8 نتیجه برای آموزش
علی عزیزی، فرهاد امیریان، مرضیه امیریان،
دوره 4، شماره 3 - ( 12-1387 )
چکیده
مقدمه و اهداف: با توجه به افزایش روز افزون موارد HIV در جوانان و اهمیت آموزش در پیشگیری از آن، در این مطالعه اثر سه روش آموزش (توسط پزشک، همسالان و پمفلت) پیشگیری از ایدز در دانش آموزان دختر دبیرستانی ناحیه 3 آموزش و پرورش شهر کرمانشاه مورد مقایسه قرار گرفت.
روشکار: تعداد 1500 دانش آموز دختر دبیرستانی پایه سوم به صورت طبقهای تصادفی از 21 دبیرستان منطقه 3 آموزش و پرورش وارد مطالعه شدند.. از مجموع 1500 نفر مورد مطالعه، 498 نفر توسط پزشک عمومی، 502 نفر توسط گروه همسالان و 500 نفر با استفاده از پمفلت ایدز آموزش دیدند.20 روز پس از اتمام آموزش؛ پس آزمون(پست تست) با استفاده از همان پرسشنامه بعمل آمد. دادههای جمعآوری شده با 5/11 spss و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: دانشآموزان مورد مطالعه 1500 نفر با میانگین سنی 7/.± 78/16سال بودند. میانگین نمرات پیشآزمون و پسآزمون در هر سه گروه مورد مداخله تفاوت معنیدار داشت (0001/P=). میانگین تغییر نمرات قبل و بعد در گروه آموزش توسط پزشک (6/3 ± 7/10) بیشتر از میانگین تغییر نمرات قبل و بعد از آموزش توسط همسالان (4/3 ± 8/8) و مورد اخیر نیز بیشتر از پمفلت (9/3 ± 3/7) بود و آزمون بون فرونی این تفاوتها را از نظر
آماری معنیدار نشان داد (0001/0 P=).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این مطالعه، آموزش پیشگیری از ایدز توسط پزشکان در افزایش آگاهی دانش آموزان موثرتر است.
لیلی صالحی، فروزان حیدری،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده
مقدمه و هدف: الگوی پرسید الگوی موفقی جهت برنامهریزی مداخلات ارتقاء سلامت است. هدف از این مطالعه طراحی و ارزشیابی این الگو در ارتقاء رفتارهای تغذیهای در یک جامعه روستایی است
روش کار: این مطالعه نیمه تجربی از نوع قبل و بعد است که بر روی 118 زن متأهل ساکن روستاهای شهرستان فریدن انجام گرفت. براساس مراحل این الگو، مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی و عروقی (به عنوان مهمترین مشکل اجتماعی)، عادات غذایی نامناسب
(مهمترین مشکل بهداشتی)، رفتارهای مرتبط با تغذیه (مهمترین مشکل رفتاری) انتخاب شدند که در طی تشخیص آموزشی، عوامل مستعد کننده، قادر کننده و تقویت کننده رفتارهای تغذیهای مرتبط مورد توجه قرارگرفتند دراین مطالعه جهت آنالیز دادهها، از آزمونهای willxocon،t test،X2 استفاده گردید .
پ
نتایج: یافتههای این مطالعه نمایانگر افزایش معنیدار در سازههای الگوی پرسید و بهبود عوامل مستعد کننده، قادر کننده، تقویت کننده و رفتار بودند. 25/9 درصد افراد خود را در معرض ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی می دیدند 96/12 درصد رژیم غذایی خود را نا مناسب میدانستند. 5/47 درصد معتقد بودند بیماریهای قلبی و عروقی قابل پیشگیری هستند .
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه، طراحی و اجرای برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی پرسید میتواند باعث ارتقاء رفتارهای تغذیهای دریک جامعه روستایی گردد
فاطمه رحمتی نجارکلائی، ایمان غفارپسند، محمد غلامی فشارکی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بیماریهای مزمن هم اکنون علت 60% کل مرگومیرها در سطح دنیا بوده و 47% بار جهانی بیماریها هستند. با توجه به طیف گسترده نتایج گزارش شده، مطالعهی حاضر با هدف مرور بر تأثیر مداخله آموزشی روش زندگی در اصلاح فاکتورهای خطر قلبی- عروقی انجام شد.
روش کار: مرور سیستماتیک با جستجو در پایگاههای اطلاعاتی انگلیسی و فارسی انجام شد. انواع مطالعات مرتبط لحاظ شد. فهرست منابع مقالات یافت شده بررسی شد. محدودیت زمانی در جستجوی مقالات نبود. مقالات به زبان غیر انگلیسی (به استثنای فارسی) و همچنین چکیده و خلاصه مقالات ارایه شده در کنفرانسها و همایشها حذف شد. دیگر مقالات نیز در صورت کسب امتیاز در پرسشنامه JADAD وارد شدند.
نتایج: در جستجوی اولیه، 194 مقاله یافت شد که با ارزشیابی صورت گرفته در نهایت 43 مقاله وارد مطالعه شد. مطالعات بین سالهای 2013-1989 میلادی منتشر شده بود. سه مطالعه در ایران انجام شده بود. نیمی از مطالعات در سطح جامعه انجام شده بود. تنها دو مطالعه (65/4 درصد) تغییری را در فاکتورهای خطر نشان نداده و بقیه بهبود معنیدار این فاکتورها را به دنبال آموزشهای انجام شده نشان دادند.
نتیجهگیری: در نهایت مشاهده شد که بیشتر مقالات بر تأثیر معنیدار آموزشهای روش زندگی بر میزان کلسترول خون، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و نیز مصرف سیگار در کنار آگاهی و نگرش در بیماران پرخطر قلبی- عروقی صحه گذاشتهاند. این موضوع لزوم توجه بیش از پیش را به آموزش «شیوه زندگی» را به بیماران در معرض حوادث قلبی- عروقی میرساند.
سمیه نوری حکمت، علی اکبر حقدوست، رضا دهنویه، راحیل قربانی نیا،
دوره 14، شماره 0 - ( 10-1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سیاست ادغام در سال 1364 و با هدف افزایش تعامل و پاسخگویی دوجانبه نظام آموزش علوم پزشکی و نظام سلامت کشور طراحی، اجرا و منجر به تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی شد. مطالعه حاضر با ترکیب نتایج مطالعاتی که به بررسی پیامدهای اجرای سیاست ادغام پرداختهاند، توصیفی اجمالی از دانش موجود در این زمینه را ارائه مینماید.
روشکار: در این مطالعه مرور نظام مند و متاسنتز بر روی مقالات منتشر شده در مورد اجرای طرح ادغام آموزش پزشکی در نظام سلامت ایران انجام شد. به همین منظور طی جستجو در بانکهای اطلاعاتیScienceDirect ،PubMed ، EMBASE، ISI، ScholarGoogle،Scopus ، SID،Magiran و Irandoc تعداد 187 مقاله یافت شد و در ادامه 24 مقاله مرتبط انتخاب و وارد مطالعه شدند. محتوای مطالعات وارد شده تحلیل و سپس با تکنیک والش و داون با هم ترکیب شدند.
یافتهها: حاصل بررسی مطالعات مرتبط، 5 مفهوم اصلی شامل اهداف و دلایل اجرای طرح ادغام آموزش پزشکی، دستاوردها، چالشها، موانع دستیابی به اهداف ادغام و آینده ادغام بود. بر اساس یافته این مطالعات، بیشترین توفیق طرح ادغام در عرضه خدمات بهداشتی- درمانی گزارش شده است و آموزش و پژوهشهای علوم پزشکی کمتر از تاثیرات مثبت ادغام، بهره مند شدهاند.
نتیجهگیری: مرور مستندات موجود نشان میدهد که هنوز ابعاد مختلف ادغام به خوبی واکاوی نشده و اثرات اقتصادی، اجتماعی، توسعهای و علمی آن بررسی نشده است. مطالعات محدود موجود عمدتا به صورت نظرخواهی و بررسی کلی وضعیت انجام شده بود و کمتر از مدلسازیها و تحلیلهای اقتصادی استفاده شده است. لذا با استفاده از مطالعات در دسترس، نمیتوان بصورت دقیق تاثیرات ادغام را تحلیل نمود.
محمد حسین مهرالحسنی، رضا گودرزی، وحید یزدی فیض آبادی، سمیرا سادات پورحسینی، علی درویشی،
دوره 14، شماره 0 - ( 10-1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: آموزش عالی به واسطه رسالت آن در تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز، نقش مهمی در توسعه اقتصادی-اجتماعی کشور دارد. از این رو ارزیابی عملکرد حوزههای مختلف آن از اهمیت بالایی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف سنجش کارایی و تغییرات بهره وری در حوزه آموزشی دانشگاههای علوم پزشکی ایران انجام شده است.
روشکار: مطالعه توصیفی حاضر در سه مقطع زمانی 1389، 1392 و 1395 به ارزیابی عملکرد حوزه آموزشی 43 دانشگاه علوم پزشکی ایران با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها با رویکرد ستاده محور پرداخت. سنجش تغییرات بهره وری نیز با استفاده از شاخص مالم کوئیست انجام شد که بدین منظور از نرم افزار Deap 2.1 استفاده شد. رتبه بندی کامل واحدهای کارا نیز با استفاده از مدل اندرسون-پترسون و در نرم افزار EMS انجام شد..
یافتهها: متوسط نمره کارایی آموزشی دانشگاههای علوم پزشکی در سه مقطع 97/0 بود. میانگین بهرهوری کل بر اساس شاخص مالم کوئیست برابر با 05/1 بود و بهره وری آموزشی دانشگاهها در طی سه مقطع زمانی به طور متوسط 5 درصد رشد مثبت نشان داد. این رشد از سال 1389 تا 1392 یک درصد و از سال 1392 تا 1395 به میزان 10 درصد بدست آمد.
نتیجهگیری: دانشگاه های علوم پزشکی در حوزه آموزش از نظر کارایی از وضعیت مطلوبی برخوردار میباشند. همچنین بهرهوری در این حوزه، رشد مثبت و رو به افزایشی نشان داد. به منظور قضاوت دقیقتر در خصوص عملکرد آموزشی دانشگاه های علوم پزشکی، استفاده از سنجههای کیفی علاوه بر کمی ضروری به نظر میرسد.
الهام احسانی چیمه، علی قدکچی، وحید یزدی فیض آبادی، سید علی صدرالسادات، احمد ماهی، محمد حسین مهرالحسنی، مهلا ایرانمنش،
دوره 14، شماره 0 - ( 10-1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بهبود کمی و کیفی نیروی انسانی، بر بهبود دستیابی به اهداف نظام سلامت تأثیر دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی روند نابرابری جغرافیایی، موجودی و توزیع جنسیتی نیروی انسانی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در کشور انجام شد.
روشکار: در این مطالعه توصیفی، روند نیروی انسانی وزارت بهداشت از سال 88 تا 94 بر حسب جنسیت، سطح تحصیلات و نوع استخدام بررسی شد و از منحنی لورنز و شاخص ضریب جینی برای بررسی نابرابری استفاده گردید. دادهها از دفتر نیروی انسانی معاونت توسعه مدیریت و منابع وزارت بهداشت جمع آوری و با استفاده از Excel 2013 و Stata-14 تحلیل گردید.
یافتهها: در مطالعه حاضر زنان بیشترین سهم را داشتند که میزان رشد آنها در سال 94 ، 66/6 % بود و ضریب جینی آنان به جز سال 91، 29/0بود. بیشترین و کمترین رشد در سال 89 به ترتیب شامل پزشکان متخصص(12/83) و دکترای حرفهای(61/19-) بود. در طی سال های مطالعه کمترین و بیشترین میزان ضریب جینی به ترتیب شامل مقطع کاردانی (26/0) وPhD (61/0)بود. کمترین و بیشترین رشد در شاخص وضعیت استخدام به ترتیب مربوط به سایر انواع قراردادها(89/27-) و هیات علمی بورسیه و متعهد خدمت (34/48) بود.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر اولین مطالعهی بررسی روند تغییرات ویژگیهای نیروی انسانی وزارت بهداشت در سطح ملی بود. از آنجا که این مطالعه صرفا کمیت روند تغییرات نیروی انسانی را مدنظر قرار داده است بررسی کیفیت نیروی انسانی در مطالعات آتی پیشنهاد میگردد.
وحید یزدی فیض آبادی، محمد حسین مهرالحسنی، فرشید منجمی، سمیرا سادات پورحسینی،
دوره 14، شماره 0 - ( 10-1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: دسترسی به فرصتهای برابر آموزش از حقوق اساسی هر کشور محسوب میگردد و رفع نابرابری ها بویژه در آموزش عالی یکی از مهمترین اولویتهاست. مطالعه حاضر با هدف سنجش نابرابری آموزشی در حوزه علوم پزشکی استانهای ایران انجام شد.
روشکار: در این مطالعه، نابرابری آموزشی با استفاده از ضریب جینی اندازهگیری شد. شاخصهای مورد مطالعه شامل تعداد دانشجو، تعداد هیات علمی، تعداد کارکنان، رشته های تحصیلی و بودجه آموزشی بود. دادهها با نرم افزار Stata نسخه 14 تحلیل شد.
یافتهها: طی سالهای مورد مطالعه، ضریب جینی شاخصهای تعداد دانشجویان زن از 51/0 به 46/0، دانشجویان مرد از 53/0 به 46/0 و اعضای هیات علمی از 59/0 به 53/0، روند کمابیش کاهشی را نشان داد. در حالی که نابرابری در تعداد کارکنان غیرهیات علمی از 49/0 به 50/0 و بودجه آموزشی از 53/0 به 54/0 افزایش ناچیزی را نشان داد. در تعداد رشتههای تحصیلی بر حسب مقطع تحصیلی، کارشناسی ناپیوسته با کمترین نابرابری، از 13/0 تا 17/0 متغیر بود و بیشترین نابرابری مربوط به فلوشیپ که از 66/0 تا 69/0 متغیر بود.
نتیجهگیری: به رغم کاهش نابرابری در برخی شاخصهای آموزشی، نابرابری در شاخص تعداد رشتههای تحصیلی در برخی مقاطع تحصیلات تکمیلی و تعداد دانشجویان بر حسب جنسیت و بودجه آموزشی زیاد است. این مسأله مستلزم توجه سیاستگذاران به توسعه متوازن زیرساختهای آموزشی در استانها برای ایجاد فرصتهای برابر آموزشی میباشد.
محمد قراری، رضا محمدی، محمود قربانی،
دوره 16، شماره 5 - ( 12-1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: همزمان با شیوع بیماری کرونا، در مدارس و دانشگاهها آموزشهای حضوری به غیرحضوری تغییر یافت که این تغییر شیوه، پیامدهایی به همراه داشت. هدف این مطالعه شناسایی و دستهبندی ابعاد آسیبها و چالشهای آموزش با استفاده از اقدامات و شواهد موجود از دادههای بینالمللی اخیر است. نتایج این مطالعه میتواند درک بهتری از چگونگی تأثیر بحران COVID-19 بر یادگیری فراگیران بهعنوان یک چارچوب عملی و قابلتعمیم برای ترمیم و مدیریت اپیدمی در حوزه آموزش ایران و سایر کشورها مورداستفاده قرار گیرد.
روش کار: مطالعه کیفی حاضر به روش تحلیل محتوای اسناد انجام شد. ابتدا با مرور منابع الکترونیک، تمامی اسناد و مقالات موجود مرتبط با آموزش و بیماری کووید-19 شناسایی شد. کلیه فایلهاشامل صوتی، نوشتاری و تصویری مرتبط نیز در بازه زمانی زمستان 1399با مراجعه به وبسایتها و پایگاههای دادهای با کلیدواژههایی مبتنی بر معیارهای فوق جستجو و جمعآوری گردید. انتخاب اسناد بهصورت هدفمند و با در نظرگرفتن ملاکهای چهارگانهJUPP صورت گرفت. پس از غربالگری چندمرحلهای نهایتاً 65 سند انتخاب و پس از کدگذاری آنالیز انجام شد.
یافتهها: آسیبها و چالشهای آموزشی در بحران به وجود آمده ناشی از شیوع بیماری کرونا در ایران و سایر کشورهای دنیا، در 29 زمینه شناسایی و ثبت شد.
نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت هرچند که آموزش آنلاین یک نیاز آنی در فرایند یادگیری و یاددهی بوده و دارای فواید زیادی است لکن پیشنهاد راهکارهای مدیریتی و اجرایی برای رفع آسیبها و چالشهای حاصل از آن میتواند زیربنای روشی غنی برای آموزش در دوران بیماری کرونا و پسا کرونا ایجاد نماید.