جستجو در مقالات منتشر شده


294 نتیجه برای محمد

محمدحسن ربیعی، حسام الدین اکبرین، سعید بکایی، محمدحسین فلاح مهرآبادی، اوستا صدرزاده، فرشاد طهرانی،
دوره 17، شماره 1 - ( دوره 17، شماره 1، بهار 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: پرورش مرغ تخم‌گذار تجاری یکی از زیربخش‌های مهم صنعت پرورش طیور است. در این مطالعه وضعیت امنیت زیستی مزارع پرورش‌دهنده مرغ تخم‌گذار تجاری در 9 استان پرتراکم پرورشی ایران مورد ارزیابی قرار گرفت.
روش کار: در این مطالعه مقطعی، 202 مزرعه پرورش مرغ تخم‌گذار تجاری با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای از 9 استان در سال 1398 انتخاب شدند. داده‌های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه و با مراجعه حضوری به واحدها جمع‌آوری شدند. یافته‌ها با میانگین، انحراف معیار، مجموع و شاخص درصد پذیرش توصیف شدند.
یافته‌ها: درصد پذیرش مجموع کل اقدامات امنیت زیستی در مزارع پرورش مرغ تخم‌گذار تجاری ایران برابر با 18/68 درصد و به تفکیک امنیت زیستی محیطی، ساختاری و عملیاتی به‌ترتیب برابر با 11/72، 75 و 82/60 درصد بود. در بین اقدامات مربوط به امنیت زیستی محیطی پایین‌ترین درصد پذیرش در مورد فاصله تا نزدیک‌ترین باغ میوه و کشتزارهای آبی با 20/29 درصد، در بین اقدامات مربوط به امنیت زیستی ساختاری پایین‌ترین درصد پذیرش در مورد وجود جایگاه ضدعفونی دست پیش از ورودی سالن‌ها با 96/28 درصد و در بین اقدامات امنیت زیستی عملیاتی پایین‌ترین درصد پذیرش به‌ترتیب در مورد تصفیه کردن آب مصرفی و آزمایش کردن آب مصرفی با 18/31 و 91/33 درصد بود.
نتیجه‌گیری: این مطالعه وضعیت امنیت زیستی مزارع پرورش مرغ تخم‌گذار تجاری 9 استان پرتراکم پرورشی ایران را نشان داد و و برخی نقاط ضعف در اجرای این قوانین در سطوح محیطی، ساختاری و عملیاتی را آشکار کرد. 

کورش هلاکویی نائینی، محمد علی منصورنیا، شادی نادریان، رضا بیرانوند، محمد بیدخوری، خدیجه ماجانی، شهرزاد نعمت اللهی،
دوره 17، شماره 2 - ( دوره 17، شماره 2، تابستان 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: مشکلات سلامت روان در دوران بارداری از مهم‌ترین علت های منجر به افزایش بار بیماری‌هابخصوص در گروه های ضعیف اقتصادی-اجتماعی در جامعه هستند. هدف از این مطالعه برآورد خطر وزن کم هنگام تولد در ارتباط با سلامت روان مادر شامل اختلال‌های اضطراب، افسردگی و استرس بود.
روش کار: این مطالعه برروی داده‌های 398 نفر عضو کوهورت بارداری بندرعباس (BAPC) طی سالهای 2017-2020 اجرا شد. افسردگی، اضطراب و استرس با استفاده از پرسشنامه‌ی 21 سؤالی DASS درهنگام بارداری و وزن کم هنگام تولد براساس کارت واکسیناسیون نوزاد سنجیده شد. تأثیر اختلال‌های روانی مادر بر وزن کم هنگام تولد با استفاده از رگرسیون دوجمله‌ای و رگرسیون پوآسون تعمیم یافته در سطح معنی‌داری 05/0 برآورد شد.
یافته‌ها: در مقایسه با مادران بدون اختلالات سلامت روان، خطر بروز وزن کم هنگام تولد در مادران مبتلا به افسردگی شدید 03/8 برابر بیش‌تر (فاصله اطمینان 95 درصد: 62/11-55/5)، در مادران مبتلا به استرس متوسط 06/8 برابر بیش‌تر (فاصله اطمینان 95 درصد: ‏51/11-64/5)، و در مادران مبتلا به اضطراب شدید و بسیار شدید معادل 13/3 برابر (فاصله اطمینان 95 درصد: ‏31/8-18/1) و 43/8 برابر (فاصله اطمینان 95 درصد: ‏25/12-80/5) بود.
نتیجه‌گیری: بین هر سه اختلال افسردگی، اضطراب و استرس در رده‌‌های متوسط، شدید و بسیار شدید با وزن کم هنگام تولد ارتباط آماری معنی‌داری وجود دارد. پیشنهاد می‌شود اقدام‌هایی مانند خدمات غربالگری بهداشت روان هنگام بارداری، و طراحی و اجرای برنامه‌های آموزشی و مشاوره‌ای برای مادران باردار و خانواده آنها بالاخص همسران در راستای بهبود روابط زناشویی طی بارداری انجام شود.

