جستجو در مقالات منتشر شده


22 نتیجه برای سروی

احمد خسروی، حسین ابراهیمی،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1387 )
چکیده

مقدمه و اهداف: ثبت حوادث و آسیب‌ها، اطلاعات مناسبی را جهت پایش و بررسی سیستم مراقبتی در دسترس ما قرار می‌دهد. این اطلاعات بر مبنای معیار نمره دهی شدت آسیب و تروما (TRISS) جمع‌آوری می‌شود. معیار اندازه‌گیری شدت صدمات (ISS)یک معیار آناتومیک است که در آن ضایعات موجود در قسمت‌های مختلف بدن بر اساس تقسیم بندی AIS نمره‌دهی شده و از آن به همراه معیار تعدیل شده تروما (RTS) برای بررسی احتمال بقاء بیماران ترومایی استفاده می‌شود. معیار RTS بر اساس سه شاخص معیار اغمای گلاسکو GCS، فشار خون سیستولیک و تعداد تنفس بیماران، احتمال بقاء آنان را در بدو ورود برآورد می‌کند. در این مطالعه هدف بررسی سرانجام بیماران ترومایی با استفاده از معیار کمی TRISS و مقایسه آن با بقاء مشاهده شده در بیماران و ارزیابی کیفیت خدمات درمانی و مقایسه آن با داده‌های MTOS آمریکا است.
روش‌کار: در این مطالعه تعداد 220 بیمار ترومایی بستری در بیمارستان امام حسین(ع) شاهرود طی سال 1383 و 6 ماه اول سال 1384 مورد بررسی قرار گرفته است. فشار خون سیستولیک، GCS و تعداد تنفس بیمار در بدو ورود به بیمارستان، شدت صدمات بر اساس شرح عمل، سی‌تی‌اسکن مغز و اندام‌ها، سونوگرافی بیمار توسط متخصص مربوطه از پرونده بیماران اخذ و با استفاده از نرم افزار TRISS احتمال بقاء برای بیماران محاسبه شده است. برای مقایسه احتمال بقاء از آماره W و Z استفاده شده است.
نتایج: از 220 بیمار ترومایی تحت مطالعه، 174 نفر مرد(1/79%) و 46 نفر زن(9/20%) بوده‌اند که میانگین سنی آنها به ترتیب 2/30 و 2/40 سال بود. 1/9% از بیماران با ترومای نافذ، مراجعه کرده بودند و 4/66% از کل بیماران در بخش ICU بستری شده بودند. حوادث رانندگی(80%) از شایعترین علل تروما است. در این مطالعه 47 مورد مرگ بدنبال تروما اتفاق افتاده است که از این موارد بر اساس معیار‌های TRISS فقط 35 مورد مرگ قابل انتظار بوده است و تعداد مرگ‌های قابل پیش‌بینی برابر با 38 مورد است و احتمال بقاء در کل بیماران 7/82% (احتمال مرگ 3/17%) برآورد شد. آماره W برابر 4- و آماره Z برابر 11/0 محاسبه شده است.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان می‌دهند که نسبت به مطالعه MTOS 4 مورد مرگ به ازای هر 100 بیمار ترومایی در این مرکز بیشتر اتفاق می‌افتد. ولی نتایج با مطالعه مذکور تفاوت معناداری را نشان نمی‌دهند. با توجه به لزوم ارزیابی مناسب خدمات درمانی، ارزیابی کمی خدمات می‌تواند معیار مناسبی برای مقایسه و ارزیابی خدمات قبل، درون و بین بیمارستانی باشد.
رضا نصرت آبادی، اسماعیل صانعی مقدم، محمد کاظمی عرب آبادی، سهیلا خسروی، غلامحسین حسن شاهی، رضا وزیری نژاد،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده

مقدمه و اهداف: یکی از مهمترین مشکلات انتقال خون، عوارض ناشی از انتقال خون و واکنش‌های آنافیلاکسی حاصل از آن است. چنانچه افراد با کمبود IgA، خون حاوی IgA را دریافت کنند، دچار واکنش‌های آنافیلاکسی می‌شوند. بنابراین بررسی میزان شیوع این بیماری در بین اهداکنندگان خون به عنوان یک جمعیت کوچک از جامعه، مهم به نظر می‌رسد.
روش‌کار: طی مدت یک سال، از 3837 داوطلب اهدا خون نمونه‌گیری به عمل آمد. سپس بر روی کلیه نمونه‌ها آزمایش اندازه‌گیری IgA به روش نفلومتری وSRID (ژل ایمونو دیفیوژن) انجام گردید.
نتایج: آزمایشات انجام شده نشان داد که یک نفر (026/0%) دارای غلظت IgA کمتر ازmg/dl 5 و 34 نفر (9/0 %) دارای IgA بین mg/dl30 -5 و 3798 نفر (99%) دارای IgA بیش ازmg/dl 30 بودند.
نتیجه‌گیری: نتایج ما نشان می‌دهد که شیوع کمبود انتخابی IgA در منطقه سیستان و بلوچستان بسیار پایین است و وجود واکنش‌های آنافیلاکسی در دریافت کنندگان خون در این منطقه به عوامل دیگر مرتبط است.
سمانه اکبرپور، ناهید جعفری، اردشیر خسروی، حمید سوری،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده

مقدمه و اهداف: غرق‌شدگی یکی از مشکلات جدی سلامت در استان‌های شمالی محسوب می‌شود. از آنجایی که اولین قدم برای برنامه‌ریزی مشکلات سلامتی در هر جامعه الویت‌بندی مشکلات سلامت است. در این مطالعه علاوه بر بررسی مشخصه‌های غرق شدگی بار ناشی از آن، به عنوان یکی از شاخص‌های مهم الویت‌بندی محاسبه گردید.
روش کار: این مطالعه با استفاده از اطلاعات نظام ثبت مرگ برروی مرگ‌هایی که به علت غرق شدگی در ساکنین استان‌های مازندران و گیلان اتفاق افتاده انجام شد. در ابتدا با کمک آمار توصیفی به توصیف مشخصه‌های غرق ‌شدگی پرداخته شد و سپس با استفاده از روش استاندارد سازمان بهداشت جهانی بار ناشی از آن محاسبه گردید.
نتایج: در سال 1387 تعداد 158 نفر( 6/88 درصد مرد و 4/11 درصد زن) از ساکنین دو استان به علت غرق‌شدگی فوت شدند. میانگین سنی غرق ‌شدگان 4/26 سال ( انحراف معیار 16/16) بود. بیشترین موارد غرق ‌شدگی (4/85 درصد) در دریا و ماه مرداد (7/29 درصد) گزارش شد. میزان مرگ ناشی از غرق‌شدگی برابر با 9/2 در هر 100هزار نفر جمعیت برآورد گردید و تعداد سال‌های از دست رفته برابر با 4110 سال (1/76 در هر 100000 نفر) بدست آمد که بیشترین آن مربوط به گروه سنی 10- 19 سال بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به اینکه بیشترین تعداد غرق شدگی در دریا و تابستان رخ داده و بالاترین تعداد سال‌های از دست رفته مربوط به گروه سنی 10تا 19 سال بوده به نظر می‌رسد لازم است این ویژگی‌ها در برنامه‌ریزی و طراحی مداخلات لازم مورد توجه بیشتری قرار گیرند.  
نادر مهدوی، محمد موحدی، اردشیر خسروی، یداله محرابی، منوچهر کرمی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه و اهداف: با توجه به اهمیت داده‌های مرگ برنامه‌ریزی‌ها و ارائه عادلانه خدمات سلامت، بررسی کیفیت داده‌های مرگ یک ضرورت است. این مطالعه با هدف مقایسه میزان کامل بودن و صحت گزارش مرگ کودکان زیر پنج سال و مادران زیج حیاتی با دیگر منابع انجام شد.

روش کار: گزارش‌های مرگ کودکان زیر پنج سال و مادران زیج حیاتی 30 شهرستان با گزارش‌های مرگ منابع اطلاعاتی دیگر، شامل بازبینی زیج حیاتی، نظام ثبت مرگ و نظام مراقبت مرگ مادر، مقایسه شد. میزان کامل بودن، با استفاده از روش صید و بازصید و صحت گزارش، از طریق محاسبه اعتبار گزارش علل مرگ بررسی گردید.

 نتایج: میزان کامل بودن گزارش مرگ کودکان زیر پنج سال 1/68 درصد محاسبه شد. حساسیت این منبع برای مرگ کودکان با علت عفونت‌های تنفسی (1/72 - 9/22CI: 95%)06/47%، اسهال و استفراغ (6/95 - 2/22CI: 95%) 6/66%، حوادث، مسمومیت و سوختگی‌ها (2/89 - 3/64CI: 95%) 7/78%، تخمین زده شد. نسبت طبقه‌بندی نادرست منبع بازبینی زیج حیاتی برای علل مرگ مادران 5/12درصد محاسبه گردید.

نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که اطلاعات زیج حیاتی برای محاسبه میزان‌ها به تصحیح برای کم‌شماری نیاز دارد. مقایسه علل مرگ کودکان گزارش‌شده در زیج حیاتی با نظام ثبت مرگ نشان داد که علت‌های مرگ گزارش ‌شده در زیج حیاتی ممکن است اعتبار کافی نداشته باشد.


منوچهر کرمی، فاطمه خسروی شادمانی، فرید نجفی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه و اهداف: باتوجه به تمایل سیاست‌گذاران نظام سلامت به آگاهی از تأثیر کاهش شیوع یک عامل خطر بر تغییر بار بیماری، مطالعۀ حاضر با هدف تعیین آثارکاهش شیوع دیابت بر بار قابل انتساب به بیماری‌های قلبی و عروقی در استان کرمانشاه انجام شد.

روش کار: به منظور محاسبۀ سهم تأثیر بالقوه و درصد بار قابل انتساب بیماری‌های قلبی و عروقی از روش ارزیابی خطر مقایسه‌ای سازمان جهانی بهداشت استفاده شد. داده‌های شیوع دیابت برای استان کرمانشاه از سومین دورۀبررسی کشوری نظام مراقبت عوامل خطر بیماری‌های غیرواگیر در سال 1386 استخراج گردید. شاخص اندازۀ اثر دیابت بر ابتلا به بیماری‌های قلبی و عروقی، یعنی نسبت مخاطرۀ تطبیق یافته برای متغیرهای مخدوش‌گر نیز، برگرفته از یک مطالعۀکشوری است.

نتایج: سهم بیماری دیابت در کاهش بار قابل انتساب به بیماری‌های قلبی و عروقی در زنان، در صورتی که شیوع را به صفر برسانیم، برابر با 2/11درصد، و در حالتی که شیوع را به 4 درصد برسانیم، برابر با 7/5 درصد است. همچنین، بار قابل اجتناب در مردان، در صورتی که شیوع را به صفر برسانیم، برابر با 6/5 درصد و در حالتی که شیوع را به 3 درصد برسانیم، برابر با 9/2 درصد است.

نتیجه‌گیری: برای تصمیم‌گیری بهتر سیاست‌گذاران نظام سلامت پیشنهاد می‌شود که گزارش بار قابل اجتناب بر اساس مطالعه‌های به روز شده‌ محاسبۀ بار بیماری و به صورت تعداد سال‌های از دست رفتۀ تعدیل شده با ناتوانی انجام گیرد.


فاطمه خسروی شادمانی، حمید سوری، منوچهر کرمی، فرید زایری، محمد رضا مهماندار،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده

مقدمه و اهداف:در زنجیرۀ عوامل حادثه‌ساز وسیلۀ نقلیه، محیط و انسان، عامل انسانی پیچیده‌ترین عنصر در علل سوانح ترافیکی به‌شمار می‌رود. سرعت و سبقت غیر‌مجاز از مهم‌ترین عوامل انسانی ایجاد کنندۀ سوانح ترافیکی محسوب می‌شوند. هدف این مطالعه برآورد سهم منتسب جمعیتی مرگ و مصدومیت این دو عاملِ خطر شایع سوانح ترافیکی، در محور‌های برون‌شهری است.
روش کار: به‌منظور محاسبۀ خطر منتسب جمعیتی، شیوع عوامل خطر سرعت و سبقت غیر مجاز از اطلاعات ثبت شده در سیستم مکانیزۀ اداره فناوری اطلاعات و ارتباطات راهنمایی و رانندگی کشور (فاوا)، بر اساس فرم‌های کام 114، استفاده شد. اندازۀ اثر مربوط، یعنی نسبت شانس نیز، با استفاده از رگرسیون لجستیک استخراج گردید. اثر مشترک عوامل خطر یاد‌شده نیز محاسبه و گزارش شد.
 نتایج: درصد سهم منتسب جمعیتی سرعت غیرمجاز برای مرگ‌های رخ‌ داده در صحنۀ تصادف 9/20 و برای مصدومیت 6/16 است. مقادیر متناظر برای سبقت غیرمجاز، به‌ترتیب 5/13 و 4/13 برآوردشد. در‌ صورتی‌که اثر مشترک هر دو عامل خطر را در نظر بگیریم، درصد سهم منتسب جمعیتی برای مرگ 6/31 و برای مصدومیت 8/27 خواهد بود.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه بیان‌گر اهمیت کنترل سرعت غیر مجاز و سبقت غیر مجاز است، از این‌رو، پیشنهاد می‌شود که قوانین مربوط به کنترل و مدیریت سرعت، تشدید و با جدیت بیشتر، پیگیری گردد.
مجید کوششی، اردشیر خسروی، محمد ساسانی پور، سجاد اسعدی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

مقدمه و اهداف: مطالعات اخیر در مورد مرگ‌ومیر در ایران آشکارا بر این نکته تأکید کرده‌اند که طی سه دهه گذشته بیماری‌های قلبی- عروقی، حوادث غیر عمدی و سرطان‌ها به عنوان سه علت عمده‌ی کاهش عمر ایرانیان، نقش‌آفرینی کرده‌اند. این مقاله در تلاش است تا چنین نقشی را در الگوی مرگ‌ومیر استان فارس در سال 1385 مطالعه کند.
روش کار: تعداد موارد مرگ ثبت‌شده بر حسب سن و جنس و توزیع مرگ بر حسب علت در استان فارس برای سال 1385 از نظام ثبت مرگ وزارت بهداشت اخذ شده و برای کسب اطلاع از جمعیت در معرض، به سرشماری مراجعه شده است. مرگ‌ومیر بالای 5 سال با روش تعادل رشد براس و مرگ‌ومیر کودکان زیر 5 سال با روش غیر مستقیم برآورد شده و تحلیل داده‌ها به وسیله جدول عمر چندکاهشی انجام شده است.
 نتایج: برآورد این مقاله از امید زندگی سال 1385 در استان فارس، 3/70 سال است که برای زنان حدود 72 و برای مردان به کم‌تر از 69 سال می‌رسد. یافته‌ها نشان می‌دهد که سه علت عمده مرگ، مسؤول کاهش حدود 11 سال از عمر مردان و زنان استان فارس است. نتایج جزیی‌تر، بیان‌گر این است که بیماری‌های قلبی- عروقی و سپس حوادث غیر عمدی سهم بیش‌تری در این کاهش داشته‌اند و نقش حوادث غیر عمدی در کاهش امید زندگی مردان، پررنگ‌تر از زنان است.
نتیجه‌گیری: توجه ویژه به عوامل خطر مربوط به بیماری‌های قلبی- عروقی در هر دو جنس و حوادث غیر عمدی در سطح مردان برای کاهش سطح مرگ‌ومیر و در نهایت افرایش امید زندگی استان ضروری است.
علی محمد لو، پروین یاوری، فرید ابوالحسنی، اردشیر خسروی، رشید رمضانی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان کولورکتال، به‌عنوان سومین سرطان شایع کشور، یکی از مشکلات جدی سلامت در ایران است. در این مطالعه توصیفی -مقطعی بار سرطان کولورکتال، به‌عنوان یکی از شاخص‌های مهم اولویت‌بندی مربوط به سال 1387 در ایران، برآورد شد.

روش کار: برای محاسبه از نرم‌افزار کن مود (CANMOD) استفاده شد. اطلاعات لازم برای نرم‌افزار، شامل جمعیت کشور، میزان مرگ ناشی از تمام علل، به‌طور عام و از سرطان کولورکتال، به‌طور خاص و میزان بروز سرطان کولورکتال، به ترتیب از مرکز آمار ایران، نظام ثبت مرگ و نظام ثبت سرطان جمع‌آوری شد. نتایج: مقدار بار سرطان کولورکتال در کشور 52534 سال است که 26455 سال در مردان و 19887 سال در زنان، به‌علت مرگ زودرس و 3473 سال در مردان و 2719 سال در زنان، به‌علت ناتوانی است. میزان بار سرطان کولورکتال در هر صد هزار نفر جمعیت کشور در مردان برابر 4/75 سال و در زنان 7/65 سال است. اوج سنی آن در گروه سنی 45 تا 79 سال است.

نتیجه‌گیری: بار سرطان کولورکتال در کشور، نسبت به مطالعه پیشین، افزایش داشته‌است که می‌تواند با میزان افزایش بروز و مرگ متعاقب آن طی این دوره، قابل توجیه باشد. با توجه به امکان پیشگیری و مداخله مؤثر برای این سرطان، به نظر می‌رسد که این بیماری از اولویت‌های نظام سلامت است، ولی قضاوت قطعی مستلزم محاسبه بار دیگر سرطان‌ها، بیماری‌ها و آسیب‌ها در سطح کشور و رتبه‌بندی آن‌ها است.


فاطمه خسروی شادمانی، حمید سوری، منوچهر کرمی، فرید زایری،
دوره 10، شماره 1 - ( دوره 10، شماره 1، بهار 93 1393 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سازمان جهانی بهداشت، راه‌کارهای اصلی پیش‌گیری از سوانح ترافیکی را برای تعدادی از عوامل خطر توصیه کرده است. هدف این مطالعه اولویت‌بندی این مداخله‌های پیش‌گیرانه با توجه به ویژگی‌های سوانح ترافیکی در ایران می‌باشد.

روش کار: داده‌های ثبت شده توسط پلیس راهور ناجا در محورهای درون و برون‌شهری در سال 1390 برای تعیین سهم تأثیر بالقوه فعالیت‌های اصلی برای پیش‌گیری از سوانح ترافیکی تحلیل گردید. سهم تأثیر بالقوه برای عوامل خطرساز سوانح ترافیکی و اثرات مشترک آن‌ها در وضعیت‌های سطح حداقل خطر تئوریک، سطح حداقل خطر منطقی و سطح حداقل خطر امکان‌پذیر محاسبه شد. اولویت‌بندی راه‌کارهای پیش‌گیرانه براساس سهم هر عامل خطرساز در سوانح ترافیکی انجام گردید.

نتایج: بر اساس سهم تأثیر بالقوه مرگ (PIF محاسبه شده با استفاده از نسبت شانس مرگ) اولویت‌ها به ترتیب استفاده از کلاه ایمنی در سرنشینان موتور سیکلت، استفاده از کلاه ایمنی در موتورسیکلت‌ران ومدیریت سرعت غیر مجاز بودند. عوامل خطر مورد بررسی در این مطالعه، عوامل خطری می‌باشند که اهمیت بیش‌تری در محورهای برون‌شهری دارند و اثر مشترک عوامل خطر یادشده در این محورها نزدیک به 100 درصد می‌باشد.

نتیجه‌گیری: پیشنهاد می‌گردد مداخله‌های آتی با تمرکز بر استفاده از کلاه ایمنی در سرنشینان، کلاه ایمنی در موتورسیکلت‌رانان، استفاده از کمربند ایمنی در سرنشینان و مدیریت سرعت صورت گیرد و قوانین مربوط به آن‌ها با جدیت پی‌گیری گردند. محاسبه سهم تأثیر بالقوه برتر از سهم منتسب جمعیتی است و امکان پیش‌بینی صحیح‌تری از آینده را فراهم می‌کند.


محمود خدادوست، پروین یاوری، سید سعید هاشمی نظری، مسعود بابایی، علیرضا ابدی، فاطمه سروی،
دوره 10، شماره 4 - ( دوره 10، شماره 4 1393 )
چکیده

مقدمه و اهداف: آگاهی از میزان بروز سرطان برای برنامه‌های پیش‌گیری و کنترل سرطان ضروری است. روش صید- بازصید برای کاهش سوگرایی و افزایش دقت برآورد بروز سرطان توصیه شده است. هدف از این مطالعه، برآورد میزان بروز سرطان معده با روش صید- بازصید با استفاده از داده‌های ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت در استان اردبیل بوده است.

روش کار: تمامی موارد جدید سرطان معده گزارش شده از سه منبع پاتولوژی، مستندات بیمارستانی و گواهی مرگ به مرکز ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت استان اردبیل در سال‌های 1385 و 1387 به مطالعه وارد گردید. موارد مشترک بین منابع براساس تشابه نام، نام‌خانوادگی و نام پدر شناسایی شدند و در نهایت برآورد بروز توسط روش لگ خطی و با استفاده از نرم‌افزار آماری Stata 12 محاسبه شد.

نتایج: در مجموع 857 مورد جدید سرطان معده از سه منبع گزارش شدند. میزان بروز گزارش شده پس از حذف موارد تکراری برای سال‌های 1385و 1387 به ترتیب برابر با 3/35و 5/32 درصدهزار نفر بود و میزان بروز برآورد شده برای این سال‌ها به وسیله روش لگ خطی به ترتیب 2/96و 4/90 در صدهزار نفر برآورد شد.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که هیچ‌یک از منابع پاتولوژی، مستندات بیمارستانی و ثبت مرگ به تنهایی و یا در مجموع پوشش کاملی از موارد بروز سرطان معده را نداشته‌اند و با استفاده از روش صید- بازصید می‌تواند  میزان بروز دقیق‌تری را برآورد نمود.


طاهره رضاقلی، پروین یاوری، فرید ابوالحسنی، کورش اعتماد، اردشیر خسروی، سید سعید هاشمی نظری، علی محمودلو،
دوره 10، شماره 4 - ( دوره 10، شماره 4 1393 )
چکیده

مقدمه و هدف: سرطان پستان، دومین سرطان شایع در زنان ایرانی می‌باشد، که اوج فراوانی سنی آن یک دهه پایین‌تر از آمار جهانی است. هدف از این مطالعه توصیفی- مقطعی برآورد بار سرطان پستان در زنان ایرانی در سطح کشوری می‌باشد.

روش کار: در این مطالعه، از نرم‌افزارCANMOD  برای محاسبه  DALYکه مجموع YLL و YLD است استفاده شد. اطلاعات مورد نیاز شامل جمعیت زنان، موارد مرگ‌ومیر، موارد بروز و میانگین زمانی مراحل سرطان پستان بود که از نظام ثبت مرگ، اداره ثبت سرطان و نظرات کارشناسان به‌دست آمد.

نتایج: در این مطالعه کل بار سرطان پستان در زنان ایرانی در سال 1388، 75811 سال بود.YLL   برابر با 54938 سال به‌دست آمد در حالی‌که سهم YLD برابر با 20873 سال  برآورد شد. میزان DALY در هر صد هزار جمعیت زنان، 91/220 سال می‌باشد. اوج سنی بار سرطان پستان در گروه سنی 59-45  سال دیده شد. نسبت بروز به مرگ در این مطالعه 2/3 بود.

نتیجه گیری: میزان بروز، میزان مرگ‌ومیر و هم‌چنین بار سرطان پستان در زنان ایرانی در سال 1388 در مقایسه با مطالعه سال 1382 افزایش یافته است. یافته‌های این مطالعه ممکن است به مدیران بخش سلامت از طریق آگاه‌سازی در خصوص مؤلفه‌های اثر گذارروی بار بیماری، انجام اقدامات پیش‌گیرانه و تفکر در خصوص غربالگری و تشخیص به موقع سرطان پستان کمک کند.


محمد خدادوست، پروین یاوری، مسعود بابایی، فاطمه سروی، سید سعید هاشمی نظری،
دوره 11، شماره 3 - ( دوره 11 شماره 3 1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سیاستگذاران حوزه‌ی بهداشت لازم است بدانند داده‌هایی که مبنای تصمیم‌گیری آنان را تشکیل می‌دهد تا چه اندازه قابل اعتماد است. میزان کامل‌شماری ثبت به‌عنوان معیاری از کیفیت ثبت سرطان مورد استفاده قرار می‌گیرد که عبارت است از مقداری از موارد بروز سرطان قابل گزارش در جمعیت مورد بررسی که واقعاً در سامانه ثبت شده‌اند.

روش کار: پس از حذف موارد تکراری، تعداد کل 471 مورد جدید سرطان مری که توسط داده‌های پاتولوژی، مستندات بیمارستانی و گواهی‌های مرگ در طی سال‌های 1385 و 1387 به مرکز ثبت سرطان اردبیل گزارش شدند؛ وارد مطالعه گردید. میزان بروز با استفاده از روش صید- بازصید و با استفاده از مدل‌های لگاریتم خطی برآورد شد. به‌منظور انتخاب مدلی که بیش‌ترین برازش را دارد؛ از معیارهای BIC، G2 و معیارهای اطلاعات آکائیک و بیزین استفاده شد.

یافته‌ها: در این مطالعه، مدلی دارای ارتباط بین دو منبع پاتولوژی و مستندات بیمارستانی و هم‌چنین منبع گواهی‌های مرگ به‌طور مستقل از این دو منبع به‌عنوان مدلی که بهترین برازش را دارد؛ انتخاب شد. برآورد میزان کلی کامل بودن ثبت برای سرطان مری برای سال‌های 1385 و 1387 برابر با 36 درصد بود. منبع پاتولوژی بیش‌ترین میزان کامل‌شماری ثبت را برای سرطان مری با کامل‌شماری  17/21 درصد داشت. میزان برآورد شده بروز محاسبه شده توسط روش لگاریتم خطی  به ترتیب 71/49 و 87/53 در صدهزار نفر محاسبه شد.

نتیجه‏ گیری: میزان پایین کامل‌شماری ثبت در اردبیل نیاز به اعمال تغییراتی در بیماریابی و خلاصه‌سازی  مشخصاتی مانند  استفاده از کد ملی و پرونده‌ الکترونیک سلامت افراد به منظور ثبت دقیق‌تر سرطان است.


روناک قهرمانی، پروین یاوری، سهیلا خداکریم، کوروش اعتماد، اردشیر خسروی، رشید رمضانی دریاسری، محمد امین پور حسین قلی،
دوره 11، شماره 4 - ( دوره 11، شماره 4، زمستان 94 1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان کولورکتال، چهارمین علت مرگ ناشی از سرطان در دنیا است و سالیانه 000/430/1 نفر را مبتلا میکند و تقریباْ نیمی فوت میکنند. در میان مردان ایرانی، پنجمین و در زنان ایرانی سومین سرطان شایع میباشد. این مطالعه به منظور برآورد میزان بقای مبتلایان به سرطان کولورکتال و عوامل مرتبط با استفاده از مدل مخاطره جمعی آلن انجام گردید.

روش کار: طی سالهای ۸۸-۱۳۸۴، 24807 بیمار با تشخیص سرطان کولورکتال در واحد ثبت سرطان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ثبت شده بود. سن ، جنس، وضع تأهل، تحصیلات، وضع اشتغال، محل سکونت، مرحله تشخیص تومور، ناحیه درگیر به عنوان عوامل دموگرافیک و بالینی که روی میزان بقا مؤثرند، به مدل مخاطره جمعی آلن وارد شدند و از نمودار آلن برای بررسی اثر این عوامل در طول زمان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم‌افزار R3.2.0 استفاده شد.

یافته‌ها: مرحله تشخیص تومور به عنوان مهم‌ترین تعیین کننده میزان بقا رابطه معنی‌داری با میزان بقای مبتلایان داشته و میزان بقای 1 تا 5 ساله در بیماران  مرحله دوم و سوم  تومور به ترتیب 100، 98، 96، 93 ، 93 و  و 99، 97، 94، 90 ، 84 درصد به دست آمد.

نتیجه‏گیری: باوجود تمایل بسیاری از پژوهشگران در استفاده از مدل کاکس در تحلیل داده‌های بقا، مدل مخاطرات جمعی آلن این قابلیت را دارد که اثر متغیرهای مستقل را در طول زمان بررسی کند و دید بهتری به پژوهشگر در مطالعه‌های پیش‌آگهی کننده بقا در بیماران مبتلا به سرطان ارایه دهد. با توجه به نتایج این پژوهش نیاز به تشخیص زودرس سرطان کولورکتال در مراحل اولیه سرطان، برای افزایش طول عمر بیماران ضروری به نظر می‌رسد.


سعیده آقا محمدی، الهه کاظمی، اردشیر خسروی، حسین کاظمینی،
دوره 12، شماره 4 - ( دوره 12، شماره 4 1395 )
چکیده

مقدمه و اهداف: با شناسایی سبب‌های مرگ در جامعه می‌توان برای کاهش عوامل خطر بیماری‌های مختلف مداخله‌هایی مبتنی بر شواهد را طراحی و اجرا نمود. بنابراین هدف از انجام این مطالعه، بررسی روند 10 علت نخست مرگ کشور طی سال‌های 90-1385 بوده است.

روش کار: جمعیت مورد مطالعه در این مطالعه، تمامی مرگ‌های ثبت شده کشور در نظام ثبت مرگ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طی سال‌های 90-1385 بوده است. داده‌ها پس از جمع‌آوری از نظر کیفیت، کم‌شماری موارد مرگ، سبب‌های بد تعریف شده و کدهای پوچ منطبق بر چارچوب مطالعه‌ی جهانی بار بیماری‌ها مورد بررسی و اصلاح قرار گرفته و در نهایت بر اساس علت، گروه سنی و جنسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها: در سال 1390 بیماری‌های قلبی- عروقی 12/46 درصد، سرطان‌ها و تومورها 63/13 درصد، حوادث غیر عمدی 55/11 درصد سه گروه کلی سبب‌های مرگ بوده‌اند. 10 علت نخست مرگ در کل جمعیت در این سال به ترتیب: سکته قلبی، سکته مغزی،حوادث مربوط به حمل‌ونقل، بیماری‌های قلبی ناشی از پرفشاری خون، سایر بیماری‌های قلبی- عروقی، دیابت، بیماری‌های مزمن ریه و برونش، سرطان معده، سایر بیماری‌های قلبی و نارسایی کلیه بوده است.

نتیجه‏ گیری: مرگ‌های ناشی از بیماری‌های غیر واگیر سهم زیادی از کل مرگ‌های کشور را به خود اختصاص می‌دهد. با توجه به برنامه‌های طرح تحول سلامت و لزوم اجرای مداخله‌ها، اطلاعات حاصل از ثبت دقیق سبب‌های مرگ برای طراحی بسته‌های خدمات و هم‌چنین برای ارزش‌یابی میزان موفقیت برنامه‌ها و مداخله‌های در حال اجرا از اهمیت بالایی برخوردار است.


وحید یزدی فیض آبادی، محمد حسین مهرالحسنی، سجاد خسروی،
دوره 13، شماره 0 - ( ویزه نامه دوره 13، 1396 )
چکیده


مقدمه و اهداف: یکی از مسائلی که بخش سلامت کشورها را به خود مشغول نموده است، وجود نابرابری در سطح مناطق می‌باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی روند نابرابری در توزیع نیروی انسانی و تسهیلات بهداشتی­درمانی بخـش سـلامت ایران انجام شد.
روش کار: در مطالعه حاضر، نابرابری در توزیع منابع بخـش سـلامت با استفاده از ضریب جینی برای سال‌های 1385، 1390 و 1394 بررسی شد. متغیرهای مطالعه شامل شاخص‌های نیروی انسانی (6 شاخص) و تسهیلات بهداشتی­درمانی (10 شاخص) بودند. داده‌ها از مرکز آمار ایران و مرکز آمار و فناوری اطلاعات وزارت بهداشت جمع‌آوری شدند. ضریب جینی کمتر از 35/0 نابرابری نسبتا متعادل، 35/0 تا 5/0 نسبتا نابرابر، 5/0 تا 6/0 نابرابری زیاد و بیشتر از 6/0 نابرابری خیلی زیاد درنظر گرفته شد.
یافته‌ها: بیشترین ضریب جینی مربوط به مراکز پرتونگاری (61/0) و کمترین آن مربوط به بهورز (23/0) بود. در شاخص‌های منابع انسانی، نابرابری طی سال‌های مورد بررسی کاهش یافته بود (از 57/0 به 27/0). اما در شاخص بهورز نابرابری کمی افزایش نشان داد
(از 24/0 به 26/0). از میان شاخص‌های تسهیلات، ضریب جینی مراکز بهداشتی درمانی شهری، موسسات بهداشتی درمانی، تخت و مراکز پرتو نگاری، کاهش نشان داد (از 45/0 به 30/0). در حالی که در سایر شاخص‌ها این روند افزایشی بود (از 24/0 به 59/0). در بخش خصوصی نیز نابرابری در توزیع شاخص‌ها زیاد بود (5/0 تا 61/0).
نتیجه‌گیری: رفع نابرابری در توزیع منابع سلامت می‌تواند زمینه بهبود عدالت در پیامدهای سلامت را فراهم آورد، لذا بایستی این موضوع در بین سیاست‌گذاران مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
وحید یزدی فیض آبادی، محمد حسین مهرالحسنی، مژگان امامی، سجاد خسروی،
دوره 13، شماره 0 - ( ویزه نامه دوره 13، 1396 )
چکیده

رویکرد انسان ها به سلامت و شناخت عوامل موثر بر آن در طول زمان دچار تغییرات گوناگونی شده است. شناخت این رویکردها در ارتقای سیاست‌گذاری و حکمرانی خوب حوزه سلامت می‌تواند کمک کننده باشد. رویکردهای زیست‌پزشکی، روانشناختی، ارتقا سلامت، تعیین کننده‌های سلامت، سلامت در همه سیاست‌ها و سلامت واحد، به ترتیب مهم‌ترین رویکردهایی هستند که در سال‌های مختلف ظهور پیدا کرده و مورد توجه قرار گرفته‌اند. هر کدام از این رویکردها دارای چالش‌ها و نقاط قوت و ضعف متعددی می‌باشند. بررسی اسناد و پژوهش‌های انجام شده نشان می‌دهد که اگرچه به این رویکردهای سلامت تا حدودی در نظام سلامت ایران به صورت جهت‌گیری‌های مقطعی و غیرمنسجم پرداخته شده است، امّا دکترین مشخص و نظام مندی که هدایت‌کننده سیاست‌های کلان سلامت باشد، تبیین نشده است. لذا، به نظر می‌رسد در عمل، این رویکرد زیست پزشکی به سلامت است که رویکرد غالب در نظام سلامت ایران می‌باشد.
الهام گودرزی، قباد مرادی، اردشیر خسروی، نادر اسماعیل نسب، بیژن نوری، علی دلپیشه، ابراهیم قادری، دائم روشنی،
دوره 14، شماره 2 - ( دوره 14، شماره 2، 1397 )
چکیده


مقدمه و اهداف: رضایت از زندگی یکی از ابعاد و پیامدهای مهم سلامت است که تحت تأثیر عوامل تعیین کننده سلامت قرار دارد. هدف این مطالعه بررسی وضعیت و نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی در عدم رضایت از زندگی زنان 54-15 سال ایران است.
روش کار: این مطالعه به‌صورت مقطعی در سطح کشور انجام شد. نمونه‌گیری این مطالعه به‌صورت خوشه‌ای چند مرحله‌ای طبقه‌بندی شده تصادفی با خوشه‌های مساوی بود. در مجموع 35305 زن 54-15 سال وارد مطالعه شدند. آنالیز داده‌ها در دو مرحله بود. مرحله‌ی نخست بررسی نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی با استفاده از روش‌های شاخص تمرکز (Concentration Index) و منحنی تمرکز (Concentration Curve) و در مرحله‌ی دوم برای شناسایی نقش تعیین‌کننده‌ها از روش آنالیز چندسطحی (Multilevel) استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین (±انحراف معیار) نمره‌ی رضایت از زندگی23/4±81/12 بود. شاخص تمزکز برای نارضایتی از زندگی ۰۶/۰- (فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۰۲/۰-,۰۱/۰-) به دست آمد که بیان‌گر تمرکز نارضایتی در گروه اجتماعی اقتصادی پایین‌تر است. یافته‌های آنالیز چند سطحی نشان داد که بین عدم رضایت از زندگی و محل سکونت، گروه‌های سنی، شغل، تحصیلات، وضع تأهل و طبقه‌های اجتماعی- اقتصادی رابطه‌ی آماری معنی‌داری وجود دارد (P≤0.05).
نتیجه‌گیری: نابرابری در عدم رضایت از زندگی در گروه فقیر جامعه متمرکز شده است و این نابرابری در استان‌های مختلف متفاوت است. متغیرهای اجتماعی اقتصادی از عوامل تأثیرگذار بر نابرابری در رضایت از زندگی در زنان است و باید برای کاهش نابرابری‌ها باید به این مسائل توجه کرد.
سعیده آقامحمدی، اردشیر خسروی، الهه کاظمی، عزیزاله عاطفی،
دوره 16، شماره 1 - ( دوره 16، شماره 1 1399 )
چکیده

مقدمه و اهداف: بخش اعظم منبع تشخیص سبب‌های مرگ در ایران، بیمارستان‌ها هستند که بررسی این علت‌ها و شناسایی سبب‌های نامناسب ثبت شده می‌تواند منجر به شناسایی مشکلات در زمینه ثبت سبب‌های مرگ شده و به ارتقای این نظام ثبتی کمک شایانی ‌نماید. این مطالعه با هدف بررسی کیفیت سبب‌های مرگ ثبت شده در بیمارستان‌های ایران در سال 1395 انجام شده است.
روش کار: جمعیت مطالعه، تمامی مرگ‌های ثبت شده در سامانه ثبت و طبقه‌بندی سبب‌های مرگ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال 1395 بوده است. برای تحلیل کیفی داده‌های سبب‌های مرگ از ابزار سازمان جهانی بهداشت (ANACONDA) استفاده شد.
یافته‌ها: بر اساس یافته‌های این بررسی 24درصد سبب‌های مرگ‌های ثبت در بیمارستان دارای خطای طبقه بندی (Miscalssification) بوده و در گروه سبب‌های پوچ مرگ قرار گرفته‌‌اند. در میان گروه‌های سنی، بیش‌ترین درصد گروه علت‌های پوچ مرگ در گروه سنی بالای 70 سال و بیش‌ترین درصد سبب‌های درست مرگ متعلق به گروه سنی زیر یک‌سال بوده است و بین 5 گروه سبب‌های پوچ مرگ، گروه سبب‌های فاقد جزئیات کافی در طبقه‌بندی بین‌المللی بیماری‌ها، دارای بیش‌ترین درصد اشت.
نتیجه‌گیری: حدود 25 درصد از سبب‌های مرگ‌های تشخیص داده شده در بیمارستان‌های ایران در گروه علت‌های پوچ قرار گرفته‌اند که برای برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌ها قابل استفاده نیستند. بنابراین لازم است برای ارتقای همه جانبه نظام ثبت علت‌های مرگ در بیمارستان‌های کشور مداخله‌هایی از جمله اجرای برنامه‌های ارزیابی فرایندها و آموزش‌های مستمر برای پزشکان و کدگذاران علت‌های مرگ پیش‌بینی و اجرا شود.
 
محمد ساسانی پور، اردشیر خسروی، مهیار محبی میمندی،
دوره 17، شماره 4 - ( دوره 17، شماره 4، زمستان 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: با توجه به سهم بالای حوادث غیرعمدی از علل مرگ به‌ویژه برای مردان در کشور و همچنین تغییرات آن در دهه اخیر، این مقاله در تلاش است تا سهم حوادث غیرعمدی در تفاوت جنسی امیدزندگی در بدو تولد در کشور در دهه اخیر را موردبررسی قرار دهد.
روش کار: داده‌های مرگ برای سال‌های 1385 تا 1394 از سامانه ثبت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اخذشده است. سپس میزان مرگ کودکان با استفاده از روش رویکرد نسلی بین دو سرشماری و مرگ بزرگ‌سالان با استفاده از روش بنت - هوریوشی اصلاح‌شده است. سپس نقش تغییرات مرگ ناشی از حوادث غیرعمدی در فزونی امیدزندگی زنان در کشور با استفاده از روش تجزیه آریاگا محاسبه‌شده است.
یافته‌ها: تفاوت جنسی امیدزندگی در سال 1385 حدود 3.5 سال بوده است که در سال 1390 به 2.9 سال کاهش و سپس با اندکی افزایش در سال 1394 به 3 سال افزایش می‌یابد. حوادث غیرعمدی در هر سه دوره نقش مسلط در تفاوت جنسی مرگ داشتند اما سهم آن در طول زمان به‌طور قابل‌توجهی کاهش‌یافته و از 60 درصد به حدود 42 درصد در فاصله سال‌های 1385 تا 1394 رسیده است.
نتیجه‌گیری: با توجه به کندشدن روند افزایش امیدزندگی در بدو تولد در ایران طی دهه‌های اخیر، توجه به مرگ افتراقی ازجمله تفاوت‌های جنسی مرگ و شناسایی پتانسیل‌های افزایش امیدزندگی برحسب گروه‌های مختلف می‌تواند منجر به افزایش امیدزندگی در کشور شود.

مریم آقاجری نژاد، یحیی سلیمی، شهاب رضاییان، قباد مرادی، فاطمه خسروی شادمانی، رویا صفری فرامانی، ابراهیم شکیبا، یحیی پاسدار، بهروز حمزه، نائب علی رضوانی، میترا دربندی، فرید نجفی،
دوره 18، شماره 2 - ( دوره 18، شماره 2، تابستان 1401 1401 )
چکیده

مقدمه و اهداف: مطالعه‌های سرولوژیک مبتنی بر شناسایی آنتی‌بادی‌ها هستند، اما به‌دلیل افت مقدار آنتی‌بادی‌ها در بدن در طول زمان، این روش‌ها نمی‌توانند مقادیر واقعی شیوع و بروز را نشان دهند. هدف از این مطالعه، تعیین شیوع سرمی و بروز تجمعی در جمعیت کوهورت روانسر (کوهورت جوانان و بزرگ‌سالان) در آبان 1399 بود.
روش کار: نمونه تصادفی به تعداد 716 نفر در بازه زمانی نیمه نخست آبان 1399 از بین افراد با سن بالای 18 سال از بین شرکت‌کنندگان در مطالعه کوهورت روانسر انتخاب شدند.  برای سنجش سطح آنتی‌بادی از کیت‌های الایزا IgG ضد SARS COV-2 شرکت Euroimmun (لوبک، آلمان) استفاده شد. بعد از در نظر گرفتن نقطه برش 1IgG=، شیوع سرمی برآورد شد و بروز تجمعی (اصلاح شده و اصلاح شده براساس ویژگی تست) با استفاده از مدل‌سازی صورت گرفت.
یافته­ ها: در این مطالعه، شیوع سرمی ابتلا به عفونت ویروسی کووید-19 در جمعیت کوهورت روانسر 35/16 (فاصله اطمینان 95 درصد: 38/79-31/64) درصد برآورد شد و بروز تجمعی (اصلاح شده و اصلاح شده براساس ویژگی تست)، از اسفند 98 تا آبان 1399 به‌ترتیب 68/85 و 67/71 درصد برآورد شدند.
نتیجه‌گیری: اگرچه بروز تجمعی بسیار بالا می‌تواند نشانه‌ای از نزدیک شدن به ایمنی گروهی باشد، اما کماکان توصیه به رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی با توجه به نقش بالقوه موارد بدون علامت بالینی در انتقال بیماری به سایر افراد جامعه و وجود واریانت‌های جدید ویروس و کاهش مقدار آنتی‌بادی، باید مورد توجه قرار گیرد.
 


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله اپیدمیولوژی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb