جستجو در مقالات منتشر شده


47 نتیجه برای سرطان

آذر اسد آبادی، عباس بهرامپور، علی اکبر حقدوست،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

مقدمه و اهداف: در سال‎های اخیر، توجه قابل ملاحظه‎ای به مدل‎های آماری برای طبقه‎بندی داده‎های پزشکی با توجه به بیماری‎های مختلف و پیامدهای آن‎ها شده است. شبکه‎های عصبی مصنوعی به دلیل عدم نیاز به پیش‌فرض با موفقیت برای تشخیص الگو و پیش‎بینی در برخی از مطالعه‌های بالینی استفاده شده‎اند. هدف از این مطالعه، مقایسه دو مدل آماری شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون لجستیک برای پیش‌بینی بقای بیماران مبتلا به سرطان پستان است.

روش کار: دو مدل برای داده‎های ثبت سرطان کرمان، جنوب شرق ایران، برای پیش‌بینی بقای هر بیمار به کار برده شدند. داده‎‎‎‎‎‎‎های مورد استفاده در این مطالعه شامل 712 بیمار مبتلا به سرطان پستان در گروه سنی 85-15 سال بود. برای مقایسه پیش‌بینی
بقا در داده‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎های یاد شده، از مدل رگرسیون لجستیک و مدل شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون سه لایه استفاده شد.
برای مقایسه و تعیین تفاوت دو مدل، از حساسیت، ویژگی، صحت پیش‎بینی و سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد (ROC)
 (
Receiver Operative Characteristics) استفاده گردید.

نتایج: در این مطالعه، حساسیت و ویژگی دو مدل رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی مصنوعی به ترتیب (594/0 و 70/0) و (621/0 و 723/0) به دست آمد. همچنین صحت و سطح زیر منحنی راک به ترتیب (688/0و 725/0) و (70/0و 725/0) برای دو مدل رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی پرسپترون بود.

نتیجه‏گیری: یافته‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ها نشان می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎دهند اگرچه تفاوت کمی در دو مدل وجود دارد، اما در اینگونه داده‎ها برای پیش‎بینی بقای بیماران مبتلا به سرطان پستان، مدل شبکه عصبی مصنوعی ابزار مناسب‌تری می‌باشد.


محمود خدادوست، پروین یاوری، سید سعید هاشمی نظری، مسعود بابایی، علیرضا ابدی، فاطمه سروی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

مقدمه و اهداف: آگاهی از میزان بروز سرطان برای برنامه‌های پیش‌گیری و کنترل سرطان ضروری است. روش صید- بازصید برای کاهش سوگرایی و افزایش دقت برآورد بروز سرطان توصیه شده است. هدف از این مطالعه، برآورد میزان بروز سرطان معده با روش صید- بازصید با استفاده از داده‌های ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت در استان اردبیل بوده است.

روش کار: تمامی موارد جدید سرطان معده گزارش شده از سه منبع پاتولوژی، مستندات بیمارستانی و گواهی مرگ به مرکز ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت استان اردبیل در سال‌های 1385 و 1387 به مطالعه وارد گردید. موارد مشترک بین منابع براساس تشابه نام، نام‌خانوادگی و نام پدر شناسایی شدند و در نهایت برآورد بروز توسط روش لگ خطی و با استفاده از نرم‌افزار آماری Stata 12 محاسبه شد.

نتایج: در مجموع 857 مورد جدید سرطان معده از سه منبع گزارش شدند. میزان بروز گزارش شده پس از حذف موارد تکراری برای سال‌های 1385و 1387 به ترتیب برابر با 3/35و 5/32 درصدهزار نفر بود و میزان بروز برآورد شده برای این سال‌ها به وسیله روش لگ خطی به ترتیب 2/96و 4/90 در صدهزار نفر برآورد شد.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که هیچ‌یک از منابع پاتولوژی، مستندات بیمارستانی و ثبت مرگ به تنهایی و یا در مجموع پوشش کاملی از موارد بروز سرطان معده را نداشته‌اند و با استفاده از روش صید- بازصید می‌تواند  میزان بروز دقیق‌تری را برآورد نمود.


طاهره رضاقلی، پروین یاوری، فرید ابوالحسنی، کورش اعتماد، اردشیر خسروی، سید سعید هاشمی نظری، علی محمودلو،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

مقدمه و هدف: سرطان پستان، دومین سرطان شایع در زنان ایرانی می‌باشد، که اوج فراوانی سنی آن یک دهه پایین‌تر از آمار جهانی است. هدف از این مطالعه توصیفی- مقطعی برآورد بار سرطان پستان در زنان ایرانی در سطح کشوری می‌باشد.

روش کار: در این مطالعه، از نرم‌افزارCANMOD  برای محاسبه  DALYکه مجموع YLL و YLD است استفاده شد. اطلاعات مورد نیاز شامل جمعیت زنان، موارد مرگ‌ومیر، موارد بروز و میانگین زمانی مراحل سرطان پستان بود که از نظام ثبت مرگ، اداره ثبت سرطان و نظرات کارشناسان به‌دست آمد.

نتایج: در این مطالعه کل بار سرطان پستان در زنان ایرانی در سال 1388، 75811 سال بود.YLL   برابر با 54938 سال به‌دست آمد در حالی‌که سهم YLD برابر با 20873 سال  برآورد شد. میزان DALY در هر صد هزار جمعیت زنان، 91/220 سال می‌باشد. اوج سنی بار سرطان پستان در گروه سنی 59-45  سال دیده شد. نسبت بروز به مرگ در این مطالعه 2/3 بود.

نتیجه گیری: میزان بروز، میزان مرگ‌ومیر و هم‌چنین بار سرطان پستان در زنان ایرانی در سال 1388 در مقایسه با مطالعه سال 1382 افزایش یافته است. یافته‌های این مطالعه ممکن است به مدیران بخش سلامت از طریق آگاه‌سازی در خصوص مؤلفه‌های اثر گذارروی بار بیماری، انجام اقدامات پیش‌گیرانه و تفکر در خصوص غربالگری و تشخیص به موقع سرطان پستان کمک کند.


الهم آخوند زاده، پروین یاوری، یداله محرابی، علی کبیر،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: در مطالعه‌های  مختلف، میزان بقای بیماران مبتلا به سرطان معده در کشور متفاوت گزارش‌شده و یک برآورد کلی از آن وجود ندارد. هدف از این مطالعه، فراتحلیل میزان بقای 1،3و 5 ساله بیماران مبتلا به سرطان معده در ایران است.

روش کار: در این مطالعه، تمامی پایگاه‌های داخلی شامل  Iran Medex, Magiran , SIDو Medlib و پایگاه‌های انگلیسی‌زبان شاملGoogle Scholar  و  PubMedبا استفاده از کلیدواژه‌های «سرطان معده» و «میزان بقا» و سایر کلیدواژه‌های مترادف فارسی و انگلیسی، در فاصله زمانی 1392-39 جستجو شد. سپس تمام مقاله‌های  مرور شده، که دارای معیار ورود به مطالعه بوده و از کیفیت قابل قبولی برخوردار بودند؛ مورد بررسی قرار گرفتند. برای ترکیب نتایج مطالعه‌ها از مدل اثرات تصادفی Der Simonian and Laird استفاده شد. سایر آنالیزها شامل تحلیل زیرگروه‌ها و تحلیل حساسیت و بررسی سوگیری انتشار با استفاده از نمودار قیفی و آزمون‌های بگ و ایگر بود. در نهایت داده‌ها توسط نرم‌افزارSTATA  نسخه11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

نتایج: از تعداد 235 مقاله یافت شده در جستجوی اولیه، تعداد 9 مطالعه شرایط ورود به این تحقیق را داشتند، که بر اساس آن‌ها میزان بقای 1،3و5 ساله بیماران مبتلا به سرطان معده به ترتیب 57/0 (فاصله اطمینان 95 درصد: 70/0-45/0)، 29/0 (فاصله اطمینان 95 درصد: 37/022/0) و 17/0 (فاصله اطمینان 95 درصد: 21/0-13/0) به دست آمد.

نتیجه‌گیری: مطالعه‌های انجام‌شده در مناطق مختلف ایران محدود و آمار دقیقی از میزان بقا در سایر مناطق ایران وجود ندارد. بنابراین مطالعه‌های بیشتری، برای دست‌یابی به برآورد دقیق‌تری از میزان بقا و عوامل مؤثر بر آن در کل کشور مورد نیاز است.


هدایت اله جمالی، نرگس خانجانی، محمد فرارویی، ظفر پریسای، مریم چرامی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان معده با بقای پائین هم‌ چنان یکی از تهدیدهای جدی برای سلامت انسان‌ها به ویژه در کشورهای در حال توسعه و ایران به شمار میرود. این مطالعه‌ با هدف تعیین عوامل تأثیرگذار بر میزان بقای بیماران مبتلا به سرطان معده در استان کهگیلویه‌وبویراحمد صورت پذیرفت.

روش کار: تمامی موارد سرطان معده استان کهگیلویه‌وبویراحمد ثبت شده در مرکز ثبت سرطان استان کهگیلویه‌وبویراحمد و فارس وارد این مطالعه شدند. تأثیر متغیرهای مستقل بر میزان بقا با استفاده از مدل رگرسیون تک و چند متغیره‌ی کاکس با کنترل اثر مخدوشکنندههای احتمالی مورد بررسی قرار گرفت. برآورد تابع بقا با استفاده از روش ناپارامتری کاپلان مایر انجام و توسط آزمون "Log-rank" و Wilcoxon test مقاﻳﺴﻪ شد. آنالیز دادهها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 19 انجام شد و (05/0>P) معنیدار تلقی گردید.

نتایج: از 348 بیمار 6/75 درصد مرد و بقیه (4/24 درصد) زن بودند. 7/74 درصد از کل بیماران تا پایان مطالعه فوت نمودند. به ‌طور کلی در این پژوهش بقای یک، دو، سه، چهار و پنج ساله بیماران به ترتیب 37، 27، 20، 19 و 18 درصد بود. با ترکیب متغیرهای نهایی مدل و ضریب رگرسیونی، 3 گروه خطر شناسایی شد که خطر گروه پر خطر با میزان تجمعی بقای صفر درصدی در پایان سال پنجم همراه بود.

نتیجه‌گیری: اجرای برنامه تشخیص در مراحل اولیه (Down-Staging) از راه آموزش عمومی با توجه به بقای پایین بیماری در این استان به ویژه برای گروه‌های پرمخاطره مانند کشاورزان، دامداران و عشایر منطقه لازم و ضروری به‌نظر میرسد.


محمد خدادوست، پروین یاوری، مسعود بابایی، فاطمه سروی، سید سعید هاشمی نظری،
دوره 11، شماره 3 - ( 8-1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سیاستگذاران حوزه‌ی بهداشت لازم است بدانند داده‌هایی که مبنای تصمیم‌گیری آنان را تشکیل می‌دهد تا چه اندازه قابل اعتماد است. میزان کامل‌شماری ثبت به‌عنوان معیاری از کیفیت ثبت سرطان مورد استفاده قرار می‌گیرد که عبارت است از مقداری از موارد بروز سرطان قابل گزارش در جمعیت مورد بررسی که واقعاً در سامانه ثبت شده‌اند.

روش کار: پس از حذف موارد تکراری، تعداد کل 471 مورد جدید سرطان مری که توسط داده‌های پاتولوژی، مستندات بیمارستانی و گواهی‌های مرگ در طی سال‌های 1385 و 1387 به مرکز ثبت سرطان اردبیل گزارش شدند؛ وارد مطالعه گردید. میزان بروز با استفاده از روش صید- بازصید و با استفاده از مدل‌های لگاریتم خطی برآورد شد. به‌منظور انتخاب مدلی که بیش‌ترین برازش را دارد؛ از معیارهای BIC، G2 و معیارهای اطلاعات آکائیک و بیزین استفاده شد.

یافته‌ها: در این مطالعه، مدلی دارای ارتباط بین دو منبع پاتولوژی و مستندات بیمارستانی و هم‌چنین منبع گواهی‌های مرگ به‌طور مستقل از این دو منبع به‌عنوان مدلی که بهترین برازش را دارد؛ انتخاب شد. برآورد میزان کلی کامل بودن ثبت برای سرطان مری برای سال‌های 1385 و 1387 برابر با 36 درصد بود. منبع پاتولوژی بیش‌ترین میزان کامل‌شماری ثبت را برای سرطان مری با کامل‌شماری  17/21 درصد داشت. میزان برآورد شده بروز محاسبه شده توسط روش لگاریتم خطی  به ترتیب 71/49 و 87/53 در صدهزار نفر محاسبه شد.

نتیجه‏ گیری: میزان پایین کامل‌شماری ثبت در اردبیل نیاز به اعمال تغییراتی در بیماریابی و خلاصه‌سازی  مشخصاتی مانند  استفاده از کد ملی و پرونده‌ الکترونیک سلامت افراد به منظور ثبت دقیق‌تر سرطان است.


نجف زارع، سمیه خدارحمی، عباس رضاییان زاده،
دوره 11، شماره 3 - ( 8-1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان پستان یکی از شایع‌ترین سرطآن‌ها در بین زنان بوده و پس از سرطان ریه دومین علت مرگ‌ومیر را به خود اختصاص می‌دهد. هدف از این مطالعه، استفاده از مدل‌های بیز برای بررسی اثر عوامل پیش‎آگهی روی بقای زنان مبتلا به سرطان پستان در جنوب ایران پس از عمل جراحی است.

روش کار: طی سال‌های 85-1380، داده‌های مربوط به 1192 بیمار مبتلا به سرطان پستان در مرکز تحقیقات سرطان بیمارستان نمازی جمع‌آوری شد. از این تعداد، داده‌های کامل مربوط به 1148 بیمار به طور کامل ثبت شد. داده‌ها توسط دو روش بیز پارامتری و کاکس بیزی و با در نظر گرفتن 05/0 به عنوان سطح معنی‌داری با استفاده از نرم‌افزار WinBUGS نسخه 14 تجزیه و تحلیل شدند.

 یافته‌ها: میانگین سنی بیماران (سن در زمان تشخیص) در این مطالعه 47 سال به دست آمد. در تحلیل تک‌متغیره کاکس ارتباط معنی‌داری بین متغیرهای سیگار کشیدن (009/0=P)، متاستاز به استخوان ( 01/0=P) ، تعداد گره‌های لنفاوی درگیر
(001/0=P)، درجه بدخیمی تومور (نوع یک: well-differentiated، نوع دو: moderately-differentiated، نوع سه: poorly-differentiated) (001/0=P)، روش جراحی ( 015/0=P)، وضع اقتصادی ( 025/0=P) و اندازه‌ی تومور (001/0=P) با مرگ‌ومیر مشاهده گردید و در ادامه با برازش مدل‌های بیز، تنها متغیرهای اندازه‌ی تومور، درجه‌ی بدخیمی تومور و تعداد گره‌های لنفاوی درگیر از نظر معنی‌دار شد.

نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، متغیرهای وابسته به ویژگی بالینی بیماری در مرگ‌ومیر تأثیر اصلی را داشتند


روناک قهرمانی، پروین یاوری، سهیلا خداکریم، کوروش اعتماد، اردشیر خسروی، رشید رمضانی دریاسری، محمد امین پور حسین قلی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان کولورکتال، چهارمین علت مرگ ناشی از سرطان در دنیا است و سالیانه 000/430/1 نفر را مبتلا میکند و تقریباْ نیمی فوت میکنند. در میان مردان ایرانی، پنجمین و در زنان ایرانی سومین سرطان شایع میباشد. این مطالعه به منظور برآورد میزان بقای مبتلایان به سرطان کولورکتال و عوامل مرتبط با استفاده از مدل مخاطره جمعی آلن انجام گردید.

روش کار: طی سالهای ۸۸-۱۳۸۴، 24807 بیمار با تشخیص سرطان کولورکتال در واحد ثبت سرطان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ثبت شده بود. سن ، جنس، وضع تأهل، تحصیلات، وضع اشتغال، محل سکونت، مرحله تشخیص تومور، ناحیه درگیر به عنوان عوامل دموگرافیک و بالینی که روی میزان بقا مؤثرند، به مدل مخاطره جمعی آلن وارد شدند و از نمودار آلن برای بررسی اثر این عوامل در طول زمان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم‌افزار R3.2.0 استفاده شد.

یافته‌ها: مرحله تشخیص تومور به عنوان مهم‌ترین تعیین کننده میزان بقا رابطه معنی‌داری با میزان بقای مبتلایان داشته و میزان بقای 1 تا 5 ساله در بیماران  مرحله دوم و سوم  تومور به ترتیب 100، 98، 96، 93 ، 93 و  و 99، 97، 94، 90 ، 84 درصد به دست آمد.

نتیجه‏گیری: باوجود تمایل بسیاری از پژوهشگران در استفاده از مدل کاکس در تحلیل داده‌های بقا، مدل مخاطرات جمعی آلن این قابلیت را دارد که اثر متغیرهای مستقل را در طول زمان بررسی کند و دید بهتری به پژوهشگر در مطالعه‌های پیش‌آگهی کننده بقا در بیماران مبتلا به سرطان ارایه دهد. با توجه به نتایج این پژوهش نیاز به تشخیص زودرس سرطان کولورکتال در مراحل اولیه سرطان، برای افزایش طول عمر بیماران ضروری به نظر می‌رسد.


وحید منتظری، فرناز جعفرپور صادقی، سونیا حسین پور ارجمند، حمیدرضا میرزایی، اسماعیل اکبری، مهناز احسانی، سمیه اکبری، ناهید اسدی، مهسا محمودی نژاد، الهام میر طاهری، زهره صناعت، سعید پیروز پناه،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده

مقدمه و اهداف: فاکتورهای مرتبط با دوره‌ی باروری زنان در ارتباط با کارسینوژنز بدخیمی پستان هستند. این مطالعه مورد-شاهدی به بررسی ارتباط فاکتورهای مرتبط با دوره‌ی باروری با خطر ابتلا به سرطان پستان در زنان تهران و شمال غرب ایران انجام می پردازد.

روش کار: این مطالعه مورد-شاهد مبتنی بر بیمارستان، شامل432 فرد مبتلا به سرطان پستان تأیید شده از نظر هیستوپاتولوژی و 543 فرد سالم بدون سابقه بدخیمی و همسان‌سازی شده از لحاظ سن (5 ± سال) و محل‌زندگی از بیمارستان‌های آموزشی و درمانی وابسته به دانشگاه‌های علوم پزشکی شهید بهشتی و تبریز بین سال‌های 92-1386 انتخاب شدند.

نتایج: فراوانی بارداری و شیردهی نیز در گروه مورد بیش‌تر از گروه شاهد بود (01/0>P). طول مدت شیردهی در گروه شاهد (4/8±0/18 ماه) طولانی‌تر از گروه مورد (1/9±0/16 ماه) بود (001/0>P). بیش‌تر افراد گروه بیماران در مقایسه با گروه شاهد در سن یائسگی بالاتر از 48 سال قرار داشتند و شانس ابتلا به سرطان پستان در این گروه سنی 87/3 (فاصله اطمینان 95 درصد: 10/5-94/2) در مقایسه با گروه شاهد برآورد شد. مدت شیردهی در طول 24-14 ماه در دوره‌ی باروری زنان سنین بالای 48سال با نسبت شانس 52/0 (فاصله اطمینان 95 درصد: 86/0-32/0) با خطر ابتلا به سرطان پستان  ارتباط داشت.

نتیجه‏گیری: دفعات بیش‌تر بارداری، شیردهی و سنین بالا در نخستین بارداری با افزایش خطر سرطان پستان همراه بود، اما بالا بودن سنین بلوغ و یائسگی و طول مدت شیردهی با کاهش خطر سرطان پستان همبستگی داشت. افزایش طول مدت شیردهی با کاهش خطر پیدایش سرطان پستان به‌ویژه در سنین بالای 48سال ارتباط داشت.


فرید زایری، سید حسین سید آقا، هاله آقا مولایی، فرزانه برومند، پروین یاوری،
دوره 12، شماره 2 - ( 5-1395 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان پستان یکی از رایج‌ترین بدخیمی‌های زنان است که بعد از سرطان ریه بیشترین میزان مرگ را به خود اختصاص داده است. هدف این مطالعه، مقایسه دو مدل رگرسیون لجستیک و درخت رده‌بندی در تعیین عوامل مؤثر و پیش‌بینی ابتلا به سرطان پستان است.

روش کار: داده‌های مورداستفاده برگرفته از یک مطالعه‌ مورد- شاهدی است که بر پایه اطلاعات بیمارستانی از 303 بیمار مبتلابه سرطان پستان به‌عنوان مورد و همین تعداد افراد غیرمبتلا به این سرطان به‌عنوان شاهد به‌دست‌آمده است. ابتدا 16 متغیر به‌عنوان عوامل خطر بالقوه در دو مدل درخت رده‌بندی و رگرسیون لجستیک وارد و نتایج حاصل با استفاده از سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد (ROC) و مقدار حساسیت و ویژگی مقایسه شدند.

نتایج: از 16 متغیر موردبررسی، پنج متغیر در مدل درخت رده‌بندی و پنج متغیر در مدل رگرسیون لجستیک معنی‌دار شدند. پیش‌بینی بر اساس این متغیرها منجر به حساسیت، ویژگی و سطح زیر منحنی ROC 71 درصد، 69 درصد و 7/74 درصد برای درخت رده‌بندی و3/63‌ درصد، 8/68 درصد و 1/71 درصد به‌ترتیب برای رگرسیون لجستیک گردید.

نتیجه‌گیری: با توجه به معیارهای به‌دست‌آمده، مدل درخت رده‌بندی از توانایی بالاتری نسبت به رگرسیون لجستیک در تفکیک بیماران از افراد سالم برخوردار بود. نتایج به‌دست‌آمده از مطالعه حاضر نشان داد که سه متغیر وضعیت یائسگی، تعداد افراد مبتلا به سرطان پستان در خانواده و سن مادر هنگام اولین تولد زنده در هر دو مدل رگرسیون لجستیک و درخت رده‌بندی به‌طور مشترک معنی‌دار بوده‌اند.


حسین میرزایی، محمد حسین پناهی، کورش اعتماد، علی قنبری مطلق، کورش هلاکویی نائینی،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان کولورکتال سومین سرطان شایع در مردان و دومین سرطان شایع در زنان در کل جهان است. برنامه‌ی غربالگری سرطان کولورکتال در ایران به صورت پایلوت از اواخر سال 1389با هدف کاهش بار ناشی از بیماری سرطان کولورکتال در حال اجرا است. هدف از این مطالعه ارزشیابی برنامه غربالگری سرطان کولورکتال در ایران است.

روش کار: این پژوهش یک مطالعه مقطعی است، که روی داده‌های حاصل از اجرای پایلوت برنامه غربالگری سرطان کولورکتال در 15 دانشگاه علوم پزشکی کشور و در سال 1393 انجام شده است. ابتدا شاخص‌های ارزشیابی برنامه غربالگری سرطان کولورکتال از طریق مرور جامع پایگاه‌های علمی، مصاحبه با افراد صاحب‌نظر و اجرای پایلوت ارزشیابی تعیین شد. سپس با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 18 شاخص‌های تعیین شده از طریق آنالیزهای آماری توصیفی محاسبه شدند.

یافته‌ها: شاخص‌های تعیین شده و مقدار آن‌ها بدین صورت است: میزان پوشش 04/33 درصد، میزان مشارکت 3/53، فراوانی افراد مشاوره شده 6/99 درصد، فراوانی نمونه‌های خونی تهیه شده 37 درصد، فراوانی افراد کولونوسکوپی شده 8/54 درصد، میزان تشخیص سرطان 7/2 درصد و میزان تشخیص پولیپ 1/18 درصد بوده است. در بین افرادی که نمونه خون از آن‌ها گرفته شده بود، 6/1 درصد دارای سندروم پولیپوز آدنوماتوز فامیلی (FAP) و 29 درصد سرطان کولورکتال غیرپولیپی ارثی (HNPCC) و  06/43 درصد اسپورادیک بوده‌اند.

نتیجه‏گیری: اجرای برنامه غربالگری در ایران با سایر کشورهای اجرا کننده برنامه تفاوت‌هایی دارد، که بیش‌تر شاخص‌ها تحت تأثیر این تفاوت‌ها قرار گرفته‌اند. این تفاوت‌ها شامل نوع آزمون غربالگری و گروه هدف برنامه بودند.


مصطفی عنایت راد، کورش اعتماد، سهیلا خداکریم، پروین یاوری،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده


مقدمه و اهداف: سرطان کولورکتال چهارمین سرطان شایع و پنجمین علت مرگ‌ومیر ناشی از سرطان در ایران  است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط میزان بروز سرطان کولورکتال در مردان و زنان با شاخص توسعه انسانی و اجزای آن در استان‌های مختلف ایران انجام شد.
روش کار: این مطالعه یک بررسی اکولوژیک، برای تعیین ارتباط میزان بروز سرطان کولورکتال در مردان و زنان با شاخص توسعه انسانی می‌باشد، که بر اساس اطلاعات مرکز ثبت سرطان و داده‌‌های سرشماری مرکز آمار ایران انجام شده است. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 23 انجام شد. از آزمون همبستگی پیرسون برای ارزیابی ارتباط بین میزان بروز سرطان کولورکتال و شاخص توسعه انسانی و اجزای آن استفاده شده است. P≤0.05 سطح معنی‌داری آماری در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: بیش‌ترین میزان بروز سرطان کولورکتال در مردان، به ترتیب در استان‌های تهران (78/16)، آذربایجان‌شرقی (41/14)، سمنان (62/13) و بیش‌ترین میزان بروز سرطان کولورکتال در زنان، به ترتیب در استان‌های تهران (47/18)، سمنان (80/14) و آذربایجان‌شرقی (82/12) گزارش شده است. نتایج بررسی نشان داد بین میزان بروز سرطان کولورکتال در مردان (605/0=r) و زنان (661/0=r) با شاخص توسعه انسانی همبستگی مثبت وجود دارد، این رابطه از نظر آماری معنی‌دار بود (001/0< P).
نتیجه‏گیری: با توجه به بالا بودن میزان بروز سرطان کولورکتال در استان‌هایی که شاخص توسعه انسانی بالاتری دارند؛ بنابراین بررسی میزان بروز سرطان توسط شاخص توسعه انسانی و اجزای آن می‌تواند برای نشان دادن تصویر واضح‌تری از توزیع سرطان در هر کشور مفید باشد و برای پیشگیری از سرطان مورد استفاده قرار گیرد.
مائده رئیسی زاده، محمد ثقهالاسلامی، مهران حسین زاده، امل ساکی مالحی،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان پستان نخستین دلیل مرگ‌ومیر ناشی از سرطان در بین زنان است. بقای بیماران در کشورهای در حال توسعه کم‌تر از کشورهای پیشرفته است. متاستاز به عنوان یک پیشامد میانی بر بقای بیماران سرطان پستان تأثیر دارد. این مطالعه با هدف بررسی بقای بیماران پس از جراحی با در نظر گرفتن متاستاز به‌عنوان پیشامد میانی با استفاده از مدل بیماری- مرگ اجرا شد.
روش کار: در این مطالعه داده‌های مربوط به 165 خانم مبتلا به سرطان پستان که طی سال‌های 93-1385 تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، استفاده شده است. داده‌ها شامل اطلاعات بالینی و وضعیت میانی و نهایی بیماران است. مدل بیماری- مرگ برای تعیین عوامل پیش‌آگهی بر مراحل مختلف بیماری و زمان بقا به کار گرفته شده است.
یافته‌ها: خطر بروز متاستاز در بیمارانی که اندازه تومور بزرگ‌تر از 5 سانتی‌متر داشته‌اند، 8/3 برابر بیمارانی است که اندازه تومور کم‌تر از 2 سانتی‌متر داشته‌اند (009/0P=). بیمارانی که بیش‌تر از 7 گره لنفی آن‌ها درگیر بود، 1/3 برابر کسانی که کم‌تر از دو گره لنفی داشتند دچار متاستاز شده‌اند (003/0P=). هم‌چنین عامل گیرنده اپیدرمی رشد انسانی (HER2) در بروز متاستاز اثر آماری معنی‌داری نشان داد (04/0P=).
نتیجه‌گیری: با استفاده از مدل بیماری- مرگ مشخص شدکه عواملی چون تعداد گره‌های لنفی درگیر و اندازه‌ی تومور در رخداد متاستاز معنی‌دار شدند. بنابراین لزوم تشخیص زودهنگام بیماری برای جلوگیری از رخداد متاستاز و مرگ احساس می‌شود.
سوگند ستاره، میثاق ظهیری اصفهانی، محمد زارع بند امیری، احمد رئیسی، رضا عباسی،
دوره 14، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده


مقدمه و اهداف: با توجه به روند رو به رشد سرطان روده­بزرگ در ایران در سال‌های اخیر، پیش‌بینی پیامد سرطان و اطلاعات بالینی پایه مربوط به آن بااهمیت است. روش‌های داده‌کاوی در پیش‌بینی و تشخیص سرطان‌ها می‌تواند مورداستفاده قرار گیرند. هدف از انجام این مطالعه تعیین عملکرد دو الگوریتم پیش‌بینی کننده ماشین بردار پشتیبان و بگینگ در پیش‌بینی بقاء بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ است.
روش کار: جمعیت موردمطالعه 570 بیمار مبتلا به سرطان روده­بزرگ با مرحله تومور 1 تا 4، مراجعه‌کننده به بخش پرتودرمانی بیمارستان نمازی شیراز شامل 338 بیمار زنده و 232 بیمار فوت‌شده از سال 1385 تا 1390 می‌باشند. برای پیش‌بینی بقاء بیماران مبتلا به سرطان روده­بزرگ از روش ماشین بردار پشتیبان و روش بگینک استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها نیز از نرم‌افزار Weka نسخه 3.6.10 استفاده گردید.
یافته‌ها: بیشترین و کمترین محل قرارگیری تومورها مربوط به رکتوم و کولون چپ و به میزان 51 و 9 درصد بود. روش درمانی در بیش از 80% از بیماران نیز ابتدا عمل جراحی و سپس شیمی‌درمانی و یا رادیوتراپی بود. در عملکرد دو الگوریتم بر اساس صحت،‌ ویژگی و حساسیت محاسبه‌شده از ماتریس درهم‌ریختگی تعیین، مورداستفاده قرار گرفت. به ترتیب میزان صحت، ویژگی و حساسیت در الگوریتم ماشین بردار پشتیبان 4/84،‌ 80 و 5/87 درصد و در الگوریتم بگینگ 2/83،‌ 75 و 88 درصد به دست آمد.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که هر دو روش حساسیت و ویژگی قابل قبولی در پیش‌بینی بقاء بیماران مبتلا به سرطان روده­بزرگ دارند اما ماشین بردار پشتیبان از میزان صحت بیشتری برخوردار بود
ساغر حیدری، امیر کاوسی، وحید رضایی تبار،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده


مقدمه و اهداف: سرطان پستان شایع‌ترین سرطان در ایران است. سرطان پستان قابل درمان و پیشگیری بوده و اساس کار هم تشخیص سریع این بیماری است. برای این منظور لازم است تا عوامل مؤثر بر سرطان و روابط علیتی بین آن‌ها مورد بررسی قرار گیرد. شبکه‌های بیزی نوعی از ابزار داده‌کاوی هستند که می‌توانند روابط علی بین متغیرهای مؤثر در تشکیل سلول‌های سرطانی را با ترسیم گراف به خوبی نمایش دهند. در این مقاله از یادگیری ساختاری شبکه بیزی با استفاده از الگوریتم ژنتیک برای یافتن روابط علیتی بین متغیرهای سرطان پستان استفاده شده است.
روش کار: این مطالعه از نوع کاربردی است و داده‌های آن مربوط به 900 بیمار مبتلا به سرطان سینه در استان کرمان برای سال‌های 86-1378 است. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از یک گراف که نشان دهنده روابط علت و معلولی است، استفاده شده است.
یافته‌ها: جراحی اصلی‌ترین روش درمانی سرطان پستان است و با توجه به احتمال‌های شرطی برآورد شده در شبکه‌ی بیزی، اغلب زنانی که تحت عمل جراحی قرار می‌گیرند، با امید بیش‌تری می‌توانند به زندگی خود ادامه دهند. هم‌چنین 81 درصد از بیمارانی که تحت عمل جراحی قرار نگرفته‌اند و درمان آن‌ها صرفاً به شیوه شیمی‌درمانی یا رادیوتراپی صورت گرفته است، احتمال ادامه زندگی آن‌ها کم‌تر بوده است.
نتیجه‌گیری: افراد در رده سنی 65-40 سال، بیش‌تر درگیر سرطان هستند. هم‌چنین می‌توان نتیجه گرفت که متغیرهای سن، جراحی، شیمیدرمانی و رادیوتراپی اثر مستقیم روی وضعیت بیمار دارند و یال از سمت آن‌ها به سمت متغیر وضعیت بیمار است.
علی محمد کشت ورز حسام آبادی، ابراهیم حاجی زاده، محمد امین پورحسینقلی، احسان ناظم الحسینی مجرد،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده


مقدمه و اهداف: هدف این مطالعه پیش بینی مرگ ومیر حاصل از سرطان کولورکتال در بیماران ایرانی و تعیین عوامل موثر بر آن با استفاده از روش جنگل تصادفی و رگرسیون لجستیک است.
روش کار: از اطلاعات 304 بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال ثبت مرکز تحقیقات گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی طی سال‌های 88‌ تا ‌93 به صورت یک مطالعه گذشته نگر استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از روش‌های جنگل تصادفی و رگرسیون لجستیک انجام شد. برای تحلیل داده‌ها از نرم افزار R نسخه 3 .4 .3 استفاده شد.
یافته‌ها: ده متغیر مهمی که با مرگ ومیر سرطان کولورکتال ارتباط دارند، توسط روش جنگل تصادفی انتخاب شدند. چندین معیار مانند مساحت زیر منحنی مشخصه عملکرد (AUC) برای مقایسه روش جنگل تصادفی با رگرسیون لجستیک در نظر گرفته شد. با توجه به هر دو معیار، پنج متغیر اثر گذار رتبه بندی شده توسط جنگل تصادفی عبارتند از: مرحله سرطان، سن تشخیص بیماری، سن بیمار، مکانیسم فرار از سلول ایمنی و درجه تمایز یافتگی تومور. از نظر معیارهای مختلف، روش جنگل تصادفی عملکرد بهتری نسبت به رگرسیون لجستیک داشت (مساحت زیر منحنی ROC به ترتیب برای روش جنگل تصادفی و رگرسیون لجستیک برابر با 98%، %80 ).
نتیجه‌گیری: متغیرهای سن تشخیص، مرحله سرطان، سن بیمار، مکانیسم فرار از سلول ایمنی و درجه تمایز یافتگی تومور به عنوان مهمترین عوامل موثر بر مرگ ومیر در سرطان کولورکتال به حساب می‌آیند که با تشخیص زودرس سرطان با برنامه های بیماریابی و غربالگری می‌توان بر طول عمر بیماران افزود.
سکینه نظری، زهره کشاورز، مریم افراخته، هدیه ریاضی،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان دهانه رحم یکی از 5 سرطان شایع در زنان ایرانی است و با توجه به تأثیر ویروس اچ‌آی‌وی بر میزان شیوع سرطان سرویکس و پایین بودن پوشش غربالگری سرطان سرویکس در زنان اچ‌آی‌وی مثبت، این مطالعه با هدف مرور موانع غربالگری سرطان سرویکس در زنان اچ‌آی‌وی مثبت انجام شد.
روش کار: این مطالعه مرور سیستماتیک بر اساس بانک‌های اطلاعاتی M‏agiran ،SID ،Irandoc ، Prequest ، OVID ، Science direct ،PubMed ،  Web of Scienceو Scopus در بازه‌ی زمانی ژانویه 2000 تا ژانویه 2018 میلادی با استفاده از کلید واژه‌‌های غربالگری سرطان سرویکس، پاپ اسمیر، زنان اچ‌آی‌وی ، موانع و معادل انگلیسی آن‌ها و ترکیب آن‌ها انجام شد. مقاله‌های  منتخب، توسط پژوهشگران با استفاده ازچک لیست (NOS Newcastle-Ottawa Scale) بررسی شد و مقاله‌هایی که نمره بالاتر از 6 را کسب کردند، وارد مطالعه شدند.
یافته‌ها: از 145 مقاله به دست آمده، 21 مقاله شرایط ورود به پژوهش را داشتند. از متغیرهای مورد بررسی به ترتیب هزینه آزمون، کمبود آگاهی، سطح تحصیلات پایین، سن پایین، کمبود اطلاعات در مورد مکان انجام غربالگری و ترس از نمونه‌گیری، بیش‌ترین فراوانی را در بین سبب‌های یاد شده در مطالعه‌ها داشتند.
نتیجه‌گیری: با توجه به موانع غربالگری سرطان سرویکس در زنان اچ‌آی‌وی مثبت می‌توان با بالابردن سطح آگاهی این افراد و فراهم کردن شرایط پاپ اسمیر رایگان و دسترسی راحت‌تر به مراکز بهداشتی برای این گروه پرخطر باعث شناسایی زودتر سرطان سرویکس در این افراد شد.
ملیحه صفری، محمد عباسی، فاطمه گوهری انصاف، زینب برنگی، قدرت اله روشنایی،
دوره 15، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده


مقدمه و اهداف: در تحلیل بقا استفاده از مدل کاکس برای تعیین عوامل مؤثر، نیازمند برقراری پیش‌فرض‌هایی است که عدم برقراری آن‌ها منجر به نتایج اریب می‌شود. هدف این مقاله تعیین عوامل مؤثر بر بقای بیماران مبتلا به سرطان معده دارای متاستاز با استفاده از روش ناپارامتری جنگل تصادفی بقا (RSF) و مقایسه آن با مدل کاکس است.
روش کار: در این مطالعه کوهورت گذشته‌نگر 201 بیمار مبتلا به سرطان معده دارای متاستاز مراجعه‌کننده به کلینیک امام خمینی استان همدان موردبررسی قرار گرفت. بقای بیماران از زمان تشخیص تا مرگ یا پایان مطالعه محاسبه شد. ویژگی‌های جمعیت شناختی (شامل سن و جنس) و متغیرهای مربوط به بیماری (شامل مرحله بیماری، گرید تومور، نوع درمان و ...) از پرونده بیماران استخراج شد. عوامل مؤثر با استفاده از مدل کاکس و جنگل تصادفی بقا تعیین و مقایسه شد. تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار R3.4.3 و بسته‌های survival و RandomForestSRC انجام شد.
یافته‌ها: میانگین (انحراف معیار) سن تشخیص بیماران (9/12) 5/61 سال بود. بر اساس مدل کاکس تنها متغیر شیمی‏درمانی (P=0.033) بر بقا مؤثر بود. نتایج برازش مدل RSF نشان داد که متغیرهای مؤثر بر بقا به ترتیب نوع جراحی، محل متاستاز، شیمی‏درمانی، سن، گرید تومور، جراحی، تعداد لنفوم‌های درگیر، جنس و رادیوتراپی بود. همچنین مدلRSF  باقاعده تقسیم لگ-رتبه بر اساس شاخص‌های مناسبت مدل نسبت به مدل کاکس عملکرد بهتری داشت.
نتیجه‌گیری: درصورتی‌که تعداد متغیرها زیاد و بین متغیرها رابطه وجود داشته باشد روش RSF متغیرهای مهم و تأثیرگذار بر بقا را بدون نیاز به پیش‌فرض‌های محدودکننده با دقت بالا نسبت به مدل کاکس شناسایی می‌کند.
فرزانه امینی، علیرضا ابدی، مهشید نامداری، زهرا قربانی، سمیه عظیمی،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان با درمان پیچیده ، طولانی و گران مشکلات زیادی را برای جامعه ایجاد می‌کند و پژوهش روی عوامل و علائم آن از نیازهای جامعه است. هم‌چنین آگاهی از سرطان دهان نقش مهمی در تشخیص زودهنگام آن دارد. هدف از این مطالعه تعیین سطح آگاهی از سرطان دهان و ارزیابی عوامل مرتبط با آن بود.
روش کار: در این پژوهش 671 نفر از والدین کودکان در مقطع ابتدایی به‌طور تصادفی از مدارس ابتدایی در 4 منطقه از تهران انتخاب شدند. از آن‌ها خواسته‌شده سؤالات دموگرافیک و آگاهی از عوامل و علائم سرطان دهان را پاسخ دهند. تحلیل داده‎ها با استفاده  از مدل‌های رگرسیون پوآسون و مدل چند سطحی با نرم‌افزارهای SPSS نسخه 21 و STATA نسخه 1/11 انجام گرفت و برای ارزیابی مدل‌ها از شاخص نیکویی برازش (Akaike Information Criterion) AIC استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین نمره آگاهی 7/6 و انحراف معیار آن 9/1 بود. از میان متغیرهای موردمطالعه؛ جنس زن، سن بالاتر، داشتن نمره SES و شاخص رفاه بالاتر، تأثیر مثبتی بر سطح آگاهی سرطان دهان داشته است (05/0P<).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که ویژگی‌های دموگرافیک، اجتماعی و اقتصادی در والدین در مورد سرطان دهان مؤثر بوده و از نظر آماری نیز می‌توان نتیجه گرفت که مدل رگرسیون چند سطحی برای تحلیل این داده‌ها مناسب‌تر است.
 
محسن استادقادری، احمد علی حنفی بجد، شهرزاد نعمت اللهی، کورش هلاکویی نائینی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: الگوی رخداد بیماری‌ها در جمعیت‌های مختلف متفاوت است. با توجه به این‌که سامانه اطلاعات جغرافیایی می‌تواند تأثیر مکان را بر رخداد و چگونگی توزیع بیماری بسنجد، مطالعه‌ای به‌منظور آنالیز فضایی سرطان کولورکتال و برخی عوامل خطر آن در ایران با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی انجام شد.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی با رویکرد آنالیز فضایی بوده است. داده‌های این مطالعه شامل«رخداد سرطان کولورکتال» به‌عنوان متغیر وابسته و سه متغیر «فعالیت جسمی»، «نمایه توده بدنی» و «سیگار کشیدن» به‌عنوان متغیرهای مستقل بودند که توسط اداره سرطان مرکز مدیریت بیماری‌های غیر واگیر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و نظام مراقبت عوامل خطر بیماری‌های غیر واگیر به تفکیک استان و جنس در سال 1388(آخرین گزارش) ثبت شده است. داده‌‌ها با استفاده از نرم‌افزار ArcGIS نسخه 10.3 و مدل آماری رگرسیون وزنی جغرافیایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: ارتباط فضایی بیماری با متغیرهای فعالیت بدنی، نمایه توده بدنی و سیگار کشیدن با استفاده از مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی مورد تأیید قرار گرفت؛ که بر این اساس استان‌های شمالی و مرکزی نسبت به سایر مناطق کشور بیش‌ترین خطر ابتلا به سرطان کولورکتال را با توجه به این عوامل خطر داشتند.

نتیجه‌گیری: آنالیزهای فضایی به خوبی می‌توانند در شناسایی سیمای بیماری و اولویت‌بندی مکانی عوامل مؤثر بر آن مفید واقع شوند و با برنامه‌ریزی‌های راهبردی و اقدام‌های مداخله‌ای بیماری را کنترل کرد

صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله اپیدمیولوژی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb