29 نتیجه برای کودکان
الهام ایمانی، زهرا خادمی، فاطمه نقی زاده، مهین عسکرنیا، آرزو ایمانی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
مقدمه
و اهداف: تشنج شایعترین اختلال نورولوژیک
کودکان است که نیازمند توجهات خاص و بررسیهای اپیدمیولوژیک جهت پیشگیری از تکرار
حملات تشنجی میباشد. هدف از این پژوهش، بررسی اپیدمیولوژیک تشنج در کودکان
بندرعباس بود.
روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی مقطعی پس
از بررسی 222پرونده کودک مبتلا به تشنج انجام گرفت. دادهها با استفاده از آمار
توصیفی و آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: اکثر کودکان (5/64%) مورد بررسی پسر
و در محدوه سنی 2-1سال بودند. تب (1/81%) به عنوان بیشترین عامل بروز تشنج ذکر
شده بود. در 8/58% موارد سن کودک در زمان بروز اولین حمله تشنجی 3-1 سال بود. 8/63%
موارد حمله تشنجی در زمان بیداری رخ داده بود و 8/65% نمونهها در زمان پذیرش
هوشیاری طبیعی داشتند. میانگین طول مدت تشنج در 1/64% موارد کمتر از 5 دقیقه و نوع
تشنج در 1/80% به صورت تونیک کلونیک ژنرالیزه گزارش شده است. 9/28% موارد سابقه
تشنج در سایر اعضاء خانواده کودک وجود داشته و در 36/19% قرابت فامیلی نزدیک بین
والدین وجود داشت. بین نوع زایمان، سن هنگام تولد و وزن هنگام تولد با نوع تشنج و
مدت تشنج رابطه معنیداری مشاهده نشد ( 05/0
نتیجهگیری: با ارائه شواهد دقیق از حملات میتوان
به شناسایی عوامل ایجاد کننده و تشدید کننده آن کمک کرده و دفعات حمله و بروز
عوارض راکاهش داد.
نادر مهدوی، محمد موحدی، اردشیر خسروی، یداله محرابی، منوچهر کرمی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
مقدمه و اهداف: با توجه به اهمیت دادههای مرگ برنامهریزیها و ارائه عادلانه خدمات سلامت، بررسی کیفیت دادههای مرگ یک ضرورت است. این مطالعه با هدف مقایسه میزان کامل بودن و صحت گزارش مرگ کودکان زیر پنج سال و مادران زیج حیاتی با دیگر منابع انجام شد.
روش کار: گزارشهای مرگ کودکان زیر پنج سال و مادران زیج حیاتی 30 شهرستان با گزارشهای مرگ منابع اطلاعاتی دیگر، شامل بازبینی زیج حیاتی، نظام ثبت مرگ و نظام مراقبت مرگ مادر، مقایسه شد. میزان کامل بودن، با استفاده از روش صید و بازصید و صحت گزارش، از طریق محاسبه اعتبار گزارش علل مرگ بررسی گردید.
نتایج: میزان کامل بودن گزارش مرگ کودکان زیر پنج سال 1/68 درصد محاسبه شد. حساسیت این منبع برای مرگ کودکان با علت عفونتهای تنفسی (1/72 - 9/22CI: 95%)06/47%، اسهال و استفراغ (6/95 - 2/22CI: 95%) 6/66%، حوادث، مسمومیت و سوختگیها (2/89 - 3/64CI: 95%) 7/78%، تخمین زده شد. نسبت طبقهبندی نادرست منبع بازبینی زیج حیاتی برای علل مرگ مادران 5/12درصد محاسبه گردید.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که اطلاعات زیج حیاتی برای محاسبه میزانها به تصحیح برای کمشماری نیاز دارد. مقایسه علل مرگ کودکان گزارششده در زیج حیاتی با نظام ثبت مرگ نشان داد که علتهای مرگ گزارش شده در زیج حیاتی ممکن است اعتبار کافی نداشته باشد.
بابک عشرتی، ربابه امروزی، عشرت سادات موسوی، مهین سادات عظیمی، عباس اسماعیلی، حسین بختیاری، سید شهریار حسینی، مجید رمضانی،
دوره 9، شماره 3 - ( 11-1392 )
چکیده
مقدمه و اهداف: هدف این مطالعه تعیین شاخص نابرابری ارائه خدمات مراقبت کودک در مناطق روستایی استان مرکزی، با توجه به فاصله خانههای بهداشت از مرکز شهرستان و استان است.
روش کار: شاخصهای مورد نظر با استفاده از فهرست کنترل نظارتهای گروهی انجامشده از سوی کارشناسان بهداشت خانواده ستاد مراکز بهداشت شهرستانهای استان مرکزی، بهصورت تصادفی، از خانههای بهداشت در هر یک از 10 شهرستان استان مرکزی در سال 1389 جمعآوری و امتیازدهی شدهاست. این شاخص ها شامل پایش پزشک از برنامه مراقبتهای کودکان، مشارکت پزشک مرکز در اجرای راهبرد مانا طبق راهنمای وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، داشتن اطلاعات مناسب پزشک از محتوای کتابچهها و روند کلی مراقبتها درنظام مراقبت مرگ 59-1 ماهه بوده است. فاصله خانه بهداشت نیز بر اساس فاصله آن تا مرکز شهرستان و مرکز استان اندازهگیری شدهاست. برای تعیین نابرابری در شاخصهای مورد نظر، از محاسبه شاخص غلظت (Concentration Index) و حدود اطمینان 95% استفاده شد.
