۲۱ نتیجه برای نجات
عباسعلی کشتکار، محمدجواد کبیر، شبنم اصغری، سحرناز نجات، آرش اعتمادی، رامین حشت، یوسف کنعانی، کوروش هلاکویی نائینی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه واهداف : کاهش شنوایی ناشی از سروصدا (Noise-induced hearing loss-NIHL) شایعترین کاهش شنوایی در کارگران می باشد.بررسی آسیب های ناشی از سرو صدا در کارگران واحدهای صنعتی به عنوان گام نخست برای یافتن راه حلهای مناسب جهت کاهش ضایعات ناشی از آن می باشد(۸) .
روش بررسی : این بررسی به صورت یک مطالعه همگروهی تاریخی در ۱۳۱ نفر از کارکنان و کارگران شاغل بخشهای مختلف کارخانجات کشت و صنعت انجام پذیرفت. وضعیت شنوایی این افراد و بروز کاهش شنوایی در آنها از طریق شنوایی سنجی در فواصل ۳ ساله از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۳ و با استفاده از آنالیز بقا به روش کاپلان مایر مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها : از ۱۳۱ کارگر مورد بررسی ۱۰۰ نفر در گروه مواجهه یافته و ۳۱ نفر در گروه مواجهه نیافته قرار گرفتندکه۴۹% افراد در گروه مواجهه یافته (۴۹ نفر) و ۷/۹% در گروه مواجهه نیافته (۳ نفر) مبتلا به کاهش شنوایی ناشی از سروصدا بودند (۰۰۱/۰p<). خطر نسبی ابتلا به کاهش شنوایی ناشی از سروصدا دردو گروه برابر ۱/۵ (فاصله اطمینان ۹۵%: ۱/۱۵-۷/۱) بود.
نتیجه گیری : نتایج آنالیز بقا نشان داد که متوسط زمان در معرض خطر تا قبل از ابتلا (زمان بقا) در گروه مواجهه نیافته ۹/۲۴ سال (فاصله اطمینان ۹۵%: ۱/۲۷-۷/۲۲) و در گروه مواجهه یافته ۲/۲۲ سال (فاصله اطمینان ۹۵%: ۷/۲۳-۷/۲۰) بود. جهت حفظ تندرستی کارگران توصیه می شود که اولاً سطح صوت را در حد استاندارد نگه دارند، کارگران از وسائل حفاظت ایمنی استفاده کنند و میزان شنوایی به طور منظم اندازه گیری گردد تا در صورت لزوم محل کار آنان تغییر کند.
سحرناز نجات، علی منتظری، کاظم محمد، سید رضا مجدزاده، نازنین سادات نبوی، فرهاد نجات، سید مسعود نبوی، کورش هلاکویی نایینی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱-۱۳۸۵ )
چکیده
مقدمه و اهداف: افرادی که از بیماریهای مزمن رنج میبرند علاوه بر ناتوانیهای جسمانی دچار عوارض روانی این شرایط محدود کننده میگردند لذا تنها اندازهگیری سلامت جسمانی این بیماران کافی نیست، کیفیت زندگی مفهومی فراتر از سلامت جسمانی است و لازم است به عنوان یکی از پیامدهای مهم به صورت مستقل سنجیده شود. این مطالعه نیز به منظور بررسی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در مقایسه با جمعیت سالم و عوامل مؤثر بر آن با استفاده از ابزار عمومی و کلی WHOQOL-BREF
(World Health Organization Quality of Life-BREIF) انجام شد. این پرسشنامه ۴ دامنهی سلامت جسمانی، سلامت روان، رابطه اجتماعی، و سلامت محیط را شامل میشود. هر دامنه امتیازی بین ۴ تا ۲۰ دارد که امتیاز بالاتر نشاندهنده کیفیت زندگی بهتر است.
روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی انجام شد. در این مطالعه ۱۴۵ پرونده به صورت سیستماتیک از بین ۲۲۵۰ پرونده افراد ساکن تهران عضو انجمن بیماران مولتیپل اسکلروزیس انتخاب گردید و پرسشنامه WHOQOL-BREF از طریق مصاحبه تلفنی برای آنان تکمیل شد. برای بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی این گروه از بیماران از رگرسیون چند متغیره استفاده شد. امتیاز دامنههای مختلف بیماران با نتیجهی حاصل از تکمیل این پرسشنامه در نمونهای تصادفی از جمعیت سالم شهر تهران که در مطالعهای که به صورت
همزمان و جهت روانسنجی پرسشنامه WHOQOL-BREF انجام گرفته بود، مقایسه شد.
نتایج: میزان پاسخگویی در این مطالعه ۹۷% بود. ۸/۷۳% شرکتکنندگان را زنان تشکیل میدادند. میانگین سنی شرکتکنندگان ۵/۳۶ با انحراف معیار ۴/۱۰ بود. میانگین امتیازات دامنه سلامت جسمانی در این گروه از بیماران ۵/۱۱ (۲/۳SD=)، دامنه سلامت روان ۸/۱۱ (۲/۳SD=)، دامنه رابطه اجتماعی ۷/۱۲ (۱/۳SD=) و در نهایت دامنه سلامت محیط ۵/۱۱ (۷/۲SD=) به دست آمد. امتیاز هر چهار دامنهی کیفیت زندگی در این بیماران کمتر از گروه سالم بود. در رگرسیون خطی، متغیرهای شدت بیماری و میزان تحصیلات متغیرهای مؤثر بر امتیاز این دامنهها بودند.
