زهرا جعفری، زهرا عبدالهی نیا، هاجر قاسمی، علی اسماعیل پور، سعیده محمود زاده، علی بهاء الدینی، سید وحید احمدی طباطبایی، نجمه صفا، حمیدرضا توحیدی نیک، علی اکبر حقدوست، علی شریفی، وحید یزدی فیض آبادی، حمید شریفی،
دوره 17، شماره 2 - ( دوره 17، شماره 2، تابستان 1400 1400 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بهرهمندی پایین از خدمات بهداشتی یکی از تعیینکنندههای اصلی عدم دستیابی به شاخصهای مطلوب سلامت در مناطق شهری است. این مطالعه با هدف بررسی موانع و عوامل تسهیلکننده دریافت خدمات بهداشتی از مراکز و پایگاههای خدمات جامع سلامت در شهر کرمان صورت گرفت.
روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیلمحتوا بود، که در سال 1398 انجام شد. پس از انتخاب مراکز بهداشتی دارای تجربه بهرهمندی از خدمات مطلوب یا پایین، نمونهگیری هدفمند تا اشباع اطلاعاتی ادامه یافت. درمجموع با 78 نفر از ارائهدهندگان خدمت، دریافتکنندگان خدمت و عدم دریافتکنندگان خدمت که در سامانه سیب مراکز بهداشتی ثبتشده بودند، مصاحبه نیمهساختارمند و چهرهبهچهره صورت گرفت. تمامی مصاحبهها یادداشت و کدگذاری بهصورت دستی انجام شد و با روش تحلیل محتوای جهتدار بررسی و مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در خصوص عوامل تسهیلکننده مراجعه، به خدمات ضروری کودکان و مادران، خدمات رایگان و برخورد ارائهدهندگان خدمت اشاره شد. درحالیکه عوامل مسافتی و فیزیکی، وضعیتآگاهی از انواع خدمات، ترجیح مراکز خصوصی، دسترسی زمانی، دیدگاه مراجعهکنندگان نسبت به مراجعه منظم به مراکز، آدرسها و شماره تلفنهای ثبتشده در سیستم، وضعیت پاسخگویی به نیازهای بهداشتی، ترس از افشای بیماری، کمبود نیروی انسانی مراکز و برخورد ارائهدهندگان خدمت از موانع مراجعه افراد به مراکز بود.
نتیجهگیری: طبق نتایج این مطالعه فهم دقیق دیدگاهها و درک مردم تحت پوشش میتواند به برنامهریزان و سیاستگذاران ملی و محلی کمک نماید تا راهبردهای لازم را برای افزایش بهرهمندی از خدمات بهداشتی در مراکز خدمات جامع سلامت شهری طراحی نمایند.
شوبو رحمتی، رضا گوجانی، زهرا عبدالهی نیا، ناصر نصیری، سکینه ناروئی، امیرحسین نکویی، حمید شریفی، علی اکبر حقدوست،
دوره 19، شماره 3 - ( دوره 19، شماره 3، پاییز 1402 )
چکیده
مقدمه و اهداف: ماهیت و توانایی اپیدمیولوژیستها در ارتقاء سطح سلامت و انجام تحقیقات مرتبط زمانی نمود مییابد که آنها در جایگاه مناسب و به تعداد کافی در یک کشور حضور داشته باشند. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین جایگاههای شغلی بالقوه و مرتبط با رشته اپیدمیولوژی در دو بخش دولتی و غیردولتی، و برآورد تعداد اپیدمیولوژیستها در کشور تا سال ۱۴۰۶ انجام شده است.
روش کار: مطالعه حاضر بهصورت ترکیبی در دو بخش کمی و کیفی اجرا شد. در قسمت کیفی مصاحبه با خبرگان، سیاست گذاران، دانش آموختگان و دانشجویان این رشته در زمینه فرصتهای شغلی انجام شد. در بخش کمی نیز با استفاده از مدلسازی و پارامترهای حاصل از بررسی متون و نظر خبرگان این رشته، برآورد تعداد اپیدمیولوژیستهای موردنیاز انجام شد. در این مطالعه نیاز حال و آینده نزدیک تا سال 1406 مد نظر بوده است.
یافتهها: از دیدگاه مصاحبهشوندگان، فرصتهای شغلی اپیدمیولوژیستها در کشور در حوزه مدیریت و تحلیل مسئله، انجام پژوهشهای کاربردی، تجزیهوتحلیل داده، داشبوردسازی، تدریس، آموزش و نگاه به آینده (آیندهپژوهی) تقسیمبندی شد. برآورد تعداد اپیدمیولوژیستهای موردنیاز بعد از حذف فرصتهای از دست رفته شغلی کشور تا سال 1406، حدود 1122 نفر بود که اغلب آنها در صورت ایجاد فرصتهای شغلی سهم نظام سلامت کشور است. بیشترین تعداد اپیدمیولوژیست موردنیاز واحدهای وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی کشور، در مراکز تحقیقاتی و سپس در بیمارستانها است.
نتیجهگیری: برآورد تعداد اپیدمیولوژیست موردنیاز با استفاده از مدلسازی در کشور و توجه به تعداد دانشآموختگان در حال حاضر، نشان میدهد توسعه این رشته و افزایش دانش آموختگان تنها در صورت تعریف و ایجاد فرصتهای شغلی و بکارگیری آنها در ردیفهای شغلی پیشنهادی، امکان پذیر است.
شوبو رحمتی، زهرا عبدالهی نیا، سکینه ناروئی، ناصر نصیری، رضا گوجانی، علی اکبر حقدوست،
دوره 19، شماره 4 - ( دوره 19، شماره 4، زمستان 1402 )
چکیده
مقدمه و اهداف: با توجه به مهاجرت گسترده افراد تحصیل کرده از جمله در بین اپیدمیولوژیست های کشور، بررسی علل آن بسیار ضروری است. در این راستا، در این مقاله نتایج تحقیق عمیقی با بررسی نقطه نظرات خبرگان این رشته ارائه شده است.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت کیفی با روش تحلیل محتوا انجام شده است. دادهها در تابستان و پاییز سال 1402 از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 32 نفر از اپیدمیولوژیستهای کشور جمعآوری گردید. داده ها باتوجه به مراحل پیشنهادی Lundman و Graneheim پس از کدبندی با استفاده از نرمافزار مکسکیودا (MAXQDA) تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: چالشهای اصلی رشته اپیدمیولوژی در ایران به شش طبقه اصلی تقسیمبندی شد. در زمینه دانشآموختگان مشکلات در جذب و استخدام به دلیل نبود ردیف شغلی مناسب، مشکلات زیربنایی و ساختاری سیستم، مشکلات پژوهشی و آشنایی ناکافی در مورد عملکرد این رشته به عنوان مهمترین چالش ها مطرح میباشد و در حیطه دانشجویان مشکلات آموزش، مشکلات ساختاری و زیربنایی گزارش گردید. هم چنین علل اصلی مهاجرت اپیدمیولوژیستها عدم شایستهسالاری و تخصصگرایی، امتیازات نابجا از جمله اعمال سهمیه جذب نامتعارف، نبود بازار کار و جایگاه برای دانشآموختگان و عدم دریافت حقوق و مزایای کافی بود.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه به نظر میرسد موضوع مهاجرت اپیدمیولوژیستها به عنوان سرمایه ارزشمند نیروی انسانی، به خارج از کشور یک دغدغه و مشکل جدی است. عدم وجود جایگاه مناسب شغلی و ابهام در مسیر تعالی شغلی به دلیل عدم پایبندی سیستم بهنظام شایسته سالارانه و مهارت پرور، انگیزه مهاجرت را در این گروه بالا برده است.