زهرا حسین خانی، مژگان عباسی، آمنه خالقی، الهام کاکاوند، ناهید یزدی، حسن رضا محمدی معین،
دوره 17، شماره 2 - ( دوره 17، شماره 2، تابستان 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: انتشار کروناویروس (کووید-19) در جهان، اثرات نامطلوبی بر جوانب مختلف زندگی افراد و توسعه اقتصادی-اجتماعی جوامع داشته است. مطالعه حاضر باهدف تعیین دانش، نگرش و عملکرد مردم استان قزوین در خصوص بیماری کووید-19 انجام‌شده است.
روش کار: مطالعه مقطعی حاضر در ماه‌های آذر و دی سال 1399 بر روی 1223 نفر از جمعیت بالای 15 سال استان قزوین انجام شد. با روش نمونه‌گیری طبقه‌ای چندمرحله‌ای افراد به‌صورت تصادفی از جمعیت تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی استان انتخاب شدند. پرسشنامه‌ها به‌صورت خودایفا و مصاحبه تلفنی تکمیل شد. سؤالات شامل اطلاعات جمعیت شناختی، دانش، نگرش و عملکرد افراد درباره کووید-19 بود.
یافته‌ها: درمجموع تعداد 1223 نفر با میانگین سنی (2/12) 6/35 سال در مطالعه شرکت کردند. امتیاز نمرات بخش‌های دانش، نگرش و عملکرد افراد به‌ترتیب 68% ،72% و91% بود که مناسب بود. درباره دانش کمترین امتیاز مربوط به آگاهی از علائم شایع بیماری
(6 درصد) بود. 42 درصد افراد معتقد بودند اصول پیشگیری از ابتلاء به ویروس کرونا را رعایت می‌کنند، 3/50 درصد فاصله 2 متری از دیگران را رعایت می‌کردند. طبق تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره، با افزایش سن افراد سطح آگاهی (007/0=P) و عملکرد(028/0=P) ایشان افزایش داشته، با افزایش تحصیلات میزان آگاهی افزایش (001/0>P) ولی میزان نگرش کاهش (001/0=P) داشته است. آگاهی(002/0=P) و عملکرد(001/0>P) مردان نسبت به زنان به‌طور معنی‌داری کمتر بود. در خصوص محل سکونت هم سطح نگرش ساکنین روستایی نسبت به شهری بالاتر بوده است (002/0=P).
نتیجه‌گیری: مطالعه ما نشان داد سطح آگاهی، نگرش و عملکرد مردم استان قزوین در خصوص بیماری کووید-19 مناسب است. 

محمد علی دریک، محمد کاکاوند، شهرام ممدوحی، مژگان نوابی، الهام گودرزی، حمید مخیری، ظاهر خزایی،
دوره 17، شماره 2 - ( دوره 17، شماره 2، تابستان 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: هپاتیت ویروسی از بیماری‌های شایع و مهم و از آسبب‌های اصلی مرگ‌ومیـر و نـاتوانی در جهـان اسـت. هدف از این مطالعه، بررسی طغیان هپاتیت A در شهرستان بروجرد در سال 1398 بود.
روش کار: این مطالعه در قالب یک مطالعه مورد- شاهدی به منظور بررسی طغیان هپاتیت A در سال 1398 در شهرستان بروجرد،
( روستای جوجه حیدر) صورت گرفت. در این مطالعه 50 نفر فرد مبتلا به هپاتیت A به عنوان مورد وارد مطالعه شدند به ازای هر مورد بیمار، دو مورد شاهد از روستای هم‌جوار که فاقد بیماری بودند؛ انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه دموگرافیک و یافته‌های آزمایش‌های انجام شده جمع‌آوری شد. برای بررسی ارتباط بیماری با عوامل خطر از نسبت شانس و فاصله اطمینان 95% استفاده شد.
یافته‌ها: در این مطالعه نسبت شانس برای عوامل خطر شستن میوه و سبزی با آبی غیر از آب لوله‌کشی (نسبت شانس= 2/3)، شستن ظروف با آبی غیر از آب لوله‌کشی (نسبت شانس= 7/3)، توالت غیر بهداشتی (نسبت شانس= 3/8)، استفاده از آب غیرلوله‌کشی در مواقع قطع آب لوله‌کشی (نسبت شانس= 4/4)، عدم اطلاع از بیماری و راه‌های انتقال (نسبت شانس= 8/4) و فاصله چاه آب از چاه فاضلاب کم‌تر از 15 متر (نسبت شانس= 1/4) ارتباط آماری معنی‌داری را نشان دادند.
نتیجه‌گیری: با افزایش آگاهی افراد و بهبود وضعیت بهداشت محیط و فاضلاب روستایی می‌توان از  رخداد طغیان‌های مشابه در این منطقه و مناطق مشابه پیشگیری کرد.

محمد زارع، زهرا تقربی، خدیجه شریفی، زهرا سوکی، جواد ابوالحسنی،
دوره 17، شماره 2 - ( دوره 17، شماره 2، تابستان 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: وجود ابزار روا، پایا، کوتاه و درعین‌حال حساس و دقیق، جهت تشخیص درد در مبتلایان به دمانس ضروری است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی و ارزش تشخیصی فرم کوتاه نسخه فارسی Doloplus-2 (P-Doloshort) در ارزیابی درد در سالمندان مبتلا به دمانس انجام شد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی، 100 سالمند تحت پوشش کلینیک‌های خصوصی و مراکز نگهداری سالمندان در کاشان (سال 98-1397) به‌روش دردسترس انتخاب شدند. روایی سازه به‌روش تحلیل عاملی اکتشافی، مقایسه گروه‌های شناخته‌شده و روایی همگرا، و پایایی به‌روش همسانی درونی، هم‌ارزی و ثبات تعیین شد. اثر سقف و کف نیز ارزیابی گردید. P-Doloplus-2 به‌عنوان آزمون طلایی و
 
P-Doloshort به‌عنوان آزمون تشخیصی منظور شد. داده‌ها توسط SPSS-v16 با آزمون تی-مستقل، رگرسیون خطی، ضرایب همبستگی درون‌خوشه‌ای (ICC  ) و پیرسون، آلفای کرونباخ، منحنی راک و پارامترهای ارزش تشخیصی تحلیل شدند.
یافته‌ها: تحلیل عاملی، ابزار را تک‌عاملی شناسایی نمود؛ این عامل قادر به تبیین 851/65% از واریانس کل بود. P-Doloshort قادر به تفکیک دو گروه مبتلا و غیرمبتلا به بیماری‌های زمینه‌ای دردناک از یکدیگر بود (0001/0>P). بین نمرات P-Doloshort با P-Doloplus-2 (975/0=r،0001/0>P) و PACSLAC-II-IR (902/0=r،0001/0>P)، همبستگی معنی‌دار مثبت وجود داشت. آلفای کرونباخ، ICC و خطای استاندارد اندازه‌گیری به ترتیب 898/0، 891/0 و 183/1± بود. فراوانی نسبی حداقل و حداکثر نمره ممکن، کمتر از 15% بود. در نقطه برش 5/2، سطح زیر منحنی راک، حساسیت، ویژگی و دقت تشخیصی کلی به ترتیب 985/0، 956/0، 000/1 و 970/0 برآورد شد.
نتیجه‌گیری: P-Doloshort به‌عنوان ابزاری روا، پایا، حساس و دقیق جهت ارزیابی درد سالمندان مبتلا به دمانس قابل‌استفاده است. 

ملیحه صفری، سلمان خزایی، راضیه ایمانی، محمد عباسی، قدرت اله روشنایی،
دوره 17، شماره 2 - ( دوره 17، شماره 2، تابستان 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: میزان بروز سرطان رکتوم در کشورهای در حال توسعه به‌ویژه در سنین پایین رو به افزایش است. این مطالعه با هدف ارزیابی عوامل مؤثر بر بقای بیماران مبتلا به سرطان رکتوم، در حضور ریسکهای رقابتی انجام شد.
روش کار: در این مطالعه کوهورت گذشته‏نگر، اطلاعات 121 بیمار مبتلا به سرطان رکتوم در سالهای 96-1380 مورد بررسی قرار گرفت. پیامد مطالعه مرگ مرتبط با پیشرفت سرطان بود و سایر سبب‌های مرگ بهعنوان خطر رقیب در نظر گرفته شدند. با استفاده از مدل‏ مخاطرات علت-ویژه و زیرتوزیع به بررسی عوامل مؤثر بر بقای بیماران در حضور ریسک رقابتی پرداخته شد.
یافته‌ها: میانگین (انحراف‎ معیار) سن تشخیص (9/13) 4/53 سال و 68 نفر(2/56 درصد) از بیماران مرد بودند. یافته‌های آزمون لگ-رتبه نشان داد متغیرهای جنس، سن تشخیص، متاستاز، نوع نخستین درمان، میزان نفوذ به دیواره روده، محل تومور، تعداد لنفوم درگیر و اندازه تومور بر بقای بیماران تأثیر معنی‌داری دارند (05/0>P). متغیرهای درجه تومور، متاستاز به گره‎های لنفاوی و مرحله بیماری بر مخاطره مرگ به‏دلیل پیشرفت سرطان رکتوم، در هر دو مدل رگرسیونی زیرتوزیع و علت-ویژه معنی‌دار شدند (05/0>P).
نتیجه‌گیری: با توجه به لزوم در نظر گرفتن ریسکهای رقیب، یافته‌های هر دو روش تحلیل ریسکهای رقابتی نشان داد که درجه تومور، متاستاز به گرههای لنفاوی و مرحله بیماری مخاطره لحظهای و مخاطره بروز مرگ به دلیل سرطان را افزایش داد. بنابراین برای تعیین ریسک فاکتورهای اختصاصی هر یک از علل مرگ در تحلیل دادههای بقا در صورت وجود بیش از یک علت مرگ باید از روشهای ریسکهای رقابتی استفاده کرد.

صدیقه سادات طباطبائی فر، طه کوشکی، محمد جمشیدی، سجاد دلاوری،
دوره 17، شماره 2 - ( دوره 17، شماره 2، تابستان 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: در حوادث و بحرانها، بخش سلامت با کمبود نیروی انسانی مواجه خواهد شد. ماندگاری نیروی انسانی در این شرایط امری حیاتی است. هدف این مطالعه تببین راهکارهایی جهت تقویت تاب آوری نیروی انسانی سلامت در طول بحران، و جلوگیری از  ترک سازمان توسط آن ها می باشد.
روش کار: روش مورد استفاده در این مطالعه، تحقیق مروری حیطه‌ای است. پایگاه های اطلاعاتی معتبر انگلیسی و فارسی با محدوده زمانی معین (از مبنای زمانی پایگاه مورد جستجو تا سپتامبر سال 2020) مورد بررسی قرار گرفتند. سپس بخش‌های کلیدی اطلاعات به دست آمده، طبقه‌بندی شدند. نهایتا، گزینه های سیاستی و راهکارهای پیاده سازی آن ها جمع بندی و گزارش شدند.
یافته‌ها: در مجموع 168 مقاله ی مختلف جمع آوری گردید. پس از حذف مقالات غیرمرتبط، اطلاعات منتشر شده در 21 مقاله مطاله شدند. به صورت کلی، نتابج حاصل از این مطالعه در شش دسته‌ی عمده طبقه‌بندی می شود. این دسته بندی شامل 6 حوزه ی مختلف سیاستگزاری و راهکارهای پیشنهادی برای هریک می باشد.
نتیجه‌گیری: با توجه به شرایط کشور ایران سیاست های لازم برای تقویت و ماندگاری نیروی انسانی سلامت در حوادث و بحران‌ها، به ترتیب اولویت، شامل اصلاح آموزش، حمایت روانی، حمایت مالی، حمایت اجتماعی-رفاهی، حمایت شغلی، و بهبود زیرساخت در مناطق محروم و بحران‌زده می باشد. نکته مهم، توجه به امکان اجرایی شدن راهکارها در کشورهای توسعه نیافته، درحال توسعه و توسعه یافته با در نظر گرفتن اولویت ها و شرایط ویژه هرکدام می باشد.

محبوبه شالی، اعظم قربانی، پگاه مطوری پور، احسان صالحی مورکانی، محمد صالح پور عمران، علیرضا نیکبخت نصر آبادی،
دوره 17، شماره 2 - ( دوره 17، شماره 2، تابستان 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: به‌کارگیری روش‌های سازگاری مناسب برای کاهش اثرات مخرب جسمانی و روانی تنش در زمان پاندمی ضروری به‌نظر می‌رسد. این مطالعه با هدف تبیین تجربیات پرستاران از روش‌های سازگاری با تنش در طی پاندمی کووید- 19 انجام شد.
روش کار: این مطالعه مبتنی بر رویکرد کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند،پرستاران شاغل در بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران، از طریق مصاحبه‌های عمیق، فردی و نیمه‌ساختاریافته، تجربه‌های  خود را به اشتراک گذاشتند. متن مصاحبه‌های ضبط شده پس از مکتوب‌سازی، بر اساس رویکرد دیکلمن و با نرم‌افزار MAXQDA 12 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: مشارکت‌کنندگان شامل 9 نفر پرستار (6 زن و 3 مرد) با میانگین±انحراف معیار سنی3/5 ± 45 سال بودند. نتایج آنالیز داده‌ها، به‌صورت 4 طبقه اصلی و 15 زیر طبقه، تعیین و براساس ماهیت، به‌صـورت مفهـومی نام‌گذاری گردید. طبقه‌های اصلی پژوهش در 4 طبقـه اصلی خودحمایتی، در پناه خانواده، چتر حمایتی بیمارستان و حمایت جامعه در دو سوی بی‌نهایت جای گرفتند.
نتیجه‌گیری: شرکت‌کنندگان برای مقابله با استرس و اضطراب، راه‌کارهای  مختلف مقابله‌ای را تمرین و تجربه کردند. در کنار مکانیسم‌های فردی، پرستاران از منابع حمایتی دیگری چون خانواده و محیط کار و اجتماع نیز مدد جسته‌اند. با توجه به‌تجربه‌های  پرستاران مشارکت‌کننده در پژوهش، آموزش روش‌های سازگاری با تنش‌ها به کارکنان به‌ویژه در زمان بحران‌هایی همانند پاندمی کووید- 19 توصیه می‌شود.