نتیجهگیری: در این گروه از بیماران امکان استفاده از پرسشنامه WHOQOL-BREF جهت سنجش کیفت زندگی وجود دارد، هرچند توصیه میگردد برای فراهم نمودن امکان اندازهگیری پیامدهای بالینی در کارآزماییهای بالینی سؤالاتی مخصوص این بیماران به این پرسشنامه اضافه شود. از طرفی طراحی مداخلاتی مانند آموزش و اشتغال جهت بالا بردن کیفیت زندگی این گروه از بیماران توصیه
میشود.
سحرناز نجات،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۸۷ )
چکیده
کیفیت زندگی امروزه یکی از پیامدهای مهم سلامتی به شمار میآید که جهت مواردی همچون ارزیابی مداخلات بهداشتی ، اندازهگیری آن در بسیاری از پژوهشهای سلامتی ضروری است. از آنجا که تعاریف متعددی برای کیفیت زندگی مطرح است و همچنین ابزارهای زیادی برای اندازهگیری آن طراحی شده است، در این مقاله سعی گردیده است به تناقضهای موجود در تعریف و اندازهگیری کیفیت زندگی پرداخته شود.
لیدا معنوی فر، حبیب الله نعمتی کریموی، امیره نجات شکوهی، عباس شیردل، محمد تقی شاکری، منیره محجوب،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۸۸ )
چکیده
مقدمه و اهداف: اختلالات عصبی ادراکی و روانی در سالمندان شایع است. در این مطالعه ارتباط مقادیر سرمی کوبالامین، فولات، هموسیستئین با شاخصهای عصبی ادراکی و روانی مورد بررسی قرار میگیرد.
روشکار: ۲۸۰ سالمند در بیمارستان امام رضا (ع) شهر مشهد پذیرش شدند. معاینات فیزیکی و آزمونهای لازم توسط پزشک بعمل آمد. اسیدفولیک و کوبالامین سرم به روش RIA اندازهگیری شد. برای ۷۸ سالمند که دارای کوبالامین pg/ml ۴۵۰- ۱۲۰ و فولات ng/ml ۱۳-۵/۱ بودند، هموسیستئن سرم به روش الایزا اندازهگیری شد. نتایج با spss تحلیل گردید.
نتایج: بر اساس هموسیستئین mol/lµ ۱۵>، نقطه برش برای کمبود کوبالامین و فولات سرم بترتیبpg/ml ۳۳۰> و ng/ml۵/۶> بود. بین کوبالامین و فولات، ارتباط معنی داری وجود داشت (۰۰۱/۰p<). هموسیستئن ارتباط عکس با کوبالامین (۰۰۱/۰p<) و فولات (۰۴۴/۰(p= داشت. مطالعه ما نشان داد که کوبالامین وفولات و هموسیستئن سرم با شاخصهای ادراکی عصبی و روانی ارتباط معنیدار ندارد به جز در مورد هموسیستئن با رفلکسهای تاندونی عمقی (۰۴۵/۰ (p=. در سالمندان دچار دمانس، هموسیستئین سرم بالا بود.
نتیجهگیری: با نتایج این مطالعه و نتایج ضد و نقیض در سایر مطالعات، بنظر میرسد که باید در روشهای ارزیابی اختلالات عصبی ادراکی و روانی تجدید نظر گردد. چنانچه بین شاخصهای آزمایشگاهی و اختلالات عصبی ادراکی روانی ارتباط معنیدار بدست آید، میتوان با غربالگری دورهای سالمند از نظر هموسیستئین یا کوبالامین و اسید فولیک از بروز این اختلالات پیشگیری نمود.
صدیقه سالمی، مصطفی شکوهی، ساناز عیب پوش، سحرناز نجات، هما کاشانی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه و اهداف: اهمیت انتقال دانش و استفاده از نتایج پژوهش برای تصمیمگیران بخش سلامت، در کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت در حال افزایش است. طی دو دهه اخیر در متون پرستاری تاکید زیادی بر مبتنی برتحقیق شدن این حرفه شده است. هدف از این مطالعه شناسایی موانع به کارگیری یافتههای تحقیقاتی در عملکرد بالینی پرستاران کشور است.
روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی انجام گرفت. پرسشنامه مورد استفاده مشتمل بر ۲ بخش بود. بخش اول شامل اطلاعات دموگرافیکی پرستاران و بخش دوم شامل ۲۹ سوال ۵ گزینهای بود که موانع به کارگیری یافته های تحقیقاتی را در بر میگرفت. سنجش امتیاز براساس مقیاس لیکرت بود و جوابها به گونهای تنظیم شده بودند که شرکت کنندگان میتوانستند نظرات خود را با درجات متفاوت بیان کنند.
نتایج: موانع شناسایی شده در ۴ حیطه طبقهبندی شدند: حیطه سازمانی، کیفیت تحقیق، آگاهی و مهارت پرستار و موانع مربوط به دسترسی به نتایج تحقیق. سه مانع اول گزارش شده توسط پرستاران شامل موانعی همچون: "پرستاران زمان کافی برای مطالعه منابع جدید ندارند"، " پرستاران اختیار کافی برای تغییر روشهای مراقبتی بیماران ندارند" و "امکانات و تسهیلات موجود جهت به کارگیری نتایج تحقیقات کافی نیستند" بود که هر سه مورد از موانع مربوط به حیطه موانع سازمانی است.
