۲۵ نتیجه برای Gis
زهرا اسداللهی، پیمان جعفری، محسن رضائیان،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه و اهداف: با توجه به افزایش گرایش به سنجش کیفیت زندگی در سالهای اخیر و حجم گسترده پرسشنامههای کیفیت زندگی، تعیین روش مناسب به منظور تجزیه و تحلیل دادههای مربوط به این مطالعات ضروری به نظر میرسد. هدف مطالعه حاضر، معرفی مدلهای رگرسیون لجستیک ترتیبی به منظور تجزیه و تحلیل دادههای کیفیت زندگی میباشد.
روش کار: دادههای این مطالعه مقطعی برگرفته از اطلاعات مطالعهای در زمینه بررسی کیفیت زندگی ۹۳۸ دانش آموز انجام شده است. برای تحلیل دادهها نتایج دو مدل رگرسیون لجستیک دوحالتی و مدلهای رگرسیون لجستیک ترتیبی با هم مقایسه شده است.
نتایج: نتایج آزمون نیکویی برازش نشان داد که هر سه مدل به خوبی برازش شده بود. بر اساس برازش مدلهای رگرسیون لجستیک ترتیبی سه متغیر از متغیرهای توضیحی از نظر آماری با پاسخ مرتبط بودند در حالیکه بر اساس برازش مدل رگرسیون لجستیک دوحالتی که پس از ترکیب دو طبقۀ متغیر پاسخ تنها دو متغیر معنیدار بود. بنابراین باید تا حد امکان از ترکیب کردن طبقههای متغیر پاسخ خودداری نمود، زیرا این امر منجر به از دست رفتن اطلاعات میشود.
نتیجهگیری: به طور کلی میتوان گفت برای تجزیه و تحلیل دادههای کیفیت زندگی به دلیل ماهیت متغیر پاسخ، مدلهای رگرسیون لجستیک ترتیبی با توجه به برآورد پارامترهای کمتر و سهولت تفسیر نتایج، مناسب میباشند.
آذر اسد آبادی، عباس بهرامپور، علی اکبر حقدوست،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه و اهداف: در سالهای اخیر، توجه قابل ملاحظهای به مدلهای آماری برای طبقهبندی دادههای پزشکی با توجه به بیماریهای مختلف و پیامدهای آنها شده است. شبکههای عصبی مصنوعی به دلیل عدم نیاز به پیشفرض با موفقیت برای تشخیص الگو و پیشبینی در برخی از مطالعههای بالینی استفاده شدهاند. هدف از این مطالعه، مقایسه دو مدل آماری شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون لجستیک برای پیشبینی بقای بیماران مبتلا به سرطان پستان است.
روش کار: دو مدل برای دادههای ثبت سرطان کرمان، جنوب شرق ایران، برای پیشبینی بقای هر بیمار به کار برده شدند. دادههای مورد استفاده در این مطالعه شامل ۷۱۲ بیمار مبتلا به سرطان پستان در گروه سنی ۸۵-۱۵ سال بود. برای مقایسه پیشبینی
بقا در دادههای یاد شده، از مدل رگرسیون لجستیک و مدل شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون سه لایه استفاده شد.
برای مقایسه و تعیین تفاوت دو مدل، از حساسیت، ویژگی، صحت پیشبینی و سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد (ROC)
(Receiver Operative Characteristics) استفاده گردید.
نتایج: در این مطالعه، حساسیت و ویژگی دو مدل رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی مصنوعی به ترتیب (۵۹۴/۰ و ۷۰/۰) و (۶۲۱/۰ و ۷۲۳/۰) به دست آمد. همچنین صحت و سطح زیر منحنی راک به ترتیب (۶۸۸/۰و ۷۲۵/۰) و (۷۰/۰و ۷۲۵/۰) برای دو مدل رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی پرسپترون بود.
نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهند اگرچه تفاوت کمی در دو مدل وجود دارد، اما در اینگونه دادهها برای پیشبینی بقای بیماران مبتلا به سرطان پستان، مدل شبکه عصبی مصنوعی ابزار مناسبتری میباشد.
حسام الدین اکبرین، علیرضا باهنر، سعید بکایی، نادر مصوری، عباس رحیمی فروشانی، حمید شریفی، علی صفر ماکنعلی، نوردهر رکنی، بهمن مرحمتی خامنه، سامد برومند فر،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه و اهداف: سل یکی از مهمترین بیماریهای عفونی و زئونوز است که طیف وسیعی از موجودات زنده به ابتلا به آن حساس هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر آلودگی گاوداریهای تحت پوشش آزمون غربالگری توبرکولین به سل گاوی انجام شد.
روش کار: این پژوهش، یک مطالعه مورد- شاهدی است که در سطح گلههای گاو شیری انجام شد. گاوداریهای مورد (۶۲ فارم) از میان گاوداریهای شیری تحت پوشش استان تهران و ۷ استان همجوار انتخاب شد که پس از نمونهبرداری، مایکوباکتریوم بویس از آنها در جدا گردید. گاوداریهای شاهد (۶۲ فارم) نیز از همین استانها و بر اساس منفی بودن نتیجه آزمون توبرکولین انجام پذیرفت. گاوداریهای شاهد بر اساس ظرفیت و فاصله با گاوداریهای مورد، به صورت فردی همسان شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با آزمون رگرسیون لجستیک شرطی چند متغیره و نرمافزارStata انجام شد.
نتایج: از نظر روابط بین متغیرهای مستقل تحت مطالعه، مدیریت مناسب کود (۱۲/۰=OR، فاصله اطمینان ۹۵%: ۴۹/۰-۰۳/۰)، شعلهدهی منظم بهاربندها (۲۱/۰=OR، فاصله اطمینان ۹۵%: ۹۲/۰-۰۴/۰) و حصارکشی منظم اطراف دامداری (۱۷/۰=OR، فاصله اطمینان ۹۵%: ۸۱/۰-۰۳/۰) سبب کاهش خطر آلودگی و وجود موش (۹۰/۴=OR، فاصله اطمینان ۹۵%: ۰۱/۲۳-۰۴/۱) سبب افزایش خطر آلودگی به سل گاوی میشود.
نتیجهگیری: توجه جدیتر به مبارزه با جوندگان محسوس است. افزایش همهجانبه برنامهی غربالگری توصیه میشود. شاید زمان آن فرا رسیده باشد تا در سیاستهای موجود کنترلی بازنگری صورت پذیرد و سیاستهای مناسبتری اتخاذ گردد.
محمود خدادوست، پروین یاوری، سید سعید هاشمی نظری، مسعود بابایی، علیرضا ابدی، فاطمه سروی،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه و اهداف: آگاهی از میزان بروز سرطان برای برنامههای پیشگیری و کنترل سرطان ضروری است. روش صید- بازصید برای کاهش سوگرایی و افزایش دقت برآورد بروز سرطان توصیه شده است. هدف از این مطالعه، برآورد میزان بروز سرطان معده با روش صید- بازصید با استفاده از دادههای ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت در استان اردبیل بوده است.
روش کار: تمامی موارد جدید سرطان معده گزارش شده از سه منبع پاتولوژی، مستندات بیمارستانی و گواهی مرگ به مرکز ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت استان اردبیل در سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۸۷ به مطالعه وارد گردید. موارد مشترک بین منابع براساس تشابه نام، نامخانوادگی و نام پدر شناسایی شدند و در نهایت برآورد بروز توسط روش لگ خطی و با استفاده از نرمافزار آماری Stata ۱۲ محاسبه شد.
نتایج: در مجموع ۸۵۷ مورد جدید سرطان معده از سه منبع گزارش شدند. میزان بروز گزارش شده پس از حذف موارد تکراری برای سالهای ۱۳۸۵و ۱۳۸۷ به ترتیب برابر با ۳/۳۵و ۵/۳۲ درصدهزار نفر بود و میزان بروز برآورد شده برای این سالها به وسیله روش لگ خطی به ترتیب ۲/۹۶و ۴/۹۰ در صدهزار نفر برآورد شد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که هیچیک از منابع پاتولوژی، مستندات بیمارستانی و ثبت مرگ به تنهایی و یا در مجموع پوشش کاملی از موارد بروز سرطان معده را نداشتهاند و با استفاده از روش صید- بازصید میتواند میزان بروز دقیقتری را برآورد نمود.
محمد خدادوست، پروین یاوری، مسعود بابایی، فاطمه سروی، سید سعید هاشمی نظری،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه و اهداف: سیاستگذاران حوزهی بهداشت لازم است بدانند دادههایی که مبنای تصمیمگیری آنان را تشکیل میدهد تا چه اندازه قابل اعتماد است. میزان کاملشماری ثبت بهعنوان معیاری از کیفیت ثبت سرطان مورد استفاده قرار میگیرد که عبارت است از مقداری از موارد بروز سرطان قابل گزارش در جمعیت مورد بررسی که واقعاً در سامانه ثبت شدهاند.
روش کار: پس از حذف موارد تکراری، تعداد کل ۴۷۱ مورد جدید سرطان مری که توسط دادههای پاتولوژی، مستندات بیمارستانی و گواهیهای مرگ در طی سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۸۷ به مرکز ثبت سرطان اردبیل گزارش شدند؛ وارد مطالعه گردید. میزان بروز با استفاده از روش صید- بازصید و با استفاده از مدلهای لگاریتم خطی برآورد شد. بهمنظور انتخاب مدلی که بیشترین برازش را دارد؛ از معیارهای BIC، G۲ و معیارهای اطلاعات آکائیک و بیزین استفاده شد.
یافتهها: در این مطالعه، مدلی دارای ارتباط بین دو منبع پاتولوژی و مستندات بیمارستانی و همچنین منبع گواهیهای مرگ بهطور مستقل از این دو منبع بهعنوان مدلی که بهترین برازش را دارد؛ انتخاب شد. برآورد میزان کلی کامل بودن ثبت برای سرطان مری برای سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۸۷ برابر با ۳۶ درصد بود. منبع پاتولوژی بیشترین میزان کاملشماری ثبت را برای سرطان مری با کاملشماری ۱۷/۲۱ درصد داشت. میزان برآورد شده بروز محاسبه شده توسط روش لگاریتم خطی به ترتیب ۷۱/۴۹ و ۸۷/۵۳ در صدهزار نفر محاسبه شد.
نتیجه گیری: میزان پایین کاملشماری ثبت در اردبیل نیاز به اعمال تغییراتی در بیماریابی و خلاصهسازی مشخصاتی مانند استفاده از کد ملی و پرونده الکترونیک سلامت افراد به منظور ثبت دقیقتر سرطان است.
محمد آرام احمدی، عباس بهرامپور،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه و اهداف: بیماری دیابت از جمله بیماریهای مزمن بوده، که درمان قطعی ندارد و شایعترین علت قطع اندام، نابینایی و نارسایی کلیوی و از عوامل خطر در ایجاد بیماریهای قلبی است. رگرسیون لجستیک و تحلیل جداسازی از مدلهای تحلیل آماری برای امر پیشبینی و جداسازی چند متغیره میباشند. هدف تعیین متغیرهای تأثیرگذار بر دیابت نوع ۲ و مقایسه مدلهای رگرسیون لجستیک و تحلیل جداسازی میباشد.
روش کار: دادهها شامل اطلاعات ۵۳۵۷ نفر از مرکز فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی کرمان میباشد. متغیر پاسخ دیابت ومتغیرهای وزن، قد،(BMI) Body Mass Index)(، دور کمر، دور باسن، نسبت کمر به باسن (WHR) ، Waist hip Ratio)( کلسترول و ... در مدل در نظر گرفته شدند. برای مقایسه از حساسیت، ویژگی، دقت، منحنی راک و شبیه سازی استفاده شد.
نتایج: حساسیت، ویژگی و دقت پیشبینی در مدل لجستیک و تحلیل جداسازی به ترتیب ۷۴، ۱/۷۱ و ۵/۷۱ و ۴/۲۲،۲۲/۹۵ و ۳/۸۵ بود. منحنی راک برای مدل رگرسیون لجستیک ۳/۸۰ درصد ۰ و تحلیل جداسازی ۱/۸۰ درصد بهدست آمد. شبیهسازی نشان داد که حساسیت، ویژگی، دقت و منحنی راک در مدل لجستیک و مدل جداسازی به ترتیب ۱۸/۹۹، ۴۹/۹۸ ، ۵۹/۹۸ و ۹/۹۹ و ۶۲/۹۲ ، ۱۹/۹۹ ، ۲۶/۹۸ و ۵۶/۹۹ شدند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دور کمر، سن، جنس، مصرف داروی کاهنده فشار خون، اندازه فشار خون سیستولیک و سطح LDL مهم میباشند. حساسیت در مدل لجستیک بیشتر ، اما ویژگی و دقت پیشبینی در تحلیل جداسازی بالاتر بود. منحنیهای راک نشان داد که مقادیر پیشبینی به طور مجانبی یکسان بودند.
فرید زایری، سید حسین سید آقا، هاله آقا مولایی، فرزانه برومند، پروین یاوری،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه و اهداف: سرطان پستان یکی از رایجترین بدخیمیهای زنان است که بعد از سرطان ریه بیشترین میزان مرگ را به خود اختصاص داده است. هدف این مطالعه، مقایسه دو مدل رگرسیون لجستیک و درخت ردهبندی در تعیین عوامل مؤثر و پیشبینی ابتلا به سرطان پستان است.
روش کار: دادههای مورداستفاده برگرفته از یک مطالعه مورد- شاهدی است که بر پایه اطلاعات بیمارستانی از ۳۰۳ بیمار مبتلابه سرطان پستان بهعنوان مورد و همین تعداد افراد غیرمبتلا به این سرطان بهعنوان شاهد بهدستآمده است. ابتدا ۱۶ متغیر بهعنوان عوامل خطر بالقوه در دو مدل درخت ردهبندی و رگرسیون لجستیک وارد و نتایج حاصل با استفاده از سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد (ROC) و مقدار حساسیت و ویژگی مقایسه شدند.
نتایج: از ۱۶ متغیر موردبررسی، پنج متغیر در مدل درخت ردهبندی و پنج متغیر در مدل رگرسیون لجستیک معنیدار شدند. پیشبینی بر اساس این متغیرها منجر به حساسیت، ویژگی و سطح زیر منحنی ROC ۷۱ درصد، ۶۹ درصد و ۷/۷۴ درصد برای درخت ردهبندی و۳/۶۳ درصد، ۸/۶۸ درصد و ۱/۷۱ درصد بهترتیب برای رگرسیون لجستیک گردید.
نتیجهگیری: با توجه به معیارهای بهدستآمده، مدل درخت ردهبندی از توانایی بالاتری نسبت به رگرسیون لجستیک در تفکیک بیماران از افراد سالم برخوردار بود. نتایج بهدستآمده از مطالعه حاضر نشان داد که سه متغیر وضعیت یائسگی، تعداد افراد مبتلا به سرطان پستان در خانواده و سن مادر هنگام اولین تولد زنده در هر دو مدل رگرسیون لجستیک و درخت ردهبندی بهطور مشترک معنیدار بودهاند.
سعیده آقا محمدی، الهه کاظمی، اردشیر خسروی، حسین کاظمینی،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه و اهداف: با شناسایی سببهای مرگ در جامعه میتوان برای کاهش عوامل خطر بیماریهای مختلف مداخلههایی مبتنی بر شواهد را طراحی و اجرا نمود. بنابراین هدف از انجام این مطالعه، بررسی روند ۱۰ علت نخست مرگ کشور طی سالهای ۹۰-۱۳۸۵ بوده است.
روش کار: جمعیت مورد مطالعه در این مطالعه، تمامی مرگهای ثبت شده کشور در نظام ثبت مرگ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طی سالهای ۹۰-۱۳۸۵ بوده است. دادهها پس از جمعآوری از نظر کیفیت، کمشماری موارد مرگ، سببهای بد تعریف شده و کدهای پوچ منطبق بر چارچوب مطالعهی جهانی بار بیماریها مورد بررسی و اصلاح قرار گرفته و در نهایت بر اساس علت، گروه سنی و جنسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: در سال ۱۳۹۰ بیماریهای قلبی- عروقی ۱۲/۴۶ درصد، سرطانها و تومورها ۶۳/۱۳ درصد، حوادث غیر عمدی ۵۵/۱۱ درصد سه گروه کلی سببهای مرگ بودهاند. ۱۰ علت نخست مرگ در کل جمعیت در این سال به ترتیب: سکته قلبی، سکته مغزی،حوادث مربوط به حملونقل، بیماریهای قلبی ناشی از پرفشاری خون، سایر بیماریهای قلبی- عروقی، دیابت، بیماریهای مزمن ریه و برونش، سرطان معده، سایر بیماریهای قلبی و نارسایی کلیه بوده است.
نتیجه گیری: مرگهای ناشی از بیماریهای غیر واگیر سهم زیادی از کل مرگهای کشور را به خود اختصاص میدهد. با توجه به برنامههای طرح تحول سلامت و لزوم اجرای مداخلهها، اطلاعات حاصل از ثبت دقیق سببهای مرگ برای طراحی بستههای خدمات و همچنین برای ارزشیابی میزان موفقیت برنامهها و مداخلههای در حال اجرا از اهمیت بالایی برخوردار است.
فرید زایری، مائده امینی، هرمز حسن زاده،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه و اهداف: نوبتکاری به عنوان یک پدیدهی فراگیر در بخشهای مختلف صنعت، یکی از عوامل مهم تنشزا در محیط کار است. با توجه به وجود مطالعههای ضد و نقیض در مورد رابطهی بین نوبتکاری و پرفشاری خون، این مطالعه بهمنظور بررسی رابطه بین برنامه نوبتکاری و پرفشاری خون در کارکنان صنعت پتروشیمی ماهشهر انجام شد.
روش کار: این مطالعه، یک پژوهش طولی بود که روی ۳۲۵۴ نفر از کارکنان شاغل در شرکتهای پتروشیمی ماهشهر طی سالهای ۸۹-۱۳۸۶ انجام شد. از نظر برنامه زمانبندی کاری، کارکنان به ۲ گروه روزکار و نوبتکار (۱۸۷۲ نفر روزکار و ۱۳۸۲ نفر نوبتکار) دستهبندی شدند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر متغیر نوبتکاری بر پرفشاری خون با تعدیل اثر متغیرهای جنس، سن، شاخص توده بدنی و وضعیت سیگار کشیدن بود. دادهها با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک با اثرات تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: از مجموع ۳۲۵۴ نفر (۳۱۴۲ مرد و ۱۱۲ زن)، ۸۵/۳۷ درصد (۸۶۰ فرد) مبتلا به پرفشاری خون بودند. برازش مدل اثرات تصادفی با کنترل عوامل مخدوشگر نشان داد که رابطهی آماری معنیداری بین نوبتکاری و پرفشاری خون وجود ندارد (نسبت شانس= ۰۴/۱ و فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۱۰/۱-۹۸/۰). از طرفی واریانس مربوط به اثرات تصادفی در مدل معنیدار بود.
نتیجهگیری: بهطور کلی بر اساس یافتههای این مطالعه، برنامه زمانبندی نوبتکاری یک عامل خطر معنیدار برای ابتلا به پرفشاری خون نبود.
عباس علیپور، سید ابوالفضل قدیری، لیلا خزایی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه و اهداف: بررسی سببهای مرگ در کودکان زیر یکسال میتواند ابزار مهمی برای دستیابی به تدابیر پیشگیری و در نهایت کاهش موارد مرگ شود. هدف از این مطالعه برآورد تعداد واقعی مرگ در کودکان زیر یکسال و مقایسهی آن با موارد گزارش شده از سازمان ثبت احوال کشور با استفاده از شاخص برآورد موری (Murray) در استان مازندران بوده است.
روش کار: در این مطالعه تمامی موارد مرگ کودکان زیر یکسال در بیمارستانهای استان مازندران در سالهای ۹۳-۱۳۹۰ وارد مطالعه شدند. با استفاده از ضریبهای موجود در هر یک از طبقههای ۴۵گانه سببهای مرگ موری موارد واقعی مرگ برآورد شد. این تعداد با موارد مرگ گزارش شده سالانه از سازمان ثبت احوال کشور مقایسه شد.
یافتهها: از بین ۷۶۴ مورد مرگ، بیشترین سببهای رخداد مرگ در کودکان زیر یکسال بهترتیب مربوط به شرایط حول زایمان، ناهنجاریهای مادرزادی و اختلالات کروموزومی، بیماریهای تنفسی و بیماریهای سیستم گردش خون بود. با استفاده از روش موری در مجموع تعداد ۱۷۱۱ مورد مرگ برای کل استان برآورد شد.
نتیجهگیری: بر اساس روش موری پیشبینی میشود که سالیانه بین ۴۴۵-۳۹۰ مرگ در کودکان زیر یکسال رخ داده است. بین برآورد به دست آمده در این پژوهش و موارد مرگ گزارش شده توسط سازمان ثبت احوال کشور، مغایرت وجود دارد و نشان دهندهی نقص در ثبت کامل موارد مرگ توسط این سازمان است.
فرزانه فیض منش، علی اصغر صفائی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه و اهداف: آمبولی ریه یک رویداد بالقوه کشنده و در عین حال شایع است که در سالهای اخیر باعث افزایش تدریجی تعداد بستریهای ناشی از آن در بیمارستانها شده است. به همین دلیل، یکی از چالش برانگیزترین بیماریها نزد پزشکان به حساب میآید. هدف اصلی از این پژوهش، گزارش یک پروژه تحقیقاتی به منظور مقایسه الگوریتمهای مختلف دادهکاوی برای انتخاب دقیقترین مدل برای پیشبینی وقوع آمبولی ریه در بیماران بستری است که به فراهم کردن دانش مورد نیاز کادر درمانی در تصمیمگیری بهتر کمک میکند.
روش کار: در این پژوهش تلاش شد تا با استفاده از روشهای مختلف یادگیری ماشین، یک مدل پیشبینی طراحی شود که بهترین عملکرد در پیشبینی احتمال وقوع آمبولی ریه در بیماران بستری در معرض خطر را داشته باشد. از میان الگوریتمهای دادهکاوی، از شبکههای بیزی و الگوریتمهای درخت تصمیم J۴۸، رگرسیون لجستیک و نیز بهینهسازی حداقل متوالی استفاده شد. دادههای مورد استفاده تحقیق، عوامل خطرزا و سوابق گذشته مربوط به بیماران بستری بخش ریه بیمارستان شریعتی تهران بود.
یافتهها: بررسیها صورت گرفته نشان میدهد که صحت و ویژگی در تمام مدلهای پیشبینی از عملکرد مطلوبی برخوردار بوده است، و مدل بیزی در پیشبینی وقوع آمبولی ریه، بیشترین میزان حساسیت را داشت.
نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهند اگر چه تفاوت کمی در عملکرد مدلهای پیشبینی وجود دارد، اما در این گونه دادهها برای پیشبینی وقوع آمبولی ریه در بیماران بستری، مدل شبکه بیزی ابزار مناسبتری است، که میتواند بهعنوان روش حمایتی در کنار تصمیمهای پزشکی قرار گیرد تا صحت پیشبینی بیماریها را ارتقاء بخشد.
سپیده دهقانی، علیرضا ابدی، مهشید نامداری، زهرا قربانی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه و اهداف: بیماری پریودنتال از شایعترین بیماریهای دهان و دندان است که در مراحل پیشرفته باعث از دست رفتن اتصال بالینی (CAL>۳mm) میشود. در این مطالعه با استفاده از مدل کلاسیک و مدلهایی که ساختار سلسله مراتبی دادهها را در نظر میگیرند، برآورد ضرایب عوامل مؤثر بر ازدست رفتن اتصال بالینی محاسبه و مورد مقایسه قرار گرفت.
روش کار: این مطالعه مقطعی روی ۳۷۵ نفر زنان باردار و ۱۹۲ نفر مادران دارای کودک سهساله تحت پوشش ۱۶ مرکز بهداشتی و درمانی علوم پزشکی شهید بهشتی انجام گردید. برای ۶ دندان از هر فرد شاخص از دست رفتن اتصال بالینی بر اساس فرم استاندارد WHO توسط دندانپزشک ثبت شد. تحلیل دادهها با برازش مدلهای رگرسیون لجستیک معمولی و رگرسیون لجستیک سه سطحی بهوسیله نرمافزار ۱۴ STATA انجام شد.
یافتهها: از کل ۳۴۰۲ دندان بررسیشده ۶,۳% دارای CAL>۳mm بود. بر اساس نتایج بهدستآمده نسبت شانس بروز ازدست رفتن اتصال بالینی در سهماهه سوم بارداری نسبت به غیر باردارها ۲.۴ برابر و در افرادی که نخ دندان استفاده میکنند، نسبت به افرادی که نخ دندان استفاده نمیکنند ۲.۸۶ برابر، همچنین در دندانهای خلفی ۱.۶۵ برابر دندانهای قدامی است (۰۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: بر اساس معیار AIC مدل رگرسیون لجستیک چند سطحی برازش بهتری نسبت به رگرسیون لجستیک معمولی دارد و میتواند ضرایب عوامل مؤثر بر CAL را دقیقتر برآورد نماید، در صورت استفاده از مدل رگرسیون لجستیک معمولی در دادههای دارای ساختار سلسله مراتبی، خطای استاندارد پارامترها دچار کمبرآوردی میشود.
علی محمد کشت ورز حسام آبادی، ابراهیم حاجی زاده، محمد امین پورحسینقلی، احسان ناظم الحسینی مجرد،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه و اهداف: هدف این مطالعه پیش بینی مرگ ومیر حاصل از سرطان کولورکتال در بیماران ایرانی و تعیین عوامل موثر بر آن با استفاده از روش جنگل تصادفی و رگرسیون لجستیک است.
روش کار: از اطلاعات ۳۰۴ بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال ثبت مرکز تحقیقات گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی طی سالهای ۸۸ تا ۹۳ به صورت یک مطالعه گذشته نگر استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای جنگل تصادفی و رگرسیون لجستیک انجام شد. برای تحلیل دادهها از نرم افزار R نسخه ۳ ,۴ .۳ استفاده شد.
یافتهها: ده متغیر مهمی که با مرگ ومیر سرطان کولورکتال ارتباط دارند، توسط روش جنگل تصادفی انتخاب شدند. چندین معیار مانند مساحت زیر منحنی مشخصه عملکرد (AUC) برای مقایسه روش جنگل تصادفی با رگرسیون لجستیک در نظر گرفته شد. با توجه به هر دو معیار، پنج متغیر اثر گذار رتبه بندی شده توسط جنگل تصادفی عبارتند از: مرحله سرطان، سن تشخیص بیماری، سن بیمار، مکانیسم فرار از سلول ایمنی و درجه تمایز یافتگی تومور. از نظر معیارهای مختلف، روش جنگل تصادفی عملکرد بهتری نسبت به رگرسیون لجستیک داشت (مساحت زیر منحنی ROC به ترتیب برای روش جنگل تصادفی و رگرسیون لجستیک برابر با ۹۸%، %۸۰ ).
نتیجهگیری: متغیرهای سن تشخیص، مرحله سرطان، سن بیمار، مکانیسم فرار از سلول ایمنی و درجه تمایز یافتگی تومور به عنوان مهمترین عوامل موثر بر مرگ ومیر در سرطان کولورکتال به حساب میآیند که با تشخیص زودرس سرطان با برنامه های بیماریابی و غربالگری میتوان بر طول عمر بیماران افزود.
محمد چهرازی، رضا عمانی سامانی، انسیه شاهرخ تهرانی نژاد، هانیه چهرازی، آرزو اعرابی پور،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه و اهداف: تحلیل دادههای با پیامد ترتیبی در بعضی موارد منجر به برآوردهای اریب و واریانسهای بسیار بزرگ میشود. این مشکلات زمانی که با دادههای تنک سروکار داریم بشتر از پیش نمود پیدا میکند. هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی کابرگولین و آلبومین داخل وریدی در پیشگیری از سندرم تحریک بیشازحد تخمدان با استفاده از مدل رگرسیون ترتیبی در چارچوب یک مدل بیزی جهت به دست آوردن برآوردهای دقیقتر است.
روش کار: در این مطالعه متغیر رتبهای شدت سندرم در سه رده خفیف، متوسط و شدید بهعنوان پیامد و متغیرهایی نظیر تعداد MII، آسیت، دوز HCG و هماتوکریت (HCT) و تلقیح داخل رحمی (IUI) بهعنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. برای تحلیل دادهها از رگرسیون ترتیبی در چارچوب بیز با پیشینهای ناآگاهی بخش و با استفاده از الگوریتم نمونهگیر گیبس استاندارد و تعمیمیافته استفاده شد. تحلیل دادهها با نرمافزار R نسخه ۳,۳.۲ انجام شد.
یافتهها: مقدار نسبت بخت نوع داروی مداخله برابر -۴,۹۹ با فاصله اطمینان ۹۵ درصد ۷.۴۲-تا -۲.۶۷ برای روش استاندارد و -۵.۰۱ با فاصله اطمینان -۷.۳۴ تا - ۲.۶۵ برای روش گیبس تعمیمیافته بود. نتایج روش زنجیر مارکوف مونت کارلویی بیانگر کاهش خطاهای استاندارد و کوتاهتر شدن فواصل اطمینان بودند. همچنین در روش رگرسیون ترتیبی با نمونهگیر گیبس تعمیمیافته خودهمبستگی نسبت به گیبس استاندارد سریعتر به صفر نزدیک شد.
نتیجهگیری: برآوردهای رگرسیون ترتیبی و همچنین با در نظر گرفتن خودهمبستگی، نمونهگیر گیبس تعمیمیافته عملکرد بهتری نسبت به رگرسیون ترتیبی استاندارد داشت و استفاده از این روش، در نمونههای با پیامد ترتیبی تنک پیشنهاد میشود.
حمیدرضا بهرامی طاقانکی، احسان موسی فرخانی، رضا افتخاری گل، پگاه بهرامی طاقانکی، سعید بکایی، علی تقی پور، بهناز بیگی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه و اهداف: دیابت بهعنوان یکی از شایعترین بیماریهای غدد درونریز در سراسر جهان محسوب میشود. این مطالعه با هدف بررسی عوامل مرتبط با بروز عوارض دیابت به انجام رسید.
روش کار: یک مطالعه مورد شاهدی بر اساس دادههای ۷۰۰۸۹ بیمار مبتلابه دیابت ( ۴۶۲۲ نفر مورد ۵۳۶۱۳ نفر شاهد) استخراجشده از سامانه پرونده الکترونیک سلامت سینا ®SinaEHR در جمعیت تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال ۱۳۹۷ اجرا گردید. تأثیر متغیرهای مستقل بر شانس ابتلا به عوارض دیابت با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک تک متغیره و چند متغیره با کنترل اثر مخدوشکنندههای احتمالی موردبررسی قرار گرفت.
یافتهها: با استفاده از رگرسیون چند متغیره شانس ابتلا به عوارض دیابت شامل زندگی در شهر ۳۵/۰ (۳۸/۰-۳۱/۰)، حاشیه شهر ۷۳/۰ (۷۹/۰-۶۷/۰)، روستا ۳۱/۰ (۳۳/۰-۲۸/۰) نسبت به زندگی در کلانشهر، بیسواد نسبت به تحصیلکرده (۹۱/۰- ۷۸/۰)۸۴/۰، فعالیت بدنی (۷۵/۰- ۶۶/۰)۷۰/۰، فشارخون سیستولیک بالا درجهیک (۷۱/۱- ۳۴/۱)۵۱/۱ و فشارخون سیستولیک بالا درجهدو (۴۴/۲- ۴۳/۱)۸۷/۱ نسبت به افراد دارای فشارخون طبیعی، لیپوپروتئین با چگالی پایین کنترل نشده (۸۵/۰- ۷۴/۰)۷۹/۰ و هموگلوبین گلیکوزیله کنترل نشده (۵۱/۱- ۳۳/۱)۴۲/۱ محاسبه شد.
نتیجهگیری: عوامل خطر مختلفی برای افزایش نسبت شانس ابتلا به عوارض دیابت شناسایی شد که مهمترین آنها شامل عدم کنترل هموگلوبین گلیکوزیله کنترل نشده و فشارخون سیستولیک درجهیک و دو بالا است. کنترل این عوامل میتواند شانس رخداد عوارض دیابت را در بیماران دیابتی کاهش دهد.
مقدمه و اهداف: دیابت بهعنوان یکی از شایعترین بیماریهای غدد درونریز در سراسر جهان محسوب میشود. این مطالعه با هدف بررسی عوامل مرتبط با بروز عوارض دیابت به انجام رسید.
روش کار: یک مطالعه مورد شاهدی بر اساس دادههای ۷۰۰۸۹ بیمار مبتلابه دیابت ( ۴۶۲۲ نفر مورد ۵۳۶۱۳ نفر شاهد) استخراجشده از سامانه پرونده الکترونیک سلامت سینا ®SinaEHR در جمعیت تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال ۱۳۹۷ اجرا گردید. تأثیر متغیرهای مستقل بر شانس ابتلا به عوارض دیابت با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک تک متغیره و چند متغیره با کنترل اثر مخدوشکنندههای احتمالی موردبررسی قرار گرفت.
یافتهها: با استفاده از رگرسیون چند متغیره شانس ابتلا به عوارض دیابت شامل زندگی در شهر ۳۵/۰ (۳۸/۰-۳۱/۰)، حاشیه شهر ۷۳/۰ (۷۹/۰-۶۷/۰)، روستا ۳۱/۰ (۳۳/۰-۲۸/۰) نسبت به زندگی در کلانشهر، بیسواد نسبت به تحصیلکرده (۹۱/۰- ۷۸/۰)۸۴/۰، فعالیت بدنی (۷۵/۰- ۶۶/۰)۷۰/۰، فشارخون سیستولیک بالا درجهیک (۷۱/۱- ۳۴/۱)۵۱/۱ و فشارخون سیستولیک بالا درجهدو (۴۴/۲- ۴۳/۱)۸۷/۱ نسبت به افراد دارای فشارخون طبیعی، لیپوپروتئین با چگالی پایین کنترل نشده (۸۵/۰- ۷۴/۰)۷۹/۰ و هموگلوبین گلیکوزیله کنترل نشده (۵۱/۱- ۳۳/۱)۴۲/۱ محاسبه شد.
نتیجهگیری: عوامل خطر مختلفی برای افزایش نسبت شانس ابتلا به عوارض دیابت شناسایی شد که مهمترین آنها شامل عدم کنترل هموگلوبین گلیکوزیله کنترل نشده و فشارخون سیستولیک درجهیک و دو بالا است. کنترل این عوامل میتواند شانس رخداد عوارض دیابت را در بیماران دیابتی کاهش دهد.
مهوش غلامحسین زاده، لاله قدیریان مارنانی، الهام احسانی چیمه، فاطمه رجبی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه و اهداف: توزیع علل فوت، نشاندهنده توزیع عوامل خطر مرگ بوده و مبنای برنامهریزی و مداخله برای کاهش عوامل خطر است. کیفیت و نحوه ثبت اطلاعات، به علت ضعف در فرایندهای تکمیل و صدور گواهی فوت و یا شیوه کدگذاری، دارای مشکلاتی است. هدف از این مطالعه، تبیین چالشهای ثبت مرگ و نیز ارائه راهکار در این زمینه است.
روش کار: این مطالعه کیفی، در نیمه دوم سال ۱۳۹۸ در دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شد. جامعه هدف، مدیران و کارشناسان برنامه ثبت مرگ بود. نمونهگیری بصورت هدفمند و تمامشماری انجام شد. گردآوری دادهها از طریق مصاحبه عمیق با استفاده از راهنمای پرسشگری، و تحلیل محتوای قراردادی همزمان جهت شناسایی مضامین کلیدی انجام گرفت. برای اطمینان از اعتبار و مقبولیت دادهها، مرور و بازنگری دادهها توسط دو نفر از همکاران تحقیق و مشارکتکنندگان انجام شد.
یافتهها: طبق تحلیل محتوای ۲۴ مصاحبه، چالشهای اصلی ثبت مرگ شامل نیروی انسانی، سازماندهی نظام ثبت مرگ در کشور، سیستم نرم افزاری ثبت مرگ و پیادهسازی آن بود. این مضامین از ۴۵ زیرطبقه و ۱۳ طبقه اصلی انتزاع گردید.
نتیجهگیری: با توجه به چالشهای مطرح شده توسط مدیران و کارشناسان ثبت مرگ، اصلیترین مداخلات پیشهادی جهت ارتقای نظام ثبت مرگ شامل جذب نیروهای مناسب، توانمندسازی و ایجاد انگیزه در ردههای مختلف نیروی انسانی، توسعه همکاری درون بخشی و برون بخشی و افزایش جلب مشارکت مردم، پایش و ارزیابی مداوم جهت شناسایی نقاط قوت و ضعف نظام ثبت مرگ و مدیریت آنها، توجه ویژه به توسعه نرمافزار ثبت مرگ و زیرساختهای مورد نیاز آن مانند دسترسی به اینترنت و تجهیزات مورد نیاز، توجه به تعدد سامانهها و تلاش در جهت یکپارچهسازی آنها میباشد.
کیومرث ناصری،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
همهگیرشناسی بهطور کلی بهعنوان علم و هنر اساسی پیشگیری از بیماری و ارتقای سلامت تعریف میشود. این رشته علمی که از نظر تاریخی با محاسبه مرگ در اپیدمیهای بزرگ در قرون وسطی آغاز شد، طی زمان به علم و هنر اساسی برخورد با پدیدههای انبوه رخداد بیماری و بهداشت عمومی تبدیل شده است. اکنون همهگیرشناسی فراتر از بیماریها و سلامت عمومی بوده و جایگاه ویژهای در برخورد با انواع پدیدههای جمعیتی بهدست آورده است.
پیش از دهه ۱۹۷۰ که تدریس همهگیرشناسی به یک آموزش متمایز در دانشگاه تبدیل شد، بیشتر اپیدمیولوژیستها پزشکان بسیار با تجربه بیماریهای عفونی و انگلی بودند و از تجربههای گسترده خود در پیشنهاد مداخلهها برای کنترل بیماریهای عفونی استفاده میکردند. با برجسته شدن بیماریهای غیر عفونی و مزمن، نیاز به آموزشهای ویژه با تأکید ویژه بر آمار زیستی آشکار شد و تا به امروز بهطور گسترده توسعه یافته است. تجربهها و آموزش همهگیرشناسی در ایران با تلاش ملی برای مبارزه با منابع اصلی آلودگی مالاریا، تراخم، شیستوزوما، وبا و سایر بیماریهایی که کشور را با شیوع بالا و همهگیریهای منظم تحت تأثیر قرار داده، آغاز شد. این مقاله مختصر به تشریح توسعه آموزش اپیدمیولوژی در ایران با جزئیات بیشتری میپردازد.
*توضیح سردبیر: در این متن واژه همهگیرشناسی مترادف با اپیدمیولوژی و انواع کاربرد آن مانند همهگیرشناس و همهگیرشناختی به عنوان جایگزین اپیدمیولوژیست و اپیدمیولوژیک بکار گرفته شده است .این دو واژه هم به لحاظ ساختار زبان شناسی کاملا همسان هستند و بوسیله فرهنگستان زبان و ادب فارسی همسنگ قبول شدهاند. در موارد نامگذاری اختصاصی سازمانی و گروهی همان صورت اپیدمیولوژی بیان شده است.
نسرین تلخی، نوشین اکبری شارک، زهرا رجب زاده، مریم سالاری، سید مسعود ساداتی، محمد تقی شاکری،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه و اهداف: شیوع و نرخ مرگومیر بالای بیماری کووید-۱۹، علائم، اطلاعات جمعیت شناختی و بیماریهای زمینهای مؤثر در پیشبینی مرگ ناشی از آن را ضروری میسازد. لذا در این مطالعه قصد داریم به پیشبینی رفتار مرگومیر ناشی از کووید-۱۹ در استان خراسان رضوی بپردازیم.
روش کار: در این مطالعه دادههای کامل ۴۷۴۶۰ نفر از بیماران بستری در بیمارستانهای استان خراسان رضوی از ۴ اسفند ۱۳۹۸ تا ۲۱ شهریور ۱۴۰۰ جمعآوری شد. برای تشخیص بازماندگان و غیر بازماندگان ناشی از کووید-۱۹ روش شبکههای عصبی و رگرسیون لوژستیک و برای مقایسه دو مدل از حساسیت، ویژگی، صحت پیشبینی و سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد استفاده گردید.
یافتهها: کاهش سطح هوشیاری، سرفه، درصد اکسیژن خون کمتر از ۹۳%، سن، سرطان، بیماریهای مزمن کلیه، تب داشتن، سردرد داشتن، سیگاری بودن، و بیماریهای مزمن خون بهعنوان ده عامل مهمتر در پیشبینی مرگ شناسایی شدند. صحت مدل شبکه عصبی و رگرسیون لوژستیک به ترتیب برابر ۸۹/۹۰% و ۸۳/۶۷%درصد، همچنین حساسیت، ویژگی و سطح زیر منحنی راک در دو مدل به ترتیب (۷۶/۱۴%، ۶۸/۹۴%)، (۹۱/۹۹%، ۸۵/۳۰%) و (۷۷/۱۴%، ۶۸/۹۸%) بود.
نتیجهگیری: یافتههای ما اهمیت برخی اطلاعات جمعیت شناختی، بیماریهای زمینهای و علائم بالینی را ارائه کرد. همچنین، مدل شبکه عصبی میتواند مرگ را با دقت بیشتری نسبت به مدل رگرسیون لوژستیک پیشبینی کند. بااینحال، تحقیقات پزشکی در این زمینه با بهکارگیری سایر روشهای یادگیری ماشین و قدرت بالای آنها، نتایج کاملکنندهای به دنبال خواهد داشت.
شوبو رحمتی، رضا گوجانی، زهرا عبدالهی نیا، ناصر نصیری، سکینه ناروئی، امیرحسین نکویی، حمید شریفی، علی اکبر حقدوست،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه و اهداف: ماهیت و توانایی اپیدمیولوژیستها در ارتقاء سطح سلامت و انجام تحقیقات مرتبط زمانی نمود مییابد که آنها در جایگاه مناسب و به تعداد کافی در یک کشور حضور داشته باشند. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین جایگاههای شغلی بالقوه و مرتبط با رشته اپیدمیولوژی در دو بخش دولتی و غیردولتی، و برآورد تعداد اپیدمیولوژیستها در کشور تا سال ۱۴۰۶ انجام شده است.
روش کار: مطالعه حاضر بهصورت ترکیبی در دو بخش کمی و کیفی اجرا شد. در قسمت کیفی مصاحبه با خبرگان، سیاست گذاران، دانش آموختگان و دانشجویان این رشته در زمینه فرصتهای شغلی انجام شد. در بخش کمی نیز با استفاده از مدلسازی و پارامترهای حاصل از بررسی متون و نظر خبرگان این رشته، برآورد تعداد اپیدمیولوژیستهای موردنیاز انجام شد. در این مطالعه نیاز حال و آینده نزدیک تا سال ۱۴۰۶ مد نظر بوده است.
یافتهها: از دیدگاه مصاحبهشوندگان، فرصتهای شغلی اپیدمیولوژیستها در کشور در حوزه مدیریت و تحلیل مسئله، انجام پژوهشهای کاربردی، تجزیهوتحلیل داده، داشبوردسازی، تدریس، آموزش و نگاه به آینده (آیندهپژوهی) تقسیمبندی شد. برآورد تعداد اپیدمیولوژیستهای موردنیاز بعد از حذف فرصتهای از دست رفته شغلی کشور تا سال ۱۴۰۶، حدود ۱۱۲۲ نفر بود که اغلب آنها در صورت ایجاد فرصتهای شغلی سهم نظام سلامت کشور است. بیشترین تعداد اپیدمیولوژیست موردنیاز واحدهای وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی کشور، در مراکز تحقیقاتی و سپس در بیمارستانها است.
نتیجهگیری: برآورد تعداد اپیدمیولوژیست موردنیاز با استفاده از مدلسازی در کشور و توجه به تعداد دانشآموختگان در حال حاضر، نشان میدهد توسعه این رشته و افزایش دانش آموختگان تنها در صورت تعریف و ایجاد فرصتهای شغلی و بکارگیری آنها در ردیفهای شغلی پیشنهادی، امکان پذیر است.
شوبو رحمتی، زهرا عبدالهی نیا، سکینه ناروئی، ناصر نصیری، رضا گوجانی، علی اکبر حقدوست،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه و اهداف: با توجه به مهاجرت گسترده افراد تحصیل کرده از جمله در بین اپیدمیولوژیست های کشور، بررسی علل آن بسیار ضروری است. در این راستا، در این مقاله نتایج تحقیق عمیقی با بررسی نقطه نظرات خبرگان این رشته ارائه شده است.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت کیفی با روش تحلیل محتوا انجام شده است. دادهها در تابستان و پاییز سال ۱۴۰۲ از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۳۲ نفر از اپیدمیولوژیستهای کشور جمعآوری گردید. داده ها باتوجه به مراحل پیشنهادی Lundman و Graneheim پس از کدبندی با استفاده از نرمافزار مکسکیودا (MAXQDA) تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: چالشهای اصلی رشته اپیدمیولوژی در ایران به شش طبقه اصلی تقسیمبندی شد. در زمینه دانشآموختگان مشکلات در جذب و استخدام به دلیل نبود ردیف شغلی مناسب، مشکلات زیربنایی و ساختاری سیستم، مشکلات پژوهشی و آشنایی ناکافی در مورد عملکرد این رشته به عنوان مهمترین چالش ها مطرح میباشد و در حیطه دانشجویان مشکلات آموزش، مشکلات ساختاری و زیربنایی گزارش گردید. هم چنین علل اصلی مهاجرت اپیدمیولوژیستها عدم شایستهسالاری و تخصصگرایی، امتیازات نابجا از جمله اعمال سهمیه جذب نامتعارف، نبود بازار کار و جایگاه برای دانشآموختگان و عدم دریافت حقوق و مزایای کافی بود.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه به نظر میرسد موضوع مهاجرت اپیدمیولوژیستها به عنوان سرمایه ارزشمند نیروی انسانی، به خارج از کشور یک دغدغه و مشکل جدی است. عدم وجود جایگاه مناسب شغلی و ابهام در مسیر تعالی شغلی به دلیل عدم پایبندی سیستم بهنظام شایسته سالارانه و مهارت پرور، انگیزه مهاجرت را در این گروه بالا برده است.