محسن مهدی نیا، سید حسن عادلی، حمیدرضا حیدری، ابوالفضل محمدبیگی، محمدرضا خاکسار، احمد سلطان زاده،
دوره 17، شماره 2 - ( دوره 17، شماره 2، تابستان 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: پیامدهای ریوی مواجهه با غلظت‌های کم آمونیاک کمتر موردمطالعه قرارگرفته است. این مطالعه با هدف مدل‌سازی پیامدهای ریوی مواجهه با غلظت‌های کم آمونیاک طراحی‌شده است.
روش کار: این مطالعه هم‌گروهی گذشته‌نگر در صنایع کودسازی و در سال 1398 انجام‌شده است. افراد موردمطالعه شامل دو گروه مواجهه‌یافته (98 نفر) و بدون مواجهه (105 نفر) بود. اندازه‌گیری میزان مواجهه و ارزیابی علائم و پارامترهای عملکرد ریوی با استفاده از NIOSH 6016 و پروتکل انجمن متخصصین ریه آمریکا و اروپا انجام‌شده است. تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار IBM SPSS نسخه 0/22 و آزمون‌های مدل‌سازی رگرسیون خطی و لجستیک چندمتغیره انجام شد.
یافته‌ها: میزان مواجهه با آمونیاک در گروه مواجهه‌یافته 54/1±80/4 پی‌پی‌ام بود. دو گروه بر اساس اکثر متغیرهای فردی دارای اختلاف معنی‌دار نبودند (05/0<P). فراوانی همه علائم ریوی در گروه مواجهه‌یافته به‌طور معنی‌داری بیشتر از گروه بدون مواجهه بود (001/0>P). بیشترین میزان شیوع علائم ریوی در گروه مواجهه‌یافته شامل سرفه (51/%25)، خس‌خس سینه (39/%19) و تنگی نفس (37/%18) بود. همه پارامترهای عملکرد ریه در افراد مواجهه‌یافته به‌طور معنی‌داری کمتر از گروه مواجهه نیافته بود (05/0P<). مقادیر پارامترهای عملکرد ریه در گروه مواجهه‌یافته شامل FVC، FEV1 و FEV1/FVC به ترتیب 0/86%، 47/82% و 97/81% بود. نتایج مدل‌سازی رگرسیونی نشان داد مواجهه با آمونیاک باعث تغییرات مخرب معنی‌داری در عملکرد ریه و شیوع علائم ریوی شده است (05/0P<).
نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه بیانگر این بود که مواجهه با غلظت‌های کم آمونیاک بایستی به‌عنوان عامل خطر مهم در شیوع علائم ریوی و کاهش پارامترهای عملکرد ریوی موردتوجه قرار گیرد.

سید احمد هاشمی، کورش هلاکویی نائینی، محمد علی منصورنیا، رحیم اکرمی، مهین نوملی، طناز ولدبیگی، والیه منتی، حسینعلی آدینه، محمدرضا تقوی، مجید غفوری، سالار پوربرات، امین حسین زاده، مهدی فرح دل، محمدرضا آرمات، مهدی حارث آبادی،
دوره 17، شماره 3 - ( دوره 17، شماره 3، پاییز 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: کووید-19 یک بیماری جدید است و در مورد عوامل خطر بیماری، اطلاعات محدودی در دسترس است. هدف، این مطالعه تعیین عوامل خطر مرگ‌ومیر در بیماران مبتلا به کووید-19 در شمال شرق ایران بوده است.
روش کار: در این مطالعه مورد شاهدی، بیماران از هر دو جنس و مبتلا به کووید-19 با تشخیص قطعی کووید-19 که طی مدت مطالعه فوت شدند، به‌عنوان گروه مورد و بیمارانی که با حال عمومی خوب آماده ترخیص بودند، به‌عنوان گروه شاهد مطالعه شدند. تجزیه‌وتحلیل داده با نرم‌افزار STATA نسخه 14 و آماره‌های توصیفی و آزمون‌های آماری رگرسیون لجستیک تک متغیره و چندگانه انجام شد.
یافته‌ها: 611 بیمار شامل 27 درصد موردها و 73 درصد شاهدها بودند. آنالیزها نشان داد که سن بالاتر از 80 سال نسبت به سن 50 تا 60 سال شانس مرگ 8/2 برابر بود. همچنین داشتن سن پایین‌تر از 40 سال حدوداً 85 درصد شانس مرگ از این بیماری را کاهش می‌داد. زندگی در روستا شانس مرگ را 2/2 برابر می‌نماید. علائم بیماری سرفه، ضعف عمومی، درد بدن و تهوع و استفراغ شانس زنده ماندن را بیشتر می‌کرد.
نتیجه‌گیری: شانس مرگ بیماران پیر مبتلا به کووید-19 بیشتر است، همچنین زندگی در مناطق روستایی باعث افزایش دو برابری مرگ می‌شود. اگرچه علائم سرفه و خستگی با کاهش مرگ در بیماران موردمطالعه همراه است ولی برای قضاوت صحیح درباره آن‌ها لازم است تا سایر عوامل پنهان بررسی نشده را نیز در نظر گرفت.

یحیی سلیمی، محمدعلی منصورنیا، ابراهیم عبداله پور، سحرناز نجات،
دوره 17، شماره 3 - ( دوره 17، شماره 3، پاییز 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: مطالعه حاضر با هدف برآورد شیوع عمری سقط (عمدی و غیرعمدی) در یک نمونه‌ی تصادفی از زنان 15 تا 50 ساله تهران و شناسایی برخی از عوامل مرتبط با آن اجراشده است.
روش کار: این مطالعه از داده‌های کنترل‌های یک مطالعه مورد-شاهد مبتنی بر جمعیت که در سال 1393 در تهران به انجام رسیده بود، استفاده کرده است. داده‌های 544 نفر از زنان 15-50 ساله ساکن مناطق شهرداری تهران که به‌طور تصادفی انتخاب‌شده بودند، در این مطالعه وارد شدند. برای بررسی عوامل مرتبط با سقط و برآورد نسبت شانس‌های تطبیق شده و فاصله اطمینان 95 درصد آن‌ها از رگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد.
یافته‌ها: در کل 102 نفر 8/18% (فاصله اطمینان 95%: 8/15%- 4/22%) از زنان سابقه ی سقط در طول زندگی را گزارش کردند. در مدل رگرسیون لجستیک، مجرد بودن با نسبت شانس=46/3 (فاصله اطمینان 95%: 42/1- 47/8)  و افزایش سن با نسبت شانس= 07/1 (فاصله اطمینان 95%: 04/1- 11/1) شانس داشتن سابقه سقط را افزایش دادند. این درحالیست که داشتن فرزند با نسبت شانس=27/0 (فاصله اطمینان 95%:11/0- 65/0)، افزایش سالهای تحصیلی با نسبت شانس=89/0 (فاصله اطمینان 95%: 82/0-96/0)، و اعتقادات مذهبی بالاتر با نسبت شانس=65/0 (فاصله اطمینان 95%: 45/0- 93/0) شانس داشتن سابقه سقط را در زنان مورد مطالعه کاهش دادند.
نتیجه‌گیری: بالا بودن شیوع عمری سقط در مطالعه حاضر و خطرات آن برای سلامت مادران، بر ضرورت نیاز به برنامه‌‌های مداخله‌ای آموزشی با در نظر گرفتن سطح تحصیلات و دانش مادران در کنار توجه به اعتقادات مذهبی تأکید می‌کند.

منوچهر کرمی، سلمان خزایی، فاطمه شهبازی، محمد میرزایی، امین بیگلرخانی، علی عطایی، سید جلال الدین بطحائی، علی ظهیری، مسعود شجاعیان، رضا زمانی، علی احسان کارشناس، فاطمه حیدری مغیث، کریستف هاملمن، رشید حیدری مقدم، ایرج خدادادی کهلان، سعید بشیریان، فریبا کرامت، سید حمید هاشمی، ابراهیم جلیلی، فرید عزیزی جلیلیان،
دوره 17، شماره 3 - ( دوره 17، شماره 3، پاییز 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: این مطالعه با هدف بررسی ویژگی‌های اپیدمیولوژیک بیماران مبتلا به کووید-19 در استان همدان انجام شد..
روش کار: در این مطالعه توصیفی مقطعی اطلاعات دموگرافیک و اپیدمیولوژیک تمامی افرادی که از تاریخ 30/11/1398 تا 01/10/1399 با تشخیص کووید-19 به بیمارستآن‌های استان همدان مراجعه کرده بودند؛ توسط دو چک‌لیست استخراج شد و با استفاده از نرم‌افزار Stata نسخه 14 مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: در این مطالعه 9674 بیمار کووید مثبت مورد بررسی قرار گرفتند. 11/49 درصد موارد بیماری در سالمندان بالای 60 سال اتفاق افتاده بود. درصد فراوانی نسبی ابتلا در افراد مؤنث بیش‌تر از افراد مذکر بود (57/51 درصد در مقابل 43/48 درصد). 05/72 درصد بیماران قطعی در شهر سکونت داشتند و 76/0 درصد آن‌ها سابقه مسافرت به منطقه‌های با شیوع بالای بیماری دو هفته قبل از شروع علائم را گزارش کرده بودند. از طرفی بیش‌ترین میزان بروز این بیماری به ازای یکصدهزار نفر جمعیت در شهرستآن‌های ملایر، همدان و نهاوند و بیش‌ترین میزان کشندگی هم به‌ترتیب در شهرستآن‌های رزن و درگزین، تویسرکان و اسدآباد اتفاق افتاده بود. در این مطالعه، داده‌های بیماران سرپایی مشکوک، محتمل و قطعی مبتلا به کووید-19 مراجعه کننده به مراکز درمانی بررسی نشده است.
نتیجه‌گیری: با توجه به بالا بودن میزان فوت در افراد مسن، مذکر، دارای بیماری‌های زمینه‌ای و افراد ساکن در مناطق روستایی به‌کارگیری اقدامات احتیاطی و پیشگیرانه در این اقشار ضروری‌تر از سایرین است؛ توجه به این گروه‌های پرخطر در کوتاه‌ترین زمان ممکن باعث کاهش بار ناشی از این بیماری بر افراد و هم‌چنین نظام بهداشت و درمان خواهد شد.