نتیجهگیری: پرستاران به "عدم حمایت های سازمانی" به عنوان یک مانع بزرگ و مهم اشاره داشتند. باید به این نوع موانع و حمایتهای سازمانها برای امور تحقیقاتی و تسهیل کردن این موانع از طرف این ارگانها، نگاه ویژهای داشت.
واژگان کلیدی: پرستار، موانع بکارگیری یافتههای تحقیقاتی، عملکرد بالینی، ترجمان دانش
ابراهیم عبد اله پور، سحرناز نجات، مریم نوروزیان، سید رضا مجدزاده،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده
مقـدمه و اهداف: روائی محـتوا نخستین نوع از انواع روائیها است که باید از وجود آن در طول فرایند طراحی یک ابزار اطمینان حاصل شود. پیش نیاز بودن این روائی برای سایر انواع روائیها و ارتباط نزدیک آن با پایائی اجرای آنرا گامی حیاتی در طراحی پرسشنامه معرفی نموده است. با این وجود کم اهمیت شمردن آن در مقالات مختلف (مخصوصا مقالات داخلی) شفافسازی اهمیت اجرای این فرایند را در طراحی پرسشنامهها ضروری ساخته است. لذا در مقاله حاضر مراحل تهیه و ارزیابی محتوای مناسب برای پرسش نامهها بیان خواهد شد.
روش کـار: مراحل اجرای فرایند روائی محتوا به منظور طراحی پرسشنامههای روا و پایا شامل طـراحی (شناسائی حیطهها، تولیـد آیتمها و ساخت ابـزار) و کمیسـازی (تعیین درجه توافق بین متخصصین، تعیین مناسبت و شفافیت سوالات و مناسبت، شفافیت و جامعیت کل ابزار) در مقاله حاضر بیان شده است.
نتیـجهگیری: اهمیت وجود روائی محتــوا به هنگام طراحی پرسشنامهها تنها به اطمینان از دستیابی به شاخصهای روائی محتوای مطلوب (مناسبت، شفافیت و جامعیت) خلاصه نمیشود. در کنار دستیابی به شاخصهای مذکور بهبود شاخصهای پایائی ابزار و کمک به کاهش منابع (مالی و زمانی) مورد نیاز برای تهیه پرسشنامه از مزایای دیگر آن به شمار میرود. هر چند کیفی بودن پاسخهای متخصصین از جمله مشکلات اجرای آن است، ولی کمیتر شدن مراحل اجرای آن تا حدود زیادی نگرانیها را در این مورد کاهش داده است. موارد مذکور لزوم اجرای دقیق مراحل فرایند روائی محتوا در طراحی پرسشنامهها توسط محققین را نمایان میسازد.
ابراهیم عبداله پور، مریم نوروزیان، سحرناز نجات، سید رضا مجدزاده،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده
<
مقدمه و اهداف: علائم روانـی ضمن تحمیل بار بزرگی به بیـماران مبتلا به دمانس میتوانند فشار وارد بر مراقبین این بیماران را افزایش دهنـد. اهمیت پیامدهای ناشی از این علائم در کنار شناسائی اختلالاتی که بیشترین شیوع را در بیماران مبتلا به دمانس دارند بر لزوم ارزیابی وکمی سازی آنها در راستای برآورد اهداف پژوهشی تأکیـد دارد.
روش کار: در مطـالعه حاضر که بصورت مقطعی انجـام پذیرفت ۸۴ نفـر از بیماران مراجعه کننده به انجمن آلزایمر ایران به همراه مراقبینشان وارد مطالعه شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات پرسشنامههایIranian Version of Caregiver Burden و Neuropsychiatric Inventory (NPI) بودند که بصورت مصاحبه حضوری تکمیل گردیدند. از رگرسیون خطی چنـدگانه نیز به منظـور تعین عوامـل مـؤثر بر فشـار وارد بر مراقبـین استفاده شـد.
نتایج: در ۸۵ درصد از بیماران شرکت کننده در مطالعه حاضر حداقل یکی ازعلائم روانی وجود داشت. در میان این علائم بیشترین و کمترین شیـوع به «هـذیان»و «سـرخوشی»به ترتیب با ۳/۳۹ و ۴/۲ درصـد اختصاص داشت. در مدل رگرسیون خطی نیز علائم روانی «بی تفاوتی»و«تحریک پذیری» با افزایش فشارناشی از مراقبت در ارتباط بودند.
نتیجهگیری: شیوع بالای علائم روانی در بیماران مبتلا به دمانس در کنار تأثیرگذاری اختلالهای بی تفاوتی و تحریک پذیری در افزایش فشار وارد بر مراقبین این بیماران و تحمیل فشار متوسط و بالاتر (۵۸ -۱۱۶) به حدود ۴۰ درصد از مراقبین ضرورت نیاز به توجه بیشتر به این قشر خاص از جامعه را از سوی سیاست گذاران موضوع سلامت نمایان میسازد.
شهین سعیدی نجات، جبرائیل موفق، یوسف ستایش، حبیب اله اسماعیلی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه و اهداف: بنزودیازپینها پر فروش ترین داروها در جهان میباشند. ایجاد وابستگی و تحمل دارویی در مصرف طولانی مدت، مصرف آنها را محدود نموده است. در این مطالعه ما بدنبال کشف الگوی مصرف بنزودیازپینها در بیماران سرپایی در مشهد، ایران هستیم.
روش کار: این مطالعه بررسی مقطعی الگوی مصرف بنزودیازپینها در شهر مشهد بوده است. تعداد ۴۰۰ فرد مراجعه کننده جهت این داروها از بین مراجعین به ۲۰ داروخانه بصورت تصادفی انتخاب و پرسشنامه برای آنها تکمیل شد.
نتایج: در بین ۴۰۰ نفر (۵/۵۵%) زن بامیانگین سنی ۱۳/۱+۴۰ و (۸۳%) تحصیلات غیر دانشگاهی بودند. ۵/۲۴ % مواد دخانی با میانگین ۰,۵۹+۴.۴۵ تعداد نخ سیگاردر روز مصرف می کردند. میانگین مصرف دارو بر حسب دیازپام ۰۵/۰ + ۳۷/۰. میلیگرم در روز بود. از نظر نحوه تهیه دارو (۴۵%) با نسخه تهیه میکردند. بین جنسیت مصرف کنندگان بنزودیازپین با نوع بیماری، علت مصرف، میزان و رشته تحصیلی، نحوه تجویز، نوع و نحوه مصرف و عوارض دارویی ارتباط معنی داری مشاهده شد.
نتیجهگیری: با توجه به علل مصرف دارو بهتر است، این داروها فقط در نسخ و برای موارد محدود مانند بیخوابی، اضطراب، سم زدایی تجویز شود و حتماً مدت و میزان مصرف کاملا قید گردد. اطلاع رسانی همگانی به مردم و اختصاصی به پزشکان و داروسازان نیز در کاهش موارد تحمل و وابستگی دارویی مؤثر است. در تجویز و توزیع دارو عواملی مانند اعتیاد و مصرف دخانیات، تحصیلات، شغل را باید مد نظر داشت.
سهیلا عسگری، سحرناز نجات، حسن هاشمی، اشکان شهنازی، اکبر فتوحی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه و اهداف: بررسی کیفیت زندگی مرتبط با بینایی در گروهی از بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن چشم و عوامل موثر بر آن.
روش کار: این مطالعه مقطعی تحلیلی در فاصله سالهای ۸۸-۸۷ در بیمارستان چشم پزشکی نور با روش نمونهگیری متوالی انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه ۳۹ ایتمی national eye institute-visual functioning questionnaire بود که در ایران روانسنجی شده است. پرسشنامه دارای ۱۱ دامنه مرتبط با بینایی و ۱ دامنه مرتبط با سلامت عمومی است. امتیاز قابل کسب در دامنههای پرسشنامه۰ تا ۱۰۰ است که امتیاز بالاتر نشانگر کیفیت زندگی بهتر است. جهت آنالیز از آزمون آماری تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون خطی ساده و چندگانه استفاده شد.
نتایج: میانگین (و فاصله اطمینان ۹۵%) نمره کلی کیفیت زندگی در بیماران ۵/۵۴ (۸/۷۱-۳/۵۷) و در افراد سالم ۰/۹۶ (۹/۱۰۳-۲/۸۸) بود (P<۰,۰۰۱). در میان بیماران، افراد با کم بینایی با دید ۷۰/۲۰ و کمتر دارای پایینترین نمره کیفیت زندگی با عدد
۹/۴۱ (۱/۵۳-۷/۳۰) و بیماران مبتلا به کاتاراکت دارای بالاترین نمره ۶/۶۴ (۸/۷۱-۳/۵۷) بودند. نمره کیفیت زندگی ارتباط معناداری با سن (P=۰,۰۰۶) و تحصیلات (P=۰.۰۰۱) نشان داد.
نتیجهگیری: پایینترین نمره کیفیت زندگی متعلق به بیماران با دید ۷۰/۲۰ و کمتر بود که کمتر از نیمی از نمره کیفیت زندگی را داشتند. بعد از این گروه به ترتیب بیماران مبتلا به رتینوپاتی دیابتی، دژنراسیون چشمی ناشی از پیری، گلوکوم و کاتاراکت وضعیت بهتری داشتند. در این مطالعه نمره کیفیت زندگی بیماران نسبت به سایر کشورها در سطح پایینتری قرار داشت که نیاز به مطالعات بیشتر جهت بررسی علل تفاوتها را آشکار می سازد.
علیرضا اولیایی منش، شیلا دعایی، محمد رضا مبینی زاده، مینا نجاتی، پریسا ابویی، مهدی آزادبخت،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه و اهداف: انسولینهای آنالوگ
شبیه انسولینهای انسانی است ولی فقط درساختار مولکولی که منجر به اختلاف در ویژگیهای
فارماکینتیک و فارمادینامیک میگردد تفاوت دارند.
روش کار : مهمترین پایگاههای
اطلاعاتی از ابتدای سال ۲۰۰۹ تا ژوئن ۲۰۱۰ مورد جستجو قرار گرفتند. این منابع با
توجه به نوع مطالعات مورد استفاده، عبارت بودند از: Cochrane
Library (DARE, NHS EEDs, CENTRAL and Cochrane Systematic Reviews) ،CRD
York در
این جستجو مطالعات مرور نظاممند، ارزیابی فناوری سلامت و ارزیابی اقتصادی مورد
بررسی قرار گرفته و ۹ مطالعه مرتبط وارد مطالعه گردیدند.
نتایج : مطالعات نشان دادند
که هیچ دلیلی مبنی بر خطرات بیشتر یا کمتر آنالوگ سریع الاثر
(rapid-acting insulin analogue انسولین
آنالوگ سریع الاثر) در
مقایسه با انسولین انسانی وجود نداشته و آنالوگ بلند اثر بطور معناداری خطر
هیپوگلیسمی شدید را کاهش میدهد. همچنین، به دلیل عدم هزینه اثربخشی، انسولین
آنالوگ نسبت به دیگر انسولینهای موجود، مقرون به صرفه شناخته نشدند معذالک برخی
مطالعات انسولین اسپارت ۳۰ را نسبت به بقیه آنالوگها هزینه اثربخشتر میدانند.
نتیجهگیری: گرچه استفاده از
انسولین آنالوگ برای بیماران دیابتی اثر بخش میباشد معذالک به دلیل هزینه اثر
بخشی کمتر و گرانی انسولین
آنالوگ نسبت به انسولین انسانی پیشنهاد میگردد پوشش حمایتی منابع دولتی (بیمهای)
از این فناوری با توجه به حساسیت مراقبتی که در دو گروه سالمندان و کودکان دیابتی
وجود دارد فقط برای این دو گروه صورت بگیرد.
Normal
۰
شهناز ریماز، مریم دستورپور، سمیرا وصالی آذرشربیانی ، نرگس ساعی پور، زهرا بیگی، سحرناز نجات،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( دوره ۱۰، شماره ۲ ۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه و اهداف: زنان سرپرست خانوار جزء گروه آسیبپذیر جامعه محسوب میشوند که با مشکلات، مصایب و موانع زیادی هم در سطح فردی و هم در سطح کلان در مقایسه با مردان سرپرست خانوار مواجهند که کیفیت زندگی آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از این مطالعه، تعیین کیفیت زندگی و عوامل مؤثر بر آن در زنان سرپرست خانوار تحت پوشش شهرداری منطقه ۹ شهر تهران بود.
روش کار: این مطالعه مقطعی روی تمام زنان سرپرست خانوار تحت پوشش شهرداری منطقه ۹ شهر تهران در مدت ۱۴ماه انجام شد. ابزار جمعآوری دادهها در این مطالعه شامل پرسشنامههای اطلاعات دموگرافیک و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (WHOQOL-BREF) گونهی ایرانی بود.تجزیه و تحلیل نتایج با کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه ۱۶ با استفاده از آمار توصیفی و آنالیز رگرسیون چند متغیره انجام شد.
نتایج: میانگین± خطای معیار سنی شرکت کنندگان ۸/۱۳± ۸/۵۰ سال و اکثر آنان غیرشاغل (۱/۷۱ درصد) بودند. نتایج نشان دادند که در میان حیطههای ۴ گانهی کیفیت زندگی، حیطهی سلامت محیط و رابطهی اجتماعی به ترتیب کمترین ( ۸۷/۹) و بیشترین (۶۱/۱۲) نمره را به خود اختصاص دادند. مدل رگرسیون چندگانه توأم نشان داد که متغیر سن (۰۵/۰P<) و متغیر بیماری فعلی (۰۰۱/۰P<) تنها متغیرهای تأثیرگذار روی شاخص کلی کیفیت زندگی هستند.
نتیجهگیری: یافتههای حاصل از این پژوهش حاکی از نیاز جدی به برنامهریزی مسؤولان ذیربط در راستای مداخلههای مؤثر و به تبع آن افزایش بهبود کیفیت زندگی در این قشر آسیبپذیر جامعه میباشد.
کامران یزدانی، سحرناز نجات، آفرین رحیمی موقر، لیلا قالیچی، ملاحت خلیلی،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( دوره ۱۰، شماره ۴ ۱۳۹۳ )
چکیده
سحرناز نجات،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( دوره ۱۰، شماره ۴ ۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه و اهداف: سلامت به عنوان معمولترین پیآمد در پژوهشهای سلامت مد نظر میباشد. ابزار زیادی برای ارزیابی عینی و ذهنی سلامت وجود دارد. یکی از شاخصهای سنجش سلامت، «سلامت خودابراز» میباشد که تنها با یک سؤال به ارزیابی سلامت میپردازد؛ بنابراین استفاده از آن آسان و مقرون به صرفه است. در این مطالعه مروری، به چالشها و سوگیریهایی که این شاخص در تفسیر نتایج ایجاد مینماید؛ توجه شده است.
روش کار: در این مطالعه مروری با واژگان کلیدی سلامت خودابراز در عنوان، بانک اطلاعاتی مدلاین و ایران مدکس در دسامبر ۲۰۱۳ میلادی جستجو گردید
۱۱۰۶ عنوان و چکیده به دست آمده مرور گردید که از این میان ۱۰۶ مقاله در مرور ابتدایی مرتبط تشخیص داده شدند. همین طور منابع برخی از این مقالات در صورت مرتبط بودن (۱۶ مقاله) نیز بررسی گردید.
نتایج: اگر چه سؤالات ۵ یا ۷ گزینهای، مقایسهای و غیر مقایسهای برای خودارزیابی سلامت وجود دارد، شواهد بیانگر از همپوشانی یافتههای این سؤالات میباشند؛ به طوری که برتری هیچیک بر دیگری نشان داده نشده است. از طرفی روایی این شاخص در گروههای اقتصادی- اجتماعی و نژادی مختلف متفاوت گزارش شده است؛ به طوری که میتواند باعث بیش یا کم برآورد نمودن تفاوت در گروههای مورد مطالعه گردد.
نتیجهگیری: سؤال سلامت خودابراز همچنان در پژوهشها و ارزیابیهای سلامت و درمان پراستفاده و مفید باقی مانده است. نکتهی مهم این که لازم است در تفسیر و مقایسهی نتایج این پژوهشها به تفاوت در سطح تحصیلات، وضع اقتصادی و فرهنگی گروههای شرکت کننده توجه شود.
فرشته فقیهی، ناهید جعفری، علی اکبری ساری، سحرناز نجات، فاطمه مالکی، مریم حسین زاده میلانی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( دوره ۱۱، شماره ۱ ۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه و اهداف: برای اتخاذ سیاستها و راهبردهای مناسب برای تأمین، حفظ و ارتقای سلامت باید اطلاعات و شاخصهای دقیقی وجود داشته باشد. در این بررسی سعی شده سالهای از دست رفته عمر به علت مرگ زود هنگام که یکی از شاخصهای اولویتبندی مشکلات سلامت محسوب میگردد، محاسبه و با اطلاعات سایر کشورها مقایسه گردد.
روش کار: این مطالعه یک مطالعهی پیمایشی مقطعی است و از طریق آنالیز ثانویه دادههای مرگومیر استان قزوین انجام شده و با استفاده از روش استاندارد سازمان جهانی بهداشت، تعداد سالهای از دست رفته عمر بر اساس سببهای مرگ محاسبه شده است.
نتایج: مهمترین عوامل از دست رفتن عمر در دورهی نوزادی بیماریهای دوران حول تولد و ناهنجاریهای مادرزادی و کروموزومی، در گروه سنی ۵۹-۱ ماهه، حوادث غیر عمدی و ناهنجاریهای مادرزادی و کروموزومی است، در گروه سنی ۱۴-۵ ساله حوادث غیرعمدی، در گروه سنی ۴۹-۱۵ ساله حوادث غیرعمدی و بیماریهای قلبی-عروقی است. علت اصلی مرگ در گروه سنی ۶۴-۵۰ ساله مربوط به بیماریهای قلبی- عروقی، سرطانها، تومورها و حوادث غیرعمدی است.
نتیجهگیری: علتهای شایع سالهای از دست رفته عمر ناشی از حوادث غیرعمدی، بیماریهای قلبی- عروقی، بیماریهای دوران حول تولد، و سرطانها میباشند که با تدابیر و انجام مداخلههای صحیح، عادتهای غذایی، کنترل عوامل خطر مانند سیگار و چاقی و تنشها، قابل پیشگیری هستند و میتوان امیدوار بود که با برنامهریزی صحیح، بتوان از رخداد بسیاری از مرگهای زودرس جلوگیری نمود.
کورش اعتماد، علیرضا حیدری، کاظم ندافی، محمد حسین پناهی، الهام احمد نژاد، شیدا ملک افضلی، مهدی نجمی، اسماعیل ایدنی، همایون امیری، زهرا خرمی، نرگس رجایی بهبهانی، فرشته داودی، سمیرا طراوت بخش، اعظم ملکی فر، معصومه نجاتی فر، منصوره لطفی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( دوره ۱۲، شماره ۱ ۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه و اهداف: شهر اهواز به یکی از آلودهترین شهرهای دنیا بدل شده است. فقط در ۱۱ آبان ماه سال ۱۳۹۲ بیش از یک هزار شهروند در استان خوزستان به ویژه در اهواز با علائم شدید تنگی نفس، سرفه، خس خس سینه و فشار خون بالا به مراکز درمانی مراجعه کردند و در یک هفته بیش از ۷ هزار بار مراجعه با این سندرم ثبت شد. این مطالعه جهت تعیین شواهدی بر تأیید اپیدمی بحران سندرم حاد تنفسی در ساکنان شهر اهواز در آبان ۱۳۹۲ انجام شد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی و توصیفی، ابتدا دادههای مربوط به میزان مصرف داروهای کنترل کننده حملات حاد تنفسی، در آبان سال۸۷ الی ۹۲ در اهواز بررسی گردید. سپس مطالعهای توصیفی با جامعه آماری از اقشار مختلف جمعیت عمومی انجام شد، که از نمونهگیری مبتنی بر هدف با حجم نمونه ۱۲۰ نفری استفاده شد. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته بود. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSSنسخه ۱۸ آنالیز شد.
نتایج: میزان مصرف داروهای تنفسی از آبان سال۱۳۸۷ افزایش یافته و در آبان سال ۱۳۹۲ به طور قابل ملاحظهای بیش از روزهای دیگر سال است. در مطالعه جمعیت عمومی، ۹۳درصد اذعان داشتند که اتفاق مشابه را قبلاً ندیدهاند و ۵/۹۲درصد عنوان نمودند که اتفاق مشابه را قبلاً نشنیدهاند.
نتیجهگیری: با توجه به افزایش قابل ملاحظه داروهای تنفسی در آبان ۱۳۹۲ و غیر منتظره بودن رخداد نسبت به سالهای گذشته وقوع اپیدمی محرز به نظر میرسد.
زهرا چراغی، سحر ناز نجات، لیلا حقجو، فاطمه صالحی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( دوره ۱۲ شماره ۳ ۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه و اهداف: سؤال اصلی که مطرح است این است که افراد چگونه وضعیت کیفیت زندگی خود را ارزیابی میکنند و از دیدگاه آنان چه عواملی روی کیفیت زندگیشان بیشترین تأثیر را دارد؟ در صورتیکه جواب این سؤالات را بدانیم میتوانیم تحلیل بهتری از یافتههای کیفیت زندگی داشته باشیم.
روش کار: در این مطالعه کیفی که از نوع آنالیز محتوا بود، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. نمونهگیری بهصورت حداکثر تنوع فرصتطلبانه ازنظر جنس، سن، تحصیلات، قومیت و وضعیت اقتصادی انجام شد. ابتدا از افراد خواسته شد به صورت بلند فکرکردن به سؤال کیفیت زندگی کلی پاسخ دهند سپس از آنان پرسیده شد که زمانی که پاسخ را انتخاب میکردند چه عواملی در تصمیم آنان در مورد وضعیت کیفیت زندگیشان بیشتر مؤثر بود. در نهایت بهصورت استقرایی آنالیز کیفی را انجام و مدل ذهنی شرکتکنندگان، استخراج گردید.
نتایج: در مجموع این مطالعه کیفی ۳۲ تم و پنج طبقه اصلی استخراج شد. طبقات شامل عوامل جسمانی، روانشناختی، اقتصادی- اجتماعی، مسائل خانوادگی و محیطی بودند. از مهمترین عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی سلامت جسمانی خود و اطرافیان، رضایتمندی و انتظارات، مهارت زندگی، مشکلات مالی، آلودگی محیطی، اوقات فراغت و تفریحات، محیط خانواده، روابط فامیلی و نقش همسر در کیفیت زندگی بود.
نتیجهگیری: علاوه بر وضعیت سلامتی عوامل خانوادگی مانند محیط خانواده و مشکلات مالی بر ارزیابی مردم جامعه ایران از کیفیت زندگیشان مؤثر است. همینطور شرکتکنندگان این مطالعه بر این باور بودند که سلامت محیط جزء اصلی کیفیت زندگی آنان است.
حسین رفیع منش، آفرین رحیمی موقر، سحرناز نجات، علیرضا نوروزی، کامران یزدانی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( دوره ۱۳، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه و اهداف: افراد مبتلا به اختلالات مصرف الکل تحت تأثیر رفتارهای پرخطری هستند که اثرات مخرب برای خود و اطرافیانشان دارد. هدف اصلی برای غربالگری مصرف الکل، شناسایی افراد مبتلا به اختلالات مصرف الکل یا شناسایی افرادی است که در معرض خطر بالا برای پیشرفت به سمت اختلالات یا مشکلات مصرف الکل هستند. در طول زمان چندین ابزار غربالگری برای این منظور ساختهشده است لذا مطالعه حاضر با هدف معرفی و مرور ابزارهای غربالگری متداول و پرکاربرد برای شناسایی مشکلات و اختلالات مصرف الکل موجود در دنیا انجامشده است.
روش کار: نوع این مطالعه، مروری روایتی (Narrative review) است. برای یافتن ابزارهای موجود درزمینهی شناسایی مشکلات یا اختلالات مصرف الکل، پایگاههای Web of Science (ISI)، Pubmed و Scopus را با ترکیبی از کلمات کلیدی، الکل (Alcohol)، ابزار (Tools or Instruments)، آزمون (Test)، مشکل (Problem)، مصرف (Use) و اختلال مصرف (Use disorder)، مورد جستجو قرار گرفت.
یافتهها: ازجمله ابزارهای متداول برای غربالگری وجود اختلالات مصرف الکل عبارتاند از: آزمون شناسایی اختلالات مصرف الکل (AUDIT)، ابزار چهار سؤالی CAGE، آزمون غربالگری الکلیسم میشیگان (MAST)، و ابزارهای غربالگری T-ACE و TWEAK که بهطور خاص برای بررسی مصرف الکل در زنان باردار استفاده میشوند. فرمهای کوتاه شده AUDIT، ابزارهای RAPS و آزمون غربالگری POSIT و CRAFFT نیز ازجمله دیگر ابزارها در این خصوص هستند.
نتیجهگیری: در طول زمان، ابزارهای غربالگری مختلفی برای شناسایی مشکلات و اختلالات مصرف الکل ارائهشده است. بر این اساس، نیاز است با توجه به اهداف غربالگری، سؤال پژوهش و جمعیت موردمطالعه، آزمون غربالگری مناسب انتخاب و استفاده شود.
معصومه نجاتی فر، حمید سوری، محتشم غفاری،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( دوره ۱۳، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه و اهداف: در بررسی خطرپذیری کودکان خردسال در ارتباط با مصدومیت آنان به ابزاری عملی و هزینه- اثربخش جهت ارزیابی این رفتار کودکان نیاز است. هدف این مطالعه ارزیابی ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی چکلیست رفتار خطرآفرین کودک (IBC) است.
روش کار: در این مطالعه روانسنجی، پس از انجام روایی ترجمه (روش استاندارد ترجمه- بازترجمه)، نسخه نهایی پرسشنامه طی بررسی روایی محتوا و صوری و بر اساس توافق صاحبنظران آماده گردید. این نسخه میان ۳۰۰ نفر از مادران کودکان ۵-۲ ساله مراجعهکننده به مهدهای کودک در شهر تهران توزیع گردید. روایی همگرا از طریق بررسی همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و نیز همبستگی هر آیتم با امتیاز کل ابزار ارزیابی شد. پایایی پرسشنامه به روش آزمون- بازآزمون با مشارکت ۵۵ نفر از مادران و مقایسه نمرات کسبشده در دو مرحله با استفاده از ضریب همبستگی و ضریب همبستگی درون ردهای (ICC) مورد قضاوت قرار گرفت.
