جستجو در مقالات منتشر شده


12 نتیجه برای خلیلی

رضا چمن، احمدرضا شمشیری، کورش کمالی، غلام رضا خلیلی، کورش هلاکویی نایینی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

مقدمه و اهداف: با توجه به اهمیت و جایگاه مطالعات مورد ـ شاهد لانه گزیده در تحقیقات اپیدمیولوژیک و روند رو به رشد مقالات مبتنی بر این روش، بر آن شدیم تا پس از مرور اجمالی بر متدولوژی آن، روند ده ساله‌ی مقالات منتشره بر مبنای این روش را ارزیابی کنیم و علاوه بر آن به مقایسه‌ی سیر مقالات منتشرشده با کاربرد شیوه‌های مورد ـ شاهد (Case-control) و هم‌گروهی (Cohort) با این روش بپردازیم.
روش کار: در پایگاه اطلاعاتی PubMed با کلید واژه های “Nested case- control”، “Risk set sampling” و “Density sampling” به جست‌وجوی مقالات مرتبط با روش مطالعاتی مذکور از ابتدای سال 1996 تا پایان 2005 پرداختیم. همچنین مقالات با طراحی Case- control و مطالعات Cohort را نیز با کلمات کلیدی مربوط در 10 سال اخیر استخراج کردیم. جست‌وجوی مقاله‌ها در تاریخ 5 اردیبهشت 1385 صورت گرفت.
نتایج: با روش ذکر شده تعداد 2011 مقاله با طراحی مورد ـ شاهد لانه­گزیده به دست آمد. در سال 1996 حدود 95 مقاله و در سال 2005 حدود 289 مقاله وجود داشت. برای مقالات مورد ـ شاهد و مقالات هم‌گروهی به‌ترتیب تعداد 68456 و 60479 مقاله به‌دست آمد. تعداد مقالات مورد ـ شاهد از 4378 در سال 1996 به 10270 مقاله در سال 2005 رسیده بود. تعداد مقالات هم‌گروهی از 2981 مورد در سال 1996 به 9771 مقاله در سال 2005 رسیده بود.
داود خلیلی، فرزاد حدائق، مریم توحیدی، اصغر قاسمی، فرهاد شیخ الاسلامی، فریدون عزیزی،
دوره 4، شماره 3 - ( 12-1387 )
چکیده

مقدمه و اهداف: نسبت تری‌گلیسرید به کلسترول لیپوپروتئین با چگالی بالا (TG/HDL-C) به عنوان شاخصی برای سندرم متابولیک شناخته شده است. با توجه به شیوع بالای سندرم متابولیک و HDL-C پایین در جمعیت ایرانی، این مطالعه به منظور تعیین نقش این شاخص در پیش بینی بروز بیماری‌های کرونری قلب (CHD) بطور مستقل از سایر عوامل خطر انجام گرفت.
روش‌کار: طی بهمن ماه سال 1378 تا مرداد 1380، تعداد 1824 مرد 40 سال و بالاتر، بدون هیچگونه سابقه‌ای از بیماری‌های قلبی ـ عروقی، وارد مطالعه شدند تا به منظور تعیین رخدادهای جدید CHD بصورت آینده‌نگر مورد بررسی قرار گیرند. اندازه‌گیری‌های پایه شامل سطح سرمی کلسترول تام (TC)، HDL-C، TG و عوامل خطر CHD شامل سن، فشار خون سیستولی و دیاستولی، نمایه توده بدنی، دیابت، مصرف دخانیات و سابقه خانوادگی بیماری‌های قلبی عروقی هستند.
نتـایــج: تا اسفند 1385 با میانه پیگیری 5/6 سال، تعداد 163 رخداد جدید CHD رخ داد. براساس الگوی خطرات متناسب کاکس(Cox)، پس از تعدیل براساس کلسترول تام و سایر عوامل خطر، مردان در بالاترین چارک TG/HDL-C نسبت به پایین‌ترین چارک، نسبت خطر (Hazard ratio) معنی‌داری برابر 85/1 (17/3-07/1، فاصله اطمینان95%) داشتند. نسبت خطر توام برای TC و TG/HDL-C (بالاترین چارک TC و TG/HDL-C نسبت به پایین‌ترین چارک آنها) پس از تعدیل برای سایر عوامل خطر برابر 13/6 (86/15-37/2، فاصله اطمینان95%) بود.
نتیجـه‌گیـری: ارزیابی همزمان نسبت TG/HDL-C و TC می‌تواند به عنوان شاخصی در پیش‌بینی خطر بروز CHD در مردان ایرانی در نظر گرفته شود.
سیده سارا عظیمی، داوود خلیلی، فرزاد حدائق، یداله محرابی، پروین یاوری، فریدون عزیزی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA مقدمه و اهداف: اولین علت مرگ و رتبه سوم بار بیماری‌ها در ایران مربوط به بیماری‌های قلبی- عروقی (CVD) می‌باشد. مطالعه حاضر به محاسبه سهم منتسب جمعیتی (Population Attributable Fraction) عوامل خطر CVD پرداخته است. PAF یکی از پارامترهای مهم اندازگیری اثرات عوامل خطر و ارزیابی پیامد بالقوه راهبردهای پیشگیرانه در سطح جامعه می‌باشد.
روش کار: در این مطالعه 5868 نفر از افراد بالای 30 سال تحت مطالعه همگروهی قند و لیپید تهران(TLGS)، بررسی شدند. تعداد رخداد ده ساله CVD، 501 مورد بود. با استفاده از رگرسیون لوجستیک، PAF تعدیل شده مستقیماً برآورد گردید که جزء کم‌خطاترین روش‌های موجود محاسبه این شاخص است.
نتایج: بالاترین PAF در مردان به مصرف دخانیات، پرفشاری خون، دیابت، کلسترول بالا و چاقی مرکزی به ترتیب با 16/14%، 73/11%، 32/7%، 85/6% و 91/5% اختصاص داشت. در زنان پرفشاری خون، دیابت، چاقی مرکزی و کلسترول بالا به ترتیب با 25/19%، 82/18%، 88/9% و 95/7% بیشترین سهم جمعیتی را به خود منتسب کردند. سن بالا و سابقه خانوادگی CVD زودهنگام، به ترتیب در مردان و زنانPAF ای برابر با 09/36%، 61/16% و 95/3%، 56/7% را به خود اختصاص دادند.
نتیجه گیری: شایسته است به منظور کاهش حداکثری بروز CVD در جامعه، اولویت بندی مداخلات پیشگیرانه با توجه به سهم منتسب جمعیتی عوامل خطر به تفکیک جنس انجام شود. در این راستا می‌بایست ضمن توجه ویژه به کنترل مصرف دخانیات در مردان، پرفشاری خون و دیابت در هر دو جنس و به ترتیب کلسترول بالا در مردان و چاقی مرکزی در زنان، در اولویت راهبردهای پیشگیرانه  CVDقرار گیرند.


زهرا نورافکن، پروین یاوری، غلامرضا روشندل، داوود خلیلی، ناصر بهنام پور، فرید زایری،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده

مقدمه و هدف: استان گلستان از نظر میزان ابتلا به سرطان مری یکی از مناطق پر خطر در دنیاست. در مطالعه حاضر میزان بقای مبتلایان سرطان مری به‌صورت مبتنی بر جمعیت، بررسی شد.
روش کار: در این مطالعه طولی، 223 بیمار مبتلا به سرطان مری که در سال‌های 1386 تا 1387 در مرکز ثبت مبتنی بر جمعیت سرطان استان گلستان ثبت شده بودند، وارد مطالعه شدند. با استفاده از روش کاپلان مایر، میانه بقا اندازه‌گیری و برای مقایسه میزان‌های بقا در زیرگروه‌ها، از آزمون لگاریتم رتبه‌ای استفاده شد. برای بررسی ارتباط متغیرهای مختلف با میزان بقا، نسبت خطر تعدیل‌شده ( HRAdj ) با استفاده از مدل رگرسیون چند متغیره کاکس محاسبه شد.
نتایج: از مجموع 223بیمار، 129(8/57%) نفر مرد بودند. میانگین سنی بیماران5/12± 3/64 بود. میانه بقا در افراد مورد مطالعه حدود 11 ماه بود. میزان بقا 6 ماهه، یک‌ساله و 3 ساله، به‌ترتیب 69%، 47 % و 14% بود. نتایج مدل رگرسیون کاکس نشان داد که نسبت خطرتعدیل‌شده برای مرگ در مرحله متاستاز، نسبت به مرحله موضعی، 89/13 برابر (فاصله اطمینان 95%: 32/24-93/7) و در شغل کارگر نسبت به کارمند، 4/2 برابر (فاصله اطمینان 95%: 47/1-8/3) بیشتر بود.
 نتیجه‌گیری: میزان بقای مبتلایان به سرطان مری در استان گلستان، نسبت به گزارش‌های پیشین از این منطقه، افزایش داشته‌است. با این حال، این میزان نسبت به کشورهای پیشرفته همچنان پایین است.
محمد حسن پناهی، پروین یاوری، داود خلیلی، یداله محرابی، فرزاد حدائق، فریدون عزیزی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

