ابراهیم عبداله پور، مریم نوروزیان، سحرناز نجات، سید رضا مجدزاده،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده
<
مقدمه و اهداف: علائم روانـی ضمن تحمیل بار بزرگی به بیـماران مبتلا به دمانس میتوانند فشار وارد بر مراقبین این بیماران را افزایش دهنـد. اهمیت پیامدهای ناشی از این علائم در کنار شناسائی اختلالاتی که بیشترین شیوع را در بیماران مبتلا به دمانس دارند بر لزوم ارزیابی وکمی سازی آنها در راستای برآورد اهداف پژوهشی تأکیـد دارد.
روش کار: در مطـالعه حاضر که بصورت مقطعی انجـام پذیرفت 84 نفـر از بیماران مراجعه کننده به انجمن آلزایمر ایران به همراه مراقبینشان وارد مطالعه شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات پرسشنامههایIranian Version of Caregiver Burden و Neuropsychiatric Inventory (NPI) بودند که بصورت مصاحبه حضوری تکمیل گردیدند. از رگرسیون خطی چنـدگانه نیز به منظـور تعین عوامـل مـؤثر بر فشـار وارد بر مراقبـین استفاده شـد.
نتایج: در 85 درصد از بیماران شرکت کننده در مطالعه حاضر حداقل یکی ازعلائم روانی وجود داشت. در میان این علائم بیشترین و کمترین شیـوع به «هـذیان»و «سـرخوشی»به ترتیب با 3/39 و 4/2 درصـد اختصاص داشت. در مدل رگرسیون خطی نیز علائم روانی «بی تفاوتی»و«تحریک پذیری» با افزایش فشارناشی از مراقبت در ارتباط بودند.
نتیجهگیری: شیوع بالای علائم روانی در بیماران مبتلا به دمانس در کنار تأثیرگذاری اختلالهای بی تفاوتی و تحریک پذیری در افزایش فشار وارد بر مراقبین این بیماران و تحمیل فشار متوسط و بالاتر (58 -116) به حدود 40 درصد از مراقبین ضرورت نیاز به توجه بیشتر به این قشر خاص از جامعه را از سوی سیاست گذاران موضوع سلامت نمایان میسازد.
یحیی سلیمی، محمدعلی منصورنیا، ابراهیم عبداله پور، سحرناز نجات،
دوره 17، شماره 3 - ( دوره 17، شماره 3، پاییز 1400 1400 )
چکیده
مقدمه و اهداف: مطالعه حاضر با هدف برآورد شیوع عمری سقط (عمدی و غیرعمدی) در یک نمونهی تصادفی از زنان 15 تا 50 ساله تهران و شناسایی برخی از عوامل مرتبط با آن اجراشده است.
روش کار: این مطالعه از دادههای کنترلهای یک مطالعه مورد-شاهد مبتنی بر جمعیت که در سال 1393 در تهران به انجام رسیده بود، استفاده کرده است. دادههای 544 نفر از زنان 15-50 ساله ساکن مناطق شهرداری تهران که بهطور تصادفی انتخابشده بودند، در این مطالعه وارد شدند. برای بررسی عوامل مرتبط با سقط و برآورد نسبت شانسهای تطبیق شده و فاصله اطمینان 95 درصد آنها از رگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد.
یافتهها: در کل 102 نفر 8/18% (فاصله اطمینان 95%: 8/15%- 4/22%) از زنان سابقه ی سقط در طول زندگی را گزارش کردند. در مدل رگرسیون لجستیک، مجرد بودن با نسبت شانس=46/3 (فاصله اطمینان 95%: 42/1- 47/8) و افزایش سن با نسبت شانس= 07/1 (فاصله اطمینان 95%: 04/1- 11/1) شانس داشتن سابقه سقط را افزایش دادند. این درحالیست که داشتن فرزند با نسبت شانس=27/0 (فاصله اطمینان 95%:11/0- 65/0)، افزایش سالهای تحصیلی با نسبت شانس=89/0 (فاصله اطمینان 95%: 82/0-96/0)، و اعتقادات مذهبی بالاتر با نسبت شانس=65/0 (فاصله اطمینان 95%: 45/0- 93/0) شانس داشتن سابقه سقط را در زنان مورد مطالعه کاهش دادند.
نتیجهگیری: بالا بودن شیوع عمری سقط در مطالعه حاضر و خطرات آن برای سلامت مادران، بر ضرورت نیاز به برنامههای مداخلهای آموزشی با در نظر گرفتن سطح تحصیلات و دانش مادران در کنار توجه به اعتقادات مذهبی تأکید میکند.