محمد ساسانی پور، اردشیر خسروی، مهیار محبی میمندی،
دوره 17، شماره 4 - ( دوره 17، شماره 4، زمستان 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: با توجه به سهم بالای حوادث غیرعمدی از علل مرگ به‌ویژه برای مردان در کشور و همچنین تغییرات آن در دهه اخیر، این مقاله در تلاش است تا سهم حوادث غیرعمدی در تفاوت جنسی امیدزندگی در بدو تولد در کشور در دهه اخیر را موردبررسی قرار دهد.
روش کار: داده‌های مرگ برای سال‌های 1385 تا 1394 از سامانه ثبت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اخذشده است. سپس میزان مرگ کودکان با استفاده از روش رویکرد نسلی بین دو سرشماری و مرگ بزرگ‌سالان با استفاده از روش بنت - هوریوشی اصلاح‌شده است. سپس نقش تغییرات مرگ ناشی از حوادث غیرعمدی در فزونی امیدزندگی زنان در کشور با استفاده از روش تجزیه آریاگا محاسبه‌شده است.
یافته‌ها: تفاوت جنسی امیدزندگی در سال 1385 حدود 3.5 سال بوده است که در سال 1390 به 2.9 سال کاهش و سپس با اندکی افزایش در سال 1394 به 3 سال افزایش می‌یابد. حوادث غیرعمدی در هر سه دوره نقش مسلط در تفاوت جنسی مرگ داشتند اما سهم آن در طول زمان به‌طور قابل‌توجهی کاهش‌یافته و از 60 درصد به حدود 42 درصد در فاصله سال‌های 1385 تا 1394 رسیده است.
نتیجه‌گیری: با توجه به کندشدن روند افزایش امیدزندگی در بدو تولد در ایران طی دهه‌های اخیر، توجه به مرگ افتراقی ازجمله تفاوت‌های جنسی مرگ و شناسایی پتانسیل‌های افزایش امیدزندگی برحسب گروه‌های مختلف می‌تواند منجر به افزایش امیدزندگی در کشور شود.

لیدا شمس، غلامرضا برنجکار، طه نصیری، محمد مسکرپور امیری،
دوره 17، شماره 4 - ( دوره 17، شماره 4، زمستان 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط وضعیت اقتصادی اجتماعی با عوامل خطر رفتاری بیماری‌های غیرواگیر در یکی از شهرهای شمال ایران بود.
روش کار: پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی- تحلیلی و مقطعی بود که در سال 1398 در شهرستان لنگرود انجام شد. در این مطالعه 906 نفر از خانوارهای روستایی و شهری با استفاده از روش نمونه‌گیری ترکیبی موردبررسی قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسشنامه استاندارد «نظام مراقبت بیماری‌های غیرواگیر» بود. مواجهه خانوارها با عوامل خطر رفتاری بیماری‌های غیرواگیر (شامل تغذیه ناسالم، کم‌تحرکی و مصرف دخانیات) در گروه‌های مختلف اقتصادی-اجتماعی با استفاده از مدل‌های رگرسیون لجستیک در نرم‌افزار Stata موردبررسی و مقایسه قرار گرفت.
یافته‌ها: احتمال مصرف دخانیات در افراد بی‌سواد، زیردیپلم و دیپلم به ترتیب 1/5، 5/7 و 2/4 برابر بیشتر از افراد دارای تحصیلات دانشگاهی بود (05/0 P<؛2/4،5/7،1/5OR=) . احتمال رژیم غذاهای ناسالم در افراد چارک اوّل و دوّم درآمدی (درآمد خیلی پایین و پایین) به‌طور معنی‌داری به ترتیب 4/3 و 6/2 برابر بیشتر از افراد چارک چهارم درآمدی (درآمد زیاد) بود (05/0 P<؛6/2،4/3OR=). همچنین احتمال تحرک فیزیکی ناکافی در افراد بازنشسته به ترتیب 7/2و 8/3 برابر بیشتر از شاغلین و افراد بیکار بود
(05/0 P<؛8/3،7/2OR=).

نتیجه‌گیری: نابرابری‌های اقتصادی-اجتماعی در سطح خرد (درون شهرستان) ارتباط معناداری با مواجهه خانوارها با عوامل خطر بیماری‌های غیرواگیر دارد. کاهش نابرابری‌های اقتصادی-اجتماعی در سطوح خرد باید به‌عنوان یک ابزار مناسب جهت کاهش نابرابری سلامت در سطوح کلان موردتوجه قرار گیرد.

آرمین نقی پور، عباس مقیم بیگی، نسرین شیر محمدی، علیرضا سلطانیان، سلمان خزایی، شراره نیک سیر،
دوره 17، شماره 4 - ( دوره 17، شماره 4، زمستان 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان پستان رتبه اول بروز را میان زنان ایرانی مبتلا به سرطان دارد.
روش کار: پژوهش حاضر مطالعه توصیفی از نوع مقطعی و جمعیت موردمطالعه زنان مبتلا به سرطان پستان در 9 شهرستان استان همدان بود. تمام زنان مبتلا به سرطان پستان طی سال 1394-1387 وارد مطالعه شدند. ثبت سرطان پستان بر مبنای روش پاتولوژی است که اطلاعات مربوطه از مرکز بهداشت استان همدان جمع‌آوری شد. نمونههای موردبررسی به چهار گروه به تفکیک سن (50<و50>) و موقعیت مکانی (شهر،روستا) تقسیم شدند. رسم نقشه مناطق پرخطر در استان همدان از GeoBUGS و بر اساس برآورد خطر نسبی تعدیل‌شده(RR*) در نرم‌افزار OpenBUGS v 3.2.3 استفاده شد. همگرایی زنجیره‌های تولیدشده برای توزیع-های پسین از برنامه Coda تحت نرم‌افزارR v 4.0.2 از آزمون دوربین-رافسون انجام شد.
یافته‌ها: در مطالعه حاضر 1316 زن مبتلا به سرطان پستان موردبررسی قرار گرفت. میانگین سن زنان 98/12±38/50 سال بود. نتایج مطالعه نشان داد که بیشترین بروز سرطان پستان برای زنان شهری بیشتر از 50 سال مربوط به شهرستان اسدآباد 1.32, CI%95=(0.99,1.79))=RR*)، و کمتر از 50 سال مربوط به شهرستان‌های تویسرکان (1.09, CI%95=(1.08,1.38)=RR*) و شهرستان رزن(1.09, CI%95=(0.85,1.40)=RR*) بود. هم‌چنین زنان روستایی بیشتر از 50 سال شهرستان رزن 1.18, CI%95=(0.82,1.73)=RR*) و کمتر از 50 سال شهرستان ملایر (1.08, CI%95=(0.81,1.45)=RR*) بیشترین بروز سرطان پستان داشتند.
نتیجه‌گیری: توزیع سرطان پستان در سنین مختلف و در سطح شهرستان‌های استان همدان متفاوت است. شهرستان اسدآباد تویسرکان، رزن و ملایر جزء مناطق پرخطر سرطان پستان در استان همدان است.

محمدرضا صالحی، زهرا صابری، فاروق کریمی، فاطمه عباسی،
دوره 17، شماره 4 - ( دوره 17، شماره 4، زمستان 1400 1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: مطالعات اپیدمیولوژیک طیف وسیعی از شیوع ضایعات پیگمانته را در نقاط مختلف جهان و ایران نشان داده ‌اند. هدف مطالعه تعیین توزیع فراوانی ضایعات پیگمانته منتشر دهانی در بیماران مراجعه ‌کننده به بخش بیماری‌های دهان دانشکده دندانپزشکی اصفهان در سه ‌ماهه اول 1398 بود.
روش کار: مطالعه توصیفی مقطعی روی 303 بیمار مراجعه ‌کننده به دانشکده دندانپزشکی اصفهان در سه ‌ماهه اول سال 1398 به ‌صورت سرشماری انجام شد. اطلاعات جمعیت ‌شناختی، محل ضایعه، نوع ضایعه در لیستی ثبت شد. اطلاعات توسط SPSS نگارش 22 و با آزمون‌های Chi square، Mann-Whitney، Fisher's  Exact و ضریب همبستگی spearman مورد آنالیز قرار گرفتند. سطح معنی ‌داری آزمون‌های آماری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته ‌ها: در مطالعه 303 بیمار بررسی شد. 93 نفر(69/30 درصد) دارای ضایعه پیگمانته منتشر بودند. شدت پیگمانتاسیون 54 نفر(58درصد) پیگمانتاسیون خفیف، 13نفر(14 درصد) متوسط، و 26 نفر(28درصد) شدید بودند. شایع‌ترین محل، لثه لبی، شایع‌ترین نوع، فیزیولوژیک بود. بین جنسیت و شیوع پیگمانتاسیون ارتباط معنی ‌داری وجود نداشت(P=0.09) ولی بین جنسیت و شدت پیگمانتاسیون (P=0.047)، سن و شدت پیگمانتاسیون (P<0.001 و r=0.459) و رنگ پوست و نوع پیگمانتاسیون(P<0.001) ارتباط معنی ‌دار وجود داشت.
نتیجه ‌گیری: مطالعات نشان داد فراوانی ضایعات پیگمانته منتشر دهانی بیماران مراجعه ‌کننده به دانشکده دندانپزشکی اصفهان قابل ‌توجه است.

علی حسین زاده، محمدرضا بانشی، بهناز صدیقی، جمشید کرمانچی، علی‌ اکبر حقدوست،
دوره 18، شماره 1 - ( دوره 18، شماره 1، بهار 1401 1401 )
چکیده

مقدمه و اهداف: دمانس یک بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است که بار مالی و اجتماعی زیادی بر سیستم خدمات بهداشتی-درمانی وارد می‌کند. آگاهی از شیوع بیماری دمانس برای برنامه‌ریزی بهداشتی و اطمینان از این که خدمات کافی برای افراد مبتلا به این بیماری وجود دارد یا خیر ضروری است. با توجه به این که شیوع و تغییرات جغرافیایی این بیماری در ایران به خوبی شناخته نشده است. هدف مطالعه حاضر برآورد شیوع و تعیین توزیع جغرافیایی این بیماری در ایران می‌باشد.
روش کار: در این مطالعه شیوع دمانس در هر استان به صورت غیر مستقیم، و با استفاد از بسامد داروهای تخصصی تجویز شده در طول یکسال با هر دو نام تجاری و ژنریک برآورد شد. سپس از نقشه‌های طیف رنگ برای نمایش تغییرات جغرافیایی دمانس در سطح استانی استفاده گردید. در نهایت، از آزمون‌های جغرافیایی Moran I  و  Getis-Ord Gi (Gi) به ترتیب برای بررسی خود همبستگی فضایی و تغییرپذیری جغرافیایی شیوع دمانس در سطح معنی‌داری 0/05 استفاده شد..
یافته‌ها: در مطالعه حاضر میزان شیوع کلی دمانس در جمعیت عمومی و جمعیت بالای 60 سال در ایران به ترتیب برابر با 49/6 و 508/9 در 100000 نفر بود. در جمعیت عمومی پائین‌ترین میزان شیوع دمانس در استان هرمزگان  (9/4 در 100000 نفر) و بالاترین میزان شیوع آن در استان آذربایجان شرقی  (96/4 در 100000 نفر) مشاهده شد. در جمعیت بالای 60 سال نیز پائین‌ترین میزان شیوع در استان هرمزگان (141/5 در 100000 نفر) و بالاترین میزان شیوع در استان آذربایجان‌شرقی (862/5 در 100000 نفر) مشاهده شد. براساس آزمون‌های Moran I و Getis-Ord Gi (Gi) خودهمبستگی فضایی و تغییرپذیری جغرافیایی شیوع دمانس معنی‌دار نبود.
نتیجه‌گیری: شیوع بیماری دمانس در جمعیت بالای 60 سال ایران نسبت به کشورهای غربی پائین‌تر است، اما شیوع این بیماری کم و بیش با میزان شیوع دمانس در کشورهای در حال توسعه قابل مقایسه هست. اگر چه باید توجه داشته باشیم که در بعضی از استان‌های برخوردار ایران شیوع دمانس بالا و شبیه کشورهای توسعه یافته می‌باشد.

نسیبه زنجری، محمد ساسانی پور،
دوره 18، شماره 1 - ( دوره 18، شماره 1، بهار 1401 1401 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرعت افزایش امیدزندگی در ایران طی دو سه دهه اخیر کند شده است. در این مقاله با توجه به افزایش مرگ و میرها در سنین سالمندی در کشور، نقش تغییرات علل مرگ در این سنین در افزایش امیدزندگی در سال‌های 1385 و 1395 بررسی شده است.
روش کار: داده‌های مرگ و میر بر حسب سن و جنس و علل مرگ در کشور برای سال­های 1385 و 1395 از سامانه ثبت و طبقه‌بندی علل مرگ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اخذ شده است. ارزیابی و اصلاح کم ثبتی مرگ از سنین کودکی تا بزرگسالی بر اساس روش‌های براس تراسل و توسعه یافته بنت هوریوشی انجام شد. سپس با استفاده از روش تجزیه آریاگا، نقش گروه‌های سنی و علل مرگ سالمندان در افزایش امیدزندگی در بدو تولد محاسبه شده است.
یافته‌ها: امیدزندگی در بدو تولد مردان کشور طی سالهای 1385 تا 1395، 3/7 سال افزایش یافته است که سهم تغییرات علل مرگ سالمندان در این افزایش 2 سال بوده است. از مجموع افزایش 3/1 سال در امیدزندگی زنان کشور، 1/57 سال آن نیز مربوط به تغییرات علل مرگ در سنین سالمندی بوده است. به ترتیب 74 درصد و 57 درصد از نقش مرگ و میر سنین سالمندی زنان و مردان در افزایش امیدزندگی کشور ناشی از بیماری‌های قلبی - عروقی بوده است.
نتیجه‌گیری: در بستر گذارهای ساختار سنی، ادامه روند انتقال مرگ و میر به سنین بالاتر در دهه‌های آینده دور از انتظار نیست. نتایج این پژوهش نشان داد که لازم است در اولویت‌گذاری‌های سیاستی به بیماری‌هایی که به ویژه سنین سالمندی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند، توجه بیشتری شود.

مهدیه شجاعی باغینی، طاهره ناصری بوری آبادی، منصوره راستگو، مهدیه پور نخعی، علی محمدپور،
دوره 18، شماره 2 - ( دوره 18، شماره 2، تابستان 1401 1401 )
چکیده

مقدمه و اهداف: مسمومیت یکی از سبب‌های شایع مراجعه به مراکز درمانی است. علت خارجی و عامل مسمومیتزا در گروههای سنی، جنسی و شغلی مختلف متفاوت است. شناخت الگوی اپیدمیولوژیک مسمومیت در هر منطقه برای پیشگیری از آن مهم است. هدف مطالعه تعیین ویژگیهای اپیدمیولوژیک مسمومیت در مراجعان به بیمارستان آموزشی افضلی‌پور دانشگاه علوم پزشکی کرمان بود.
روش کار: در این مطالعه توصیفی-مقطعی، پرونده بیماران بستری در بخش مسمومیت در سال‌های 97 و 98 بررسی شدند. دادهها با استفاده از چک‌لیستی پژوهشگر ساخته گردآوری و با آزمون‌های مربع کای پیرسون و تعقیبی وی کرامرز تحلیل شدند.
یافته‌ها: مسمومیت در مردان (52/1 درصد)، رده سنی 30-20 سال (28/5 درصد)، افراد مجرد (52/8 درصد)، مناطق شهری (80/6 درصد) و افراد دارای مشاغل آزاد (29/8 درصد) بیشتر بود. میانگین±انحراف معیار سن افراد 17/21± 26/9 سال بود. بین علت خارجی مسمومیت و وضع تأهل، سن، جنس، شغل، اعتیاد، فصل ایجاد مسمومیت، داشتن سابقه اقدام به خودکشی، داشتن سابقه خانوادگی خودکشی، داشتن سابقه مسمومیت و همچنین بین عامل مسمومیتزا و سن، جنس، شغل، محل سکونت و علت خارجی مسمومیت ارتباط آماری معنی‌داری وجود داشت. جهت همه روابط مورد بررسی نیز به دلیل نوع مقیاس متقارن و کروی بود.
نتیجه‌گیری: در اغلب موارد مسمومیت‌ها به‌صورت عمدی و به قصد خودکشی بود، بنابراین فراهم کردن محیط خانوادگی مناسب و به دور از تنش می تواند در کاهش موارد مسمومیت‌های عمدی مؤثر باشد. اطلاعرسانی درباره مراقبت بیشتر از کودکان و چگونگی نگهداری از داروها و مواد شیمیایی به والدین دارای فرزند خردسال ضروری است.
 

زهرا جعفرآبادی، فرید ابوالحسنی، محمدحسن لطفی، حسین فلاح‌زاده،
دوره 18، شماره 2 - ( دوره 18، شماره 2، تابستان 1401 1401 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان کولورکتال دومین سرطان شایع در زنان و چهارمین در مردان ایرانی است. در استان یزد چهارمین سرطان در زنان و پنجمین در مردان است. هدف از این مطالعه برآورد بار سرطان کولورکتال در استان یزد در سال 1395 بود.
روش کار: این مطالعه به‌صورت توصیفی- مقطعی روی جمعیت استان یزد در سال 1395 انجام شد. برای محاسبه‌ی بار سرطان کولورکتال از راهبر CanMod استفاده شد. اطلاعات موردنیاز، شامل جمعیت استان یزد، میزان بروز سرطان کولورکتال، میزان مرگ ناشی از سرطان کولورکتال، میزان مرگ ناشی از همه علل و میزان بقای بیماران که به ترتیب از مرکز آمار ایران، نظام ثبت سرطان و نظام ثبت مرگ، مرکز بهداشت استان یزد و نظر متخصصان استانی جمع‌آوری و نهایی شد.
یافته‌ها: مقدار کلی بار سرطان کولورکتال در استان یزد 632 سال (382 سال در مردان و 250 سال در زنان) محاسبه شد؛ مقدار YLL و YLD ناشی از سرطان کولورکتال در هر دو جنس به‌ترتیب 478 سال و 154 سال بود. میزان بار سرطان کولورکتال در مردان 65 و در زنان 45 سال (به‌ازای صد هزار نفر) برآورد شد. اوج سنی میزان بار این سرطان در گروه سنی بالای 60 سال برآورد شد.
نتیجه‌گیری: با توجه به بالا بودن میزان بروز و قابلیت درمان در مراحل اولیه‌ی بیماری، غربالگری و تشخیص در مراحل اولیه می‌تواند از اولویت‌های بهداشتی استان باشد، اما قضاوت قطعی زمانی انجام می‌شود که بار سایر بیماری‌ها و آسیب‌ها نیز در استان محاسبه شود.
 


صفحه 14 از 15     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله اپیدمیولوژی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb