایگی خود سه خانه سمت راست و سه خانه سمت چپ، تعداد مرگ و تعداد بیماران ضایعه نخاعی فوت شده یا دچار قطع عضو (دست و پا) در اثر زلزله شده بودند را به یاد آورند.

نتایج: تعداد کل افراد فوت شده در اثر زلزله 54041 نفر برآورد شد. هم‌چنین موارد مرگ در اثر ضایعه نخاعی 622 نفر، تعداد کل بیماران دچار قطع دست برابر با 519 نفر، و تعداد کل بیماران دچار قطع پا برابر با 519 نفر برآورد شد.

نتیجه‏گیری: برای اقدامات بهتر برای پیش‌گیری سطح سوم و تخصیص منابع نیاز به داشتن سامانه ثبت اطلاعات دقیقی در رابطه با تعداد و انواع آسیب‌ها وجود دارد . حال که چنین سامانه ثبت اطلاعاتی وجود ندارد. به نظر می‌رسد در بین روش‌های برآورد غیر مستقیم، روش بسط شبکه‌ای روش مناسبی برای برآورد چنین آسیب‌هایی باشد.


ابوذر رئیسوندی، علی اکبر حقدوست، محمدرضا بانشی، سعیده گروسی، سیروس فروهری، فرزانه ذوالعلی،
دوره 10، شماره 4 - ( دوره 10، شماره 4 1393 )
چکیده

مقدمه و هدف: تبادل دانش و اطلاعات در قالب ارتباطات اجتماعی از مسایل مهم در اپیدمیولوژی اجتماعی است. با توجه به اهمیت شبکه‌های انتقال اطلاعات جوانان و نوجوانان آسیب‌پذیر، مطالعه‌ی حاضر با هدف بررسی شبکه‌های انتقال اطلاعات درسی و عوامل مؤثر بر آن در نوجوانان ساکن خانه‌های کودک و نوجوان شهر کرمان با روش تحلیل شبکه‌های اجتماعی انجام شد.

روش کار: نمونه پژوهش توصیفی- مقطعی حاضر را تمامی نوجوانان 18-12 ساله ساکن خانه‌های کودک و نوجوان شهر کرمان تشکیل می‌داد. پس از تعیین تراکم شبکهها و استخراج شاخصهای مرکزیت، با استفاده از روش سرشماری تریادها ساختار موضعی شبکه‌ها مورد بررسی قرار گرفت. سپس با بهره‌گیری از آنالیزهای mixed model اثرهای متغیرهای مستقل بر شاخص indegree بررسی شد.

نتایج: میانگین کلی تراکم ارتباطات 34/0 و در خانه‌های دخترانه و پسرانه به ترتیب 42/0 و 27/0 بود، که البته تفاوت آماری معنی‌داری نداشتند (2/0p=). با افزایش سن (001/0P<) و معدل آخرین سال تحصیلی (002/0P=)، شاخص ارتباط‌های ورودی افزایش می‌یافت و میانگین این شاخص در افرادی که مطالعه غیر درسی داشتند؛ به طور معنی‌داری بالاتر از سایرین بود (04/0P=).

نتیجه‌گیری: سن، معدل و مطالعه غیر درسی عوامل مؤثر بر تعداد ارتباط‌های ورودی افراد بودند. در مجموع، تراکم ارتباط‌ها و در نتیجه انسجام ساختاری در شبکه‌ها نسبتاً کم بوده و می‌توان گفت که سرعت انتقال اطلاعات در بین این افراد و به‌ویژه در بین پسران پایین است، بنابراین لزوم برنامه‌ریزی‌های مناسب برای تقویت فرایند تبادل دانش در بین این نوجوانان احساس می‌گردد.


حمید شریفی، علی اکبر حقدوست،
دوره 11، شماره 1 - ( دوره 11، شماره 1 1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: یکی از مزایای تحلیل بقا مدیریت متغیرهای وابسته به زمان است. در این مطالعه مدل‌های وابسته و غیروابسته به زمان در برآورد اثر بیماری‌ها بر بقای گاوهای شیری ارزیابی گردید.

روش کار: در این مطالعه هم‌گروهی تاریخی 7067 گاو شکم اول و دوم از گاوداری‌های صنعتی استان تهران وارد شدند. دام‌ها از روز زایش تا زایش بعد یا حذف، پیگیری شدند و رخداد بیماری‌های مختلف، شکم زایش، فصل زایش و تولید شیر ثبت گردید. 5 مدل پارامتریک بر روی داده‏ها برازش گردید. در مدل 1 بیماری‌ها متغیرهای غیروابسته به‏زمان و در مدل 2 تا 5 بیماری‌ها متغیرهای وابسته به‏زمان تلقی شدند و با استفاده از مدل Lexis expansion هر دام در طول مطالعه به‏چندین مشاهده یک‏ماهه تقسیم شد. در مدل 2 فرض گردید که هر حیوانی که در یک ماه خاص به بیماری مبتلا می‌شود، تا انتهای دوره در معرض خطر است. مدل 3 عکس مدل 2 فرض گردید. در مدل 4 و 5 فرض شد که دام‌ها فقط در همان ماه در معرض خطر هستند، با این تفاوت که در مدل 4 فرض ‌گردید که بیماری‌ها فقط می‌توانند یک‌بار اتفاق بیافتند، اما در مدل 5 رخداد بیماری‌ها در ماه‌های متعدد در مدل وارد شد.

نتایج: مقدار AIC در مدل 1 و 5 به ترتیب 10809 و 10366 و مقدار BIC به ترتیب 10926 و 10528 بود. بر طبق مقدار AIC، BIC و شکل نمودار Cox-Snell Residuals مدل 5 و با استفاده از توزیع گومپرتز به عنوان بهترین مدل شناخته شد.

نتیجه‏گیری: مقایسه مدل‏ها نشان داد که مدل‌های غیر وابسته به زمان اثر پارامترها را کم‌تر از حد واقعی بیان می‌کنند.


یاسر مخیری، علی اکبر حقدوست، محمود محمودی، محسن اسدی لاری، سید سعید هاشمی نظری، سمیرا طراوت منش، نرگس رجایی، زهرا خرمی، کورش هلاکویی نائینی،
دوره 11، شماره 2 - ( دوره 11، شماره 2 1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: مشخص کردن اثر هر بیماری روی سلامت جامعه یک موضوع مهم در اولویت‌بندی خدمات بهداشتی و تخصیص منابع می‌باشد. مطالعه حاضر قصد دارد اثر حذف بیماری‌های قلبی- ‌عروقی، سرطان‌ها و بیماری‌های تنفسی را روی مقدار امید زندگی (LE) برآورد کند.

روش کار: داده‌های مرگ از سازمان بهشت زهرا و داده‌های جمعیتی از مرکز آمار ایران تهیه گردید. پس از محاسبه میزان‌های مرگ اختصاصی، با استفاده از نرم‌افزارMORTPAK  نسخه 4 جداول عمر به تفکیک دو جنس زن و مرد برآوردبرآورد گردید. برای تصحیح میزان‌های مرگ از مدل Coale-Demeny West (CD West) استفاده شد. در نهایت احتمال مرگ با فرض حذف هر کدام از علل مرگ تحت مطالعه محاسبه و مجدداً جداول عمر برآورد گردید.

نتایج: امید زندگی در بدو تولد برای مردان و زنان تهرانی در سال 1389 به ترتیب برابر با 6/74 و 4/78 سال بود. با حذف بیماری‌های قلبی‌- عروقی، امید زندگی در بدو تولد در مردان و زنان، به 39/82 و 51/85 سال افزایش خواهد یافت. این مقادیر برای گروه سرطآن‌ها به ترتیب 27/76 و 49/80 سال و برای بیماری‌های تنفسی به ترتیب 98/75 و 97/79 سال خواهد بود.

نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه اطلاعات مفیدی در خصوص اولویت‌بندی برنامه‌های خدمات بهداشتی در اختیار مسؤولان ذی‌ربط قرار خواهد داد. بیماری‌های قلبی- ‌عروقی، بیش‌ترین تأثیر را در کاهش امید زندگی دارند؛ در نتیجه در صورت در اولویت قرار دادن برنامه‌های پیشگیرانه و کنترلی برای این گروه از علل مرگ، امید زندگی به شکل چشم‌گیری افزایش خواهد یافت.


محمد حسین مهرالحسنی، بهزاد نجفی، وحید یزدی فیض آبادی، علی اکبر حقدوست، مسعود ابوالحلاج، مینا انصاری، رضا دهنویه، مریم رمضانیان، فرهاد کوهی، محمد جعفری، مرضیه لشکری،
دوره 12، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 12 1395 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سهم پرداخت مستقیم از جیب یکی از شاخص‌های کلیدی در تامین منابع مالی سلامت است که توزیع خطر و انباشت ریسک را نشان می‌دهد. مطالعه حاضر با هدف محاسبه کل مخارج سلامت، سرانه آن و همچنین سهم پرداخت از جیب در استان‌ها برای سال‏های 1387 تا 1393 انجام شد.

روش کار: داده‌های استانی هزینه‌های بخش سلامت از سازمان‌های عمومی و خصوصی طی سال‌های 1387 تا 1393 جمع‌آوری شد. همچنین داده‌های هزینه سلامت خانوارها از مرکزآمارایران جمع‌آوری شد.

نتایج: پرداخت مستقیم از جیب از حیث مقادیر مطلق ریالی روند افزایشی داشته امّا از نظر سهم از 9/51 درصد در سال 1387 به 6/40 درصد در سال 1393 رسیده است. مقادیر ریالی کل مخارج سلامت و سرانه آن در کلیه استان‌های کشور افزایش یافته و حدود 5/3 برابر گردید. در تمامی سال‌های مطالعه استان‌های تهران و سیستان و بلوچستان به ترتیب بیشترین و کمترین سرانه کل مخارج سلامت را داشتند و این اختلاف از 12/2 در سال 1387 به 56/10 میلیون ریال در سال 1393 افزایش یافت.

نتیجه‏ گیری: اگرچه سهم پرداخت مستقیم از جیب در تمامی استان‌ها کاهش یافت، اما همچنان با اهداف تعیین شده در برنامه‌های توسعه ملی (کاهش به 30%) فاصله دارد. برای بهبود شاخص‌های مورد مطالعه و کاهش نابرابری‌های استانی، تمرکز بیشتر بر سازوکارهای مبتنی بر پیش پرداخت، بهبود نظام بیمه‌ای و توزیع عادلانه منابع ملی متناسب با محرومیت منطقه و زیرساخت های آن ضروری است.


وحید یزدی فیض آبادی، محمد حسین مهرالحسنی، علی اکبر حقدوست، مینا بهرام پور،
دوره 12، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 12 1395 )
چکیده

مقدمه و اهداف: یکی از شاخص‏های پایش حفاظت مالی عادلانه در نظام‏های سلامت، برآورد درصد مواجهه با فقر‏ناشی‏از پرداخت‏‏از جیب سلامت می‏باشد. هدف این مطالعه اندازه‏گیری درصد خانوارهای مواجهه‏یافته با فقر ناشی‏از پرداخت‏‏از جیب سلامت در استان‏های ایران 1393-1387می‏باشد.

روش کار: مطالعه توصیفی و گذشته نگر حاضر بر روی داده‏های حاصل از پیمایش هزینه-درآمد-خانوارهای شهری و روستایی انجام پذیرفت. درصد خانوارهایی که پس از کسر هزینه‌های سلامت زیر خط‏فقر قرار می‌گیرند محاسبه شد. خط فقر به تفکیک مناطق شهری و روستایی، بر اساس مخارج خوراک خانوارها محاسبه شد. برای بررسی روند پراکندگی این شاخص بین استان‌های کشور از شاخص ضریب ‏تغییرات استفاده شد. از آمار توصیفی و آزمون من-ویتنی‏یو برای تحلیل داده‏ ها استفاده شد.

نتایج: استان‏های گلستان،‏خراسان‏شمالی و کرمان به ترتیب ببشترین فقر‏ناشی‏از پرداخت‏‏از جیب سلامت را داشتند. بعلاوه استان‌های البرز، تهران و بوشهر به ترتیب کمترین فقر ناشی از پرداخت از جیب سلامت را نشان دادند. در تمامی سال‌های مورد مطالعه، متوسط فقر ناشی‏از پرداخت‏‏از جیب سلامت در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری استان‌ها بود و از نظر آماری اختلاف معنادار بود. ضریب تغییرات برای پراکندگی استانی این شاخص درصد روند ثابتی نداشت.

نتیجه‏ گیری: نتایج این مطالعه شواهد مناسبی برای سیاست گذاران به منظور تأثیر مخارج پرداخت از جیب سلامت بر فقر خانوارها در استان‌ها فراهم می ‏آورد. به منظور کاهش فقر ناشی‏از پرداخت‏‏از جیب سلامت، علاوه بر کاهش سهم پرداختی مردم بابت خدمات‏سلامت، مداخلات هدفمند حمایتی برای قشر آسیب‌پذیر و کم ‏درآمد جامعه بویژه روستاها نظیر توسعه یارانه‏های سلامت و بهبود بسته‏های خدمتی بیمه ضروری است.


وحید یزدی فیض آبادی، مینا بهرام پور، آرش رشیدیان، علی اکبر حقدوست، مسعود ابوالحلاج، بهزاد نجفی، محمد رضا اکبری جور، محمد حسین مهرالحسنی،
دوره 12، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 12 1395 )
چکیده

مقدمه و اهداف: مواجهه‏خانوارها با مخارج‏کمرشکن‏سلامت، از شاخص‌های سنجش حفاظت‏‏‏‏‏‏‏‏مالی خانوارها در نظام سلامت است. مطالعه حاضر با هدف اندازه‌گیری بروز و شدت مواجهه‏خانوارها با مخارج‏کمرشکن‏سلامت استان‌های کشور طی سال‌های 1393-1387 انجام
 شد.

روش کار: اگر سهم مخارج پرداخت از جیب هر خانوار، حداقل 40 درصد ظرفیت پرداخت آن باشد، با مخارج‏کمرشکن‏سلامت مواجه شده است. با استفاده از داده‏های ملّی پیمایش هزینه-درآمد، سهم این خانوارها به عنوان شاخص بروز محاسبه شد. همچنین شدّت مواجهه با این مخارج، از طریق متوسط درصدی که سهم مخارج پرداخت ‏از جیب‏ سلامت از 40 درصد ظرفیت ‏پرداخت‏ خانوار فراتر می‌رود، محاسبه شد. داده‌ها با آمار توصیفی و آزمون من‏ویتنی‌یو تحلیل شد. برای اختلاف بین استانی از شاخص پراکندگی استفاده شد.

نتایج: استان‌های فارس و خراسان‏جنوبی به ترتیب بیشترین و کمترین بروز و شدت مخارج‏کمرشکن‏سلامت را در سال‌های مطالعه داشتند. درحالی‌که بیشترین و کمترین شدت مواجهه در میان خانوارهای مواجهه‌یافته با مخارج کمرشکن سلامت، به ترتیب مربوط به استان‌های فارس و کردستان بود. در تمامی سال‌ها بروز مخارج‏ کمرشکن‏ سلامت در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری بود . پراکندگی استانی نسبت به مقدار بروز هدف برای سال‌های مطالعه، روند ثابتی نداشته و بالا بود.

نتیجه‏گیری: بروز مخارج‏کمرشکن‏سلامت در استان‌های مختلف و در مناطق روستایی در مقایسه با مناطق شهری اختلاف قابل توجهی دارد. با توجه به اهمیت این شاخص در ارتقای حفاظت ‏مالی سلامت، مثل شاخص پرداخت‏از‏ جیب مردم، پراکندگی آن در مناطق روستایی و شهری و در بین استان‌ها قابل‏ملاحظه است و نیازمند شناسایی ساختارمند گروه‌های محروم و کم‏درآمد مواجهه‌یافته با مخارج‏کمرشکن‏سلامت وحمایت‌های مالی و بیمه‏ای هدفمند از آنان می‌باشد.


محمد حسین مهرالحسنی، مژگان امامی، علی اکبر حقدوست، رضا دهنویه، سارا امان پور، فائزه صباح، میترا بذر افشان،
دوره 12، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 12 1395 )
چکیده

مقدمه و اهداف: دانشگاه‏های علوم پزشکی، نقش حیاتی در ارتقای سلامت جامعه ایفا می‏نمایند و بدون شک برای بهبود عملکرد آن‏ها، نیاز به اندازه گیری و ارزیابی عملکرد می‏باشد.

روش کار: مطالعه‏ی حاضر، از نوع ترکیبی متوالی بود و دانشگاه‏های علوم‌پزشکی کشور به صورت سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند. در فاز کیفی مطالعه با بررسی اسناد و جلسات گروه کاری متمرکز، چارچوب اولیه مدل ارزیابی عملکرد و چالش های مرتبط با آن استخراج گردید. سپس سیاست‌ها، اهداف و راهبردهای مربوط به هر بعد استخراج و شاخص ها شناسایی گردیدند. درنهایت، با اجرای روش تحلیل سلسله مراتبی وزن هریک از ابعاد و محورهای آن محاسبه گردید و مدل اجرا گردید.

نتایج: مدل کارت امتیاز متوازن متناسب با دانشگاه‌های علوم‌پزشکی طراحی شد. در این مدل، 4 بعد اصلی سلامت جمعیت، خدمات، مالی و بعد رشد و توسعه مشخص گردید. سپس با بررسی اسناد، سیاست و راهبردهای کلیدی، سیاست و معیارهای کلیدی، راهبردهای اصلی و فرعی استخراج گردید. تعداد 13 شاخص کلیدی به عنوان شاخص‌های نهایی انتخاب گردید. همچنین 3 چالش اصلی و 11 چالش فرعی شناسایی و طبقه بندی گردید در نهایت نتایج حاصل از مدل تحلیل سلسله مراتبی-کارت امتیازی متوازن، نشان داد که تیپ بندی دانشگاه بر وضعیت عملکردی دانشگاه ها تاثیر دارد.

نتیجه‏گیری: برای ارزیابی عملکرد دانشگاه‏ها، وجود رابطه منطقی بین سیاست‏ها و راهبردها و معیارها چالش کلیدی می‏باشد تا به صورت جامع و موجز، شاخص‏هایی برای ارزیابی و رتبه بندی عمل نمایند.


محمد حسین مهرالحسنی، علی اکبر حقدوست، مژگان امامی،
دوره 12، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 12 1395 )
چکیده

ارتقای حکمرانی خوب در حوزه سلامت نیازمند سیاست‌گذاری‏ها و تصمیم‏گیری‏های موثر و منطبق بر شواهد علمی می‌باشد .بهره‌برداری کارآمد و موثر از اطلاعات بسیار حایز اهمیت بوده به نحوی که برنامه‌ریزان بین بسیاری از اعداد و ارقام سردرگم نشده و مساله اصلی در این میان به حاشیه رانده نشود. از این رو، وجود یک زبان مشترک و اجماع بین سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیرندگان در خصوص چرخه (جمع‌آوری و پردازش اطلاعات، تحلیل و قضاوت) و ابزارهای تصمیم‌گیری (معیار، نشانگر، شاخص و متغیرها) گامی ابتدایی و زیربنایی در تصمیم‌گیری مبتنی بر شواهد محسوب می‌شود. چالش اصلی در ایجاد چنین سیستم اطلاعاتی که مورد استفاده تصمیم‌گیرندگان این بخش باشد نبود وجود زبان مشترکی بین خبرگان علمی و اجرایی می‌باشد. لذا هدف از این نوشته ارایه دیدگاهی پیرامون تعریف تصمیم‌گیری و اجزای اصلی چرخه و ابزارهای آن و همچنین بررسی این مفاهیم در بخش تامین مالی حوزه سلامت می‌باشد.



صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله اپیدمیولوژی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb