جستجو در مقالات منتشر شده


16 نتیجه برای آگاهی

رامین حشمت، عباسعلی کشتکار، ربابه شیخ‌الاسلام، موسی باقری، ابوالحسن ندیم،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1384 )
چکیده

زمینه و اهداف : رشد و توسعه همه جانبه هر کشوری در سایه پرورش نسلی سالم و پویا محقق می‌گردد. بخش مهمی از این امر از طریق بهبود شرایط تغذیه‌ای جامعه امکان پذیر خواهد شد. هر چند بیشترین سهم درآمد خانوارها به تأمین مواد غذایی اختصاص می‌یابد ولی متأسفانه مشکلات تغذیه‌ای همچنان در کشور قابل مشاهده است. این امر نشانگر آن است که برنامه غذایی بیشتر تابعی است از آموزش و آگاهی تغذیه تا رشد تولید و مصرف مواد غذایی. این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد خانوارها و نیز کارکنـان سطوح مختلف بهداشتی درباره مسائل تغذیه و ریزمغذی‌ها در سال 1383 در استان‌های بوشهر، گلستان و سیستان و بلوچستان طراحی و اجرا شد تا نتایج آن بتواند دفتر بهبود تغذیه جامعه را در راستای طراحی و اجرای مداخلات مؤثر جهت ارتقاء سلامت تغذیه‌ای خانوارها یاری نماید.
روش بررسی : جهت نمونه‌گیری در سطح خانوارها، از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای یک‌ مرحله‌ای با خوشه‌های هم اندازه استفاده گردید. روش نمونه‌گیری در سطح کارکنان هر استان نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای بود. تعداد نمونه در هر طبقه بر حسب چگالی جامعه آماری هر یک از رده‌های کارکنان محاسبه شد. در مجموع 2304 خانوار در قالب خوشه‌های 12 نفری و 360 نفر از کارکنان مورد بررسی قرار گرفتند. داده‌های مورد نیاز از طریق پرسشنامه‌ای ساختار یافته و با انجام مصاحبه پرسشگران جمع‌آوری شد. در سطح کارکنان بهداشتی رده‌های پزشک و کارشناس، جمع‌آوری داده‌ها براساس پرسشنامه‌ای خودایفاء صورت پذیرفت.
حمیدرضا باصری، کورش هلاکویی نایینی، احمد رئیسی، خندان شاهنده، کامران اکبرزاده، منصور رنجبر، عبدالمحسن پروین،
دوره 3، شماره 3 - ( 11-1386 )
چکیده

مقدمه و اهداف: هدف مطالعه حاضر مقایسه آگاهی، نگرش و عملکرد جمعیت مهاجرین افغانی (جامعه غیربومی) با ایرانیان (جامعه بومی) در یکی از مالاریا خیزترین مناطق، شهرستان ایرانشهرنسبت به انتقال و پیشگیری از مالاریا است.
روش کار: این مطالعه، یک بررسی مقطعی است بر روی 775 نفر ایرانیان و افاغنه ساکن منطقه ایرانشهر در محدوده سنی 55-15 سال در طی 10 ماه درطی سال­های 1385-1384 انجام گرفت. با مراجعه به درب منازل 381 نفر ایرانی و 376 نفر افاغنه به طور تصادفی با روش نمونه­گیری خوشه­ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. برای همه نمونه­ها پرسش­نامه­ای حاوی پرسش­های دموگرافیک، آگاهی، نگرش و عملکرد به طریق مصاحبه تکمیل شد.
نتایج: در این مطالعه نتایج نشان داد که بیشتر شرکت­کنندگان ایرانی و افغانی با حداقل یکی از سه علائم مشخصه مالاریا یعنی تب، لرز و درد استخوان و عضلات آشنایی دارند. اکثریت ایرانیان و افاغنه می­دانستند که نیش پشه عامل انتقال مالاریا است ولی تفاوت معنی­داری بین دو گروه از نظر آگاهی به انتقال مالاریا توسط نیش پشه مشاهده شد. (001/0>P 2/142= 2χ). بیشترین منبع کسب اطلاعات درباره مالاریا برای ایرانی­ها (5/44% از آن­ها) از طریق مراکز بهداشتی درمانی بود در حالی­که در بین افاغنه3/65% آن­ها اظهار داشتند که اطلاعات خود را از خویشان و دوستان کسب می­کنند. به طور کلی 4/3% از شرکت­کنندگان به نقش رسانه­های عمومی به اطلاع رسانی در مورد مالاریا اشاره کردند. طبق نتایج به دست آمده فقط 24% از کل شرکت­کنندگان در این مطالعه اظهار داشتند که از پشه­بند استفاده می­کنند. میزان استفاده از پشه­بند در بین ایرانیان 4 برابر افاغنه بود.
نتیجه­ گیری: در یک جمع­بندی کلی اگر چه اکثر شرکت­کنندگان از هر دو گروه با مالاریا و نحوه انتقال آن آشنا هستند ولی برای پیشگیری از ابتلاء به این بیماری اقدامی نمی­کنند. هم­چنین علت بالا بودن نسبی موارد مالاریا در بین افاغنه ممکن است ناشی از شیوه زندگی آن­ها باشد نه صرفاً از مسافرت­های برون مرزی، چرا که در مقام مقایسه اهالی بلوچیستان نیز این­گونه تردد را دارند. در این مطالعه هم­چنین مشخص شد که افاغنه ارتباط ضعیفی با مراکز بهداشتی درمانی دارند که این امر نیز در درمان به موقع و کامل بیماری اهمیت زیادی خواهد داشت.
حسن افتخار، کاظم محمد، صدیقه السادات طوافیان، کمال میر کریمی، افسانه رمضان زاده،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده

مقدمه و اهداف: مراقبت ازخود یک ساختار چند بعدی است که لازمه انجام آن اتخاذ رفتار‌هایی است که خود متاثر از دانش، ادراکات و باورهای فرد نسبت به خود مراقبتی است. هدف از این مطالعه بررسی دیدگاه‌ها و نظرات مردم جنوب شهر تهران نسبت به خود مراقبتی است.
روش‌کار: با استفاده از نمونه‌گیری خوشه‌ای، 1200 نفر از افراد بالای 15 سال با استفاده از برگ مصاحبه مشتمل بر اطلاعات جمعیت شناختی، رضایت از سلامت عمومی، عوامل ممانعت کننده و قادرکننده خود مراقبتی و منابع اطلاعاتی خود مراقبتی، مورد مصاحبه قرار گرفتند. روایی این ابزار از طریق اعتبارمحتوی و پایایی آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: میانگین سنی افراد مورد مطالعه 2/5 ± 9/27 سال بود که 935 نفر (82%) از وضعیت سلامتی خود در شش ماه گذشته راضی بودند، 658 نفر (55%) اظهار داشتند دارای دانش خود مراقبتی نیستند، 986 نفر (82%) علاقه‌مند به خود مراقبتی بوده و 1035 نفر (86%) خود را در امر خود مراقبتی فعال می‌دانستند. کمتر از 5% افراد دارای سبک زندگی سالم از نظر رژیم غذایی و فعالیت جسمانی منظم بودند.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد، علیرغم اینکه اکثریت افراد خود را علاقمند و فعال در امر خود مراقبتی می‌دانستند، اظهار می‌کردند که دارای دانش خود مراقبتی نیستند و درصد کمی از آنان دارای عملکرد صحیح خود مراقبتی هستند.
فرشاد فریور، رامین حشمت، بهار عظمتی، شبنم عباس زاده اهرنجانی، عباسعلی کشتکار، ربابه شیخ‌الاسلام، ابوالحسن ندیم،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده

مقدمه و اهداف: یکی از مهم‌ترین علل معضلات تغذیه‌ای در جهان، عدم آگاهی تغذیه‌ای و در نتیجه عملکرد نامناسب در این مقوله است که باعث مشکلاتی از قبیل سوء تغذیه و ابتلا به بیماری‌های غیرواگیر مختلف می‌شود. مطالعه جاری به ‌منظور ارزیابی وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد خانوارهای شهری درباره اصول کاربردی تغذیه در سال 1383 در استان‌های گلستان، سیستان و بلوچستان و بوشهرطراحی و اجرا شد.
روش‌کار: این مطالعه به صورت مقطعی به بررسی سطح آگاهی، نگرش و عملکرد خانوارهای شهری در زمینه اصول کلی تغذیه در استان‌های منتخب می‌پردازد. روش نمونه‌گیری به صورت خوشه‌ای یک ‌مرحله‌ای با اندازه خوشه‌های مساوی بود. داده‌های مورد نیاز از طریق پرسشنامه‌ ساختاریافته و با انجام مصاحبه با افراد واجد شرایط پاسخگویی در خانوارها جمع‌آوری شد.
نتایج: در این مطالعه، درمجموع تعداد 1154 نفر در مناطق مورد نظر، تحت بررسی قرارگرفتند. حدود 70-50% از پاسخ‌دهندگان، از 4 گروه اصلی غذایی مطلع بودند و 50-40 % از افراد نسبت به نقش آن‌ها دربدن انسان آگاهی داشتند. در اکثر موارد نگرش خانوارها در زمینه تغذیه مطلوب بود. فراوانی مصرف گوشت قرمز در افراد مورد بررسی به ندرت، گوشت ماهی در سطح متوسط، حبوبات در سطح بالا، میوه و سبزی، شیر، ماست و پنیر در سطح قابل قبول و مصرف چیپس و پفک، قند و شکر و نوشابه‌های گازدار در سطح بالایی قرار داشتند.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه می‌تواند دفتر بهبود تغذیه را در بهبود طراحی و اجرای موثر برنامه‌های مداخله‌ای برای پیشبرد سلامت تغذیه‌ای اقشار جامعه یاری کند.
بهار عظمتی، رامین حشمت، عباسعلی کشتکار، موسی باقری، ربابه شیخ الاسلام، ابوالحسن ندیم،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

مقدمه و اهداف: مطالعه جاری به ‌منظور مقایسه وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد خانوارهای شهری و روستایی درباره نرمی و پوکی استخوان در استان‌های گلستان، سیستان و بلوچستان و بوشهر اجرا شد.
روش‌کار: روش نمونه‌گیری در این مطالعه به صورت خوشه‌ای بود. مصاحبه شامل پرسش‌هایی در زمینه آگاهی، نگرش و عملکرد افراد مورد مطالعه در مورد عوامل تغذیه‌ای مرتبط با نرمی و پوکی استخوان بود.
نتایج: در این مطالعه، درمجموع تعداد 2306 نفر مورد بررسی قرارگرفتند. آگاهی خانوارهای شهری نسبت به خانوارهای روستایی در مورد کلسیم به عنوان یکی از مواد پیشگیری کننده از پوکی و نرمی استخوان، در استان‌های سیستان و بلوچستان،گلستان و بوشهر بیشتر بود (001/P<0). آگاهی خانوارهای شهری در هر سه استان در زمینه منابع غذایی کلسیم (شیر، ماست، پنیر و سایر لبنیات) از خانوارهای روستایی مطلوب‌تر بود (01/0 >P). در حیطه نگرش در مورد پوکی استخوان نیز خانوارهای شهری وضعیت بهتری داشتند (0/01 >P).
مصرف روزانه شیر پاستوریزه نیز در خانوارهای شهری از اهمیت بیشتری برخوردار بود (0/01>P).
نتیجه‌گیری:
بررسی عملکرد خانوارهای واجد زنان باردار و شیرده نشانگر این بود که مصرف روزانه شیر در خانوارهای شهری و روستایی درنواحی مورد بررسی اختلاف معنی‌داری نداشت. وضعیت عملکرد خانوارهای واجد شیرخوار نشان داد که نحوه قرار دادن نوزادان در مقابل آفتاب (به طور مستقیم یا از پشت شیشه) در خانوارهای شهری و روستایی تفاوت معنی‌داری نداشت. براساس نتایج این مطالعه، میزان آگاهی، نگرش و عملکرد خانوار‌های روستایی نسبت به پوکی و نرمی استخوان نامطلوب ارزیابی شد.
نازنین ضیاء شیخ الاسلامی، محسن رضاییان، مریم بهسون، مونا تقوی پور،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

مقدمه و اهداف: توریسم پزشکی در جهان امروز از مهم‌ترین شاخص‌های صنعت توریسم و دارای منافع اقتصادی اجتماعی بالا محسوب می‌شود. منظور از توریسم پزشکی، مسافرت بیماران به سایر کشورها برای استفاده از سرویس‌های درمانی ارزانتر از کشورشان است. لذا با توجه به نو بودن این صنعت و عدم انجام این مطالعه در ایران، بر آن شدیم تا میزان آگاهی و نگرش کادر پزشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان را در مورد توریسم پزشکی ارزیابی نماییم.
روش‌کار:
این مطالعه توصیفی بر روی 300 نفر از کادر پزشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان و بوسیله پرسشنامه انجام شد. پرسشنامه شامل سه دسته سئوالات دموگرافیک، بررسی آگاهی و نگرش شرکت کنندگان بود.
نتایج: فقط 3/8% از شرکت کنندگان در زمینه توریسم پزشکی مطالعه داشتند و تنها 7/14% از آنها تا کنون با این توریست‌ها برخورد داشتند. اغلب شرکت کنندگان (7/68%) معتقد بودند که توسعه توریسم پزشکی آثار مضر اجتماعی نخواهد داشت و 62% عقیده داشتند که ورود این بیماران منجر به ارتقاء سطح دانش پزشکان ایرانی خواهد شد. در کل 3/67% از شرکت کنندگان موافق ورود این توریست‌ها به ایران بودند و 3/54% عقیده داشتند که توسعه توریسم پزشکی می‌تواند وضعیت درمانی بیماران ایرانی را بهبود بخشد.
نتـیجه‌گیری: آگاهی شرکت کنندگان بسیار کم است و باید اقدامات آموزشی زیادی توسط سازمان‌های مسئول صورت گیرد؛ ولی به نظر می‌رسد که نگرش کادر پزشکی نسبت به توریسم پزشکی بسیار خوب بوده و این افراد می‌توانند در این زمینه فعالیت موثری داشته باشند.
علی اکبر حق دوست، علی پورخاندانی، شهرزاد متقی پیشه، بهنام فرهودی، نوشین فهیم فر، بهنام صادقی راد،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده

مقدمه و اهداف: با گسترش ابتلاء به HIV/ایدز در ایران، افزایش سطح دانش و نگرش در جامعه بخصوص گروه‌های در معرض خطر نقش کلیدی در پیشگیری از همه‌گیری دارد. در مطالعه حاضر با بکارگیری روش‌های مرور ساختاریافته، مستندات مرتبط با آگاهی و نگرش در مورد HIV/ایدز بررسی و با استفاده از تکنیک‌های متاآنالیز مقادیر آن‌ها در جامعه برآورد شد.
روش کار: پس از جستجوی مستندات، مجموعاً 62 مطالعه منتشر شده در بین سال‌های 1377 تا 1387 بررسی گردید. جهت نمایش نتایج از نمودار انباشت و برای ارزیابی منبع ناهمگونی از مدل متارگرسیون استفاده گردید.
نتایج: مطالعات وارد شده از نظر متدولوژی (شیوه نمونه‌گیری و ابزار جمع‌آوری اطلاعات) تفاوت‌های زیادی با یکدیگر داشتند که این موضوع مانع از ترکیب آماری مطالعات بود. در مجموع 24 مطالعه، با مجموع حجم نمونه 24,011 نفر مورد بررسی قرار گرفتند که میانگین نمره دانش بین 7/14 تا 0/84 (از مبنای 100) متغیر بود. در 16 مطالعه مربوط به نگرش 11,104 نفر ارزیابی شده بودند که میانگین نمره نگرش بین 6/32 تا 4/78 (از 100 نمره) متغیر بود. نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که دانش و نگرش همچنان نیازمند ارتقاء است؛ هرچند نتایج مطالعات مختلف پراکندگی زیادی را نشان می‌دهند که می‌تواند به دلیل تفاوت در گروه‌های هدف و متدولوژی مطالعات باشد. عدم مشاهده تغییر قابل ملاحظه در سطح دانش و نگرش گروه‌های مختلف در طول دوره مورد بررسی بر لزوم برنامه‌ریزی در راستای اصلاح، گسترده‌تر و اثر بخش‌تر کردن فرآیند‌های آموزشی تأکید دارد.
کورش اعتماد، حسن افتخار اردبیلی، عباس رحیمی، محمد مهدی گویا، علیرضا حیدری، محمد جواد کبیر،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1390 )
چکیده

