12 نتیجه برای تحلیل بقا
بیژن مقیمی دهکردی، عبدالرضا رجائی فرد، سیدحمید رضا طباطبائی، بهرام ضیغمی، آزاده صفائی، سیدضیاءالدین تابعی،
دوره 3، شماره 1 - ( 6-1386 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سرطان به عنوان یک مسئله مهم بهداشتی در کشورهای صنعتی به شمار می رود و در کشورهای درحال توسعه شیوع بیماریهای واگیر ابعاد جدی این مسئله را پنهان داشته است. در کشور ما اهمیت بیماری در حال افزایش است و در این میان سرطان معده در اکثر پژوهش های انجام گرفته پس از سرطان پوست، رتبه اول یا دوم را دارا بوده است. این سؤال همیشه مطرح بوده است که پس از تشخیص وجود سرطان میزان بقاء در مبتلایان به عنوان یک شاخص در ارزشیابی کنترل سرطان چقدر است و تغییرات آن با مشخصات فرد بیمار، درجه پیشرفت بیماری و سایر عوامل مؤثر چگونه است.
روش کار: در این بررسی کلیه بیماران مبتلا به سرطان معده در فاصله زمانی 1/1/1380 تا 29/12/1384 ثبت شده در مرکز ثبت تومور استان فارس به صورت سرشماری انتخاب شدند. اطلاعات مربوط به بقاء بیماران به صورت تلفنی، مراجعه به منازل بیماران و
پروندههای پزشکی ایشان و سایر منابع به دست آمد. در نهایت توسط دو روش ناپارامتری برآورد تابع بقاء، کاپلان میر
(Kaplan-Meier) و مدل مخاطره متناسب کاکس (Cox proportional hazard model) و با در نظر گرفتن 05/0 به عنوان سطح معنیداری و با استفاده از نرم افزار آماری 13SPSS آنالیز دادهها صورت پذیرفت.
نتایج: از مجموع 442 بیمار مبتلا به سرطان معده 6/68% (303 نفر) مذکر می-باشند. میانگین سن مبتلایان 4/58 سال (انحراف معیار = 46/14) میباشد. در تحلیل تک متغیره با روش کاپلان - میر ارتباط معنیداری بین متغیرهایی از جمله سن تشخیص سرطان (001/0>P)، درجه تمایز یافتگی تومور (009/0=P)، متاستاز بیماری (001/0>P) و نوع اولین درمان (001/0>P) با بقاء بیماران مشاهده گردید. همچنین ارتباط معنیداری بین بقاء و جنسیت، گروه قومی، وزن، شاخص توده بدنی (BMI)، مصرف دخانیات، سابقه فامیلی ابتلا به یک نوع سرطان در بستگان نزدیک و دور، محل سکونت، بعد خانوار، وضعیت تأهل، شغل مردان و زنان، میزان درآمد ماهیانه به دست نیامد. درتحلیل چند متغیره با مدل کاکس تنها متغیرهای سن تشخیص بیماری، درجه تمایز یافتگی تومور و متاستاز معنیدار گردید.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این بررسی نیاز به تشخیص زودرس سرطان در سنین پائینتر و در مراحل اولیه سرطان، جهت افزایش طول عمر بیماران ضروری به نظر میرسد.
اکبر بیگلریان، ابراهیم حاجی زاده، انوشیروان کاظم نژاد،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1389 )
چکیده
مقدمه و اهداف: یکی از روشهای تحلیل دادههای بقا، استفاده از مدلهای پارامتری است که در آن باید توزیع زمان بقا مشخص باشد. در چند دهه اخیر، از مدل شبکه عصبی مصنوعی نیز برای پیشبینی دادههای بقا استفاده شده است. هدف این مطالعه، پیشبینی بقای بیماران مبتلا به سرطان معده به کمک دو مدل پارامتری و مدل شبکه عصبی مصنوعی است.
روش کار: طی سالهای 1381 لغایت 1385، تعداد 436 بیمار مراجعه کننده با تشخیص قطعی سرطان معده که در بخش گوارش بیمارستان طالقانی تحت عمل جراحی قرار گرفتند به صورت همگروه تاریخی مطالعه شدند. دادهها به تصادف به دو گروه آموزشی و آزمایشی تقسیم شدند. برای تحلیل دادهها از یک مدل پارامتری مناسب (از بین مدلهای نمایی، وایبول، نرمال، لگ نرمال، لجستیک و لگ لجستیک) و مدل شبکه عصبی مصنوعی سه لایه استفاده شد. برای مقایسه پیشبینیهای دو مدل، از سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد، صحت کلاسبندی و شاخص هماهنگی استفاده شد.
نتایج: صحت پیشبینی مدل شبکه عصبی برابر 45/79 درصد و مدل پارامتری مناسب (وایبول) برابر 97/73 درصد گردید. سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد برای مدل شبکه عصبی و پارامتری وایبول به ترتیب برابر 5/81 درصد و 8/74 درصد به دست آمد.
نتیجهگیری: مدل شبکه عصبی مصنوعی نسبت به مدل پارامتری پیشبینیهای بهتری نتیجه داد. لذا بکارگیری این نوع مدلها در زمینه پیشبینی بقا پیشنهاد میشود. این امر در تحقیقات مرتبط با حوزه سلامت و به خصوص در تخصیص منابع درمانی لازم برای افرادیکه پرمخاطره پیشبینی میشوند بسیار با اهمیت است.
علی اصغر اخلاقی، مصطفی حسینی، محمود محمودی، منصور شمسی پور، ایرج نجفی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
مقدمه و اهداف: دیالیز صفاقی یکی از شایعترین روشهای
دیالیز است که در بیماران مبتلا به بیماری نارسایی کلیه انجام میشود. اغلب مطالعات عوامل موثر بر بقا را با استفاده از
آزمون لگ- رتبهای و روش کاکس بررسی کردهاند. در این مطالعه امکان استفاده از مدل
شفایافته در تحلیل بقا این بیماران را بررسی کرده، و کارایی مدلهای بقا شفایافته آمیخته
وایبل، گاما، لگ نرمال و لجستیک مقایسه میشود.
روش کار: تعداد 433 بیمار از بیمارستانهای شفا و شریعتی
که طی سالهای 1376 لغایت 1388، به صورت همگروهی گذشته نگر وارد مطالعه شدند. اثر متغیرهای
جنس، سن، مرکز درمانی، کلسترول، LDL، HDL، تری گلیسرید، آلبومین، هموگلوبین، کراتینین، FBS، کلسیم و فسفر بررسی
شد. از نرم افزارSTATA
(11.0) و زیربرنامه
CUREREGR جهت تحلیل استفاده شد.
نتایج: شاخص آکائیک برای مدل وایبل برای تمام متغیرها کمتر
از سایر مدلها میباشد. در مدل چند متغیره، سن و آلبومین روی بقا بلند مدت بیماران
اثر معنیداری داشتند (01/0>P). اثر تری گلیسرید روی بقای بلند مدت در مرز معنیداری
قرار داشت (065/0=P). همچنین
اثرHDL, FBS و کلسیم روی بقاء کوتاه مدت معنیدار
بود (01/0>P).
ولی LDL در مرز معنیداری قرار داشت (088/0=P).
نتیجهگیری: مدلهای شفایافته میتواند در شرایط
مناسب برای تحلیل بقا بیماران دیالیزی به کار روند و بقای بلند مدت بیماران را از بقای
کوتاه مدت جدا کنند. این ابزار آماری میتواند تفسیر ظریفتر و دقیقتر از آنچه که
در دادههای بقا وجود دارد، ارائه کند.
امل ساکی مالحی، ابراهیم حاجی زاده، سیدرضا فاطمی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
مقدمه و اهداف: جستجو برای ارزیابی و تحلیل فاکتورهای
مهم و موثر در بقای بیماران یکی از مباحث کلیدی در مطالعات بالینی است. مدل درخت تصمیم
روش جدیدی است که در تعیین فاکتورهای پیش آگهی بیماری و رده بندی بیمارن بر اساس زیرگروههای
همگن استفاده میشود. در این روش انتخاب ردهها برحسب مهمترین فاکتورهای پیشآگهی
صورت میگیرد. هدف از این مطالعه تحلیل
دادههای بقای بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال با استفاده از درخت تصمیم است.
روش کار: در این مطالعه، از دادههای 739 بیمار مبتلا به سرطان
کولورکتال استفاده شده است. این دادهها در مرکز تحقیقات
بیماریهای گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
ثبت شدهاند. دادهها شامل اطلاعات دموگرافی و هیستوپاتولوژیک هستند. پیشامد مورد نظر
در این مطالعه مرگ بیماران است و زمان بقای بیماران از زمان تشخیص بیماری تا وقوع پیشامد
(یا سانسور شدن) است که بر حسب ماه اندازهگیری شده است. برای تحلیل دادهها و ردهبندی
بیماران از مدل درخت تصمیم استفاده شد.
نتایج: مدل درخت تصمیم متغیرهای مرحله سرطان در زمان تشخیص
(بر حسب TNM)،
سن بیمار در زمان تشخیص، متغیر نوع مورفولوژی تومور و درجه سرطان را در سطح معناداری
(05/0P<)
به عنوان فاکتورهای پیشآگهی مهم در بقای بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال نشان داد.
همچنین بیماران بر حسب این فاکتورها به پنج زیرگروه همگن ردهبندی شدند. مقادیر بزرگتر
از 1 معیار اندازه اختلاف (measure of separation) (SEP)، مناسبت مدل را
تائید میکند.
نتیجهگیری: مدل درخت تصمیم علاوه بر ارزیابی فاکتورهای
پیشآگهی بیماری، روشی مناسب و قدرتمند در ردهبندی نرخ بقای بیماران است.
الهام محمدی فرخران، محمود محمودی، کاظم محمد، عباس رحیمی، فرشته مجلسی، محبوبه پارسائیان،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
مقدمه و اهداف: تاکنون، مطالعههای متعددی به بررسی عوامل مؤثرمؤثر بر فاصله ازدواج تا تولد اول پرداختهاند، اما در هیچیک از آنها احتمال حضور زنان نابارور در نمونه مورد مطالعه در نظر گرفته نشده است. ازاینرو، هدف این مطالعه، بررسی دقیقتر فاصله تولد اول و تعیین عوامل مؤثر بر این فاصله، با در نظر گرفتن حضور زنان نابارور در نمونه است.
روش کار: در این پژوهش از اطلاعات مربوط به 1068 زن 49-15 ساله متأهل در استان آذربایجان غربی استفاده شد. اطلاعات از طریق پرسشنامه و با روش نمونهگیری دو مرحلهای گردآوری گردید. بررسی فاصله تولد اول و عوامل مؤثر بر این فاصله، با استفاده از مدل شفایافته گمپرتز تعمیمیافته انجام شد. برای تجزیه و تحلیل توصیفی دادهها از نرمافزار SPSS نسخه 16 و برای تجزیه و تحلیل تجزیه و تحلیل تحلیلی دادهها از نرمافزار R نسخه 2.12، استفاده گردید.
نتایج: در این مطالعه میانگین فاصله بین ازدواج تا تولد اول (± انحراف معیار) برابر با 2/7 ± 9/3 سال بود. با برازش مدل از بین عوامل مورد بررسی تنها افزایش تحصیلات مادر بهطور معنیدار فاصله ازدواج تا تولد اول را افزایش میداد. همچنین، نسبت زنانی که صاحب فرزند نشده بودند، برابر با 062/0 برآورد شد که با افزایش سطح تحصیلات مادر این نسبت نیز افزایش مییافت.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که با توجه به احتمال حضور زنان نابارور در جامعه استفاده از مدل شفایافته گمپرتز در تجزیه و تحلیل تجزیه و تحلیل بقا روشی مناسب در بررسی فاصله تولد اول و یافتن عوامل مؤثر بر این فاصله است.
حمید شریفی، علی اکبر حقدوست،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
مقدمه و اهداف: یکی از مزایای تحلیل بقا مدیریت متغیرهای وابسته به زمان است. در این مطالعه مدلهای وابسته و غیروابسته به زمان در برآورد اثر بیماریها بر بقای گاوهای شیری ارزیابی گردید.
روش کار: در این مطالعه همگروهی تاریخی 7067 گاو شکم اول و دوم از گاوداریهای صنعتی استان تهران وارد شدند. دامها از روز زایش تا زایش بعد یا حذف، پیگیری شدند و رخداد بیماریهای مختلف، شکم زایش، فصل زایش و تولید شیر ثبت گردید. 5 مدل پارامتریک بر روی دادهها برازش گردید. در مدل 1 بیماریها متغیرهای غیروابسته بهزمان و در مدل 2 تا 5 بیماریها متغیرهای وابسته بهزمان تلقی شدند و با استفاده از مدل Lexis expansion هر دام در طول مطالعه بهچندین مشاهده یکماهه تقسیم شد. در مدل 2 فرض گردید که هر حیوانی که در یک ماه خاص به بیماری مبتلا میشود، تا انتهای دوره در معرض خطر است. مدل 3 عکس مدل 2 فرض گردید. در مدل 4 و 5 فرض شد که دامها فقط در همان ماه در معرض خطر هستند، با این تفاوت که در مدل 4 فرض گردید که بیماریها فقط میتوانند یکبار اتفاق بیافتند، اما در مدل 5 رخداد بیماریها در ماههای متعدد در مدل وارد شد.
نتایج: مقدار AIC در مدل 1 و 5 به ترتیب 10809 و 10366 و مقدار BIC به ترتیب 10926 و 10528 بود. بر طبق مقدار AIC، BIC و شکل نمودار Cox-Snell Residuals مدل 5 و با استفاده از توزیع گومپرتز به عنوان بهترین مدل شناخته شد.
نتیجهگیری: مقایسه مدلها نشان داد که مدلهای غیر وابسته به زمان اثر پارامترها را کمتر از حد واقعی بیان میکنند.
رضا علی اکبری خویی، عنایت بخشی، آزیتا آذر کیوان، اکبر بیگلریان،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
مقدمه و اهداف: حجم نمونه کم میتواند تجزیه و تحلیل دادههای آماری از جمله دادههای بقا را تحت تأثیر قرار دهد. کاهش حجم نمونه میتواند به دلایل مختلف، از جمله از دست رفتن اطلاعات رخ دهد؛ یعنی دادههای گم شده در برخی از متغیرها وجود داشته باشد. هدف این مطالعه، براورد پارامترها با استفاده از روشهای بازنمونهگیری بوت استرپ و جک نایف در تحلیل بقای بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور است.
روش کار: در این مطالعه همگروه تاریخی از اطلاعات 296 بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور که در طی سالهای 1373 تا بهار سال1392 به کلینیک ظفر در شهر تهران مراجعه کرده بودند؛ استفاده شد. برای تحلیل مدلهای بقای مختلف پارامتری به دادهها برازش داده شد و پس از انتخاب بهترین مدل، از الگوریتمهای بازنمونهگیری بوت استرپ و جک نایف استفاده شد. تحلیل دادهها با نرمافزار STATA نسخه 12 انجام شد.
یافتهها: نتایج حاصل از روشهای بازنمونهگیری بیانگر کاهش خطاهای استاندارد و کوتاهتر شدن فواصل اطمینان بودند. همچنین بهکارگیری روشهای باز نمونهگیری بوت استرپ و جک نایف منجر به معنیداری گروههای سنی و نسبت والدین (001/0 >P) در مقایسه با مدل لوگ-نرمال (900/0
نتیجهگیری: با مقایسه طول فواصل اطمینان، روش بازنمونهگیری جک نایف عملکرد بهتری نسبت به روش بازنمونهگیری بوت استرپ داشت و بنابراین استفاده از این روش، در نمونههای با اندازه کم پیشنهاد میشود.
صادق کارگریان مروستی، جمیله ابوالقاسمی، ایرج حیدری، شهناز ریماز،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: نوروپاتی ازجمله عوارض شایع دیابت است که میتواند سبب ناتوانی حرکتی در بیمار مبتلا به دیابت گردد. هدف از انجام این مطالعه، تعیین عوامل مؤثر بر زمان رخداد نوروپاتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 با استفاده از مدل مخاطرات متناسب کاکس است.
روش کار: در این پژوهش، کلیه بیماران (371 بیمار) مبتلا به دیابت نوع 2 و فاقد نوروپاتی که از سال 1385 در کلینیک دیابت فریدونشهر اصفهان تشکیل پرونده داده بودند، وارد مطالعه و وضعیت ابتلا به نوروپاتی آنها تا پایان سال 1394 بهصورت مستمر پیگیری شد. کلیه محاسبات با نرمافزار R (نسخه 3.2.3) و آزمونها با در نظر گرفتن خطای 05/0 انجام شد.
یافتهها: در پایان دوره 10 ساله مطالعه، بروز تجمعی و شیوع نوروپاتی به ترتیب 7/30% و 6/41% برآورد شد. با روش ناپارامتری کاپلان مایر، میانگین زمان تشخیص نوروپاتی 5±6/76 ماه پس از اولین تشخیص دیابت بود (8±8/83 ماه در مردان و 6±7/72 ماه در زنان). طبق مدل نیمه پارامتری رگرسیون کاکس، نرخ بقای بدون بیماری (Disease-Free Survival) یکساله، دوساله، پنجساله و هشتساله به ترتیب 867/0، 819/0، 647/0 و 527/0 بود و متغیرهای سابقه دیابت در فامیل درجهیک، جنسیت، HbA1c و مدتزمان ابتلای به دیابت، میتوانند بهعنوان عوامل مؤثر بر «زمان» رخداد نوروپاتی شناخته شوند (05/0>P).
نتیجهگیری: کنترل قند خون و ارزیابی مرتب پاها در بیماران با زمان ابتلای دیابت طولانیتر بهویژه زنان دارای سابقه خانوادگی دیابت، میزان بروز و سرعت پیشرفت نوروپاتی را کاهش داده و کیفیت زندگی بیماران را بهبود میبخشد.
سید حسین سید آقا، امیر کاوسی، احمدرضا باغستانی، مهشید ناصحی،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سل در بین بیماریهای عفونی تکعاملی شایعترین علت مرگ بوده و دارای رتبهی دهم مرگ در بین همه بیماریها در جهان است. این بیماری از فرد مبتلا به افراد نزدیک از نظر مکانی و بهطور عمده زیر یک سقف سرایت میکند. هدف این مطالعه بررسی ارتباط ساختار همبستگی مکانی (فضایی) و زمان بهبودی بیماران مبتلا به سل ریوی در ایران است.
روش کار: در این مطالعه دادههای 20554 بیمار مبتلا به سل ریوی اسمیر خلط مثبت در ایران برای سالهای 93-1389 مورد استفاده قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از مدل زمان شکست شتابدار پارامتری همراه با شکنندگی مکانی (فضایی) با رویکرد بیزی استفاده شد. برای برازش مدل از نرمافزارOpenBUGS 4/1 و به منظور پهنهبندی اثرهای محیطی از ArcGIS استفاده شد.
یافتهها: میانگین سنی بیماران 35/50 سال با خطای استاندارد 6/21 سال بود. یافتههای مطالعه نشان داد که محیط جغرافیایی، جنس، وضع زندانی بودن، درجه مثبت بودن اسمیر در زمان تشخیص و محل زندگی افراد (شهر، روستا) تأثیرتأثیر معنیداری بر زمان بهبودی بیماران سل ریوی داشت. زمان بهبودی بیمارانی که با درجه اسمیر 9-1 باسیل، 1+ و 2+ تحت درمان قرار گرفته بودند به طور معنیداری کمتر از بقیه افراد بود.
نتیجهگیری: بر اساس این مطالعه محیط جغرافیایی و محل زندگی افراد تأثیر معنیداری بر زمان بهبودی بیماران سل ریوی اسمیر مثبت دارد. در برخی استانها این تأثیر وابسته به درجهی مثبت بودن اسمیر و در برخی استانها مستقل از آن است.
نیلوفر ربیعی، محمد غلامی فشارکی، محسن روضاتی،
دوره 14، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: مدل کاکس یکی از روشهای مورد استفاده در دادههای بقا بهشمار میرود. این درحالی است که دادههای سلسله مراتبی همانند دادههای این مطالعه ناقض فرض استقلال بوده و استفاده از مدل کاکس با فرض استقلال مشاهدات امکانپذیر نیست. یکی از روشهای مهم در تحلیل دادههای سلسه مراتبی بقا، استفاده از مدل کاکس چند سطحی است. در این روش علاوه بر مدلبندی متغیر پاسخ، ضرایب رگرسیونی نیز مدلبندی شده و خطای اندازهگیری ناشی از عدم استقلال دادهها کاهش مییابد. این پژوهش با استفاده از مدل کاکس چندسطحی به بررسی تأثیر ماندگاری داروهای کنترل فشار خون در افراد مبتلا به پرفشاری خون پرداخته است.
روش کار: مطالعه حاضر نوعی مطالعه طولی بقا بوده که شامل 346 نفر از کارکنان مبتلا به پرفشاری خون در کارخانه فولاد مبارکه اصفهان است. کارکنان طی سالهای ۹۴-۱۳۹۰ با مراجعه به مرکز بهداشت کارخانه با ۶ دارو کاپتوپریل، لوزارتان، اتانولول، پروپرانولول، آملودیپین و هیدروکلروتیازید تحت درمان قرار گرفتند. برای بررسی ارتباط متغیرهای سابقه کاری، شاخص تودهی بدنی و داروهای مصرف شده با مدت ماندگاری داروها از مدل کاکس دوسطحی بهصورت h_ij (t)=h_0 (t)exp(α_g+x_ij β_j) استفاده شد، بهطوریکه اندیس i و j به ترتیب واحدهای سطح اول و دوم هستند.
یافتهها: یافتههای حاصل از برازش مدل در طول یک دوره ۵ ساله، اثر متغیر شاخص تودهی بدنی (019/0=P) و داروهای آتنولول(046/0P=) و آملودیپین (021/0P=) را به صورت تکی و اثر لوزارتان-آملودیپین (042/0=P) و آتنولول هیدروکلروتیازید (003/0P=) را به صورت ترکیبی معنیدار نشان میدهد.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه، مؤثرترین داروها در کنترل فشار خون به ترتیب آملودیپین، ترکیب آملودیپین-لوزارتان و آتنولول گزارش شد.
فرشته عثمانی، ابراهیم حاجی زاده، علی اکبر راسخی، محمد اسماعیل اکبری،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
مقدمه و اهداف: در بسیاری ازموقعیتهای پزشکی، افراد میتوانند پیشامدهای بازگشتی را با یک پیشامد پایانی تجربه کنند. درصورتی که پیشامد پایانی به عنوان سانسور در نظرگرفته شود، ممکن است از پذیره استقلال در آنالیز دادههای بقا تخطی شود. در این مطالعه، با استفاده از یک مدل شکنندگی سعی شده تا به طور توأم، پیشامدهای بازگشتی عود بههمراه رخداد نهایی مرگ بیماران مبتلا به سرطان پستان مدلبندی شود.
روش کار: دراین مطالعه همگروهی گذشتهنگر، تعداد 443 بیمار مبتلا به سرطان پستان ثبت شده در مرکز تحقیقات سرطان بیمارستان شهدای تجریش، مورد بررسی قرارگرفتند. در این مطالعه، ازمدل لیو برای مدلبندی توأم پیشامدهای بازگشتی و مرگ استفاده شد، که در آن از یک شکنندگی مشترک با توزیع گاما استفاده شد. اجرای مدل و تحلیل دادهها در بسته Frailtypack نرمافزار R نسخه 3.4.1 انجام شد.
یافتهها: تعداد 443 زن مبتلا به سرطان پستان مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل یکمتغیره و چندمتغیره برای این بیماران انجام شد. از این تعداد، برای 338 بیمار (3/76 درصد)پیشامد عود رخ داده بود و 105بیمار (7/23%) سانسور شده بودند. یافتهها بهدست آمده از مدل شکنندگی توأم نشان داد که خطر نسبی عود در بیماران دارای سابقه فامیلی درجه یک در مقایسه با سایر افراد 36 درصد بیشتر بوده است (05/0>P) همچنین خطر نسبی عود در بیماران با مرحله 3 بیماری 19% بیشتر نسبت به سایر مراحل و همینطور خطر نسبی عود در بیمارانی که شیمی درمانی انجام دادهاند، 5/2 برابر بیشتر از بیماران بدون سابقه شیمیدرمانی بهدست آمد.
نتیجهگیری: در این مطالعه،مدل ارایه شده علاوه بر قابلیت مدلبندی همزمان پیشامدها، میتواند به پیشگیری از شیوع بالاتر ابتلا به رخداد نهایی (مرگ) و در نتیجه کاهش عوارض نامطلوب ناشی از بیماریهای برگشتپذیر کمککننده باشد.
ملیحه صفری، سلمان خزایی، راضیه ایمانی، محمد عباسی، قدرت اله روشنایی،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
مقدمه و اهداف: میزان بروز سرطان رکتوم در کشورهای در حال توسعه بهویژه در سنین پایین رو به افزایش است. این مطالعه با هدف ارزیابی عوامل مؤثر بر بقای بیماران مبتلا به سرطان رکتوم، در حضور ریسکهای رقابتی انجام شد.
روش کار: در این مطالعه کوهورت گذشتهنگر، اطلاعات 121 بیمار مبتلا به سرطان رکتوم در سالهای 96-1380 مورد بررسی قرار گرفت. پیامد مطالعه مرگ مرتبط با پیشرفت سرطان بود و سایر سببهای مرگ بهعنوان خطر رقیب در نظر گرفته شدند. با استفاده از مدل مخاطرات علت-ویژه و زیرتوزیع به بررسی عوامل مؤثر بر بقای بیماران در حضور ریسک رقابتی پرداخته شد.
یافتهها: میانگین (انحراف معیار) سن تشخیص (9/13) 4/53 سال و 68 نفر(2/56 درصد) از بیماران مرد بودند. یافتههای آزمون لگ-رتبه نشان داد متغیرهای جنس، سن تشخیص، متاستاز، نوع نخستین درمان، میزان نفوذ به دیواره روده، محل تومور، تعداد لنفوم درگیر و اندازه تومور بر بقای بیماران تأثیر معنیداری دارند (05/0>P). متغیرهای درجه تومور، متاستاز به گرههای لنفاوی و مرحله بیماری بر مخاطره مرگ بهدلیل پیشرفت سرطان رکتوم، در هر دو مدل رگرسیونی زیرتوزیع و علت-ویژه معنیدار شدند (05/0>P).
نتیجهگیری: با توجه به لزوم در نظر گرفتن ریسکهای رقیب، یافتههای هر دو روش تحلیل ریسکهای رقابتی نشان داد که درجه تومور، متاستاز به گرههای لنفاوی و مرحله بیماری مخاطره لحظهای و مخاطره بروز مرگ به دلیل سرطان را افزایش داد. بنابراین برای تعیین ریسک فاکتورهای اختصاصی هر یک از علل مرگ در تحلیل دادههای بقا در صورت وجود بیش از یک علت مرگ باید از روشهای ریسکهای رقابتی استفاده کرد.