نتایج: 46 خانه بهداشت بهصورت تصادفی انتخاب شدند. همه شاخصهای غلظت محاسبهشده برای متغیرهای مورد مطالعه، کمتر از 1/0 بود که اختلاف آنها با صفر معنیدار نبود (05/0P>). با توجه به دادههای مطالعه حاضر، در ارائه خدمات مراقبت کودک بیمار و سالم در سطح خانههای بهداشت استان مرکزی، با توجه به فاصله خانه بهداشت از مرکز شهرستان و استان، تفاوتی وجود ندارد.
نتیجه گیری: برای رسیدن به نگاهی جامعتر به مقوله عدالت در ارائه خدمات سلامت در شهر و روستا، بهتر است مطالعه حاضر برای ارزیابی دیگرخدمات ارائهشده در خانههای بهداشت استان مرکزی نیز انجام شود.
مریم کندیکله، ملیحه کدیور، حجت زراعتی، الهام احمدنژاد، کورش هلاکویی نائینی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
مقدمه و اهداف: یکی از شاخصهای مفیدی که با توجه به نیاز برای بهبود کاراریی نظام مراقبت بیمارستانی مورد استفاده قرار میگیرد؛ مدت اقامت در بیمارستان است. هدف این پژوهش نشان دادن عوامل مؤثر بر مدت اقامت نوزادان ترخیص شده با تجویز پزشک در بخش NICU مرکز طبی کودکان با استفاده از مدل رگرسیون مخاطرات چندگانه کاکس میباشد.
روش کار: این مطالعه، به روش کوهورت تاریخی انجام شده که در آن 369 پرونده مربوط به تمامی نوزادان بستری شده در بخش NICU مرکز طبی کودکان در سال 1389 بررسی شده است. با استفاده از مدل چندگانه مخاطرات کاکس عوامل مؤثر بر مدت اقامت نوزادانی که با تجویز پزشک مرخص شدهاند؛ مشخص گردید.
نتایج: میانه مدت اقامت نوزادان در NICU به طور کلی 9 روز است. از 369 پرونده 272 نوزاد با بهبودی مرخص شدهاند. عوامل تأثیرگذار در مدت اقامت نوزادان: نارس بودن نوزاد، بستری به علت بیماریهای گوارشی و عفونتها، ارجاع از بیمارستانهای دیگر، اتصال کاتتر ورید مرکزی و دستگاه تهویه مکانیکی و درمان با آنتیبیوتیکها میباشند (05/0 > P).
نتیجهگیری: زمانی که متغیر وابسته از جنس زمان، و دادههای سانسور شده وجود دارند از مدل رگرسیون چندگانه مخاطرات کاکس برای پی بردن به متغیرهای تأثیرگذار استفاده میشود. برای کاهش طول مدت اقامت نوزادان در بیمارستان میتوان به بهبود مراقبتهای دوران بارداری مادران، ایجاد بخشهای مراقبت ویژه نوزادان در بیمارستانهای دارای بخشهای زایمان پرخطر، کاهش عوامل خطر به دنیا آمدن نوزادان نارس و بهبود ارایه خدمت در بیمارستانها پرداخت.
خالد رحمانی، مهدی ذکایی، فرزام بیدارپور، شیدا باباحاجیانی، پروین نسایی، قباد مرادی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
مقدمه و اهداف: میزان مرگومیر کودکان از مهمترین شاخصهایی میباشد که نشان دهنده توسعه کشورها و مناطق مختلف است. مطالعه حاضر به منظور بررسی روند مرگومیر کودکان زیر 5 سال در استان کردستان در طی سالهای 90-1386 انجام پذیرفت.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و دادههای آماری آن شامل موارد مرگ کودکان زیر 5 سال است که توسط نظام ثبت مرگ استان و موالید زنده از طریق ثبت و احوال در طی سالهای 90-1386 جمعآوری شده است. در تجزیه و تحلیل شاخصهای اصلی مرگ کودکان شامل مرگ زیر 5 سال، مرگ شیرخواران و مرگ نوزادی در طی این دوره بررسی شده است. ارتباط بین متغیرها با استفاده از آزمون آماری مربع کای محاسبه شد.
نتایج: میزان بروز مرگهای نوزادی از 5/13در هزار تولد زنده در سال 1386 به 2/12 در هزار تولد زنده در سال 1390 رسید. مرگهای شیرخوران و زیر 5 سال هم در همین مدت زمان به ترتیب از 1/17 و 2/20 به 9/14 و 4/17 در هزار تولد زنده کاهش پیدا کرد. از نظر زمانی، بیشترین کاهش مربوط به سالهای 87-1386 میباشد. بین جنسیت و مرگومیر کودکان رابطه معنیدار یافت شد. در میان علل اصلی مرگومیر، بیماریهای حول تولد شایعترین علت اصلی مرگ کودکان بهویژه در دوره نوزادی در استان بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این بررسی در طی این سالها، هرچند روند بروز کاهش داشته است، اما این روند کاهشی بهویژه در شاخص مرگ نوزادان آهنگ کندی دارد و هنوز بعضی از علل مرگ قابل پیشگیری در کودکان وجود دارد که نیازمند توجه بیشتر توسط سامانه بهداشتی و پژوهشگران میباشد.
طیبه خزاعی، محمد دهقانی، غلامرضا شریف زاده، حمیدرضا ریاسی، جعفر فانی، حامد یوسفی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
مقدمه و اهداف: میگرن، شایعترین سردرد کودکان با ظهور علایم قبل از 10 سالگی میباشد. بیش از 30 درصد مبتلایان، دچار ناتوانی و کاهش فعالیت روزانه میشوند، بنابراین تشخیص و درمان به موقع حملات سردرد باعث افزایش توان یادگیری و جلوگیری از غیبت دانشآموزان میشود. هدف این مطالعه، تعیین شیوع میگرن در کودکان دبستانی بیرجند بوده است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای تصادفی شده از 4 منطقه شهر بیرجند در 8 دبستان از طریق مصاحبه با والدین، پرسشنامههای انجمن بینالمللی سردرد (ICHD-2) و برای تعیین ناتوانی ناشی از سردرد (PedMIDAS) 7 تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار14 SPSS و با تست آماری مجذور کای تحلیل شد.
نتایج: از 1107 کودک با میانگین سن 41/1±9 سال، 551 (3/49 درصد) دختر، و 556 (7/50 درصد) پسر، 185 (56/16 درصد) سر درد و 40 (16/2 درصد) میگرن داشتند. بیشترین زمان بروز حمله سر درد میگرن، روز اول هفته با شدت متوسط و عامل تشدید کننده: استرس و فعالیت فیزیکی و تسکین دهنده: خواب و استراحت بود. محل وقوع آن دوطرفه و همراه با تهوع و استفراغ بود. میانگین حملات سر درد در سه ماه گذشته 65/7±58/8 ساعت و طول مدت 02/5±38/6 ساعت با فواصل 21/26±70/24 روز بود. فراوانی میگرن بر حسب سن و جنس تفاوت آماری معنیداری نداشت. بیشتر افراد سابقه خانوادگی داشته، اما مراجعه به پزشک نداشتند. 37/79 درصددانش آموزان ناتوانی درجه یک، 54/10 درصد درجه دو، 05/9 درصد درجه سه و 04/1 درصد ناتوانی درجه چهار را گزارش نمودند.
نتیجهگیری: با توجه به افزایش شیوع میگرن با سن و خطر مزمن شدن بیماری و اختلال در عملکرد فردی و اجتماعی، لازم است با شناخت زودرس و تعدیل عوامل تشدید کننده و آموزش روشهای پیشگیری غیر دارویی، از بروز حملات سردرد و عود آن جلوگیری نمود.
مروئه وامقی، معصومه دژمان، حسن رفیعی، پیام روشنفکر، آمنه ستاره فروزان، علیرضا شغلی، علی میرزازاده،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
مقدمه و اهداف: کودکانی که در خیابان کار و زندگی میکنند؛ یکی از گروههای آسیبپذیر در مقابل عفونت اچآیوی و سخت دسترس هستند. در این مقاله روششناختی، مراحل انجام یک ارزیابی سریع و پاسخ با هدف ارزیابی رفتارهای پرخطر کودکان خیابانی شهر تهران شرح داده شده است.
روش کار: این مطالعه با استفاده از مرور منابع، روشهای کیفی (بحث گروهی متمرکز، مصاحبه عمیق) و کمی (مصاحبه ساختاریافته) برای گردآوری دادهها از مطلعین کلیدی، سازمانهای غیردولتی و دولتی، و کودکان خیابانی استفاده شد. نمونهگیری هدفمند برای ورود مطلعین کلیدی و کودکان خیابانی، و از نمونهگیری پاتوقها برای دسترسی و ورود کودکان خیابانی به مطالعه استفاده شد.
نتایج: این مطالعه در 8 مرحله برای شناسایی و تعریف جمعیت هدف (تشکیل تیم ذینفعان، مشورت اولیه، تهیه نیمرخ منطقه)، تعیین محل و پاتوقهای تجمع آنها برای دسترسی و ارایه سرویس به آنها و یا استفاده از آن به عنوان چارچوب نمونهگیری برای طراحی پیمایش رفتارهای سلامتی (ارزیابی زمینه، ارزیابی جمعیت/محیط، ارزیابی مشکل سلامت)، ارزیابی رفتارهای سلامتی (ارزیابی رفتارهای سلامت و خطر) و سپس تحلیل دادهها (ارزیابی مداخلههای فعلی) و تدوین مداخلههای مناسب برای کاهش رفتارهای پرخطر (تهیه برنامه عملیاتی) اجرا و بر اساس نتایج آن چهار برنامه مداخله برای کاهش و کنترل HIV در کودکان خیابانی تدوین شد.
نتیجهگیری: این روش با انعطافپذیری بالا و لحاظ کردن ملاحظههای اخلاقی و فرهنگی، میتواند به عنوان یک روش با قابلیت اجرای بالا برای ارزیابی وضعیت اپیدمی HIV و رفتارهای پر خطر مرتبط با آن در گروههای سخت دسترس مورد استفاده قرار گیرد.
نسیم وهابی، فرید زایری، عزت اله فاضلی مقدم، مهدی صفری، فرزاد ابراهیم زاده،
دوره 11، شماره 3 - ( 8-1394 )
چکیده
مقدمه و اهداف: اختلال رشد قد و وزن یکی از مهمترین اختلالهای سلامت کودکان زیر دو سال در کشورهای در حال توسعه است. عدم رسیدگی به این اختلال میتواند باعث عوارضی چون افزایش مرگ، معلولیت ذهنی، عاطفی یا جسمی کودکان شود. هدف این مطالعه، بررسی روند رشد کودکان و عوامل مؤثر بر آن است.
روش کار: این مطالعهی همگروهی گذشتهنگر روی 2030 کودک زیر دو سال شهر خرمآباد انجام شد که به روش نمونهگیری طبقهای و خوشهای انتخاب شدند. بر اساس پرونده خانوار، روند رشد وزن به صورت یک متغیر چهار سطحی (افت، توقف، کندی و مطلوب) و روند رشد قد به صورت یک متغیر سه سطحی (توقف، کندی و مطلوب) ثبت شدند و در نهایت با استفاده از یک مدل طولی حاشیهای و نرمافزار SAS نسخه 2/9 مدلبندی شدند.
یافتهها: رخداد حداقل یک مرتبه افت در منحنی رشد وزن و یک مرتبه توقف در منحنی رشد قد به ترتیب 2/14 و 4/10 درصد بود. بر اساس مدل حاشیهای، اثر سن کودک و سطح تحصیلات مادر بر روند رشد کودک معنیدار بود. با وجود این، جنسیت، مرتبهی تولد و تغذیهی انحصاری با شیر مادر در 6 ماه نخست، ارتباط معنیداری را با روند رشد نشان ندادند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج و شیوع نسبتاً بالای اختلال رشد در کودکان زیر دو سال، به نظر میرسد افزایش آگاهی مادران کمسواد در مورد روشهای تغذیهی کودکان زیر دو سال مهمترین رویکرد مقابله با اختلال رشد کودک باشد. همچنین بیشترین تمرکز کادر بهداشتی باید روی پایش رشد کودکان بالای 12 ماه معطوف گردد.
علی نیک فرجام، احمد رضا شمشیری، زهرا حسن پور، ملاحت خلیلی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
مقدمه و اهداف: برنامه ایمنسازی کودکان، از موفقترین و هزینه اثربخشترین مداخلههای بهداشت عمومی است. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت پوشش واکسیناسیون در نواحی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران طراحی و اجرا شد.
روش کار: این مطالعه، نوعی مطالعه مقطعی روی کودکان 24 ماهه تا 6 سال ساکن در مناطق شهری و مناطق پرخطر و حاشیهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران است. در نواحی شهری 630 کودک در 90 خوشه و در نواحی پر خطر نیز نمونهگیری خوشهای به شکل Probability Proportional to Size Sampling انجام و حجم نمونه 768 کودک تعیین گردید. پرسشنامه با مراجعه به درب منازل تکمیل شد.
یافته ها: 750 کودک (7/97 درصد، فاصله اطمینان ۹۵ درصد: 6/98-3/96) در مناطق پرخطر و حاشیهای و 616 کودک (8/97درصد، فاصله اطمینان ۹۵ درصد: 7/98-3/96) در مناطق شهری دارای سابقه ایمنسازی کامل بودند. در مناطق حاشیهای 4/98 درصد کودکان ایرانی و 0/95 درصد کودکان غیرایرانی (019/0=P) و در مناطق شهری نیز 1/98 درصد کودکان ایرانی و 1/92 درصد کودکان غیر ایرانی سابقه ایمنسازی کامل داشتند (046/0=P). اصلیترین علت واکسیناسیون ناقص، عدم آگاهی از برنامه ایمنسازی (50 درصد) عنوان شد.
نتیجهگیری: پوشش بالای واکسیناسیون همگانی کودکان و پوشش یکسان در مناطق شهری و حاشیهای، بیانگر موفقیت مسؤولان در اجرای این برنامه است. برگزاری کلاسهای آموزشی برای مادران در خصوص برنامه ایمن سازی، تأمین امکانات و خدمات مورد نیاز، پایش و کنترل و نظارت بر واکسیناسیون و همچنین توجه به وضعیت ایمنسازی در کودکان غیر ایرانی برای حفظ و همچنین ارتقای وضعیت موجود ضروری بهنظر میرسد.
منوچهر کرمی، سید محسن زهرایی، محمد مهدی گویا،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1395 )
چکیده
مقدمه و اهداف: واکسن هموفیلوس آنفلوانزا از آذرماه 1393 به برنامهی کشوری ایمنسازی اضافه شده است. برنامهریزی برای اضافه کردن واکسن پنوموکوک در ایران نیز بنا به توصیه سازمان جهانی بهداشت صورت گرفته است. با توجه به ضرورت پایش و ارزشیابی اثرات واکسنهای جدید، در این مطالعه رویکردهای مربوط و چالشهای روششناختی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: امکانسنجی استفاده از رویکرد مراقبت گام به گام سازمان جهانی بهداشت برای ارزیابی اثرات واکسن با یک مطالعه امکانسنجی و استفاده از روشهای مختلف پایش و ارزشیابی اثرات واکسن پیش و پس از ادغام واکسن جدید با بهرهمندی از افراد صاحبنظر بررسی شد.
یافتهها: طرحهای مورد استفاده برای پایش و ارزشیابی اثرهای واکسنهای جدید شامل راهاندازی نظامهای مراقبت بهمنظور پایش روند بیماری مربوط در فاصله دو سال پیش تا 3 سال پس از ادغام واکسن، بررسیهای دورهای اپیدمیولوژیک و مطالعههای اثربخشی واکسن است. یافتههای مطالعه امکانسنجی بیانگر برتری استفاده از نظام مراقبت دیدهور مبتنی بر بیمارستان متناسب با شرایط کشور است.
نتیجه گیری: انجام مطالعههای مرور ساختارمند و فراتحلیل به منظور مستندسازی روند بیماریهای ناشی از هموفیلوس آنفلوانزا و پنوموکوک ضرورت دارد. به منظور پایش اثرات غیرمستقیم واکسن پنوموکوک انجام بررسیهای دورهای برای تعیین شیوع حالت حاملی ناحیه حلق و بینی نیز پیشنهاد میشود.
حمیرا سجادی، مروئه وامقی، فرحناز محمدی شاهبلاغی، دلارام علی، سید حسین محققی کمال،
دوره 14، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بهزیستی کودکان یک سازه چندبعدی است که به جنبههای مختلف زندگی کودکان میپردازد. مطالعه در پی شناخت حوزههای اصلی زندگی کودکان، مؤلفهها و نشانگرهای آنها در ایران است تا در سنجش بهزیستی کودکان در ایران مورداستفاده قرار گیرد.
روش کار: در این مطالعه ابعاد، مؤلفهها و نشانگرهای بهزیستی کودکان که از طریق مرور منابع و دیدگاههای مطلعین و کودکان استخراجشده بود، از طریق سه دور مطالعه دلفی توسط30 نفر از صاحبنظران دارای سابقه آموزشی، پژوهشی یا اجرایی در حوزههای مختلف زندگی کودکان موردبررسی قرار گرفت. ابعاد و مؤلفههای دارای نمره بالاتر از میانگین انتخاب و درصد موافقت اعضا دلفی با نشانگرهای مرتبط با آنها موردسنجش قرار گرفت.
یافتهها: شش بعد بهزیستی کودکان شامل سلامت جسمی، مخاطرات و ایمنی، وضعیت اقتصادی، خانواده، بهزیستی فردی و اجتماعی، آموزش و مسکن و محیط زندگی و 25 مؤلفه و110 نشانگر مربوط به ابعاد مختلف بهزیستی کودکان توسط اعضا دلفی انتخاب شدند. در مورد مرتبط بودن نشانگرها با مؤلفهها و ابعاد موافقت100%، واضح و روشن بودن توافق 96%، در نظر گرفتن وضعیت حال و آینده کودک 95%، در بر گرفتن گروه های سنی مختلف 95%، جامع بودن نشانگرها توافق 86% و تناسب کلی نشانگرها با مؤلفهها توافق 95%حاصل شد.
نتیجهگیری: مؤلفهها و بیانگرهای پیشنهادی این مطالعه جهت ساخت شاخص ترکیبی بهزیستی کودکان میتواند با پایش و مقایسه وضعیت بهزیستی کودکان ایرانی بین استانهای کشور و سالهای متفاوت نقاط قوت و ضعف سیاستها و برنامههای مرتبط را مشخص کرده و دولت را در اتخاذ سیاستهای مناسب و بومی در کشور استانها یاری دهد.
عباس علیپور، سید ابوالفضل قدیری، لیلا خزایی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بررسی سببهای مرگ در کودکان زیر یکسال میتواند ابزار مهمی برای دستیابی به تدابیر پیشگیری و در نهایت کاهش موارد مرگ شود. هدف از این مطالعه برآورد تعداد واقعی مرگ در کودکان زیر یکسال و مقایسهی آن با موارد گزارش شده از سازمان ثبت احوال کشور با استفاده از شاخص برآورد موری (Murray) در استان مازندران بوده است.
روش کار: در این مطالعه تمامی موارد مرگ کودکان زیر یکسال در بیمارستانهای استان مازندران در سالهای 93-1390 وارد مطالعه شدند. با استفاده از ضریبهای موجود در هر یک از طبقههای 45گانه سببهای مرگ موری موارد واقعی مرگ برآورد شد. این تعداد با موارد مرگ گزارش شده سالانه از سازمان ثبت احوال کشور مقایسه شد.
یافتهها: از بین 764 مورد مرگ، بیشترین سببهای رخداد مرگ در کودکان زیر یکسال بهترتیب مربوط به شرایط حول زایمان، ناهنجاریهای مادرزادی و اختلالات کروموزومی، بیماریهای تنفسی و بیماریهای سیستم گردش خون بود. با استفاده از روش موری در مجموع تعداد 1711 مورد مرگ برای کل استان برآورد شد.
نتیجهگیری: بر اساس روش موری پیشبینی میشود که سالیانه بین 445-390 مرگ در کودکان زیر یکسال رخ داده است. بین برآورد به دست آمده در این پژوهش و موارد مرگ گزارش شده توسط سازمان ثبت احوال کشور، مغایرت وجود دارد و نشان دهندهی نقص در ثبت کامل موارد مرگ توسط این سازمان است.
علی محمد مصدق راد، ابوالقاسم پوررضا، نسرین ابوالحسن بیگی گله زن، سید شهاب الدین شاه ابراهیمی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: شاخص توسعه انسانی یک معیار رتبهبندی توسعهیافتگی کشورها و شاخصهای مرگومیر مهمترین شاخصهای سلامت هستند. هدف این مطالعه تعیین ارتباط بین شاخص توسعه انسانی و شاخصهای مرگ مادران، نوزادان، شیرخواران و کودکان زیر 5 سال در ایران است.
روش کار: مطالعه طولی حاضر در بازه زمانی 1384 تا 1395 انجام شد. برای بررسی همبستگی بین شاخصهای مذکور از آزمون همبستگی پیرسون و برای تعیین میزان تأثیر شاخص توسعه انسانی بر شاخصهای مرگومیر از معادلات رگرسیون استفاده شد.
یافتهها: شاخص توسعه انسانی در ایران از 690/0 در سال 1384 به 774/0 در سال 1395 افزایش یافت (12 درصد افزایش). در سال 1395 میزان میرایی مادران 26 درصد، میزان میرایی نوزادان 41 درصد، میزان میرایی شیرخواران 52 درصد و میزان میرایی کودکان زیر 5 سال 42 درصد نسبت به سال 1384 کاهش یافت. شاخص توسعه انسانی دارای همبستگی منفی با میزان مرگ مادران، نوزادان، شیرخواران و کودکان زیر 5 سال بود. برای کاهش یک مرگ مادر در هر صد هزار تولد زنده شاخص توسعه انسانی باید 01/0 افزایش یابد. افزایش به میزان 014/0، 009/0 و 008/0 در شاخص توسعه انسانی منجر به کاهش یک مرگ نوزاد، شیرخوار و کودک زیر 5 سال به ازای هر هزار تولد زنده میشود.
نتیجهگیری: با افزایش شاخص توسعه انسانی میزانهای میرایی مادران، نوزادان، شیرخواران و کودکان زیر 5 سال کاهش مییابند. سیاستگذاران و مدیران باید نسبت به تخصیص بهینه منابع عمومی کشور بین بخشهای مختلف اجتماعی و اقتصادی کشور اقدام کنند.
حمیده تکه، حسین انصاری، علیرضا انصاری مقدم، نورمحمد نوری، کورش تیرگر فاخری، فریبا زارع،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بیماری مادرزادی قلبی شایعترین نوع نقص هنگام تولد است که 25 درصد از کل ناهنجاریهای مادرزادی را تشکیل میدهد. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل تأثیرگذار بر بیماری مادرزادی قلبی در جنوبشرق ایران انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه، 353 مورد از کودکان 59-0 ماهه و دارای بیماری قلبی مادرزادی مراجعه کننده از سراسر استان سیستان و بلوچستان به کلینیک قلب کودکان و 353 شاهد نیز از کودکان 59-0 ماهه و سالم مراجعه کننده به مراکز سلامت زاهدان انتخاب شدند. از نظر سن،و جنس و محل سکونت همسانسازی انجام گرفت. دادهها با استفاده از پرسشنامه جمعآوری شدند و با استفاده از آزمونهای t مستقل و مربع کای و مدل رگرسیون لجستیک چندگانه تحلیل شد.
یافتهها: این مطالعه نشان داد عدم مصرف فولیک اسید در دوران بارداری (8/11=OR)، عدم مصرف مولتی ویتامین در دوران بارداری (1/4=OR)، وجود بیماری در فامیل درجه اول والدین (4/3=OR)، وجود دکل مخابراتی در دید خانه (3 =OR) و سابقه سقط (4/3=OR) و مواجهه همیشگی مادر با دود دخانیات ثانویه (9/2=OR) از مهمترین متغیرهایی بودند که بهطور معنیداری شانس تولد نوزاد با بیماری مادرزادی قلبی را افزایش میدادند (P<0.05).
نتیجهگیری: برنامهریزی و تأکید بر مصرف مکملها در دوران بارداری و افزایش سطح آگاهی زنان در معرض خطر در کاهش این بیماری مؤثر است. آموزش چگونگی اجرایی کردن روشهای جلوگیری از این بیماری به کادر پزشکی و بهداشت برای کنترل فاکتورهای خطر و کاهش هزینههای مرتبط با این بیماری در جامعه ضروری به نظر میرسد.
محمد تقی شاکری، راضیه یوسفی، مهدی قلیان اول، مریم سالاری، مریم امینی، امیر مازیار حامدی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بررسی دقیق مرگومیر کودکان در جامعه از جمله مهمترین راهکارها برای ارتقای سلامت کودکان است. این مطالعه با هدف بررسی توزیع سنی، روند و پیشبینی مرگومیر کودکان زیر5 سال استان خراسان رضوی کشور انجام شده است.
روش کار: جامعه مورد بررسی شامل اطلاعات مرگومیر کودکان زیر5 سال استان خراسان رضوی طی سالهای 96-1391 است که از سامانه ثبت علل و طبقهبندی مرگو میرمعاونت بهداشتی دانشگاه مشهد و 5 دانشگاه و دانشکده استخراج شده است. سببهای فوت بر اساس کدهای بینالمللیICD10 بازنویسی شد. در نهایت پس از پالایش دادهها با استفاده از نرمافزارANACoD، دادهها در نرمافزارهای Minitab نسخه 15 و Stata نسخه 16 قرار داده شدند و با استفاده از روشهای آمارتوصیفی و روشهای مدلبندی سری زمانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: بیشترین میزان مرگومیر کودکان زیر5 سال مربوط به سال 1393 و کمترین میزان مربوط به سال 1396 بود. با استفاده از روش تفاضلگیری دادهها را ایستا نموده و در نهایت مدلARIMA (1,1,2) به عنوان مدل مناسب شناسایی و برازش داده شد.
نتیجهگیری: میزان مرگومیر کودکان زیر5 سال در 4 سال مورد بررسی در استان خراسان رضوی کاهش خوبی داشته است و براساس پیشبینی مدل این کاهش در سالهای بعد هم ادامه دارد، اما همچنان با میزان مرگومیر در کشورهای توسعه یافته و برخی از کشورهای در حال توسعه فاصله زیادی وجود دارد. از این رو میتوان با افزایش سطح خدمات بهداشتی، سطح آگاهی خانوادهها و بهبود مراقبتهای دوران بارداری و زایمان مادران در راستای کاهش شاخص میزان مرگومیر کودکان زیر 5 سال تلاش نمود.
محبوبه حجتی، ندا یعقوبیه، جلال کریمی، منصور فیروزبخت، امید ایروانی،
دوره 18، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
مقدمه و اهداف: دوران کودکی پرمخاطرهترین دوران زندگی است و بررسی علل مرگ کودکان و جلوگیری از موارد قابلپیشگیری نقش مهمی در وضعیت سلامت و بهرهوری خانواده و جامعه دارد، هدف از مطالعه حاضر بررسی اپیدمیولوژیک مرگ کودکان زیر 5 سال ارجاعی به پزشکی قانونی استان اصفهان است.
روش کار: در این مطالعه مقطعی- تحلیلی و گذشتهنگر، پرونده 194 کودک زیر 5 سال (109 پسر و 85 دختر) که در طی سالهای 1397 تا 1400به مرکز پزشکی قانونی اصفهان ارجاع شدهاند؛ مورد بررسی قرار گرفت و علل مرگ بر اساس معیارهای ICD10 و ویژگیهای جمعیتشناختی و بالینی آنها استخراج گردید. اطلاعات بهدستآمده با استفاده از آزمون آماری کای اسکوئر و آزمون دقیق فیشر مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: ازنظر توزیع علل مرگ غیرطبیعی، 30/4% مرگ به علت وقایع خانگی، 22/7% مرگ به علت بیماری مزمن، 21/1% مرگ به علت تصادفات، 17/5% مرگ به علت بیماری حاد، 2/1% مرگ به علت آسفیکسی، 3/1% مرگ به علت سندرم مرگ ناگهانی و 3/1% مرگ به علت متفرقه اتفاق افتاده است. تفاوت معنادار آماری بین علت مرگ و گروه سنی، محل فوت، سابقه بیماری و سال فوت وجود دارد (0/05>P) ولی بین علت مرگ با جنس و ملیت تفاوت معنادار آماری وجود ندارد (0/05<P).
نتیجهگیری: در بین علل فوت، مرگ ناشی از حوادث و سوانح بیشترین علت فوت بود. بنابراین با توجه به قابلیت انجام اقدامات پیشگیرانه، لازم است سیاستگذاری آتی در جهت تأمین سلامت و امنیت کودکان صورت گیرد.
یاسر مصری، مینا پاک خصال، علی اکبر نقوی الحسینی، فاطمه میرزائی، عبدالحلیم رجبی،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
مقدمه و اهداف: با توجه به تأثیر پاندمی کووید- ۱۹ بر روی سلامتی و اهمیت سلامت دهان، مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر پاندمی کووید-19 بر روی استفاده از خدمات دندانپزشکی میان کودکان انجام شده است.
روش کار: مطالعه گذشتهنگر حاضر با استفاده از اطلاعات موجود در آرشیو کلینیک دندانپزشکی بیمارستان کودکان شهر گرگان در سال 1401 انجام شد. مشخصات دموگرافیک بیماران و نوع خدمات دندانپزشکی دریافت شده جمع آوری و وارد نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 گردید. جهت مقایسه تفاوت سالانه فراوانی دریافت انواع خدمات دندانپزشکی ، دادهها تحت آزمون کای اسکوئر قرار گرفته و برای بررسی روند تغییرات خطی هر خدمت از آزمون کوکران – آرمیتاژ استفاده شد.
یافتهها: تعداد 24185 خدمات دندانپزشکی مختلف، از ابتدای سال 1398 تا انتهای سال 1400 توسط کودکان 2 تا 14 سال مراجعه کننده به کلینیک دندانپزشکی بیمارستان طالقانی دریافت شده بود. مقایسه فراوانی استفاده از خدمات دندانپزشکی سال 1399 نسبت به سال 1398، کاهش 31 درصدی را نشان داد. نوع خدمات استفاده شده در سال اول حین پاندمی نسبت به سال قبل از پاندمی تغییرات معنیداری داشت که عمده آنها افزایش خدمت کشیدن دندان (0/001 P =) و کاهش خدمت ترمیم (0/000 P =) بود. همچنین افزایش درمان پالپ (0/003 P =) بهویژه در سال دوم پاندمی قابل ملاحظه بود.
نتیجه گیری: میزان استفاده از خدمات دندانپزشکی و نوع خدمات دریافتی در زمان پاندمی تغییرات قابل ملاحظهای داشته و این امر برنامهریزی برای درمانهای موردنیاز در آینده و همچنین ایجاد زیرساختارهایی برای مواجهه با پاندمی های مشابه را ضروری میسازد.
تینا فلاح، آمنه الیکایی، رکسانا منصور قناعی، عبدالله کریمی، ایرج صدیقی، مرجان تاری وردی، آرزو امیرعلی، طیبه نظری، نگین نهان مقدم، علیرضا ناطقیان، سید حمیدرضا منوری، سید محسن زهرائی، سوسـن محمـودی، مسعود آل بویه،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
مقدمه و اهداف: شناسایی ژنوتیپ های روتاویروس در کودکان از نظر بالینی مهم است. هدف از مطالعه حاضر تعیین تنوع ژنوتیپهای روتاویروس و ارتباط آنها با یافته های دموگرافیک و علائم بالینی کودکان بستری در بیمارستان است.
روش کار: برای مشخص کردن ژنوتیپ های روتاویروس، نمونه های مدفوع روتاویروس-مثبت کودکان علامت دار در آذر 1399 الی اسفند 1400 وارد مطالعه شدند. استخراج RNA از نمونه ها و سنتز cDNA برای ژن های VP7 و VP4 طبق پروتکل استاندارد انجام شد. تعیین ژنوتیپ ها با استفاده از پرایمرهای اختصاصی انجام شد. توالی یابی و تجزیه و تحلیل بیوانفورماتیک برای تایید نتایج انجام شد. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ و Graphpad نسخه ۹.۵.۰ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: از میان نمونه های بیماران مبتلا، سه ژنوتیپ به عنوان ژنوتیپ غالب در جامعه تحت بررسی تعیین شد. این نتایج رابطه معنیداری را میان فراوانی یک ژنوتیپ و تغییرات فصول (0/0077= p-value) و بین نوع ژنوتیپ ها، مدت بستری و شدت اسهال نشان دادند. در حالیکه به طور معنادار با افزایش سن، انواع بیشتری از روتاویروس گروه A تعیین گردید، ارتباطی میان ژنوتیپ های شناسایی شده با جنسیت مشاهده نگردید (0/473 = p-value) همچنین، هیچ ارتباطی بین نوع ژنوتیپ، شدت کم آبی و حضور یا عدم حضور تب وجود نداشت.
نتیجهگیری: به طور کلی، نتایج این مطالعه تنوع نسبتا بالایی از ژنوتیپهای روتاویروس ها را در کودکان نشان داد. جهت تایید همبستگی های یافت شده بین برخی از ژنوتیپ ها و گروه های سنی، فصول، علائم بالینی و اثربخشی واکسن های موجود، مطالعات بیشتری مورد نیاز است.
الهه فقیهی فر، مرجان عجمی، ساره شاکریان،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
مقدمه و اهداف: چاقی کودکان امروزه به یک چالش جهانی تبدیل شده است. مطالعات بسیاری ارتباط چاقی را با عوامل اقتصادی اجتماعی نشان داده اند. تحقیق حاضر با هدف بررسی نابرابری های اقتصادی- اجتماعی با الگوی تغذیه ای و چاقی در کودکان انجام شده است.
روش کار: مطالعه حاضر با روش تحلیل ساختاری انجام گردید. مشارکت کنندگان پژوهش 80 نفراز کودکان 6 تا 13 ساله با شیوه تصادفی ساده از مراجعین پایگاه های سنجش سلامت شهرستان سنقر و کلیایی انتخاب و وارد مطالعه شدند. توده بدنی کودکان بـه روش اسـتاندارد محاسبه شد. الگوی تغذیه ای از پرسشنامه یادآمد 24 ساعته خوراک و وضعیت اقتصادی - اجتماعی با پرسشنامه های استاندارد مرتبط سنجیده شد. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS 24 و AMOS 24 انجام گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد 28/75 درصد از آزمودنی ها چاق، و یا دارای اضافه وزن بودند. نتایج تحلیل ساختاری نشان داد متغیر اقتصادی – اجتماعی با ضریب تاثیر (0/65) بر الگوی تغذیه ای و بر توده بدنی (0/43 - ) اثر مستقیم دارد. متغیر الگوی تغذیه ای با ضریب تاثیر (0/74- ) بر توده بدنی اثر داشت. نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد که اثر غیرمستقیم وضعیت اقتصادی- اجتماعی بر توده بدنی براساس نقش میانجی الگوی تغذیه ای (0/48-) می باشد. مقادیر پیش بینی نیز نشان می دهد دو متغیر اقتصادی و اجتماعی و الگوی تغذیه ای به ترتیب 0/16 و 0/29 از تغییرات توده بدنی را پیش بینی می کنند.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه تأثیر وضعیت اجتماعی-اقتصادی را بر الگوهای تغذیهای و شاخص توده بدنی جامعه پژوهش نشان داد. امروزه بحث افزایش توده بدن در جهان و کشور ما یکی از مهمترین چالش های اجتماعی است. با توجه به اثرات ناهمگون وضعیت اجتماعی-اقتصادی بر الگوهای تغذیه ای و شاخص توده بدنی، تدوین و اجرای سیاست های پیشگیرانه با توجه به شرایط جوامع برای دستیابی به نتایج موثر ضروری است.
مهناز شوقی، خدیجه یحیوی، راحله محمدی،
دوره 20، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
مقدمه و اهداف: استفاده از روشهای آموزشی مدرن و مبتنی بر فناوری، میتواند نقش مؤثری در افزایش توانمندی پرستاران در مدیریت استرس و بهبود پاسخ آنان به وضعیتهای استرسزا ایفا کند. به همین دلیل، این مطالعه با هدف تعیین تاثیر مدیریت تنش و پاسخ به استرس پرستاران شاغل در بخشهای کودکان مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران از طریق نرم افزار چند رسانهای انجام شد.
روش کار: در این پژوهش نیمه تجربی، با نمونه گیری تصادفی، 102 نفر (51 نفر در گروه مداخله و 51 نفر در گروه کنترل) از پرستاران شاغل در بخش های عمومی بیمارستان انتخاب شدند. معیارهای ورود در ارزیابی اثربخشی آموزش مدیریت استرس بر پاسخ به استرس پرستاران شامل داشتن حداقل مدرک کارشناسی، داشتن حداقل 6 ماه سابقه کار در بخش کودکان، نداشتن اختلالات روان و عدم استفاده از داروهای اعصاب و روان بر اساس خودگزارشی، داشتن سیستم کامپیوتری با قابلیت اجرای DVD و آشنایی به کار با آن و عدم پیشینه تجربیات و آمادگی یا شرکت در کارگاه مدیریت کنترل استرس طی 6 ماه گذشته میشوند. در مقابل، معیارهای خروج عدم رضایت شرکت کننده، تغییر بخش و بیمارستان محل خدمت را شامل میشوند. این ارزیابی سهیم در بهبود مهارتها و پاسخ به استرس پرستاران در بخشهای کودکان مراکز درمانی میگردد. برای سنجش پاسخ به استرس از پرسشنامه Stress Response Inventory استفاده شد و توسط هر دو گروه پیش از اعمال مداخله تکمیل شد. در مرحله بعد، محتوی آموزشی تهیه شده درخصوص مدیریت استرس، در اختیار گروه مداخله به مدت 8 هفته قرار گرفت. در پایان هفته هشتم، مجددا پرسشنامه پاسخ به استرس توسط هر دو گروه پاسخ داده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و با آزمون های فیشر، من ویتنی، کروسکال والیس و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین پاسخ به استرس در دو گروه مداخله (23/66 ± 29/69) و کنترل (27/95 ± 33/20) پیش از مداخله اختلاف معنی داری نداشت (0/661 = p). میانگین نمره پاسخ به استرس در گروه مداخله (16/74 ± 19/65)، و بعد از مداخله به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل (28/17 ± 32/67) بود (0/001 > p).
نتیجهگیری: یافته ها نشان دهنده تاثیر مثبت برنامه مدیریت استرس بر پاسخ به استرس پرستاران مورد مطالعه بود.