مقدمه و اهداف: HIV هم اکنون به تنهایی بزرگ‌ترین ویروس کشنده عفونی است و افراد آلوده به HIV منبع آلودگی برای دیگران بر شمرده می‌شوند که پرخطرترین گروه ابتلا به ایدز معتادان تزریقی و دارندگان رفتار پرخطر جنسی می‌باشند. ارتقاء میزان آگاهی و نگرش این افراد یکی از اولویت‌های برنامه پیشگیری و مبارزه با ایدز است. این مطالعه با هدف تعیین سطح آگاهی و نگرش افراد HIV+ در مقایسه با افراد دارای سابقه رفتار پرخطر در استان گلستان و رابطه آن با مشخصه‌های اقتصادی،اجتماعی انجام گرفت.
روش کار: این مطالعه مقطعی که بر روی 54 فرد HIV+ و 134 فرد دارای سابقه رفتار پرخطر استان گلستان انجام گرفت. نمونه‌های HIV مثبت بوسیله نمونه‌گیری و افراد پرخطر بوسیله نمونه‌گیری سیستماتیک انتخاب شدند.
نتایج: نتایج پژوهش داد که افراد اچ.آی.وی منفی در مقایسه با اج.آی.وی مثبت‌ها از سطح تحصیلات بالاتری برخوردار بودند (0/034 P=). میزان بیکاری نزد افراد اچ.آی.وی مثبت بیشتر (001/0 P<) و از سطح درآمد پایین‌تر بود (037/0 P=). افراد HIV+ و افراد دارای سابقه رفتار پرخطر در مورد بیماری ایدز آگاهی متوسط و نگرش نا مطلوبی داشتند. سطح نگرش بیماران HIV+ پایین‌تر از افراد دارای سابقه رفتار پرخطر بود (05/0=P). نتیجه‌گیری: با توجه به سطح آگاهی متوسط و نگرش نامطلوب لزوم توجه مسئولین به آموزش‌های مداوم ومستمر در قالب برنامه‌ریزی مدون ضروری می‌باشد. سطح اقتصادی، اجتماعی پایین این افراد صرفنظر از تقدم یا تاخر این عوامل، به عنوان فاکتورهای زمینه‌ای تشدید کننده عوارض فردی و اجتماعی ایدز باید مورد توجه مسئولین قرار گیرد.
داود شجاعی زاده، اکرم محراب بیک، محمود محمودی، لیلی صالحی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده

مقدمه و اهداف: پوکی استخوان بیماری خاموشی است که میلیون‌ها نفر در سرتاسر جهان از آن رنج می‌برند. طراحی برنامه مداخلاتی مناسب از اصول اولیه موفقیت در پیشگیری است. این مطالعه با هدف بررسی تإثیر آموزش بر آگاهی، نگرش و عملکرد زنان با وضعیت اقتصادی و اجتماعی پایین در خصوص پیشگیری از بیماری پوکی استخوان بااستفاده از الگوی باور سلامتی انجام گرفت.
روش کار: این مطالعه نیمه تجربی از نوع قبل و بعد بر روی 140 نفر مددجوی کمیته امداد منطقه یک استان اصفهان با سن کمتر از 60 سال انجام گرفت. جهت جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه چند قسمتی مشتمل بر قسمت های مختلف استفاده شد. وضعیت عملکردی افراد از نظر دریافت کلسیم و ویتامینD ، سطح فعالیت فیزیکی و برخورداری از تابش مستقیم آفتاب نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.
 نتایج: میانگین سنی افراد شرکت کننده در مطالعه 52/10 ± 8/40سال بود. میانگین نمره اجزاء مورد بررسی بجز موانع، آگاهی، وضعیت استفاده از نور خورشید و سطح فعالیت فیزیکی بعد از مداخله نسبت به قبل از آن افزایش معنا داری را نشان داد. بین میزان کلسیم و ویتامین دریافتی روزانه قبل و بعد از مداخله اختلاف معناداری مشاهده نشد.
 نتیجه‌گیری: براساس نتایج این مطالعه، طراحی و اجرای برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی باور سلامتی می‌تواند سبب ارتقاء آگاهی و باور افراد در رابطه با رفتارهای پیشگیرانه بیماری گردد. هرچند در خصوص تغییر عملکرد از نظر مصرف کلسیم و ویتامین D توجه به سایر عوامل ضروری است.
معصومه صادقی، نرگس خانجانی، فاطمه معتمدی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1390 )
چکیده

Background & Objectives: Today evidence-based medicine (EBM) has been accepted as a new and reliable paradigm in medical sciences and considered to improve the quality of medical practice. The objective of this study was to assess the knowledge and attitudes of Kerman Medical University (KMU) residents about EBM and the rate of its application.
Methods: This cross sectional study was conducted in November 2009. A valid and reliable questionnaire was completed by residents at KUM.
Results: Ninety four residents participated in the study in which 55.3% were male, the mean age was 32.7 years and the mean time from graduation as a General Physician was 5.6 years, 83.3% of respondents thought that EBM was beneficial in patient care but only 5.3 % of them claimed they use EBM in more than half of their clinical work and 88.3% of the participants expressed interest in learning EBM. The information source for clinical decision making in 59.6% of the residents was the text book, 41.4% clinical judgment combined with text books and only 19.2% articles.
Conclusion: The residents of KMU have limited knowledge about EBM and it is a necessity to schedule EBM education programs to increase the resident’s knowledge and application.
ثریا عباس زاده، محمدرضا بانشی، فرزانه ذوالعلی، یونس جهانی، حمید شریفی،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

مقدمه و اهداف: بعضی مواقع اثر متغیرهای مستقل به‌طور همزمان، روی چندین متغیر وابسته سنجیده شود، و علاوه بر آن یک همبستگی درونی بین متغیرهای مستقل وجود داشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی عملکرد مدل‌های تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) و مدل‌سازی معادله‌های ساختاری روی بررسی روابط پیچیده بین متغیرها انجام شد.
روش کار: این مطالعه به بررسی آگاهی و نگرش افراد 18-15 سال در مورد مواد محرک پرداخته است. با استفاده از روش مدل‌سازی معادله‌های ساختاری و مانوا، اثر متغیرهای مستقل (جنس، وضع تأهل، سطح سواد و سن) روی دو متغیر پنهان آگاهی و نگرش بررسی شد. میانگین مجموع مربع‌های خطای (Mean Square Error; MSE) دو روش باهم مقایسه شد.
یافته‌ها: در دو روش سمت معنی‌داری مسیرها یکی شد، اما مقدار ضرایب و P-value ها با هم متفاوت بود. با توجه به نتایج به‌دست آمده، مشاهد شد در هر دو روش، تنها متغیر جنس، بر آگاهی افراد، اثر گذار بوده است. هم‌چنین در هر دوی این روش، متغیر جنس و متغیر وضع تأهل، بر نگرش افراد اثرگذار بوده‌اند. میانگین مجموع مربع‌های خطا، دو روش تحلیل واریانس چند متغیره و روش مدل‌سازی معادله‌های ساختاری به ترتیب 98/0 و 002/0 شده‌اند.
نتیجه‏گیری: در این مطالعه عملکرد روش مدل‌سازی معادله‌های ساختاری نسبت به عملکرد روش مانوا بهتر بوده است. پیشنهاد می‌شود که برای بررسی هم‌زمان روابط بین متغیرها از روش مدل‌سازی معادله‌های ساختاری استفاده شود. متغیر جنس، بر آگاهی افراد اثرگذار بوده است. هم‌چنین متغیرهای جنس و وضع تأهل، بر نگرش افراد اثرگذار بوده‌اند.
محمد مسعود وکیلی، لیلا باباخانی، سمیرا شریفی، آرزو موذن، زینب محرابی، کورش کمالی، معصومه نمدیان، الهام شکیبازاده،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده


مقدمه و اهداف: اچ‌آی‌وی/ایدز در خاورمیانه و ایران با سرعت بیش‌تری نسبت به سایر کشورها درحال گسترش است. تعیین نیازهای آموزشی گروه‌های جمعیتی در مورد ایدز، نیازمند ابزاری روا و پایا است. این مطالعه با هدف طراحی و روان‌سنجی ابزار بومی سنجش آگاهی در مورد ایدز، متناسب با ارزش‌های فرهنگی و ویژگی‌های جمعیتی انجام شد.
روش کار: بر اساس بررسی متون، 58 گویه‌ی مرتبط با آگاهی در مورد ایدز تهیه شد و روایی بیرونی و درونی (محتوایی) ابزار، به روش کمی و کیفی و با بهره‌گیری از نظر گروه‌های هدف و پانل 15 نفره از خبرگان، مورد ارزیابی قرار گرفت. پایایی ابزار با مشارکت دانش‌آموزان، دانشجویان، دبیران، والدین و داوطبان سلامت، از راه بررسی همبستگی درونی گویه‌ها با محاسبه‌ی آلفای کرونباخ و ثبات ابزار به روش آزمون بازآزمون ارزیابی شد.
یافته‌ها: براساس فرایند ارزیابی روایی صوری و محتوایی، ابزار پژوهش شامل 44 گویه، با مقادیر شاخص تأثیر آیتم بالای 5/1، نسبت روایی درونی بالای 49/0 و شاخص روایی بالای 79/0 طراحی و در سه بخش آگاهی عمومی (9 گویه)، آگاهی از راه‌های انتقال و عدم انتقال (25 گویه) و آگاهی از راه‌های پیش‌گیری از انتقال ایدز (10 گویه) تأیید شد. پایایی ابزار با محاسبه‌ی مقدار آلفای کرونباخ99/0 – 77/0 و شاخص ضریب همبستگی بالای 88/0 تأیید شد.
نتیجه‌گیری: ابزار سنجش آگاهی ایدز، دارای روایی و پایایی مناسب و متناسب با ارزش‌های فرهنگی و جمعیتی ایران بوده و با ارایه مستندات کافی، قابلیت به‌کارگیری در مطالعه‌های آتی را دارا است.
حسین طاهری چادرنشین، محمدرضا اسماعیلی، محمد فرحی، محسن توکلی،
دوره 15، شماره 3 - ( 8-1398 )
چکیده


مقدمه و اهداف: امروزه باوجود تدابیر مختلف جهانی پیرامون استفاده مواد نیروزا، استفاده از این مواد برای کسب موفقیت در رقابت و افزایش توده عضلانی به امری مشکل‌ساز در جوامع ورزشی تبدیل‌شده است. لذا، هدف مطالعه حاضر بررسی شیوع، نگرش و گرایش به مصرف مواد نیروزا در بین جامعه ورزشی استان خراسان شمالی بود.
روش کار: جامعه آماری مطالعه مقطعی و توصیفی ـ تحلیلی حاضر را کلیه ورزشکاران استان خراسان شمالی تشکیل می‌دادند. داده‌های جمعیت شناختی و مصرف مواد توسط پرسشنامه محقق ساخته جمع‌آوری شد. روایی آن مورد تأیید صاحب‌نظران حوزه زورافزایی رسید. پایایی پرسشنامه توسط آزمون آلفای کرونباخ محاسبه شد. پرسشنامه به‌صورت خوشه‌ای ـ تصادفی توزیع و 436 فرم تکمیل شد. تحلیل داده‌ها با کمک نرم‌افزار SPSS در سطح 05/0>P انجام گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که 2/39% افراد حداقل یکی از مواد را جهت اهداف نیروزایی در ورزش استفاده کرده‌اند. شایع‌ترین مواد استفاده‌شده مکمل‌های پروتئینی و ویتامینی (36%)، مواد معدنی (7/28%) و داروهای نیروزا (3/21%) بودند. همچنین، بین شیوع مصرف مواد نیروزا با سن، سابقه ورزشی و سطح تحصیلات ارتباط منفی و معنی‌داری وجود داشت. بعلاوه، نگرش و گرایش به مصرف مواد نیروزا در بین بدن‌سازان، وزنه‌برداران و فوتبالیست‌ها بالاتر از سایر ورزشکاران بود. گذشته از این، شناخت ورزشکاران، آگاهی نسبت به عوارض و میزان آگاهی کلی افراد نسبت به مواد نیروزا پایین بود.
نتیجه‌گیری: ازاین‌رو، تدوین برنامه‌های آموزشی جامع جهت ارتقاء سطح آگاهی و شناخت ورزشکاران و مربیان نسبت به مواد نیروزا در استان خراسان شمالی ضروری به نظر می‌رسد.
فرزانه امینی، علیرضا ابدی، مهشید نامداری، زهرا قربانی، سمیه عظیمی،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان با درمان پیچیده ، طولانی و گران مشکلات زیادی را برای جامعه ایجاد می‌کند و پژوهش روی عوامل و علائم آن از نیازهای جامعه است. هم‌چنین آگاهی از سرطان دهان نقش مهمی در تشخیص زودهنگام آن دارد. هدف از این مطالعه تعیین سطح آگاهی از سرطان دهان و ارزیابی عوامل مرتبط با آن بود.
روش کار: در این پژوهش 671 نفر از والدین کودکان در مقطع ابتدایی به‌طور تصادفی از مدارس ابتدایی در 4 منطقه از تهران انتخاب شدند. از آن‌ها خواسته‌شده سؤالات دموگرافیک و آگاهی از عوامل و علائم سرطان دهان را پاسخ دهند. تحلیل داده‎ها با استفاده  از مدل‌های رگرسیون پوآسون و مدل چند سطحی با نرم‌افزارهای SPSS نسخه 21 و STATA نسخه 1/11 انجام گرفت و برای ارزیابی مدل‌ها از شاخص نیکویی برازش (Akaike Information Criterion) AIC استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین نمره آگاهی 7/6 و انحراف معیار آن 9/1 بود. از میان متغیرهای موردمطالعه؛ جنس زن، سن بالاتر، داشتن نمره SES و شاخص رفاه بالاتر، تأثیر مثبتی بر سطح آگاهی سرطان دهان داشته است (05/0P<).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که ویژگی‌های دموگرافیک، اجتماعی و اقتصادی در والدین در مورد سرطان دهان مؤثر بوده و از نظر آماری نیز می‌توان نتیجه گرفت که مدل رگرسیون چند سطحی برای تحلیل این داده‌ها مناسب‌تر است.
 
زهرا حسین خانی، مژگان عباسی، آمنه خالقی، الهام کاکاوند، ناهید یزدی، حسن رضا محمدی معین،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: انتشار کروناویروس (کووید-19) در جهان، اثرات نامطلوبی بر جوانب مختلف زندگی افراد و توسعه اقتصادی-اجتماعی جوامع داشته است. مطالعه حاضر باهدف تعیین دانش، نگرش و عملکرد مردم استان قزوین در خصوص بیماری کووید-19 انجام‌شده است.
روش کار: مطالعه مقطعی حاضر در ماه‌های آذر و دی سال 1399 بر روی 1223 نفر از جمعیت بالای 15 سال استان قزوین انجام شد. با روش نمونه‌گیری طبقه‌ای چندمرحله‌ای افراد به‌صورت تصادفی از جمعیت تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی استان انتخاب شدند. پرسشنامه‌ها به‌صورت خودایفا و مصاحبه تلفنی تکمیل شد. سؤالات شامل اطلاعات جمعیت شناختی، دانش، نگرش و عملکرد افراد درباره کووید-19 بود.
یافته‌ها: درمجموع تعداد 1223 نفر با میانگین سنی (2/12) 6/35 سال در مطالعه شرکت کردند. امتیاز نمرات بخش‌های دانش، نگرش و عملکرد افراد به‌ترتیب 68% ،72% و91% بود که مناسب بود. درباره دانش کمترین امتیاز مربوط به آگاهی از علائم شایع بیماری
(6 درصد) بود. 42 درصد افراد معتقد بودند اصول پیشگیری از ابتلاء به ویروس کرونا را رعایت می‌کنند، 3/50 درصد فاصله 2 متری از دیگران را رعایت می‌کردند. طبق تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره، با افزایش سن افراد سطح آگاهی (007/0=P) و عملکرد(028/0=P) ایشان افزایش داشته، با افزایش تحصیلات میزان آگاهی افزایش (001/0>P) ولی میزان نگرش کاهش (001/0=P) داشته است. آگاهی(002/0=P) و عملکرد(001/0>P) مردان نسبت به زنان به‌طور معنی‌داری کمتر بود. در خصوص محل سکونت هم سطح نگرش ساکنین روستایی نسبت به شهری بالاتر بوده است (002/0=P).
نتیجه‌گیری: مطالعه ما نشان داد سطح آگاهی، نگرش و عملکرد مردم استان قزوین در خصوص بیماری کووید-19 مناسب است. 

عباس جعفری، سمیه عبدالهی نژاد، محمد حاج آقازاده، آزاده آقایی، مینا ماهری،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سنجش آگاهی، نگرش و عملکرد کشاورزان در زمینه استفاده از پاراکوات، اطلاعاتی در مورد وضعیت استفاده ایمن از پاراکوات فراهم می­کند و بر لزوم اجرای برنامه­های آموزشی برای کشاورزان در صورت پایین بودن سطح آگاهی، نگرش و عملکرد آن­ها تاکید می­کند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف "تعیین وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد کشاورزان در زمینه استفاده از پاراکوات" انجام شد. 
روش کار: مطالعه مقطعی حاضر بر روی 288 کشاورز و با نمونه گیری به روش خوشه­ای چند مرحله­ای انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته شامل دو بخش بود.  بخش اول اطلاعات دموگرافیک و بخش دوم سوالات سنجش آگاهی، نگرش و عملکرد در زمینه پاراکوات بود. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی انجام شد.
یافته‌ها: 71/9% از کشاورزان مورد مطالعه آگاهی ضعیف، 22/4% آگاهی متوسط و 5/7% آگاهی خوب، 11/0% نگرش ضعیف/ منفی، 44/5% نگرش متوسط/خنثی و 44/5% نگرش خوب/مثبت و همچنین 10/3% عملکرد ضعیف، 27/0% عملکرد متوسط و 62/7% عملکرد خوب در زمینه استفاده ایمن از پاراکوات داشتند. بین تحصیلات با آگاهی، نگرش و عملکرد، بین سابقه شرکت در برنامه­های آموزشی مرتبط با آفت­کش­ها با آگاهی و نگرش و بین محل سکونت با آگاهی ارتباط معنی دار وجود داشت.
نتیجه‌گیری: باتوجه به آگاهی ضعیف کشاورزان مورد مطالعه و اینکه آگاهی ضعیف می­تواند منجر به نگرش و عملکرد ضعیف شود، به نظر می­رسد طراحی و اجرای مداخلات آموزشی با هدف ارتقای آگاهی، نگرش و عملکرد در زمینه استفاده ایمن و صحیح از پاراکوات در بین کشاورزان مورد مطالعه، ضروری باشد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله اپیدمیولوژی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb