23 نتیجه برای یاوری
پروین یاوری، میراحمد موسویزاده، بهبود صدرالحفاظی، رضا خدابخشی، حسین مدنی، یدا... محرابی،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1384 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سرطان پستان در اکثر نقاط جهان از جمله شایعترین سرطانهای زنان به شمار میآید و میزان بروز آن در بین زنان ایرانی در حال افزایش است. به گونهای که به نظر میرسد سن بروز این بیماری در ایران نست به کشورهای غربی پایینتر باشد. پژوهش حاضر یک مطالعه مورد ـ شاهد است که به منظور تعیین اثر عوامل مربوط به باروری در ایجاد سرطان پستان در زنان ایرانی طراحی شده است.
روش کار: این مطالعه در سال 1383 در بیمارستان شهدای تجریش(دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی) و با شرکت 303 بیمار مبتلا به سرطان پستان و همین تعداد افراد غیر مبتلا به این بیماری انجام شد. افراد مبتلا یا گروه مورد (case) از طریق بخش انکولوژی بیمارستان شهدا شناسایی و گروه شاهد (control) از بین مراجعین به درمانگاههای سرپایی یا بیماران بستری در سایر بخشهای همین مرکز انتخاب شدند. این افراد از نظر سن مورد همسانسازی (matching) قرار گرفتند و از تمامی آنان رضایت برای شرکت در مطالعه گرفته شد. اطلاعات باروری و جمعیتشناختی افراد طی مصاحبه حضوری و تکمیل پرسشنامه جمعآوری شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با بهکارگیری نسبتهای شانس و حدود اطمینان 95% و نیز مدل رگرسیون لجستیک انجام گرفت.
نتایج: میانگین و انحراف معیار سن در دو گروه مورد و شاهد به ترتیب 8/9 ± 8/48 سال و 1/11± 2/50 سال بود (دامنه تغییرات
84-24 سال). در آنالیزهایی که از نوع رگرسیون لجستیک چند متغیره بود مشخص شد سن زنان هنگام اولین زایمان و تعداد زایمانهای منجر به تولد نوزاد زنده (live birth)، زنانی که هرگز ازدواج نکردهاند، زنانی که دوران پس از یائسگی را سپری میکنند و نیز کسانی که سابقه مصرف قرصهای ضد بارداری یا تابش اشعه X به قفسه سینه در فاصله سنین نوجوانی تا 30 سالگی را دارند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به سرطان پستان هستند.
نتیجهگیری: بر اساس این یافتهها توصیه میشود که زنان دارای این نوع عوامل خطر نسبت به مراقبتهای لازم برای تشخیص زودرس، به موقع اقدام کنند.
محمد امین پورحسینقلی، یدا... محرابی، حمید علوی مجد، پروین یاوری،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1384 )
چکیده
مقدمه و اهداف: رگرسیون لجستیک یکی از کاربردیترین مدلهای خطی تعمیمیافته برای تحلیل رابطهی یک یا چند متغیر توضیحی بر متغیر پاسخ رستهای است. زمانی که بین متغیرهای توضیحی همبستگیهای نسبتا قوی وجود داشته باشد همخطی چندگانه ایجاد شده، ممکن است به کاهش کارآیی مدل منجر شود. هدف این تحقیق استفاده از متغیرهای پنهان برای کاهش اثر همخطی چندگانه در تحلیل یک مطالعه مورد ـ شاهدی است.
روش کار: دادههای مورد استفاده در این تحقیق متعلق به یک مطالعه مورد ـ شاهدی است که در آن 300 نفر زن مبتلا به سرطان پستان با 300 زن شاهد از نظر عوامل خطر مورد مقایسه قرار گرفتند. برای بررسی اثر همخطی، پنج متغیر کمی که بین آنها همبستگی بالایی وجود داشت، در نظر گرفته شدند. ابتدا مدل لجستیک به متغیرهای فوق برازش داده شد. سپس به منظور حذف اثر همخطی، دو متغیر پنهان با استفاده از هرکدام از دو روش تحلیل عاملی و تحلیل مؤلفههای اصلی بهدست آورده، بر مبنای آنها پارامترهای مدلهای لجستیک مجدداً محاسبه شدند. کارآیی مدلها، با استفاده از خطای استاندارد پارامترها مقایسه گردید.
نتایج: مدل رگرسیون لجستیک براساس متغیرهای اولیه حاکی از مقادیر غیرعادی نسبت شانس برای سن در اولین زایمان زنده (453503 و 10184==%95CI و 67960OR=) و سن در اولین حاملگی (000029/0OR=) بود. درحالی که پارامترهای مدلهای لجستیک حاصل از متغیرهای پنهان به دست آمده از هر دو روش تحلیل عامل و تحلیل مؤلفههای اصلی، از نظر آماری معنی دار (003/0>p) و خطای استاندارد همهی آنها کوچکتر از خطای استاندارد مربوط به رگرسیون لجستیک معمولی بود. فاکتورها و مولفههای اصلی تولید شده توسط دو روش حداقل 85 درصد کل واریانس را تبیین کردند.
نتیجهگیری: تحقیق نشان داد انحراف استاندارد پارامترهای برآورد شده در رگرسیون لجستیک براساس متغیرهای پنهان از رگرسیون لجستیک براساس مشاهدات اولیه کوچکتر بوده و در نتیجه اینگونه مدلبندی در تحلیل برخی عوامل خطر سرطان پستان که همخطی دارند کارآتر است.
پروین یاوری، محمدامین پورحسینقلی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه و اهداف: برآورد اثر متقابل ژن-محیط، در مطالعات مورد-شاهد، به طور گستردهای مورد توجه محققان قرار گرفته است. به دلیل برخی از مشکلات و محدودیتهای مربوط به نمونهگیری گروه شاهد، روشهای نوینی برای برآورد اثر متقابل ژن-محیط ابداع شده است که بدون نیاز به گروه شاهد، اثر متقابل ژن-محیط را برآورد میکند. یکی از این روشها، مطالعه فقط-مورد است که در آن اثر متقابل ژن-محیط فقط براساس اطلاعات موجود در گروه مورد به دست میآید. هدف از این تحقیق برآورد اثر متقابل ژن-محیط در بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعهکننده به بیمارستان، با استفاده از روش آنالیز فقط-مورد و مقایسه نتایج حاصل با روش آنالیز مورد-شاهد است.
روش کار: در این تحقیق، متغیرهای باروری شامل سن در اولین بارداری، تعداد تولدهای زنده، یائسگی و تعداد سالهای بعد از یائسگی به عنوان فاکتورهای محیطی انتخاب شدند. همچنین سابقهی فامیلی سرطان پستان در بستگان درجه اول به عنوان فاکتور ژنتیکی انتخاب شد. از دو روش آنالیز فقط-مورد و آنالیز مورد-شاهد برای برآورد اثرات متقابل ژن-محیط استفاده شد. برای مقایسهی کارایی آماری دو روش آنالیز مورد-شاهد و آنالیز فقط-مورد، خطای استاندارد و فاصلههای اطمینان 95% و نیز -2loglikelihood مورد استفاده قرار گرفت.
نتایج: اثر معنیداری بین متغیر یائسگی و سابقهی فامیلی سرطان پستان در هر دو روش آنالیز مشاهده شد (90/16-10/1=CI، 32/4=OR در آنالیز مورد-شاهد و 87/9-17/1=CI، 40/3=OR در آنالیز فقط-مورد). همچنین اثر معنیداری بین متغیر تعداد سالهای پس از یائسگی و سابقهی فامیلی سرطان پستان در هر دو روش آنالیز مشاهده شد (16/1-98/0=CI، 07/1=OR در آنالیز مورد-شاهد و 12/1-01/1=CI، 07/1=OR در آنالیز فقط-مورد). تمام فواصل اطمینان برآوردشده برای نسبتهای شانس اثرات متقابل در آنالیز فقط-مورد از آنالیز مورد-شاهد کمتر بودند و -2loglikelihood مدلهای آنالیز فقط-مورد از مدلهای متناظر خود در آنالیز مورد-شاهد نیز کمتر بود.
نتیجهگیری: با توجه به کوتاهتر بودن فواصل اطمینان و -2
oglikelihood مدلها، آنالیز فقط-مورد نسبت به آنالیز مورد-شاهد برای برآورد اثر متقابل ژن-محیط در بیماران مبتلا به سرطان پستان از نظر آماری کاراتر است.
کتایون رازجویان، رزیتا داوری آشتیانی، پروین یاوری،
دوره 3، شماره 3 - ( 11-1386 )
چکیده
مقدمه و اهداف: اختلال بیش فعالی کم توجهی یکی از شایعترین اختلالات روانپرشکی در کودکان میباشد که هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت عوارض نامطلوبی برای کودک، خانواده و جامعه به همراه دارد، در نتیجه پیدا کردن راهکارهایی جهت تشخیص صحیح و به موقع آن فواید بسیاری خواهد داشت. به این منظور در این تحقیق به بررسی میانگین نمرات علائم نرم نشانگان عصبی، به عنوان ابزاری جهت تشخیص صحیحتر و سریعتردر کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی کم توجهی، و مقایسه آن با کودکان فاقد این اختلال پرداختهایم.
روش کار: بیست و پنج کودک بیش فعال کم توجه 12-7 ساله تحت بررسی با پرسشنامه بیش فعالی کم توجهی DSM-VI، آزمون کانرز والدین و تست 28 موضوعی NES (جهت بررسی علائم عصبی نرم) قرار گرفتند. سپس نتایج آنها با 25 کودک فاقد اختلال مقایسه شد.
نتایج: نمره کلی در آزمون NES در گروه مورد 14/4±4/11 و در گروه کنترل 79/2± 6/5 بود که این اختلاف با 0001/0P< کاملاً معنیدار بود. گروه مورد خصوصاً در رفلکس گلابلار، حرکات آلترناتیو سریع و جداسازی راست-چپ نمرات بالاتری نسبت به گروه کنترل داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به تفاوت معنیدار علائم نرم نشانگان عصبی در کودکان بیش فعال کم توجه، احتمالاً میتوان از این علائم برای تشخیص زودتر اختلال و برداشتن قدمهای سریعتر جهت پیشگیری و درمان آن استفاده کرد.
زهرا سپهرمنش، افشین احمدوند، پروین یاوری، رضوان ساعی،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1387 )
چکیده
مقدمه واهداف: نوجوانی از مهمترین مراحل رشد و تکامل انسان است که ویژگیهای رشدی آن میتواند زمینه ساز بروز انواع اختلالات رفتاری، بزهکاری، سوء مصرف مواد و بیماریهای روانی باشد. با توجه به افزایش تعداد نوجوانان و جوانان در ساختار جمعیتی ایران، شناخت سریع و برنامهریزی مناسب برای کنترل این اختلالات حائز اهمیت است. بر این اساس در پژوهش حاضر، وضعیت سلامت روانی نوجوانان شهر کاشان در سال 1383 مورد برسی قرار گرفته است .
روشکار: در این پژوهش مقطعی، 400 نفر از دانش آموزان دبیرستانی شهر کاشان، به روش نمونهگیری طبقهای- تصادفی وارد مطالعه شدند. در این مطالعه ابزار سنجش شامل دو بخش بود. بخش اول شامل مشخصات جمعیت شناختی دانش آموز و بخش دوم پرسشنامه SCL-90-R بود. پرسشنامه مشخصات دموگرافیک شامل سن، جنس، سن پدر ومادر، سن بلوغ جنسی، معدل تحصیلی، سابقه مصرف مواد و اختلال روانی بود. دادههای پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS وآمار توصیفی و آمار آستنباطی (آزمون کروسکال والیس و T-test) مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفتند.
نتایج: بر اساس نتایج بدست آمده، 10 درصد از نوجوانان دبیرستانی، مشکوک به اختلال روانی شناخته شدند. شایعترین علائم روانی بر اساس ابعاد 9 گانه آزمون بترتیب: افکار پارانوئید، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب و پرخاشگری بود. میانگین ابعاد روانی در نوجوانان با سابقه تنبیه بدنی، وجود سابقه ترک تحصیل، سابقه اعتیاد و اختلال روانی در خانواده افزایش داشت که از لحاظ آماری این افزایش معنادار بود(05/0P<). در نوجوانان پسر با سابقه مصرف مواد، میانگین ابعاد روانی افسردگی و پرخاشگری بالاتر از سایر ابعاد بود. GSI کلی(کلیت ابعاد روانی) در پسران مصرف کننده مواد 9/1 و در نوجوانان دیگر 87/0 بدست آمد که این تفاوت معنیدار بود. (05/0p<). در این مطالعه تفاوت معنیداری بین جنسیت و سلامت روان(میانگین کلی ابعاد روانی) مشاهده نشد؛ ولی در بعد افسردگی، حساسیت بین فردی و اضطراب بین نوجوانان دختر و پسر اختلاف معنیدار مشاهده شد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش و میزان بالای موارد مشکوک به اختلال روانی در نوجوانان، توجه بیشتر مسولین جهت حل مشکلات بهداشت روانی دانش آموزان و فعالسازی مرکز مشاوره مدارس ضروری بنظر میرسد و انجام برنامهریزیهای جامع به منظور ارائه خدمات مشاوره روانپزشکی و اجرای برنامههای منظم و مستمر آموزش بهداشت روانی و گنجاندن مطالب درسی در زمینه بهداشت روانی میتواند در جهت ارتقاء سلامت روانی دانش آموزان مفید باشد.
ناهید خداکرمی، سید جلیل حسینی، پروین یاوری، فرح فرزانه، کورش اعتماد، ساغر صالح پور، مریم سوهانکی، ناتالی بروت، پیتر ج ف اشنایدر، گری کلیفورد، سیلویا فرانچسکی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده
مقدمه و اهداف: شیوع ابتلا به انواع عفونت پاپیلومای ویروس انسانی (HPV) و نقش آنها در بروز سرطان سرویکس در مقالات متعدد به خوبی بیان شده است ولی بنظر میرسد در کشورهای در حال توسعه و خاورمیانه از جمله ایران مطالعهای در این زمینه انجام نشده است. بهمین دلیل مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع ابتلا به انواع پاپیلومای ویروسی انسانی دستگاه تناسلی در ایران طراحی و به اجرا درآمد.
روش کار: این مطالعه پژوهشی مبتنی بر جمعیت بود که شیوعHPV و عوامل مرتبط بر آن بر روی 825 خانم ساکن در محدوده چیذر تهران بر اساس پروتکل استاندارد IARC که در 18 کشور دیگر به اجرا در آمده بود طراحی و به اجرا درآمد. جهت تشخیصHPV و تعیین گونههای آن از آزمون GP5+/6+ PCR-based assay استفاده شد.
نتایج: شیوعTPV در نمونههای بدست آمده8/7 درصد بود که 1/ 5 درصد آنها از نوع پرخطر بود. شیوع پاپ اسمیر غیرطبیعی (نئوپلازی سرویکس)1/4 درصد بود که3/35 درصد آنها از نظر ابتلا بهHPV هم مثبت بودند. شایعترین نوعHPV از نمونههای به دست آمده تیپ 16 بود که در زنان با پاپ اسمیر غیر طبیعی و طبیعی به ترتیب8/ 8 درصدو 8/1درصد بود.
نتیجهگیری: گرچه میزان شیوعHPV در جمعیت مورد مطالعه این پژوهش کمتر از بسیاری از کشورهای جهان است ولی پیشنهاد میشود تا با اجرای مطالعات اپیدمیولوژیک در سطح کشور شیوع واقعی آن استخراج و برنامهریزی جهت پیشگیری و کنترل این بیماری خطرناک صورت پذیرد.
سیده سارا عظیمی، داوود خلیلی، فرزاد حدائق، یداله محرابی، پروین یاوری، فریدون عزیزی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
مقدمه و اهداف:
اولین علت مرگ و رتبه سوم بار بیماریها در ایران مربوط به بیماریهای قلبی- عروقی
(CVD) میباشد. مطالعه حاضر به محاسبه سهم منتسب جمعیتی (Population
Attributable Fraction) عوامل خطر CVD پرداخته است. PAF یکی از پارامترهای مهم اندازگیری اثرات عوامل خطر و ارزیابی پیامد بالقوه
راهبردهای پیشگیرانه در سطح جامعه میباشد.
روش کار: در این مطالعه 5868 نفر از افراد بالای 30 سال تحت مطالعه همگروهی قند و لیپید تهران(TLGS)، بررسی شدند. تعداد رخداد ده ساله CVD، 501 مورد بود. با استفاده از رگرسیون لوجستیک، PAF تعدیل شده مستقیماً برآورد گردید که جزء کمخطاترین
روشهای موجود محاسبه این شاخص است.
نتایج:
بالاترین PAF در مردان به مصرف
دخانیات، پرفشاری خون، دیابت، کلسترول بالا و چاقی مرکزی به ترتیب با 16/14%،
73/11%، 32/7%، 85/6% و 91/5% اختصاص داشت. در زنان پرفشاری خون، دیابت، چاقی مرکزی
و کلسترول بالا به ترتیب با 25/19%، 82/18%، 88/9% و 95/7% بیشترین سهم جمعیتی را به
خود منتسب کردند. سن بالا و سابقه خانوادگی CVD زودهنگام، به ترتیب در مردان و زنانPAF ای برابر با 09/36%، 61/16% و 95/3%، 56/7% را به
خود اختصاص دادند.
نتیجه گیری: شایسته است به منظور کاهش حداکثری بروز CVD در جامعه، اولویت بندی مداخلات پیشگیرانه با توجه به سهم منتسب جمعیتی عوامل
خطر به تفکیک جنس انجام شود. در این راستا میبایست ضمن توجه ویژه به کنترل مصرف دخانیات
در مردان، پرفشاری خون و دیابت در هر دو جنس و به ترتیب کلسترول بالا در مردان و چاقی
مرکزی در زنان، در اولویت راهبردهای پیشگیرانه CVDقرار گیرند.
محمود بختیاری، مسعود صالحی، فرید زایری، پروین یاوری، علی دلپیشه، فرزانه مباشری، مسعود کریملو،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
مقدمه و اهداف: هدف از اندازهگیری کیفیت زندگی،
ارزیابی ماهیت ذهنی کیفیت زندگی، دستیابی به ادراک خود فرد از وضعیت موجود زندگی و
سلامتی است.
روش کار: در این مطالعه مقطعی در سال 1388،
1000 نفر از جمعیت 15 تا 75 ساله شهر تهران
شامل دو گروه افراد سالم
و معلولین جسمی- حرکتی، با استفاده از پرسشنامه WHOQOL-100 از نظر کیفیت
زندگی مورد مقایسه قرار گرفتند. نمونهگیری از افراد سالم به صورت نمونهگیری
تصادفی انجام شد، افراد معلول نیز از مرکز جامع توانبخشی هلال احمر که یک مرکز
مرجع برای این افراد است، انتخاب شدهاند. تحلیل اطلاعات توسط نرم افزارSPSS نسخه 18، و آزمونهای تی مستقل و رگرسیون
چندگانه انجام شد.
نتایج: میانگین و انحراف معیار سن افراد سالم مشارکت کننده
در مطالعه برابر با 75/12 ± 09/35 و میانگین و انحراف معیار سن معلولین
مشارکت کننده در پژوهش برابر با 86/12 ±
88/35 به دست آمد. تنها در حیطههای سلامت جسمی و استقلال نمره کیفیت زندگی این دو
گروه با یکدیگر اختلاف معنا داری داشتند (001/0P<)، به طوریکه میانگین نمره هر دو حیطه در افراد
سالم بیشتر از افراد معلول بود. در سایر حیطهها اختلاف آماری معنا داری بین کیفیت
زندگی این دو گروه مشاهده نشد.
نتیجهگیری: افراد معلول به دلیل محدودیتهای
موجود در حیطههای جسمی و استقلال دارای نمره کیفیت زندگی کمتری نسبت به دیگر
اقشار جامعه بوده و این قشر نیازمند دریافت خدمات ویژه از سازمانهای ذیربط جهت کم
کردن هرچه بیشتر فاصله بین افراد سالم و معلول از دید کیفیت زندگی هستند.
زهرا نورافکن، پروین یاوری، غلامرضا روشندل، داوود خلیلی، ناصر بهنام پور، فرید زایری،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
مقدمه و هدف: استان گلستان از نظر میزان ابتلا به سرطان مری یکی از مناطق پر خطر در دنیاست. در مطالعه حاضر میزان بقای مبتلایان سرطان مری بهصورت مبتنی بر جمعیت، بررسی شد.
روش کار: در این مطالعه طولی، 223 بیمار مبتلا به سرطان مری که در سالهای 1386 تا 1387 در مرکز ثبت مبتنی بر جمعیت سرطان استان گلستان ثبت شده بودند، وارد مطالعه شدند. با استفاده از روش کاپلان مایر، میانه بقا اندازهگیری و برای مقایسه میزانهای بقا در زیرگروهها، از آزمون لگاریتم رتبهای استفاده شد. برای بررسی ارتباط متغیرهای مختلف با میزان بقا، نسبت خطر تعدیلشده
( HRAdj ) با استفاده از مدل رگرسیون چند متغیره کاکس محاسبه شد.
نتایج: از مجموع 223بیمار، 129(8/57%) نفر مرد بودند. میانگین سنی بیماران5/12± 3/64 بود. میانه بقا در افراد مورد مطالعه حدود 11 ماه بود. میزان بقا 6 ماهه، یکساله و 3 ساله، بهترتیب 69%، 47 % و 14% بود. نتایج مدل رگرسیون کاکس نشان داد که نسبت خطرتعدیلشده برای مرگ در مرحله متاستاز، نسبت به مرحله موضعی، 89/13 برابر (فاصله اطمینان 95%: 32/24-93/7) و در شغل کارگر نسبت به کارمند، 4/2 برابر (فاصله اطمینان 95%: 47/1-8/3) بیشتر بود.
نتیجهگیری: میزان بقای مبتلایان به سرطان مری در استان گلستان، نسبت به گزارشهای پیشین از این منطقه، افزایش داشتهاست. با این حال، این میزان نسبت به کشورهای پیشرفته همچنان پایین است.
محمد حسن پناهی، پروین یاوری، داود خلیلی، یداله محرابی، فرزاد حدائق، فریدون عزیزی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
مقدمه و اهداف: مطالعات مختلف نشان دادهاند که بین بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک ارتباط وجود دارد. در این مطالعه به بررسی خطر بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک، همچنین برهمکنش بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک در بروز بیماری عروق کرونر قلب پرداخته شد.
روش کار: در این مطالعه یک جمعیت 6568 نفری (4/43 درصد مرد) با میانگین سنی 4/48 سال در مردان و 7/46 سال در زنان و با میانه پیگیری 1/10 سال مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا شرکت کنندهها به 4 گروه تقسیم شدند. گروه اول: شامل افراد بدون بیماری مزمن کلیوی و بدون سندرم متابولیک، گروه دوم: افراد دارای بیماری مزمن کلیوی و بدون سندرم متابولیک، گروه 3: افراد دارای سندرم متابولیک و بدون بیماری مزمن کلیوی و گروه 4: افراد دارای هر دو عامل سندرم متابولیک و بیماری مزمن کلیوی بود. سپس با استفاده از مدل رگرسیونی چند متغیره کاکس نسبت مخاطره هر گروه نسبت به گروه اول و با تعدیل متغیرهای سن، تحصیلات، سیگار کشیدن، کلسترول تام، سابقه خانوادگی بیماریهای قلبی- عروقی محاسبه شد.
نتایج: در مردان، بیماری مزمن کلیوی (بدون سندرم متابولیک) با نسبت مخاطره 74/1 (با فاصله اطمینان 95 درصد: 60/2-16/1) و سندرم متابولیک (بدون بیماری مزمن کلیوی) با نسبت مخاطره 34/2 (08/3-77/1) هر دو عامل خطر بیماری عروق کرونر قلب میباشند و در زنان نسبت مخاطره این بیماریها به ترتیب 18/1 (19/2-64/0) و 59/2 (88/3-73/1) میباشد؛ در حالیکه بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک در مردان یک برهمکنش منفی معنیدار در بروز بیماری عروق کرونر قلب داشت این برهمکنش در زنان معنیدار نبود (48/0= Pvalue).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که بیماری مزمن کلیوی در مردانی که سندرم متابولیک ندارند به تنهایی یک عامل خطر در بروز بیماری عروق کرونر قلب میباشد.
علی محمد لو، پروین یاوری، فرید ابوالحسنی، اردشیر خسروی، رشید رمضانی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سرطان کولورکتال، بهعنوان سومین سرطان شایع کشور، یکی از مشکلات جدی سلامت در ایران است. در این مطالعه توصیفی -مقطعی بار سرطان کولورکتال، بهعنوان یکی از شاخصهای مهم اولویتبندی مربوط به سال 1387 در ایران، برآورد شد.
روش کار: برای محاسبه از نرمافزار کن مود (CANMOD) استفاده شد. اطلاعات لازم برای نرمافزار، شامل جمعیت کشور، میزان مرگ ناشی از تمام علل، بهطور عام و از سرطان کولورکتال، بهطور خاص و میزان بروز سرطان کولورکتال، به ترتیب از مرکز آمار ایران، نظام ثبت مرگ و نظام ثبت سرطان جمعآوری شد. نتایج: مقدار بار سرطان کولورکتال در کشور 52534 سال است که 26455 سال در مردان و 19887 سال در زنان، بهعلت مرگ زودرس و 3473 سال در مردان و 2719 سال در زنان، بهعلت ناتوانی است. میزان بار سرطان کولورکتال در هر صد هزار نفر جمعیت کشور در مردان برابر 4/75 سال و در زنان 7/65 سال است. اوج سنی آن در گروه سنی 45 تا 79 سال است.
نتیجهگیری: بار سرطان کولورکتال در کشور، نسبت به مطالعه پیشین، افزایش داشتهاست که میتواند با میزان افزایش بروز و مرگ متعاقب آن طی این دوره، قابل توجیه باشد. با توجه به امکان پیشگیری و مداخله مؤثر برای این سرطان، به نظر میرسد که این بیماری از اولویتهای نظام سلامت است، ولی قضاوت قطعی مستلزم محاسبه بار دیگر سرطانها، بیماریها و آسیبها در سطح کشور و رتبهبندی آنها است.
محمود خدادوست، پروین یاوری، سید سعید هاشمی نظری، مسعود بابایی، علیرضا ابدی، فاطمه سروی،
دوره 10، شماره 4 - ( دوره 10، شماره 4 1393 )
چکیده
مقدمه و اهداف: آگاهی از میزان بروز سرطان برای برنامههای پیشگیری و کنترل سرطان ضروری است. روش صید- بازصید برای کاهش سوگرایی و افزایش دقت برآورد بروز سرطان توصیه شده است. هدف از این مطالعه، برآورد میزان بروز سرطان معده با روش صید- بازصید با استفاده از دادههای ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت در استان اردبیل بوده است.
روش کار: تمامی موارد جدید سرطان معده گزارش شده از سه منبع پاتولوژی، مستندات بیمارستانی و گواهی مرگ به مرکز ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت استان اردبیل در سالهای 1385 و 1387 به مطالعه وارد گردید. موارد مشترک بین منابع براساس تشابه نام، نامخانوادگی و نام پدر شناسایی شدند و در نهایت برآورد بروز توسط روش لگ خطی و با استفاده از نرمافزار آماری Stata 12 محاسبه شد.
نتایج: در مجموع 857 مورد جدید سرطان معده از سه منبع گزارش شدند. میزان بروز گزارش شده پس از حذف موارد تکراری برای سالهای 1385و 1387 به ترتیب برابر با 3/35و 5/32 درصدهزار نفر بود و میزان بروز برآورد شده برای این سالها به وسیله روش لگ خطی به ترتیب 2/96و 4/90 در صدهزار نفر برآورد شد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که هیچیک از منابع پاتولوژی، مستندات بیمارستانی و ثبت مرگ به تنهایی و یا در مجموع پوشش کاملی از موارد بروز سرطان معده را نداشتهاند و با استفاده از روش صید- بازصید میتواند میزان بروز دقیقتری را برآورد نمود.
طاهره رضاقلی، پروین یاوری، فرید ابوالحسنی، کورش اعتماد، اردشیر خسروی، سید سعید هاشمی نظری، علی محمودلو،
دوره 10، شماره 4 - ( دوره 10، شماره 4 1393 )
چکیده
مقدمه و هدف: سرطان پستان، دومین سرطان شایع در زنان ایرانی میباشد، که اوج فراوانی سنی آن یک دهه پایینتر از آمار جهانی است. هدف از این مطالعه توصیفی- مقطعی برآورد بار سرطان پستان در زنان ایرانی در سطح کشوری میباشد.
روش کار: در این مطالعه، از نرمافزارCANMOD برای محاسبه DALYکه مجموع YLL و YLD است استفاده شد. اطلاعات مورد نیاز شامل جمعیت زنان، موارد مرگومیر، موارد بروز و میانگین زمانی مراحل سرطان پستان بود که از نظام ثبت مرگ، اداره ثبت سرطان و نظرات کارشناسان بهدست آمد.
نتایج: در این مطالعه کل بار سرطان پستان در زنان ایرانی در سال 1388، 75811 سال بود.YLL برابر با 54938 سال بهدست آمد در حالیکه سهم YLD برابر با 20873 سال برآورد شد. میزان DALY در هر صد هزار جمعیت زنان، 91/220 سال میباشد. اوج سنی بار سرطان پستان در گروه سنی 59-45 سال دیده شد. نسبت بروز به مرگ در این مطالعه 2/3 بود.
نتیجه گیری: میزان بروز، میزان مرگومیر و همچنین بار سرطان پستان در زنان ایرانی در سال 1388 در مقایسه با مطالعه سال 1382 افزایش یافته است. یافتههای این مطالعه ممکن است به مدیران بخش سلامت از طریق آگاهسازی در خصوص مؤلفههای اثر گذارروی بار بیماری، انجام اقدامات پیشگیرانه و تفکر در خصوص غربالگری و تشخیص به موقع سرطان پستان کمک کند.
الهم آخوند زاده، پروین یاوری، یداله محرابی، علی کبیر،
دوره 11، شماره 1 - ( دوره 11، شماره 1 1394 )
چکیده
مقدمه و اهداف: در مطالعههای مختلف، میزان بقای بیماران مبتلا به سرطان معده در کشور متفاوت گزارششده و یک برآورد کلی از آن وجود ندارد. هدف از این مطالعه، فراتحلیل میزان بقای 1،3و 5 ساله بیماران مبتلا به سرطان معده در ایران است.
روش کار: در این مطالعه، تمامی پایگاههای داخلی شامل Iran Medex, Magiran , SIDو Medlib و پایگاههای انگلیسیزبان شاملGoogle Scholar و PubMedبا استفاده از کلیدواژههای «سرطان معده» و «میزان بقا» و سایر کلیدواژههای مترادف فارسی و انگلیسی، در فاصله زمانی 1392-39 جستجو شد. سپس تمام مقالههای مرور شده، که دارای معیار ورود به مطالعه بوده و از کیفیت قابل قبولی برخوردار بودند؛ مورد بررسی قرار گرفتند. برای ترکیب نتایج مطالعهها از مدل اثرات تصادفی Der Simonian and Laird استفاده شد. سایر آنالیزها شامل تحلیل زیرگروهها و تحلیل حساسیت و بررسی سوگیری انتشار با استفاده از نمودار قیفی و آزمونهای بگ و ایگر بود. در نهایت دادهها توسط نرمافزارSTATA نسخه11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایج: از تعداد 235 مقاله یافت شده در جستجوی اولیه، تعداد 9 مطالعه شرایط ورود به این تحقیق را داشتند، که بر اساس آنها میزان بقای 1،3و5 ساله بیماران مبتلا به سرطان معده به ترتیب 57/0 (فاصله اطمینان 95 درصد: 70/0-45/0)، 29/0 (فاصله اطمینان 95 درصد: 37/0–22/0) و 17/0 (فاصله اطمینان 95 درصد: 21/0-13/0) به دست آمد.
نتیجهگیری: مطالعههای انجامشده در مناطق مختلف ایران محدود و آمار دقیقی از میزان بقا در سایر مناطق ایران وجود ندارد. بنابراین مطالعههای بیشتری، برای دستیابی به برآورد دقیقتری از میزان بقا و عوامل مؤثر بر آن در کل کشور مورد نیاز است.
محمد حسین پناهی، پروین یاوری، داود خلیلی، یداله محرابی، فرزاد حدائق، فریدون عزیزی،
دوره 11، شماره 1 - ( دوره 11، شماره 1 1394 )
چکیده
مقدمه و اهداف: مطالعههای بیماریهای مزمن نشان میدهند که ممکن است افراد چاق به طور متناقضی، بقای بهتری داشته باشند. هدف از این مطالعه، ارزیابی اثر بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک در رخداد بیماری عروق کرونر قلب میباشد.
روش کار: به منظور بررسی رخداد بیماری عروق کرونر قلب 6507 نفر شرکت کننده (میانگین سنی 4/47 سال، 4/43 درصد مرد) به مدت 10 سال پیگیری شدند. شرکتکنندهها بر اساس وجود یا عدم وجود بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک به 4 گروه تقسیم شدند. سپس با استفاده از مدل رگرسیونی چند متغیره کاکس نسبت مخاطره گروهها نسبت به گروه بدون بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک در 1/27>BMI و 1/27&leBMI محاسبه شد.
نتایج: نسبت مخاطره در مردان و زنان BMI پائین با بیماری مزمن کلیوی و بدون سندرم متابولیک به ترتیب 06/2 (فاصله اطمینان 95 درصد: 31/3-28/1) و 56/2 (فاصله اطمینان 95 درصد: 31/6-04/1) بود. این مقدار در بیماران BMI بالا از نظر آماری معنیدار نبود. همچنین در مردان و زنان BMI پائین مبتلا به سندرم متابولیک بدون بیماری مزمن کلیوی، نسبت مخاطره به ترتیب 52/2 (فاصله اطمینان 95 درصد: 73/3-71/1) و 68/4 (فاصله اطمینان 95 درصد: 95/9-20/2) بود. در بیماران BMIبالا این مقادیر 70/1 (فاصله اطمینان 95 درصد: 78/2-05/1) و 90/1 (فاصله اطمینان 95 درصد: 13/3-16/1) بود.
نتیجهگیری: این نتایج نشان میدهد که خطر بروز بیماری عروق کرونر قلب در افراد BMI پائین مبتلا به سندرم متابولیک و بدون بیماری مزمن کلیوی تقریباً دو برابر بیماران BMI بالا میباشد.
محمد خدادوست، پروین یاوری، مسعود بابایی، فاطمه سروی، سید سعید هاشمی نظری،
دوره 11، شماره 3 - ( دوره 11 شماره 3 1394 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سیاستگذاران حوزهی بهداشت لازم است بدانند دادههایی که مبنای تصمیمگیری آنان را تشکیل میدهد تا چه اندازه قابل اعتماد است. میزان کاملشماری ثبت بهعنوان معیاری از کیفیت ثبت سرطان مورد استفاده قرار میگیرد که عبارت است از مقداری از موارد بروز سرطان قابل گزارش در جمعیت مورد بررسی که واقعاً در سامانه ثبت شدهاند.
روش کار: پس از حذف موارد تکراری، تعداد کل 471 مورد جدید سرطان مری که توسط دادههای پاتولوژی، مستندات بیمارستانی و گواهیهای مرگ در طی سالهای 1385 و 1387 به مرکز ثبت سرطان اردبیل گزارش شدند؛ وارد مطالعه گردید. میزان بروز با استفاده از روش صید- بازصید و با استفاده از مدلهای لگاریتم خطی برآورد شد. بهمنظور انتخاب مدلی که بیشترین برازش را دارد؛ از معیارهای BIC، G2 و معیارهای اطلاعات آکائیک و بیزین استفاده شد.
یافتهها: در این مطالعه، مدلی دارای ارتباط بین دو منبع پاتولوژی و مستندات بیمارستانی و همچنین منبع گواهیهای مرگ بهطور مستقل از این دو منبع بهعنوان مدلی که بهترین برازش را دارد؛ انتخاب شد. برآورد میزان کلی کامل بودن ثبت برای سرطان مری برای سالهای 1385 و 1387 برابر با 36 درصد بود. منبع پاتولوژی بیشترین میزان کاملشماری ثبت را برای سرطان مری با کاملشماری 17/21 درصد داشت. میزان برآورد شده بروز محاسبه شده توسط روش لگاریتم خطی به ترتیب 71/49 و 87/53 در صدهزار نفر محاسبه شد.
نتیجه گیری: میزان پایین کاملشماری ثبت در اردبیل نیاز به اعمال تغییراتی در بیماریابی و خلاصهسازی مشخصاتی مانند استفاده از کد ملی و پرونده الکترونیک سلامت افراد به منظور ثبت دقیقتر سرطان است.
روناک قهرمانی، پروین یاوری، سهیلا خداکریم، کوروش اعتماد، اردشیر خسروی، رشید رمضانی دریاسری، محمد امین پور حسین قلی،
دوره 11، شماره 4 - ( دوره 11، شماره 4، زمستان 94 1394 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سرطان کولورکتال، چهارمین علت مرگ ناشی از سرطان در دنیا است و سالیانه 000/430/1 نفر را مبتلا میکند و تقریباْ نیمی فوت میکنند. در میان مردان ایرانی، پنجمین و در زنان ایرانی سومین سرطان شایع میباشد. این مطالعه به منظور برآورد میزان بقای مبتلایان به سرطان کولورکتال و عوامل مرتبط با استفاده از مدل مخاطره جمعی آلن انجام گردید.
روش کار: طی سالهای ۸۸-۱۳۸۴، 24807 بیمار با تشخیص سرطان کولورکتال در واحد ثبت سرطان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ثبت شده بود. سن ، جنس، وضع تأهل، تحصیلات، وضع اشتغال، محل سکونت، مرحله تشخیص تومور، ناحیه درگیر به عنوان عوامل دموگرافیک و بالینی که روی میزان بقا مؤثرند، به مدل مخاطره جمعی آلن وارد شدند و از نمودار آلن برای بررسی اثر این عوامل در طول زمان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرمافزار R3.2.0 استفاده شد.
یافتهها: مرحله تشخیص تومور به عنوان مهمترین تعیین کننده میزان بقا رابطه معنیداری با میزان بقای مبتلایان داشته و میزان بقای 1 تا 5 ساله در بیماران مرحله دوم و سوم تومور به ترتیب 100، 98، 96، 93 ، 93 و و 99، 97، 94، 90 ، 84 درصد به دست آمد.
نتیجهگیری: باوجود تمایل بسیاری از پژوهشگران در استفاده از مدل کاکس در تحلیل دادههای بقا، مدل مخاطرات جمعی آلن این قابلیت را دارد که اثر متغیرهای مستقل را در طول زمان بررسی کند و دید بهتری به پژوهشگر در مطالعههای پیشآگهی کننده بقا در بیماران مبتلا به سرطان ارایه دهد. با توجه به نتایج این پژوهش نیاز به تشخیص زودرس سرطان کولورکتال در مراحل اولیه سرطان، برای افزایش طول عمر بیماران ضروری به نظر میرسد.
سیما مسعودی، یداله محرابی، داود خلیلی، پروین یاوری،
دوره 11، شماره 4 - ( دوره 11، شماره 4، زمستان 94 1394 )
چکیده
اندازه گیری ویژگیهای مورد بررسی در تحقیقات علوم پزشکی تقریباً همیشه در معرض خطای اندازهگیری تصادفی قرار دارند که معمولاً این خطا و اثرات ناشی از آن توسط پژوهشگران نادیده گرفته میشود. یکی از اثرهای خطای تصادفی در اندازهگیری یک پدیده آماری به نام «بازگشت به میانگین» است. این پدیده زمانی مشاهده میگردد که بر اساس اندازه یک متغیر، گروهی انتهایی از جمعیت انتخاب گردد. اگر در این گروه اندازهگیری دومی از متغیر انجام شود. در مقایسه با میانگین اندازهگیری اول، میانگین اندازهگیری دوم به میانگین جمعیت نزدیکتر خواهد شد. در مطالعههای مداخلهای، این افزایش (یا کاهش) ممکن است اثر مداخله انجام شده تلقی شده و نتیجه گرفته شود که درمان مؤثر بوده است، در حالی که اثری نداشته است. نادیده گرفتن بازگشت به میانگین سبب خطا در نتیجهگیری و تفسیر نتایج مطالعهها، تصمیمگیری در پزشکی مبتنی بر شواهد و برنامهریزی برای اقدامات پیشگیری و بهداشتی خواهد شد. این مقاله به اهمیت این موضوع و اثر آن در مطالعههای مداخلهای اپیدمیولوژیک و راههای اجتناب از آن میپردازد.
فرید زایری، سید حسین سید آقا، هاله آقا مولایی، فرزانه برومند، پروین یاوری،
دوره 12، شماره 2 - ( دوره 12، شماره 2 1395 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سرطان پستان یکی از رایجترین بدخیمیهای زنان است که بعد از سرطان ریه بیشترین میزان مرگ را به خود اختصاص داده است. هدف این مطالعه، مقایسه دو مدل رگرسیون لجستیک و درخت ردهبندی در تعیین عوامل مؤثر و پیشبینی ابتلا به سرطان پستان است.
روش کار: دادههای مورداستفاده برگرفته از یک مطالعه مورد- شاهدی است که بر پایه اطلاعات بیمارستانی از 303 بیمار مبتلابه سرطان پستان بهعنوان مورد و همین تعداد افراد غیرمبتلا به این سرطان بهعنوان شاهد بهدستآمده است. ابتدا 16 متغیر بهعنوان عوامل خطر بالقوه در دو مدل درخت ردهبندی و رگرسیون لجستیک وارد و نتایج حاصل با استفاده از سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد (ROC) و مقدار حساسیت و ویژگی مقایسه شدند.
نتایج: از 16 متغیر موردبررسی، پنج متغیر در مدل درخت ردهبندی و پنج متغیر در مدل رگرسیون لجستیک معنیدار شدند. پیشبینی بر اساس این متغیرها منجر به حساسیت، ویژگی و سطح زیر منحنی ROC 71 درصد، 69 درصد و 7/74 درصد برای درخت ردهبندی و3/63 درصد، 8/68 درصد و 1/71 درصد بهترتیب برای رگرسیون لجستیک گردید.
نتیجهگیری: با توجه به معیارهای بهدستآمده، مدل درخت ردهبندی از توانایی بالاتری نسبت به رگرسیون لجستیک در تفکیک بیماران از افراد سالم برخوردار بود. نتایج بهدستآمده از مطالعه حاضر نشان داد که سه متغیر وضعیت یائسگی، تعداد افراد مبتلا به سرطان پستان در خانواده و سن مادر هنگام اولین تولد زنده در هر دو مدل رگرسیون لجستیک و درخت ردهبندی بهطور مشترک معنیدار بودهاند.
مصطفی عنایت راد، کورش اعتماد، سهیلا خداکریم، پروین یاوری،
دوره 13، شماره 3 - ( دوره 13، شماره 3، پاییز 1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سرطان کولورکتال چهارمین سرطان شایع و پنجمین علت مرگومیر ناشی از سرطان در ایران است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط میزان بروز سرطان کولورکتال در مردان و زنان با شاخص توسعه انسانی و اجزای آن در استانهای مختلف ایران انجام شد.
روش کار: این مطالعه یک بررسی اکولوژیک، برای تعیین ارتباط میزان بروز سرطان کولورکتال در مردان و زنان با شاخص توسعه انسانی میباشد، که بر اساس اطلاعات مرکز ثبت سرطان و دادههای سرشماری مرکز آمار ایران انجام شده است. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 23 انجام شد. از آزمون همبستگی پیرسون برای ارزیابی ارتباط بین میزان بروز سرطان کولورکتال و شاخص توسعه انسانی و اجزای آن استفاده شده است. P≤0.05 سطح معنیداری آماری در نظر گرفته شد.
یافتهها: بیشترین میزان بروز سرطان کولورکتال در مردان، به ترتیب در استانهای تهران (78/16)، آذربایجانشرقی (41/14)، سمنان (62/13) و بیشترین میزان بروز سرطان کولورکتال در زنان، به ترتیب در استانهای تهران (47/18)، سمنان (80/14) و آذربایجانشرقی (82/12) گزارش شده است. نتایج بررسی نشان داد بین میزان بروز سرطان کولورکتال در مردان (605/0=r) و زنان (661/0=r) با شاخص توسعه انسانی همبستگی مثبت وجود دارد، این رابطه از نظر آماری معنیدار بود (001/0< P).
نتیجهگیری: با توجه به بالا بودن میزان بروز سرطان کولورکتال در استانهایی که شاخص توسعه انسانی بالاتری دارند؛ بنابراین بررسی میزان بروز سرطان توسط شاخص توسعه انسانی و اجزای آن میتواند برای نشان دادن تصویر واضحتری از توزیع سرطان در هر کشور مفید باشد و برای پیشگیری از سرطان مورد استفاده قرار گیرد.