14 نتیجه برای نجفی
ایرج نجفی، مصطفی حسینی، سعید صفری، عباس شجاعی، علی شریفی، مهدی مهرانی، رسول بابایی،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
مقدمه و اهداف: از مشکلات جدی مصدومین زلزله، سندرم کمپارتمان ناشی از آسیب له شدگی (crush injury) است که میتواند حیات عضو را به خطر اندازد. در درمان این سندرم، بین شیوه جراحی (فاشیوتومی) و نگهدارنده، اختلاف نظر وجود دارد. این مطالعه به ارزیابی تاثیرات انجام فاشیوتومی بر مرگ و میر و ابتلای مصدومین زلزله بم در سال 1382 خواهد پرداخت.
روش کار: پرسشنامهای مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک، بالینی و آزمایشگاهی طراحی شد و برای مصدومین بستری شده تکمیل گردید. در ابتدا اطلاعات مصدومین فاشیوتومی شده مورد آنالیز قرار گرفت. در ادامه، از بین بیماران فاشیوتومی نشده، گروهی با حداکثر فاکتورهای مشابه ممکن انتخاب و به مقایسه مرگ و میر و ابتلای دو گروه پرداخته شد.
نتایج: 2962 نفر بررسی شده بودند. فاشیوتومی در (61/3%) 107 بیمار انجام شده بود (46% خانم). متوسط سن بیماران فاشیوتومی شده 79/9 ± 46/27 سال بود (حداقل=10 و حداکثر=65). آنها به طور متوسط برای7/0 ± 06/5 ساعت زیر آوار محبوس شده بودند (حداقل=1 و حداکثر=15). تفاوت معنیداری در مرگ و میر و ابتلای نهایی مصدومین فاشیوتومی شده نسبت به گروه انتخابی فاشیوتومی نشده که از نظر سطح آنزیمهای عضلانی، زمان زیر آوار، سن، جنس و میزان مایع دریافتی در وضعیت مشابه بودند وجود نداشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که انجام فاشیوتومی در افزایش مرگ و میر و ابتلا در مصدومین، تاثیر چشم گیری نداشته باشد؛ البته اظهار نظر قطعی در این مورد منوط به انجام مطالعات قویتر است.
علی اصغر اخلاقی، مصطفی حسینی، محمود محمودی، منصور شمسی پور، ایرج نجفی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
مقدمه و اهداف: دیالیز صفاقی یکی از شایعترین روشهای
دیالیز است که در بیماران مبتلا به بیماری نارسایی کلیه انجام میشود. اغلب مطالعات عوامل موثر بر بقا را با استفاده از
آزمون لگ- رتبهای و روش کاکس بررسی کردهاند. در این مطالعه امکان استفاده از مدل
شفایافته در تحلیل بقا این بیماران را بررسی کرده، و کارایی مدلهای بقا شفایافته آمیخته
وایبل، گاما، لگ نرمال و لجستیک مقایسه میشود.
روش کار: تعداد 433 بیمار از بیمارستانهای شفا و شریعتی
که طی سالهای 1376 لغایت 1388، به صورت همگروهی گذشته نگر وارد مطالعه شدند. اثر متغیرهای
جنس، سن، مرکز درمانی، کلسترول، LDL، HDL، تری گلیسرید، آلبومین، هموگلوبین، کراتینین، FBS، کلسیم و فسفر بررسی
شد. از نرم افزارSTATA
(11.0) و زیربرنامه
CUREREGR جهت تحلیل استفاده شد.
نتایج: شاخص آکائیک برای مدل وایبل برای تمام متغیرها کمتر
از سایر مدلها میباشد. در مدل چند متغیره، سن و آلبومین روی بقا بلند مدت بیماران
اثر معنیداری داشتند (01/0>P). اثر تری گلیسرید روی بقای بلند مدت در مرز معنیداری
قرار داشت (065/0=P). همچنین
اثرHDL, FBS و کلسیم روی بقاء کوتاه مدت معنیدار
بود (01/0>P).
ولی LDL در مرز معنیداری قرار داشت (088/0=P).
