مقدمه و اهداف: نا امنی غذایی به عنوان مشکل عمده سلامت عمومی، علاوه بر تأثیر بر سلامت جسمی،
آثار سوء اجتماعی و روانی نیز به همراه دارد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط
امنیت غذایی خانوار و افسردگی در مادران دارای کودک دبستانی شهرستان ری انجام
گردید.
روش کار: بررسی توصیفی- تحلیلی مقطعی در بهار 1389 بر روی 430 مادر دارای کودک دبستانی
انجام شد. طی نمونهگیری خوشهای دو مرحلهای، پرسشنامه امنیت غذایی 18 گویهای (USDA)، افسردگی بک (Beck) و پرسشنامه اطلاعات عمومی با
مصاحبه مادران تکمیل شد. آزمون کای اسکوار، تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون ساده
و چندگانه مورد استفاده قرار گرفت.
نتایج: شیوع ناامنی غذایی و افسردگی در مادران مورد بررسی به ترتیب 2/50% و 4/51% بود. در
"گروه امن غذایی" 6/34% و در گروه "ناامن غذایی توام با
گرسنگی" 8/77% افسرده بودند. از بین متغیرهای مورد بررسی، سن و قد با امنیت
غذایی و همچنین سن و وضعیت تأهل با افسردگی رابطه معنیداری داشتند. ناامنی غذایی
با افسردگی در مادران دارای کودک دبستانی شهرستان ری همبستگی مثبت و معنیداری را
نشان داد.
نتیجهگیری: شیوع ناامنی غذایی خانوار و افسردگی در جامعه مورد بررسی بالا بود. از آنجا که بین
ناامنی غذایی و افسردگی رابطه معنیداری وجود دارد، توجه بیشتر به این گروه لازم
میباشد.
Normal