28 نتیجه برای مهرالحسنی
محمد حسین مهرالحسنی، علی اکبر حقدوست، مژگان امامی،
دوره 12، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 12 1395 )
چکیده
ارتقای حکمرانی خوب در حوزه سلامت نیازمند سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای موثر و منطبق بر شواهد علمی میباشد .بهرهبرداری کارآمد و موثر از اطلاعات بسیار حایز اهمیت بوده به نحوی که برنامهریزان بین بسیاری از اعداد و ارقام سردرگم نشده و مساله اصلی در این میان به حاشیه رانده نشود. از این رو، وجود یک زبان مشترک و اجماع بین سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان در خصوص چرخه (جمعآوری و پردازش اطلاعات، تحلیل و قضاوت) و ابزارهای تصمیمگیری (معیار، نشانگر، شاخص و متغیرها) گامی ابتدایی و زیربنایی در تصمیمگیری مبتنی بر شواهد محسوب میشود. چالش اصلی در ایجاد چنین سیستم اطلاعاتی که مورد استفاده تصمیمگیرندگان این بخش باشد نبود وجود زبان مشترکی بین خبرگان علمی و اجرایی میباشد. لذا هدف از این نوشته ارایه دیدگاهی پیرامون تعریف تصمیمگیری و اجزای اصلی چرخه و ابزارهای آن و همچنین بررسی این مفاهیم در بخش تامین مالی حوزه سلامت میباشد.
محمد حسین مهرالحسنی، علی اکبر حقدوست، رضا دهنویه، مسعود ابوالحلاج، مژگان امامی،
دوره 12، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 12 1395 )
چکیده
محمد حسین مهرالحسنی، وحید یزدی فیض آبادی، نادیا ارومیه ای، رستم سیف الدینی، سعید میرزایی،
دوره 13، شماره 0 - ( ویزه نامه دوره 13، 1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بر اساس دو نظریه تئوکراتیک و دموگرافیک به منشأ حاکمیت، حکومتها و ساختارهای مختلفی با دیدگاه متفاوتی نسبت بهسلامت شکلگرفتهاند. هدف مطالعه، مقایسه تناسب عملکرد نظام سلامت با گفتمان کشورهای منتخب میباشد.
روش کار: پژوهش حاضر مطالعهای تطبیقی است که بهصورت هدفمند بر روی کشورهای لیبرال (آمریکا، کانادا، فرانسه)، سوسیال (روسیه، چین، کوبا) و مختلط (سوئد، نروژ، انگلیس) انجام شد. دادههای مطالعه از اسناد منتشرشده بانک جهانی، سازمان جهانی بهداشت و متون منتشر شده در زمینه گفتمان و ساختار کشورها جمع آوری گردید. دادهها با استفاده از چارچوب تحلیل لایهای علتها مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: از حیث شاخصهای سلامت، کشورهای مختلط نسبت به دو دسته دیگر وضعیت بهتری داشتند. تولیت نظام سلامت کشورهای لیبرال، مختلط و سوسیال به ترتیب، غیرمتمرکز، نیمهمتمرکز و متمرکز بود. گفتمان کشورهای لیبرال، بر پایه اقتصاد سرمایهداری با عدم اتکا به منابع طبیعی بود. در کشورهای سوسیال، اقتصاد سوسیالیستی با تأکید بر استفاده از ذخایر طبیعی و دخالت دولتها در ساختارها، حداکثری بود. کشورهای مختلط با پایه ایدئولوژی لیبرالیسم و رویکرد دولت رفاه، دارای حکومت مشروطه سلطنتی بودند.
نتیجهگیری: کشورهای مختلط با داشتن شرایط اقتصادی-اجتماعی مناسب، با ایجاد ساختار نیمهمتمرکز در ارائه خدمات و تأمین مالی سلامت با تأکید بر مدیریت خدمات بهصورت محلی (پررنگ بودن نقش شهرداریها و سازمانهای منطقهای) وضعیت مطلوبتری نسبت به سایر کشورها ازنظر سلامتی دارا هستند. ایدئولوژی کشورها، تشکیلدهنده ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و پیامدهای سلامت است. ایران برای بازطراحی نظام سلامت بایستی لایههای گفتمانی و ساختاری را باهم مدنظر قرار دهد.
وحید یزدی فیض آبادی، محمد حسین مهرالحسنی، سجاد خسروی،
دوره 13، شماره 0 - ( ویزه نامه دوره 13، 1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: یکی از مسائلی که بخش سلامت کشورها را به خود مشغول نموده است، وجود نابرابری در سطح مناطق میباشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی روند نابرابری در توزیع نیروی انسانی و تسهیلات بهداشتیدرمانی بخـش سـلامت ایران انجام شد.