نتیجهگیری: مدلهای شفایافته میتواند در شرایط
مناسب برای تحلیل بقا بیماران دیالیزی به کار روند و بقای بلند مدت بیماران را از بقای
کوتاه مدت جدا کنند. این ابزار آماری میتواند تفسیر ظریفتر و دقیقتر از آنچه که
در دادههای بقا وجود دارد، ارائه کند.
منوچهر کرمی، فاطمه خسروی شادمانی، فرید نجفی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
مقدمه و اهداف: باتوجه به تمایل سیاستگذاران نظام سلامت به آگاهی از تأثیر کاهش شیوع یک عامل خطر بر تغییر بار بیماری، مطالعۀ حاضر با هدف تعیین آثارکاهش شیوع دیابت بر بار قابل انتساب به بیماریهای قلبی و عروقی در استان کرمانشاه انجام شد.
روش کار: به منظور محاسبۀ سهم تأثیر بالقوه و درصد بار قابل انتساب بیماریهای قلبی و عروقی از روش ارزیابی خطر مقایسهای سازمان جهانی بهداشت استفاده شد. دادههای شیوع دیابت برای استان کرمانشاه از سومین دورۀبررسی کشوری نظام مراقبت عوامل خطر بیماریهای غیرواگیر در سال 1386 استخراج گردید. شاخص اندازۀ اثر دیابت بر ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی، یعنی نسبت مخاطرۀ تطبیق یافته برای متغیرهای مخدوشگر نیز، برگرفته از یک مطالعۀکشوری است.
نتایج: سهم بیماری دیابت در کاهش بار قابل انتساب به بیماریهای قلبی و عروقی در زنان، در صورتی که شیوع را به صفر برسانیم، برابر با 2/11درصد، و در حالتی که شیوع را به 4 درصد برسانیم، برابر با 7/5 درصد است. همچنین، بار قابل اجتناب در مردان، در صورتی که شیوع را به صفر برسانیم، برابر با 6/5 درصد و در حالتی که شیوع را به 3 درصد برسانیم، برابر با 9/2 درصد است.
نتیجهگیری: برای تصمیمگیری بهتر سیاستگذاران نظام سلامت پیشنهاد میشود که گزارش بار قابل اجتناب بر اساس مطالعههای به روز شده محاسبۀ بار بیماری و به صورت تعداد سالهای از دست رفتۀ تعدیل شده با ناتوانی انجام گیرد.
جعفر حسن زاده، فرید نجفی، مهدی مرادی نظر،
دوره 11، شماره 1 - ( دوره 11، شماره 1 1394 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سریهای زمانی مجموعهای از مشاهدات هستند که بر حسب زمان مرتب شده است. هدف اصلی در برپا کردن یک سری زمانی معمولاً پیشبینی مقادیر آینده میباشد. نخستین گام در سریهای زمانی، رسم نمودار دادهها است. با استفاده از رسم نمودار میتوان اطلاعات کلی از جمله روند صعودی یا نزولی، وجود الگوی فصلی، روند دورهای و وجود دادههای پرت در دادهها را تشخیص داد. پس از رسم نمودار برای اینکه پیشبینی مناسبی وجود داشته باشد، باید دادهها را ایستا کرد. میتوان دادهها را با استفاده از تفاضلگیری یا تجزیه به مؤلفههای تشکیل دهندهی آن، ایستا نمود. پس از ایستا کردن دادهها میتوان با استفاده از نمودار نگاره مرتبه میانگین متحرک و مرتبه اتورگرسیون مدل را شناسایی نمود. لازم است پارامترها به دست آمده را با استفاده از آزمون T از نظر معنیداری مورد بررسی قرار داد. در صورت معنیدار بودن و عدم وابستگی در باقیمانده میتوان پیشبینی مناسبی با کمک دادههای گذشته انجام داد، همچنین مقادیر پیشبینی شده را میتوان با استفاده از میانگین مطلق درصد خطا ارزیابی نمود.
محمد حسین مهرالحسنی، بهزاد نجفی، وحید یزدی فیض آبادی، علی اکبر حقدوست، مسعود ابوالحلاج، مینا انصاری، رضا دهنویه، مریم رمضانیان، فرهاد کوهی، محمد جعفری، مرضیه لشکری،
دوره 12، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 12 1395 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سهم پرداخت مستقیم از جیب یکی از شاخصهای کلیدی در تامین منابع مالی سلامت است که توزیع خطر و انباشت ریسک را نشان میدهد. مطالعه حاضر با هدف محاسبه کل مخارج سلامت، سرانه آن و همچنین سهم پرداخت از جیب در استانها برای سالهای 1387 تا 1393 انجام شد.
روش کار: دادههای استانی هزینههای بخش سلامت از سازمانهای عمومی و خصوصی طی سالهای 1387 تا 1393 جمعآوری شد. همچنین دادههای هزینه سلامت خانوارها از مرکزآمارایران جمعآوری شد.
نتایج: پرداخت مستقیم از جیب از حیث مقادیر مطلق ریالی روند افزایشی داشته امّا از نظر سهم از 9/51 درصد در سال 1387 به 6/40 درصد در سال 1393 رسیده است. مقادیر ریالی کل مخارج سلامت و سرانه آن در کلیه استانهای کشور افزایش یافته و حدود 5/3 برابر گردید. در تمامی سالهای مطالعه استانهای تهران و سیستان و بلوچستان به ترتیب بیشترین و کمترین سرانه کل مخارج سلامت را داشتند و این اختلاف از 12/2 در سال 1387 به 56/10 میلیون ریال در سال 1393 افزایش یافت.
نتیجه گیری: اگرچه سهم پرداخت مستقیم از جیب در تمامی استانها کاهش یافت، اما همچنان با اهداف تعیین شده در برنامههای توسعه ملی (کاهش به 30%) فاصله دارد. برای بهبود شاخصهای مورد مطالعه و کاهش نابرابریهای استانی، تمرکز بیشتر بر سازوکارهای مبتنی بر پیش پرداخت، بهبود نظام بیمهای و توزیع عادلانه منابع ملی متناسب با محرومیت منطقه و زیرساخت های آن ضروری است.
وحید یزدی فیض آبادی، مینا بهرام پور، آرش رشیدیان، علی اکبر حقدوست، مسعود ابوالحلاج، بهزاد نجفی، محمد رضا اکبری جور، محمد حسین مهرالحسنی،
دوره 12، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 12 1395 )
چکیده
مقدمه و اهداف: مواجههخانوارها با مخارجکمرشکنسلامت، از شاخصهای سنجش حفاظتمالی خانوارها در نظام سلامت است. مطالعه حاضر با هدف اندازهگیری بروز و شدت مواجههخانوارها با مخارجکمرشکنسلامت استانهای کشور طی سالهای 1393-1387 انجام
شد.
روش کار: اگر سهم مخارج پرداخت از جیب هر خانوار، حداقل 40 درصد ظرفیت پرداخت آن باشد، با مخارجکمرشکنسلامت مواجه شده است. با استفاده از دادههای ملّی پیمایش هزینه-درآمد، سهم این خانوارها به عنوان شاخص بروز محاسبه شد. همچنین شدّت مواجهه با این مخارج، از طریق متوسط درصدی که سهم مخارج پرداخت از جیب سلامت از 40 درصد ظرفیت پرداخت خانوار فراتر میرود، محاسبه شد. دادهها با آمار توصیفی و آزمون منویتنییو تحلیل شد. برای اختلاف بین استانی از شاخص پراکندگی استفاده شد.
نتایج: استانهای فارس و خراسانجنوبی به ترتیب بیشترین و کمترین بروز و شدت مخارجکمرشکنسلامت را در سالهای مطالعه داشتند. درحالیکه بیشترین و کمترین شدت مواجهه در میان خانوارهای مواجههیافته با مخارج کمرشکن سلامت، به ترتیب مربوط به استانهای فارس و کردستان بود. در تمامی سالها بروز مخارج کمرشکن سلامت در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری بود . پراکندگی استانی نسبت به مقدار بروز هدف برای سالهای مطالعه، روند ثابتی نداشته و بالا بود.
نتیجهگیری: بروز مخارجکمرشکنسلامت در استانهای مختلف و در مناطق روستایی در مقایسه با مناطق شهری اختلاف قابل توجهی دارد. با توجه به اهمیت این شاخص در ارتقای حفاظت مالی سلامت، مثل شاخص پرداختاز جیب مردم، پراکندگی آن در مناطق روستایی و شهری و در بین استانها قابلملاحظه است و نیازمند شناسایی ساختارمند گروههای محروم و کمدرآمد مواجههیافته با مخارجکمرشکنسلامت وحمایتهای مالی و بیمهای هدفمند از آنان میباشد.
محمد حسین مهرالحسنی، بهزاد نجفی، وحید یزدی فیض آبادی، مسعود ابوالحلاج، مریم رمضانیان، رضا دهنویه، مژگان امامی،
دوره 12، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 12 1395 )
چکیده
مقدمه و اهداف: دسترسی بهنگام افراد به خدمات سلامت مورد نیاز بدون تحمیل هیچگونه بار مالی، جهت تحقق سلامت در جامعه بسیار ضروری است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف مروری بر سیاستها و برنامههای اتخاذ شده در حوزه تأمین مالی بخش سلامت انجام شد.
روش کار: مطالعه کیفی حاضر ابتدا با رویکرد سیاست پژوهی به مرور قوانین و سیاستهای بالادستی در حوزه تامین مالی سلامت در ایران پرداخت. سپس با برگزاری 7 جلسه گروه کاری متمرکز با مشارکت 28 نماینده از ذینفعان مختلف، سیاستها و برنامههای این حوزه شناسایی شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل چارچوب کدگذاری و طبقهبندی شد.
نتایج: در پاسخگویی به بهبود وضعیت شاخصهای حفاظت مالی، سیاستها و برنامههای این حوزه در 10 مضمون در چهار طبقه جمعآوری منابع، مدیریت و انباشت منابع، تخصیص منابع و خرید راهبردی کالاها و خدمات شناسایی شد. از مهمترین سیاستها و برنامهها میتوان به یکپارچهسازی صندوقهای بیمهای، افزایش منابع پایدار و تخصیص هدفمند یارانهها، اولویتبندی خدمات سلامت، استقرار و بهبود نظام پرداخت مبتنی بر عملکرد با تأکید بر یکسانسازی جزءحرفهای در بخش دولتی و خصوصی اشاره نمود.
نتیجهگیری: در حوزه تأمین مالی نظام سلامت کشور، خلاء قانونی و سیاستی عمدهای وجود ندارد. آنچه به عنوان محدودیت عمده شناسایی شد، روش اجرا و تعهد به قوانین میباشد که چالشهای اساسی در ارتباط با حفاظت مالی ایجاد کرده است و رفع آن مستلزم حمایت سیاسی کافی و ایجاد درک واحد بین ذینفعان در سطوح مختلف سیاستگذاری و اجرا و انطباق طراحی برنامههای اجرایی با زیرساخت میباشد.
محمد سلطانیان، پرویز مهاجری، فرید نجفی، ثریا کاظمی، فاطمه اسدی،
دوره 13، شماره 4 - ( دوره 13، شماره 4, زمستان 1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: حضور آئروسلهای بیولوژیک در هوای مراکز ارایه خدمات درمانی به نسبت سایر فضاهای بسته بیشتر است. تعیین نقش و اهمیت چنین عواملی همواره ذهن پژوهشگران بخشهای بهداشتی و درمانی را معطوف کرده است. این مطالعه با هدف بررسی دانسیته باکتریایی هوای بخشهای جراحی و عفونی دو بیمارستان مهم شهر کرمانشاه و عوامل محیطی مؤثر بر آنها انجام شد.
روش کار: دراین مطالعه ددر مجموع 160 نمونه برداشت شد که 128 نمونه مربوط به هوای بخشهای جراحی و عفونی بیمارستانها در دو مرحله، پیش و پس از گندزدایی بخشها و 32 نمونه مربوط به هوای بیرون بیمارستان به عنوان نمونه شاهد بود. پمپ نمونهبرداری هوا MCS Flite (SKC) مجهز به یک کاست نمونهبرداری میکروبی (SKC) Biostage 225 ساخت امریکا بود. آنالیز دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 انجام شد.
یافتهها: بیشترین مقدار دانسیته کل باکتریهای هوا در بخش جراحی بیمارستان امام خمینی( CFU/m33/200±7/402) و کمترین مقدار در بخش جراحی بیمارستان امام رضا (CFU/m3 5/90±6/258) اندازهگیری شد. ارتباط بین درجه حرارت هوا با دانسیته کل باکتریها معنیدار و معکوس، ارتباط بین کل جمعیت با دانسیته باکتریها معنیدار و مستقیم بود.
نتیجهگیری: به نظر میرسد کاهش دانسیته باکتریایی هوای بخشها با افزایش درجه حرارت، به دلیل افزایش حجم هوا و جابهجایی هوای بخشها اتفاق میافتد. حضور جمعیت در بخشها نقش مهمی در افزایش دانسیته باکتریایی هوا نشان داد.
سیمین مهدی پور، فرزانه ذوالعلی، مریم حسین نژاد، راضیه زاهدی، اسماعیل نجفی، مهرداد فرخ نیا، نصرت عوض نژاد، معظمه فتحی،
دوره 14، شماره 2 - ( دوره 14، شماره 2، 1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: شواهد نشان میدهد که بیماریهای زمینهای شدت ابتلا به آنفلوانزا را افزایش داده و منجر به بستری یا مرگ بیمار میشوند. این مطالعه بهمنظور تعیین عوامل خطر مرتبط با بستری شدن بیماران در بیمارستان افضلیپور کرمان، طی طغیان آنفلوانزای H1N1 در آذرماه 1394 انجام شده است.
روش کار: این بررسی یک مطالعه مورد- شاهدی بود. گروه مورد 85 بیمار بودند که بهدلیل ابتلا به آنفلوانزا در بیمارستان بستری شدند و گروه شاهد 51 بیمار که با علائم آنفلوانزا مراجعه کرده و پس از بررسی ترخیص شدند. اطلاعات طی 2 هفته بهصورت روزانه از هر دوگروه گردآوری شد. تجزیه و تحلیل با استفاده از نرمافزار stata نسخه 12 و نرمافزار R انجام شد. از تحلیل توصیفی، تحلیل رگرسیون لجستیک تکمتغیره و چند متغیره، رگرسیون لاسو وآزمون نسبت درستنمایی استفاده شد.
یافتهها: از بین متغیرهای مورد بررسی، پس از حذف متغیرهای اضافی، 12 متغیر به رگرسیون چند متغیره وارد شدند. سابقهی ابتلا به بیماری ریوی بیش از 11 (OR=11.6, P=0.003) برابر و ابتلا به دیابت 9 برابر (OR=9, P=0.01) شانس بستری شدن بهدنبال ابتلا به آنفلوانزا را افزایش داد.
نتیجهگیری: عوامل و بیماریهای زمینهای نقش عمدهای در ایجاد عوارض و تشدید بیماریها دارند. بنابراین سامانهی بهداشتی باید تدابیر پیشگیرانه لازم را در زمان طغیان بیماریها از جمله آنفلونزا به کار ببرد.
حمید چوبینه، غزاله دانش، ناهید منصوری، محمد نجفی مجره، فاطمه شهبازی، سید سعید هاشمی نظری،
دوره 16، شماره 2 - ( دوره 16، شماره 2 1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت شاخصهای بهداشت، ایمنی و محیط زیست (HSE) در سازمانهای زیرمجموعه شهرداری شهر تهران که بهعنوان یک ابزار مدیریتی برای کنترل و بهبود عملکرد سازمانها در نظر گرفته میشود؛ بود.
روش کار: در این مطالعه مقطعی، برای بررسی عملکرد HSE از یک چک لیست که از 18 مورد برای سنجش شاخص HSE استفاده میکرد، استفاده شد. اعتبار محتوایی این چک لیست از طریق اخذ نظرات اصلاحی کارشناسان خبره در این زمینه تعیین گردید. در نهایت داده های مطالعه با نرمافزار SPSS نسخه ۲۲ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که از بین سازمانهای زیرمجموعه شهرداری شهر تهران، سه سازمان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سازمان مهندسی و عمران شهرسازی و سازمان پایانهها و پارکسوارها به ترتیب با داشتن شاخص HSE برابر با 9/63، 84/57 و 59/52 درصد بهترین عملکرد را در حوزۀ بهداشت، ایمنی و محیط زیست داشتند. از بین محورهای 18گانه عملکردی HSE خط مشی HSE بالاترین امتیاز (6/68 درصد) را داشت.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه مقدار شاخص HSE در هیچ یک از محورهای ارزیابی کننده این شاخص 100 درصد و کامل نبود. نتایج این مطالعه نشان داد که اگرچه در بسیاری از واحدهای شهرداری تهران زیربنای استقرار سامانه HSE شکل گرفته، اما هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیاد است. بنابراین در راستای نیل به این مهم تدوین و اجرای برنامههای عملیاتی مناسب و در نهایت ارزیابی اثربخشی اقدامات کنترلی برای بهبود شاخص بهداشت، ایمنی و محیط زیست ضروری است.
مقدمه و اهداف: هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت شاخصهای بهداشت، ایمنی و محیط زیست (HSE) در سازمانهای زیرمجموعه شهرداری شهر تهران که بهعنوان یک ابزار مدیریتی برای کنترل و بهبود عملکرد سازمانها در نظر گرفته میشود؛ بود.
روش کار: در این مطالعه مقطعی، برای بررسی عملکرد HSE از یک چک لیست که از 18 مورد برای سنجش شاخص HSE استفاده میکرد، استفاده شد. اعتبار محتوایی این چک لیست از طریق اخذ نظرات اصلاحی کارشناسان خبره در این زمینه تعیین گردید. در نهایت داده های مطالعه با نرمافزار SPSS نسخه ۲۲ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که از بین سازمانهای زیرمجموعه شهرداری شهر تهران، سه سازمان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سازمان مهندسی و عمران شهرسازی و سازمان پایانهها و پارکسوارها به ترتیب با داشتن شاخص HSE برابر با 9/63، 84/57 و 59/52 درصد بهترین عملکرد را در حوزۀ بهداشت، ایمنی و محیط زیست داشتند. از بین محورهای 18گانه عملکردی HSE خط مشی HSE بالاترین امتیاز (6/68 درصد) را داشت.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه مقدار شاخص HSE در هیچ یک از محورهای ارزیابی کننده این شاخص 100 درصد و کامل نبود. نتایج این مطالعه نشان داد که اگرچه در بسیاری از واحدهای شهرداری تهران زیربنای استقرار سامانه HSE شکل گرفته، اما هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیاد است. بنابراین در راستای نیل به این مهم تدوین و اجرای برنامههای عملیاتی مناسب و در نهایت ارزیابی اثربخشی اقدامات کنترلی برای بهبود شاخص بهداشت، ایمنی و محیط زیست ضروری است.
فرید نجفی، قباد مرادی، امجد محمدی بلبلان آباد، ستار رضایی، رویا صفری فرامانی، بهزاد کرمی متین، بختیار پیروزی، سونیا درویشی، طاهره محمدی، شینا امیری حسینی، بشری زارعی، آرین آزادنیا،
دوره 16، شماره 3 - ( دوره 16، شماره 3 1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: در 21 آبان 1396 زلزلهای به بزرگی 7.3 ریشتر در استان کرمانشاه رخ داد. بررسی چالشها و نیازهای قربانیان در چنین حوادثی میتواند منبع مهمی برای برنامهریزیهای آتی و مدیریت بهتر چنین شرایطی باشد؛ بنابراین، هدف این مطالعه تبیین چالشها و نیازهای زلزلهزدگان این زلزله است.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه کیفی است. بیستونه مصاحبه نیمه ساختاریافته با سیاستگذاران، مدیران و ارائهدهندگان خدمات سلامت و امدادی در مناطق زلزلهزده و 10 بحث گروهی متمرکز با آسیب دیدگان زلزله از دی تا اسفند 1396 انجام گرفت. دادهها با استفاده از روش آنالیز محتوی قراردادی تحلیل شد.
یافتهها: نیازها و چالشهای موجود در زلزله کرمانشاه در سه بازه زمانی بعد از زلزله دستهبندی شد. 1- چالشها و نیازهای چند روز اول زلزله شامل سهطبقه فرعی مدیریتی، امداد و نجات و چالشهای مراقبت درمانی فوری بودند. 2- چالشها و نیازهای چند هفته اول زلزله شامل سهطبقه فرعی اسکان و کمکهای فوری، خدمات بهداشت عمومی و دسترسی به مراقبتهای درمانی بودند و 3- نیازها و چالشهایی چند ماه بعد از زلزله شامل چهار طبقه فرعی اقتصادی، اجتماعی، زیرساختی و نیازها و خدمات بهداشتی و درمانی بودند. تغییر نیازهای سلامتی زلزلهزدگان با مرور زمان بود؛ بنابراین، توصیه میگردد اعزام نیروهای امدادی به مناطق بحرانزده برنامهریزیشده و مبتنی بر نیاز باشد.
مریم آقاجری نژاد، یحیی سلیمی، شهاب رضاییان، قباد مرادی، فاطمه خسروی شادمانی، رویا صفری فرامانی، ابراهیم شکیبا، یحیی پاسدار، بهروز حمزه، نائب علی رضوانی، میترا دربندی، فرید نجفی،
دوره 18، شماره 2 - ( دوره 18، شماره 2، تابستان 1401 1401 )
چکیده
مقدمه و اهداف: مطالعههای سرولوژیک مبتنی بر شناسایی آنتیبادیها هستند، اما بهدلیل افت مقدار آنتیبادیها در بدن در طول زمان، این روشها نمیتوانند مقادیر واقعی شیوع و بروز را نشان دهند. هدف از این مطالعه، تعیین شیوع سرمی و بروز تجمعی در جمعیت کوهورت روانسر (کوهورت جوانان و بزرگسالان) در آبان 1399 بود.
روش کار: نمونه تصادفی به تعداد 716 نفر در بازه زمانی نیمه نخست آبان 1399 از بین افراد با سن بالای 18 سال از بین شرکتکنندگان در مطالعه کوهورت روانسر انتخاب شدند. برای سنجش سطح آنتیبادی از کیتهای الایزا IgG ضد SARS COV-2 شرکت Euroimmun (لوبک، آلمان) استفاده شد. بعد از در نظر گرفتن نقطه برش 1IgG=، شیوع سرمی برآورد شد و بروز تجمعی (اصلاح شده و اصلاح شده براساس ویژگی تست) با استفاده از مدلسازی صورت گرفت.
یافته ها: در این مطالعه، شیوع سرمی ابتلا به عفونت ویروسی کووید-19 در جمعیت کوهورت روانسر 35/16 (فاصله اطمینان 95 درصد: 38/79-31/64) درصد برآورد شد و بروز تجمعی (اصلاح شده و اصلاح شده براساس ویژگی تست)، از اسفند 98 تا آبان 1399 بهترتیب 68/85 و 67/71 درصد برآورد شدند.
نتیجهگیری: اگرچه بروز تجمعی بسیار بالا میتواند نشانهای از نزدیک شدن به ایمنی گروهی باشد، اما کماکان توصیه به رعایت دستورالعملهای بهداشتی با توجه به نقش بالقوه موارد بدون علامت بالینی در انتقال بیماری به سایر افراد جامعه و وجود واریانتهای جدید ویروس و کاهش مقدار آنتیبادی، باید مورد توجه قرار گیرد.
سحر نجفی زاده، سید وحید احمدی طباطبایی، فاطمه دهنویه تیجنگ، سمیه نوری حکمت،
دوره 19، شماره 1 - ( دوره 19، شماره 1، بهار 1402 )
چکیده
مقدمه و اهداف: منابع انسانی نقش مهمی در ارائه خدمات بهینه مراقبت های بهداشتی به مردم ایفا می کنند. گسترش پوشش مراقبت های بهداشتی اولیه به دلیل نقش محوری آنها نیازمند تمرکز بیشتر بر نیروی کار مراقبت های بهداشتی است. این مطالعه با هدف ارزیابی حجم کار و نیاز به کارکنان بهداشتی اولیه و ماماها در کرمان، ایران با استفاده از روش شاخصهای حجم کار نیاز به نیروی انسانی (WISN) انجام شد.
روش کار: جهت برآورد نیاز کارکنان از یک مطالعه توصیفی مقطعی در چهار مرکز بهداشتی درمانی منتخب شهر کرمان، در دو گروه استفاده شد. در مجموع 118 فعالیت برای بهورزان و 89 فعالیت برای ماماها با همکاری پنل های متخصصین و بررسی جامع نظام یکپارچه سلامت ایران (سیب) شناسایی شد. پس از آن، تمام فعالیتها در هر یک از چهار مرکز بهداشتی با استفاده از کرونومتر زمانبندی دقیق شدند و میزان ها و نسبتهای WISN با استفاده از نرم افزار مایکروسافت اکسل 2010 محاسبه شدند.
یافتهها: بر اساس محاسبات WISN مازاد نیروی مراقب سلامت در سه مرکز ب، ج و د نشان داده شد. با این حال، در مرکز الف، نیروی کار کافی درنظر گرفته میشود. برعکس، کمبود ماماها در دو مرکز الف و ب با نسبت WISN به ترتیب 0/67 و 0/50 مشاهده شد، در حالی که مرکز ج مازاد نیروی کار را با نسبت WISN برابر با 2/0 نشان داد. قابل ذکر است که به طور متوسط 50 درصد از حجم کار کارکنان در هر دو دسته شامل فعالیت های حمایتی و اضافی است.
نتیجهگیری: جالب اینجاست که علیرغم 75 درصد موارد که حاکی از مازاد یا کفایت کارمندان است، کارکنان همچنان با فشارهای کاری بالا دست و پنجه نرم می کنند. به نظر می رسد این ناهنجاری با حجم قابل توجهی از فعالیت های پشتیبانی و اضافی مرتبط باشد. علاوه بر این، حجم کاری شدید در طول روزها و ساعات خاص به احساس فشار فراگیر در طول هفته تبدیل می شود. به عنوان یک راه حل بالقوه، معرفی یک سیستم نوبت دهی در بخش مراقبت های بهداشتی اولیه می تواند این مشکل را کاهش دهد.
فریبا زمردی زارع، فاطمه خسروی شادمانی، رویا صفری فرامانی، فاطمه ترکمان اسدی، یزدان رضایی، فرید نجفی،
دوره 20، شماره 1 - ( دوره 20، شماره 1، بهار 1403 )
چکیده
مقدمه و اهداف: در پاندمی کووید-19 واکسیناسیون، نقش موثری در پیشگیری از همهگیری کووید داشت و جان میلیونها نفر را نجات داد. کشورهایی که برنامه واکسیناسیون کووید -19را اجرا کردند، کاهش قابلتوجهی در تعداد موارد ابتلا، بستری شدن در بخش مراقبت های ویژه و مرگومیر را گزارش کردند. این مطالعه به بررسی اثربخشی واکسن کووید-19 در کاهش بستری شدن و پیامدهای شدید در استان همدان میپردازد.
روش کار: این مطالعه به روش مورد – شاهدی تست منفی (TND) در بیماران بالاتر از 12 سال که با علائم بیماری های حاد تنفسی در بیمارستانهای استان همدان بستری بودند، انجام شد. دادهها از پایگاههای اطلاعاتی بیمارستان و نظام سلامت استخراج شد. تجزیه و تحلیل رگرسیون لجستیک چندگانه برای تخمین اثربخشی واکسن برای دوز اول، دوز دوم، دوز یادآور، در پیشگیری از بستری شدن در بیمارستان و پیامدهای شدید (بستری در ICU یا مرگ) انجام شد.
یافتهها: این مطالعه شامل 3702 بیمار بود. حداکثر اثربخشی واکسن ها در برابر بستری شدن در بیمارستان برای بیمارانی که دوز یادآور تزریق کرده بودند50% برآورد شد. اثر بخشی دوز اول واکسن بر پیامدهای شدید (بستری در ICU و یا مرگ) برابر با 42% تخمین زده شد، اما اثر بخشی واکسن ها در دوز دوم و دوز یادآور معنی دار نبود.
نتیجهگیری: علیرغم استفاده غالب از واکسنهای ویروس غیرفعال و شروع با تاخیر فراوان در ایران، این مطالعه تأثیر واکسیناسیون بر کاهش بستری شدن در بیمارستان و بهبود پیامدهای کووید-19 را نشان میدهد. استفاده از واکسن های موثرتر و در زمان مناسب تر نقش مهمی در کاهش بار خدمات بهداشتی و پیشگیری از انتقال بیشتر در اپیدمی های آتی دارد.