مقدمه و اهداف: مطالعات مختلف نشان داده‌اند که بین بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک ارتباط وجود دارد. در این مطالعه به بررسی خطر بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک، هم‌چنین برهم‌کنش بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک در بروز بیماری عروق کرونر قلب پرداخته شد.
روش کار: در این مطالعه یک جمعیت 6568 نفری (4/43 درصد مرد) با میانگین سنی 4/48 سال در مردان و 7/46 سال در زنان و با میانه پیگیری 1/10 سال مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا شرکت کننده‌ها به 4 گروه تقسیم شدند. گروه اول: شامل افراد بدون بیماری مزمن کلیوی و بدون سندرم متابولیک، گروه دوم: افراد دارای بیماری مزمن کلیوی و بدون سندرم متابولیک، گروه 3: افراد دارای سندرم متابولیک و بدون بیماری مزمن کلیوی و گروه 4: افراد دارای هر دو عامل سندرم متابولیک و بیماری مزمن کلیوی بود. سپس با استفاده از مدل رگرسیونی چند متغیره کاکس نسبت مخاطره هر گروه نسبت به گروه اول و با تعدیل متغیرهای سن، تحصیلات، سیگار کشیدن، کلسترول تام، سابقه خانوادگی بیماری‌های قلبی- عروقی محاسبه شد.
نتایج: در مردان، بیماری مزمن کلیوی (بدون سندرم متابولیک) با نسبت مخاطره 74/1 (با فاصله اطمینان 95 درصد: 60/2-16/1) و سندرم متابولیک (بدون بیماری مزمن کلیوی) با نسبت مخاطره 34/2 (08/3-77/1) هر دو عامل خطر بیماری عروق کرونر قلب می‌باشند و در زنان نسبت مخاطره این بیماری‌ها به ترتیب 18/1 (19/2-64/0) و 59/2 (88/3-73/1) می‌باشد؛ در حالی‌که بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک در مردان یک برهم‌کنش منفی معنی‌دار در بروز بیماری عروق کرونر قلب داشت این برهم‌کنش در زنان معنی‌دار نبود (48/0= Pvalue).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که بیماری مزمن کلیوی در مردانی که سندرم متابولیک ندارند به تنهایی یک عامل خطر در بروز بیماری عروق کرونر قلب می‌باشد.
میلاد نظرزاده، داود خلیلی، بابک عشرتی، فرزاد حدائق، فریدون عزیزی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

مقدمه و اهداف: مطالعه مورد- هم‌گروهی جزء مطالعات جوان در اپیدمیولوژی است، به‌طوری که هنوز روی برخی از جنبه‌های روش شناختی آن بحث وجود دارد. در این پژوهش به مقایسه نتایج مطالعه مورد- هم‌گروهی با مطالعه هم‌گروهی در برآورد نسبت مخاطره، خطای استاندارد و برهم‌کنش‌های مورد نظر در بررسی ارتباط دیابت با بیماری‌های قلبی- عروقی پرداخته شد.

روش کار: تعداد 1701 مرد و 2253 زن در سنین 75-40 سال به عنوان هم‌گروه اصلی در نظر گرفته شدند. با استفاده از نمونه‌گیری تصادفی ساده و با کسر نمونه‌گیری 3/0، نمونه‌گیری برای زیرهم‌گروه انجام شد. نسبت مخاطره با استفاده از تحلیل رگرسیونی کاکس برای مطالعه هم‌گروهی و سه روش Prentice، Self-Prentice و Barlow برای مطالعه مورد- هم‌گروهی محاسبه شد. هم‌چنین محاسبه برهم‌کنش‌های مورد نظر با استفاده از روش‌های رگرسیونی یاد شده صورت گرفت.

 نتایج: در مواقعی که درصد فراوانی متغیر مواجهه بیش‌تر از 10 درصد باشد؛ نتایج دو مطالعه هم در جمعیت دارای بروز بیش‌تر (هم‌گروه مردان) و هم در جمعیت دارای بروز کم‌تر (هم‌گروه زنان) مشابه بودند. در مواقعی که حجم نمونه هم‌گروه اولیه، کم‌تر از حدود 1250 نفر بود، نتایج مطالعه مورد- هم‌گروهی شباهت خود را به نتایج مطالعه هم‌گروهی از دست می‌داد. روی‌هم‌رفته مقدار خطای استاندارد در مطالعه مورد- هم‌گروهی بیش‌تر از مطالعات هم‌گروهی بود. از نظر بررسی برهم‌کنش‌ها، نتایج هر دو مطالعه مشابه بودند.

نتیجه‌گیری: ‌در صورت داشتن هم‌گروه با حجم نمونه کافی، نتایج مشابه خواهند بود. هم‌چنین بروز پیامد، تأثیر ناچیزی در اختلاف بین نتایج دارد در صورتی که تأثیر درصد فراوانی طبقات مواجهه بر اختلاف نتایج قابل توجه است.


کامران یزدانی، سحرناز نجات، آفرین رحیمی موقر، لیلا قالیچی، ملاحت خلیلی،
دوره 10، شماره 4 - ( دوره 10، شماره 4 1393 )
چکیده

مقدمه و اهداف: در عصر حاضر به دلیل رشد روزافزون دانش و افزایش رقابت در آن، ارزیابی محصولات علمی با استفاده از روش‌های علم‌سنجی، تبدیل به موضوعی بسیار مهم و ضروری شده است. علم‌سنجی به تعبیری ساده، دانش اندازه‌گیری علم است. شاخص‌های علم‌سنجی سه دسته هستند: معیارهای بهره‌وری که بهره‌وری پژوهشگر یا گروه پژوهشی را اندازگیری می‌کند، معیارهای تأثیر که کیفیت (یا عملکرد) مجلات، پژوهشگران یا گروه پژوهشی را می‌سنجد و معیارهای ترکیبی که هدف این دسته از شاخص‌ها خلاصه کردن هر دو معیار بهره‌وری و تأثیر در یک عدد است. مطالعه‌های علم‌سنجی با ارزیابی اولویت‌ها، چشم‌اندازها و ظرفیت‌ها، به سیاست‌گذاران و مدیران دانشگاه‌ها و رؤسای مراکز پژوهشی در تخصیص بودجه، توازن بودجه با هزینه، انتصابات، ارتقای پژوهشگران و مؤسسات کمک نموده و منجر به شناخت بهتر نقاط قوت و ضعف مجموعه‌‌های تحت پوشش‌شان می‌شود. ضمن این‌که این دانش نوین می‌تواند کمک به ارزیابی و رتبه‌بندی اصولی دانشگاه‌ها ومراکز پژوهشی نماید. از این رو این مقاله، مروری بر مفاهیم علم‌سنجی و کاربردهای آن دارد و به بررسی شاخص‌های علم‌سنجی می‌پردازد.


محمد حسین پناهی، پروین یاوری، داود خلیلی، یداله محرابی، فرزاد حدائق، فریدون عزیزی،
دوره 11، شماره 1 - ( دوره 11، شماره 1 1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: مطالعه‌های بیماری‌های مزمن نشان می‌دهند که ممکن است افراد چاق به طور متناقضی، بقای بهتری داشته باشند. هدف از این مطالعه، ارزیابی اثر بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک در رخداد بیماری عروق کرونر قلب می‌باشد.

روش کار: به منظور بررسی رخداد بیماری عروق کرونر قلب 6507 نفر شرکت کننده (میانگین سنی 4/47 سال، 4/43 درصد مرد) به مدت 10 سال پیگیری شدند. شرکت‌کننده‌ها بر اساس وجود یا عدم وجود بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک به 4 گروه تقسیم شدند. سپس با استفاده از مدل رگرسیونی چند متغیره کاکس نسبت مخاطره گروه‌ها نسبت به گروه بدون بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک در 1/27>BMI و 1/27&leBMI محاسبه شد.

نتایج:  نسبت مخاطره در مردان و زنان BMI پائین با بیماری مزمن کلیوی و بدون سندرم متابولیک به ترتیب 06/2 (فاصله اطمینان 95 درصد: 31/3-28/1) و 56/2 (فاصله اطمینان 95 درصد: 31/6-04/1) بود. این مقدار در بیماران BMI بالا از نظر آماری معنی‌دار نبود. هم‌چنین در مردان و زنان BMI پائین مبتلا به سندرم متابولیک بدون بیماری مزمن کلیوی، نسبت مخاطره به ترتیب 52/2 (فاصله اطمینان 95 درصد: 73/3-71/1) و 68/4 (فاصله اطمینان 95 درصد: 95/9-20/2) بود. در بیماران BMIبالا این مقادیر 70/1 (فاصله اطمینان 95 درصد: 78/2-05/1) و 90/1 (فاصله اطمینان 95 درصد: 13/3-16/1) بود.

نتیجه‏گیری: این نتایج نشان می‌دهد که خطر بروز بیماری عروق کرونر قلب در افراد BMI پائین مبتلا به سندرم متابولیک و بدون بیماری مزمن کلیوی تقریباً دو برابر بیماران BMI بالا می‌باشد.


سمانه اکبر پور، یونس جهانگیری، مجتبی لطفعلیان، ندا ظفری، داود خلیلی، مریم توحیدی، محمد علی منصورنیا، فریدون عزیزی، فرزاد حدائق،
دوره 11، شماره 2 - ( دوره 11، شماره 2 1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: با توجه به اهمیت روند فاکتورهای خطر در افراد دیابتی و غیر دیابتی، این مطالعه به  بررسی روند 10 ساله فاکتورهای خطر در این دو گروه و مقایسه آن پرداخته است .

روش کار: در این مطالعه از داده‌های مطالعه قند و لیپید تهران استفاده شد. بر اساس تعریف دیابت و معیارهای ورود و خروج، 1045 نفر دیابتی و 5136 نفر غیر دیابتی مورد آنالیز قرار گرفتند. برای بررسی روند از مدل معادلات برآوردی تعمیم یافته
 (Generalized Estimation Equation) استفاده گردید. در همه‌ی مدل ها سن به عنوان متغیر مخدوش‌کننده تعدیل شد. روند تغییرات در دیابتی‌ها و غیر دیابتی‌ها با بررسی اثر متقابل آن‌ها مقایسه گردید.

نتایج: یک روند نزولی در تغییرات سطح کلسترول، تری‌گلیسیرید و LDL-C و non-HDL-C در هر دو گروه دیده شد، اما هنوز 60 درصد از افراد دیابتی تا انتهای مطالعه به سطح کنترلیHDL-C  و LDL-C نرسیده‌اند. زنان دیابتی با گذشت زمان، سطح بالاتری از کنترل فشار خون را تجربه می‌کنند؛ البته با این وجود، هنوز هم حدود 60 درصد از مردان و زنان دیابتی در انتهای مطالعه فشار خون بالا دارند. روند چاقی عمومی و مرکزی در افراد غیر دیابتی روند فزاینده نشان داده است، اما در افراد دیابتی این روند تنها در چاقی مرکزی دیده شده است.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهند که در میان فاکتورهای خطر بیماری‌های قلبی- عروقی کلسترول خون مورد توجه بیش‌تری قرار گرفته است و این در حالی است که فاکتورهای خطر اصلی دیگر مانند فشار خون، شاخص توده بدنی مورد غفلت قرار گرفته‌اند.


علی نیک فرجام، احمد رضا شمشیری، زهرا حسن پور، ملاحت خلیلی،
دوره 11، شماره 4 - ( دوره 11، شماره 4، زمستان 94 1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: برنامه ایمن‌سازی کودکان، از موفق‌ترین و هزینه اثربخشترین مداخله‌های بهداشت عمومی است. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت پوشش واکسیناسیون در نواحی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران طراحی و اجرا شد.

روش کار: این مطالعه، نوعی مطالعه مقطعی روی کودکان 24 ماهه تا 6 سال ساکن در مناطق شهری و مناطق پرخطر و حاشیهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران است. در نواحی شهری 630 کودک در 90 خوشه و در نواحی پر خطر نیز نمونهگیری خوشهای به شکل Probability Proportional to Size Sampling انجام و حجم نمونه 768 کودک تعیین گردید. پرسشنامه با مراجعه به درب منازل تکمیل شد.

یافته ها: 750 کودک (7/97 درصد، فاصله اطمینان ۹۵ درصد: 6/98-3/96) در مناطق پرخطر و حاشیهای و 616 کودک (8/97درصد، فاصله اطمینان ۹۵ درصد:  7/98-3/96) در مناطق شهری دارای سابقه ایمن‌سازی کامل بودند. در مناطق حاشیهای 4/98 درصد کودکان ایرانی و 0/95 درصد کودکان غیرایرانی (019/0=P) و در مناطق شهری نیز 1/98 درصد کودکان ایرانی و 1/92 درصد کودکان غیر ایرانی سابقه ایمن‌سازی کامل داشتند (046/0=P). اصلیترین علت واکسیناسیون ناقص، عدم آگاهی از برنامه ایمن‌سازی (50 درصد) عنوان شد.

نتیجه‏گیری: پوشش بالای واکسیناسیون همگانی کودکان و پوشش یکسان در مناطق شهری و حاشیهای، بیانگر موفقیت مسؤولان در اجرای این برنامه است. برگزاری کلاسهای آموزشی برای مادران در خصوص برنامه ایمن سازی، تأمین امکانات و خدمات مورد نیاز، پایش و کنترل و نظارت بر واکسیناسیون و هم‌چنین توجه به وضعیت ایمن‌سازی در کودکان غیر ایرانی برای حفظ و همچنین ارتقای وضعیت موجود ضروری به‌نظر میرسد.


محمدرضا افلاطونیان، محمد خلیلی، محمد راه انجام، بهناز افلاطونیان،
دوره 11، شماره 4 - ( دوره 11، شماره 4، زمستان 94 1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: تب کیو بیماری قابل انتقال بین انسان و حیوان است که گسترش جهانی دارد و به عنوان یک مشکل بهداشتی در بسیاری از کشورها مطرح است. این مطالعه با هدف تعیین عوامل خطر مرتبط با شیوع سرمی تب کیو در بین دامپزشکان و مشاغل مرتبط در استان خراسان جنوبی انجام شد.

روش کار: در این مطالعه از همه شاغلان فعال دامپزشکی در خراسان جنوبی (92 نفر) نمونه سرم خون اخذ و با استفاده از کیت تشخیصی الایزای غیر مستقیم پادتن فاز II کوکسیلا برونتی آزمایش شدند. اطلاعات افراد در پرسشنامه‌ای شامل ویژگی‌های دموگرافیک، سابقه‌ی بیماری‌های یرقان، پنومونی، استفاده از لبنیات غیر پاستوریزه، آشنایی با تب کیو و نگهداری دام در منزل و تماس با ترشحات دام دارای سقط جنین جمع‌آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

 یافته‌ها: نتایج نشان داد 50 نمونه (3/54 درصد) از کل سرم‌ها مثبت بودند. از بین متغیرها تنها ارتباط آماری معنی‌دار تماس با ترشحات دام‌های سقطی مشاهده گردید. (05/0>P) و با سایر متغیرها رابطه‌ی آماری معنی‌داری مشاهده نگردید.

نتیجه‏ گیری: این مطالعه شیوع سرمی بالایی از تب کیو را در بین کارکنان دامپزشکی استان خراسان جنوبی مشخص نمود. به نظر می‌رسد مراقبت و آموزش بیش‌تر دامداران و مشاغل دامپزشکی کشورم ضروری باشد.


سیما مسعودی، یداله محرابی، داود خلیلی، پروین یاوری،
دوره 11، شماره 4 - ( دوره 11، شماره 4، زمستان 94 1394 )
چکیده

اندازه گیری ویژگیهای مورد بررسی در تحقیقات علوم پزشکی تقریباً همیشه در معرض خطای اندازهگیری تصادفی قرار دارند که معمولاً این خطا و اثرات ناشی از آن توسط پژوهشگران نادیده گرفته میشود. یکی از اثرهای خطای تصادفی در اندازهگیری یک پدیده آماری به نام «بازگشت به میانگین» است. این پدیده زمانی مشاهده میگردد که بر اساس اندازه یک متغیر، گروهی انتهایی از جمعیت انتخاب گردد. اگر در این گروه اندازهگیری دومی از متغیر انجام شود. در مقایسه با میانگین اندازهگیری اول، میانگین اندازهگیری دوم به میانگین جمعیت نزدیکتر خواهد شد. در مطالعه‌های مداخلهای، این افزایش (یا کاهش) ممکن است اثر مداخله انجام شده تلقی شده و نتیجه گرفته شود که درمان مؤثر بوده است، در حالی که اثری نداشته است. نادیده گرفتن بازگشت به میانگین سبب خطا در نتیجه‌گیری و تفسیر نتایج مطالعه‌ها، تصمیمگیری در پزشکی مبتنی بر شواهد و برنامه‌ریزی برای اقدامات پیشگیری و بهداشتی خواهد شد. این مقاله به اهمیت این موضوع و اثر آن در مطالعه‌های مداخلهای اپیدمیولوژیک و راههای اجتناب از آن میپردازد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله اپیدمیولوژی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb