33 نتیجه برای میری
نسرین مقیمی، قباد مرادی، شیلان امیری، افشین سعیدی،
دوره 16، شماره 1 - ( دوره 16، شماره 1 1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: آرتریت روماتوئید بیماری مزمن و پیشرونده مفاصل است که با علایم مفصلی و سیستمیک خود را نشان میدهد. هدف این مطالعه تعیین کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید و ارتباط آن با شاخص توده بدنی بود.
روش کار: این پژوهش از نوع مطالعه توصیفی- تحلیلی است، که روی 195 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید در بیمارستان توحید سنندج انجام شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای شامل مشخصات دموگرافیک، بالینی بیماری و کیفیت زندگی بود که بر اساس ابزار SF-36 جمعآوری شد.
یافتهها: در این مطالعه افرادی که شدت بیماری بالای 6/2 بر حسب معیار Disease Activity Score 28 داشتند در مردان ۴۰ درصد، و در زنان ۵۸ درصد بود. کیفیت زندگی در هریک از ابعاد عملکرد فیزیکی، انرژی/ خستگی و سلامت عمومی در گروه زنان و مردان تفاوت آماری معنیداری داشته است (05/0P<). کیفیت زندگی در تمام ابعاد با شاخص BMI ارتباط معکوس نشان داده است. بین شدت بیماری و هر یک از ابعاد درد، سلامت عمومی و تغییرات عمومی ارتباط آماری معنیداری دیده شد ( 05/0P<).
نتیجهگیری: کیفیت زندگی در بیماران مبتلا با آرتریت روماتوئید میتواند با شاخص توده بدنی و شدت بیماری آرتریت روماتوئید در ارتباط باشد بنابراین به نظر میرسد لازم است سیاستگذاران سلامت یا پزشکان بالینی که با این گروه از بیماران در ارتباط هستند، توجه بیشتری در خصوص این دو فاکتور در افزایش کیفیت زندگی آنها داشته باشند.
مقدمه و اهداف: آرتریت روماتوئید بیماری مزمن و پیشرونده مفاصل است که با علایم مفصلی و سیستمیک خود را نشان میدهد. هدف این مطالعه تعیین کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید و ارتباط آن با شاخص توده بدنی بود.
روش کار: این پژوهش از نوع مطالعه توصیفی- تحلیلی است، که روی 195 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید در بیمارستان توحید سنندج انجام شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای شامل مشخصات دموگرافیک، بالینی بیماری و کیفیت زندگی بود که بر اساس ابزار SF-36 جمعآوری شد.
یافتهها: در این مطالعه افرادی که شدت بیماری بالای 6/2 بر حسب معیار Disease Activity Score 28 داشتند در مردان ۴۰ درصد، و در زنان ۵۸ درصد بود. کیفیت زندگی در هریک از ابعاد عملکرد فیزیکی، انرژی/ خستگی و سلامت عمومی در گروه زنان و مردان تفاوت آماری معنیداری داشته است (05/0P<). کیفیت زندگی در تمام ابعاد با شاخص BMI ارتباط معکوس نشان داده است. بین شدت بیماری و هر یک از ابعاد درد، سلامت عمومی و تغییرات عمومی ارتباط آماری معنیداری دیده شد ( 05/0P<).
نتیجهگیری: کیفیت زندگی در بیماران مبتلا با آرتریت روماتوئید میتواند با شاخص توده بدنی و شدت بیماری آرتریت روماتوئید در ارتباط باشد بنابراین به نظر میرسد لازم است سیاستگذاران سلامت یا پزشکان بالینی که با این گروه از بیماران در ارتباط هستند، توجه بیشتری در خصوص این دو فاکتور در افزایش کیفیت زندگی آنها داشته باشند.
مائده امینی، انوشیروان کاظم نژاد، فرید زایری، اعظم امیریان، نورالسادات کریمان،
دوره 16، شماره 1 - ( دوره 16، شماره 1 1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: دیابت بارداری یک عارضه طبی در بارداری بوده که تشخیص دیرهنگام آن میتواند اثرات نامطلوبی روی مادر و جنین بگذارد. هدف از انجام این پژوهش، برآورد پارامترهای دقت یک نشانگر زیستی برای پیشبینی زودهنگام دیابت بارداری در غیاب یک تست استاندارد مرجع کامل بود.
روش کار: این مطالعه روی 523 خانم باردار که در سالهای 96 و 97 به بیمارستانهای مهدیه و طالقانی تهران مراجعه کرده بودند، انجام شد. مقادیر اندازهگیری شده بتا گنادوتروپین جفتی انسانی به عنوان پیشگوی دیابت بارداری برای همه زنان شرکتکننده در هفته 17-14 بارداری در چک لیست مربوط ثبت شد. برای برآورد حساسیت، ویژگی و مساحت زیر منحنی راک، از مدل متغیر پنهان بیزی استفاده شد. برآورد بیزی پارامترها در بسته نرمافزاری R2OpenBUGS در نرمافزار R نسخه 3.5.3 محاسبه شد.
یافتهها:میانه سن بارداری زنان شرکت کننده در این مطالعه، 33 سال بود. در غیاب تست مرجع کامل، نتایج مدل بهکار رفته برای مقدارهای حساسیت، ویژگی و مساحت زیر منحنی راک مربوط به بتا گنادوتروپین جفتی انسانی به ترتیب برابر با 78 درصد (فاصله باورمند 95 درصد: 0/83-0/66)، 83 درصد (فاصله باورمند 95 درصد: 0/89-0/74) و 72/0 (فاصله باورمند 95 درصد: 0/88-0/64) بود.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای بهدست آمده در این مطالعه، بتا گنادوتروپین جفتی انسانی در غیاب تست مرجع کامل میتواند برای پیشبینی زودهنگام دیابت در خانمهای باردار مناسب باشد.
زینب شاطری امیری، سیده سمانه حسینی، لیدا جراحی،
دوره 16، شماره 2 - ( دوره 16، شماره 2 1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: کاربرد مقالات کارآزمایی بالینی در مطالعات مرور سیستماتیک و راهنمای مداخلات بالینی شتاب بالایی گرفته است. ارزیابی کیفیت مقالات، جزیی از مطالعات مرور سیستماتیک و موثر در قابلیت استناد است. این مطالعه به بررسی کیفیت گزارش و استفاده از شیوه های تصادفی سازی، کورسازی و تخصیص تصادفی مقالات کارآزمایی بالینی تصادفی شده دانشگاه علوم پزشکی مشهد پرداخته است.
روش کار: در این مطالعه مقالات کارآزمایی بالینی تصادفی شده با وابستگی دانشگاه علوم پزشکی مشهد نمایه شده در پایگاه اطلاعاتی PubMed تا سال 2018 بررسی شد.
یافتهها: از 257 مقاله واجد شرایط مقالات بالینی دندانپزشکی ( 44 مقاله، 1/17درصد)، بیماریهای زنان و زایمان (28 مقاله، 9/10 درصد) و بخش داخلی (23 مقاله ، 9/8درصد) بیشترین فراوانی نسبی انتشار مقالههای کارآزمایی تصادفی شده را داشتند. تعداد 83 مطالعه (3/32درصد) به شیوه تصادفیسازی اشاره نموده که اغلب (9/86 درصد) تصادفی ساده بود. در 138 مطالعه (7/53 درصد) کورسازی ذکر شده که بیشتر دو سوکور (2/70 درصد) بود. تنها در سه مطالعه (2/1 درصد) پوشیدهسازی تخصیص اشاره شده بود.
نتیجهگیری: ذکر شیوه تخصیص تصادفی و تصادفیسازی در مقالهها بسیار کمتر از حد قابل قبول بود، که ممکن است این تصور را ایجاد کند که پژوهشگر در اجرای این دو موضوع مهم در روش کار دچار خطا شده باشد. رعایت اصول نگارش علمی مقالههای کارآزمایی بالینی و پرهیز از خطا و تورش به افرایش اعتبار مقاله و افزایش شانس استناد به آن منجر میشود که در اهداف دانشگاههای برتر جهانی است.
فرید نجفی، قباد مرادی، امجد محمدی بلبلان آباد، ستار رضایی، رویا صفری فرامانی، بهزاد کرمی متین، بختیار پیروزی، سونیا درویشی، طاهره محمدی، شینا امیری حسینی، بشری زارعی، آرین آزادنیا،
دوره 16، شماره 3 - ( دوره 16، شماره 3 1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: در 21 آبان 1396 زلزلهای به بزرگی 7.3 ریشتر در استان کرمانشاه رخ داد. بررسی چالشها و نیازهای قربانیان در چنین حوادثی میتواند منبع مهمی برای برنامهریزیهای آتی و مدیریت بهتر چنین شرایطی باشد؛ بنابراین، هدف این مطالعه تبیین چالشها و نیازهای زلزلهزدگان این زلزله است.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه کیفی است. بیستونه مصاحبه نیمه ساختاریافته با سیاستگذاران، مدیران و ارائهدهندگان خدمات سلامت و امدادی در مناطق زلزلهزده و 10 بحث گروهی متمرکز با آسیب دیدگان زلزله از دی تا اسفند 1396 انجام گرفت. دادهها با استفاده از روش آنالیز محتوی قراردادی تحلیل شد.
یافتهها: نیازها و چالشهای موجود در زلزله کرمانشاه در سه بازه زمانی بعد از زلزله دستهبندی شد. 1- چالشها و نیازهای چند روز اول زلزله شامل سهطبقه فرعی مدیریتی، امداد و نجات و چالشهای مراقبت درمانی فوری بودند. 2- چالشها و نیازهای چند هفته اول زلزله شامل سهطبقه فرعی اسکان و کمکهای فوری، خدمات بهداشت عمومی و دسترسی به مراقبتهای درمانی بودند و 3- نیازها و چالشهایی چند ماه بعد از زلزله شامل چهار طبقه فرعی اقتصادی، اجتماعی، زیرساختی و نیازها و خدمات بهداشتی و درمانی بودند. تغییر نیازهای سلامتی زلزلهزدگان با مرور زمان بود؛ بنابراین، توصیه میگردد اعزام نیروهای امدادی به مناطق بحرانزده برنامهریزیشده و مبتنی بر نیاز باشد.
همایون امیری، شکراله سلمان زاده، فرهاد صفدری، عطااله شیرالی، ابراهیم اژدری نیا، خاطره سرمدی، سید علی علوی، هادی صالحی، منیژه اسکندری،
دوره 16، شماره 4 - ( دوره 16، شماره 4 1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: در تیرماه 1397 تعداد 537 نفراز اهالی یک منطقه روستایی در استان خوزستان به دلیل علائم گاستروانتریت به مرکز خدمات جامع سلامت منطقه مراجعه کردند. این مطالعه به منظور تعیین وسعت و علت احتمالی طغیان، طراحی و اجرا گردید.
روش کار: مطالعه مورد- شاهدی پس از انتخاب تصادفی گروههای مورد و شاهد – 80 نفر مورد و 88 نفر شاهد- انجام شد. بررسی نمونههای بالینی و نمونههای آب از نظر عوامل بیماریزای انگلی، باکتریایی و ویروسی در آزمایشگاههای محلی، استانی و ملی انجام گردید. از نسبت شانس (Odds Ratio) با حدود اطمینان 95 درصد برای ارزیابی ارتباط بین بیماری و مواجهه استفاده شد.
یافتهها: نسبت شانس برای مصرف آب لوله کشی روستایی 3/3 (فاصله اطمینان 95 درصد: 2/6-7/1) بهعنوان عامل خطر محاسبه شد. با استفاده از روشهای آزمایشگاهی، شیگلا سونئی در نمونههای بالینی و اشریشیا کولی انتروهموراژیک و اشریشیا کولی انتروپاتوژنیک هم در نمونههای بالینی و هم از نمونه آب حوضچه تأسیسات آبرسانی جدا شد.
نتیجهگیری: احتمالاً مصرف آب لولهکشی روستایی از تاریخ 05/04/97– مصرف آب ذخیره شده در مخازن خانگی در زمان قطعی آب - با طغیان گاستروانتریت ارتباط دارد. برای پیشگیری از رخداد طغیانهای مشابه، کلرزنی مستمر آب آشامیدنی در زمان توزیع از طریق لولهکشی روستایی و برای پیشگیری از افزایش موارد ثانویه، آموزش و اطلاعرسانی ضروری است.
سید مرتضی حسینی شکوه، محمد عرب، سارا امامقلی پور، محمد مسگرپور امیری،
دوره 16، شماره 4 - ( دوره 16، شماره 4 1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: شناخت و تحلیل عوامل اقتصادی- اجتماعی اثرگذار بر سلامت روان میتواند از جنبه سیاستگذاری در حوزه سلامت روان برای ساکنان کلانشهرها مورد توجه قرار گیرد. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط عوامل اقتصادی- اجتماعی با سلامت روان خانوارهای ساکن کلانشهر تهران بود.
روش کار: این مطالعه یک پژوهش توصیفی- تحلیلی در قالب مطالعه مقطعی بود. در این مطالعه 650 خانوار با استفاده از روش نمونهگیری ترکیبی از مناطق 22 گانه شهر تهران مورد بررسی قرار گرفتند. سنجههای سلامت روان با استفاده از پرسشنامه استاندارد 36-SF و سنجههای اقتصادی- اجتماعی خانوار با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمعآوری شدند. روایی صوری پرسشنامه به روش کیفی و روایی محتوایی به روش کمی اندازهگیری شد. برای بررسی پایایی، از روش آزمون- بازآزمون استفاده شد. برای تحلیل دادهها از برآورد مدلهای رگرسیونی به روش حداقل مربعات معمولیOLS) ) و روش حداقل مربعات وزنیWLS) ) استفاده شد. محاسبهها با نرمافزار Stata نسخه 14 انجام شد.
یافتهها: از بین متغیرهای اقتصادی-اجتماعی مورد بررسی، چهار متغیر شامل سالهای تحصیل، رفتارهای بهداشتی (فعالیت فیزیکی منظم، عادتهای غذایی سالم)، عدم استعمال دخانیات، و سرمایه اجتماعی ارتباط مثبت و معنیداری با تمام سنجههای سلامت روان (نقش اجتماعی، عدم وجود اختلالهای هیجانی، سلامت روان و سرزندگی) داشتند (05/0> P). ارتباط عدم استفاده از دخانیات با همه سنجههای سلامت روان بیشتر از سایر متغیرهای اقتصادی-اجتماعی بود (05/0> P).
نتیجهگیری: باید در سیاستگذاریهای سلامت روان، بر توسعه سرمایه اجتماعی در کلانشهرها، ترویج رفتارهای بهداشتی شهروندان، و بهویژه استعمال دخانیات و اختلالهای رفتاری مرتبط با آن تمرکز ویژهای نمایند.
وحید یزدی فیض آبادی، راضیه امیری، مهرناز سیدی،
دوره 16، شماره 5 - ( ویژه نامه دوره 16 1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: در اواخر سال 2019، ویروس SARS-CoV-2 به عنوان عامل شیوع بیماری حاد تنفسی و همهگیری کووید-19 شناسایی شد و شروع به گسترش در کشورهای سراسر جهان کرد. اقدامات پیشگیرانه از موضوعات قابلتوجه در زمینه جلوگیری از شیوع کووید-19 بوده است. هدف از انجام این مطالعه مروری سریع، تلخیص سیاستها و استراتژیهای پیشگیرانه کشورهای منتخب در شرق و جنوب شرق آسیا شامل چین، کره جنوبی، ژاپن، ویتنام و سنگاپور در دوران همهگیری کووید-19 است.
روش کار: در این مطالعه مروری سریع، پایگاههای داده Scopus، PubMed، Embase و Web of Science مورد بررسی قرار گرفت. کلمات کلیدی primary health care, public health, prevent* و policy, plan, program, initiative, intervention, measure و Covid-19 به همراه نام کشورهای منتخب در استراتژی جستجو بکار برده شد. علاوه بر این، ما وبسایتهای سازمان بهداشت جهانی (WHO) و برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP) را جهت بازیابی بیشترین منابع اصلی بهعنوان ادبیات خاکستری جستجو کردیم. دادههای مرتبط از مطالعات نهایی استخراج و طبقهبندی شد.
یافتهها: پس از غربالگری مطالعات، 33 مطالعه دارای معیارهای ورود بودند. اقدامات غالب بکار گرفتهشده در این کشورها در محورهای ارتباطات و اطلاعرسانی، فاصله فیزیکی، قرنطینه، نظارت و آزمایش طبقهبندی شد.
نتیجهگیری: آموزش و اطلاعرسانی، آزمایش و غربالگری گسترده، ردیابی تماس، قرنطینه موارد مبتلا و مشکوک و همچنین رعایت فاصله فیزیکی در کاهش انتقال کووید-19 و مرگومیر بسیار مؤثر بوده است.
سارا جلالی فراهانی، پریسا امیری، زینب شایقیان، پرنیان پروین، لیلا چراغی، فریدون عزیزی،
دوره 17، شماره 2 - ( دوره 17، شماره 2، تابستان 1400 1400 )
چکیده
مقدمه و اهداف: شیوع بیماری کووید-19 با افزایش سطح اضطراب و استرس و محدودیت دسترسی به خدمات پزشکی، تهدیدی برای رفتارهای خودمراقبتی و کنترل بیماری در افراد دیابتی است. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط شیوع بیماری کووید-19 بر رفتارهای خودمراقبتی بیماران دیابتی بود.
روش کار: پژوهش حاضر روی 318 فرد بزرگسال مبتلا به دیابت نوع 2 که در فاصله سال های 1397 تا 1399 در مطالعه قند و لیپید تهران شرکت کرده و پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی را تکمیل نموده بودند، انجام شد. داده های رفتارهای خودمراقبتی مجدداً 3-4 ماه پس از اعلام همه گیری در کشور، از طریق تماس تلفنی جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون چندگانه و آزمون تی زوجی استفاده شد.
یافتهها: میانگین نمره کل رفتارهای خودمراقبتی قبل و بعد از شیوع بیماری کووید-19، به ترتیب 8/14±7/49 و 9/13±1/56 بود (001/0>P). در زنان، بعد از شیوع کووید-19، نمره کل خودمراقبتی پس از تعدیل نمره قبل از شرایط مذکور، با افزایش طول مدت دیابت افزایش داشت (31/0=β، 020/0P=). این نمره، در زنان دارای مدرک تحصیلی دیپلم در مقایسه با افراد دارای تحصیلات دانشگاهی کاهش معنی داری نشان داد (57/6- =β، 024/0P=). همچنین نمرات رفتارهای خودمراقبتی رژیم غذایی و مراقبت از پا در هردو جنس و نمره اندازه گیری قند خون در زنان بعد از شیوع بیماری کووید-19 بطور معناداری بیشتر از زمان قبل از شیوع بیماری کووید-19 بود.
نتیجهگیری: بعد از شیوع کووید-19، رفتارهای خودمراقبتی بخصوص رفتارهای مرتبط با رژیم غذایی و مراقبت از پا و اندازه گیری قند خون درکوتاه مدت بهبود یافت
لیدا شمس، غلامرضا برنجکار، طه نصیری، محمد مسکرپور امیری،
دوره 17، شماره 4 - ( دوره 17، شماره 4، زمستان 1400 1400 )
چکیده
مقدمه و اهداف: هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط وضعیت اقتصادی– اجتماعی با عوامل خطر رفتاری بیماریهای غیرواگیر در یکی از شهرهای شمال ایران بود.
روش کار: پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی- تحلیلی و مقطعی بود که در سال 1398 در شهرستان لنگرود انجام شد. در این مطالعه 906 نفر از خانوارهای روستایی و شهری با استفاده از روش نمونهگیری ترکیبی موردبررسی قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه استاندارد «نظام مراقبت بیماریهای غیرواگیر» بود. مواجهه خانوارها با عوامل خطر رفتاری بیماریهای غیرواگیر (شامل تغذیه ناسالم، کمتحرکی و مصرف دخانیات) در گروههای مختلف اقتصادی-اجتماعی با استفاده از مدلهای رگرسیون لجستیک در نرمافزار Stata موردبررسی و مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: احتمال مصرف دخانیات در افراد بیسواد، زیردیپلم و دیپلم به ترتیب 1/5، 5/7 و 2/4 برابر بیشتر از افراد دارای تحصیلات دانشگاهی بود (05/0 P<؛2/4،5/7،1/5OR=) . احتمال رژیم غذاهای ناسالم در افراد چارک اوّل و دوّم درآمدی (درآمد خیلی پایین و پایین) بهطور معنیداری به ترتیب 4/3 و 6/2 برابر بیشتر از افراد چارک چهارم درآمدی (درآمد زیاد) بود (05/0 P<؛6/2،4/3OR=). همچنین احتمال تحرک فیزیکی ناکافی در افراد بازنشسته به ترتیب 7/2و 8/3 برابر بیشتر از شاغلین و افراد بیکار بود
(05/0 P<؛8/3،7/2OR=).
نتیجهگیری: نابرابریهای اقتصادی-اجتماعی در سطح خرد (درون شهرستان) ارتباط معناداری با مواجهه خانوارها با عوامل خطر بیماریهای غیرواگیر دارد. کاهش نابرابریهای اقتصادی-اجتماعی در سطوح خرد باید بهعنوان یک ابزار مناسب جهت کاهش نابرابری سلامت در سطوح کلان موردتوجه قرار گیرد.
الهه امیری، علی احمد رفیعی راد، نسرین رفیعی صدر، حمید شریفی،
دوره 18، شماره 1 - ( دوره 18، شماره 1، بهار 1401 1401 )
چکیده
مقدمه و اهداف: گرچه اتخاذ سبک زندگی سلامت محور لازمه تداوم مطلوب زندگی برای همه افراد است ولی چنین رویهای برای افراد دارای بیماریهای مزمن مانند اچآیوی/ایدز به دلیل شکنندگی وضعیت آنها ضرورت بیشتری دارد. وابسته به چنین فهمی مطالعه حاضر به بررسی سبک زندگی زنان مبتلا به اچآیوی/ایدز در شهر کرمان پرداخته است.
روش کار: روش کار مطالعه حاضر به صورت پیمایش پرسشنامهای با استفاده از پرسشنامه استاندارد شده سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت انجام گرفت. پرسشنامه مذکور مشتمل بر شش بعد مسئولیت پذیری، رشد معنوی، ورزش، تغذیه، روابط بین فردی و مدیریت استرس میباشد. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به اچآیوی/ایدز باشگاه مثبت شهر کرمان در سال ۱۳۹۸ به تعداد 69 نفر بوده است و ۳۵ نفر آنها که شرایط مصاحبه را داشته به این مطالعه وارد شدند.
یافتهها: از میان نمونه مورد مطالعه، 37/14 درصد سبک زندگی سلامت مثبت و 62/86 درصد سبک زندگی سلامت منفی بودهاند. مبتنی بر نتایج به دست آمده، تفاوت میانگین نمرات سبک زندگی زنان مورد مطالعه تنها بر حسب دو متغیر میزان درآمد خانوار و وضعیت اشتغال (با میانگین بیشتر در سبک زندگی سلامت مثبت) از لحاظ آماری معنیدار بوده است. تفاوت آنها بر حسب سایر متغیرها (وضعیت تاهل، گروه سنی، تحصیلات و سالهای ابتلا به اچآیوی) معنیدار نبوده است.
نتیجهگیری: با توجه به تفاوت میانگین نمرات سبک زندگی بر اساس متغیرهای شغل و درآمد، تقویت وضعیت اقتصادی مبتلایان از طریق خوداشتغالی و یا حمایت مالی میتواند آنها را به سوی سبک زندگی سلامت مثبت سوق دهد. ارتقاء سبک زندگی این افراد میتواند به زندگی بهتر این افراد کمک شایان توجهی نماید.
محمد مسکرپورامیری، سید مرتضی حسینیشکوه،
دوره 18، شماره 2 - ( دوره 18، شماره 2، تابستان 1401 1401 )
چکیده
مقدمه و اهداف: عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر سلامت شامل طیف گستردهای از متغیرها میشود که دستهبندی ثابت و مشخصی از آن در مطالعهها دیده نمیشود. هدف از این مطالعه، شناسایی و دستهبندی متغیرهای اصلی اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر سلامت خانوارها بود.
روش کار: این مطالعه از نوع کاربردی است که با رویکرد کمی و به روش مرور نظام مند در سال 1398 انجام شد. جستوجو و شناسایی متغیرهای اصلی اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر سلامت خانوار با مرور نظاممند مطالعهها و استفاده از راهنمای پریسما در پایگاههای معتبر علمی بینالمللی و ملی انجام شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل تمرکز بر متغیرهای اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر سلامت در سطح خانوار، ارایه مدل مشخص برای تأثیرگذاری متغیرهای اقتصادی- اجتماعی بر سلامت، انتشار به زبان انگلیسی یا فارسی و دسترسی به متن کامل مطالعه بود. ارزیابی کیفی مطالعهها و همچنین تطابق آنها با معیارهای ورود و خروج توسط مرور همتا انجام شد. تمامی متغیرهای اقتصادی- اجتماعی با استفاده از فرم پژوهشگر ساخته از مطالعهها استخراج و با استفاده از نرمافزار MAXQDA 2018 دستهبندی و به شیوه نقلی سنتز شدند.
یافتهها: 21 مدل مفهومی برای تأثیرگذاری عوامل اقتصادی- اجتماعی بر سلامت خانوار شناسایی شد. تمامی مدلها توسط پژوهشگران و سازمانهای بینالمللی ارایه شده بودند و هیچ مدل بومی در زمینه عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر سلامت خانوار به زبان فارسی مشاهده نشده بود. تحلیل محتوای مطالعهها نشان داد سه متغیر اصلی آموزش، درآمد و اشتغال در تمام مدلها (100 درصد) به عنوان عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر سلامت بهکار رفته بودند. پس از آن بهترتیب رفتارهای بهداشتی خانوار (81%)، سن (71%)، حمایت خانوادگی (71%)، سرانه مساحت مسکن (67%)، محل اقامت (67%)، سرمایه اجتماعی (62%) و جنس (57%) پرکاربردترین متغیرهای اقتصادی-اجتماعی مؤثر بر سلامت خانوار بودند.
نتیجهگیری: علاوه بر متغیرهای کلیدی اقتصادی- اجتماعی (آموزش، درآمد و اشتغال)، متغیرهای زمینهای دیگری مانند رفتارهای بهداشتی خانوار، حمایت خانوادگی، سرانه مساحت مسکن و سرمایه اجتماعی باید بهمنظور انجام مداخلههای سیاستی مورد توجه قرار گیرد. همچنین پیشنهاد میشود مدل بومی عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر سلامت متناسب با شرایط اقتصادی- اجتماعی خانوارهای ایرانی طراحی شود.
محمد خواجه دلویی، ملیحه دادگرمقدم، امیررضا خواجه دلویی، هیوا شاربیانی، حمیدرضا بهرامی طاقانکی، مریم زیادی لطف آبادی، زینب شاطری امیری،
دوره 18، شماره 4 - ( دوره 18، شماره 4، زمستان 1401 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بیماری های قلبی و عروقی علل عمده مرگ و میر بزرگسالان در بسیاری از کشورهای در حال توسعه است. این مطالعه به مقایسه تخمین خطر نسبی ده ساله حوادث قلبی عروقی با استفاده از معیارهای فرامینگهام با مدل بومی پرداخته است.
روش کار: این مطالعه مقطعی مبتنی برجمعیت، به روش نمونه گیری طبقه ای خوشه ای تصادفی، بر روی جمعیت بالغ (≥16 سال) شهرنشین مشهد انجام گردید. اطلاعات شرکت کنندگان براساس معیارهای فرامینگهام جمع آوری و داده کاوی جهت طراحی الگوریتم درخت تصمیم گیری با نرم افزار Rapidminer v5.3 و با متد cross-validation ارزیابی شد.
یافته ها: از 2978 نفر، (64/9%)1930 زن و (35/1%) 1041 مرد با میانگین سنی (14/7±43/5) حضور داشتند. تخمین سطح خطر ده ساله بیماری قلبی عروقی براساس معیارهای فرامینگهام 77/8% با خطر کم و 13/4% خطر متوسط و 8/8% خطر بالا برآاورد شد. در داده کاوی با استفاده از مدل درخت تصمیم گیری، مدل شماره (1) با دقت 79/56% نشان میدهد که مقادیر پیش بینی سطوح خطر الگوریتم فرامینگهام نسبت به مقادیر مشاهده شده در سطح کم خطر 95/24% و خطر متوسط90/8% و خطر بالا 33/13% تطابق داشت و مدل شماره (2) با دقت 82/78%، در سطح کم خطر 98/20% و خطر متوسط 0/42% و خطر بالا 53/01% تطابق داشته است.
نتیجه گیری: معیارهای فرامینگهام در پیش بینی سطوح خطر متوسط و بالا در جمعیت مشهدکارآمد نیست و براساس مدل بومی، مهمترین عامل درپیش گویی خطر بیماریهای قلبی و عروقی درجوانان مصرف سیگار و در بزرگسالی فشارخون بالا است.
ملیحه دادگرمقدم، مجید خادم رضائیان، زینب شاطری امیری،
دوره 18، شماره 4 - ( دوره 18، شماره 4، زمستان 1401 )
چکیده
مقدمه و اهداف: جدید و ناشناخته بودن و سرعت بالای گسترش کووید- 19 مدیریتی فراتر از امکانات و توان سیستم بهداشتی درمانی را می طلبد . مطالعه حاضر به نقش و ارتباط برخی تعیین کننده های اجتماعی سلامت با پیامد نهایی مبتلایان می پردازد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی با استفاده از روش سرشماری اطلاعات 182602 نفر مبتلایان به کووید-19 در جمعیت تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد (بطور سرپایی و یا بستری) ازاسفند 1398 تااسفند 1399، از سه منبع اطلاعاتی مورد بررسی قرار گرفت و از مدل رگرسیون لجستیک برای تعیین پیشگویی کنندگی عوامل ساختاری تعیین کننده های اجتماعی سلامت استفاده شد.
یافتهها: از 182602 نفرمبتلا تعداد 100407 نفر (55%) مرد و 82195 نفر (45%) زن بودند. رگرسیون لجستیک چند متغیره نشان داد که شانس مرگ و میرناشی از ابتلا به کرونا با افزایش هر یک سال سن برابر (1/077-1/073)1/075، مردان نسبت به زنان برابر (2/73-2/06)2/37 بیشتر و با سطح تحصیلات رابطه معکوس داشت (0/001 > PV). وضعیت شغل تاثیر معناداری بر افزایش شانس مرگ ومیر نشان نداد. وجود دیابت با (1/38-1/19)1/28=OR و بیماری زمینه ای (1/22-1/09)1/16= OR و ضعف سیستم ایمنی با (9/80-6/44)7/94 =OR، با افزایش شانس مرگ ومیر همراه بودند. بارداری با (1/42-0/57)0/90=OR و فشارخون بالا با (1/02-0/89)0/95=OR مورد توجه بودند.
نتیجهگیری: با توجه به ارتباط مولفه های اجتماعی سلامت با پیامد مرگ مبتلایان کووید-19 توصیه می شود که سیاست گذاران نسبت به درگیر ساختن بخشهای خارج ازسیستم بهداشت و درمان در امر سلامت اهتمام ورزند.