یافتهها: نتایج CVR برای صد در صد آیتمها، خوب و بین ۶/۰ تا ۱، و CVI کلی ازنظر تناسب و شفافیت معادل ۹۳/۰ و ازنظر سادگی معادل ۹۲/۰ و قابلقبول بود. ضریب آلفای کرونباخ، ۸۷/۰ بود. هر ۲۴ آیتم IBC همبستگی خوب و مستقیمی با امتیاز کل ابزار داشتند (۷۱/۰-۳۲/۰ =r). نتایج پایایی نیز تأییدکننده پایایی نسخه فارسی IBC در طول زمان بود (۸۶/۰=ICC؛ ۹۰/۰=r).
نتیجهگیری: نسخه فارسی IBC، ابزار معتبری است که میتواند در بررسی خطرپذیری کودک و ارتباط آن با مصدومیتهای مختلف کودکان ۵-۲ ساله در ایران بکار رود.
احمد مهری، مهدی یاسری، دانیال رحیمی، سحرناز نجات،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( دوره ۱۶، شماره ۲ ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه و اهداف: اعتماد به نفس در دانشجویان یک ویژگی فردی است که دانشجو را قادر میسازد دیدگاه مثبت یا واقعگرایانه با خود یا شرایطی را که در آنها وجود دارد، داشته باشد. هدف از انجام این مطالعه اعتبارسنجی و رواییسنجی پرسشنامه اعتماد به نفس (Personal Evaluation Inventory) متناسب با دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی ایران است.
روش کار: این مطالعه بهصورت مقطعی در سال ۹۸ روی ۱۰۰ دانشجوی رشتههای علوم پزشکی در ۴ دانشگاه علوم پزشکی کشور انجام شد. اعتبارسنجی این پرسشنامه شامل مراحل ترجمه، تعیین روایی محتوا، تعیین روایی صوری، تعیین پایایی در بعد تکرارپذیری و تعیین پایایی در بعد انسجام درونی بود.
یافتهها: میانگین سنی ۱۰۰ شرکت کننده در این مطالعه ۱/۳۲ (انحراف معیار=۵/۵) سال بود. مقطع تحصیلی بیشتر شرکتکنندگان کارشناسی ارشد (۴۷ درصد) و کمترین آنها (۱۱ درصد) کارشناسی بود. یافتههای این مطالعه نشان داد توافق کلی در مناسببودن سؤالات ۶/۹۲ و برای شفافبودن ۳۳/۸۳ بود. درصد توافق جامعبودن کلی نسبت به سؤالات ۱۰۰ درصد بهدست آمد. ضریب آلفای کرونباخ و همبستگی خوشهای ICC تمام حیطهها بالای ۷/۰ بود. ضریب همبستگی درون خوشهای هرکدام از سؤالات نیز ۹۸/۰-۷۲/۰ به دست آمد.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه، نسخه فارسی پرسشنامه PEI از اعتبار و پایایی لازم برای استفاده در جمعیت دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی ایران برخوردار است.
یحیی سلیمی، محمدعلی منصورنیا، ابراهیم عبداله پور، سحرناز نجات،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( دوره ۱۷، شماره ۳، پاییز ۱۴۰۰ ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه و اهداف: مطالعه حاضر با هدف برآورد شیوع عمری سقط (عمدی و غیرعمدی) در یک نمونهی تصادفی از زنان ۱۵ تا ۵۰ ساله تهران و شناسایی برخی از عوامل مرتبط با آن اجراشده است.
روش کار: این مطالعه از دادههای کنترلهای یک مطالعه مورد-شاهد مبتنی بر جمعیت که در سال ۱۳۹۳ در تهران به انجام رسیده بود، استفاده کرده است. دادههای ۵۴۴ نفر از زنان ۱۵-۵۰ ساله ساکن مناطق شهرداری تهران که بهطور تصادفی انتخابشده بودند، در این مطالعه وارد شدند. برای بررسی عوامل مرتبط با سقط و برآورد نسبت شانسهای تطبیق شده و فاصله اطمینان ۹۵ درصد آنها از رگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد.
یافتهها: در کل ۱۰۲ نفر ۸/۱۸% (فاصله اطمینان ۹۵%: ۸/۱۵%- ۴/۲۲%) از زنان سابقه ی سقط در طول زندگی را گزارش کردند. در مدل رگرسیون لجستیک، مجرد بودن با نسبت شانس=۴۶/۳ (فاصله اطمینان ۹۵%: ۴۲/۱- ۴۷/۸) و افزایش سن با نسبت شانس= ۰۷/۱ (فاصله اطمینان ۹۵%: ۰۴/۱- ۱۱/۱) شانس داشتن سابقه سقط را افزایش دادند. این درحالیست که داشتن فرزند با نسبت شانس=۲۷/۰ (فاصله اطمینان ۹۵%:۱۱/۰- ۶۵/۰)، افزایش سالهای تحصیلی با نسبت شانس=۸۹/۰ (فاصله اطمینان ۹۵%: ۸۲/۰-۹۶/۰)، و اعتقادات مذهبی بالاتر با نسبت شانس=۶۵/۰ (فاصله اطمینان ۹۵%: ۴۵/۰- ۹۳/۰) شانس داشتن سابقه سقط را در زنان مورد مطالعه کاهش دادند.
نتیجهگیری: بالا بودن شیوع عمری سقط در مطالعه حاضر و خطرات آن برای سلامت مادران، بر ضرورت نیاز به برنامههای مداخلهای آموزشی با در نظر گرفتن سطح تحصیلات و دانش مادران در کنار توجه به اعتقادات مذهبی تأکید میکند.