رامین حشمت، عباسعلی کشتکار، ربابه شیخالاسلام، موسی باقری، ابوالحسن ندیم،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1384 )
چکیده
زمینه و اهداف : رشد و توسعه همه جانبه هر کشوری در سایه پرورش نسلی سالم و پویا محقق میگردد. بخش مهمی از این امر از طریق بهبود شرایط تغذیهای جامعه امکان پذیر خواهد شد. هر چند بیشترین سهم درآمد خانوارها به تأمین مواد غذایی اختصاص مییابد ولی متأسفانه مشکلات تغذیهای همچنان در کشور قابل مشاهده است. این امر نشانگر آن است که برنامه غذایی بیشتر تابعی است از آموزش و آگاهی تغذیه تا رشد تولید و مصرف مواد غذایی.
این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد خانوارها و نیز کارکنـان سطوح مختلف بهداشتی درباره مسائل تغذیه و ریزمغذیها در سال 1383 در استانهای بوشهر، گلستان و سیستان و بلوچستان طراحی و اجرا شد تا نتایج آن بتواند دفتر بهبود تغذیه جامعه را در راستای طراحی و اجرای مداخلات مؤثر جهت ارتقاء سلامت تغذیهای خانوارها یاری نماید.
روش بررسی : جهت نمونهگیری در سطح خانوارها، از روش نمونهگیری خوشهای یک مرحلهای با خوشههای هم اندازه استفاده گردید. روش نمونهگیری در سطح کارکنان هر استان نمونهگیری تصادفی طبقهای بود. تعداد نمونه در هر طبقه بر حسب چگالی جامعه آماری هر یک از ردههای کارکنان محاسبه شد. در مجموع 2304 خانوار در قالب خوشههای 12 نفری و 360 نفر از کارکنان مورد بررسی قرار گرفتند.
دادههای مورد نیاز از طریق پرسشنامهای ساختار یافته و با انجام مصاحبه پرسشگران جمعآوری شد. در سطح کارکنان بهداشتی ردههای پزشک و کارشناس، جمعآوری دادهها براساس پرسشنامهای خودایفاء صورت پذیرفت.
فرشاد فریور، رامین حشمت، بهار عظمتی، شبنم عباس زاده اهرنجانی، عباسعلی کشتکار، ربابه شیخالاسلام، ابوالحسن ندیم،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده
مقدمه و اهداف: یکی از مهمترین علل معضلات تغذیهای در جهان، عدم آگاهی تغذیهای و در نتیجه عملکرد نامناسب در این مقوله است که باعث مشکلاتی از قبیل سوء تغذیه و ابتلا به بیماریهای غیرواگیر مختلف میشود. مطالعه جاری به منظور ارزیابی وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد خانوارهای شهری درباره اصول کاربردی تغذیه در سال 1383 در استانهای گلستان، سیستان و بلوچستان و بوشهرطراحی و اجرا شد.
روشکار: این مطالعه به صورت مقطعی به بررسی سطح آگاهی، نگرش و عملکرد خانوارهای شهری در زمینه اصول کلی تغذیه در استانهای منتخب میپردازد. روش نمونهگیری به صورت خوشهای یک مرحلهای با اندازه خوشههای مساوی بود. دادههای مورد نیاز از طریق پرسشنامه ساختاریافته و با انجام مصاحبه با افراد واجد شرایط پاسخگویی در خانوارها جمعآوری شد.
نتایج: در این مطالعه، درمجموع تعداد 1154 نفر در مناطق مورد نظر، تحت بررسی قرارگرفتند. حدود 70-50% از پاسخدهندگان، از 4 گروه اصلی غذایی مطلع بودند و 50-40 % از افراد نسبت به نقش آنها دربدن انسان آگاهی داشتند. در اکثر موارد نگرش خانوارها در زمینه تغذیه مطلوب بود. فراوانی مصرف گوشت قرمز در افراد مورد بررسی به ندرت، گوشت ماهی در سطح متوسط، حبوبات در سطح بالا، میوه و سبزی، شیر، ماست و پنیر در سطح قابل قبول و مصرف چیپس و پفک، قند و شکر و نوشابههای گازدار در سطح بالایی قرار داشتند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه میتواند دفتر بهبود تغذیه را در بهبود طراحی و اجرای موثر برنامههای مداخلهای برای پیشبرد سلامت تغذیهای اقشار جامعه یاری کند.