روش کار: در مطالعه حاضر، نابرابری در توزیع منابع بخـش سـلامت با استفاده از ضریب جینی برای سالهای 1385، 1390 و 1394 بررسی شد. متغیرهای مطالعه شامل شاخصهای نیروی انسانی (6 شاخص) و تسهیلات بهداشتیدرمانی (10 شاخص) بودند. دادهها از مرکز آمار ایران و مرکز آمار و فناوری اطلاعات وزارت بهداشت جمعآوری شدند. ضریب جینی کمتر از 35/0 نابرابری نسبتا متعادل، 35/0 تا 5/0 نسبتا نابرابر، 5/0 تا 6/0 نابرابری زیاد و بیشتر از 6/0 نابرابری خیلی زیاد درنظر گرفته شد.
یافتهها: بیشترین ضریب جینی مربوط به مراکز پرتونگاری (61/0) و کمترین آن مربوط به بهورز (23/0) بود. در شاخصهای منابع انسانی، نابرابری طی سالهای مورد بررسی کاهش یافته بود (از 57/0 به 27/0). اما در شاخص بهورز نابرابری کمی افزایش نشان داد
(از 24/0 به 26/0). از میان شاخصهای تسهیلات، ضریب جینی مراکز بهداشتی درمانی شهری، موسسات بهداشتی درمانی، تخت و مراکز پرتو نگاری، کاهش نشان داد (از 45/0 به 30/0). در حالی که در سایر شاخصها این روند افزایشی بود (از 24/0 به 59/0). در بخش خصوصی نیز نابرابری در توزیع شاخصها زیاد بود (5/0 تا 61/0).
نتیجهگیری: رفع نابرابری در توزیع منابع سلامت میتواند زمینه بهبود عدالت در پیامدهای سلامت را فراهم آورد، لذا بایستی این موضوع در بین سیاستگذاران مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
وحید یزدی فیض آبادی، محمد حسین مهرالحسنی، محمدرضا بانشی، سعید میرزایی، نادیا ارومیه ای،
دوره 13، شماره 0 - ( ویزه نامه دوره 13، 1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: از سال 1391 برنامه پزشک خانواده شهری با هدف بهبود عدالت در دسترسی، تأمین مالی و ارتقای کیفیت خدمات سلامت در دو استان فارس و مازندران به صورت آزمایشی در حال اجراست. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط اجرای برنامه با شاخصهای حفاظت مالی انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع بومشناختی است که بر روی دادههای استانهای فارس و مازندران در دامنه زمانی 1387 تا 1394 انجام شد. در ابتدا با استفاده از مدل رگرسیون لاسو، متغیرهای مستقل موثر بر شاخصهای حفاظت مالی انتخاب شدند. سپس در مدلهای جداگانه، بعد از تعدیل متغیرهای مستقل منتخب، ارتباط اجرای برنامه پزشک خانواده شهری با شاخصهای حفاظت مالی به عنوان متغیرهای پیامد، با آزمون رگرسیون خطی پسرونده مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: درصد خانوارهای مواجهه یافته با مخارج کمرشکن سلامت، در سالهای اجرای برنامه، در مقایسه با سالهای پیش از اجرا، به میزان 82/1 درصد افزایش نشان داد(05/0P<). این افزایش برای مناطق روستایی 37/1 درصد بود (05/0P<). همچنین درصد فقر ناشی از پرداختهای سلامت کل در سالهای اجرای برنامه، 83/0 درصد افزایش داشت (05/0P<). اجرای برنامه، با شاخص کاکوانی و پرداخت مستقیم از جیب به عنوان درصدی از کل مخارج سلامت ارتباط معناداری نداشت (05/0P>).
نتیجهگیری: برنامه پزشک خانواده شهری به رغم موفقیتها در افزایش دسترسی فیزیکی به خدمات سلامت، به نظر میرسد در بهبود حفاظت مالی و تأمین مالی عادلانه سلامت دستاوردهای چشمگیری نداشته است. هرچند انجام مطالعات بیشتر ضروری است.
رضا دهنویه، علی اکبر حقدوست، سیدرضا مجدزاده، سمیه نوری حکمت، حمید رواقی، محمد حسین مهرالحسنی، امید براتی، هدایت سالاری، علی مسعود، آتوسا پورشیخعلی، نادیا میرشکاری، سارا قاسمی، عاطفه اسفندیاری،
دوره 13، شماره 0 - ( ویزه نامه دوره 13، 1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: پوشش همگانی سلامت بدون توجه به کیفیت، در دستیابی به اهداف خود ناکام خواهد ماند. این مطالعه بدنبال ارائه سیمای کیفیت خدمات سلامت در ایران و شناسایی چالشها و راهکارهای ارتقای آن میباشد.
روش کار: پژوهش حاضر ترکیبی از یک مطالعه کیفی و مروری میباشد. در مرحله اول، شاخص های مهم موجود در زمینه کیفیت بررسی و سپس جهت گیری اسناد بالادستی تبیین گردید. در ادامه، از طریق مصاحبه، مهمترین چالشها، روندهای موثر و راهبردهای ارتقای کیفیت، تعیین گردید.
یافتهها: رصد کیفیت خدمات سلامت، نیازمند تعریف چارچوب و شاخص و فراهمسازی شرایط جمع آوری اطلاعات این شاخصها است. اسناد بالادستی، تاکید بر مسئولیت دولت برای ایفای نقش تولیت کیفیت داشته و نظام سلامت میبایست همراه با انتخاب مدل مناسب، الزامات ساختاری، فرآیندی و پیامدی را فراهم کند. برنامههای مدیریت کیفیت بخش سلامت در ایران، ثبات نداشته و در زمینه عملکرد مدیران ارشد، عملکرد نیروی انسانی و الزامات ساختاری/ ارتباطی، آموزش، نظام پرداخت، فرهنگ، استفاده از مدلها و شاخصهای مدیریت کیفیت، منابع مالی، اطلاعاتی و تجهیزاتی، قوانین و مقررات و نظارت، موانعی در راه ارتقای کیفیت خدمات وجود دارد.
نتیجهگیری: بهبود کیفیت خدمات، نیازمند بکارگیری راهبردهایی در زمینه سازماندهی، تامین منابع، پرداخت، قوانین و مقررات و رفتار می باشد. استفاده از ابزارهای کیفیت باید به دور از شتاب زدگی بوده و به تغییر ماهیت بیماری ها، تغییر انتظارات ذینفعان و افزایش توجه جهانی به کیفیت، توجه شود.
علی اکبر حقدوست، مژگان امامی، مریم حسین پور، فاطمه رخشانی، محمد حسین مهرالحسنی،
دوره 13، شماره 0 - ( ویزه نامه دوره 13، 1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: ارتقاء شاخصهای بهداشتی، یک موضوع کلیدی در اکثر جوامع می باشد. در این راستا، معاونتهای بهداشتی با تولیت، پایش و هماهنگیهای لازم در راستای ارتقای این شاخصها اقدام میکنند. هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدل برای رتبهبندی عملکرد معاونتها میباشد.
روش کار: پژهش حاضر، از نوع کاربردی و کیفی است که در سال 1391 انجام پذیرفت. گروه تحقیق اولیه متشکل از 12 نفر از خبرگان با توجه به سابقه مدیریتی و تجربه طولانی در معاونت بهداشتی انتخاب شدند. در این مطالعه، ابتدا مرور کتابخانهای و اسنادی صورت گرفت و سپس با جلسات گروه کاری متمرکز و نظرخواهی از خبرگان به تعریف و تعیین شاخصهای کلیدی پرداخته شد.
یافتهها: الگویی متشکل از 9 معیار فرآیندی (13 شاخص عمومی و 15 شاخص اختصاصی)، جهت رتبهبندی معاونتهای بهداشتی کشور ارایه شد. فرآیندهای عمومی شامل معیارهای رهبری و مدیریت، برنامهها و استراتژیها، منابع و مشارکتها، نیروی انسانی و نظام جامع آمار و اطلاعات و فرآیندهای اختصاصی شامل مراقبتهای بهداشت اولیه، پزشک خانواده، مؤلفههای اجتماعی مؤثر بر سلامت و طرحهای پایلوت کشوری بود. محدوده نمره شاخص ها بین 1-8 بود که با شاخص صفر، مقایسه گردیدند.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که مؤلفهها و شاخصهای فرآیندی در تعیین وضعیت عملکرد معاونتهای بهداشتی مؤثرتر بوده و الگوی ارائهشده نیز مبتنی بر این موضوع میباشد و پیشنهاد میگردد که رتبهبندی معاونتهای بهداشتی، هر دو سال یکبار از سوی وزارت بهداشت صورت پذیرد و مؤلفهها و معیارهای فرآیندی این مدل براساس نتایج عملی بهبود یابند
وحید کوه پیمای جهرمی، رضا دهنویه، محمد حسین مهرالحسنی،
دوره 13، شماره 0 - ( ویزه نامه دوره 13، 1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: به دلیل ناکافی بودن پوشش مناسب نظام سلامت در شهرها، اجرای برنامه پزشک خانواده شهری در دو استان در ایران پایلوت شد. تصمیمگیری برای توسعه برنامه به کل کشور نیازمند ارزیابی جامع آن میباشد، لذا هدف مطالعه ارزیابی برنامه پزشک خانواده شهری بود.
روش کار: این مطالعه مقطعی در سالهای 94-95 در دو استان فارس و مازندران انجام گرفت. دادهها به روش پرسشنامه از 141 نفر پزشک خانواده در مراکز بهداشتی درمانی و 710 نفر از بیماران جمع آوری شد. روش نمونهگیری چند مرحلهای برای انتخاب نمونهها استفاده گردید. تحلیل دادهها با روشهای توصیفی و تحلیلی انجام گرفت.
یافتهها: 81 درصد حجم کار پزشکان خانواده مربوط به ویزیت بیماران بود. پرداخت برای خدمات سطوح دو و سه مراقبت یکی از موانع دسترسی برای برخی بیماران بود. برای اکثریت بیماران، کمتر از 40 دقیقه دسترسی به تسهیلات بهداشتی درمانی امکانپذیر بود. برنامه نرمافزاری کمتر استفاده میشد. بیماران در طول یک سال 5/5 بار توسط پزشکان خانواده ویزیت میشدند و مدت زمان هر ویزیت برای 80 درصد بیماران تا 10 دقیقه بود. میزان ارجاع بیماران ، 14 درصد بدست آمد (فارس 8/21 درصد، مازندران 4 درصد). به طور متوسط 30 قلم از 45 قلم تجهیزات پزشکی، در دسترس پزشکان خانواده بود.
نتیجهگیری: اگرچه برنامه، در ابعاد دسترسی به خدمات و جامعیت مراقبت، موفقیت نسبی داشته است؛ ولی در ابعاد هماهنگی بین سطوح ارائه خدمت و استمرار مراقبت، موفقیت کمتری نشان داد. لذا پیشنهاد میگردد قبل از گسترش کشوری برنامه، حل ریشهای چالشهای آن مورد توجه قرار گیرد.
وحید یزدی فیض آبادی، محمد حسین مهرالحسنی، مژگان امامی، سجاد خسروی،
دوره 13، شماره 0 - ( ویزه نامه دوره 13، 1396 )
چکیده
رویکرد انسان ها به سلامت و شناخت عوامل موثر بر آن در طول زمان دچار تغییرات گوناگونی شده است. شناخت این رویکردها در ارتقای سیاستگذاری و حکمرانی خوب حوزه سلامت میتواند کمک کننده باشد. رویکردهای زیستپزشکی، روانشناختی، ارتقا سلامت، تعیین کنندههای سلامت، سلامت در همه سیاستها و سلامت واحد، به ترتیب مهمترین رویکردهایی هستند که در سالهای مختلف ظهور پیدا کرده و مورد توجه قرار گرفتهاند. هر کدام از این رویکردها دارای چالشها و نقاط قوت و ضعف متعددی میباشند. بررسی اسناد و پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که اگرچه به این رویکردهای سلامت تا حدودی در نظام سلامت ایران به صورت جهتگیریهای مقطعی و غیرمنسجم پرداخته شده است، امّا دکترین مشخص و نظام مندی که هدایتکننده سیاستهای کلان سلامت باشد، تبیین نشده است. لذا، به نظر میرسد در عمل، این رویکرد زیست پزشکی به سلامت است که رویکرد غالب در نظام سلامت ایران میباشد.
وحید یزدی فیض آبادی، رستم سیف الدینی، مرجان قندی، محمد حسین مهرالحسنی،
دوره 13، شماره 0 - ( ویزه نامه دوره 13، 1396 )
چکیده
سلامت و حقوق بشر دو جز جداییناپذیر و مرتبط با هم هستند که تأمین و تضمین آنها فراهم کننده و بهبود دهنده رفاه در هر جامعهای است. تعریف رفاه، حقوق بشر و به دنبال آن سلامت به عنوان یکی از شاخصهای ایجاد رفاه، مفاهیمی بحث برانگیز هستند که متناسب با رویکردها و گفتمانهای مختلف تعریف و تبیین میشوند. اگر چه در حال حاضر تعریف سازمان جهانی بهداشت تنها تعریف مورد توافق برای سلامت از سوی کشورهای عضو این سازمان محسوب میشود، امّا از شروع پیدایش این تعریف، جامعه بینالملل، نقدهایی بر آن وارد کرده است. در کلیات تعریف، مهمترین نقدهای وارده شامل مبهم بودن، ایده آل گرابودن، مانع نبودن، عدم جامعیت، عدم وزندهی به هر یک از ابعاد سلامت، عملیاتی نبودن، تقلیل گرایی و نبود تعریف دقیق از وضعیت طبیعی و بیماری بود. پیامدهای این نقدها میتواند عملکرد نظام های سلامت را با چالشهایی نظیر افزایش انتظارات و توقعات مردم، افزایش هزینههای سلامت، گسترش بیرویه یک نظام فن آور محور، آسیب پذیری بالقوه برای وقوع فساد و کاهش کارآیی و بیعدالتی مواجه سازد. شناخت و واکاوی این نقدها میتواند به تصمیم آگاهانهتر برای بازتعریف آن متناسب با گفتمان مطلوب نظر و دکترین واحد سلامت آن کشور بیانجامد. در این مطالعه مروری کوتاه، ضمن اشاره مختصر به بافتار این تعریف، به مهمترین نقدهای وارده بر تعریف سلامت اشاره میشود. در نهایت برخی پیشنهادات سیاستی برای بازتعریف سلامت مبتنی بر گفتمان اسلامی- ایرانی ارائه گردیده است.
وحید یزدی فیض آبادی، زهرا خواجه، سامرا راد مریخی، محمد حسین مهرالحسنی،
دوره 13، شماره 0 - ( ویزه نامه دوره 13، 1396 )
چکیده
چکیده فارسی ندارد.
محمد حسین مهرالحسنی، رضا گودرزی، وحید یزدی فیض آبادی، سمیرا سادات پورحسینی، علی درویشی،
دوره 14، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 14، 1397، 1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بهبود کارآیی و بهرهوری در آموزش عالی خصوصاً در حوزه پژوهش در علوم سلامت به عنوان یکی از مشخصههای توسعه پایدار در جوامع، از اهمیت بالایی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف سنجش کارایی و بهرهوری حوزه پژوهشی دانشگاه های علوم پزشکی انجام شده است.
روشکار: در مطالعه توصیفی حاضر، کارایی و بهرهوری پژوهشی 45 دانشگاه علوم پزشکی با روش تحلیل پوششی دادهها و همچنین شاخص مالم کوئیست در سه مقطع زمانی 1389، 1392 و 1395 ارزیابی شد. در هر دو مدل سنجش کارایی و شاخص مالم کوئیست، از رویکرد ستاده-محور با فرض بازده متغیر نسبت به مقیاس استفاده شد. همچنین رتبه بندی کامل واحدهای کارا با استفاده از مدل اندرسون-پترسون صورت گرفت.
یافتهها: میانگین نمرات کارایی فنی دانشگاهها در طی سه مقطع 86/0 برآورد شد. نتایج شاخص بهرهوری مالم کوئیست نشان داد که در طی سالهای 1389 تا 1392، 6 درصد رشد بهرهوری وجود داشته است؛ ولی از سال 1392 تا 1395، عملکرد دانشگاهها با 12 درصد کاهش بهرهوری همراه بوده است. میانگین بهرهوری کل سه مقطع برابر 96/0 و بیانگر کاهش 4 درصدی رشد بهرهوری بود که از میان اجزای آن، کارایی تکنولوژی 8 درصد کاهش رشد داشته و سایر اجزا رشد مثبت نشان دادند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که برخی از دانشگاهها در حوزه پژوهشی کارا عمل نمیکردند و بهرهوری آنها رو به کاهش بوده است که عمدتاً به علت کاهش رشد کارایی تکنولوژی میباشد که با توجه به توسعه فناوری در سالهای اخیر میتواند نتیجه عدم استفاده موثر از فناوریهای نوین باشد.
وحید یزدی فیض آبادی، محمد حسین مهرالحسنی، سمیرا سادات پورحسینی،
دوره 14، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 14، 1397، 1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: پژوهش نقش مهمی در حل مسائل سلامت جامعه دارد. توسعه پژوهش متناسب با نیازهای جامعه از طریق ایجاد فرصتهای برابر و عادلانه برای بخشهای پژوهشی از رسالتهای مراکز آموزش عالی است. مطالعه حاضر با هدف سنجش نابرابری در حوزه پژوهش دانشگاههای علوم پزشکی ایران انجام شد.
روشکار: در مطالعه توصیفی حاضر، با استفاده از ضریب جینی، نابرابری برای سالهای 1389 تا 1395 اندازهگیری شد. شاخصها شامل تعداد مقالات، استنادات، خوداستنادی دانشگاهی، ضریب تاثیر سایمگو، ضریب تاثیر بهنجارشده براساس منبع (اسنیپ)، تاثیر استنادی مجلات (سایت اسکور)، شاخص هیرش (شاخص اچ)، تعداد اعضای هیات علمی، تعداد دانشجویان و میزان بودجه آموزشی - پژوهشی بودند. دادهها با نرم افزار Stata نسخه 14 تحلیل شد.
یافتهها: طی سالهای مطالعه، ضرایب جینی سایمگو از 65/0 تا 73/0، اسنیپ از 62/0 تا 73/0 و تاثیر استنادی مجلات از 61/0 تا 72/0، متغیر بود. ضرایب جینی مقالات بینالمللی از 62/0 تا 70/0، کل مقالات از 56/0 تا 66/0، خود استنادی دانشگاهی از 22/0 تا 27/0، استناد به ازای مقاله از 12/0 تا 28/0، هیرش از 33/0 تا 39/0 و کل استنادات از 57/0 تا 72/0، متغیر بودند. ضریب جینی اعضای هیات علمی از 26/0 تا 40/0 و بودجه از 34/0 تا 67/0 متغیر بود.
نتیجهگیری: نابرابری در خوداستنادی دانشگاهی و استناد به ازای مقاله، نسبتاً متعادل، در هیرش و تعداد هیات علمی، نسبتاً نابرابر و در سایر شاخصها زیاد و خیلی زیاد بود. برای کاهش نابرابری، توسعه زیرساختهای متوازن پژوهشی در دانشگاهها پیشنهاد میگردد.
محمد حسین مهرالحسنی، محمد رضا امیراسماعیلی، مهلا ایرانمنش،
دوره 14، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 14، 1397، 1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: نیروی انسانی عامل کلیدی در تحقق اهداف توسعه هزاره میباشد. فقدان شاخص و ابزار استاندارد برای دیده بانی و ارزیابی، ممکن است محدودیتهایی را در تحقق این اهداف ایجاد کند. این مطالعه با هدف تدوین شاخصهای ارزیابی برای دیده بانی منابع انسانی در بخش سلامت انجام شد.
روشکار: پژوهش حاضر با استفاده از فن دلفی برای استخراج شاخص ها در سال 1396 انجام پذیرفت. جهت انجام این مطالعه، 3 مرحله مستقل شامل بررسی مفاهیم نظری، تهیه شاخصهای اولیه ارزیابی نیروی انسانی و ایجاد اجماع، انجام شد. دادهها با شرکت 12 نفر از خبرگان و نمایندههای سازمانهای مرتبط در سه راند، از طریق فرم نظر خواهی طراحی شده با مقیاس نمرهدهی از 1 تا 10 جمعآوری گردید. در هر راند شاخصهایی که حداقل 2/3 شرکت کنندکان به آنها امتیازی بیش از 8 داده بودند تایید گردید.
یافتهها: در مرحله اول220 شاخص شناسایی شد که الگوی نهایی شامل 45 شاخص و 11 معیار اصلی بود. در مرحله ورود نیروی کار 4 معیار (متقاضیان واجد صلاحیت برای آموزش سلامت؛ اعتبار بخشی؛ ظرفیت و برون داد موسسات آموزش سلامت؛ تایید و صدور مجوز)، در مرحله حین کار 5 معیار (شاخصهای اصلی موجودی و توزیع؛ فعالیت؛ بهرهوری نیروی کار؛ اتلاف و تجدید؛ حاکمیت مطلوب بر نظام اطلاعات نیروی انسانی) و در مرحله خروج از کار 2 معیار (انتقال و خروج) مورد تایید قرار گرفت.
نتیجهگیری: با وجود پیچیده بودن ارزیابی نیروی انسانی باید سه مرحله مختلف چرخه حیات نیروی کار (ورودی، نیروی کار فعال و خروجی) در هر ارزیابی و دیدهبانی مورد توجه قرار گیرد. شاخصهای ارائه شده در این پژوهش، امکان ارزیابی و دیده بانی نیروی کار بخش سلامت را فرآهم می کند.
محمد حسین مهرالحسنی، رضا گودرزی، وحید یزدی فیض آبادی، سمیرا سادات پورحسینی، علی درویشی،
دوره 14، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 14، 1397، 1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: آموزش عالی به واسطه رسالت آن در تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز، نقش مهمی در توسعه اقتصادی-اجتماعی کشور دارد. از این رو ارزیابی عملکرد حوزههای مختلف آن از اهمیت بالایی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف سنجش کارایی و تغییرات بهره وری در حوزه آموزشی دانشگاههای علوم پزشکی ایران انجام شده است.
روشکار: مطالعه توصیفی حاضر در سه مقطع زمانی 1389، 1392 و 1395 به ارزیابی عملکرد حوزه آموزشی 43 دانشگاه علوم پزشکی ایران با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها با رویکرد ستاده محور پرداخت. سنجش تغییرات بهره وری نیز با استفاده از شاخص مالم کوئیست انجام شد که بدین منظور از نرم افزار Deap 2.1 استفاده شد. رتبه بندی کامل واحدهای کارا نیز با استفاده از مدل اندرسون-پترسون و در نرم افزار EMS انجام شد..
یافتهها: متوسط نمره کارایی آموزشی دانشگاههای علوم پزشکی در سه مقطع 97/0 بود. میانگین بهرهوری کل بر اساس شاخص مالم کوئیست برابر با 05/1 بود و بهره وری آموزشی دانشگاهها در طی سه مقطع زمانی به طور متوسط 5 درصد رشد مثبت نشان داد. این رشد از سال 1389 تا 1392 یک درصد و از سال 1392 تا 1395 به میزان 10 درصد بدست آمد.
نتیجهگیری: دانشگاه های علوم پزشکی در حوزه آموزش از نظر کارایی از وضعیت مطلوبی برخوردار میباشند. همچنین بهرهوری در این حوزه، رشد مثبت و رو به افزایشی نشان داد. به منظور قضاوت دقیقتر در خصوص عملکرد آموزشی دانشگاه های علوم پزشکی، استفاده از سنجههای کیفی علاوه بر کمی ضروری به نظر میرسد.
الهام احسانی چیمه، علی قدکچی، وحید یزدی فیض آبادی، سید علی صدرالسادات، احمد ماهی، محمد حسین مهرالحسنی، مهلا ایرانمنش،
دوره 14، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 14، 1397، 1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بهبود کمی و کیفی نیروی انسانی، بر بهبود دستیابی به اهداف نظام سلامت تأثیر دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی روند نابرابری جغرافیایی، موجودی و توزیع جنسیتی نیروی انسانی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در کشور انجام شد.
روشکار: در این مطالعه توصیفی، روند نیروی انسانی وزارت بهداشت از سال 88 تا 94 بر حسب جنسیت، سطح تحصیلات و نوع استخدام بررسی شد و از منحنی لورنز و شاخص ضریب جینی برای بررسی نابرابری استفاده گردید. دادهها از دفتر نیروی انسانی معاونت توسعه مدیریت و منابع وزارت بهداشت جمع آوری و با استفاده از Excel 2013 و Stata-14 تحلیل گردید.
یافتهها: در مطالعه حاضر زنان بیشترین سهم را داشتند که میزان رشد آنها در سال 94 ، 66/6 % بود و ضریب جینی آنان به جز سال 91، 29/0بود. بیشترین و کمترین رشد در سال 89 به ترتیب شامل پزشکان متخصص(12/83) و دکترای حرفهای(61/19-) بود. در طی سال های مطالعه کمترین و بیشترین میزان ضریب جینی به ترتیب شامل مقطع کاردانی (26/0) وPhD (61/0)بود. کمترین و بیشترین رشد در شاخص وضعیت استخدام به ترتیب مربوط به سایر انواع قراردادها(89/27-) و هیات علمی بورسیه و متعهد خدمت (34/48) بود.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر اولین مطالعهی بررسی روند تغییرات ویژگیهای نیروی انسانی وزارت بهداشت در سطح ملی بود. از آنجا که این مطالعه صرفا کمیت روند تغییرات نیروی انسانی را مدنظر قرار داده است بررسی کیفیت نیروی انسانی در مطالعات آتی پیشنهاد میگردد.
وحید یزدی فیض آبادی، محمد حسین مهرالحسنی، مهلا ایرانمنش،
دوره 14، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 14، 1397، 1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سهم قابل توجهی از کل مخارج سلامت، مرتبط با داروست. ارزیابی شاخصهای نظام دارویی مبنایی برای اصلاح الگوی مصرف و کنترل هزینههاست. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی روند شاخصهای مصرف دارو در ایران انجام شد.
روشکار: در مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر، سرانه مصرف به تفکیک نوع دارو، شکل دارو و گروههای درمانی محاسبه شد. دادهها از آمارنامه دارویی سازمان غذا و دارو و مرکز آمار ایران برای سالهای 1394-1391 استخراج شد. برای گروهبندی درمانی از طبقهبندی کاتزونگ استفاده شد. دادهها در نرم افزار Excel 2013 و با آمار توصیفی و شاخص رشد سالانه تحلیل گردید.
یافتهها: بیشترین سرانه مصرف طی سالهای مطالعه به ترتیب قرص متفورمین500، رانیتیدین150 و سرماخوردگی با 52/18، 45/15 و 29/15 واحد بود. بیشترین متوسط سرانه مصرف در گروههای درمانی، داروهای قلب و عروق با 65/97 بود.. کمترین رشد مصرف عددی را گلی-بنگلامید80 با 12-% در سال 1393 و بیشترین آن را متفورمین500 با 90/16 %در سال 1392 داشت. قرصها پُرمصرفترین شکل دارویی بودند.
نتیجهگیری: سرانه مصرف دارویی ایران از کشورهای توسعه یافته بالاتر است. داروهای قلب و عروق و دیابت سرانه مصرف بالایی در مقایسه با سایرداروها دارند. لذا برای تجویز منطقی دارو، تقویت نظام ارزیابی بالینی با استفاده از طراحی و اجرای راهنماهای بالینی برای بیماریهای شایع و با هزینه بالا پیشنهاد میگردد.
وحید یزدی فیض آبادی، محمد حسین مهرالحسنی، فرشید منجمی، سمیرا سادات پورحسینی،
دوره 14، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 14، 1397، 1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: دسترسی به فرصتهای برابر آموزش از حقوق اساسی هر کشور محسوب میگردد و رفع نابرابری ها بویژه در آموزش عالی یکی از مهمترین اولویتهاست. مطالعه حاضر با هدف سنجش نابرابری آموزشی در حوزه علوم پزشکی استانهای ایران انجام شد.
روشکار: در این مطالعه، نابرابری آموزشی با استفاده از ضریب جینی اندازهگیری شد. شاخصهای مورد مطالعه شامل تعداد دانشجو، تعداد هیات علمی، تعداد کارکنان، رشته های تحصیلی و بودجه آموزشی بود. دادهها با نرم افزار Stata نسخه 14 تحلیل شد.
یافتهها: طی سالهای مورد مطالعه، ضریب جینی شاخصهای تعداد دانشجویان زن از 51/0 به 46/0، دانشجویان مرد از 53/0 به 46/0 و اعضای هیات علمی از 59/0 به 53/0، روند کمابیش کاهشی را نشان داد. در حالی که نابرابری در تعداد کارکنان غیرهیات علمی از 49/0 به 50/0 و بودجه آموزشی از 53/0 به 54/0 افزایش ناچیزی را نشان داد. در تعداد رشتههای تحصیلی بر حسب مقطع تحصیلی، کارشناسی ناپیوسته با کمترین نابرابری، از 13/0 تا 17/0 متغیر بود و بیشترین نابرابری مربوط به فلوشیپ که از 66/0 تا 69/0 متغیر بود.
نتیجهگیری: به رغم کاهش نابرابری در برخی شاخصهای آموزشی، نابرابری در شاخص تعداد رشتههای تحصیلی در برخی مقاطع تحصیلات تکمیلی و تعداد دانشجویان بر حسب جنسیت و بودجه آموزشی زیاد است. این مسأله مستلزم توجه سیاستگذاران به توسعه متوازن زیرساختهای آموزشی در استانها برای ایجاد فرصتهای برابر آموزشی میباشد.
محمد حسین مهرالحسنی، مژگان امامی، سمیرا سادات پورحسینی،
دوره 14، شماره 0 - ( ویژه نامه دوره 14، 1397، 1397 )
چکیده
همزمان با جهانی شدن، تغییراتی در کارکرد دانشگاههای کشورهای توسعه یافته، ایجاد شده که آنها را به یک منبع قدرت جهت توسعه اقتصادی مبدل ساخته است. در این مطالعه تغییرات در نسلهای دانشگاهی در حوزه سلامت ایران بر اساس چارچوب تحلیل لایهای علت ها مورد تحلیل قرار گرفت. پژوهش حاضر نشان داد که جایگاه دانشگاهها در کشور ایران در حال گذار از نسل اول و دوم دانشگاه (آموزشی و پژوهشی) به سوی نسل سوم (تولید ثروت) است. تمرکز زیاد بر رشد کمی شاخصهایی چون آموزش نیروی انسانی متخصص و افزایش تعداد مقالات و ارجاعات، منجر به توقف در لایه های لیتانی و ساختاری شده است و پایداری روند کنونی در توسعه علمی را نیز با چالش مواجه کرده است. با توجه به اسناد بالادستی جهت کسب مرجعیت علمی و توسعه فناوری، تحول بنیادین علوم در لایههای عمیق همچون جهان بینی، میانی ارزشی و ساختارهای علمی در چارچوب گفتمان جمهوری اسلامی، ضروری است.
علی درویشی، سارا امام قلی پور سفید دشتی، مرضیه رجبی، محمدحسین مهرالحسنی، وحید یزدی فیض آبادی،
دوره 17، شماره 1 - ( دوره 17، شماره 1، بهار 1400 1400 )
چکیده
مقدمه و اهداف: حفاظت مالی عادلانه در مقابل هزینههای سلامت از مهمترین اهداف نظامهای سلامت محسوب میشود. مطالعه حاضر با هدف بررسی مناسبترین آستانه برای سنجش رخداد مواجهه خانوارها با مخارج کمرشکن سلامت در ایران انجامشده است.
روش کار: مطالعه حاضر با استفاده از دادههای پیمایش ملی هزینه-درآمد خانوار مرکز آمار ایران سال 1396 انجام شد. با استفاده از دو روش سازمان جهانی بهداشت و بانک جهانی رخداد و شدت مواجهه خانوارها با مخارج کمرشکن سلامت در نقاط برش مختلف و برای پنجکهای اقتصادی اندازهگیری شد. مناسبترین آستانه در هر یک از روشها نیز با استفاده از برآورد سازگاری آماره کاپا تعیین شد.
یافتهها: رخداد مواجهه خانوارها با مخارج کمرشکن در آستانه مرسوم هر دو روش به ترتیب 02/3 و 51/8 درصد در خانوارهای شهری و 66/4 و 22/9 درصد در خانوارهای روستایی برآورد گردید. این مقدار به تفکیک پنجکهای دارایی نشاندهنده بیشترین رخداد مخارج کمرشکن در پنجک اول و کمترین رخداد در پنجک پنجم بود. همچنین نتایج برآورد سازگاری بر اساس آماره کاپا بهمنظور شناسایی بهترین حد آستانه محاسبه مواجهه یافتگی با مخارج کمرشکن سلامت نشان داد که آستانه 40 درصد روش سازمان جهانی بهداشت و آستانه 25 درصد در روش بانک جهانی مناسبترین حدود آستانه میباشند.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاکی از مقدار نسبتاً بالای مواجهه با مخارج کمرشکن سلامت بود. همچنین رخداد مواجهه با مخارج کمرشکن سلامت در خانوارهای فقیرتر بیشتر بود و آستانههای مرسوم مناسبترین آستانه برای برآورد مخارج کمرشکن بودند.